قسمت بیست و سوم
آیت الله حسین نوری
مفاسد سیستم سرمایه داری
ایجاد و اشاعه ی فقر و محرومیت
در قسمت های پیشین سلسله بحث های اخیر به بحث از سیستم “اقتصاد سرمایه داری” وبه بیان دیگر “اقتصاد امپریالیستی”پرداختیم و به طرح وتحلیل انواع مفاسد و زشتیهای ناشی از این سیستم اقتصادی دست زدیم.
آنچه تا کنون دراین رابطه مطرح کرده و به اینوسیله مفاسد”سرمایه داری “راشرح داده ایم عبارت است از:
۱ـ بروزاختلاف فاحش طبقاتی.
۲ـ رواج ظلم وبیدادگری.
۳ـ شیوع فساد وفحشاء.
۴ـ ایجادسلطۀ استعماری و استکباری.
۵ـ ایجاد اختلاف و جنگها برای هدفهای شوم استکباری از جمله فروش محصولات اسلحه کشورهای سرمایه داری.
اکنون قسمت دیگری از این مفاسد را بتوفیق خداوند بزرگ مورد بررسی قرار می دهیم، و آن ایجاد” فقر و محرومیت ” است.
در راستای سیستم “اقتصاد سرمایه داری “نخست لازم است که این گروه از افراد یعنی مستضعفین را بطور مشخص شناسائی کنیم و معلوم داریم که زیر فشار حاکمیت پول وسرمایه، و بدنبال آن زور و استعمار و استثمار، عنوان ضعیف و محروم به چه کسانی اطلاق میشود؟
در یک تعریف کوتاه میتوان گفت:در اجتماعاتی که پول و سرمایه حکومت می کند ضعیف و محروم کسی است که این حاکم طغیانگر و بیرحم او را از این وسیله خلع کرده است. به سخن دیگر طبق مطالبی که همۀ اقتصاد دانان و جامعه شناسان بدون استثناء دربارۀ سیستم سرمایه داری بیان کرده اند بایدگفت:
جامعه ای که تحت حکومت و حاکمیت پول و سرمایه به سر می برد، در یک نگاه کلی به دو دسته تقسیم می شود:اقلیتی صاحب ثروت و نفوذ که استثمار و استکبار و ستمگری می کند، و اکثریتی فاقد ثروت که تحت استثمار و ستم قرار دارد و در سخت ترین شرائط زندگی بسر می برد.
راستی یکی از درد ناک ترین و فاجعه آمیزترین مفاسد موجود در سیستم داری امپریالیستی این است که در این جوامع اقلیتی ناچیز در کمال رفاه و آسایش و غرق در ثروت و سرمایه زندگی می کنند، و در مقابل آنها اکثریتی عظیم در فقر و محرومیت شدید به سر میبرند.
این اکثریت عظیم که رنج و مرارت ناشی از اختلاف طبقاتی را بر دوش دارد ازسه گروه عمده تشکیل می شود:
۱ ــ کسانی که نیروی بدنی لازم برای انجام کارهای طاقت فرسا را دارند و با دستمزدی اندک به لقمۀ نانی قناعت میکنند و در عوض با کار وتولید خود بر ثروت اقلیت سرمایه دار می افزایند.
۲ ــ کسانی که نیروی فعال وتوانائی انجام کار وتولید دارند اما در سیستم پیچیدۀ سرمایه داری ــ که همیشه میخواهدنیرومندترین افراد رابا کمترین دستمزدها استخدام کند و برای استخدام افرادیکه اجرت کمتر بگیرندبین کارگران یک نوع مسابقه و رقابت بوجود میآورد ــ شغلی بدست نمی آورند و در بیکاری و فقر غوطه می خورند.
۳ ــ کسانی که بیش از همه در چنگال فقر و گرسنگی دست وپا می زنند، اینها افراد عاجز ــ اعم از سالخوردۀ بیمار، معلول و ناقص العضو و بطور کلی کسانی که قدرت انجام کار ندارند ــ هستندکه جوامع سرمایه داری هیچگونه فکری بحال آنها نکرده است!
بطوری که این افراد با شدید ترین شکل فقر و گرسنگی روبرو هستند وغالبا در گوشۀ خرابه ها، درکنار خیابانها و کوچه های محلات فقیرنشین، در بیغوله های نمناک و لجن آلود، و در حاشیۀ شهرها و کنار پارکهای عمومی، زندگی می کنند. با لقمه نانی که از راه سئوال و اظهار احتیاج و اضطرار بدست می آید، یا ته ماندۀ خوراکیها که در زباله ها پیدا می شود، شکم خود و خانواده شان را نیمه پر می کنند، و درمیان منشاء انواع بیماریها و آلودگیها بسر می برند و به انواع امراض خطرناک و گاه مسری ــ که جامعه را نیز آلوده میسازد ــ مبتلا می شوندو در همان مخروبه ها بیغوله یا در کنار کوچه و خیابان جان می ــ
سپارند!
رابطۀ فقر با فساد و فحشاء
از سه گروهی که نام بردیم گروههای دوم وسوم، گاه از فرط فقر و گرسنگی، به دامن فساد وآلودگی و تباهی پناه میبرندو از این طریق به صورت یکی از علل ترویج فساد در جوامع سرمایه داری در می آیند. این قبیل افراد اگر توانائی و قدرت لازم برای دزدی و تجاوز و قتل و گانگستریسم را داشته باشند به سارقین می پیوندند یا با عضویت در باندهای گانگستری به قتل و تجاوز و آدم ربائی و قاچاق مواد مخدر می پردازند، و اگر دارای چنان قدرت و جسارتی نباشند به طرق دیگر آلودۀ فساد و تباهی میشوند یا به سرقتهای کوچک دست می زنند و یا به صورت پادوهای کم اجرتی برای قاچاقچیان بزرگ در می آیند و مواد
مخدر را به محلات فساد و شرارت و بیغوله های معتادین میبرند و بین مصرف کنندگان درمانده و قربانیان فساد سرمایه، پخش می کنند و گاهی بساطهای قمار بر پا می دارندو ولگردان را در محلی که برای این کار تدارک دیده اند گرد هم می آورند، و از این گونه راهها برای خود عوائدی فراهم میسازند. در این میان عده ای نیز سرانجام قبح عمل را از حد گذرانده به ارتکاب فحشا اشتغال می ورزند و فجیع تر و دلخراش تر از همه اینکه اینگونه افراد گاهی فساد و فحشاء را به خانوادۀ خود رسوخ می دهند.
گرچه حتی سخن گفتن از این مسائل نیز درد آور و تأثر انگیز است اما واقعیت تلخ حاکم بر جوامع سرمایه داری این است که گفته شد بالاتر از همه فقر فرهنگی است که گریبانگیر این قبیل افراد می شود و چون نسلهای اینها نیز از یک زندگی آبرومندانه و از فرصت و امکانات لازم برای تحصیل دانش و کسب آگاهی و ترقی اندیشه و تعالی فرهنگی بی نصیب می باشند در فقر فرهنگی غوطه ور می گردند. در نتیجه قدرت شوم سرمایه داری سلطۀ استعماری و استثماری خود را برآنها ادامه می دهدو حتی روز بروز خود را مجهز و قوی تر می سازد و قدرت و تسلط خود را افزون تر میکند.
محرومان و فقیران هندوستان
برای اینکه از افزایش مداوم و روز افزون این محرومیت دردناک و افزایش دائمی شمار این گونه محرومان در جوامع فقیر وتحت ستم مثالی در دست داشته باشیم به یک نمونۀ آشکار و مشهور اشاره می کنیم که در سطح جهانی دربارۀ آن گفتگوهائی بوجود آمده ولی متاسفانه هیچیک از جوامعی که قدرت لازم برای مقابله با آنرا دارند فکری برای حل آن نمی کنند!
آن نمونۀ آشکار، فقیران و محرومان و گرسنگان هندوستان است که ازسالها پیش در کنار خیابانهای چند شهر بزرگ همچون “دهلی ” “بمبئی “”و” کلکته” زندگی می کنند. این افراد در کنار خیابانها بسر میبرند، در کنار خیابانها میخوابند، کنار خیابان فرزندان خود را بزرگ می کنند، کنار خیابان لقمه ای نان خشکیده و غذای ته مانده می خورند کنار خیابان قضای حاجت می کنند وسرانجام این افرادی که شاید تا آخر عمر سقفی بر سرشان سایه نیفکنده و هیچ دیواری آنها را در پناه خود نگرفته، کنار خیابان نیز میمیرند تا بیست سال پیش اینها عده ای در حدود یک میلیون نفر بودند، ده سال پیش عده آنها افزایش یافت و به حدود سه میلیون نفر رسید و اکنون از این مرز نیز گذشته و به نزدیک پنج میلیون نفر بالغ شده است.
و این تازه مربوط به کشوری است که سالها پیش، علیه استعمار کهن و سنتی انگلیس قیام کرده و در پی یک نهضت عمومی از زیر بار و فشار مستقیم و علنی بیرون آمده است بطوری که امروزه دیگر، با کشورهای سلطه جو رابطه ای جز روابط متقابل سیاسی و معاملات بازرگانی ندارد، اما سیستم جهانی سرمایه داری منحط، از طریق همین روابط نیز، چنان وابستگی های متعددی در کشور های فقیر ایجاد می کند که گروههای گرسنه و تحت ستم آن، هرگز نمی توانند از وضع موجود خویش رهائی یابند.
با توجه به وضعی که فقرا و محرومان هندی دچار آن هستند، بهتر می توان پی برد که در کشورهای فقیری که حتی استقلال سیاسی هندوستان را نیز ندارند و هنوز تحت استعمار مستقیم و آشکار قرار دارند. بخصوص در کشورهای استعمار زدۀ آفریقای سیاه، چه فجایع و جنایاتی جریان دارد و چه نمونه ها ی شرم آور و تاسف انگیزی بوجودمی آید و فقر و محرومیت و فلاکت در آن نقاط چه بیدادی می کند.
حتی از عکسهائی که مطبوعات کشورهای سلطه جو و استعمار گر از گرسنگان آفریقای سیاه و کودکان فقیر بخش هائی چون “بیافرا” چاپ می کنند ــ تاظاهرا بحال آنها دل بسوزانندو در حقیقت برای دو اثر طرفداران باصطلاح حقوق بشر و عفو بین المللی خود تبلیغ کنند ــ می توان بخوبی وسعت و ابعاد فقر و محرومیت را درآن نقاط دریافت. هنوز مردم فراموش نکرده اند عکسهائی را که چند سال پیش درمطبوعات داخلی ما نیز از گرسنگان آفریقا چاپ می شد و کودکان “بیافرائی” رانشان می داد که از
فرط گرسنگی امعاء و احشایشان ورم کرده است و در حالی که پوستی براستخوانی دارند و دنده هایشان نیز از زیر پوست شمرده میشود شکم های متورمشان به صورت طبلی تو خالی آماس کرده است، یا عکسهای مردم آفریقای سیاه را که مشت مشت علف می خورند و حتی جائی که علف سبز پیدا نمی شود همچون شتر به خوردن خارهای خشک قناعت می کنند یا لاشه های حیواناتی راکه آنها نیز از بی آب و علف و گرسنگی مرده اند، مانند مطبوع ترین غذاها به دندان می کشند نیز نباید فراموش کرد.
در صفحه ۱۲ روزنامه اطلاعات (۲۷ــفروردین ماه ۱۳۶۲)این نمونه تحت این تیتر به چشم میخورد:”هرسال ۴۰ میلیون انسان از گرسنگی می میرند، نیمی از افرادی که از گرسنگی جان خود را از دست می دهندکودک هستند”.
در زیر عنوان فوق نوشته بود:سازمان خواربار وکشاورزی سازمان ملل(فائو) اعلام کرد که در هر سال در اثر گرسنگی و سوءتغذیه حدود ۴۰میلیون نفر در سطح جهان میمیرند و وضع تولیدات کشاورزی کشورهای در حال رشد در مقایسه با سال ۱۹۸۰بیست و هشت در صد بدتر شده است!!
رئیس فائو گفت بیشترین تلفات انسانها ناشی از گرسنگی، مربوط به قارۀ افریقا می باشد. هر سال سی هزار نوزاد سیاه پوست در آفریقای جنوبی به علت گرسنگی جان خود را از دست می دهند.
بر اساس آمار به دست آمده از ۸میلیون کودک سیاه پوستی که در آفریقای جنوبی وجود دارد هرسال ۳۰هزار کودک یا به عبارت دیگر هرساعت سه تا چهار کودک بر اثر سوء تغذیه و گرسنگی تلف میشوند!وی گفت پزشکان آفریقای جنوبی قادر به حل مشکل گرسنگی نیستند، چرا که این مسأله به اوضاع اجتماعی و سیاسی بستگی دارد.
آری اینها فقط نمونه ها ی کوچکی است ازاشکال و انواع گرسنگی و محرومیت ضعفا و فقرادر کشورهای تحت ستم که سیستم فاسد و شوم سرمایه داری امپریالیستی و فرهنگ شوم آن و تسلط اقتصادی آنها بوجود آورده و برای دوام و بقای آن ازهیچگونه اعمال زور و جنایتی خودداری نمی کند، زیرا سیستم سرمایه داری تنها به بقای خود می اندیشد و برای ادامۀ سلطه و افزایش ثروت و قدرتش حاضر است روزانه میلیونها نفر را درگوشه و کنار جهان به فجیع ترین صورتی به مرگ و نیستی بکشاند.
* * *
بحث درباره “انواع فقر”، از قبیل فرهنگی وفقر اقتصادی و به عبارت دیگر معنوی ومادی و پی آمدهای ناگوار و درد انگیزی که دامنگیر فقرا و محرومین می گردد، وهمچنین بحث در بارۀ علل و عوامل این فاجعۀ خطرناک بشری و اینکه چه دستهای مرموز و چه نقشه های استعماری واستثماری آنرا ایجاد میکند ویا به آن دامن میزندو توسعه و تداوم میبخشد، و همچنین بیان این مطلب مهم که در سیستم اقتصادی اسلام با این ضایعۀ دردناک تا سرحد ازبین رفتن و ریشه کن شدن آن چگونه مبارزۀ قاطع و نتیجه بخش بعمل آمده است، بتوفیق خداوند متعال به مقالاتی که بعدا تقدیم خوانندگان محترم خواهد شد موکول می گردد. ادامه دارد