پرسش و پاسخ هايى درباره مهدويت

اساس و بنيان حركت و نهضت حضرت مهدى(عج) آيا بر پايه معجزه است يا روندى عادى و طبيعى مانند انقلابهاى ديگر جهان داد؟
نهضت جهانى امام مهدى(عج) را به دو گونه مىتوان تفسير كرد، الف: تفسيرى اعجازآميز و مافوق طبيعى ب: تفسيرى عادى و در چارچوب نواميس طبيعت كه از سوى خداوند، بر هستى حكم مي‌راند.
بر اساس تفسير نخست كه گاه از آن، با عنوان «نظريه حصولى بودن ظهور» ياد مىشود، نهضت امام مهدى (عج) پديده‌اى است كه با اراده مستقيم الهى و به كمك عوامل غيبى آغاز مىشود و به انجام مي‌رسد و اقبال و ادبار مردم و نيز توجه و تلاش يا غفلت و سستى آنها، هيچ تأثيرى در تقديم يا تأخير اين حادثه بزرگ ندارد. اما طبق ديدگاه دوم كه با عنوان «نظريه تحصيلى بودن ظهور» شناخته مىشود، حركت جهانى آن حضرت، روالى عادى و طبيعى دارد و از
اين رو نيازمند فراهم شدن بسترها و شرايط، توسط توده مردم است. از ميان اين دو ديدگاه، ديدگاه دوم، به طريق صواب، نزديكتر است، چرا كه ديدگاه نخست، از اشكالات متعددى برخوردار است كه در ادامه، پاره‌اى از آنها را به اختصار خواهيم گفت:
.1 اعتقاد به اعجازآميز بودن نهضت امام مهدى(ع) اعتقادى بر خلاف اصل و روال طبيعى است. اصولاً در جهان هستى كه جهان اسباب و مسببات است، هيچ پديده عادى اى را نمىتوان نشان كرد كه بدون اسباب و علل عادى، تحقق يافته باشد، براى نمونه، براى سير شدن، بايد غذا ميل كرد و براى سيراب شدن بايد آب نوشيد. همچنان كه براى تحصيل يك گياه بايد دانه‌اش را كاشت و نهال آن را پرورش داد و آب و نور كافى را برايش فراهم كرد. اين توقع كه گرسنگى و تشنگى، بدون خوردن غذا و نوشيدن آب، بر طرف شود يا بدون فراهم كردن شرايط رشد يك نهال، آن نهال به بار نشيند، توقع بى جايى است، چرا كه به تعبير امام صادق(ع):
«أبى اللّه ان يجرى الاشياء الا بأسبابها؛() خداوند، ابا دارد از اين كه پديدهها را جز به واسطه اسباب، تحقق بخشد.»
بر اين اساس، طبيعتاً نهضت امام مهدى(عج) نيز مشمول همين قانون خواهد بود و اگر كسى مدعى باشد كه اين مهم، با دخالت عوامل فوق طبيعى و بدون فراهم شدن بسترهاى عادى، شكل خواهد گرفت، بايد بر مدعاى خود دليلى قاطع اقامه كند.
.2 اين ديدگاه با محتواى پاره‌اى از آيات قرآن كريم نيز ناسازگار است، براى نمونه آيه شريف: «انّ اللّه لايغيّر ما بقومٍ حتّى يغيّروا ما بانفسهم»() به روشنى تغيير سرنوشت جوامع را از رهگذر تحوّلاتى مي‌داند كه مىبايست در درون آن جوامع شكل گيرد. به تعبير ديگر، سنت الهى بر اين است كه سرنوشت جوامع، نه با دخالت عوامل غيبى و نامرئى،كه بر اساس شايستگى و لياقتهاى خود آنها رقم بخورد. تغييرى كه در آخر الزمان به دست امام مهدى(عج) در عالم انسانى تحقق خواهد يافت نيز مصداقى از آيه مورد اشاره است؛ از اين رو، براى ايجاد چنين تحوّلى كه از نظر وسعت و عمق، بىنظير است، نبايد منتظر دخالت عوامل فوق طبيعى نشست، بلكه مىبايست در توده مردم، زمينه چنين تحوّلى شكل بگيرد.
.3 سومين اشكالى كه به ديدگاه نخست وارد است اين است كه: اگر ما به اعجازى بودن حركت امام مهدى(عج) معتقد باشيم، براى اين سؤال اساسى كه چرا غيبت آن حضرت، صدها سال به طول انجاميده است، پاسخى نخواهيم داشت، چون اگر بنا است كار آن بزرگوار، به وسيله اعجاز به سامان برسد، بسيار منطقى است كه بپرسيم چرا اين اعجاز، صدها سال به تأخير افتاده است؟! حال كه
قرار نيست براى ساخته شدن دنيايى سرشار از خوبىها و تهى از رنجها و حرمانها، در مردم تحوّلى به وجود آيد و به رشد و بلوغ برسند و اين مهم، تنها به يك اشاره خداوند توانا و به امدادهاى غيبى، شدنى است، چرا اين اشاره خداوندى، قرنها به تأخير افتاده است و از همان نخست كارها به سامان نرسيد؟!
ديدگاه دوم به سادگى به اين سؤال پاسخ مي‌دهد كه اگر ظهور، فرايندى است عادى، براى تحققش نيز بايد مردم مهيا شوند و شرايط و زمينههاى آن را فراهم كنند و چون تاكنون چنين نكرده‌اند، ظهور نيز به تأخير افتاده است.
از آنچه گذشت، روشن شد كه ديدگاه درست، همان نظريه دوم است؛ البته تذكر اين نكته ضرورى است كه عادى دانستن نهضت امام مهدى(عج) به معناى نفى امدادهاى غيبى نيست، چرا كه بى گمان، آن حضرت از آغاز تا سرانجام حركت الهى خود، به وسيله امدادهاى ويژه الهى، تأييد و مساعدت خواهند شد و اين موضوع، از روايات متعددى به دست مي‌آيد.
همچنان كه نهضت پيامبر گرامى اسلام(ص) نيز پديده‌اى كاملاً عادى و طبيعى به شمار مي‌رود؛ با وجود آن كه دست غيبى خداوند، همواره ياريگر بود. در آيه 124 سوره آل عمران، آمده است: «…الن يكفيكم ان يمدّكم ربّكم بثلاثة آلافٍ من الملائكة منزلين؛ آيا اين شما را كفايت نمىكند كه خدا، سه هزار فرشته به يارى شما فرو فرستد؟»
لزوم تأييد حركتهاى الهى، توسط امدادهاى غيبى و عوامل فوق طبيعى خود، يكى از قوانين حاكم بر هستى است. خداوند، اراده كرده است افراد يا اجتماعاتى را كه با نياتى زلال در مسير كمال، گام بر مي‌دارند، در شرائط بحرانى با نيروهاى پيدا و پنهان خود يارى كند، از اين رو نمىتوان به استناد احاديثى كه از تأييد شدن امام مهدى به وسيله فرشتگان و ساير نيروهاى فوق طبيعى سخن مىگويند، غير عادى و معجزه آسا بودن نهضت آن حضرت را برداشت كرد؛ چرا كه اين احاديث، ناظر به موارد خاصى و جزئى اند. تفاوت، بسيار است ميان اين كه نهضت امام مهدى(عج) را از اساس معجزه گر تفسير كنيم يا اين كه معتقد باشيم جريان انقلاب جهانى آن حضرت از روال عادى و طبيعى برخوردار است و امدادهاى غيبى در موارد خاص، آن را تأييد مىكنند. (با همكارى واحد پرسش و پاسخ مركز تخصّصى مهدويت)

پىنوشتها:ـــــــــــــــــــــــ
. شيخ كلينى، كافى، ج 1، ص .183
. سوره رعد، آيه .11
پنجره‌اى به آسمان حجةالاسلام و المسلمين اصغر هادوى
كمك به ديگران
«الم يعلموا ان اللّه هو يقبل التوبة عن عباده و يأخذ الصدقات ان اللّه هو التواب الرحيم.»(توبه، آيه )104
از اين آيه فهميده مىشود:
ـ1 خداوند صدقه را خودش مىگيرد.
ـ2 صدقه هم مانند توبه انسان را پاك مىكند.
ـ3 صدقه را خداوند قبل از فقير مىگيرد.
ـ4 بعضى معتقدند از آيه فهميده مىشود شرط قبولى صدقه() توبه است چون در آيه، توبه مقدّم شده است.()
در اصول كافى آمده است: خداوند فرموده من براى هر چيز وكيلى قرار داده‌ام جز صدقه كه خودم با دست خود مىگيرم حتى شخصى كه يك دانه خرما يا نصف خرما را صدقه مي‌دهد من آن را تربيت مىكنم، مانند كسى كه بچه خويش را تربيت مىكند، در نتيجه آن يك دانه و نصف دانه در روز قيامت مي‌آيد و به اندازه كوه احد يا بزرگتر از آن جلوه مىكند.()
در احوالات علّامه طباطبائى آمده است: هنگامى كه صدقه مي‌داد دست خود را پايين دست فقير مىگرفت و مىفرمود:چون خداوند صدقه را مىگيرد و دست او بالاى دست هاست. پس با احترام ويژه‌اى دست خود را پايين دست فقير قرار مي‌داد.

پىنوشتها:ـــــــــــــــــــــــ
. تفسير نمونه، ج 8، ص .121
. تفسير بيان السعادة، ج 2، ص .278
. تفسير احسن الحديث، ج 4، ص 304.