اقتصاد اسلامی

قسمت هشتم
حضرت آیت الله حسین نوری
***
درمباحث گذشته مطالب زیرامد:
تعریف علم اقتصاد –معنای لغوی و اصطلاحی – اقتصاد از علوم اجتماعی است – رابطه علم واقتصاد با علوم دیگر – طرح یک نقشه اقتصادی کامل – احتیاج به این طرح- مبارزه اسلام با اسراف –اسراف چیست-مرزومراتب نیازمندیها- شناخت مرزها- اسراف در راههای خیر-تبذیر – اسراف وعواقب آن- پایه ها و اصول نظام اقتصادی اسلام -۱- اصل مالکیت متنوع.۲-آزادی درکار درارزشهای اسلامی و…
**
نظام اقتصادی اسلام دارای ویژگیهایی است که این ویژگیها پایه ها و اصول آن محسوب میشودو همین ها این نظام شگرف را از سیستم های اقتصادی دیگر جدا و ممتاز می گرداند.
ما درشماره گذشته به شرح یکی از این اصول که عبارت از تنوع اشکال مالکیت دراسلام است پرداختیم و اینک برای بیان دومین اصل از اصول اقتصادی اسلامی مقدمتا توجه خوانندگان محترم را باین موضوع جلب می کنیم:
زیربنای سیستم سرمایه داری
آزادی اقتصادی زیر بنای سیستم سرمایه داری محسوب میگردد و این سیستم به افراد در سه مرحله یعنی درمرحله ی تحصیل مال وثروت و درمرحله استمناء و افزایش دادن به ثروت موجود و در مرحله مصرف کردن اموال خود آزادی نامحدود میدهد.
ضمنا این نکته را نیز میدانیم که نظام سوسیالیستی آزادی اقتصادی را مانند آزادیهای دیگراز همه توده¬ ¬ها سلب میکند.
دراین مورد قبل از بیان نظریه اسلام لازم است که این اصل را که زیر بنای رژیم کاپیتالیستی را تشکیل میدهد بیشتر مورد بررسی قرار بدهیم و اصولا به بینیم چرا و به چه دلیل رژیم به این آزادی نامحدود قائل است؟
وآیا این منطق که خود پایه ای برای سازمان اقتصاد سرمایه داری است تا چه اندازه استحکام دارد؟
طرفداران و بنیان گذاران این سیستم درتفسیراین موضوع به این دو دلیل استناد میکنند:
۱-آزادی =رشد تولید
درتوضیح این مطلب میگویند : آزادی اقتصادی بهترین عامل تحریک کننده نیروهای تولید ومناسب ترین وسیله برای بسیج کردن امکانات و قدرتها در راه تولید عمومی است و چون برای از بین بردن محرومیتها و فقرها و کمبودها راهی جز رشد تولید نداریم لذا درسایه آزادی ای که در میدان تحصیل مال و ثروت و تولید به افراد میدهیم سطح تولید را تا آن اندازه که ممکن است افزایش میدهیم وبه این وسیله فقرها و کمبودها را مرتفع میسازیم.
پاسخ:
در پاسخ به این دلیل توجه به این واقعیت لازم است که افراد بشر چنانکه میدانیم ازلحاظ خلقت مساوی نیستندو برخی دیگر بمراتب ازجهت توانایی فکری و روحی و از جهت قدرت جسمی برتری دارند و ازاینجا است که:
بطور روشن می بینیم که بعضی از افراد قدرت ابتکار و خلاقیت و استعداد کارهای پرارزش را دارند و برخی از اشخاص از جهت فکر و ذوق و استعداد فاقد این خصوصیات میباشند و برخی از افراد چابک وزیرک وفعال و پرتلاش و بعضی تنبل و سست و بی اراده و ضعیف هستند.
با توجه به این واقعیت که از کیفیت آفرینش انسانها سرچشمه میگیرد اکنون اگر درمیدان اقتصاد همه ی این افراد را آزاد بگذاریم وصحنه ی زندگی اقتصادی را با امکانات فراوان دراختیار همه قرار بدهیم آیا مزاحمتها و رقابتها بوجود نخواهد آمد؟
آیا نیرومندترها ضعیفترهارا از صحنه ی تولید خارج نخواهندکرد؟
شما هم اکنون موسسات تولیدی را در جامعه ی سرمایه داری درنظر بگیرند تاببینند وضع چگونه است .این مؤسسات تولیدی واحدهای کوچکی نیستند که هماورد یکدیگر وا ز امکانات مساوی برخوردار باشند تا در اثر آن هر مؤسسه بتواند با مؤسسه دیگری رقابت کند وبه فعالیت خود در راه تولید ادامه بدهد بلکه مؤسسات تولیدی در جامعه ی کاپیتالیستی از لحاظ حجم و کارآیی چنانکه گفتیم تفاوتهای بسیار دارند و همین تفاوتها و رقابتها با سرعت شگفت انگیز ی به پیکار شدید و اصطکاک بین مؤسسات منجر میشود.
طبیعی است که دراین کشمکش سریع و رقابت شدید مؤسسات نیرومند تولیدی مؤسسات دیگر را ورشکست کرده اساس آنها را منهدم میسازند و باین ترتیب بتدریج احتکار تولید بوجود آمده درنتیجه انواع رقابت ها که درجریان تولید بوجود آمده بود ازبین میرود و ریشه ها ومراکز مهم تولید درقبضه تعدادی سرمایه و زورمند قرار می گیرد که آنها برای در دست داشتن این مراکز که سرچشمه منافع آنها است حتی به سوزاندن و بدریا ریختن و نابود کردن هزاران تن سبزی و میوه و گندم و برنج و سایر مایحتاج زندگی انسانها اقدام می کنند و دراین موارد چنانکه میدانیم نمونه ها و آمار فراوانی وجود دارد.
بنابراین رقابت آزاد بعنوان اینکه به تولید رشد و تکامل می بخشد جزدرفاصله ی کوتاهی با آزادی کاپیتالیستی همراهی و همکاری نمیکند و همین آزادی در مدت کوتاهی آزادی را از بسیاری از افراد جلب می کند و در نتیجه رشد تولید جای خود را به «احتکار تولید» میدهد باز هم براین نکته تاکید می¬کنیم که طرفداران سیستم سرمایه داری چنین فکر یا وانمود می کردند که این سیستم در نتیجه حریت اقتصادی موجب تولید بیشتر خواهد شد و فقرها و محرومیتها و نارسائی ها را از بین خواهد برد ولی خود درتجربه دیدند که دراین نظام عده ای منابع ثروت و مجاری آنرا در دست گرفته کم کم مالکین کوچکتر را از میدان بیرون رانده مؤسسات بزرگ و «تراستها» و «کارتلها» بوجود آوردند و بازارهای اقتصاد را بنفع خود قبضه کردند و مسیر رشد تولید را بنفع خودشان تغییر دادند.
**میدانیم تاریخ سیاه استعمار از همین آزادی اقتصادی دنیای سرمایه داری سرچشمه گرفته است.
اکنون این واحدهای اقتصادی بزرگ را که در بخشهای مختلف صنایع، فولاد، برق، اتومبیل، و غیره و در بخشهای بانکو بهره زائی ودر بخشهای بازرگانی و بسیاری از بازارهای اقتصادی جهان را تسخیر کرده اند می بینیم که واحدهای کوچکتر را از میدان خارج کرده و آنها را ساقط نموده اند اینها که براساس مبانی و منافع کاپیتالیستی بوجود آمده اند ضمنا برای تأمین منافع خود باهم وابستگی کامل نیز دارند مثلا شرکتهایی در آمریکا با آلمان غربی، انگلستان، فرانسه، سویس و ژاپن ارتباط دارند و یک هدف را تعقیب می کنند.
علاوه بر رشته های صنعتی و بازرگانی در قلمرو خدمات نیز واحدهای بزرگی تأسیس شده که بخش عمده از فعالیتهای اقتصادی جهان را بعهده دارند که مثلا بسیاری ازشرکت های بیمه و کمپانیهای هواپیمایی و کشتیرانی از این قبیل است.
حتی در قلمرو کشاورزی نیز در آمریکا بویژه درایالات جنوبی تگزاس، آمریکای لاتین، آفریقای شرقی وغربی واحدهای بزرگ کشاورزی، قهوه، پنبه و نیشکر بوجود آمده که صدها هکتار زمین و میلیونها دلارسرمایه و تعداد بسیاری کارگر رادر یک واحد تولیدی جمع کرده و در نتیجه بسیاری از واحدهای اقتصادی ضعیفتر را از پا درآورده اند.
بالاخره دراین مورد حقیقتی که باید مورد توجه خوانندگان محترم قرار بگیرد این است که رژیم سرمایه داری درسایه حریت اقتصادی به موازات تکامل ماشینیسم و بوجود آمدن ابزار و وسائل فنی مجهز و مدرن این مکان را بوجود آورده است که زورمندان به ایجاد مؤسسات اقتصادی بزرگتربپردازند و چون سرمایه داران جزء و انفرادی قدرت مقابله با آنها را نداشته اند به آغوش ورشکستگی و افلاس افتاده اند و روز بروزاین کشمکش بصورت خطرناکتری بشریت را تهدید میکند و فقر ومحرومیت توده های عظیمی از انسانها را گسترش میدهد که اسلام هرگز چنانکه خواهیم گفت این گونه آزادی را که نتیجه و پی آمد آن مظلومیت و محرومیت قشر عظیمی از بشریت است اجازه نمی دهد.
این نکته را باید در نظربگیریم که آنچه درغلبه ی گروه اول و شکست گروه دوم دراین مبارزه ی اقتصادی بیش ازهمه چیز مؤثر بوده است این است که بنگاههای تولیدی و خدماتی بزرگ کالاهای تولیدی و خدمات را چون تولید آنها درسطح بالاتر بود میتوانستند به قیمت ارزانتر عرضه کنند و میکردند و منفعت نیزمیبردند دراین میان واحدهای تولیدی و خدماتی کوچکتر نیز ناگزیر میشدند بهمان قیمت نسبتاً ارزان که معادل نرخ واحدهای تولیدی و خدماتی بزرگ بود بفروشند ولی چون سطح تولیدشان پایین تر بود متضرر میشدند و زیان می¬بردند و همین امر موجب ورشکستگی وسقو ط آنها می¬گردید.
و این قبیل جریانها را که از دستاوردهای سیستم سرمایه داری است چنانکه خواهیم گفت هرگز نظام اقتصادی اسلام نمی¬پذیرد.
خطای اساسی دیگری که در اینجا وجود دارد این است که طرفداران رژیم سرمایه داری تنها به رشد کیفی و کمی تولید تکیه می¬کنند و آنرا وسیله ی ازبین رفتن مشکل فقر و محرومیت معرفی می¬نمایند در حالی که تولید هرقدر هم که رشد پیدا کند بدون در نظرگرفتن توزیع صحیح هرگز نمی تواند سعادت انسانها را تأمین کند زیرا رشد تولید بترتیبی که گفته شد موجب می گردد که ثروتهای کلان در نزد افراد معدودی از اجتماع جمع شود و افراد دیگرجامعه رفته رفته بدامن فقر و محرومیت و بیکاری بیفتند و بالاخره جامعه به دو قطب متضاد تقسیم که یک قطب دراغوش تمرکز و تکاثر نعمت و رفاه غوطه ور و قطب دیگر در چنگال فقر و محرومیت و تنگدستی گرفتار شوند چنانکه هم اکنون دنیای سرمایه داری گرفتاراین کابوس وحشتناک گردیده و روز بروز بیشتر دراعماق این مشکل اقتصادی فرو میرود.
۲-آزادی = خواسته ی فطری
دربیان این دلیل که دلیل دوم طرفداران رژیم سرمایه داری است میگویند: آزادی یک خواسته ی فطری وحق اصیل هرانسان است و ما برای اینکه باین خواسته فطری پاسخ مثبت داده باشیم ازادی با این وسعت را همانطور که در زمینه های دیگر زندگی به انسان داده ایم در زمینه ی اقتصاد نیز این حق راباید به همه انسانها بدهیم وآنرا بمرحله اجرا دربیاوریم.
پاسخ
این نکته درست است که آزادی خواهی خواسته ی فطری هرانسان وحق اصیل عموم است ولی با توجه به تفاوتهایی که افراد بشراز لحاظ ضعف و توانایی جسمی و روحی و فکری باهم دارند اگر در میدان تحصیل مال وثروت مخصوصا با توجه به فقدان تربیت صحیح و فقدان سرمایه های معنوی و اخلاقی و با توجه به محیطی که آتشهای حرص و ولع را شعله ور میسازد آنها را آزاد بگذارند آیا نتیجه چه خواهد شد؟
آیا نتیجه جز این خواهد شد که افراد نیرومند دراین عرصه آزادی نامحدود اسب های حرص و آز خود را آن قدر که میدانند و می¬توانند بتازند و افراد ضعیفتر را که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند تحت سیطره ی استثمار و استعمار خود درآورند و از آنها آزادی را به طور کلی سلب کنند.
چنانکه این جریانرا هم اکنون بطور روشن دردنیای سرمایه داری می بینیم بنابراین همین آزادی موجب سلب آزادی از بیشتر افراد خواهد شد. بعلاوه این مطلب نیزروشن است که خواسته ی فطری انسانها هرگز منحصر به آزادی خواهی نیست و انسانها چنان که خواهان آزادی میباشنداستقلال و امنیت را نیز فطرتاً خواستار هستند یعنی همانطور که یکی از خواسته های فطری انسان آزادی است یکی دیگراز خواسته های فطری بشریت استقلال و دیگراز خواسته های وی امنیت است.
ولی آزادی ای که دنیای سرمایه داری غرب به انسانها بعنوان اینکه آن یکی از خواسته های فطری است میدهد علاوه براینکه-چنانکه گفتیم – موجب سلب آزادی ازبسیاری از افراد می گردد باعث سلب استقلال و امنیت از افراد بسیاری میگردد.
میدانیم تاریخ سیاه استعماراز همین آزادی اقتصادی «دنیای سرمایه داری سرچشمه گرفته است» . دنیای سرمایه داری غرب به اتکاء حریت اقتصادی هستی و منابع ثروت بسیاری از ملتها را بلعیده و بغارت برده و استقلال فرهنگی و سیاسی و اقتصادی آنها را نابود ساخته است.
این نکته با گفته روشن است که سیستم صحیح و اصولی آن سیستم است که به کلیه¬ی فطریات بشر توجه کند و در راه اشباع همه ی آنها گام بردارد نه مانند این سیستم که به یکی از خواسته های فطری –آن هم بطور ناقص- توجه کرده و بقیه را فراموش میکند ویا سرکوب میسازد و منافع بسیاری از ملتها و افراد را قربانی مطامع و منافع ملل و افراد دیگر میسازد.
و اما شرح اینکه راه اسلام دراین مورد چگونه است به مقاله دیگر با توفیق خداوند موکول میگردد. ادامه دارد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *