قسمت بیست و نهم
آیت الله حسین نوری
فقر وتنگدستی در جهان بیداد می کند و در هر دقیقه ۳۰ کودک بر اثر گرسنگی یا فقدان دارو می میرد و هم چنین ۴۵۰ میلیون نفر به اندازه کافی غذا نمی خورند و در این در حالی است که در هر دقیقه ۳/۱ میلیون دلار صرف هزینه های نظامی در جهان می شود!
این عوامل در کنار توطئه هایی از قبیل بایر گذاشتن ۴۰ میلیون هکتار اراضی توسط دولت آمریکا سبب شده است که هیچ کشوری نتواندنیازهای اجتماعی خود را تامین کند نظیر این گونه جنایات فراوان است مثلا قیمت یک زیر دریایی هسته ای معادل بودجه آموزش سالانه ۲۳ کشور در حال توسعه با ۱۶۰ میلیون کودک در سن تحصیل است!
هدف قدرت های بزرگ مشغول داشتن افکار و اذهان ملت ها در تب و تاب افکار و اذهان ملت ها در تب و تاب مسابقات تسلیحاتی در (فقر) نگه داشتن و ترساندن آن ها از (سرداران فریاد آزادی) است!
در بعضی کشور های پر جمعیت افراد برای تامین هزینه زندگی فلاکتبارشان خون خود را ۴ بار در روز هر بار ۱۲۵۰ میلی لیتر می فروشند در صورتی که علاوه بر صرف سلالانه ۶۶۰ میلیارد دلار در جهت هزینه های نظامی جهان ۵۰ هزار سلاح هسته ای انبار شده و ۲۵ میلیون نفر در ارتش ها خدمت می کنند و یک میلیارد نفر در کشورهای تحت کنترل نظامی زندگی می کنند و نیز آمار نشان می دهد که ۹ میلیون غیر نظامی بعد از واقعه (هیروشیما) کشته شده اند و آن طور که گفته اند قدرت انفجاری سلاح های هسته ای انبار شده کنونی ۵ هزار برابر تمام سلاح هایی است که در طول آخرین جنگ جهانی مورد استفاده قرار گرفته است.
ارقام مذکور مبین این حقیقت است که کوشش در زمینه نظامی خیلی سریع تر از فعالیت های اقتصادی افزایش می یابد.
امروزه بشر بیش از هر زمان با مساله مرگ و میر ناشی از (گرسنگی) رو به رو است و در هر ۲ ثانیه یک کودک از گرسنگی می میرد .
البته این بدان معنی نیست که مواد غذایی در جهان وجود ندارد و یا کمبود عوامل طبیعی سبب این مرگ و میرمی شود بلکه جهان از نظرا مکانات تکنولوژی قادر است (گرسنگی) را از میان بردارد ولی (استراتژی جدید امپرالیسم) این است که تسلط اقتصادی خود بر جهان افزایش دهد .
ابرقدرت های جنایت کار برای این که بتوانند مردم کشورهای جهان سوم را به زیر سلطه خود درآورند علی رغم تمام قوانین انسانی از حربه مواد غذایی استفاده می کنند وباعث می شوند که روزانه صد ها انسان بی گناه بر اثر گرسنگی جان خود را از دست بدهند و هم چنین به علت عدم تعهدات سیاسی و انسانی هر ساله میلیارد ها تن مواد غذایی نابود می شود و این در حالی است که دو سوم مردم دنیا از گرسنگی و سو تغذیه می نالند و در عوض یک سوم بقیه به علت مصرف زیاد پروتئین و غذاهای غیر متعادل به بیماری های مختلف دچار می شوند.
برای مثال در استراتژی جدید امپریالیستی ، قاره افریقا به عنوان زمینه ای برای تامین منافع آن ها شناخته شده است این قاره از لحاظ وسعت خاک دومین قاره جهان به شمار می آید و از لحاظ جمعیت یکی از کم جمعیت ترین قاره ها می باشد و از لحاظ منابع طبیعی یکی از غنی ترین سرزمین ها و از نظر رفاه عمومی یکی از فقیرترین وگرسنه ترین مناطق دنیا به شمار می آید.
قاره آفریقا همواره در معرض خطرناک ترین مرحله قحطی و گرسنگی قرار گرفته است و این جای سوال است که چرا سرزمینی با این همه وسعت و درعین حال کم جمعیت تر از قاره های دیگر نمی تواند راه نجات از دام گرسنگی را به دست آورد؟
در آفریقا هم چون دیگر سرزمین های مبتلا به گرسنگی عواملی را می بینیم دست به دست هم داده و مانع از ان می گردند که انسان ها از این گرفتاری غم انگیز رهایی یابند.
در میان این عوامل برخی طبیعی هستند و برخی فرهنگی که با چگونگی اوضاع اقتصادی و سیاسی مردم آفریقا بستگی دارد حال ان که این علل طبیعی توسط استعمارگران تشدید یافته است.
آفریقا یکی از وسیع ترین میدان های عمل برای استعمارگران بوده است تاثیرات نامساعد استعمارگران در امکانات زندگی بومیان در خلال یک رشته امور اقتصادی و سیاسی که در طول همه دوران محور اصلی استعمار بوده است به خوبی قابل لمس است .
پرتغالی ها نخستین استعمارگرانی بودند که به این سرزمین گام نهادند تا کالاها و منابع طبیعی این سرزمین را به یغما ببرند و به دنبال آن ها اسپانیولی ها، فرانسوی ها، انگلیسی ها و سایر استعماگران غربی به عنوان تهیه کالا به آن سرزمین وارد شدند و به زودی متوجه شدند که پر سودترین کالاها خود سیاه پوستان هستند که میتوانند آن ها را به عنوان برده در سایر مستعمرات به فروش برسانند.
به این ترتیب سوداگری (برده فروشی) هم آغاز گردید سپس با بهره کشی و بهره برداری از منابع و ثروت های طبیعی و زیرزمینی وارد مرحله جدیدتری از استعمار شدهند.
تنها چاره ای که از طرف کشورهای ثروتمند درباره این قاره صورت گرفته این است که زاد و ولد به حداقل تقلیل یابد و این هم به خاطر وحشت آنان از زندگی مرفه خود می باشد که مبادا با افزایش جمعیت امنیت خاطر آن هابه خطر افتد و با صدور مواد خام به کشورهای غرب محدود گردد.
لازم به یادآوری است که نفوذ استکار جهانی و استثمار ملت ها در هر کشوری از جهان به اقتضای موقعیت جغرافیایی و اقلیمی آن ها صورت گرفته است ولی به هر حال هدف آن ها در فقر مطلق نگهداشتن این کشور ها می باشد.
همه می دانیم که علل پیدایش و رشد بحران تغذیه در جهان، کشورهای استکباری هستند که در تشدید و خامت اوضاع نقش اصلی را به عهده داشته و دارند.
کشورهای استکباری مخصوصا آمریکای جهان خوار با روی کار آمدن رژیم های وابسته به خود تنها به سرمایه داری وابسته امکان رشد می دهد و بیهوده نیست که در هیچ یک از کشورهای وابسته به استکبار جهانی خود کفائی در تولید محصولات کشاورزی دیده نمی شود.
بنابراین نباید از نظر دور داشت که امپریالیسم خود عامل بحران های مربوط به تغذیه است در حال حاضر صد ها میلیون نفر در جهان شب ها با شکم خالی سر به بستر می گذارند آمریکا به کشاورزانی که کشت نکنند جایزه می دهد وبیش از ۴۰ میلیون هکتار از اراضی را بایر می گذارد مادامی که انواع بهره کشی های اقتصادی از جانب سازمان های اقتصادی استکباری بر جهان گرسنه تحمیل می شود کشورهای فقیر هم چنان خراج گزار گرسنگی خواهند بود تنها با آزادی از قید ها و موانع اقتصادی سیاست های استعماری است که جهان گرسنه می تواند از این بلای وحشتناک رهایی یابد.
ما در طی بحث هایی که پیرامون سیستم اقتصاد سرمایه داری مطرح کردیم برای ان که زشتی تباهی نفرت انگیز این سیستم در برابر اصول و موازین نجات بخش و عزت آفرین اتقصادی اسلامی و روشن تر شودبه گوشه هایی از مفاسد اقتصادی سرمایه داری اشاره کردیم.
از جمله مفاسد دهشتناک اقتصاد سرمایه داری که اخیرا در مورد بحث ما قرار گرفت مساله غم انگیز (فقر) ملت های تحت ستم و استعمارو استثمار بود که در جهت نشان دادن گوشه ای ازان مصیبت عظیم و فاجعه بزرگ بشری موضوع گرسنگی را با نمونه هایی ازا نواع و اشکال و عوارض عواقب شوم آن مطرح کردیم منظور از طرح این مسائل این است که هر چه بهتر و بیشتر به ارزش و اهمیت تعالیم نجات بخش اسلام پی ببریم و بهتر و روشن تر به این مساله واقف شویم که از یک سو چرا مبنای اقتصاد اسلامی بر پایه ریشه کن کردن فقر وگرسنگی و استقرار و عدالت اجتماعی بر پایه ریشه کن کردن فقر و گرسنگی و استقرار عدالت اجتماعی و تعادل بین طبقات اجتماع قرار گرفته است و از سوی دیگر هیچ کدام از سیستم های اقتصادی جهان و راه حل ها و طرح های متفکران و دانشمندان شرق و غرب بالاخره هیچ یک از فورمول های اقتصادی ساخته بشر هرگز نمی تواند با اصول و اساس اقتصاد اسلام برابری کند و در مقابل آن رنگ و جلوه داشته باشد.
در این رابطه به منظور روشن تر ساختن مسائل مورد بحث و بررسی پدیده (گرسنگی) پرداختیم و گفتیم که گرسنگی تنها دسترس نداشتن به (قوت لا یموت) نیست بلکه شایع ترین و رایج ترین اشکال گرسنگی در جهان امروز محرومیت حدود ۸۵ درصد مردم دنیا از آن دسته مواد غذایی لازم و حیاتی است که فقدان یا حتی کمبود آن ها زیان های جبران ناپذیری برسلامت زندگی افراد وارد می آرود تا جائی که حتی اقوام و قبائل و ملل و جوامع بزرگی را یکی به چنگال انحطاط نژادی و اضمحلال ساختمان بدنی می افکند و رفته رفته ملت هائی را در کام مرگ تدریجی فرو برده نسل هایشان را منقرض و نابود می کند .
چنان که قبلا گفتیم مواد حیاتی و مورد نیاز بدن انسان که مصرف آن ها برای حفظ سلامت و تعادل دستگاه ماشین بدن انسانی ضرورت انکار ناپذیر دارد به سه گروه اصلی یعنی مواد پروتئینی (مواد معدنی) و انواع ویتامین ها تقسیم می شود که فقدان یا کمبود هر یک از ان ها زندگی انسان ها را به مخاطره می افکند و به زوال و اضمحلال می کشاند.
در مقالات قبلی درباره عوارض و عواقب گرسنگی کیفی (پروتئین) سخن گفتیم اکنون لازم است بحث خود را درباره گرسنگی مواد معدنی مطرح کنیم و از نقش مهم (مواد معدنی) سخن بگوییم:
در مورد مواد و املاح معدنی باید دانست که هر چند تمام آن ها برای سلامت انسان و تعادل دستگاه های بدن و تامین ارزش های جسمانی و روانی لزوم دارند اما به طور کلی تنها کمبود چند نوع از ان ها است که از لحاظ اجتماعی اهمیت بیشتری دارند و آن ها عبارتند از: کلسیم، آهن، سدیم و ید.
کلسیم به گفته اهل تحقیق، فراوان ترین عامل معدنی موجود در ساختمان بدن انسان است و این همان ماده ای است که در حقیقت مهم ترین ماده سازنده استخوان ها در بدن انسان است و این همان ماده ای است که در حقیقت مهم ترین ماده سانده استخوان ها در بدن انسان به شمار می رود به این دلیل و دلایل دیگر انسان روزانه به مقدار معینی کلسیم از نیم گرم تا یک گرم احتیاج دارد.
باز به گفته همین پژوهشگران از ان جا که ماده کلسیم در انواع خاک های مناطق کره زمین به طور بسیار نا منظمی توزیع شده و نیز تنها مقدار معدودی از مواد غذایی مانند شیر و تخم مرغ و چند نوع سبزیجات طبیعی ترین منبع کلسیم به شمار می روند و همین مسائل موجب می گردد که عوارض ناشی از کمبود کلسیم در جهان ما رایج و فراوان باشد لذا کمبود کلسیم یک پدیده جهانی است که مردم هرمنطقه و هر آب و هوائی بدان دچار می شوند و حتی در مناطق ثروتمند نیز در این کمبود عرض وجود می کند و عوارض خود را نشان می دهد .
طبق این تحقیقات پژوهشگران مهم ترین عواقب کلسیم عبارتند از بیماری راشیتیسم و نرمی استخوان پوک شدن و کرم خوردگی و ریختن دندان ها که خود عامل و موجددهها بیماری و عارضه دیگری است و هم چنین عقب ماندگی و رشد بدنی.
البته نباید این عوارض را ساده پنداشت چه اینها امراض بسیار خطرناکی هستند که در صورت عدم اقدام بر بروز و یا توسعه آن ها می توانند نسل ها و نژاد ها را از لحاظ جسمی و روانی تنزل دهند و رفته رفته به انحطاط کامل و نابودی بکشند .
اکنون این بحث را در همین جا متوقف می کنیم وبقیه بحث درباره عوارض کمبود مواد معدنی را به توفیق خداوند متعال برای مقاله بعدی می گذاریم.