گلچينى از سخنان نورانى امام حسين

. ثواب گوش دادن به قرآن
“… واستمع القرآن كتب الله له بكلّ حرفٍ حسنةٌ” (اصول كافى،ج 2،ص )611
و هر كس گوش به قرآن دهد، خداوند در مقابل هر حرفى كه شنيده است يك حسنه برايش ثبت مىكند.
. مخلوقات بدون پدر و مادر
“وسبعةُ اشياء لم تُخلق فى رحم فأولها آدم ثمّ حوّاءُ والغَرابُ وكبشُ إبراهيم (ع) و ناقةُ الله و عصا موسى (ع) والطير الذى خلقه عيسى بن مريم(ع)” (تحف العقول، ص)174
امام حسين (ع) ضمن جواب به سئوالهاى پادشاه روم فرمود: و اما هفت موجودى كه بدون خلقت در رحم مادر آفريده شدند حضرت آدم، حوّا، كلاغ، قوچ حضرت ابراهيم و ناقه حضرت صالح و عصاى حضرت موسى و پرنده‌اي كه عيسى بن مريم آن را درست كرد.
. ترس از خدا و شدائد آخرت
“لا يَأمَنُ مِن يوم القيامةِ إلّا مَن قَدْ خافَ اللهَ فِى الدُّنيا” (بلاغة الحسين، ص )285
كسى از اهوال و شدائد قيامت در أمان نمىباشد، مگر آن كه در دنيا ترس از خدا داشته باشد.
. مرگ با عزت
“مَوت فى عزّ خيردٌ من حياة فى ذلّ” (بلاغة الحسين، ص )282
مرگ با عزت بهتر از زندگى ننگين است.
. غيبت لقمه سگهاى جهنم
“ياهذا كفّ عن الغيبة فإنها أدام كلاب النّار” (تحف العقول، ص )177
امام حسين (ع) به شخصى كه غيبت ديگرى را مىكرد فرمود: خود را از غيبت باز دار، و همانا آن لقمه سگهاى آتش جهنم است.
. اقسام عبادت
“إنّ قومآ عبدوا الله رغبةً فتلك عبادة التّجار، و إن قومآ عبدوا الله رهبةً فتلك عبادة العبيد، وإن قومآ عبدوا الله شكرآ فتلك عبادة الاحرار و هى افضل العبادة” (تحف‌العقول، ص )177
به تحقيق عده‌اى خدا را جهت طمع و آرزوى بهشت عبادت مىكنند كه يك نوع معامله و تجارت است، و عدّه‌اى هم از روى ترس عبادت مىكنند كه عبادت عبد و نوكر باشد و طايفه‌اى هم به عنوان شكر و سپاس عبادت مىكنند كه اين عبادت آزادگان مىباشد و بهترين نوع عبادت است.
. اظهار حاجت به مردم
“لاترفع حاجتك إلّا إلى أحد ثلاثة: إلى ذى دين، او مروّة، او حسبٍ” (تحف العقول، ص )178
نياز و حاجت خود را به كسى اظهار مكن، مگر به يكى از سه نفر: يا ديندار، يا جوانمرد، يا با شرافت.
. سبقت در آشتى
“أيّما إثنين جرى بينهما كلامٌ فطلب أحدهما رضى الاخر كان سابقه إلى الجنّة” (محجة البيضاء، ج 4، ص )228
اگر در بين دو نفر اختلافى پيدا شود و يكى از آن دو نفر از ديگرى طلب رضايت نمايد، سبقت گيرنده اهل بهشت خواهد بود.
. عاقبت عمر سعد
“أما أنّه يقرّ بعينى إنّك لا تأكلُ بُرّ العراقِ بعدى الّا قليلا” (محجة البيضاء، ج 4،ص )230
امام حسين (ع) خطاب به عمر سعد فرمود:
در حقيقت مىبينم كه نمىخوري از گندم عراق بعد از من، مگر مقدار كمى (يعنى به آرزوى خود نمي‌رسى كه به حمدالله توسط مختار بدرك فرستاده شد).
. حوائج مردم، نعمت اللهى
“واعلموا أنّ حوائج النّاس إليكم من نعم الله عليكم، فلا تميلوا النّعم فتحوّل نقمآ” (الشهاده، ص )38
بدانيد كه احتياج و مراجعه مردم به شما از نعمتهاى الهى است، پس مواظب باشيد كه نعمتها حيف و ميل نگردد و بيهوده تلف نشود كه مبدّل به نقمت و بىچارگى خواهد شد.
. سخاوتمندترين و با گذشتترين مردم
“إنّ أجْوَدَ النّاس من أعطى مَن لايرجوهُ، وإنّ أعفى النّاس من عفى عن قدرةٍ، وَإنّ اَوصل النّاس من وصل من قطعه” (الشهاده، ص )39
همانا، سخاوتمندترين مردم كسى است كه كمك نمايد به كسى كه اميدى به وى نداشته، و بخشندهترين افراد كسى خواهد بود كه از روى توان و قدرت گذشت نمايد، و بهترين كسى كه صله انجام دهد، آن فردى است كه با كسانى رفت و آمد مىكند كه با او قطع رابطه كرده‌اند.
. همنشينى با افراد پست و گناهكار
“مُجالسةُ أهلِ الدِّنائَةِ شر، و مجالسة اهل الفسق ريبة”. (الشهاده، ص )43
همنشينى با افراد پست و رذل موجب شرّ خواهد شد، و همنشينى با معصيتكاران موجب شكّ و ترديد در درون انسان مىگردد.
. ياد مرگ و حضور در قيامت
“يابن آدم اذكر مصرعك و مضجعك بين يدى الله تشهد جوارحك عليك يوم تزلّ فيه الاقدام”. (الشهاده، ص)59
اى فرزند آدم! بياد آور لحظات مرگ و جان دادن را، و سپس استراحتگاه خود را در قبر، و اين كه در پيشگاه خداوند قرار مىگيرى و اعضاء و جوارحت عليه تو شهادت مي‌دهند در آن روزى كه قدمها مىلرزد و سست مىشود.
. ياد فناى گذشتگان
“يابن آدم! اذكر مصارع ابائك وأبنائك كيف كانوا وحيث حلّوا و كأنّك عَن قليلٍ حللت محلّهم”. (الشهاده، ص)60
اى فرزند آدم! متذكر شو كه پدران و فرزندانتان چگونه با مرگ روبه‌رو شدند و چه شدند، و كجا رفتند، و بزودى تو هم به ايشان خواهى پيوست (پس خود را آماده ساز).
. على (ع) شهر هدايت
“سَمعتُ رسول الله (ص) يقول إنّ عليآ هو مدينة هدى، فمن دخلها نجى، و من تخلف عنها هلك”. (الشهاده، ص )72
شنيدم از رسول خدا (ص) كه فرمود: همانا، على(ع) شهر هدايت است، كه هر كس داخل آن گردد (و ولايت او را معتقد باشد) نجات يافته و هر كس از آن تخلّف نمايد به هلاكت خواهد رسيد.
. دنيا و اهل دنيا
“إنّ الله خلق الدّنيا للبلاء، و خلق أهلها للفناء”. (الشهاده، ص )196
همانا، خداوند دنيا را محل آزمايش آفريده، و موجودات دنيا را براى فانى شدن و رفتن به عالم ديگرى.
. رضايت خدا در رضايت اهلبيت(ع)
“رضى الله رضانا أهل البيت”. (الشهاده، ص )229
رضايت و خشنودى خداوند در رضايت ما اهلبيت رسول الله (ص) خواهد بود.
. آثار اطاعت از پيامبر(ص) و على(ع)
“مَن عرف حقّ أبويه الافضلين محمدٍ و علىٍّ وَاَطاعهُما، قيل له تبحّج فى أىّ الجنان شئت” (الشهاده، ص 293).
هر كس حق والدينش: محمد(ص) و على (ع) را كه با فضيلتترين انسانها هستند، بشناسد و اطاعت شايسته كند، در قيامت به او گفته مىشود هر كجاي بهشت را مىخواهى انتخاب كن.
. اكمال عقل
“لا يكمل العقل إلّا باتّباع الحقّ”. (الشهاده، ص )356
عقل (و شعور و بينش) انسان تكميل نمىگردد، مگر با متابعت حقّ.
. موجب رضايت و سخط خداوند
“من طلب رضى الله بسخط النّاس كفاه الله اُمور النّاس، و من طلب رضى النّاس بسخط الله وكله الله إلى النّاس”. (الشهاده، ص )260
كسى كه رضايت خدا را مىطلبد، گرچه مردم از او رنجيده شوند، خداوند او را كفايت خواهد كرد، و هر كس رضايت مردم را بخواهد، گرچه به غضب خدا باشد، خدا هم او را به مردم رها مىكند.
. اصلاح امت، نه قدرت طلبى
“اللهم إنّك تعلم ما كان منا تنافسآ فى سلطان و لا التماسآ من فضول الحطام و لكن لنرد المعالم من دينك و نظهر الاصلاح فى بلادك و يأمن المظلومون من عبادك و يعمل بفرائضك و سننك و احكامك”. (تحف‌العقول، ص )243
در باره فلسفه قيامش فرمود: بار خدايا! تو مي‌دانى كه آنچه از ما اظهار شده براى رقابت در قدرت و دستيابى به كالاى دنيا نيست، بلكه هدف ما اين است كه نشانههاى دينت را به جاى خود برگردانيم و بلادت را اصلاح نماييم تا ستمديدگان از بندگانت امنيت يابند و به واجبات و سنتها و دستورهاى دينت عمل شود.
. بهداشت جسم و خودسازى
“اوصيكم بتقوى الله و احذركم ايامه… فبادروا بصحة الاجسام فى مدة الاعمار… فاياك ان تكون ممن يخاف على العباد من ذنوبهم…”. (تحف العقول، ص )243
اى مردم! شما را به تقواى الهى سفارش مىكنم و از (گناه كردن) در ايامش برحذر مي‌دارم… در مدت عمر به سلامت و تندرستى جسم پيشى گيريد… و از كسانى مباشيد كه بر گناه بندگان بيم دارند و خود از عقوبت گناه خويش آسوده خاطراند.
. نعمت ناخوش انجام
“الاستدراج من الله سبحانه لعبده ان يسبغ عليه النعم و يسلبه الشكر” (تحف العقول، ص )250
غافلگير كردن بنده از جانب خداوند به اين شكل است كه به او نعمت فروان دهد و توفيق شكرگزارى را از او بگيرد.

تباهى دنيا
“ان هذه الدنيا قد تغيرت و تنكرت و ادبر معروفها، فلم يبق منها الا صبابه كصبابه الاناء و خسيس عيش كالمرعى الوبيل، الا ترون ان الحق لا يعمل به و ان الباطل لايتناهى عنه، ليرغب المومن فى لقاء الله محقآ، فانى لا ارى الموت الا سعادة و لاالحياة مع الظالمين الا برما ان الناس عبيد الدنيا و الدين لعقٌ على السنتهم يحوطونه ما درّت معائشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الديانون”. (تحف العقول، ص 249 ـ )250
امام حسين (ع) در هنگام سفر به كربلا فرمود: راستى اين دنيا دگرگونه و ناشناس شده و معروفش پشت كرده، و از آن جز نمى كه بر كاسه نشيند و زندگي‌اى پست، همچون چراگاه تباه، چيزى باقى نمانده است. آيا نمىبينيد كه به حق عمل نمىشود و از باطل نهى نمىگردد؟ در چنين وضعى، مؤمن به لقاى خدا سزاوار است. و من مرگ را جز سعادت، و زندگى باظالمان را جز هلاكت نمىبينم. به راستى كه مردم بنده دنيا هستند و دين بر سر زبان آنهاست و مادام كه براى معيشت آنها باشد، پيرامون آن‌اند، و وقتى به بلا آزموده شوند، دينداران اندك‌اند.
. روى آوردن به ديندارى، جوانمرد و اصيل
“لاترفع حاجتك الا الى احد ثلاثه: الى ذى دين، او مروه او حسب” (تحف العقول، ص )251
جز به يكى از سه نفر حاجت مبر: به ديندار، يا صاحب مروت، يا كسى كه اصالت خانوادگى داشته باشد.
. نشانههاى مقبول و نامقبول انسانها
“من دلائل علامات القبول: الجلوس الى اهل العقول. و من علامات اسباب الجهل المماراة لغير اهل الكفر. و من دلائل العالم انتقاده لحديثه و علمه بحقائق فنون النظر”. (تحف العقول، ص )252
از دلائل نشانههاى قبول، همنشينى با خردمندان است. و از نشانههاى موجبات نادانى، مجادله با مسلمانان. و از نشانههاى دانا اين است كه سخن خود را نقّادى مىكند و به حقايق فنون نظر داناست.
. نشانههاى مؤمن
“ان المؤمن اتخذ الله عصمته و قوله مرآته، فمرة ينظر فى نعت المؤمنين وتارة ينظر فى وصف المتجبرين، فهو منه فى لطائف و من نفسه فى تعارف و من فطنته فى يقين و من قدسه على تمكين”. (تحف العقول، ص )253
به راستى كه مومن خدا را نگهدار خود گرفته و گفتارش را آيينه خود، يك بار در وصف مؤمنان مىنگرد و بار ديگر در وصف زورگويان، او از اين جهت نكته سنج و دقيق است و اندازه و قدر خود را مىشناسد واز هوش خود به مقام يقين مي‌رسد و به پاكى خود استوار است.
. نتيجه پيروى از گناهكار
“من حاول امرآ بمعصية الله كان افوت لما يرجو و اسرع لما يحذر”. (تحف العقول، ص )253
كسى كه با نافرمانى خدا گرد كسى گردد، آنچه را اميد دارد از دست رفتنىتر است و از آنچه برحذر است زودتر دچارش گردد.
. احترام به ذريّه زهرا(س)
“و الله لا اعطى الدنيه من نفسى ابدا و لتلقين فاطمه اباها شاكيه ما لقيت ذريتها امته و لا يدخل الجنه احد اذاها فى ذريتها”. (لهوف سيد بن طاوس، ص)23
به خدا قسم من هرگز زير بار پستى و ذلت نخواهم رفت و در روز قيامت، فاطمه زهرا پدرش را ملاقات خواهد كرد، در حالى كه از آزارى كه فرزندانش از امّت پيامبر(ص) ديده‌اند به پدر خويش شكايت خواهد برد و كسى كه ذريه فاطمه را آزار دهد داخل بهشت نخواهد شد.