اقتصاد اسلامی در راه ریشه کن ساختن فقر

قسمت سی و دوم
ابتلائات جوامع بشری در کمبود ویتامین ها
آیت الله حسین نوری
در قسمت های پیشین، بحث از مصیبت دردناک گرسنگی را به عنوان یک فاجعه بزرگ بشری مطرح کردیم و گفتیم که عامل اصلی گرسنگی در جهان امروز، رواج فقر عمومی است و ریشه های فقر را نیز باید در سیستم های اقتصاد غیر اسلامی جستجو کرد، همان سیستم های اقتصادی انسان کُش و انسانیت سوزی که قدرت های حاکم امپریالیسم، در سایه آن چنگال مخوف خو درا بر گلوی اکثریت عظیمی از محرومان جهان می فشارند و هر روز ابعاد تازه ای از سلطه جابرانه ی خود را در اقصی نقاط عالم به نمایش در می آورند.
در مسیر همین بحث گفتیم که آن چه امروز جامعه بشریت را رنج می دهد «گرسنگی حاد» یا دسترس نداشتن به نان روزانه نیست. بلکه نوع گرسنگی مخفی است که در جریان آن بالغ بر ۸۵ درصد مردم یعنی حدود ۳ میلیارد انسان، از تأمین مواد غذائی لازم برای حفظ سلامت و تعادل دستگاه های بدن خود عاجز می ما نند و روز به روز به سوی انحطاط نسل و نابودی و انقراض نژاد پیش می روند!
ما در این سلسله مباحث با توفیق خداوند متعال، با توجه به تحقیقات دانشمندان و پژوهشگران برای روشن ساختن مسأله «گرسنگی» و این که کدام مواد غذائی است که برای سلامت و حفظ حیات عموم مردم ضرورت دارد و کمبود یا فقدان آن ها چه مصائب و فجایعی را در جامعه بشری ایجاد می کند، مواد مهم و لازم غذائی را در ۳ موضوع «پروتیئن» و «مواد معدنی» و «ویتامین ها» خلاصه کردیم و در ضمن مقالاتی بحث خود را در باره دو گروه اول و دوم به پایان رسانیدیم. اکنون جای دارد که درباره گروه سوم از این مواد حیاتی یعنی درباره «ویتامین ها» آگاهی های لازم را به دست بیاوریم تا مفهوم «گرسنگی کیفی» برایمان روشن تر گردد.
در مورد «ویتامین ها» و نقش و ارزش آن ها در زندگی انسان، امروزه نه تنها هیچکس تردیدی ندارد بلکه تقریبا کسی را نمی توان یافت که از این مسأله بی اطلاع باشد، امروز هر دانش آموز خردسالی هم با اسامی ویتامین ها و خواص و اهمیت آن ها تا حدی در غذای انسان آشنا است و اجمالاً می داند که فقدان یا کمبود آن ها مشکلات و مصائبی در سلامت و زندگی انسان ایجاد می کند.
اکنون قریب یک قرن است (از سال ۱۸۹۷ میلادی) که علم بشری، تحقیقات و آزمایش های عملی را در این زمینه آغاز کرده و هر روز به نتایج مهمتری دست یافته است.
امروز ثابت شده که کمبود و فقدان ویتامین ها باعث پیدایش امراض خاص و خطرناکی مانند «بری بری»، اسکوربوت، پلاگر، زروفتالمی، برص، بیماری رقت خون و به هم خوردن نظم وظائف خون، در بدن می شود که در موارد بسیاری، بیمار را رو به مرگ می برد، علاوه بر آن یک رشته اختلالات گوناگون هم که بسیاری از آن ها هنوز مبهم مانده اند ولی به هر حال تعادل دستگاه بدن و سلامت اقوام و نژادها را به خطرهای جدی می اندازد، از فقدان یا کمبود ویتامین ها و یا از نارسائی های آشکار و حتی مخفی ویتامین ها ناشی می شود.
ویتامین های شناخته شده و مهم ترین ویتامین ها
باید توجه داشت که قصد ما شرح و بررسی آثار و علائم امراض ناشی از کمبود ویتامین ها و مطرح ساختن مسائل و مباحث پزشکی نیست، بلکه فقط می خواهیم جنبه های اجتماعی این مسأله را در رابطه با «گرسنگی کیفی» که یکی از فجایع اقتصاد سرمایه داری و اصالت دادن به پول و سرمایه است مطرح کنیم و علائم و مشخصات این نوع گرسنگی را مورد بحث قرار دهیم:
تا امروز بیش از «۲۰ نوع ویتامین» شناخته شده که بعید نیست آزمایش های علمی و تحقیقی عده آن ها را باز هم بیشتر کند. ولی نکته جالب توجه اینجا است که تعداد مختصری از این ویتامین ها، از چنان اهمیت حیاتی و تعیین کننده ای برخوردارند که نه تنها سلامت و تعادل بدن انسان به آن ها بستگی دارد بلکه فقدان و کمبود و یا نارسای آن ها جوامع بشری را دچار ابتلائات دسته جمعی می کند و عوارض و زیان های خود را در میان اقوام و ملل چنان گسترش می دهد که ممکن است عواقب آن تا نسل های بعد نیز باقی بماند.
این ویتامین های مهم و اساسی عبارتند از ویتامین های B1, B2, B12, B, A, G D, C, K و ….
علم امروز ثابت کرده است که بسیاری از بیماری ها که از قرن ها قبل انسان را دچار رنج و تعب می کرد ولی هیچکس علت و ریشه آن ها را نمی شناخت، تنها یک علت داشته و دارند و آن هم انواع گرسنگی های ویژه ویتامین ها است.
مثلا طبق تحقیقاتی که یکی از دانشمندان به نام «پروفسور ژوزوئه کاسترو» در کتاب خود جمع آوری و تدوین کرده است: از زمان «بقراط» یک نوع بیماری چشم شناخته شده بود که انسان را شب هنگام به کلی کور می کرد و «شب کوری» نامیده می شد و همواره با خرابی کره چشم و به هم خوردن شکل کروی آن توأم بود، در آن زمان تنها درمانی که برای این بیماری می شناختند عبارت از این بود که: ورقه هائی از جگر تازه حیوانات را ـ هر حیوانی که در دسترس داشتند ـ روی چشم می گذاشتند و البته از آن نتیجه هم می گرفتند، بدون آن که ریشه و علت اصلی اش را بدانند.
حدود دو هزار سال پس از آن، یعنی در اوائل همین قرن بیستم بود که تازه علم کشف کرد این بیماری که امروزه آن را «کراتومالاسی» می نامند یکی از تظاهرات ویژه گرسنگی ویتامین A است.
البته امروز که می دانیم «ویتامین A» همان ماده غذائی اصلی است که در روغن جگر و به ویژه جگر بعضی ماهی ها به مقدار فراوان یافت می شود می توانیم بفهمیم که شیوه درمان بقراط و تجویز جگر تازه حیوانات برای این بیماری بی دلیل نبوده است.
عوارض شوم و مرگ آفرین کمبود «ویتامین»
کمبود یا فقدان «ویتامین A» عوارض شوم فراوانی دارد که در موارد بسیار موجب مرگ و میرهای فراوان هم می شود.
از جمله شایع ترین و رائج ترین این عوارض، یکی آن است که موجب توقف رشد بدنی در خردسالان و به ویژه نوجوانان می شود و آن ها را ضعیف و زار و ناتوان، و از لحاظ جسمی موجوداتی پست و ناقص و بی تعادل می سازد!
باید دانست که منابع اصلی و طبیعی «ویتامین A» عبارتند از چربی های حیوانی مانند شیر و فرآورده های آن روغن کبد حیوانات و نیز برخی از گیاهان سبز، و چون این مواد در دسترس همگان نیست و در واقع عده کمی از مردم قادر به تأمین آن ها هستند لذا می بینیم که کمبود «ویتامین A» در موارد بسیاری بروز می کند و در ردیف عللی قرار می گیرد که زندگی انسان ها را به خطر می اندازد و حتی تظاهراتی مرگبار دارد که در بعضی جوامع مردم را به طور دسته جمعی قربانی می کند.
پژوهشگران می گویند: در کشورهای چین و ژاپن، این عوارض همواره به صورت بیماری های بومی و دسته جمعی وجود داشته اند، در بسیاری از مناطق دیگر هم دیده شده که فقدان یا کمبود این ویتامین، مانع از رشد و نمو جسمی کودکان و نوجوانان شده زندگی خیلی ها را به خطر انداخته و با مرگ های زودرس باعث کوتاهی عمر همگانی گشته، و گروه های انبوهی از مردم فقیر را دچار نابینائی کرده است.
طبق همین تحقیقات نابینائی هائی که ناشی از تعذیه نارسا است حتی بیش از حد تصور در میان مردم نواحی فقیر دیده می شود. به خصوص که همیشه در پی قحطی ها و گرسنگی ها و جنگ ها و خشگسالی ها ملاحظه شده که عده افراد نابینا به طور عجیبی افزایش یافته است چنان که در دوره قرون وسطی به شهادت تاریخ افراد کوری که در شهرهای اروپا ناچار به گدائی اشتغال داشته اند بسیار بوده اند و علت کوری آن ها نیز همان قحطی های مکرر و گرسنگی های مداومی بوده که در قرون وسطی در اروپا بیداد می کرد.
جالب این که سال ها قبل از کشف ویتامین ها،ارتباط میان کوری و فقر و قحطی و گرسنگی آشکار شده بود. به طوری که یک پزشک ایرلندی به نام «دکتر ارمه» در تحقیقات خود متوجه شد که پس از قحطی معروف و مخوف کشورش در اسل ۱۸۴۸ در مدتی کوتاه عده نابینایان ایرلند تقریبا ۳ برابر شده و از ۱۳ هزار نفر به ۴۸ هزار نفر رسیده است.
و باز محقق دیگری به نام «سرجیوس مرگولیوس» می گوید: پس از قحط مخوفی که در سال ۱۸۹۸ (درست در آستانه قرن بیستم) در روسیه بروز کرد اولا تعداد کورها به صورت عجیبی افزایش یافت و ثابنیا کودکان از تمام طبقات دچار نوعی بیماری عفونی چشم شدند که فقط شدت و ضعف آن در کودکان فقیر و غنی مقداری تفاوت داشت و این هم بستگی به شدت و ضعف کمبود «ویتامین A» در بدن آن ها داشته است.
البته امروزه در کشورهای اروپائی این نوع گرسنگی خاص و عوارض آن بسیار بسیار کاهش یافته است اما.. بدبختانه در بسیاری از نقاط دنیا، به ویژه در کشورهای خاور دور و آمریکای لاتین این بیماری هنوز هم بیداد می کند و مثلا در کشور هند این نوع بیماری چشم به خصوص در میان طبقات پائین نه تنها مهار نشده بلکه هنوز هم هر روز توسعه و شیوع بیشتری پیدا می کند.
ما اکنون بحث خود را درباره پی آمدهای کمبود یا فقدان ویتامین ها در غذا را برای مقالات بعد می گذاریم اما در پایان این مقاله مجدداً تأکید بر این مطلب لازم به نظر می رسد که هر فردی که در زندگی خود با الهام گیری از مکتب مقدس پیامبران بزرگ الهی و وجدان و فطرت پاک انسانی گام بر می دارد در هر نقطه ای از جهان که باشد باید در باره یک نهضت فرهنگی و اجتماعی در راه از بین بردن «فقر» این فاجعه بزرگ بشری از جامعه انسان ها بیندیشد چو اینکه گستردگی این فاجعه با اندازه گستردگی جهان است و هر روز اخبار تکان دهنده و تأسف آفرینی که در مطبوعات جهان منعکس است طنین گستردگی و وسعت این فاجعه عظیم را به گوش همگان می رساند و وجدان های بیدار را برای فکر و اندیشه مهیا می سازد.
اکنون به دو تا از این نمونه ها توجه بفرمائید:
۱-ثروتمندترین کشور جهان ۲ میلیون «بی خانمان» دارد.
مشکل بی خانمان ها نمایانترین شکست اجتماعی کشور امریکا، امروز در امریکا به جای چند آوارده در این جا و آن جا لشکری از مردم بی خانمان در پهنه کشور، لنگان و نالان ره می سپارند.
در اواخر ماه نوامبر وزارت بهداری و خدمات انسانی شمار بی خانمان های آمریکا را به رقم حیرت انگیز ۲ میلیون نفر برآورد کرد که از زمان «رکود بزرگ» تا کنون سابقه نداشته است. هزینه شهر نیویورک برای ۶۰۰۰۰ نفر بی خانمان هایش امسال بیش از ۲ برابر شد و به ۱۳۵ میلیون دلار رسید. دست کم یک سوم بی خانمان ها دچار بیماری روانی هستند… حداقل قضیه این است که بی خانمان ها به مخلقات فراموش شده لحظه حاضر تبدل می شوند…
فکر کردن در باره بی خانمان ها ناگوار است خصوصاً در کشوری ثروتمند اما اگر جامعه از آن ها ننگ دارد در قبال آن ها مسؤولیت نیز دارد.
۲- در حالی که تولید مواد غذائی در جهان ۱۰ درصد بیش از مقدار مورد نیاز است ۴۰۰ میلیون نفر از مردم جهان از گرسنگی رنج می برند.
در طول دهه ۷۰، تولید غذا در کشورهای فقیر ۲ درصد کاهش یافته در حالی که این تولید در کشورهای صنعتی ۱۰ درصد افزایش یافته است.
۲۲ کشور آفریقا از نظر غذائی با موقعیت وخیمی مواجهند
به گزارش خبر گزاری آلمان از رم به نقل از گزارش فائو (سازمان خوار بار و کشاورزی جهانی) مسأله گرسنگی ناشی از کمبود میزان تولید مواد عذائی نمی باشد زیرا از زمان «انقلاب سبز»که در اوائل دهه ۱۹۶۰ شروع شد این مقدار تولید از نظر کمی برای همه کافی است بلکه این امر ناشی از مسأله توزیع غلط آن می باشد زیرا که در حال حاضر در جهان حدود ده درصد غذا بیش از میزان مورد نیاز کل افراد وجود دارد بر اساس این گزارش کشورهای صنعتی ۳۰ درصد بیش از مقدار کالری مورد نیازشان غذا تولید می کنند اما علیرغم واردات عظیم کشورهای در حال توسعه، آسیا فقط ۵/ ۹۶ درصد غذای ضروری و آفریقا فقط ۹۴ درصد میزان لازم را دراختیار دارد.
در دهه ۱۹۷۰ در سطح جهان فاصله غنی و فقیر و سیر و گرسنه افزایش یافته است در حالی که در همین دهه تولید غذا در سطح جهانی حدود ۷ درصد افزایش یافت که البته ۱۰ درصد آن مربوط به کشورهای صنعتی است. در ۳۱ کشوری که بر اساس طبقه بندی سازمان ملل متحد فقیر محسوب می شوند تولید غذا ۲ درصد کاهش یافته است و این روند از ۱۹۸۰ به بعد همچنان ادامه دارد. در این کشورهای فقیر عرضه کالری سرانه ۶ درصد کاهش یافته و به ۴/ ۸۲ درصد حداقل کالری مورد نیاز یک فرد رسیده است.
در ضمن در حالی که قیمت جهانی کالاهای صادراتی کشورهای در حال توسعه به مقدار کمی افزایش یافته واردات این کشورها خیلی گرانتر شده است. این امر موجب شده که میزان بدهی های کشورهای در حال توسعه که نفت تولید نمی کنند بین سال های ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۰ چهار برابر شود.
البته مشکل است دقیقا تعیین کنیم که گرسنگی در کدام منطقه از جهان بیشتر است. زیرا آمارهای دقیقی در این مورد وجود ندارد ضمنا لفظ سوء تعذیه محدوده وسیعی از کمبود کالری تا از گرسنگی به حال مرگ افتادن را در بر می گیرد.
به طور مطلق هند با دارا بودن ۲۰۱ میلیون نفر جمعیتی که از سوء تعذیه رنج می برند در مرتبه اول قرار دارد اندونزی با ۳۵ میلیون نفر بنگلادش با ۲۷ میلیون نفر نیجریه با ۱۴ میلیون نفر فیلیپین با ۱۰ میلیون نفر و کشورهای برمه، کلمبیا و تایلند هر کدام با ۵ میلیون نفر به ترتیب با سوء تغذیه دست به گریبانند به طور نسبی وضع «چاد» به علت خشکسالی از همه کشورها بدتر است زیرا از هر دو نفر یک نفر دچار سوء تعذیه می باشد.
در اتیوپی و هائیتی بیش از ۴۰ درصد جمعیت این کشورها تعذیه مناسبی ندارند.
اگر جهان به دو منطقه تقسیم شود، در خاور دور (شروع از پاکستان) حدود ۳۰۳ میلیون نفر یا ۲۸ درصد جمعیت این نقاط از سوء تعذیه رنج می برند در آفریقا ۷۲ میلیون نفر (۲۳ درصد) آمریکای لاتین ۴۱ میلیون نفر (۱۳ درصد) و در خاورمیانه (شامل افعانستان) ۱۹ میلیون نفر (۱۰ درصد) مبتلا به سوء تعذیه هستند.
البته وضعیت تولید مواد غذائی در طول دهه گذشته در اقتصادهای متمرکز آسیا بهبود یافته است اما در نیمی از کشورهای در حال توسعه نرخ رشد جمعیت از رشد تولید غذا بیشتر است.
دبیر کل «فائو» در ماه اکتبر اعلام کرد که کشورهای عضو سازمان ملل متحد سالانه ۷۰۰ میلیارد دلار برای هزینه های تسلیحاتی صرف می کنند و درخواست کرد این کشورها میزان غلات اهدائی خود را به کشورهای در حال توسعه دو برابر نمایند.
توضیح اینکه میزان این کمک ها در سال ۸۳ – ۱۹۸۲ ، ۵/۱ میلیون تن بوده است. وی همچنین تأکیدکرد که کمک های غذائی خارجی فقط می تواند مسائل کوتاه مدت را حل نماید و کشورهای در حال توسعه باید تولید غذای خود را افزایش دهند تا یک راه حل دائمی برای مسأله غذا پیدا شود.
ادامه دارد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *