لا اله الا الله لا اله الا الله

این وصیت نامه ها انسان را میلرزاند و بیدار می کند. امام خمینی
قسمتی از وصیتنامه معلم و جهادگر شیهد حسین غیور
جامعه اسلامی ما اگر بنای فرهنگ و اخلاق و تربیت آن سست شود و افراد غیر مسئول و دور از فرهنگ غنی اسلام وارد آن شوند همان صحنه های سیاسی غرب زدگان فراری بر آن تکرار خواهد شد. در جهت فرهنگ و رشد تربیت اسلامی جوانان سخن بسیار رفته ولی گرامی ترین آن سخنان، وصیت شهداست باین قشر که جامعه اسلامی همیشه در موقعیتهای حساس و حساس تر قرار گرفته و می گیرد و مسئولیت شما حساس تر خواهد شد مبادا که در آموزش و پرورش افرادی باشند که بمانند بعض کسبه بازار عمل کنند و بدون هیچ مطالعه و تحلیل وارد کلاس شوند. بیشتر به مطالعه علوم دینی و مسائل سیاسی بپردازید وکه مجال هیچگونه خود نمائی برای گروههای منحرف نماند و آنها نتوانند در مقابل جمهوری اسلامی قد علم کنند و اما مرا در کتابچه و پوستر و یاد بود خلاصه نکنید که من زنده جاوید هستم ولیکن رمز هدفم مرا از حیات دنیوی به جهان شهادت حاضر ساخت تا نگاهم بر همه رنجها و دردها و تلاشهای امت اسلام باشد و قلبم به قلب امام درد آشنایمان نزدیکتر، پس سلاحم را بر کف گیرید. درد اصلی مردم را بشناسید همه شهداء گفته اند و هم می‏گویم جلوی نفوذ بیش از حد بسیاری از افراد طمعکار را بگیرید از فساد و انحرافات اخلاقی بشدت جلوگیری کنید، ضوابط اسلامی را حاکمیت بخشد و ادارات را از روابط کاذب و افراد نالایق پاکسازی کنید، در مورد خودتان نیز بکوشید تا اخلاص بیشتر پیدا کنید و از نفوذ افکار و خطوط متضاد، در بین خود جلوگیری کنید و حزب خدا را بجای هر برنامه‏ای دیگر حاکم کنید، آنان را که در جبهه ها مخلصانه می جنگند و جان می دهند با افرادی که خود را مسئول می دانند و اما از وجه شهداء بدورند در یک کلام و بیان نگنجانید و حرمت خون شهداء و غیرت رزمندگان را با افرادی بی تفاوت در یک جهت نیاورید.
قسمتی از وصیت نامه سرباز شهید حمزه علی میرزائی خاکی
پروردگارا زمانی که تمامی روزهایمان عاشوراست و زمینهایمان کربلا و ماههایمان محرم و محرابمان قتلگاه و بهشتی هایمان حسین وار، مظلوم شهید می شوند و تمامی جبهه هایمان پر از بدن های خونین علی اکبرهای زمان است و دشمن پست و فرومایۀ کفر جهانی آب را چون تاسوعا و عاشورا برویمان می بندد و خانه و کاشانه ما را چون خیمه های حسین (ع) در میان شعله های خود می سوزاند خدایا من نخستین کسی از خانواده ام باشم که به کشته شدگان راهت اضافه گردم. به مادرم بگوئید که مرا بخاطر فرزند خود بودن دوست نداشته باشد. مادرم! دوستم بدار چون فرزند اسلامم و هدفم آزاد ساختن اسلام و محرومان جهان می باشد اگر هر روز کاروان سرخ پوش شهیدان از کوچه ها و خیابانها و دهکده ها یمان بگذرد و تمامی خیابانها و کوچه هایمان نام شهیدان شود و پرچم عزا در وجب به وجب میهنمان نصب شود و نخل غم در سینه مادران کاشته شود کافران بدانند هرگز دست از یاری دین خدا و اماممان بر نخواهیم داشت. شما را به اطاعت از خدا و امام زمان (ع) و نائب بر حق او، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، خمینی بت شکن وصیت می‏کنم.
قسمتی از وصیتنامه سرباز شهید محمد حسن ملاّئی
… و حال سخنی با شما ملت عزیز بعنوان برادر کوچکتر شما دارم لحظه ای بیندیشید که ما چه بودیم و که بودیم و حال چه هستیم و که هستیم، ما ملتی منحط بودیم که در فساد غوطه ور بودیم ولی دست خدا از آستین روح الله بدر آمد و ما را ملتی شجاع و الگو و اُسوه نمود، ما ملتی ترسو بودیم ملتی تحت سلطه بودیم هیچ کشوری و هیچ ملتی روی ملت ما حساب نمی کرد ولی حالا به همت روح الله و رهبری او ملتی شدیم که برای همه ملّتها نمونه هستیم و در حال حاضر با آمریکا در جنگیم. و شما قدر این امام و این رهبر را بدانید که وحدت و پیروزی شما در گرو همین رهبری ولایت فقیه است و دست از پشتیبانی روحانیت مبارز بر ندارید که فنا خواهید شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *