آیت الله سید جعفر کریمی
بخش فقهی
قسمت دوم
علامت حلیت ماهی
اکنون به چند روایت که علائم حلیت ماهی در آن ذکر شده اشاره می نمائیم:
۱ـ صحیحۀ محمد بن مسلم قال: اقرأنی ابو جعفر علیه السلام شیئاً من کتاب علی علیه السلام، فاذاً فیه: انها کم عن الجری و الزمیر و المارماهی و الطافی و الطحال، قال قلت: یابن رسول اله یرحمک الله انّا نؤتی بالسمک لیس له قشر؟ فقال: کل ماله قشر من السمک و مالیس له قشر فلا تاکله.
محمد بن مسلم می گوید:
اما باقر علیه السلام قسمتی از کتاب علی علیه السلام را برایم خواند و در آن کتاب این چنین بوده: شما را نهی می کنم از خوردن جری، زمیر، مارماهی، ماهی در آب مرده و طحال، بحضرتش عرض کردم ای پسر پیغمبر! ما برخورد می نمائیم بماهی که قشر ندارد، حکمش چیست؟ حضرت فرمود: ماهی که قشر دارد بخور آنرا حلال است و ماهی که قشر ندارد، نخور آنرا حرام است.
۲ـ صحیحۀ حماد بن عثمان قال: قلت لأ بیعبدالله علیه السلام: جعلت فداک الحیتان مایؤکل منها؟ فقال: ما کان له قشر، قلت جعلت فداک ماتقول فی الکنعت، فقال: لابأس باکله، قال: قلت له: فانه لیس له قشر؟ فقال لی: بلی و لکنها سمکه سیئه الخلق تحتک بکل شیئی و اذا نظرت فی اصل اذنها وجدت لها قشراً.
از امام صادق علیه السلام پرسیدم چه قسم از ماهیها خوردنی و حلال است، حضرت در جواب فرمود: آن قسم از ماهیها که قشر و پوسته بر تن دارد، عرض کردم: فدایت شوم چه می فرمائید در کنعت؟ فرمود مانع ندارد و خوردنش حلال است، عرض کردم: این ماهی که قشر ندارد؟ در جواب فرمود: چرا! این ماهی قشر دارد لیکن ماهی ناراحتی است و خود را بهر چیزی به سرعت می مالد، وقتی دقیق به بناگوش آن نگاه کنی می بینی که قشر دارد.
۳ـ عبدالله بن سنان عن ابی عبدالله علیه السلام قال: کان امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام بالکوفه یرکب بغله رسول الله صلی الله علیه و آله ثم یمرّ بسوق الحیتان فیقول: لا تأکلوا و لا تبیعوا من السمک مالم یکن له قشر.
امیر المؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام در کوفه تشریف داشتند، سوار بر استر رسول الله «ص» می شدند سپس ببازار ماهی فروشی می گذشتند و می فرمودند: نخورید و نفروشید آن قسم از ماهیها را که قشر و پوسته بر تن ندارد.
۴ـ هشام بن سالم عن عمر بن حنظله قال: حملت الّی ربیثاً یابسه فی صرّه فدخلت علی ابی عبدالله علیه السلام فسألته عنها، فقال: کلها فلها قشر .
عمربن حنظله می گوید: ربیثای خشک پیچیده در دستمالی برایم آوردند، خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم از حضرتش دربارۀ حلیت آن پرسیدم، فرمود: مانع ندارد بخور آنرا زیرا این ماهی دارای قشر و پوسته است.
۵ـ حنان بن سدیر قال: سأل العلاء بن کامل ابا عبدالله علیه السلام و أنا حاضر ـ عن الجریّ فقال: وجدنا فی کتاب علی علیه السلام اشیاء محرمه من السمک فلا تقربها، ثم قال ابوعبدالله علیه السلام: مالم یکن له قشر من السمک فلا تقربنّه.
حنان می گوید: علاء در حضور من از امام صادق علیه السلام دربارۀ حکم جریّ سؤال نمود، حضرت فرمود در کتاب علی علیه السلام اقسامی از ماهیها را حرام یافتیم، پس نزدیک آن قسم از ماهیها نروید، سپس امام صادق فرمود: آن قسم از ماهیها که قشر و پوسته بر تن ندارند باید حتماً نزدیک آن نشوید.
۶ـ حنان بن سدیر قال: اهدی فیض بن المختار الی ابی عبدالله علیه السلام ربیثاً فادخلها علیه و أنا عنده فنظر الیها فقال: هذه لها قشر فاکل منها و نحن نراه.
حنان می گوید در خدمت امام صادق علیه السلام بودم که فیض بن مختار ماهی ربیثا هدیه برای آن حضرت آورد، حضرت نظر فرمود به آن و اظهار داشت این ربیثا دارای قشر و پوسته است، سپس از آن در حضور ما تناول فرمود.
محمد بن جمهور باسناد له قال: حمل رجل من اهل البصره الأربیان. الی ابی عبدالله علیه السلام و قال له: ان هذا یتخذ منه عندنا شیء یقال له الربیثا یستطاب اکله و یؤکل رطبا و یابساً و طبیخاً و انّ اصحابنا یختلفون فیه، فمنهم من یقول: ان اکله لایجوز و منهم من یاکله، فقال لی: کل فانه جنس من السمک ثم قال: اما تراها تقلقل فی قشرها.
محمد بن جمهور نقل می کند مردی از اهالی بصره اربیان (میگو) را جهت پرسش از حیلت آن خدمت امام صادق علیه السلام آورده، عرض کرد: در نزد ما از این اربیان چیزی بنام ربیثا درست می کنند که خوردنش لذیذ است، و بصورت تروخشک و پخته خورده می شود، و همکیشان ما در حلیت و حرمت آن اختلاف کردند، بعضی می گویند: جایز نیست خوردن اربیان، و بعضی خوردنش را جایز می دانند، حضرت فرمود: اشکال ندارد و بخور آنرا زیرا که اربیان قسمی از ماهیها است، سپس فرمود: آیا نمی بینی اربیان را که در قشر و پوستۀ خود می لولند.
زراره عن ابی عبدالله علیه السلام فی حدیث قال: ویکره کل شیء من البحر لیس له قشر مثل الورق و لیس بحرام انما هو مکروه.
زراره بسند صحیح از امام صادق علیه السلام نقل می کند، حضرت فرمود: هر حیوان دریائی که قشر و پوستۀ همانند ورق و برگ ندارد مکروه است و حرام نیست و این روایت صحیح گر چه مذکور در آن مورد قبول فقهاء نیست و حمل بر تقیه نمودند، ولی تعبیر مذکور در آن قابل اعتناء و استناد است.
از مجموع روایات علامت حلیّت ماهی چند مطلب بشرح زیر استفاده می شود:
۱ـ میزان در علامت حلیت ماهی وجود قشر و پوسته بر روی پوست بدن ماهی است بهر شکل و حجمی که باشد.
۲ـ میزان وجود قشر و پوسته بر روی تمام پوست بدن ماهی نیست، بلکه وجود قشر و پوسته در قسمتی از بدن ماهی (زیر بناگوش یا طرف دُم یا در کنار باله ها) کافی است که علامت حلیت باشد و ما آن ماهی را حلال بدانیم.
۳ـ در قشر و پوسته، شکل بخصوص منظور نشده بلکه همینکه چیزی زائد بر پوست بدن ماهی بر روی پوست دیده شود که آنرا قشر و پوسته بنامندحتی مانند قشر و پوسته بر بدن میگو کافی است که علامت حلیت آن ماهی باشد و چنین قسم ماهی حلال شمرده شود.
۴ـ با اینکه اصحاب امامیه از قدیم الایام آشنا به نظرات ائمه معصومین علیهم السلام بودند و می دانستند ماهی که فاقد قشر و فلس باشد حرام است و فقط ماهی قشردار و فلس دار حلال است، باز از جهت شبهه در خصوصیات قشر و فلس و نحوۀ قشر داشتن ماهی، در بعض اقسام ماهیهای قشر دار شبهه می کردند، و حکم آنرا از امام علیه السلام می پرسیدند، حتی گاهی برای روشن شدن موضوع لازم می دیدند که خود ماهی مورد شبهه را به امام ارائه دهند تا حضرت با دیدن ماهی و نحوۀ قشر دار بودنش حکم آنرا بیان فرماید.
۵ـ در روایات، هیچگونه خصوصیتی از نظر شکل و حجم قشر، و از نظرمقدار لازم در پوشیده بودن سطح پوست بدن ماهی به قشر و فلس بیان نشده، بلکه فقط اکتفاء شده بذکر قشر و فلس بعنوان علامت حلیّت، و از اینرو برای اصحاب امامیه در بعض انواع ماهیهای قشر دار شبهه شده است، و اگر میزان در علامت حلیّت خصوص پولکها مانند پولکهای بر روی پوست ماهی کپور یا ماهی سفید و پوشش بر سطح تمام پوست بدن ماهی می بود، هیچگاه جای شبهه برای اصحاب در بعض انواع ماهیها باقی نمی ماند.
با عنایت بمراتب فوق، می توان از مجموع روایات وارده در باب علامت حلیّت ماهی استظهار نمود:
اولاً ـ منظور از قشر و فلس که علامت حلیت قرار گرفته پوششی است بر روی پوست بدن ماهی بهر شکل که باشد.
ثانیاً ـ قشر و فلس متغایر هم نیستند بلکه منظور از آن دو علامت یک چیز است که همان پوشش بر روی پوست بدن ماهی و زائد بر پوست اصلی بدن ماهی باشد.
ثالثاً ـ لازم نیست چنین پوششی در تمام سطح پوست بدن ماهی باشد بلکه کافی است قسمتی از پوست بدن ماهی دارای این چنین پوششی باشد، حتی کافی است ماهی بر حسب خلقت نوع خود دارای چنین پوششی باشد، اگر چه بر اثر عوارضی پوشش روی پوست بدن آن بریزد و یا تغییر شکل دهد.
تشخیص فلس دار بودن ماهی
مطلب دیگری که در رابطه با تشخیص فلس دار بودن ماهی بسیار مهم است، این است که معلوم شود چنین تشخیصی بر عهدۀ چه کسی است؟ و چه مقدار می توان برقول متخصصین در این رابطه اعتماد نمود؟، در موضوعات و متعلقات احکام شرعیه و همچنین در قیود و شرایطی که در موضوع یا متعلق حکم منظور شده، اگر خود از مجعولات و اختراعات شرع مقدس باشد، شکی نیست که در شناخت و پی بردن به حقیقت آن باید به شرع انور مراجعه شود، و از بیان آیات و روایات واقعیت آنرا شناسائی نمود، ولی اگر قید و شرط منظور شده در موضوع یا در متعلق حکم شرعی و یا خود موضوع یا متعلق حکم یک امر واقعی باشد، در اینصورت تشخیص آن موکول به نظر خود مکلّف است و نیاز به بیان شرع انور یا فتوای مرجع تقلید ندارد، و از این رو است که نظر هر مکلّفی در اینگونه امور برای خودش حجت است، مثلاً اگر مکلف، آب را مطلق تشخیص دهد می تواند با آن وضو بسازد اگر چه دیگران آن آب را مضاف ببینند، و یا در مورد پرنده ای تشخیص دهد که پرزدنش بیش از پر کشیدنش است، آن پرنده محکوم به حلیّت است اگر چه دیگران بر حسب برداشت خود نظر مخالف داشته باشند، مگر آنکه نظر دیگران در حدّ حجّت شرعی برای مکلّف درآید.
در اینگونه امور اگر تا اندازه ای پیچیدگی و ابهام داشته باشد و تشخیص برای مکلف مشکل شود و مکلف در اشتباه بیفتد، شکی نیست که گواهی اهل خبره (متخصص) بشرط آنکه واجد شرایط بیّنه باشد حجّت است و می توان بر آن تکیه کرد، و نمونۀ آن در موضوعات و متعلقات احکام شرعیه و قیود و شروط منظور شدۀ در آن بسیار است، و فقهای عالی مقدار در کتب استدلالی و در رساله های عملیّه در مورد خودش بر آن اشاره دارند.
و روایات وارده در بیان حلیّت بعض اقسام ماهیهای مورد شبهه شاید از این قبیل باشد، و امام علیه السلام پس از آنکه کلّی ماهی حلال را بیان فرمودند که عبارت از ماهی قشر و پوسته دار باشند، در موارد ماهیهای شبهه ناک که مورد سؤال قرار می گرفت، خواستند دربارۀ تشخیص موضوع اظهار نظر بفرمایند، و بیان نمایند که مورد سؤال از قسم ماهی فلس دار و قشر دار است و از این جهت حلال است، نه اینکه بخواهند رأساً حکم کلّی الهی مورد سؤال را بهر عنوان و صفت که باشد بیان نمایند، و شاید از همین قبیل باشد بیانی که در مورد حرمت فقّاع وارد شده است(لا تقر به فانه من الخمر ـ هی الخمر بعینها ـ لاتشر به فانه خمر مجهول ـ هوالخمر و فیه حدّ شارب الخمر ـ هی خمره استصغرها الناس).
بنابراین از روایات وارده در بیان علامت حلیّت ماهی و در بیان سرّ و جهت حلیّت ماهیهائی که محل شبهه بوده و مورد پرسش قرار گرفته، استفاده می شود که اگر ماهی از نظر شبهه در قشر دار بودنش مورد شبهۀ حلیت و حرمت قرار گرفته، می توان در تشخیص قشر دار بودنش به اهل خبره و متخصص مراجعه نمود و در صورتیکه نظر او دارای مبنای صحیح باشد بر آن اعتماد نمود.
بنابراین اگر قشر و پوسته و فلسی که در لسان روایات معیار حلیّت ماهی قرار داده شده برای ماهی شناسان تبیین و مشخص شود، و دو نفر عادل از ماهی شناسان با آشنائی بر معیار و میزان شرعی حلیّت ماهی، در مورد بعض انواع ماهیها گواهی دهند که از قسم قشر و فلس دار است، نظرشان قابل اعتماد است و حکم به حلیت چنین ماهی داده می شود.
حلیّت ماهی خاویار:
در مذهب شیعه، هر ماهی که فلس دارد حلال است و ماهی بدون فلس حرام است و در این هیچ اختلافی نیست. اگر اختلافی باشد، در تشخیص موضوع است پس اگر همه بپذیرند که این ماهی، فلس دار است، همه بالاتفاق خواهند گفت: حلال است، و اگر همه قبول داشته باشند که فلس ندارد، بالاتفاق آن را تحریم خواهند کرد. ولی در موارد شبهه به اهل خبره و کارشناسان متخصص باید مراجعه کرد، و با گواهی متخصصان موردوثوق دائر بر فلس دار بودن ماهیهای مورد شبهه حکم به حلیّت آن بر همگان می شود بدون اینکه اختلاف در تقلید اثری در اختلاف حکم در مثل چنین موردی داشته باشد.
در مورد ماهیهای خاویاری، برخی خیراندیشان به فکر افتادند که تحقیقی درباره آنها بشود، لذا از طرف اداره شیلات چند عدد از آن ماهیها را به قم آوردند، و اینجانب و برخی دیگر از دوستان عزیز حجج اسلام آقایان آذری و راستی و ابطحی از نزدیک مشاهده کردیم و دیدیم که پوششی روی پوست بدن آن ماهیها وجود دارد که در طرف دم، زیر بالها و نزدیک آنها زائده هائی به صورت قشر و پوشش زائد روی پوست دیده می شود، لذا ما بالاتفاق تشخیص دادیم که این ماهی فلس دار است. از آن پس، نماینده امام و امام جمعه محترم رشت حجه الاسلام و المسلمین آقای احسانبخش سمیناری در بندر انزلی تشکیل دادند و از بعض علما و عده ای متخصصین دعوت به عمل آوردند که ماهیها را از نزدیک ببینند که آیا فلس دارد یا نه؟ نکند، فریب نیرنگهای سیاسی ابر جنایتکاران را خورده باشیم که چنین نعمت خدادادی را در کنار آبهای ساحلی خودمان از دست بدهیم و بی جهت یا در اثر تلقین دشمنان، آن را حرام بدانیم که خداوند منان در قرآن می فرماید: برای چه پیش خودتان، چیزهائی را که خدا حرام نکرده، حرام می کنید.
در آن سمینار نیز، اینجانب به اتفاق بسیاری از آقایان حاضر در سمینار ـ بر اساس درک از روایات اهل بیت علیهم السلام ـ تشخیص دادیم که این ماهیها دارای فلس است. پس از تمام شدن آن سمینار، صورتجلسه ای کردند و نظرات را خدمت حضرت امام روحی فداه منعکس نمودند و امام هم فرمودند: اگر دو نفر از متخصصین یا بیشتر که عادل و مورد وثوق باشند، شهادت بدهند که این از قسم ماهی فلس دار است، محکوم به حلیّت است و اگر شهادت ندادند حلال نیست.
امام عزیزمان در این باره همان روش اجداد طاهرینش «ع» و شیوۀ فقهاء عالی مقدار شیعه در این قبیل امور را اتخاذ فرمودند و بیش از این چیزی نفرمودند: و بحمدالله عده زیادی از متخصصین مورد اعتماد به فلس دار بودن این ماهیها شهادت دادند.
تذکر به هموطنان:
در اینجا لازم است به هموطنان عزیز تذکر دهم: بسا ممکن است ناخودآگاه فریب بدخواهان جمهوری اسلامی ایران را بخورند و بگویند: چه شد که این ماهی تا به حال حرام بوده و اکنون حلال شده است؟! اینچنین نیست که چیزی در گذشته حرام بوده و اکنون حلال شده باشد بلکه چون تا کنون تحقیقی در مورد این ماهیها به عمل نیامده بود و شاید هم نیازی در آن نمی دیدیم، لذا گول روسیها را می خوردیم، آنها هم برای اینکه می خواستند به تنهائی از این نعمت خدادادی استفاده کنند و ما هیچ بهره ای نبریم، به ما می گفتند: حرام است! نزدیک آن نشوید! اکنون که خودمان به فکر افتاده ایم و بررسی و تحقیق کرده ایم می دانیم که وجهی ندارد این ماهی حلال را، حرام بدانیم.
شما برادران نیز اگر خودتان تشخیص دادید که این ماهیها فلس دارد، طبعاً قائل به حلیّت آن می شوید و اگر خودتان نتوانستید تشخیص دهید، باید در این مورد به نظر کارشناسان متخصص عادل که معیارهای اسلامی را بدانند اعتماد نمائید و به شهادت آنان عمل کنید هیچ می دانید که اگر به سلیقه خود، حلال خدا را حرام کنید، گناه کرده اید. پس نکند که ناخودآگاه با دشمنان اسلام همصدا شوید و بگوئید چه شد که جمهوری اسلامی حرام خدا را حلال کرده!! جمهوری اسلامی آمده است که سنّت رسول الله (ص) را زنده کند و مردم را از غفلتها برهاند.
از برادرانی که در مورد ماهیهای خاویاری زحمت زیادی کشیدند و در واقع خدمت بزرگی به اقتصاد ایران و به ملت عزیز ما کردند و همچنین از نمایندۀ محترم امام در استان گیلان و امام جمعه رشت حجه الاسلام آقای احسانبخش که بیشترین زحمت را در این مورد متحمل شدند و عده ای دیگر از مسئولین شیلات که با ایشان همکاری کردند، تشکر و تقدیر می کنم. خداوند همه را موفق کند که در راه خدمت به اسلام و ملّت اسلامی گام بردارند.