پرسشها و پاسخها

سئوال : درقرآن آمده است که “انّ الصّلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر” چگونه نماز انسان را از منکرات و گناهان باز میدارد؟

جواب : اعمال انسان چه خوب و چه بد، گر چه به اراده و اختیار وی انجام می گیرد ولی معلول انگیزه های روانی او نیز هست نه به نحو علیّت تامّه بلکه به نحو اقتضاء.  انسان اگر شهوت و غضب و حس جاه پرستی و تفوق طلبی و سایر غرایز نداشته باشد، واضح است که کارهای ناشایستی که مترتب براین غرائز است از او سر نمی زند از سوی دیگر اگر در انسان حیا و  پاکدامنی و تقوی و ترس از قانون و رحم و جوانمردی و امثال اینها از عوامل بازدارنده از گناه، تقوی و ترس از خداست زیرا اگر انسان خداوند راناظر بر همۀ اعمال خود بداند واضح است که در هیچ حال از او گناهی سرنمیزند، ولی ترس از قانون و توجه به آبرو و ت و مانند آنها اینچنین نیستند.  وظایفی که خداوند متعال به عنوان عبادت بر ما واجب فرموده است، به وجود آورندۀ نیروی تقوی در انسان است و نماز از همه عبادتها مؤثرتر است زیرا روزی پنج بار مداومت برآن می نماید و در آنحال باید لباس و بدن او پاک باشد و لباس و جای او غصبی نباشد، چنین کسی به ناچار از نجاستها و پلیدیها دوری می جوید و از دستبرد به مال مردم پرهیز می کند و حقوق واجب خود را می پردازد و در اثر ذکر مداوم همیشه به یاد خدا خواهد بود. در نتیجه نیروی تقوی در او بوجود می آید.  ممکن است گفته شود که بسیارند نماز گزارانی که گناهکارند. جواب این است که شک نیست نمازگزاران بسیار دورترند از گنا ه نسبت به آنها که نماز نمی گذارند. البته چنین نیست که نماز سدّی جلو گناهان باشد بلکه انگیزه ترک گناه را قوی تر می کند و اگر میان نمازگزاران در این جهت فرقی هست، این ناشی از فرق میان نمازها است، آن انسان که نماز را با توجه و با شناخت کامل و با درک معانی الفاظ و با رعایت آداب و مستحبات به ویژه اگر با جماعت

بخواند،  بدون تردید در درجۀ والاتری از تقوی خواهد بود. و هر چه این جهات را کمتر ملاحظه کنندتقوای وی ضعیف تر میشود.

*         *           *

سئوال : در یکی از آیات سوره “رحمن ” آمده است:  “یا معشرالجنّ و الانس ان استطعتم ان تنفذوا من اقطار السّموات والارض فانفذوا لا تنفذون الّا بسلطان” آیا این آیه دلالت دارد براین که انسان میتواند به فضای بالا مسافرت کند؟

جواب: ا زآیه قبل یعنی آیه ” سنفرغ لکم ایّه الثقلان ” چنین استنبا ط می شود که این آیه نیز مربوط به آخرت است  و خطابی است درآن عالم که به جن و انس می شود و مراد از این خطاب، اظهار عجز آنها است. میفرماید : اگر میتوانید ازتمام جوانب آسمانها و زمین خارج شوید! و این کنایه از آن است که از زیر سلطه الهی خارج شوید! ” نفذ” در لغت گاهی به ” فی” متعدی  می شود و گاهی به “من “.  در مورد اول به معنای فرو رفتن در چیزی است و ماندن درآن. و درمورد دوم به معنای فرو رفتن از یک سو و خارج شدن از سوی دیگر است.  آنچه موجب اشتباه شده است همین است که برخی پنداشته اند “نفذ” به معنای فرو رفتن است و توجه به این اختلاف نکرده اند و لذا خیال کرده اند که این آیه مؤید این معنی است که انسان می تواند به فضای بالا برود ولی با سلطان یعنی وسیله.  و از این گذشته،  آیه بعد نقض غرض متوهمین مینماید آنجا که می فرماید:

” یرسل علیکما  شواظ من نار  و نحاس فلا تنتصران ” خدابر سرشما ” جن و انس”

شراره های آتش و مس گداخته فرود آورد و پیروز نخواهید شد. اگر مراد ازآیه قبل مسافرتهای  فضائی باشد این آیه دلالت خواهد نمود بر اینکه انسان نمی تواند به فضاهای بالا برود، زیرا می فرماید : بر شما شراره ها ی آتش خواهد ریخت. البته حق این است که اصلا آیه ربطی به این معنی ندارد نه نفیا و نه اثباتا.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *