احترام قانون
جامعه ای که از نظر فرهنگ و تمدن پیشرو باشد یا بخواهد پیشرو باشد باید احترام قانون را نگه دارد زیرا قانون برای آسایش و امنیت همگان و بالا بردن سطح فرهنگ و معیشت و نظم جامعه وضع می شود در جامعه اسلامی قانون قداست خاصی دارد که اگر گویندگان و نویسندگان ویژگی قانون از نظر اسلام را آن گونه که شاید و باید به اطلاح مردم برسانند و قانونگذاران و مجریان خود قداست قانون را نگهدارند بهترین ضمانت اجرا برای مقررات جامعه اسلامی بوجود می آید و آن انگیزه مذهبی و تقوی است.توضیح مطلب این است که قسمتی از قانون اسلامی از فرائض الهی است که خداوند مقرر و مقدر فرموده و هیچ کس حق ندارد در آن تعرضی کند. مانند بسیاری از حدود و قصاص و بعضی از مقررات اسلامی سنت پیغمبر (ص) است که بوسیله ائمه اطهار (ع) بدست ما رسیده و خداوند آن مقررات را نیز لازم الجرا فرموده است. همانگونه که در روایات به این مطلب تصریح شده است. این قسمت به هیچ وجه قابل تغییر نیست و این دو قسمت را می توان قانون اساسی اسلام دانست و قسمتی از مقررات از سوی امر مسلمین تصویب می شود که به مقتضای مصالح متغیره در هرزمان مقررات و قوانینی در موارد مختلف زندگی فردی و اجتماعی وضع می نماید و آن قانو از نظر اسلام جاری و نافذ است تا از سوی ولی امر چه خود او و چه ولی امر بعد از او برداشته شود و از این قبیل مقررات هم از سوی پیغمبراکرم (ص) به عنوان ولی امر و هم از سوی ائمه اطهار موارد زیادی در روایات وارد شده است و از این قبیل است مقرراتی که ولات و استانداران درزمان خلافت امیرالمؤمنین (ع) برای منطقه تحت نفوذ خویش وضع می کرده اند. پشتوانه این گونه مقررات جعل ولایت است برای آنها از سوی ولی امر که او نیز از سوی خداوند به ولایت نصب شده است به مقتضای آیه: “اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و ولی الامر منکم”
ولی فقیه نیز با توجه به ولایتی که از سوی ائمه اطهار به او واگذار شده است ولی امر مسلمین است و اطاعت او واجب و قوانین و مقرراتی که وی یا مجلس قانونگذاری یا دولت اسلامی منصوب و مورد تأیید رهبر یا ارگانهای مربوطه دیگر که هم ولایت خود را از ولایت فقیه کسب کرده اند تصویب می کنند جزء قوانین و مقررات اسلامی است و همه باید ازآنها اطاعت کنند و لذا امام در موارد مناسب که استفتاء می شود می فرمایند (مقررات دولت اسلامی باید رعایت شود و تخلف از مقررات دولت اسلامی جایز نیست).
با مقدمه فوق، احترام و قداست قانون در جامعه اسلامی که از نظر فرهنگ و تمدن پیشرو جوامع است یا باید باشد، روشن می شود. ولی متأسفانه باید گفت که در جامعه کنونی ما که جامعه الگوی اسلامی است قانون به آسانی و بدون هیچ ملاحظه ای در بعض موارد به وسیله برخی افراد که احیانا ناآگاهند و متوجه اهمیت مسأله و حکم شرعی آن نیستند مورد تجاوز و هتک قرار میگیرد. همانگونه که اشاره شد آنگاه قداست و احترام قانون در جامعه جا می افتد و تثبیت می شود که قانونگذاران و مجریان، خود بیش از پیش از دیگران به آن پای بند بوده و در اجرای آن سخت کوشا باشند وگرنه ارزش و اهمیت آن از نظر دیگر افراد کاسته می شود. ما در این رابطه به دو نکته ذیل اشاره می کنیم و امیدواریم که مسئولین با دقت بیشتر در این باره بیندیشند:
۱-مجریان قانون باید در اجرای آن سختگیر و جدی باشند و در این رابطه نباید میان مقررات فرق گذاشت. قانون هرچه باشد قانون است و احترام دارد ولو مقررات ساده راهنمایی باشد. بنابراین اداره راهنمایی-مثلا – یا نباید تابلوی پارکنیگ ممنوع نصب کند یا اگر نصب کرد هر متخلف را مجازات کند و در آن هیچ ملاحظه ای ننماید و هر وقت احساس شد که دیگر آن تابلو جا ندارد فورا به برداشتن آن مبادرت ورزد و اما اگر آن را رها کند ولی در مورد اجرا مسامحه نماید از نظر روانشناسی اجتماعی این کار بسیار خطرناک است زیرا ارزش و قداست قانون را پایین می آورد و متخلفین را در شکستن قانون جسور و بی باک می نماید و در نتیجه آن جائی نیز که قانون برای قانونگذار اهمیت دارد از نظر مردم سبک و بی ارزش جلوه می کند. البته این را به عنوان مثال ذکر کردیم. همه مقررات باید به دقت انتخاب، و پس از انتخاب باید بشدت ازآنها حمایت شود و هر موقعی که احساس شد به آنها نیازی نیست یا عامه مردم نمی توانند ازآن پیروی کنند و ناچار تخلف می کنند و قانونگذار یا مجری قانون هم ناچار است چشم پوشی کند باید فورا آن قانون یا مقررات را ملغی نمایند زیرا قانوی که نمیتوان به آن عمل کرد اگر باقی بماند به قداست قانون لطمه می زند . و در این رابطه قانونگذاران نیز باید دقت کنند که در این نوع موارد قانونی را وضع نمایند که قابل اجرا و قابل حمایت باشد و تنها مصالح و مفاسد خود قانون نباید مورد ملاحظه قرار گیرد بلکه قابلیت اجرا و حمایت را نیز باید مد نظر قرار دهند.
۲-قانونگذاران و مجریان باید تاآنجا که امکان دارد و با مسائل مهمتری نظیر ضرورتهای حفاظتی و امنیتی مواجه نیستند خود به مقررات و قوانین پای بند باشند. البته منظور این نیست که مسئولین سطح بالای کشور مانند مردم معمولی در صف برنج و روغن و بنزین – مثلا – معطل شوند و از کارهای مهم و وظایف سنگین خود عقب بمانند بلکه همان گونه که اشاره شد تاآنجا که ممکن است و مصلحت مهمتری در رابطه با جامعه تضییع نمی شود علنا و عملا از قانون طرفداری کنند و زیردستان خود را به اطاعت از قانون و مقررات وادار نمایند و از آنها در این مورد مراقبت کنند.
بسیار دیده شده است که برخی از برادران که راننده اتومبیلهای ضد گلوله و غیره هستند با اینکه کسی از شخصیتها که باید محافظت شوند در آنها نیست یا بعضی رانندگان دیگر وسائل نقلیه مربوطه به نهادها و ارگانها در غیر حال ضرورت که مجوز نقض قانون باشد، از مقررات تخلف می کنند و از چراغ قرمز راهنمائی رد می شوند یا به خیابانهای ورود ممنوع یا خط ویژه وارد می شوند یا برعکس مسیرمیدان حرکت می کنند و مانندآن از موارد تخلف حتی دیده شده است که اتومبیل پلیس راهنمائی که خود حافظ مقررات راهنمائی است به همراهی افسر و در غیر مورد مأموریت از چراغ قرمز می گذرد. این بزرگترین اهانت به مقررات دولت اسلامی است! آیا فتوای امام که باید مقررات دولت اسلامی را مراعات کرد فقط برای مردم عادی است یا برای همه؟ واضح است که مخالفت هرگونه قانون در غیر مورد استثنا مخالفت شرع و مخالفت فتوای صریح امام است.
البته این مورد نیز از باب مثال ذکر می شود وگرنه تخلف از مقررات از سوی مأمورین در موارد زیادی دیده شده است که شاید ذکر آنها چندان مناسب نباشد و هدف ما برشمردن اشتباهات برادران عزیز نیست بلکه مقصود تذکر این نکته است که بدانند گناه تنها مخالفت قوانین اولیه شرع نیست بلکه مخالفت مقررات دولت نیز گناه است. و این را نیز بدانند که مقررات اختصاص به مردم عادی ندارد. اصولا نباید مسئولین مقرراتی وضع کنند که فقط برای عامه مردم باشد. البته شک نیست که هر قانون موارد استثانا دارد ولی نباید به هر بهانه ای مارک استثنا زد و خود را از مردم جدا دانست که این گذشته از مخالفت قانون اثر سوء در خودسازی و تخلف به اخلاق اسلامی نیز دارد.
در اینجا مناسب است به داستان کوتاهی از حضرت امام خمینی که یکی از برادران از قول مرحوم آیت الله شهید حاج سید مصطفی خمینی نقل می کرد اشاره شود:
مرحوم حاج آقا مصطفی فرمود: زمانی همراه حضرت امام خمینی به یکی از شهرهای ایران در حدود سی سال قبل رفته بودیم، یک روز وقتی که می خواستیم از این طرف به آن طرف خیابان عبور کنیم لازم بود یکی دو قدم روی چمن کاری وسط خیابان بگذریم ولی حضرت امام چند صد متر طول خیابان را رفتند و برگشتند تا از جدول تقاطع عبور کنند و حتی دو قدم برخلاف مقررات و نظم پایشان را روی چمن نگذارند!!
در اینجا لازم است به ارگانهای دولتی و نهادهای انقلابی تذکر دهیم و به عنوان پیشنهاد از آنان بخواهیم، در ارگانها برنامه های ارشادی به صورت خصوصی، برای راهنمائی افراد خود قرار دهند، و چهارچوب و مقررات روشن و تعیین کننده ای برای موارد که مقررات در آنها استثنا می شود، وضع نمایند و در هر صورت، اصل را بر رعایت قوانین و مقررات بگذارند و موارد استثنا را به طور دقیق بیان کنند و اعضای خود را وادار به تبعیت از قانون -تا حد امکان- حتی در موارد استثنائی بنمایند و به آنان گوشزد کنند که تخلف از قانون – هر چند کوچک باشد- خلاف شرع و حرام است.
در هر صورت قانون برای همه است و تمام مردم در برابر قانون یکسانند و هیچ پست و مقامی نمی تواند انگیزه ای برای تخلف از قانون باشد و تنها در برخی از موارد، قانون استثنا می شود و اگر کسی در غیر مورد استثنائی، پا را فراتر از مقررات بگذارد، خیانت کرده است و باید مجازات گردد.
از ائمه جمعه، سخنوران، نویسندگان، فضلا، طلاب و رادیو و تلویزیون نیز می خواهیم بیش از این، نسبت به این امر اهمیت قائل شده، مردم را راهنمائی کنند. و بدون شک آموزشهای تلویزیونی و سخنرانیها می تواند نقش مهمی را در این امر خطیر ایفا نمایند. والسلام