تحلیلی از عملیات و الفجر ۲و۳

حجه الاسلام انصاری کرمانی

تحلیل و بررسی عملیات والفجر۲و۳ امت حزب الله را به آغاز و سرفصل جدیدی از دورنمای پیروزی رزمندگان و شکست صدام عفلقی و هم حامیان او بشارت و نوید میدهد خصوصا اگر تحلیل دستاوردهای این عملیات نظامی با یک سلسله مسائل سیاسی دررابطه با جنگ ترکیب گردد که در این مبحث سعی می شود جریان پیروزیهای نظامی را همراه با مشکلات و خط مشی دنیا در رابطه با جنگ ترسیم کنم که خوانندگان عزیز به خوبی در می یابند عملیات والفجر۲و۳در نوع خود از بزرگترین و پرحجم ترین پیروزیهای تاریخ جنگ ما به شمار می رود.

انگیزه حمایت از صدام:

درارزیابی کلی جنگ به دو نوع حمایت و پشتیبانی قدرتهای بزرگ از رژیم بعث عراق و صدام برخورد میکنیم :یکی حمایت بی دریغ وهمه جانبه اما توام با احتیاط .دوم ـ پشتیبانی و تجهیز بی قید و شرط و توام با اظهار و اعلان صریح ابر قدرتها. اما نوع اول را باید درتدارک زمینه های هجوم و تامین مایحتاج عراق و زمینه سازی آن از سوی ابرقدرتها قبل از شروع جنگ تا عملیات فتح المبین و بیت المقدس جستجو کرد که دنیا علی رغم همه امکاناتی که در اختیار عراق قرارمی داد،مایل نبود که به زودی دست خود را درمسئله تهاجم به ایران رو کند و برای خود کسر شان قائل بودند که با همه اقتدار خیالیشان با یک کشورتازه

انقلاب کرده ،به جنگ برخیزند و همواره در تبلیغات و موضعگیری های سیاسی از بی طرفی سخن میگفتند تااینکه عملیات عظیم فتح المبین و بیت المقدس ابر قدرتها را ناخود آگاه بر سر یک دو راهی موضع گیری کشاند:یا پذیرفتن برتری و قدرت نظامی ایران و وادار نمودن صدام به قبول شرائط به حق ایران و یا قبول ننگ حمایت علنی و قبول جنایتکاری حزب بعث در ادامه جنگ جای شک نیست که اگر ابرقدرتها در جنگ تحمیلی بی طرف بودند و صدام تنها عامل آن همه جنایات بود،می بایست ابرقدرتها به خاطر حفظ مصالح و منافع خودشان هم که شده،از جناحی که تعادل و موازنه جنگ به سود او به هم خورده است، بیشتر طرفداری میکردند،و این مسئله ـ یعنی پیشروی عظیم ایران ـ هم چیزی نبود که بخواهد مخفی باشد.اسارت قریب چهل هزار نظامی و آنهمه کشته و مجروح از عراق همه فریاد می زنند که ایران پیروز است،درهمین حال برای عده ای این خوش باوری پیش آمده بودکه ابرقدرتها در حمایتشان از صدام احتیاط بیشتری به خرج می دهند که ناگهان همه رشته های به هم پیوسته طرحها و وابستگیها و پشتیبانی های مرتجعین و اربابان برملا گردید و دو بلوک شرق و غرب و دست نشانده های آنها از پیروزی ایران ابراز نگرانی تا آنجائی نمودند که باید به هر شکل ممکن از برتری ایران جلوگیری کرد،و شما گمان نکنید که اعلان این مطلب برای صاحبان زور و زر کم تمام می شد،آنها می بایست داغ ننگ شکست همه جانبه خود و نوکران خود را تاآن زمان و بعد ا زآن بر جبین بنهند و همه پیامدهای بی اعتباری و پوچی و پوکی اقتدار خود رادر انظار بشریت و تاریخ به نمایش بگذارند ولی چاره چیست؟باید برای جلوگیری از رسوائی بیشتر و آسیب پذیری صدام از شیوه حمایت مخفی،خودشان را به صحنه نبرد جدی و علنی درکنار صدام بکشانند و به دعواهای زرگری سوسیالیسم و کاپیتالیسم و غیره پایان دهند ودر یک صف شیطانی علیه ایران اسلامی قرار گیرند که همین کار دقیقا انجام گرفت که آگاهان سیاسی و نظامی به خوبی درک میکنند که چگونه اهرمهای فشار اقتصادی تبیغاتی و تسلیحاتی داخی و خارجی از نیمه سال ۶۱برما وارد گردید و اولین تجربه این هماهنگی شوم در عملیات رمضان بود که رزمندگان و مسئولین محترم به این تحلیل رسیدندکه جنگ ماهر روز حالت جدی تر و پیچیده تری خواهد داشت و عراق با اینکه درمدتی کوتاه دو ضربه بزرگ را از رزمندگان میدید و به آسانی نمی توانست آرایش جدیدی در میدان نبرد داشته باشد چگونه بازسازی گردیده و اطراف بصره به سخت ترین مواضع پدافندی درآمده و سلاح هائی در اختیار عراق قرار گرفت که تا آنروز سابقه و کاربردی نداشتند،و فرقی هم بین سلاحهای روس و فرانسه و آمریکا و سایرین نبودکه نمونه ها زیاد است ولی بد نیست اشاره ای شود:

نقش شوروی در پشتیبانی از صدام:

روسیه شوروی که تا عملیات بیت المقدس منافقانه جنگ را ثمره تحریکات امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم قلمداد میکرد وهم برای ایران و هم برای عراق دلسوزی مینمود و اشک تمساح میریخت ،بعد از بیت المقدس آرام آرام زمینه حمله تبلیغاتی را به ایران ـ از طریق صدام ـ علنی ساخت و کم کم زمزمه صلح طلبی صدام و جنگ طلبی ایران زمینه سیاسی طعنهای آنان به انقلاب گردید،و همگام با این حرکت تبلیغتی، تسلیحات شوروی نیز در سطحی بسیار بالا به کمک صدام سرازیر شدو عراقی که اگر در روزهای اول جنگ اینهمه امکانات موشکی  با آن بردهای زیاد و امکانات هوائی چون میگهای ۲۳و۲۵و امکانات زرهی چون تانکهای تی ۷۲و۷۴و دهها وسائل دیگر داشت می توانست بسیاری از موانع را زودتر از سر راه خود بردارد امروز شما میبینید که چگونه بادست و دل بازی فراوان در تخریب شهرها و مناطق مسکونی از این سلاحهای پیشرفته شوروی استفاده میکند.مسلم این گونه تسلیحات در زاغه ها و انبار مهمات صدام آدمی نیست که سلاحی دردست داشته باشد و از کاربرد آن ابائی داشته باشد ومسلم همه اینها هدیه ها و سوغات اربابان شرقی و روسی صدام هستند و اگرصدام زخم خورده، امروز ادعای توانائی و استعداد تخریب  شهرهای ایران را میکند صرفا به جهت کسب این اعتبارات بالفعل و بالقوه است چه از شرق و چه از غرب که از کشورهای غربی،فرانسه بیشتر از دیگران پای خود را به معرکه کشیدو علنا و با کمال پرروئی اظهار نمود: ما باید به هر شکل ممکن از برتری ایران درجنگ جلوگیری کنیم! و پشتوانه این سخنها ارسال دهها سلاح مدرن از قبیل :موشک اگزوست،هلیکوپترهای فرلئون، ناوچه های او را ،هواپیماهای شکاری میراژ و سوپر اتاندار و ده ها وسیله دیگر میگردد انگلستان و سایر دولتها نیز به اندازه توان خودکمک کرده ومیکنند ،آمریکا که در حقیقت مادر بزرگ این توله هاست و همه این شیاطین از پستان کثیف و چرکین او تغذیه میشوند،یکی از پایه های مهم تصمیم گیریهای استراتژی و نظامی خود را دردنیا چه در لبنان و چه درچاد و شاخ آفریقا و خلیج فارس و سایر نقاط براساس تنگتر نمودن حلقه محاصره ایران وایجاد روزنه تنفس برای عراق پی ریزی کرده است وبااینکه این پیر گفتار می بایست دم سیاسی خود را به تله حمایت آشکار از عراق نیاندازد ولی ضربه های رزمندگان چنان برق آسا بود که فرصت ندادآمریکا منتظربماند که نوچه های او چه دسته گلی به اب میدهند او هم از موضع بالاتری وارد گردید و با مطرح ساختن منافع آمریکا در آبهای خلیج فارس و دهها بهانه دیگر چراغ سبز به صدام نشان داد و دست پرورده های او مانند مصر،اردن ،عربستان ،کویت و سودان هم به پیروی ا زارباب خود موجودی خود را در طبق اخلاص به صدام سفیه پیش کش میکنند و صحنۀ این حمایتها در بعد تسلیحات درجبهه ها به خوبی مشاهده میشود که بعد از هر عملیاتی با غنائم  به دست آمده از عراق میتوان یک نمایشگاه بین المللی از سلاحهای دنیا تشکیل داد و به دنیا نشان داد که تنها صدام نیست که با ما می جنگد. درهر حال رزمندگان با این تحلیل می بایست صحنه نبردها را یک میدان تمام عیار نظامی و تسلیحاتی تلقی کنند و یک دگرگونی درکلیه روشها و تاکتیکهای گذشته ایجاد شود.

قبل از عملیات والفجر ۲:

دشمنان ما که همه ابزار قدرت و مادیات رادر اختیار دارند علاوه بر کمکهای بی دریغ تسلیحاتی از تمامی امکانات تخریبی و تخدیری استفاده کردند،تمام سرمایه های نفوذی و چندین ساله خود را در داخل این کشور به کار گرفته و یک پیوند طولانی بین همه عواملی که به شکلی رو در روی انقلاب بودند ایجاد گردید و آنها به یک سری عملیات حساب شده دست زدند،منافقین و گروههای چپی و الحادی به همراه سلطنت طلبها و فراریها در یک طیف وسیعی مشغول حادثه آفرینی و ترور و تخریب و پذیرفتن حمایت علنی از صدام و عهده دار نقش ستون پنجم و سمپاتی در جبهه به نفع بیگانه گردیدند و در کنار این ها افراد دیگری هم از دست راستی ها و لیبرالها سعی کردند که از قافله خیانت به این ملت مظلوم عقب نمانند و با شیوه های مختلف درداخل صفوف مردم و رزمندگان به جو سازی و شایعه پراکنی وتخدیر مشغول شوند و بعضی از گروهها وانجمن های به ظاهر مکتبی به اسم حمایت از امام زمان علیه السلام ،با مطرح نمودن سئوالاتی از قبیل اینکه ایا اجازه جنگ در دست امام عادل است یا معصوم؟!و مسایلی از این قبیل،نیش خود را وارد می کردند.حزب خائن و کثیف توده نیز بعد از پیروزیها درخط جاسوسی و قبضه کردن این مملکت میافتد و عمال خبیث آنها با تمام تلاش ،سعی در کسب اطلاعات و جاسوسی به نفع بیگانه می کنند و عوامل تفرقه انداز دیگری نیزدر گوشه و کنار مملکت به فساد و ایجاد تفرقه و احتکار و گرانفروشی و دلالی دامن میزنند.کم کم شایعه ناتوانی رزمندگان از ادامه عملیات و مایوس بودن از ادامه جنگ والقاء شبهاتی ازاین قبیل شکل میگرفت، البته رکود نسبی جبهه ها نیز زمینه ها را آماده میساخت که همآهنگ با این شرائط سروصدای زیادی در دنیا تحت این عنوان که عراق نیرومندی خود راباز یافته واقتدار نظامی دردست او است!براه افتد و فشارهای زیاد سیاسی بر ایران تحمیل گردد،و شاید یکی از انگیره هائی که سازمان بین المللی هیئتی برای بررسی به عراق و ایران می فرستد و نتیجه تقریبی به نفع ایران می دهد این باشد که در مسئولین ایران حالت خوش باوری ایجاد کنند و تحت این شرائط ایران راوادار به صلح و متارکه دفاع و جهاد بنمایند!

عراق نیز برای شدت بخشیدن به جو فشار مرتب شهرها و مراکز مردمی را با موشک و بمب ویران میساخت و مردم را از پیامدهای بدتراز موشک درادامه نبرد میترساند. البته در کنار این تبلیغات مسئله دیگری را هم مطرح می کردند و آن اینکه ایران قصد دارد یک حمله سراسری درتمام جبهه ها آغاز کند که عمده مقصود از طرح این مسئله این بود که اگر ایران در یک جبهه عملیاتی هم صد درصد پیروز و موفق گردید آنها بگویند این پیروزی در کنار هدف بزرگ ایران که حمله سراسری است بسیار ناچیز است!همانطوریکه گاهی افراد ناآگاهانه و یا عواملی از روی عمد وآگهی همین شیوه را به کار می برند که قبل از عملیات یا در حین آن انگشت روی اهداف بزرگی می گذارند که هنوز منظور رزمندگان نیست.مثلا شایع می کنندکه ایران می خواهد فلان شهر بزرگ را تصرف کند بعد که رزمندگان هدف اصلی ـ ولی کوچکتر از آن را می گیرند ،ملاحظه می شود که سطح توقع مردم بالاتربوده و به کار عظیم آنها بهائی داده نمیشود!

نبرد در دو جبهه جنگ و تبلیغات :

و خلاصه کلام اینکه ادامه نبرد با صدام ایجاب می کرد با همه این عوامل به شدت مبارزه کرد و جبهه را گرم نگه داشت که هم دشمن گیج شود و هم دستاورد آن چشمگیر باشد و اولین نقطه ای که برای ادامه این سیاست نظامی انتخاب گردید منطقه سخت و صعب العبور کردستان و آذربایجان غربی بود،مسلم انتخاب این نقطه با توجه به تبلیغات ضد انقلاب و موفقیت ایران در جنگ می توانست امید تازه ای باشد که ایران علاوه برآزادی سرزمین عراق و مناطق مهم از خاک آن کشور، دربی اعتباری گروهکهای اجیر شده صدام بسیار مؤثر و قدرت رزمی و کار آئی ارتش و سپاه را به نمایش بگذارد و مهم تر از هر چیز ،تنها رگ حیات اقتصاد عراق را از طریق ترکیه پاره و در مخاطره جدی قراربدهد که این تصمیم با قاطعیت دنبال گردید و مسئولین برای تامین امکانات لازم در مناطق صعب العبور و کوهستانی تلاشهائی انجام دادند تاهدف خود را دنبال نمایند درمنطقه حاجی عمران نیروهای ویژه صدام با برتری جغرافیائی برهمه ارتفاعات کاملا مسلط بودند اما کارها و طرح عملیات چنان دقیق و توام با معنویت واخلاص بود که دشمن با آنکه از جریان عملیات باخبرشده بود ولی در همان ساعات اولیه حمله از هر گونه مقابله ای عاجز ماند و ابتکار عمل در دست رزمندگان اسلام قرار گرفت.دراین اثناء عراق ناگهان از خواب بیدار شد که مسئله حاجی عمران و در بند برایش یک شکست بزرگ به شمار می رود که اگر جدی با آن برخورد نکند همه چیزش برباد میرود،لذا عراق تصمیم میگیرد که به هر قیمتی که هست منطقه را پس بگیرد که با تکیه بر نیروی هوائی و هلیکوپترها و نیروهای کماندوئی خود وبه کار بردن یک دنیا مهمات و پرواز ده ها فروند هواپیما و هلی برد کردن در منطقه یک عملیات جنون آمیز را انجام می دهد که پس از دادن تلفات سنگین و سقوط چند فروند هواپیما و هلیکوپتر موفق می شود در یک ارتفاق ۵۰در۵۰متری نیرویش را مقابل ماقرار دهد، و این درحالی است که همه  ارتفاعت مشرف در اختیار ما است. حزب بعث این حرکت کور را در بوق می کند و فرمانده سپاه از بالای ارتفاع پیام به صدام می دهد،از خبرنگاران دعوت میشود که به منطقه عزیمت کنند که در این رابطه جمعی از عکاسان و

گزارشگران وابسته و بی اطلاع از همه جا حرکت میکنند به منطقه والفجر ۲که آنها را در فاصله ده کیلومتری حاجی عمران سرگرم میکنند و درجواب سئوالات آنان که چرا ما را به پادگان حاجی عمران نمیبرید،میگویند چون منطقه زیر آتش است ،ممکن است ایجاد خطر کند!

آغاز عملیات والفجر ۳:

صدام سرش به این جبهه گرم شده بود که رزمندگان، جبهه دیگری را به نام والفجر۳ درشمال وجنوب مهران باز می کنندکه به خاطر اهمیت این مسئله ،توجه صدام به جنوب معطوف میشود ولی کار تعقیب و پاکسازی و تصرف در منطقه والفجر ۲همچنان ادامه پیدا می کند و رزمندگان اسلام طی یک عملیات متهورانه ،آن ارتفاع را هم از عراق باز پس می گیرند و صدام از دست ارتشیهای زبون خود سخت دلخور می شود و ضمن پذیرائی به وسیله جوخه ها ی اعدام از افسران و درجه داران و مردم آن منطقه تقریبا دو روزدر جمع فرماندهان ارتش و سپاه سکوت نسبی ارتش عراق در جبهه ها را دلیلی بریک تصمیم جدی برحرکتی نظامی از ناحیه عراق می دانستند که همین گونه بود.صدام درپی این نشست طولانی به این نتیجه می رسد که درمنطقه جنوب ،قدرت جابجائی و مانور خیلی زیاد است و نزیکی مهران هم به جبهه میتواند کمک بزرگی به تبلیغات او بنماید. او برای انحراف اذهان رزمندگان از این جبهه، ازناحیه شلمچه تک میزند و با به کارگیری نیروی بزرگی ،به یکی از خاکریزهای متروکۀ جبهه درناحیه شلمچه حمله می کند و این خاکریز بدون نفر را که از جبهه اصلی بیش از یک کیلومتر فاصله دارد،تصرف می نماید که دو ساعت بعد از آن رزمندگان مثل عقاب بر سرو کلۀ عراقیها ریخته و عده زیادی از آنان را کشته و زخمی و عده ای را اسیر مینمایند ولی اینجا هم تا اندازه ای انحرافی بود،اما مسئله بزرگی باقی است و آن جنوب و شمال جبهه مهران است.عراق چون به نیروی زرهی و تجهییزات آن زیاد تکیه دارد و از قدرت واستعداد جابجائی خوبی برخوردار است،تصمیم می گیرد نیروی مجهز و بزرگی را که حدود ۳لشکر زرهی است به منطقه اعزام نماید،صدام در جمع فرماندهان روی مسئله تبلیغات خارجی خیلی تکیه میکند و از آنها اکیدا میخواهد که با تمام توان بجنگند و پیشروی نمایند و غرور قدرت چنان آنها را گرفته بود که مسئله باز پس گیری مناطق را یک چیزی ساده تلقی می کردند. و قبل از این عملیات برای اینکه زمینه تبلیغات خوبی داشته باشد و بعد از آنهمه دروغها ،کسب اعتبار بنماید ،خبر باز پس گیری ارتفاع گردمند را بوسیله ایران رسما طی اطلاعیه نظامی پخش می کند وهمه چیز بر وفق مراد صدام پیش می رود.و لازم به تذکر است که در شمال مهران دو گردان از نیروهای دشمن در محاصره رزمندگان بود که نیروهای اسلام با بستن کلیه راهها ی ورودی وخروجی ارتفاعات کله قند سعی کردند برای تصرف آن تلفاتی نداشته باشند و کم کم با اتمام آذوقه و آب تسیلم بشوند که قهرا این نیرو در میان رزمندگان می توانست یک عامل بزرگ اطلاعاتی عراق باشد و نقاط ضعف و کیفیت و کمیت رزمندگان را از طریق بی سیم منتقل کند که همین عامل ،باعث شد به افراد محاصره شده وعده های ژنرالی و سرتیپی بدهندو از مجموع اطلاعات عراق با بکار گیری آن نیروی عظیم خود را فاتح میدانست.وزیر اطلاعات عراق که از هول حلیم به دیگ افتاده بود قبل از آنکه حرکت مهمی انجام گیرد از کلیه خبرنگاران و گزارشگران دعوت میکند که بیائید و از نزدیک پیروزی عراق را مشاهده کنید،رادیو و تلویزیون بغداد هم برنامه های عادی را قطع و پشت سرهم اطلاعیه نظامی و پیروزی میدهد و مرتب دادمی زندکه عراق به پیروزی رسید!مهران محاصره شد!دهها هزار ایرانی کشته شدند!دهها هزار درحلقه محاصره قرار گرفتند!وخلاصه یک سری هوچی گریها و تبلیغات کاذب.

البته طبق ظواهرامر صدام میبایست موفق باشدچون آنچه را زر و زور و اسلحه و نیرو داشت به کار گرفته بود وهنگامی که ما از نیرو و استعداد دشمن سئوال کردیم، فرماندهان ارتش وسپاه گفتند: همین قدر بس که تا آنجا که چشم کار می کرد تانک و توپ و خودرو دیده میشد.بعثی های کثیف از پشت سرنیروها را مجبور و تهدید به پیشروی می کردند،پروازهای هوایی وبمباران و آتش پرحجم توپخانه ها و خمپاره انداز های دشمن بیابان رامثل آتش سرخ کرده بود ولی رزمندگان عزیز با اتکال برخداوند بزرگ واستمداد از عنایات خاصه حضرت بقیه الله ـ روحی فداه ـ و تحت فرماندهی حضرت امام خمینی ،چنان استقامت می کردندکه زبان و قلم قاصراز بیان آنها است و گاهی در فاصله کمتر از ۲۰۰متر مستقیما با تانکهای دشمن روبرو می شدند و بالاتراز این گاهی پنج گلوله آرپی جی به تانک میزدند ولی تانکهای تی ۷۴همچنان به پیشروی ادامه میدادندتااینکه به خاکریز رزمندگان می رسید،آنوقت رزمندگان نارنجک رادربرجک تانک انداخته و نفرات آنرا نابود می کردند و عراق هر گردان یا تیپی را جلو می فرستاد، در عقب نشینی یا شکست یک تیپ یا گردان تازه نفس به میدان می آورد و گاهی حملات و پاتکها از ساعت ۳ بامداد تا ساعت ۷ شب به طور متوالی انجام می گرفت ولی فرزندان این امت حزب الله همچنان در سنگر مقاومت باقی بودند.دشمن از شمال مهران حمله می کرد و ناتوان میشد، از جنوب مهران پاتک میزد تا در شب قبل از تصرف ارتفاعت کله قندی فشار زیادی وارد می شودکه به هر قیمت که شده ولو برای چند دقیقه در مهران باید وارد شوید وچون تصمیم کور صدام این بود پای نابودی بسیاری از نیروهای خود ایستاده بودکه حرف محاصره مهران را برکرسی بنشاندکه دلیل این دیوانگی انهدام و وجود صدها لاشه تانک و خودرو سوخته در معرکه است که نهایتا بعد از سه روز تبلیغات و فشارهای زیاد،صدام دستور حمله را صادر می کند این دفعه حمله و جابجائی از ساعت ۱۲شب شروع میگردد و بین محاصره شوندگان و نیروهای عراق هماهنگی میشود ،دشمن از ناحیه جنوبی که به مهران نزدیکتراست حمله می کند ونقشه هم این است که بیایند و از خط پدافندی لشکر اسلام بگذرند و جاده مهران ـ دهلران را تصرف نمایند و از آنجا شهر مهران را بگیرند و حرکت خود را به طرف جبهه شمال هم برای تصرف مواضع و هم برای آزادی محاصره شوندگان ادامه دهند و نقشه این بود که هم زمان با این حرکت ، نیروهای محاصره شده عراقی به دو دسته تقسیم شوندکه یک گروه پانصد نفری از پشت جبهه به رزمندگان درخط مقدم شمالی حمله کنند و عراق هم از ناحیه روبرو و اینها در این وسط فرار کنند و گروه دیگر مواضع ارتفاعات را نگه داری نمایندکه کلیه آن پانصد نفر اول در مصاف با رزمندگان نابود می شوند.همانطور که گفته شد عملیات از ۱۲نیمۀ شب شروع گردید و تا ساعت ۷بعد از آنروز باشدت هر چه تمامتر ادامه داشت،رزمندگان دلاور اسلام با کمترین امکانات و مهمات مانندکوه درمقابل آنها ایستادند و به حدی از تانکها وخودروهای دشمن را نابود کردند که نزریک غروب به قرارگاه زنگ زدیم که وضع جبهه چگونه است؟یکی از برادران گفت :الان بیابان را گرد وغبار و دود بزرگی پوشانده است وما نمیدانیم در آنجا چه میگذرد وهمه جا سخن از پایمردی و استقامت واخلاص و دعا است،لحظه لحظه مسائل جنگ گزارش میگردید،برادران رزمنده از امام تقاضای دعا کردند،من بعد از گزارش والتماس دعای برادران به قرآن کریم تفال زدم که دلم را تشفی دهم که آیه مبارکه ذو القرنین و سخن او درارتباط با مردم آمدکه دنبال آن تقاضا کردن ذوالقرنین آهن ونیروی انسانی برای ایجاد سدی جلو یاجوج و ماجوج بودکه دقیقا جبهه ماهمین حالت را پیدا کرده بود و نیروهای عراق با تکیه بر سلاح میجنگیدند بانزدیکی غروب،ودعای خیر امام ،دشمن روی دشت باز زمین گیر شده و طبق ظواهر امر به نظر میرسد که رزمندگان بعداز خستگی مفرط شب آرامی را بگذارانند ولی آنها میدانستند که اگر کار ارتفاعات کله قندی تمام نشود فردا با آرایش جدید صدامیان روبرو هستند ، از اینرو طرح سریع حمله به کله قندی بررسی شد و بدون فوت وقت در آن شب به مرحله اجرا درآمد و با کمترین تلفات باور نکردنی،این نقطه مهم به تصرف نیروهای اسلام درآمد وعراق هم درغرب و هم در جنوب متحمل سخت ترین ضربه ها گردید  و متجاوز از ۱۰هزار نیروی خود را در یک جبهه از دست داد.

تاثیر پیروزی بر ضد انقلاب:

فردای آنروز اعلام عقب نشینی افتخار آمیز !نمود و به سوی اهداف از پیش تعیین شده فرار کرد و نه تنها دل و دماغ صدام و اربابانش سوخت ،بلکه سمپاتهای آنان مثل منافقین و سلطنت طلبها به عزا نشستند و برای ترمیم سرشکستگی ها و رسوائیها دست به یک سلسله تبلیغات وبه قول خودشان کارهای انقلابی!زدند،سلطنت طلبها اعلام راهپیمائی ملی کردند که شاید  بعضی از خوانندگان به متن اعلامیه و سفارشات آنان دست یافته باشند که به گوشه ای از سفارشات آنان اشاره میکنیم.شرایط راهپیمائی بدین شرح بودکه راهپیمائی به صورت جمعی نباشد،افراد باهم تماس نگیرند،اگر ماشین دارند درمیان ماشین راهپیمائی کنند،از روشن کردن چراغ ماشین و هرگونه سوژه دست ملت حزب الله دادن خودداری شود،و اگر احساس خطر کردند لازم نیست که در خیابان بیایند بلکه در محله گردش کنند.البته اینجا دیگر آقایان خجالت کشیده اند که بفرمایند هواداران اگر از بیرون رفتن هم ترس دارند بهتر است در منزل خود دور حوض یا منقل و افور بگردند وراهپیمائی کنند که با پخش این اعلامیه مسعود رجوی میبیند ای داد و بی داد که از قافله عقب ماند وهر چه زودتر باید اظهار وجودی بکند و در حالیکه رفقای او درزندان از منافقین بریده اند و اظهار ندامت میکنند ،او از مسئله اعدامها و حقوق بشر در ایران و فرستادن نیروها به جبهه ها ی جنگ به این طرف و آن طرف نامه پراکنی می کند و عراق هم که ازهمه جا دربه در گردیده است چاره ای جز بمباران مردم بی دفاع شهرها و پرتاب موشک نمی بینند با اینکه به خوبی میداندکه با این اعمال و شیوه ها دراراده ملت ایران هیچ خللی وارد نخواهد آمدو سرنوشت جنگ را رزمندگان درمیدان نبرد رقم خواهندزد که انشاءالله زمان زیادی به اجرای آن باقی نیست.نتیجه ای که از بحث گرفته می شود این است که رزمندگان ما پابه پای حمایت جهانخواران از صدام هرروز فتح جدید و افتخاردیگری نصیب مردم میکنند و داغ ننگ و ذلت بیشتری بر جبین صدامیان و حامیان او مینهند. ان تنصرو الله ینصرکم و یثبت اقدامکم.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *