پاسداران بزرگ اسلام (۱۸)

اگر روحانیون نبودند ما الان از اسلام اطلاعی نداشتیم.

امام خمینی

سید محمد جواد مُهری

علامه مجلسی (۲)

آثار علامۀ مجلسی:

علامه مجلس دانشمندی پرمایه و فقیهی دریا آسا و محدثی بلند مرتبه و دانشمندی سترگ و پیشوای دین و دنیای مردم بود در علوم گوناگون دست داشت و در فقه و حدیث سرآمد دیگران بود.  بزرگترین و والاترین خدمتی که علامه به اسلام و تشیع نمود گرد آوری احادیث و اخبار اهلبیت عصمت و طهار (ع) در دائره المعارفی بزرگ به نام ” بحارالانوار” بود،  او در علوم مختلف اسلامی بحث وتحقیق کرده است و تنها کتاب “مرآه العقول ” وی را اگر دانش پژوهان مطالعه کنند، کافی است که قدر و منزلت علامه برای آنان آشکار شود، ولی آن بزرگوار به تالیف کتابهائی درفقه و اصول و رجال و عقاید و ادعیه وعلوم قرآنی بسنده نکرد، بلکه خواست تا احادیث رسول اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) را ازکتابهای گوناگونی که شرایط زمان آنها را از دسترس مردم دور کرده بود، در یک کتاب جامع و بزرگی جمع کند، بدون اینکه قصد تحقیق درباره آنها را داشته باشد، ازاین رو در گوشه و کنا ر بحارالانوار به روایتهای ضعیفی نیز برخورد میکنیم که دلیلی بر ضعف مؤلف نیست. البته برخی از روایات را شاید مانتوانیم درک کنیم، لذا نباید هر چه به عقل خود ناقص دیدیم، ناقص بخوانیم.

 

نظر امام دربارۀ بحار:

در این باره خوب است نظر امام خمینی رهبر عزیز انقلاب را درباره بحارالانوار بدانیم : امام چنین می فرمایند:

“کتاب بحارالانوار که تالیف عالم بزرگوار، و محدث عالی مقدار محمد باقر مجلسی است،  مجموعه ای است از قریب به چهار صد کتاب و رساله که درحقیقت یک کتابخانه کوچکی است که با یک اسم نام برده میشود،  صاحب این کتاب چون دیده کتابهای بسیاری از احادیث است که  بواسطه کوچکی و گذشتن زمانها از دست می رود تمام آن کتابها را بدون آنکه التزام به صحت همۀ آنها داشته باشد در یک مجموعه به اسم بحارالانوار فراهم کرده و نخواسته کتاب عملی بنویسدیا  دستورات و قوانین اسلام را در آنجا جمع کند تا در اطراف آن بررسی کرده و درست را از غیر درست جداکند. درحقیقت بحار،  خزانه  همۀ اخباری است که به پیشوایان اسلام نسبت داده شده،  چه درست باشد یا نادرست، در آن کتاب هائی هست که خود صاحب بحار، آنها را درست نمیداندو او نخواسته کتاب عملی بنویسد تا کسی اشکال کند که چرااین کتابها را فراهم کردی؟ پس نمی توان هر خبری که در بحار است به رخ دینداران کشید که آن خلاف عقل یا حس است،  چنانچه نتوان بی جهت اخبار آن را رد کردکه موافق سلیقۀ ما نیست، بلکه در هر روایتی باید بررسی شود و آنگاه با میزانهائی که علما در اصول تعیین کردند، عملی بودن یا نبودن آن را اعلان کرد. [۱] و براستی امام چه زیبا تعریفی از بحاردارد،  و گویا سخنانش رانه تنها برای آن زمان نوشته، بلکه نظر به زمان ما نیز داشته است.  با مطالعه کتاب مرآه العقول علامه، که باکنجکاوی و دقت بی نظیری روایتهای “کافی” را تحقیق کرده و درجه صحت و درستی هرحدیث را بررسی نموده است، میتوانیم دریابیم که علامه،  به تمام معنی علامه است،  و تحقیق پیرامون احادیث، از آسانترین کارهای او است ولی قطعا اگر ایشان می خواستند “بحارالانوار” رابا چنین موشکافی و دقت نظری بررسی کنند،  عمر نوح هم کفایت نمی کرد، زیرا او نه تنها یک کتاب نویس ساده بود، بلکه گذشته از تالیف و تصنیف،  مجلس درسی داشت که برخی از مورخین نوشته اند: گاهی بیش از هزار طلبه در مجلس علامه مجلسی کسب فیض می کرده،  علوم اهل بیت را فرا می گرفتند، و تازه این هم یکی از کارهای جزئی او بود،  علامه حافظ دین و دنیای مردم و ملجاء و پناهگاه یتیمان و بی نوایان، و حلّال مشکلات پیچیده و لاینحل مسلمانان و خلاصه در کوتاه سخن،  رهبر و پیشوای مردم بود، حتی درکارهای جزئی ملت نیز دخالت میکرد و گرفتاریهای آنها را  برطرف نموده، اختلافاتشان را حل و فصل می نمود.  علامه مجلسی نه یک شخصیت بود، که شخصیتهای گوناگون در شخص او جمع شده بود،  او یکنفر بود در برابر هزار نفر (واحد کالالف). و اینچنین اندبزرگان و پیشوایان ما که تاریخ در برابر آن همه عظمت و بزرگواری چاره ای جز تعظیم و سرفرود آوردن ندارد.

 

علت تألیف بحار از زبان علامۀ مجلسی:

علامه مجلسی در مقدمه “بحاراالانوار” چنین میگوید:

“در ایام جوانی سخت علاقه داشتم به فرا گرفتن انواع علوم، و میخواستم ازهمه فنون بهره ای داشته باشم، به فضل خداوند سبحان موفق شدم واطلاع برآن علوم یافتم تا آنکه دامنم از علوم گوناگون پرشد، و گریبانم از بهترین دانشها اشباع گردید، از هر چشمه، جرعه ای گوارا نوشیدم و از هرخوانی و خرمنی لقمه ای لذیذ برگرفتم دراین میان به نتیجۀ دانشها نگران شدم و اغراض دانشمندان را از تحصیل علوم و فنون و تخصص آنها مطالعه کردم، اندیشیدم درآنچه برای روز رستاخیز سودمند است و وسیله رشد و هدایت انسان است، به لطف پروردگار و الهام خداوندم به این نتبجه رسیدم که اگر علم و دانش از منبع زلالی نجوشد، عطش انسان را برطرف نمی سازدو چار ه ای نیست جز آنکه ازمنابع وحی الهام گرفته شود. هم چنانکه حکمت وقتی از رهبران دین که عقلای بشریت اند، گرفته نشود گوارا نیست. تمام علوم را درکتاب خدای عزیز ـ که به هیچ وجه و هیچگاه  باطلی به آن راه  نداردـ و در اخبار اهل بیت عصمت و طهارت (ع) که خزینه علم و ترجمان وحی مکنون خداوندی اند یافتم، و باور کردم که عقول بندگان برای استنباط و درک معانی بلند قرآن کفایت نمی کند وجزپیغمبر و ائمه دین(ع) که خداوند آنها را برگزیده و پیک وحی الهی در خانه آنان فرود آمده است، کسی به آن احاطه کامل پیدا نمی کند، لذا یکباره ترک گفتم آنچه راکه  زمانی در راه آموختنش عمر صرف کردم، با اینکه آن علوم در زمان من رائج و مشتریانش فراوان بودند،  به علمی روی آوردم که در سرای  دیگر مرا نفع می بخشد با اینکه دراین عصر بازار آن کساد و مشتری آن بسیار کم است.

از میان همه علوم اخبار آل محمد(ع) را برای کار و پیشرفت خود برگزیدم. در آن باره به بحث و تحقیق و مطالعه پرداختم و چنانکه می باید با دقت آنهارا از نظر گذاراندم، و به اندازه توانائیم، نیروی فکر خویش را به کار گرفتم، به جان خودم سوگند اخبار و آثار خاندان پیغمبر اکرم (ص) راکشتی نجاتی یافتم که پر است از خوشبختیها و نیک فرجامیها، به راستی آسمانی دیدم مزین به ستارگان فروزان و نجات بخش از تاریکیها و نادانی ها. راهها ی علوم و اخبار اهل بیت عصمت (ع) روشن و پرچمهای هدایت و رستگاری در آنها برافراشته، و صدای دعوت کنندگان آن برای سعادت و نجات از مهالک در راههای آن شنیده می شود. من در طی طریق به گلزارهای پرگل و بوستانها ی سرسبزی رسیدم که با شکوفه های هر علم و میوه های هر حکمتی زینت یافته بود. . . .  اخبار و آثار خاندان پیامبر(ص) از هر علم و فن دیگر جامعتر و کافی تر و کاملتر است، لذا کوشیدم و نزد هر کس گمان بردم حدیثی هست برای به دست آوردن آن اصرار ورزیدم. عده ای از برادران دینی من دراین راه به من کمک کردند، و برای دریافت احادیث به شهرها سفر نمودند، و به هرنقطه و ناحیه ای که امکان داشت سرزدند،  تا آنکه به فضل خداوندی بسیاری از کتب قدیمه و اصول معتبره که در زمانهای گذشته مورد استفاده و استناد علما بوده و دانشمندان ما درزمانهای فترت به آنها رجوع می کردند در نزد من جمع شد.

چون در آنها دقت نمودم دیدم مشتمل بر فوائد زیادی است که کتب مشهور و متداول کنونی خالی از آن است.  درمیان آنها بر بسیاری از مدارک احکام دین آگاه شدم با اینکه اکثر علما اعتراف نموده اندکه کتب موجود ا زوجود مدرکی که بتواند به تنهائی مأخذ حکم قرار گیرد، خالی است. به همین جهت نهایت سعی و کوشش خود را به عمل آوردم تا آن اخبار و اصول معتبر شیعه را رواج داده و تصحیح کنم و منظم و منقح گردانم، زیرا من میبینم  که زمان در منتهای فساد،  غوطه ور است و اکثر اهل زمان هم ازآنچه موجب ترقی معنوی آنها است روگردانند، لذا ترسیدم مبادا این کتابها به زودی به همان سرنوشت و فراموشی و هجران سابق خود بازگردد!و بیم آن دارم که به واسطۀ عدم مساعدت روزگار خیانت پیشه این آثار ذی قیمت،  دستخوش تشتت و پراکندگی گردد[۲] .

مقدمه بحار الانوار، بسیار جالب و خواندنی است ولی چون نظر ما براختصار است، تنها فرازی از آن را که گویای انگیزۀ آن بزرگوار درنوشتن این کتاب بود نقل کردیم، و آنچه میتوان از این مقدمه یافت در چند جمله کوتا ه خلاصه می کنیم:

۱ ـ کتابهای دانشمندان شیعه به عللی که شاید یکی از آنها رواج مکتبها و آئینها ی منحرف  ـ از جمله تصوف  ـ بود در معرض تلف شدن و از بین رفتن قرار گرفته بود و با تلف شدن آنها قسمت بزرگی از احادیث معصومین (ع) از دسترس مردم خارج می شد.

۲ـ رواج مشتریهای فلسفی د رزمان علامه، جوانان را به حدی به سوی فلسفه روانه کرده بود، که رفته رفته اعتماد مردم به حدیث کم می شد و درنتیجه جزیک سری اصطلاحات و واژه های تو خالی چیزی نصیب آنان نمی شد. و بدین صورت دین در معرض خطر و افکا رمردم در گردبادی از ابهام و تردید قرار می گرفت.

۳ـ  کتاب جامعی که حاوی روایات معصومین (ع) درتمام شئون دنیا و آخرت باشد وجود نداشت، و جای چنین کتابی خالی بود. علامه با بحار الانوارش این کمبود را به بهترین وجهی جبران کرد.

۴ ـ چون عمر علامه اکتفا نمی کرد که در سند روایات دقت کند و صحت و سقم یک یک آنها را مشخص سازد لذا تمام راویان احادیث را بدون کم و زیاد نقل مینمود، زیرا با مشخص بودن راویان، دانشمندان می توانند درجه صحت حدیث را تعیین کنند. درمقدمه بحار چنین می گوید: انسان به وسیله شناخت راویان و خبردهندگان به خبر اعتماد و اطمینان پیدا میکند،  لذا ماتمام اسناد را در هر خبری با رعایت اختصار ذکر نمودیم تا فوائد اصولی فوت نشود و از درجه قبول ساقط نگردد.

۵ـ برای اینکه کتب اربعه به قوت خود باقی باشد و همچنان در دسترس مردم قرار بگیرد، علامه مجلسی روایتهای این چهار کتاب را در بحار نقل نکرده است.

۶ـ بعضی ا زروایتها که نیاز به شرح و تفسیر داشته، با بیانی  شیوا و قلمی محققانه، به بررسی و تفسیر آنها پرداخته است.

******

فهرست بحارالأنوار

بحار الانوار در ۲۵جلد بزرگ به چاپ قدیم و ۱۱۰ جلد در چاپ جدید که هرجلدی در حدود ۴۰۰  صفحه و  به قطع وزیری ا ست به چاپ رسیده است. این کتاب دارای مطالب زیر است:

جلد اول : کتاب عقل و جهل، فضیلت علم، حجیت اخبار.

جلد دوم : کتاب توحید، صفات ثبوتیه و سلبیه، عدل.

جلد سوم:مشیت و اراده، قضا و قدر، هدایت و ضلالت، توبه،  فلسفه احکام، مقدمات مرگ، عالم برزخ، قیامت، شفاعت و بهشت و دوزخ.

جلد چهارم : احتجاجات و مناظرات پیامبر (ص) و ائمه دین (ع) و برخی از دانشمندان.

جلد پنجم :احوال و تاریخ و داستانهای پیامبران،  اثبات عصمت انبیا و پاسخ به اشکالات وارده.

جلد ششم : در حالات پیامبراسلام (ص) شرح حقیقت معجزه، شرح حال برخی از اصحاب پیامبر.

جلد هفتم : دربیو گرافی ائمه معصومین (ع) وشرح حال آنها، شرایط امامت،  مناظرات شیخ مفید و شیخ طوسی و سید مرتضی (ره) دربار ه امامان.

جلد هشتم: حوادث پس ا زوفات پیامبر اکرم(ص) جنگهای اسلامی.

جلد نهم: شرح حال امیرالمؤمین (ع)، ایمان ابو طالب و زندگینامه برخی از اصحاب حضرت امیر (ع).

جلد دهم: درحالات حضرت زهرا (س) و امام حسن و امام حسین (ع).

جلد یازدهم :زندگینامه امام چهارم، امام پنجم، امام ششم و امام هفتم ـ علیهم السلام ـ.

جلد دوازدهم: شرح حال چهار امام قبل از امام عصر (ع).

جلد سیزدهم : شرح حال امام زمان (عج ) و اثبات رجعت.

جلد چهاردهم:آسمان و جهان، فرشتگان، جن و انس، حیوانات، عناصر، خوردنی ها و آشامیدنی ها و طب النبی (ص) و طب الرضا(ع).

جلد پانزدهم:ایمان  وکفر و صفات مؤمنین.

جلدشانزدهم: آدا ب و سنن، زینتها، تجملات و منهیات.

جلد هفدهم:پندها و حکمتها.

جلد هیجدهم:طهارت و نماز.

جلد نوزدهم: فضائل قرآن، اعجاز قرآن، آداب ادعیه و شروط آن، دعاهای هفته و ماه و سال، صحیفه ادریس پیغمبر.

جلد بیستم: زکات، صدقات، خمس، روزه و اعمال سال.

جلدبیست و یکم: حج و عمره و جهاد، امر به معروف و نهی از منکر.

جلد بیست ودوم:زیارتهائی که از ائمه معصومین (ع) نقل شده است  و آداب زیارت.

جلد بیست وسوم: احکام عقود و ایقاعات.

جلد بیست و چهارم:احکام شرعیه تاکتاب دیات.

جلد بیست و پنجم:اجازات.

درباره بحارالانوارآنچه بگویند و بنویسند کم است. مؤلف کتاب خود چنین گوید:” این کتاب جامع مقاصد و دارای نکات بی نظیری است که روزگار به خوبی و روشنی آنها نیاورده است و ستارگانی است که از افق غیب درخشیده و چشم بندگان به روشنی و درخشندگی آن ندیده است. . . ”

 

[۱] ـ کشف الاسرار امام خمینی ـص ۳۱۹٫

[۲] ـقسمتی ا زمقدمه بحارالانوار به نقل از کتاب کارنامه علامه مجلسی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *