هاشمی رفسنجانی

مصاحبه اختصاصی با: حجه الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی

رئیس مجلس شورای اسلامی و نماینده امام در شورای عالی دفاع
جنگ
-جنابعالی بعنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع وضعیت و کارائی نیروهای اسلام را در حد ممکن(از لحاظ امنیتی ) بیان فرمائید :

بنظر من، مجموعا “وضع نیروهای ما در جبهه ها خوب است، یعنی از هر وقت که حساب کنیم از زمان جنگ تا بحال، الان وضعمان بهتر است، اولا “نیروهای ما کاملا ” دوره دیده اند، تجربه ای دارند، تقریبا” همه آشنائی با جنگ پیدا کرده اند، فنون جنگ را عملاً در میدانها تجربه کرده اند. فرصت استراحت و تعویض نیرو را هم پیدا کرده ایم، یکنواخت توی جبهه ها نمانده اند که کسل و خسته شوند، گاهی مرخصی می روند، گاهی از مقدم جبهه می آیند پشت جبهه. نیروهای مردمی که از طریق سپاه و بسیج تزریق می شوند به جبهه ها، کمک خیلی خوبی هستند. هم به ارتش روح می دهند، و هم بخاطر رشادتها و فداکاریهائی که از خود نشان می دهند برای آنها سرمشقند، از طرفی از آنها خیلی چیز یاد می گیرند. فن و تجربه و مهارت ارتش هماهنگ شده با فداکاریهای بچه های داوطلب. خوب، داوطلب ها نوعا” فداکارترند چون مخصوصا” برای شهادت یا پیروزی می آیند میدان، هیچ چیز غیر از این توی فکرشان نیست، این حالت برای ارتش هم سازندگی پیدا کرده. الان بدنه ارتش ما تقریبا” از راس تا ذیل همگی از جنگ استقبال می کنند، هیچ خستگی نشان نمی دهند. این بیشترین چیزی است که من رویش تکیه می کنم. تعداد نیرو هم به اندازه کافی در جبهه ها داریم. با فتح آبادان نیروئی آزاد کردیم که آن نیروئی می تواند در هر جبهه ای که بخواهیم حمله کنیم حضور پیدا کند. در گذشته جبهه ها حالت تعادل پیدا کرده بود قدرت حمله نه آنها داشتند و نه در خیلی جاها ما، ولی الان ما نیروی متحرک داریم جابجا می توانیم بکنیم. اینکه حمله کردن برای ما آسان شده، همین اندازه برای عراق دشوار شده، یعنی عراق همینکه در یکجا یک لشکرش تار و مار شد(شکست جدیدش در بستان) مشکلش را مضاعف می کند و برای ما یک موقعیت بهتر مضاعفی را ایجاد کرده .
ما از لحاظ افراد خوبیم، از لحاظ روحیه خوبیم، از لحاظ امکانات جنگی هم خوبیم، چون یک مقدار چیزهائی داشتیم که احتیاج به تعمیر داشته، در این فاصله تعمیر کردیم، کارخانه های مهمات سازی مان راه افتاده خوب، و فعالتر چیزهائی که نیاز فوری جنگ است بسرعت تامین می کند. یک مقدار از عراقی ها در آبادان و جاهای دیگر گرفتیم، این هم اضافه شده بر امکاناتمان. بنظر من کاملا ما در وضع تصمیم گیرنده هستیم. در جنگ ما موقعیت های سیاسی و اجتماعی را می سنجیم و نقطه ای را انتخاب می کنیم برای ضربه زدن. باید به آینده جنگ به همین دلیل که عرض می کنم امیدوار بود.
-از نظر کلی نتایجی که جنگ تاکنون در بعد داخلی و خارجی بنفع جمهوری اسلامی داشته تحلیل فرمائید :
البته جنگ را نمی شود همه اش را نفع حساب کرد، به هر حال جنگ حالت اولش تخریب و تباهی است. اگر این جنگ نمی شد خیلی بهتر بود. بعنوان یک چیزی که بر ما تحمیل شد وارد عمل شدیم، والا ما جنگ نمی خواستیم. بهتر این بود که جنگ نمی شد و ما دنبال کارهای سازندگی بودیم. من دیشب که فیلم مستند- عملیات حمله به شهر بستان – را دیدم و این جسد های عراقیهائی که توی سنگرها افتاده بودند، سخت متأثر می شود انسان، آنها هم نیروهای دنیای اسلام هستند، ما هم همینطور. این همه گلوله که دود می شود، این همه دستگاههای گرانقیمت که می سوزد، این همه نیروهائی که آنجا تلف می شود، نیروئی که تلف می شود، مردمی که آواره شدند، کینه ای که این جنگ باقی می گذارد بین مردم، خانواده هائی که از شان کسی می میرد از دو طرف، حالا ما شهید می دهیم و آنها از شان کشته می شوند، معلولهائی که می مانند، مخارجی که شده، وابستگیهائی که جنگ برای کسانی که وارد جنگ هستند یک مقداری ایجاد می کند، همه اینها ضرر است، ولی خوب ضرری است که تحمیل شده، منتهی برای ما یک آثار مثبتی هم داشته، آثار مثبتش این بوده که یک مقدار مردم توجه کرده اند که این انقلاب، انقلاب عمیقی است و دشمن دارد، و باید آمادگی بیشتری برای فداکاری داشته باشند. ثانیا” ارتشی که در ایران بوده ارتش وسیعی بوده، دهها سال بدون جنگ زندگی کرده، واقعا” ارتش نبوده بدان معنا. یک چیزهائی خوانده بودند و یک تمرینهای غیر واقعی کرده بودند ارتش الان واقعا” ارتش است. در کنار جنگ، مردم ما بخاطر شرکت در جنگ و دیدن جنگ روحیه نظامی پیدا کرده اند، آموزش دیدند. این همه نیروی تعلیم دیده که ما پیدا کردیم و تجربه دار. این یک بیمه ای است برای آینده یعنی ملت ما و ارتش ما مجموعا” الان جوری هستند که خطری را بخوبی می توانند دفع بکنند. و حالت دوستی و روابط مردم در صحنۀ فداکاری، اینهم چیزیست که در دوران جنگ بدست آمده، یعنی مردم یک همبستگی بیشتری پیدا کردند، بخاطر جنگ، دیدن دشمن قوی که آمریکاست و بلوک غرب و عمالش در منطقه. اینها هم است.
البته خود جهاد از دیدگاه اسلامی، اینکه آدم در محیط جهاد زندگی بکند و بیک نحوی شرکت در جهاد داشته باشد که «باب من ابواب الجنه». انصافاً» در جامعۀ ما این حالت سازندگی و روح دهی خودش را هنوز دارد، این حالت، حالت مفیدی است برای جامعه، بجای اینکه به رخوت و رکود و «اخلاد الی الارض» برود، بطرف «صعودالی الله» و حالات روحانی و حالات فداکاری و از خود مایه گذاشتن رفته. اینها برای یک جامعه خیلی مفید است. حالا تبعات جنگ در آینده هست. جبران اینهمه خسارت، اینهمه خرابی، ادارۀ این همه معلول و مخارجی هم که کردیم برای جنگ که زیاد بود، ما بخشی از بودجه مان را اولویت دادیم بطرف جنگ و آنجا صرف کردیم. شاید بفرض که امسال هم جنگ تمام بشود، سال آینده را هم گرفتار تبعات جنگ از نظر اقتصادی باشیم. آنجا هم فداکاری دارد که برای ما سازندگی دارد، و هم کمبود دارد که جنبۀ منفی اش است.
نهضتهای آزادیبخش.. برنامه‌های مجلس.. حوزه علمیه.. وضعیت ضد انقلاب
********
– آینده و پایان جنگ که حتماً با پیروزی نهائی و قطعی جمهوری اسلامی خواهد بود چگونه و در چه زمانی پیش بینی می‌شود؟
دقیقاً که نمی‌شود این چیزها را پیش بینی کرد، ولی بنظر من اینکه ما الان آمادگی داریم ارتشمان ساخته شده و سپاهمان آماده است و بسیج مان خوب مردم شرکت می‌کنند، عراق هم درست نقطۀ مقابل ما هست از هر جهت الان در حالت ضعف است. من فکر می‌کنم تا پایان امسال بتوانیم وضع جنگ را به نقطه مطلوب برسانیم.
*****
– در طی جنگ همانگونه که اشاره فرمودید طرفین ضایعات و خسارات فراوانی متحمل شدند، ولی در عین حال یقیناً پیروزی نهائی جمهوری اسلامی در جنگ نا برابری که بین ما بدون کمک خارجی و عراق با کمک همۀ ابرقدرتها و کشورهای مرتجع منطقه در جریان است نتایج مطلوبی برای انقلاب اسلامی خواهد داشت که ارزش تحمل همۀ ضایعات را دارد، لطفاً نتایج این پیروزی را در یک تحلیل کلی بیان فرمائید:
تا همین جا که رسیدیم، یعنی همین مقدار که ما رسیدیم، تا اینجا خیلی مهم است تا چه رسد به آینده، یعنی با این فرض که دنیا می‌داند که ما تنهای تنها داریم می‌جنگیم و عراق حمایت امریکا، فرانسه، آلمان، عربستان سعودی و کشورهای دیگر مرتجع منطقه را دارد دست اندرکار جنگیم. خوب کشوری که تازه انقلاب کرده، مشکلات انقلاب بوده، محاصره انقلاب کرده، مشکلات انقلاب بوده، محاصره اقتصادی بوده، و در داخل گروهکهائی که از آزادیها استفاده کردند و گروهکهای ضد اسلام اینها همکار با دشمن هستند، قبل از این جنگ، حرکتهای تجزیه طلبانه ای در کردستان وجود داشته که هنوز هم وجود دارد. مجموعۀ این همه مسائل، بعلاوه مسئله ای مثل مسئلۀ بنی صدر که رئیس‌جمهور یک مملکتی آنطور خیانت کند، تروریست از آب در بیاد، فرماندۀ کل قوا باشد بعد برود با دشمن همکاری بکند، همۀ اینها را دشمن می‌داند. یک ملتی با اینگونه مشکلاتش و اینجور خوب بجنگد و با توجه به اینکه عراق هم ارتش نیرومندی به بهانۀ جنگ با اسرائیل در این مدت تهیه کرده بود، یعنی عراق ۱۲ لشکر نیرومند داشت و همه آمادۀ جنگ. ما هیچ وضعمان اینجوری نبود، یعنی ما آمادۀ جنگ به آن شکل اصلاً نبودیم، ارتش را تصفیه کرده بودیم، ارتش را داشتیم عوض می‌کردیم، جابجا می‌کردیم، حالت ارتش حالت آماده جنگی نبود. تا اینجا دنیا فهمیده که این انقلاب خیلی نیرومند است. اگر قدمهای بعد از این پیشتر برود و ما کاملاً پیروز از آب در بیائیم آنموقع جهان و منطقه روی ایران حساب دیگری خواهد کرد، یعنی ایران بعنوان یک دژ تسخیر ناپذیر اسلام تثبیت می‌شود در منطقه، آنموقع شاید ما ثمرات خوبی برای مستضعفین جهان بتوانیم ارائه دهیم. از طرفی از لحاظ اخلاقی هم مستضعفین دنیا برای ما ارزش زیادی قائل شوند، یعنی ما در جنگ علیرغم اینهمه مشکلات، اخلاق و اصول اسلامی را فراموش نکردیم، کارهائی که عراق کرد، ما خیلی بهتر از آن می‌توانستیم بکنیم، یعنی موشک به شهر زدن، مراکز مردمی را کوباندن، اینها برای ما خیلی آسان بود، ما این کار را نکردیم، حتی ما با منابع اقتصادی عمرانی عراق که در خدمت جنگ نبوده به آنها هم کار نداشتیم، تا این حد مواظبت می‌کردیم، چون ما میدانیم آیندۀ عراق مال ملت عراق است و فکر ملت عراق هستیم، از طرفی ما در همین موقعی که با آنها در جنگ هستیم، آنها تمام مخالفین خودشان را می‌آورند در مرز تحویل ما می‌دهند، یعنی آواره می‌کنند در مملکت. ما بیش از صدهزار عراقی آواره را الان پذیرائی می‌کنیم، اینهمه آواره داریم خودمان، آوارۀ افغانی را داریم، آواره‌های داخلی جنگ را بیش از یک میلیون داریم، یک میلیون و نیم. آواره‌های عراقی را که آنها می‌خواهند بر ما تحمیل کنند ما با چهرۀ باز از آنها پذیرائی می‌کنیم و مثل مردم خودمان پذیرائی می‌کنیم، اینها خیلی با ارزش است. دنیای غرب، امپریالیستها، ابرقدرتها، اینها چشمشان کور است، اینها را نمی‌بینند، شاید هم برایشان ارزش نداشته باشد، اما بهرحال وجدان بشری این مسائل را می‌فهمد و ارزش می‌گذارد. اینها در دراز مدت خیلی اثر می‌گذارد روی معرفی کردن اسلام و معرفی کردن واقعیت این ملت انقلابی. من خیال می‌کنم اگر ما تا آخر هم این رویه را ادامه بدهیم، پای بند اصول و اخلاق باشیم، فتح واقعی این است، غیر از آنکه وجدان خودمان هم راحته، که ما به وظایف انسانی و اسلامیمان عمل کردیم و حتی در جنگ حالت انتقامی و این چیزها بخودمان نگرفتیم.
*******
– در مورد آثار جنگ و پیروزی آن به نفع جمهوری اسلامی بر منطقه بویژه دولت جنایتکار صهیونیست و کشورهای مرتجع منطقه توضیح بیشتری لطف فرمائید:
در کوتاه مدت اسرائیل و وابستگان اسرائیل از این جنگ خوشحالند، برای اینکه الان ارتش عراق، ارتش ایران، و بالطبع خیلی از ارتشهای منطقه که با عراق همکاری می‌کنند گرفتار این جنگ هستند که به اسرائیل نمی‌رسند، البته عراق هیچوقت به اسرائیل نمی رسید علیه اسرائیل، بهرحال وجود داشت. اگر یک روزی در عراق یک دولت مردمی روی کار می‌آمد، این خطر برای اسرائیل بود که این ارتش قوی برود آنطرف. متاسفانه با این ضربه هائی که الان ارتش عراق می‌خورد اسرائیل خوشحال است و حتی کشورهائی مثل سعودی اینها هم گرچه خودشان شریکند به یک نحو در جنگ کمک می‌کنند به عراق، پول می‌دهند، امکانات می‌دهند، ولی از اینجهت که می‌بینند ما هامشغولیم و گرفتاریم شاید بنفعشان باشد، چون اردوگاه امپریالیسم همین را می‌خواهد ولی در درازمدت پیروزی ایران و تثبیت ایران هر دوی اینها را می‌ترساند، یعنی آنروزی که ایران پیروز بشود بر عراق، مخصوصاً اگر به اینجا برسیم که در عراق یک دولت مردمی بیاید روی کار و همان ارتش بهم ریخته، منتهی جنگ دیده را دوباره سازمان بدهد، بقایای ارتش عراق را با حمایتی که ما خواهیم کرد به طرف اسرائیل برود. اسرائیل شاید از نتایج جنگ که پیروزی جمهوری اسلامی باشد وحشت داشته باشد، بلکه ممکن است این پیروزی در آینده خیلی بکار بیاید در این جهت.

نهضتهای آزادیبخش
– در مورد نهضتهای آزادیبخش به ویژه حرکتهائی که در منطقه و شمال آفریقا اوج گرفته احساس می‌شود آنگونه که انتظار می‌رفت و منطبق با شعارهائی که برخاسته از عمق انقلاب اسلامی است کمک فعالی نشده است، دلیل آن چه بوده و تاکنون چه کرده ایم و چه برنامه ای خواهیم داشت:
خوب طبیعی است که یک ملتی که انقلاب کرده تا خود این انقلاب جا بیفتد مشکلات داخلی خودش تقدم دارد، مخصوصاً دشمنان می‌خواهند که ما نپردازیم به آنها و برای ما دائماً در داخل مشکل درست کردند. خود آن نهضتها هم می‌فهمند که مصلحت خود آنها هم این است که ما در درجۀ اول خودمان را بجائی برسانیم، یعنی همۀ امیدها از اینجا برخاسته که یک انقلابی شده، شکست بخورد آنها این امیدشان اصلاً از دست می‌رود، ملتها مایوس می‌شوند. ما اگر بتوانیم که می‌توانیم انقلاب خودمان از تحکیم کنیم. یک الگوی جدیدی برای جوامع جدید که در حال انقلاب هستند بدهیم، بزرگترین خدمت را کردیم. من همیشه حرفم این است که صدور انقلاب، کمک به مستضعفین و انقلابیون بیشتر به این است که ما خودمان را نشان بدهیم بدنیا که می‌شود یک ملتی هر چند هم دشمنش قوی باشد قیام بکند و انقلاب بکند و پیروز شود و خودش را بسازد. ملت وقتی می‌بیند که ما با این همه مشکلات، خودمان را به اینجا رساندیم، این برایش مهمّه. ما از کی کمک گرفتیم، ما وقتی که انقلاب کردیم در این دنیا هیچکس به ما کمک نمی‌کرد، تمام کشورهای اطراف ما با ما مخالف بودند با انقلاب ما، شرق و غرب را شاه باج داده بود و داشت. خودمان بودیم، حالا هم بهترین نوع کار برای انقلاب ممکن است و البته تا آن مقداری که مقدور بوده، آنطور هم نبوده که کمک نکنیم، ما به افغانستان کمک کردیم، به جاهای دور دست تر کمک کردیم، لااقل از لحاظ فرهنگی و تبلیغی و حمایت سیاسی همه اینها کمک کردیم. ما وقتی که با آفریقای جنوبی آنجور رفتار می‌کنیم، با اسرائیل آنجور رفتار می‌کنیم، با مغرب آنجور رفتار می‌کنیم، با فیلیپین آنجور رفتار می‌کنیم، همه روابطمان را قطع می‌کنیم و به آنها نفت نمی‌دهیم و به آنها با آن شدت برخورد می‌کنیم، اینها کمک به نهضتهای منطقه است دیگر. در جاهائی مثل لبنان که بیشتر حضور داریم و کمک می‌کنیم، هم کمک کردیم و کمک عمدۀ ما این است که آنها ببینند که این انقلاب پیروز شده، بعد از تثبیتش می‌تواند پایگاه مهمتری باشد.
******
– جنابعالی چند سفر به خارج داشتید و همگان نتایج مطلوب آنرا احساس کردند، آیا در آینده سفرهایی از این قبیل به کشورهای دوست و یا دعوت متقابل از رهبران آن کشورها مطرح است؟
این بیشتر مربوط به وزارت خارجه می‌شود. وزارت خارجۀ ما همانطور که می‌دانید از اول انقلاب تا این اواخر فلج بوده، تازه دو سه ماهی است که آقای موسوی دارند آنجا را پایه ریزی می‌کنند. روزی که وزارت خارجه آماده بشود که فعالیتهای وسیع بکند و برنامه‌ریزی بکند و از امکانات برای این اهدافی که شما می‌گوئید استفاده بکند، ما می‌توانیم حرکت حساب شده ای داشته باشیم، و ما هم انتظار داریم با آن زمینه هائی که در وزارت امور خارجه درست شده، آیندۀ وزارت خارجه مان، و بالطبع حرکت سیاسی خارجیمان فعالتر شود.
پس فعلاً برنامۀ خاصی تنظیم نشده؟
عرض کردم وزارت خارجه باید این کارها را بکند، و من نمی‌دانم که آیا آنها برنامه دارند یا ندارند، تا چقدر دارند از آنها خواسته شده که این کارها را بکنند.
مجلس شورای اسلامی
– در رابطه با مجلس شورای اسلامی الان چه مسائل و موضوعاتی را به حسب اولویت در برنامۀ کار مجلس دارید؟
ما امسال از اول گفتیم یک مقدار کارهای اصولی داریم، یک مقداری هم کارهای روزانه که برایمان پیش می‌آید، کارهای اصولیمان را یک مقدارش انجام دادیم و یک مقدارش راهم داریم انجام می‌دهیم. آنچه که الان در دستمان است همین حالا لایحۀ دیوان عدالت اداری است که یکی از بنیادهای مهم پیش بینی شده در قانون اساسی است که امروز هم در مجلس مطرح است، و لایحۀ دولتی کردن بازرگانی خارجی است که شور اولش مطرح شده، آنهم در دستور است. لایحۀ اراضی شهری است که کارش تمام شده و فقط با شورای نگهبان مسائلی داریم که داریم حل می‌کنیم. لایحۀ، اراضی کشاورزی است که آنهم هم بصورت طرح و هم لایحه الان در کمیسیونها مطرح است دارد رویش کار می‌شود، و تقسیمات کشوری است که مجلس دارد فشار می‌آورد به وزارت کشور، دارد کار می‌کند، امیدواریم امسال انجام بشود. مسئلۀ بانکها و رباست که از دولت خواستیم، دولت دارد تعقیب می‌کند، ما هم تعقیب می‌کنیم، اگر بیاید و این مسئله حل بشود، خیلی مهم است. در بعد اقتصادی و اسلامی قضیۀ بازرسی کل کشور بوده که تاسیس شد و ما لایحه اش را تصویب کردیم. شوراهاست که لایحه اش آماده است داریم انجام می‌دهیم. و مسئلۀ مهم مالکیتها است و وضع صنعت کشور است که باید بجائی برسد، الان کمیسیونهائی دارد در دولت کار می‌کند، مجلس هم آنجا حضور دارد که برنامه ریزی بشود برای آینده. البته کارهائی مثل کابینه بوده که امسال انجام دادیم، مکرر پیش آمده. لایحۀ احزاب بود، مطبوعات بود. احزاب را تصویب کردیم، مطبوعات را شور دومش را داریم، روی هم رفته بنظر می‌رسد که تا آخر امسال ما همۀ کارهای بنیادی را در رابطه با تحکیم وضع انقلاب و تعیین و تکلیف ارگانهای مختلف انجام بدهیم انشاءالله.
*******
– مجلس در شرائط کنونی چه مشکلاتی بر سر راه تصویب قوانین مهم و حیاتی دارد و اصولاً دلیل تقاضای شما از امام برای حل این مشکلات چه بود و نقش این حکم در بازکردن دست مجلس را بیان فرمائید:
این مسئله یکی از چیزهای مهمی بود که باز هم رویش کم کار شده، همانطوری که شما می‌دانید، ببینید اگر اینجور بود که ما یک جامعه ای از ابتدا می‌خواستیم شروع بکنیم و یک جامعۀ اسلامی از صفر شروع بکنیم مثل زمان پیغمبر (ص)، خوب این یک شکلی داشت خورده خورده بمناسبت پیش آمدها قانون می‌گذراندیم و می‌رفتیم جلو، و یا اگر یک جامعۀ اسلامی داشتیم، وارث یک جامعۀ اسلامی بودیم، خوب یک مقدار اصلاحات جزئی می‌کردیم یا تداوم می‌دادیم به آنها، و اگر عمل نمی‌شد عملش را درست می‌کردیم، اینجور بود، کار راحت بود، انقلاب واقعاً انقلاب است، از یک جامعۀ غیر‌اسلامی تا حدودی پیشرفته ما می‌خواهیم منتقل بشویم به یک جامعۀ اسلامی، این خیلی مشکل است انقلاب عمیق است، اکثراً درک نمی‌کنند که چقدر چیزها باید زیرورو بشود، دهها کتاب قانون وجود دارد که اینها هیچ تقیدی به اسلام نداشتند، هر جور مصلحت دیدند قانون گذراندند، روابط اجتماعی اسلامی نبوده، روابط اقتصادی اسلامی نبوده، روابط سیاسی اسلامی نبوده، روابط فرهنگی اسلامی نبوده، معیارها غیراسلامی بوده، روابط سیاست خارجه اسلامی نبوده، جامعه هم یک جامعه سطح ساده ای نیست، مثل کامبوج نیستیم که حالا یک کشور کشاورزی را بخواهیم عوض بکنیم، یک کشوری است که شما هر کجا می‌روید می‌بینید کارخانه‌های عظیم و مؤسسات بزرگ غول پیکری، گرچه مونتاژ، وجود دارد. ثروتهای عظیم اینجا و آنجا انباشته است، روابط خارجی نزدیک بیست میلیارد دلار ما مبادلات اقتصادی داریم در سال، و خیلی چیزهای مهم اینها همه با معیارهای غیر اسلامی یا مخلوط اسلامی و غیر اسلامی وجود دارد، اینها باید عوض بشود، نه باطل محض است که یک دفعه همه چیز روشن باشد و اینها را بریزند بهم، نه حق محض است که تثبیت کنیم، مخلوطی از حق و باطل است. در اینطور مواردی حکومت اگر بخواهد اسلامی باشد، خیلی مشکلات دارد، یعنی خیلی چیزها را باید مراعات کند که دست و پاگیر است، یعنی اگر بخواهد از اینجا یکدفعه همه چیز اسلامی باشد، اینهمه اقلیتهائی که در کشور هستند و روابطی که با اینها بوده و هست، البته این در اسلام پیش بینی شده است. اسلام برای این مراحل هم حکم دارد، خوشبختانه کامل است. «ولایت فقیه» در حکومت برای همین گونه موارد است، یعنی باید یک تصمیمات موقتی گرفت و مرحلۀ انتقالی را فکری برایش کرد. اینها با احکام اولیۀ اسلام (اصطلاحاً احکام اولیۀ اسلام می‌گویند، و الا اینها همه احکام اولیه هستند به یک معنی) نمی‌شود کاری کرد، خود ولایت فقیه اصل اولیۀ اسلام است. شما در زمان خود پیغمبر می‌بینید که آن جامعۀ سادۀ جاهلیت آنروز را پیغمبر به تدریج اسلامی کرد، می‌بینید ربا را در چند مرحله تحریم می‌کند، مشروبات الکلی در چند مرحله به آنصورت تحریم می‌شوند و ممنوع می‌شوند. ما در همۀ مسائلمان الان اینگونه هستیم، بعلاوه پیچیدگیهای اقتصادی وسیاسی که داریم، یعنی یک تصمیمات موقتی ناچاریم بگیریم، این تصمیمات موقت را مجلس اگر بخواهد بصورت قانون بگذراند، خوب شورای نگهبان ناظر است و باید از لحاظ اسلامی اینها را تایید بکند، ممکن است که موافق نباشد، در بعضی از مواردش بخاطر اینکه با احکام اولیۀ اسلام سازگار نیست، بدون کمک ولایت فقیه ما نمی‌توانیم این کارها را تمام بکنیم، و مشکلات را حل بکنیم، خوب، این تصمیم امام یک مقدار بما کمک کرد، قسمت عمده اش بیشتر تشخیص موضوع بود.
یکی از مشکلات باز جامعۀ ما این است که عادت کرده همان چیزهائی که مال خود جامعه است تشخیصش مال خود متخصص است آنها را هم عادت کرده از فقیه و مرجع تقلید بگیرد. این رساله‌های عملیه را اگر شما ببینید بیشتر از مسائلشان موضوعی است که برای سهولت کار مقلدین آورده اند اینجا، والا یک چیزهائی است که باید خود مردم تشخیص بدهند. همین وضع در مسائل اجتماعی هم الان هست، یعنی توقع این است که حتی مسائلی که عرف متخصص باید تشخیص بدهد باز از فقیه می‌گیرند، و اینطور چیزها اینست که آن حکم امام یک مقدار روشنگری داشت و هدایت داشت به مجلس، اینها حقوق خودش هست، مقدار کمش هم ممکن است از ولایت فقیه باشد. به هر حال من خیال می‌کنم یکی از مشکلات بسیار عظیم انقلاب اسلامی همین است، تشخیص اینکه در این مرحلۀ انتقالی یکسری تصمیمات موقت باید گرفته بشود، که اگر تثبیت بشود حکومت اسلامیمان، نیاز به اینها نداریم در جامعۀ غیر اسلامی هم نیاز به اینها نداریم، فقط این دوران انتقالی از غیر اسلامی به اسلامی نیاز به تصمیمات موقت داریم که مشکل مجلس، مشکل قانون گذاری، مشکل دولت اینجاست.
******
– به منظور شکافته شدن بیشتر، یکی از موارد را بعنوان مثال بیان فرمائید:
مثال، همین زمین شهری، خیلی مثال داریم. زمین شهری، خوب همۀ فقهاء می‌دانند، مردم هم می‌دانند که بیابانهای خدامال کسی نیست. در دوران گذشته رسم بود با رژیم قبلی با ادارۀ ثبت، شهرداریها برنامه هائی داشتند، می‌رفتند بیابانها را می‌گرفتند، خط می‌کشیدند دورش، یا یک دیوار می‌کشیدند، یا یک خیابانی آسفالت می‌کردند و می‌گفتند اسمش «شهرک» شد و یک لولۀ آب از بودجۀ دولت می‌آمد رویش، می‌شد زمین و تجارت می‌کردند، متری تا چند هزار تومان می‌فروختند، دهها بار اینها دست بدست گشته توی دست مردم، در صورتی که اصلش مال مردم بوده، مال اشخاص نبوده در همۀ ایران چنین چیزی وجود دارد، به دلیل نبودن اقتصاد درست، پولهای بسیاری از مردم رفته توی این خط کار، زمین شده مثلاً متری فرض کنید سه چهار هزار تومان، دو سه هزار تومان، یک کارگر و یک کارمند برای اینکه بخواهد دویست متر زمین را داشته باشد خانه بسازد، همۀ اندوختۀ تمام دوران زندگیش را که بیاورد تازه زمین نمی‌تواند بخرد، و تازه از یک ممر نامشروعی است که اسلام هم قبول نداشته، ولی خوب این مخلوط شده به اینکه یک نیمه احیائی اسم رویش گذاشته اند یا سند ثبتی است یا یک معامله عن تراض شده و پولی داده و سندی گرفته، حالا هم دست اشخاص است، اگر بخواهیم اینجوری بگذریم باز در شرائط موجود هم روز بروز گرانتر می‌شود، مخصوصاً که حالا ما داریم یکسری کارها را مثل تجارت خارجی، یاربوی، یا اینها را می‌بندیم، پولها باز می‌آید توی همین خط، یعنی باعث می‌شود که زمین متری دوهزار تومان بشود، ده هزار تومان، همه کارها کشیده می‌شود به این دلال بازیها و اینها، اینکه نمی‌شود آزاد بگذاریم، یعنی محروم کردن برای همیشه مردم را از منزل، بخواهیم جلویش را بگیریم، به مشکل برخورد می‌کنیم که بعضی‌هایشان پول داده اند خریده اند، بعضی هایشان به ارث برایشان رسیده، بعضی هایشان یک دستی در اینها برده اند و خیال می‌کنند احیاء کرده اند که در واقع احیا نیست، شبهه احیاء دارد، مخلوط از حق و باطل است، بعضی هایشان هم شاید واقعاً یکنوع چیزهائی باشد، شاید یک کارمندی رفته اندوخته اش را داده و یک قطعه زمین در بیابان از یک کسی خریده، ذخیره اش هست، یا پنج قطعه خریده، چه بکنیم با اینها، نمی‌شود یکباره بدون هیچ ملاحظه ای همه را لغو کرد، چون این چیزها را دارد، نمی‌شود ابقاء کرد آنطور است، خوب اینجا باید ولایت فقیه باتوجه بوضع موجود و با مشورت با خبره‌ها یک فکری بکند برای این مشکل، و این تنگنائی که از گذشته برای ما به ارث رسیده یکجوری رفع کنیم که هم زمین دست مردم بیاید و هم حقوق مردم ضایع نشود و هم مراعات حقوق مشروع مردم بشود، البته یک تصمیم کلی که آدم می‌گیرد بهرحال یک ضایعات اینجوری هم دارد، ولایت فقیه برای همین جاست. این ضایعات کوچک را تحمل بکنند بخاطر مصالح کلی جامعه. این یک مسئله. در اراضی کشاورزی هم همین حرف هست، در تجارت خارجی هم همین حرف است، در خرید نیازهای مردم هم که واسطه‌ها و دلالها و محتکرین می‌کردند همین حرف هست، در سهام کارخانجات، بانکها همین حرف هست، و در برخورد با ضد انقلاب باز همین مسائل از بعد دیگری هست، مسائل اساسی کشور اینها را دارد. در پاکسازی ادارات همین حرف هست.
ضد انقلاب
– وضعیت موجود ضد انقلاب را در داخل و خارج بیان فرمائید، با توجه به اینکه ضد انقلاب و اربابانشان بدلیل ضربه‌های مهلکی از انقلاب اسلامی خورده و می‌خورند، بسادگی از انقلاب دست بردار نیستند، در مورد هوشیاری و نحوۀ برخورد ملت انقلابی با توطئه‌های ضد انقلاب چه رهنمودهائی دارید؟
ضد انقلاب یک طیف وسیعی دارد، در انقلاب ما چونکه ابعاد انقلاب تا هر قدر وسیعتر باشد شامل هر بخش از جامعه بشود آنجا یک مقدار دشمن درست می‌کند، ما در برخورد با عوامل رژیم گذشته یک بخش وسیعی ضد انقلاب داریم. ساواک که منحل شد، وزارت دربار که منحل شد، سران ارتش که تصفیه شدند، سران کشوری که تصفیه شدند، دلالها و عوامل اینها که تصفیه شدند، اینها همه با خانواده هایشان و دوستانشان و کسانی که از ناحیۀ آنها نان می‌خوردند. می‌دانید که چه بخش عظیمی هستند. سرمایه داران نامشروع که در این کشور بودند می‌دزدیدند، می‌چاپیدند در صورتهای مختلف، اینها هستند، ولگردها، تمام کسانی که از ناحیۀ نامشروع زندگی می‌کردند، از بودجۀ مشروب، قمار، کاباره ها، سینماها، بلیط بخت آزمائیها و از این چیزهائی که بود بیمه‌های منسوخ شده، اینها همه یک طیف دشمن اسلامند، در کنار اینها گروهکها هم هستند که داعیۀ سیاسی دارند، یا اصولاً ضد دینند، از انقلاب اسلامی بدشان می‌آید. خوب زیادند اینطور آدمها، یا آنها که داعیه هم دارند، مثلاً مارکسیستند، ملی گرایند، و چیزهائی از این قبیل، و‌سوسیالیستند، اینها آنوقتی که می‌بینند روابط اسلامی دارد برقرار می‌شود، اینها هم ناراحتند. آن بخش اولی که گفتم آنها زمینه ای می‌شوند برای رشد این گروهکها، یعنی اینها داعیۀ سیاسی مطرح می‌کنند، آنها می‌آیند زیر پرچم اینها و به اسم اینها با اینها همکاری می‌کنند، می‌شوند یک سازمان، لذا مثلاً گروهی مثل سازمان منافقین- به اصطلاح مجاهدین خلق- اینها رشد می‌کنند حسابی، آنهم از ناحیۀ همانها، و بیشتر بچه‌ها و طیف ضد انقلاب به اینها می‌پیوندند در این دو سه سال هم که آزادی بوده امکانات هم متاسفانه دست بنی صدر و اینها افتاده بود، زمینۀ رشد اینها خیلی شد و راه افتادند حسابی، یکنوع همبستگی هم برای خودشان درست کرده بودند و خیال می‌کردند می‌توانند اسلام را از صحنه بیرون کنند. خوشبختانه این بدنۀ اصلی جامعه و تودۀ مردم، حضوری که روحانیت در مردم دارد با نفوذی که امام دارند، اینها همه عواملی بود که باعث شد اکثریت مردم حسابی در مقابل آنها بایستند و همانطور که می‌دانید خوب با اینها مبارزه شد، یعنی مردم خوب مبارزه کردند، تا آنجائی که آدم می‌تواند بفهمد در حال حاضر این مرحله از فعالیتهای ضد انقلاب خیلی ضربه خورده، چیزی از او نمانده است، البته آن عوامل اصلیشان زود خودشان را پنهان کردند و کنار رفتند و زیر زمین اند، شاید خیلی‌هایشان مانده باشد از عوامل اصلی، ولی آنها خیلی نیستند، آنها اهل کار نیستند، کارها را این جوانها و بچه‌های فریب خورده می‌کردند که اینها هم عدۀ زیادشان شاید آنطور که می‌گویند، هشتاد درصدشان بیشتر، نود درصدشان یا باز داشتند، یا از میدان در رفته اند، کار فعالی نمی‌توانند بکنند، ولی تروریسم بصورت مرض مزمن است. تروریسم را به آسانی نمی‌شود کندش، چون خود تصفیه تروریستها خودش تروریست می‌زاید، یعنی شما وقتی که یک نفری را اعدام می‌کنید بجرم ترور، برادر دارد، خواهر دارد، دوست دارد، فامیل دارد، حالت کینه توزی به آنها دست می‌دهد، آنها حالت انتقام جوئی می‌گیرند. از طرفی دشمنهای داخلی و خارجی هم اینها را تحریک می‌کنند و کمکشان می‌کنند، راه زندگیشان را باز می‌کنند. این حالت ممکن است خیلی طول بکشد، منتهی دیگر فقط همین قدر اثر دارد که ناامنی ایجاد بکند، بهدفشان دیگر نمی‌توانند برسند، یعنی الان آنها دیگر هدف دار نمی‌توانند مبارزه بکنند، صرفاً عکس العملی وانفعالی و کینه توزانه می‌خواهند خودشان را نشان بدهند، یا مثلاً انتقامی بگیرند از این موردی، از این کارها خواهدبود. بنظر من یکی از مراحل مهم انقلاب که برخورد با این گروهکها بود که در زمینۀ آزادی رشد کرده بودند. در کنار جنگ، موقع مناسبی هم پیش آمد و پایاپای پیروزی ما در جنگ انشاءالله، در بعد ضد انقلاب داخلی هم پیروزی پیش می‌آید، و اگر مسئلۀ پیش بینی نشده ای پیش نیاید من فکر می‌کنم بعد از جنگ ما زمینه برای حرکتهای سازندگی در کشورمان داریم.

حوزه علمیه
– جنابعالی گر چه اکنون مسئولیتهای بزرگی در صحنۀ سیاسی کشور دارید، ولی بعنوان یک روحانی در رابطه با حوزه‌های علمیه نظرتان را بیان فرمائید:
در مورد حوزه، متاسفانه بعد از انقلاب، یا خوشبختانه هر دو آن، بسیاری از نیروهای حوزه بخاطر نیازهای انقلاب ناچار شدند در اطراف کشور پخش شوند و به کارهای غیر حوزه‌ای بپردازند. در دستگاه دادگستری، در مجلس، درنهادها، در جنگ، در نماز جمعه‌ها، در خدماتی که وجود دارد، تبلیغات و من الان در حوزه نیستم، ولی می‌توانم حدس بزنم که حوزه مقدار زیادی از نیروهای تعلیم دهنده و سازندۀ خودش را در این جهت از دست داده، البته اینها آثار دیگری دارد، چون حوزه را اصلاً می‌خواهیم برای اسلام، اینها دارند نتایج کارشان و تحصیلاتشان را می‌گیرند، باید هم اینجوری باشد، ولی من خیال می‌کنم که یک بخش از مدرسین و علمای حوزه باید خیلی پابرجا در حوزه بمانند و تلاش کنند که درسها و حوزه‌های تحصیلی حوزه را گرم نگه بدارند. این آیۀ شریفه:
«ما کان المؤمنون لینفروا کافه فلولا نفرمن کل فرقه طائفه لیتفقهوا فی الدین»
یک تفسیرش اینست که: یک عده ای نروند جنگ و بمانند برای آینده درس بخوانند و چیز یاد بگیرند برای تعلیم. درست است که الان داریم از ذخیره سالهای گذشته استفاده می‌کنیم، اما هر مقدار ما پیش می‌رویم جامعه نیاز به روحانیون متعهد درس خوانده بیشتر دارد، ضمناً من الان این را یک ضرورت می‌بینم که باید حوزه‌های درسی گرم بشود، جدی تر بشود، طلبه هائی باشند که مثل کلاسهای درس دولتی که مقیدند باشند حضورشان اجبار باشد درس بخوانند، البته با وسعتی بیشتر یعنی با همان حوصله و با آن پشتکاری که طلبه‌ها قبلاً درس می‌خواندند، به اضافه حضور مداوم، گرم نگه داشتن حوزه‌ها این کار را بکنند. خوشبختانه چون حالا حکومت اسلامی است، اگر نواقصی هم در حوزه است به آسانی می‌توانند حل بکنند، مسائل مسکن، مسائل تهیۀ کتاب، مسائل برنامه ها، مسائل دیگری که در جنبش بود که گاهی مانع درس خواندن ماها می‌شد، اینها را هم ندارند، بهتر می‌توانند درس بخوانند. شما خیلی تاکید کنید در مجله که ما الان بیشتر از گذشته نیاز به تحصیل کرده‌های علوم دینی داریم، البته یک استقبالی هم از طرف جوانها شده، خیلی از دانشجوها به ما مراجعه می‌کنند و سئوال می‌کنند که ما برویم حوزه درس بخوانیم، فکر هم می‌کنم، خوب هم هست که یکعده ای بیایند، جائی که آمادگی تحصیلی دیگری دارند بیایند آنجا هم درس بخوانند بجاست.
******
– تشکر می‌کنیم که وقت گرانبهایتان را در اختیار ما گذاشتید.
– من هم از شما متشکرم که زحمت می‌کشید و این کارهای فرهنگی و سازنده را دارید، انشاءالله که موفق تر باشید، سلام ما را به همکاران و دوستان حوزه برسانید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *