حجه الاسلام رضوانی
نماینده مجلس شورای اسلامی
محراب پایگاه عروج انسان
باید متوجه بود که کلیه ی عبادتها وسیله هایی برای قرب بخدا و جلب رضای حضرت اوست که موجب کمال ایده آل انسانیست و چون نماز عالی ترین راه رسیدن به لقا حق و حضور حضرت حق تعالی است،پس محراب هم برترین پایگاه بندگی و سایشگاه سرتسلیم بنده دربرابر او جل شانه وهم پروازگاه عروج روح انسانیست به عالم قدس،و آدمی تا مراحل نهایی درجات ایمان را طی ننموده و دربندگی به کمال نرسد و روح و دل خویش را به تمام با خدا نپیوندد،آن گونه ایثار و فدارکاریکه از نتایج قیام به نماز است در وی پدید نمی آید، و به اضافه فداکاریهای بدون ایمان بخدا هم فاقد ارزش معنوی بوده و شایستگی ابدیت نخواهد داشت.
از این جهت ما نباید از یک بعد و یک دیدگاه به واژه ها و مقررات و برنامه های اسلامی بنگریم، بلکه هریک از دستورات دینی و پایگاههای عبادتی اسلام را بایداز دیدگاههاو ابعاد گوناگونش بررسی وارزیابی کرد تا جای پایی برای مردمی که می خواهند همه چیز را توجیه مادی کنند باز نشود و از انسانهای متعالی دجالهای یک چشمی و حیواناتی کارگر درلباس آدم ساخته نگردد.
مسلمان باید علی وار شب درمحراب عبادت، سر بر استان جانان بر خاک بساید و روز در نبردگاه، دشمنان خدارا بر خاک هلاکت نشاند.
واین محراب در اسلام موضعی خاص و پس ازپیامبر بزرگوار اسلام در تشیع(اسلام راستین) ویژگی چشمگیر تری پیدا کرده است، و ما یحیی «پیامبر زنده گر» را می بینیم که در نتیجه ی یک جرقه ی فکری و یک برق نیایش در محراب بندگی خدا دیده به جهان می گشاید و برا ی احیا امتی با برنامه ی خدا له حق به نبرد علیه طاغوت زمان خود، قیام می کند و درمحراب عشق و پرستشگاه حریت شهید محو شد و خون پاکش چهره زمین و رخساره ی رنگ پریدگان مستضعف را گلگون می نماید، و دنباله ی قیام یحیی را عیسای مسیح ادامه می دهد، و ازآن پس هم چنان یاران عیسی(ع) تا قیام محمد (ص) آن جنبش را دنبال می نمایندو ان نهضت ابراهیمی را زنده نگه می دارند، تا یاران پیامبر نیز در نبردگاه عشق و پرستش، حمزه وار به شهادت می رسند، و پس از پیامبر(ص)، دنباله ی قیامش را دودمانش و در راس آنها امام علی (ع)ادامه می دهند و وارثان ابراهیم یکی پس از دیگری مسئولیت خطیر خویش را تعقیب می کنند و امام علی (ع)را می بینیم که در محراب مسجد کوفه، یعنی پرستشگاه آزادی و قربانگاه محبت و نبردگاه عشق خون فرقش درراه هدفش بدامن محراب می ریزد و دامان محراب برای همیشه بخون سرخش رنگین می نماید تا شیعه ی علی بداند که او باید درمحرابی به نماز قیام کند که دامنی از خون رنگین دارد و رنگی از شهید برچهره، و چراغ خطری سرخ در پیشاپیش محرابش دربرابر هر حقکش و متجاوزی روشن و….
ویاران امام علی (ع)را می بینیم که هرکدام به نوعی محراب بندگی را در نبردگاه رزم با پاسداران طواغیت برسرپا کرده و در آن مفتخرانه خون وجان باهم داده اند، وگاهی چون میثم تمار چوبه ی دار را محراب عشق و عبادتگاه آزادگی خود قرار داد ه وگاهی نیز حجر وار زیر تیغ جلاد، محرابی از فضیلت و ایثاربرپاکرده و درهمان جا خون خود را درراه عقیدت خویش، بردامن محراب فرو ریخته است و همچنان امام حسن (ع)را می نگریم که در نماز از دشمن ضربه می خوردو در محراب ایثار به سم بد کار معاویه غدار به شهادت می رسد و امام حسین (ع)را مشاهده می کنیم که برای ایثار جان ورسیدن به جاودانگی، از مذبح ومحراب ابراهیم و اسماعیل، یعنی از قربانگاه که ابراهیم، اسماعیل، و اسماعیل خودرا در آن پایگاه حرب انسان وشیطان قربان کردند حرکت می کند و برای اقامه ی حق وامحاء و نابودی باطل از قربانگاه و محراب ابراهیم و اسماعیل، تا قربانگاه کربلا پیش میرود ودر روز عاشورا او سرزمین «طف» محرابی از خون می سازدکه تاقیامت چهره های حق جویان از رنگ افتخارآفرین خون شهیدان راه حق سرخ و روی دشمنان حق برای ابد سیاه میشود، و دراین محراب است که جماعتی به امامت حسین(ع) (درحدود ۷۲نفر یا اندکی بیشتر ) درمذبح عشق، محراب ایثارو پرستشگاه ازادی و قربانی خویش دامان محراب را باقیام به نمازخویشتن دردشت خون با وضویی ازخون چنان رنگین می سازند که هیچ آبی نه تنها انرا نمی تواند بشوید،بلکه هر روز تازه وتازه تَرَش نگه می دارد و همانگونه که گفتم قیامگر به نماز در دامان محراب خویش از خاک آمیخته با خون شهید قطعه ای می گذارد تا متوجه باشد دامن محرابش از خون شهید رنگی به چهره دارد تا شراره ی شوق شهادت درکانون قلبش خاموش نگردد و موج خروشان ایثار جان ونیل به جانان درجانش فروکش ننمایدو سخن کوتاه که حضرت سجاد (ع) با نیایشها یش، وزینب با قیامش در شب یازدهم عاشورا درکنار دشت خون وبدنهای گلگون برخاک شهید جبین می ساید تا هرکدام به محراب شکلی بدهند و در ان خاطره ای به یادگارگذراند ورهروان راه خویش را به احیا آن خاطره ها فرا خوانند و هم برخی ازامامان معصوم ما علیهم السلام زندان را محراب عشق و پرستشگاه معبود خویش قرار داده و گاهی نیز ماموران منصور ستمگر امام صادق (ع) را ازاغوش محراب به قتلگاه محبت، نیمه شب می کشاند،و امام موسی بن جعفر(ع) رازیر کند و زنجیر در محراب عبادت به شهادت میرساند، و هرکدام را به گونه ای، و سپس هرشهیدی را بشکلی،ودرهر حال اسلام از محرابها نشانه های آزادگی فراوان و در محرابها خاطره های افتخار آمیز فریاد دارد:
که مسلمین وبویژه شیعیان که حقیقت اسلام را ازدودمان عترت و ولایت باز یافته اند باید خوب متوجه باشند که محراب پایگاه عزت و سربلندی و شرف و فضیلت و فرهنگ و رزم وعشق است، نه جایگاه خاموشی و سکوت و بی حرکتی و تنبلی و موقعیت خواهی و دکانداری و مرید سازی وتفرقه اندازی،و سرانجام هم یک ناندانی آماده برای آقازاده…
ومسلمان، شیعه، باید بداندکه «محراب» سنگراوست،سنگری که باید درآن از خداومکتب وقرآن و راهش حمایت کرد، سنگری که باید در آن از اسلام پاسداری نمودو از دودمان نبوت دفاع کرد…
وسرباز مسلمان باید دراین سنگر با اسلحه ی ایمان، قرآن وعترت حقیقت زندگی، یعنی «عقیدت وجهاد» را به ثبوت رسانید و باید مواظب باشد خوابش نبرد(که هم وضو وهم نمازش باطل می شود، یعنی ) اسلحه ازدستش می افتد،یا در حال خواب دشمن اسلحه اش را می رباید وبراو شبیخون می زند.
ونیز باید توحه داشته باشد که اسلحه اش« توخالی » نباشد، «پر» باشد، پشتوانه داشته باشد، پرمحتوی باشد، پرنیرو باشد.
ودراینجاست که باید روی پای خود بایستد،مستقیم (با استقامت) راست اندام،و دارای فکر مستقیم باشد. نلرزد، نلغزد، خواب زده،مست، سست،بی توجه و بیهوش نباشد،از «قبله » واز آن جهت که ماموریت داردبدانجا توجه داشته باشد،روی نگرداند، حضورقلب داشته باشد،درگاه تسلط تاریکی تا ادامه ی آن ( از نماز مغرب تا صبح) با آهنگ بلند(سوره ی حمد) همگامان را متوجه ی بودن خود در صف و جبهه و محراب بگرداند (مبادا دشمن سو استفاده کند) . و چون هوا روشن شد و در معرض «دید» قرارگرفت احتیاط را از دست ندهد، وتوای مسلمان، دراین سنگر «محراب» باید از دینت، از عقیده ات،از میهنت، از اسلامت، از قرآنت،از امامتت، از امامت، از پیشوایت حمایت کنی، ودربرابر دشمنان، سلاحت را برزمین نگذاری وخواب به دیدگانت راه ندهی وباید متوجه باشی اسلحه ات کاری باشد، کارایی داشته باشد،پرباشد، پشتوانه داشته باشد، اسلحه ی تو ایما ن توست، قرآن توست، تشییع توست، این اسلحه را از قدرت کافی برخوردار ساز( و با محتوای اصول کافی نیز پرمحتوایش ساز)، ازپشت گرمی کامل بهره مندش کن و بدان که این « اسلحه پرندهی کاری» به قیمت خون هزاران شهید چون «حسین » و شیره خواره«اصغرش» بدست تو رسیده، و این «محراب و این سنگر » صندوق امانت نگهدار این خونهای ارزنده است و تونگهبان آن، نکند خدای ناخواسته غفلت کنی و پست نگهبانی را از دست بدهی و آن همه خون را به مفت ببازی اینک تو و این پایگاه امانت خون شهیدان و همت و غیرت تو.
قیام نماز
اگر در آیاتی که در قرآن کریم درخصوص نماز فرود آمده بنگریم می بینیم غالبا یا امر به قیام به نماز شده و یا از قیام کنندگان به نماز بستایش سخن به میان آمده است و از آن جمله : «به نماز قیام کنید»
(به منظور اعلام همبستگی به جبهه ی توحید و عضویت درحزب الله ) به نماز قیام کنید (ویا ترک آن) « به جبهه مشرکین ( واحزاب شیاطین ) نپیوندید»
«به نمازقیام نما…»
«شما زنها به نماز قیام کنید.»
و درنشانیهای اهل ایمان و متقین خداوند فرموده است : (آنها کسانی هستند) که به نماز قیام می کنند.
و پیامبران نیز درپایگاه رفیع دعا از درگاه خدای بی همتا خواسته اند که آنها را ازقیام کنندگان به نمازقرار دهد،چنانکه قهرمان توحید درپیشگاه احدیت به نیایش می ایستد که:
«خدایا من و دودمانم رااز برپادارندگان نماز قرارده و دعایم را به اجابت مقرون فرما
ونیز آنگاه که همسر خود(هاجر) و کودک شیرخوارش (اسماعیل) را از سرزمین خوش آب وهوای شام (دمشق) بسرزمین گرم، سوزان و بی اب و آبادانی مکه منتقل می کند، هدف خویشتن رااز آن مهاجرت عجیب و تحمل آن همه مشقت و هجران توان فرسا، فراهم ساختن پایگاهی برای قیام به نماز بیان می دارد و توفیق قیام به آن،
واز طرفی، کسانی که از روح و حقیقت نماز بدور مانده وتنها به برگزاری صورت خاص ظاهر و خواندن ان اکتفا نموده اند، و یا به تظاهر و ریا و یا از روی بی اعتنایی وسهل انگاری آنرا بجای آورده اندمورد سرزنش و نکوهش شدیدخداوند قرار گرفته اند، بدان گونه که پروردگار با لحنی تند آنان را توبیخ فرموده که:
«وای برنمازگزاران » آنهایی که دربرپاداشتن آن (و شناخت حقیقت نماز و ادای آن دروقت معین و مواظبت برآن و پیاده ساختن روح آن در برنامه ی عملی زندگی) سهل انگاری نموده و به ریا برگذارش می نمایند و روایت هم ناظربرهمین معنی است که.
«نمازگزاران زیاد هستندو قیام کنندگان به نماز اندک»
اکنون که روشن شد باید به نماز قیام کرد، لازم است چهره های گوناگون قیام و آنچه را که دراین زمینه از سخنان پیشوایان دین بدست رسیده مورد تجزیه و تحلیل قرارداد تا هدف از قیام به این امر آسمانی الهی و این عبادت شبانه روزی و معراج پنج هنگام و رزم پنجگاهی، برای برپادارندگان آن روشن تر شود و با دیدی وسیعتر و نگرشی ژرفتر و شوقی بیشتر و ایمانی را سختر ویقینی کامل تر و دقتی عمیق تر و خلوصی زیادتر و توجهی آگاهانه تر به قیام به ان اقدام نمایند.
قیامی که انسان بیحرکت را «حرکت» و متحرک بی جهت را « جهت» و جهت دار را «هدف» ببخشاید دامنه ی دید را تا انتهای ایصال به کمال ایده آل « الله» وسعت دهدوبرکردار ما قیمومت و مراقبت داشته باشد،آن چنان که روح نماز باقیام به نماز برهمه ی پهنه ی زندگی ما حکومت کند و مارا بر همه بی نمازان به شرک پیوسته و مشرکان از حق گسسته و کافران از حق چشم فروبسته و نمازخوانان از خداوند دورگشته حاکم گرداند.
آن گونه قیامی که بحرکت ما دوام و پایداری و سرعت و سلامت بخشد نه فراغت وراحت،جزآنگاه که جان ازتن درآید و مدت تکلیف سرآیدو چهره ی یقین از پشت پرده ی مرگ برآید و آن آخرین نفس، همان نفس راحتی باشد که ازسینه ی ما برای همیشه برآید وخداوند نیز می فرماید:
وعبدت الله مخلصا حتی اتاک الیقین
و تو «ای شهید» خدارا تا آن گاه که یقین به مرگ پیدا کردی خالصانه عبادت نمودی، یعنی تازندگی هست وظیفه ی پرستش نیز هست و اساسا پرستش نیز خود انسان را به مقام «یقین» می رساند و چون مرحله ی مرگ برای انسان عالم «غیب» را جهان «شهود» و «مشهود» می گرداند «عالم یقین» نامیده می شود، وپیامبر اکرم نیز پس از درگذشت «عثمان بن مطعون» فرمود»
«او به مرحله ی یقین رسید»
وخلاصه آن گونه قیامی که « حق قیام» آن گونه که سزاست ادا شود،و امام سجاد (ع)در باره حق نماز می فرماید:
« فان حق الصلاه، فان تعلم انها وفاده الی الله، وانک قائم بها بین یدی الله، فاذا علمت ذلک کنت خلیفا
ان تقوم فیها مقام الذلیل، الراغب، الراهب، الخائف، الراجی، المسکین المتضرع المعظم من قام بین یدیه بالسکون و الاطراق و خشوع الاطراف،ولین الجناح وحسن المناجاه له فی نفسه، و الطلب الیه فی فکاک رقبتک التی احاطت به خطیئتک و استلکتها ذنوبک ولاقوه الا بالله»
و اما حق نماز اینست که :بدانی، قیام به نماز(بمنزله آماده شدن برای دیدار و) ورود بدرگاه خداست( وسخن گفتن با او) و تو درآن حال، دربرابر خدا(به بندگی، پرستش،نیایش وکرنش) قیام نموده ای و اگر به این حقیقت توجه داشته باشی (وبحق عقیده مندباشی) رعایت کمال ادب را خواهی کرد،چونان بنده ای ذلیل، که قلبی از میل و امید و بیم لبریز داشته و چون مستمندی نالان وگریان، درحالیکه بادیده دل تنها نگران عظمت اوست دربرابرش ایستاده، با ارامش و مراقبت و توجه کامل و سربزیری و فروتنی اعضا و خشوع دل، با او به راز ونیاز و خواهش و التماس می پردازی که گردنت را از زیر بار زنجیر سنگین خطاهایی که ترا فرا گرفته و گناهانی که به پرتگاه هلاکت و نابودیت می کشاند رها کند(و از این روست که نماز آزادگر انسان از اسارتهاست ) وبرا ی توفیق به این پیروزی جز نیروی لایزال خداوندی پناهی نخواهدبود.
ادامه دارد