یادی از شهدا

قسمتی از وصیت نامه شهید سید حسین هاشمی از روستای محمد عامری درتنگستان

در قاموس شهادت واژه وحشت معنی ندارد راهی است که باید پیمود و سفری است که باید رفت چه بهتر که در حال خدمت به رضای خداو اسلام وملت شریف اسلامی شربت شهادت بنوشم و باسرافرازی به لقاء الله روم و این همان است که اولیاءالله آرزوی آن را می کردند و از خدای بزرگ در مناجات خود طلب می کردند، گوارا باد شربت شهادت بر شهدای انقلاب اسلامی برهبری نائب الامام خمینی.

من از پدر و مادر و برادران و خواهران و خویشان و مردم می خواهم که در هر کجا هستند از اسلام و روحانیت مبارز خط امام دفاع کنند تا اسلام به تمام جهانیان شناسانده شود. ای مسلمین! شما هنگامی می توانید رژیمهای حاکم و دست نشاندۀ آمریکا و منافقین ضد اسلام و متکبرین و خودخواهان و خان صفتان را به زانو درآورید که تمام فکر و عقل و مکتبتان منحصر به خدا شده باشد.

من بنده حقیر خدا از شما می خواهم که به منافقین هیچ فرصت ندهید اگر گفتید ما ایمان آوردیم، گفته های آنها را رد کنید چون گفته های آنان ریائی است  بلکه صدای دوروئیشان که حکایت از بی ایمانی شان می کند در گلو خفه کنید که اگر آنها فرصت پیدا کنند صدای شما را در گلو خفه خواهند کرد.

شما هنگامی عشق به شهادت پیدا می کنید که از شکیبائی و نماز استقامت جوئید و آن (نماز) بسی سنگین است مگر برای خاشعین.

وصیت می‌کنم شما را که برخیزید و بنیاد شرک را براندازید و از بیراهه نروید که گمراه می شوید که خط اصیل همان خط ویژه و راستین امام امت است….

قسمتی از وصیت نامه شهید مصطفی مقدس

ای پدر و مادرم و برادرانم و خواهرانم و دوستان عزیزم! همینطوری که تا بحال در جهت اطاعت از خدا و رسولش و ائمه اطهار و ولایت فقیه بودید همچنان به راه خود ادامه دهید که سعادت دنیوی و اخروی شما در این اطاعتها است. پدر و مادرم! اگر من شهید شدم بدانید که راه امام حسین(ع) را رفتم. راه علی اکبر و علی اصغر را رفته ام، راه حضرت ابوالفضل(ع) را رفتم، راه بهشتی، رجائی، باهنر، مطهری و راه تمام شهیدان صدر اسلام تا کنون را رفتم و خون من بسیار ناقابل است در برابر خونهای ریخته شده دیگر شهدا. پس بجای اینکه برای من گریه کنید، برای امام حسین گریه کنید و برای رهروان پاک و عالیقدر آن گریه کنید.

امیدوارم که بتوانیم تا با جهاد با دشمنان راهی بسوی کربلا بگشائیم. برای زیارت به کربلا بروید و یادی هم از من کنید.

قسمتی از وصیت نامه سالار وسردار منطقه دلیران تنگستان شهید حاج اسماعیل رستمی

الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدینا الله. خدای را شکر که این نعمت را برای ما کرامت فرمود و وجود شخصیتی بی نظیر همچون امام خمینی بین ملت ما ظاهر فرمود این بزرگترین عنایتی بود که خداوند عالم به ما کرامت فرموده است و الا ما اکثراً اشخاصی را به چشم ایمان داشتن به حساب می آوردیم و در نمازهای خود طلب سلامتی آنها را از خدا می کردیم که خود مورد عذاب خداو ملائکه بودند…. حالا که در این مقام مقدس یعنی جبهه آمده ام هیچگونه آرزوئی ندارم بجز این که آرزو داشتم به خدمت امام برسم و به واسطه قصور در خدمت، جرأت آنرا به خود نمی دادم و خود را شایسته اتلاف وقت ایشان نمی دیدم…

قسمتی از وصیت نامه شهید حسین رستمی:

درود بر قائد اعظم امام خمینی و سالم بر آیت الله منتظری امید امت و امام و کلیه روحانیون اصیل، متعهد و در خط امام. به خانواده ام توصیه می‌کنم که امام را بشناسند و قدرش را بدانند. به مادرم توصیه می‌کنم که به جای گریه لبخند پیروزی بزند و امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکند. از برادرانم می خواهم که نگذارند اسلحه من بر زمین بماند. از خواهرم  می خواهم که حجابش را کاملاً حفظ نماید و در تقویت ایمانش بکوشد…

خدایا تمام کوشش من این است که به تو نزدیک شوم مرا یاری ده.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *