بررسی و ترجمه آزاد مبحث

اَنفال
نوشته آیت الله العظمی منتظری
اقسام زمین و حکم آنها
آیت الله محمدی گیلانی
مسئله ۳- در اقسام زمین و حکم آنها اجمالاً طبق روش مشهور بین اصحاب و فقهاء شیعه:
زمین با موات است یا عامر و هر یک از این دو قسم، در اتصافش به وصف یاد شده یا بالاصلاًه می باشد ویا بالعرض، پس با این بیان زمین ها بر چهار قسم تقسیم می شوند:
۱-موات بالاصاله- یعنی زمین مواتی که مسبوق و معهود بعمران و آبادی نیست –از انفال و ملک منصب امامت است چنانکه گذشت.
۲-عامر بالاصاله – یعنی زمینی که بطور طبیعی قابل انتفاع بالفعل است- نیز از انفال و متعلق به نصب امامت است.
۳-موات بالعرض- یعنی زمین که مسبوق به آبادنی و عمران بوده است و مَوَتان و سقوط از انتفاع برآن عارض شده است که خود بر دو قسم است زیر عمران سابقش یا بالاصاله بوده یا بوسیله کسی آبادان شده است، در صورت اول یعنی عامر بالاصاله حکمش روشن شد که به امام تعلق دارد و در صورت دوم که بوسیله شخصی آبادان و عامر گردیده چنانچه مالک یا مالکان آن از بین رفته اند، باز متعلق به امام است که در تعداد انفال گذشت و چنانچه آباد کننده موجود است، در بقاء چنین زمینی بملک مالکش و یا خروج آن از ملکش و یا تفصیل بین آنکه ملکیت بغیر احیاء حاصل شده باشد و بین آنکه ملکیت بواسطه احیاء باشد، که در صورت تملک بغیر احیاء حکم ببقاء ملکیت و در صورت تملک بواسطه احیاء حکم بخروج ملکیت شود، وجوهی دراین مسئله هست که تفصیل آن خواهد آمد.
۴-عامر بالعرض- یعنی زمینی که مسبوق به موتان بود- و عمران و قابلیت بهره برداری بالفعل برآن طاری گردیده است- که این قسم نیز دو صورت دارد: صورت اول آنکه عروض عمران برآن، بطور طبیعی بوده مثلاً با انقلابات جوی و یا حدوث زلزله و نحو آن انجام گرفته است که این صورت نیز متعلق به امام است، و در صورت دوم آنکه با دست آبادکننده ای، احیاء گردیده است که چنین صورتی ملک احیاء کننده است و چنانچه احیاء کننده مسلمان یا ذمی باشد، از ملک وی خارج نمی گردد مگر با معامله یا ارث یا عروض موتان که فرض اخیر محل اختلاف است چنانچه اشاره شد، ولی آیا احیاء زمین موات، سبب ملکیت رقبه زمین می شود یا نه؟ مورد بحث و گفتگو بین اعلام است که خواهد آمد.
و اگر مالک آن کافر حربی باشد چنانچه بدون کارزار ماخوذ شود متعلق به امام است و اگر با مصالحه بشرط آنکه متعلق به امام باشد اخذ شود، نیز متعلق به امام است ولی اگر با کارزار و یا با صلح بنفعه مسلمین اخذ شود، از اموال محسوب می گردد که زمام آن بدست امام و در مصالح مسلمین مصرف می نماید.
و قبلاً گذشت که فرق اساسی بین زمین متعلق بمنصب امامت و بین زمین متعلق بمسلمین نیست مگر بحسب اعتبار باین تقریر که گاهی مالک مقام امامت اعتبار می شود و گاهی عنوان مسلمین اعتبار می گردد که درهر دو قسم زمام اختیار بدست امام است که در مصالح مسلمین مصرف می نماید و بدیهی است که مصارف شخص امام نیز از مصالح مسلمین است، و بهمین جهت است که می بینیم در روایت بزنطی و صفوان از امام رضا (ع) چنین آمده که آنحضرت فرمودند: ” کسی که با طوع و رغبت اسلام آورد زمین وی در دستش می ماند… و آنچه از زمین را که آبادانی نکنند امام از آنان می گیرد و بقباله کسی درمی آورد که آبادش کند و تعلق بمسلمین دارد… و زمینی که با شمشیر و کارزار گرفته شده زمام آن بدست امام است بقباله هرکس که مصلحت می داند در می آورد چنانکه رسول الله (ص) در خیبر انجام دادند” و نظیر آن در صحیحه بزنطی نیز آمده است.
چنانکه در دو خبر ملاحظه می شود، امام (ع) موات را متعلق بمسلمین دانسته و مأخود به کارزار را در دست امام قر ار داده است.
مسئله ۴-قبلاً بیان کردیم که زمینهای موات بالاصاله و زمین های مخروبه ای که اهل آنها نابود شده اند متعلق به امام است.
موات بضم میم و فتح آن است که میته و موتان بفتح میم و واو، مردنی است که شیوع یافته، و بفتح میم و سکون واو، کوردلی و بلادت است.
بهترین راه در شناسائی معنای موات و احیاء مراجعه بعرف است. زیرا این دو عنوان از حقایق اختراع شده از ناحیه شارع نمی باشند و بعضی از اقوال در تعریف موات در قسم دوم انفال گذشت بدانجا مراجعه شود.
و احیاء موات طبق نصوص و اجماع اجمالاً جائز است بلکه مستحب است زیرا در احیاء موات، کوشش در تحصیل رزق است که در آیه مبارکه: “فامشوا فی مناکبها و کلوا من رزقه”
بر گرد زمین به سعی و تلاش پردازید و از روزی خداوند متعال بهره ور شوید. بدان امر شده است، مضافاً بر آن با احیاء زمین موات از عاطل بودن که خود تضیع مال است بیرون می آید و حدیث جابر از رسول الله (ص) بر این مدعا دلالت دارد که فرمودند: “هرکس که زمین مرده ای را احیاء کند برای او در این کار اجری است و آنچه از دسترنج وی روزی خواران می خورند برای او صدقه محسوب می‌شود” و نظیر آن روایت انس از رسول الله (ص) است که فرمودند: “هیچ مسلمی نیست که نهالی نشاء و یا زرعی زرع کند که از آن انسانی یا پرنده ای یا چارپائی بهره ور شود مگر آنکه برای او صدقه محسوب می شود.” و بر جوار احیاء موات اخبار بسیاری بلکه اخبار متواتر اجمالی، از طریق شیعه و سنی دلالت دارند که از آن جمله روایت صحیحه زراره و محمد بن مسلم و ابی بصیر و فضیل و بکیرو حمران و عبدالرحمن بن ابی عبدالله از اما محمد باقر و امام جعفر صادق (ع) است که فرمودند: “قال رسول الله (ص): من احیا ارضا مواتا فهی له”
“رسول الله (ص) فرمودند: هرکس زمین مواتی را احیاء کند آن زمین بوی تعلق دارد”
و نظیر صحیحه فوق، صحیحه زراره از امام ابی جعفر محمد باقر (ع) است که برجوار احیاء دلالت دارد.
و دیگر صحیحه یا حسنه محمد بن مسلم است که می گوید:
“سمعت ابا جعفر (ع) یقول: ”
“ایما قوم احیوا شیاأ من الارض و ”
“عمروها فهم احق بها و هی لهم”
“از امام باقر (ع) شنیدم که می فرمود: هر قومی که چیزی از زمین را احیاء و آباد کنند، آنان به آن زمین از دیگران سزاوارتر و زمین مزبور به آنان تعلق دارد” و مثل آن در دلالت صحیحه دیگر محمد بن مسلم است که تا تعبیر : “احق بها” را شامل است.
و دیگر موثفه محمد بن مسلم است که می گوید:
“سالت اباعبدالله (ع) عن”
“الشراء من ارض الیهود و النصاری”
“فقال: لیس به باس، قد ظهر رسول”
“الله صلی الله علیه و آله، علی”
“اهل خیبر فخارجهم علی ان یترک”
“الارض فی ایدیهم یعملونها و ”
” یعمرونها فلا اری بها باسا لوانک”
“اشتریت منها شیئا، و ایما قوم”
“احیوا شیئا من الارض و عمولوها”
“فهم احق بها و هی لهم”
” از امام صادق (ع) راجع به خریدن زمین یهود و نصاری پرسش نمودم؟
فرمودند: اشکالی ندارد چه آنکه رسول الله (ص) بر اهل خیبر پیروز گردید و زمین را در دست آنان گذاشت که عمل و عمران نموده و خراج و مالیات بدهند علیهذا اشکالی نمی بینم که اگر از آن زمین چیزی خریداری کنی. و هر قومی که چیزی از زمین را احیاء کنند و در آن سرمایه کار مایه گذاری نمایند، آنان سزاوارتر به آن زمین بوده و آن زمین به آنان تعلق دارد”
و دیگر صحیحه ابی بصیر است می گوید:
” سألت یا اباعبدالله (ع) عن شراء الأرضین من اهل الذمه ؟ فقال: ” ” لا بأس یشتریها منهم اذا عملوها”
“و احیوها فهی لهم و قد کان رسول الله(ص) حین ظهر”
” علی خیبر و فیهما الیهود، خارجهم”
“علی ان یترک الارض فی ایدیهم”
” یعملونها و یعمرونها”
” از امام صادق (ع) حکم خریداری زمین ها را از اهل ذمه سؤال نمودم؟ فرمودند: اشکالی ندارد که از آنها خریداری کنی در صورتی که زمین احیاء شده آنان است و در آن عمل و کار سرمایه گذاری کرده اند و هنگامی که رسول الله (ص) برخیبر که یهودیان در آن ساکن بودند پیروز گردید، با آنان قرارداد خراج بست که زمین در دستشان باقی بماند و عمل و عمران نموده و خراج و مالیات بدهند.
و دیگر موثقه سکونی از امام صادق (ع) که فرمودند:
” قال رسول الله (ص): من غرس شجراً او حفرو ادیاً یدیا لم یسبقه الیه احدا او احیی ارضأ میته فهی له قضاء من الله و رسوله”
“رسول الله (ص) فرمودند: هرکس درختی نشاء کند و یا چاهی در وادی ابتداء حفر کند که کسی بر آن پیشی نگرفته باشد و یا زمین مواتی را احیاء کند، پس اینها بحکم خدا و رسول به وی تعلق دارد.
و در کتاب موطا مالک امام مالکیه – ج۲ کتاب القضاء – از عروه بن زبیر روایت می کند که رسول الله (ص) فرمودند:
“من احیا ارضا میته فهی له و لیس لعرق ظالم فیه حق”
” اگر کسی زمین مواتی را احیاء کند، آن زمین بوی تعلق دارد و برای ریشه و کشته متجاوز در زمین مذکور هیچگونه حقی نیست و مثل این خبر در صحیح بخاری – جلد۲ کتاب الوکاله- آمده است و نظر آن نیز در سنن ابی داود از عروه و از سعیدبن زید و در سنن ترمدی از سعید بن زید حکایت شده است.
و در سنن ابی داود – ج۲ کتاب الخراج و الفیء- از عروه روایت نموده که گفت:
” اشهد ان رسول الله (ص) قضی”
” ان الأرض أرض الله و العباد عبادالله”
“و من احیا مواتاً فهو احقّ به”
گواهی می دهم که رسول الله (ص) حکم فرمودند به اینکه زمین زمین خداوند متعال، و بندگان بندگان خداوند متعالند، و اگر کسی زمین مواتی را احیاء نماید او سزاوارتر به آن زمین است.
و از سمره از پیغمبر گرامی (ص) نقل شده که فرمودند: کسی که دیواری بدور زمینی کشد، متعلق به او است.”
و در تذکره علامه از سمره نقل می کند که پیغمبر اکرم (ص) فرمودند : “عادی زمین از آن خدا و رسول الله (ص)بوده و سپس از جانب من از آن شما است ای مسلمانان ” مراد از زمین مذکور زمینهای دیار عاد و ثمود است و روایت شده که فرمودند : “زمین موات از آن خدا و رسول الله (ص) است سپس از ناحیه من به شما تعلق دارد .
و در صحیح بخاری –ج ۲کتاب الوکاله- از پیغمبر گرامی (ص) نقل کرده: ” اگر کسی زمینی را که به هیچکس تعلق ندارد، آبادنی کند، او بدان زمین سزاوارتر است” و غیر اینها از اخبار فریقین. و پوشیده نماند که اطلاق اخبار یاد شده شامل عصر حضور و عصر عیبت هر دو می شود.
اگر گفته شود که قبلاً اخبار کثیری نقل شد که دلالت می کرد بر آنکه موات بالاصاله و همجنین مخروبه ای که اهل آن نابود شده اند، از انفال و متعلق به امام است و مقتضای آن، عدم جواز تصرف در زمینهای مزبور است بدون اذن آن حضرت، دراینصورت بین آن طائفه از اخبار و بین این طائفه که تجویز و ترغیب در احیاء می کند، تنافی است، و چگونه می توان بین آین دو طائفه از اخبار متنافیه جمع نمود؟
در پاسخ می گوئیم : جواز احیاء و تشویق و ترغیب در آن، منافاتی ندارد که مشروط بشروطی باشد مانند استیذان و عدم سبقت غیر به آن بوسیله تحجیر و عدم اضرار بغیر، و نبودن در حوزه مرافق و حریم ملک دیگران و نظیر اینگونه شروط و قیود، و اصحاب ما طائفه امامیه جواز احیاء را به اذن امام تقیید فرموده اند.
ادامه دارد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *