نظام امامت طرح تشکل دراسلام

حجه الاسلام یحیی سلطانی

نماز جماعت گردهم آیی پرشکوه و مظهر تشکّل اسلامی   قسمت سوم

نماز جماعت بالاترین مظهر تشکل در جامعۀ اسلامی و یک گردهم آئی پر شکوه وهمیشگی است نمازجماعت درنمازهای واجب درهر حال مستحب است و هرکسی واجد شرائط امامت باشد میتواند امام باشد و مردم به او اقتدا نمایندولی مهمترین جماعتهاکه دربلاد اسلامی برپا میشده جماعت والیان بوده و اکثرمسلمانان به جماعت آنها حاضر می شدند  به طورکلی جماعت دراسلام بسیار پراهمیت شمرده شده و تاکید شده است که مسلمانان به نماز جماعت حاضر شوند و نسبت به آن بی اعتنا نباشند،مخصوصا جماعتهائی که به امامت پیشوایان اسلام برپا میشده  حضور درآن لازم تر بوده است و افرادیکه به آن جماعت ها حاضر نمی شدندبه کیفر مخصوصی تهدید شده اند.ازرسول خدا نقل شده است که آن حضرت به گروهی (که از جماعت مسلمین کناره گیری داشتند) فرمود:یا درمسجد حاضر گردید یا خانه را به روی شما آتش میزنم: ” قال رسول الله لقوم: لتحضرنّ المسجد اولأ حرقنّ علیکم منازلکم” ( جامع الاحادیث ج۶،ص ۳۹۶)  از امام صاد ق(ع) نقل شده که فرمود: رسول خدا (ص) تصمیم گرفت افرادی را که درمنزل نماز می خواندند و به جماعت حاضر نمی شدند به کیفر برساند،در این بین مرد نابینائی آمد و عرض کرد: چشمهای من نابینا شده است و چه بسا صدای اذان را هم می شنوم ولی کسی را پیدا نمیکنم که مرابه مسجد بیاورد تا با شما نماز جماعت بخوانم. رسول خدا (ص) فرمود : از خانۀ خود تا مسجد طنابی بکش و موقع نماز طناب را بگیر و از راه آن طناب خود را به جماعت برسان : “عن ابی عبدالله (ع)قال :همّ رسول الله بإحراق قوم فی منازلهم

کانوا یصلوّن فی منازلهم و لا یصلّون الجماعه فأتاه رجل اعمی فقال یا رسول الله :انی ضریر البصر و ربمااسمع النداءو لااجد من یقودنی الی الجماعه و الصلاه معک فقال له النبی (ص) شدّ من منزلک الی المسجد حبلا و احضر الجماعه”

( جامع الاحادیث ، ج ۶،ص۳۹۶) ونیز از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود : به امیرالمؤمنین  علی (ع) خبر دادندکه عده ای به نماز جماعت مسجد حاضر نمی شوند .امام (ع) خطابه ای ایراد نمودندو درضمن آن چنین فرمودند: گروهی هستند که در مسجد برای نماز با ما حاضر نمی شوند،این گروه با ما مسلمانان هم غذا نشوندوبا ما مشورت ننمایند و باما رابطۀ ازدواج برقرار نکنند و از بودجۀ ما نگیرند مگر اینکه در جماعت ما حاضر شوند.پس از سخنرانی امام (ع) مسلمانان از آن گروه کناره گیری کردند ،با آنها هم غذا نشدند،به آنها همسر ندادند و از آنها همسر نگرفتند تا اینکه به جماعت مسلمانان حاضر شدند: ” عن ابی عبدالله (ع) :ان امیر المؤمنین (ع) بلغه ان قوما لا یحضرون الصلاه فی المسجد فخطب فقال : ان قوما لایحضرون الصلاه معنا فی مساجدنا فلایؤاکلونا و لایشاربونا ولا یشاورونا و لایناکحونا و لایأخذوا من فیئنا شیئااو یحضروا معنا صلاتنا جماعه … قال فامتنع المسلمون عن مؤاکلتهم و مشاربتهم و مناکحتهم حتی حضروا الجماعه مع المسلمین”

(جامع الاحادیث ، ج۶،ص۳۹۵) احادیث یاد شده که حاکی از سختگیری و شدت عمل نسبت به متخلفین از جماعت است مورد آنها نماز شخص رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین علی (ع) بوده است و با توجه به احادیث دیگر و اصل مستحب بودن نماز جماعت چنین به نظر میرسد که این سختگیری نسبت به کسانی بوده که به منظور اظهار بی اعتنائی، به نماز پیشوایان و زمامداران اسلامی حاضر نمی شدند و کناره گیری آنها علاوه بر بی اعتنائی به شأن جماعت ، جنبه مخالفت وکارشکنی سیاسی نیز داشته است (والله العالم). فضیل وزراره می گویند: ازامام (ع) پرسیدیم آیا نماز با جماعت واجب است؟ امام (ع) فرمود:اصل نماز واجب است اما تشکیل جماعت در همه نمازها واجب نیست لکن مستحب است (ولی ) کسی که به منظور رورگردانی از نماز جماعت(وبی اعتنائی ) به جماعت مؤمنین بدون علت  آنرا ترک نماید نماز ندارد.  “عن زراره و الفضیل،قالا : قلنا له الصلاه فی جماعه فریضه هی؟ فقال: الصلاه فریضه ولیس الاجتماع بمفروض فی الصلوات کلها ولکنها سنه من ترکها رغبه عنها و عن جماعه المؤمنین من غیر عله فلاصلاه له”. (وسائل،ج۵،ص۳۷۱).  از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمود: نیست مؤمنی که برای اقامه جماعت به طرف محل جماعت برودمگر اینکه خداوند سختی ها و هول های قیامت را برای اوتخفیف میدهد واو را وارد بهشت مینماید: “عن رسول الله (ص) (فی حدیث) فما من مؤمن مشی الی الجماعه الا خفّف الله علیه اهوال یوم القیامه ثم یؤمر به الی الجنه ” (وسائل ،ج۵ ،ص۳۷۳).

وازامام صادق (ع) نقل شده است که فرمود هر کس به اندازۀ یک شبر از جماعت مسلمین دور گردد ریسمان اسلام ازگردن او برداشته می شود: “عن ابی عبدالله (ع) قال :من خلع جماعه المسلمین قدر شبر خلع ربق الایمان من عنقه” (جامع الاحادیث ،ج۶،ص۳۹۶).

ا زاحادیث استفاده میشود که یکی از مهمترین نشانه های صالح بودن افراد حضور آنها در جمعه و جماعت بوده است و اگر مسلمانی به جماعت حاضر نمیشد به صالح بودن اوشهادت نمیدادند،بلکه بنا بر مضمون بعضی از روایات یکی از علل تشریع جماعت این بوده است که مسلمانان با دیدن برادران خود در مسجد بتوانند به صالح بودن آنها شهادت بدهند. از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود:نماز جماعت برای این مقرر شده است که معلوم باشد چه کسی اهل نماز است و چه کسی اهل نماز نیست، چه کسی مراقب وقت نماز است و چه کسی وقت فضیلت را از دست میدهد ،و اگر این مطلب نبود(که معلوم گرددچه فردی به نماز اهمیت می دهد و چه فردی اهمیت نمی دهد)برای هیچکس ممکن نبود که به صالح بودن دیگری شهادت بدهد:”عن ابی عبدالله (ع) قال :انما جعلت الجماعه و الاجتماع الی الصلاه لکی یعرف من یصلی ممن لا یصلی ، و من یحفظ مواقیت الصلاه ممن یضیع ، و لو لا ذلک لم یمکن احدا ان یشهد علی احد بصلاح” .

(جامع الاحادیث ،ج۶،ص۳۹۴) از رسول خدا(ص) نقل شده است که فرمود: اگر دربارۀ کسیکه به جماعت حاضر نمیگرددازتوسئوال شود بگو: او را نمیشناسم. “عن النبی (ص) اذا سئلت عمن لایشهد الجماعه فقل لا اعرفه”. (جامع الاحادیث ، ج۶،ص۳۹۶)از مضمون این حدیث استفاده میشود که مسلمان دربارۀ صالح بودن کسیکه به جماعت حاضر نمیشود به آسانی نمیتواند اظهار نظر نماید. درمقابل ،افرادی که مرتب به جماعت حاضر می شدند معمولا در بین مسلمانان مورد اعتماد بوده اند. از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمود: هر کس نمازهای خود را به جماعت بخواند به او خوش بین باشید.و شهادت او رابپذیرید:”عن رسول الله (ص) انه قال : من صلی الصلاه فی جماعه فظنوا به کل خیرواجیزوا شهادته ”

(جامع الاحادیث ،ج ۶،ص۳۸۹)  واز همه روایات ، صریحتر روایتی است که از رسول خدانقل شده است که فرمود: مسلمانی که با مسمانان درمسجد نماز نمیخواند(و به تنهائی درمنزل نماز می گذارد) این نماز برای او نماز نیست مگر عذری داشته باشد،وغیبت هیچ مسلمانی جایز نیست مگر کسی که در خانه خود نماز می خواند واز جماعت ما روگردان است،کسی که از جماعت مسلمانان کناره گیری کند عدالت او ساقط است و بر مسلمانان لازم است که با او قطع رابطه نمایند و او را کنار بزنند، و اگر روگردانی او از جماعت به امام مسلمین  گزارش گردد امام باید او را بترساند و او از این عمل برحذر دارد،و هرکسی به جماعت مسلمین حاضرشود و به حضور خود درجماعت اهمیت بدهد غیبت او حرام است و عدالت او ثابت است.از مجموع روایات باب جماعت به خوبی استفاده می شود که حضوردرجماعت بسیار مورد تاکید بوده و کناره گیری از آن بسیار نکوهیده و ناپسند بوده است. متن حدیث یاد شده این است: ” عن رسول الله (ص)لاصلاه لمن لایصلی فی المسجد مع المسلمین الا من علّه و لا غیبه الا لمن صلیّ فی بیته و راغب عن جماعتنا و من رغب عن جماعه المسلمین سقطت عدالتهو وجب هجرانه و ان رفع الی امام المسلمین انذره وحذّره ومن لزم جماعه المسلمین حرمت غیبته و ثبتت عدالته” (جامع الاحادیث، ج ۶ ص ۳۹۴)

مرکز تجمع نیروهای مؤمن و مخلص

یکی از کارهای مهم و پرفائده ای که ازثمرات تشکل و کارهای تشکیلاتی است،جذب و انسجام نیروهای مؤمن ومخلص است. کسانی که صحبت از ضرورت تشکل می کنند ،عمدۀ هدف آنهااین است که مرکزی ایجاد شود تانیروهای مؤمن و فداکار شناسائی شده و گرد یکدیگر جمع شوند تا برای اداره کارها و بردوش گرفتن بارهای سنگین حکومت آماده باشند. این کار نیز در نظام امامت به وجه بهتر سابقه دارد ومرکز تجمع در اسلام،گرد رهبر بوده و طبعا در شهرها نیز نماینده رهبر عهده دار این کار بوده است. عده ای از مسلمانان پاک مانند سلمان فارسی و ابوذر غفاری و بلال و مقداد و مانند انها از افرادی بودندکه اطراف رسول خدا (ص) جمع بودند و تاریخ آنها را از اصحاب آنحضرت به شمار آورده است.هر کس تاریخ اسلام را مطالعه کرده باشد می داند که محور تجمع نیروهای مؤمن،شخص رسول خدا و ائمه معصومین علیهم السلام بوده اند ، صحابۀ رسول خدا(ص) افرادی بوده اند که دهها کتاب دربارۀ آنها نوشته شده و فصل مهمی از تاریخ اسلام رامعرفت صحابه تشکیل می دهد،صحابه رسول خدا در تاریخ به نام مهاجر و انصار یاد شده اند: مهاجرین صحابه ای بوده اند که از مکه و یا شهر دیگر به مدینه هجرت کرده اند و انصار کسانی را گفته اندکه در مدینه به آنحضرت پیوسته اند و همین افراد بوده اندکه سخنان رسول خدا را ضبط کرده و اکنون به عنوان حدیث در دسترس مسلمانان  قرار دارد.

شیوه جذب نیروهای مؤمن

جذب نیروهای مؤمن و تشکل آنها گرد رسول خدا به طور طبیعی و به انگیزه الهی بوده است بدین گونه که رسول خدا (ص) مردم را به دین اسلام دعوت  می کرد و افراد پس از تشرف به اسلام در محضر رسولخدا قوانین اسلام را فرا می گرفتند و به نماز جمعه و جماعت حاضر می شدند و بسیاری از آنها و شاید همه آنها در مناسبتهای مختلف با آنحضرت بیعت می کردند و پیمان وفاداری و همکاری میبستند.حضور آنهادر جماعت و استفادۀ مداوم آنها از محضر رسول خدا باعث می شد که بیشتر مجذوب آن حضرت گردند و در این بین افرادی که انس بیشتری با رسولخدا داشتند پایه ایمانی آنها نیز محکمتر می شد و به این کیفیت کسانی که منافق گونه عمل نمیکردند،درجات ایمان و اخلاص آنها برای مسلمانان روشن می شد وخود به خود یک وحدت و تشکل طبیعی گرد رسول خدا به وجود می آمد که از طرفی با استفاده از درسهای رسول خدا آموزش دیده بودند و از طرفی با حضور در جماعت مسلمین وانجام سایر مراسم مذهبی عقیده و ایمان آنها مشخص میشد و در ضمن معاشرت، میزان کارآئی و مدیریت آنها نیز به دست می آمد واین تجمع نیروهای مؤمن که برگرد رسول خدا به طور طبیعی انجام می گرفت بهترین کیفیت جذب و شناسائی افراد است زیرا این افراد غالبا به انگیزۀ الهی گرد پیامبر(ص) جمع می شدند واز این رو ،در بین آنها افراد بسیار مؤمن و فداکاری بودند که در همۀ جنگها و سختیها آن حضرت را یاری می کردند و پیامبر نیز برای عمده کارهای خود از همین افراد استفاده می کرد،آنها را برای غزوات و سریه ها میفرستاد،سفیران ونمایندگان آن حضرت که به شهرها وبلاد فرستاده می شدند از میان همان افراد انتخاب می شدند.همین طور ائمه معصومین نیزهر یک اصحابی داشتندکه با آنها کار میکردند و کار تبلیغ و آموزش دین ونشر احادیث و افکار ائمه علیهم السلام توسط همان اصحاب انجام می گرفت که شرح حال بیشتر آنها در تاریخ آمده است.

 

آمار تقریبی اصحاب رسول خدا و ائمۀ معصومین (ع)

مرحوم شیخ طوسی در کتاب رجال معروف خود اسامی اصحاب رسول خدا و ائمه (ع) را ذکر نموده که آمارتقریبی آنها ا زنظر  خوانندگان می گذرد.(وناگفته نماند که نظر ماتائید و یا رد هیچیک ا زنامبردگان نیست بلکه صرفا نظر مانقل آماری است که شیخ دررجال خود آورده است) تعداد اصحاب رسول خدا ۴۲۹مرد و ۳۸زن بودند وهمین افراد بودندکه در جنگها شرکت می کردند و به کمک رسول خدا آیات وحی را مینوشتند و برای اینکه بین آنها وحدت وانسجام کامل باشد پیغمبر(ص) بین بعضی از آنها با بعضی دیگر عقد برادری می بست از جمله ابی بن کعب بودکه رسولخدا بین او وسعید ابن زید عقدبرادری بست و از جمله بشر بن البر بود که بین او و وافد بن عبدالله عقد برادری بسته شد و در جنگ بدر واحد وجنگ خندق و حدیبیه و جنگ خیبر شرکت داشت و از گوشت مسمومی که به رسول خدا دادند اونیز خورد وبنا بر نقلی از همان سم کشته شد.وازجمله ثابت بن زید بود که او  یکی از شش نفری است که در زمان رسول خدا قرآن را جمع آوری کرد و از جمله جندب بن جناده ابوذر غفاری و سلمان فارسی بودندکه شرح حال آنها معروف است و از جملۀ زنان اسماء بنت عمیس همسر جعفر بن ابی طالب (جعفر طیار )است که با همسر خود جعفر به حبشه هجرت کرد و پس از جعفر به ازدواج ابوبکر در آمد و ازاو محمدابن ابی بکر راآورد و پس از ابی بکر به همسری علی (ع) درآمد و از آن حضرت فرزندی به نام یحیی آورد.اصحاب علی (ع) ۴۳۷مرد وسه زن بودند که تعدادی از آنها همان اصحاب رسول خدا بودندکه بعد از رسول خدا اطراف آن حضرت جمع بودند. اصحاب امام حسن(ع) چهل مرد و یک زن بودندکه تعدادی ازآنها همان اصحاب علی (ع) بودند از جمله میثم تمار ،آن شخصیت معروف که به دست عبیدالله زیاد کشته شد و از جمله کمیل بن زیاد نخعی بود که دعاء او معروف است(حضرت امیر (ع) آن دعا را به اوآموخت) و ازجمله رشید هجری است که او نیز از اصحاب علی(ع) بوده واز اصحاب امام حسین وامام سجاد نیز به شمار آمده وسرانجام عبیدالله زیاد دستها و پاها وزبان او راقطع کرد و او را به شهادت رسانید.اصحاب امام حسین (ع) ۶۵مرد و یک زن بودند که تعدادی از آنها همان یاران امام حسن(ع)  بودند از جمله همان یک زن است که فاطمه دختر حبابه و البیه است که از اصحاب امام حسن(ع) بوده وتعدادی از آنها مانند حبیب بن مظاهر و زاهر بن عمرو دیگران با آن حضرت در کربلا به شهادت رسیدند. اصحاب امام سجاد(ع) ۱۷۰مرد و یک زن و اصحاب امام باقر(ع) ۴۶۳مرد ودو زن و اصحاب امام صادق (ع) ۳۱۵۲مرد و ۱۲زن و اصحاب امام کاظم۳۴۰مردویک زن واصحاب حضرت رضا(ع) ۳۳۷مردواصحاب امام جواد (ع) ۱۱۱مرد ودو زن و اصحاب حضرت هادی (ع) ۱۸۹مرد و یک زن و اصحاب امام عسگری (ع)  ۱۰۲مرد بودند.دربین این افراد تعدادی از آنها با ائمه علیهم السلام تماس بسیار نزدیک و انس بیشتری داشتد واز محضر آنها بیشتر استفاده میکردند و درنشر احادیث و افکار ائمه سهم بیشتری داشتند ودر بین آنها نیزافرادی بودندکه تعداد کمی روایت نقل کرده اند وهمکاری آنها با امام در نشر فرهنگ اسلام کمتر بوده است. به هرحال شیعیان در طول تاریخ به صورت یک حزب منسجم و متشکل بوده و تجمع آنها برگرد شخص امام بوده است و چون غالبا دستگاه حکومت با آنها درستیز بوده بیشتر درحال تقیه بوده اند و کارهای خود را مخفیانه انجام می دادند و به همین علت بعید نیست که بعضی از اصحاب خاص ائمه نیز در تاریخ ناشناخته مانده باشند و آمار آنها به دست ما نرسیده باشد و هر کس با کتب رجال آشنا باشد میداند که بعضی از ائمه علیهم السلام که درشرائط آزادتری بودند،درشهر ها نمایندگانی داشتندکه مردم در کارهای مربوط به امام به آنها مراجعه مینمودند و خود آنها محور تجمع روات احادیث و نیروهای فداکار شیعه بودند.

ادامه دارد

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *