سرگذشتهای ویژه از زندگی امام

 

آیه الله خاتم یزدی

عضو حوزۀ استفتاء امام

بسم الله الرحمن الرحیم

من نمی دانم درباره امام چه بگویم! میگویند: گاهی یک چیزازبس ظاهر و هویدا است، پنهان می شود.  حضرت امام به قدری ابعاد مختلف و جهات گوناگون دارد که انسان نمیداند چه جهتی را مورد بحث قرار دهد. انسان هنگامی که می خواهد درباره امام صحبت کند،  به یاد حضرت امیرالمؤمنین (ع) می افتد که میگویند: او مجمع اضداد است،  یعنی دارای صفات متضاد،  اگر با دقت،  نظری به زندگانی پربار امام خمینی بیفکنیم،  ابعاد گوناگون انسانی را در وجود او می‌یابیم.  در عبادت و راز و نیاز به درگاه خداوند ذوالجلال،  اولین عابد است و در مقام زهد پارساترین مردم ود رمقام علم سرآمد دیگران.  پرعاطفه ترین مردم نسبت به بندگان خدا وخشن ترین آنان دربرابر ستمگران خدا و ظالمان.  با یتیمان و فقیران و بینوایان پدری رؤوف و مهربان و در برابر زورگویان و جباران روزگار آشتی ناپدیر نقل میکنند: در اوایل طلبگی و در سنین جوانی،  هر جا امام بود،  جائی برای غیبت کردن نبود، باشدت ازبدگوئی کردن دیگران جلوگیری می کرد.

مرحوم شیخ نصرالله خلخالی گفت: من چهل سال با امام دوست بودم، هیچ گاه ندیدم نماز شب او ترک شود.  همیشه قبل از اذان صبح بیدار بود و در حال عبادت و مناجات به سر میبرد.  همواره در نمازهای جماعت شرکت می کرد و به دیگران اقتدا می نمود.  در مورد سهم امام و وجوهات شرعیه بیشترین دقت و ملاحظه را داشت.  برخی از آقایان بودند که نسبت به تملق گویان و آنان که وجوهات بیشتری می آوردند نوعی خضوع یا لااقل تواضع بیش از حد نشان می دادند، ولی امام در تمام دوران مرجعیت،  در مقابل کسانی که سهم امام یا سایر وجوهات شرعیه می آوردند،  نه اینکه خضوعی نمی کرد،  بلکه میتوان گفت: با یک نوع بی اعتنائی برخورد مینمود.  البته این تعبیر درست نیست که

بگوئیم بی اعتنائی میکرد ولی در هر صورت این وجوهات دادن دلیلی برای احترام فوق العاده نداشت، زیرانظر امام این بودکه:شما وظیفه خود راانجام می دهید، خیال نکنیدکه منتی برمن دارید!شما با این پول دادن راحت میشوید و من که میخواهم این پولها را در راه خودش مصرف کنم درزحمت قرار میگیرم، بنابراین شما ایجاد زحمت برای من کرده اید، دیگر نباید منتی بر من داشته باشید.

مرحوم خلخالی نیز میگفت:یکی از ثروتمندان اصفهان که مرد متشخص و آدم خوبی هم بود علاوه بر وجوه  سرشار خویش به حوزه ها همواره کمک می کرد ضمنا علاقه زیادی به امام داشت. در زمان طاغوت، که فشار زیادی بر مردم می آوردندکه کسی از ایران با ایشان تماس نگیرد آن ثروتمند اصفهانی که سالهای طولانی بامن رفیق بود به نجف آمد میخواست خدمت امام برسد که هم زیارت ایشان کرده باشد و هم مبلغی پول به عنوان کمک به شهریۀ طلاب به امام بپردازد، ولی چون من می دانستم که معمولا امام در چنین مواردی به افراد با نوعی بی اعتنائی برخورد می کنند و ممکن است در روحیه آن شخص اثر معکوسی داشته باشد، لذاناچار شدم خودم با ایشان به خدمت امام برسیم.

*   *    *

نجف اشرف از دیر زمانی مرکز فقه و اصول و جایگاه فقهای بزرگ عالم تشیع بوده است حوزه علمیه نجف که سابقه هزار ساله دارد و آن همه افتخار برای اسلام آفریده است،  ولی مع الاسف در آن دوران، حزب بعث پلید، این حوزه کهنسال را از بین برده است.  هنگامی که امام را به نجف تبعید کردند، ماخیال می کردیم امام با آن همه مشکلات و فشارهای سیاسی از طرف دولت ایران و عراق چندان حال بررسی کردن مسائل و معضلات فقه و اصول را ندارند و با این شعله های سیاسی و آن همه کارهای اجتماعی شاید وقت رسیدن به تدریس فقه و اصول رانداشته باشند، ولی هنگامی که امام درس را شروع کردند،  دیدیم در برابر دریائی بیکران واقع شده ایم که هر چند مشکلات هم زیاد بود، موقع درس دادن تو گوئی کاری جز درس وبحث ندارد احاطۀ بر تمام جوانب درسی و آن موشکافیها و تحقیقهای ارزنده ای که از مغز این بزرگمرد عالم بشریت تراوش می کرد دوست و دشمن را به اعجاب و حیرت واداشته بود. دشمنان می پنداشتندکه امام دیگر حال درس دادن ندارند یا اینکه چندان موفق نمی توانند باشندولی پای درسش که حاضر می شدند، انگشت حیرت به دهان گرفته، خود را از آن بدبینی ها سرزنش می کردند.

البته چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.  آنان که نوشتجات امام رادر نجف دیده اندمیدانندکه ایشان چه شخصیت برجسته ای است،  و براستی جای بسی تعجب است که باآن همه گرفتاریها و فشارها و بررسی مشکلات مسلمین و دنبال کردن اخبار از گوشه و کنار دنیا،  وقتی به کتابهائی که ایشان در نجف نوشته اند می نگریم، می بینیم این در توان یک انسان معمولی نیست بلکه گویا از مبداء وحی سخن می گوید. وقتی مسأله ای را بررسی میکند و آن را برای شنونده باز میکند،  خیال میکنی این مردچیزی جزاین مسالۀ فقهی ندارد،  آنچنان مشکلات فقه را برای شنونده از هم باز می کند، که گویاامام صادق(ع)

دارداین مسأله را رسیدگی میکند.  تا انسان ۶جلد مکاسب ایشان را از اول بیع تا آخر و یک جلد کتاب الخلل فی الصلاه راکه امام در نجف نوشته اند مطالعه نکند،  نمی تواندبه عظمت روح این بزرگوار پی ببرد. من معتقدم که تاکنون همانند مکاسب ایشان، نه علمای قدیم و نه معاصرین، کسی نتوانسته است، به رشته تحریر درآورد و اصلا مقام فکری و مقام استنباط و تدبر و تدقیق و تحقیق ایشان را نمی توان طرف نسبت بادیگران قرار داد. یکی از روشهای جالب امام در تدریس که امیدوارم اهل علم این روش را پیروی کنند این بود که قبل از درس دادن،  مدتی ملاقاتهای خود را کاملا تعطیل می کردند و به کسی اجازه ملاقات نمیدادند بلکه به هیچ کار دیگری جز مطالعه مشغول نبودند و همچنین پس از تمام شدن بحث نیز برای مدتی ملاقات نداشتند، برای اینکه بلافاصله، مطالبی را که فرموده بودند مشغول نوشتن و تحریر آن مطالب میشدند اینجانب و حجه الاسلام و المسلمین آقای کریمی که افتخار تصحیح آن نوشتجات راداشتیم در نوشتجات امام هیچ خط خوردگی نمی دیدیم با اینکه درسها را به زبان عربی می نوشتند، مع ذلک مطالب،  بسیار رسا و با شیوه ای جالب و بدون هیچ خط خوردگی بود البته این به زبان عربی بود ولی در تسلط ایشان بر ادبیات فارسی که برای کسی پوشیده نیست.  حقیر نزد بسیاری از بزرگان درس خوانده ام و با بسیاری بحث کرده ام کسی رادر تحقیق و تدقیق مانند امام ندیده ام البته این چیزی نیست که من ادعا کنم آقایان میتوانند به کتابهای فقهی امام مراجعه کنندتا خودبه این مطلب اعتراف نمایند.

درس دیگری که از زندگی امام باید یاد بگیریم و از طلاب عزیز میخواهم که از آن پیروی کنند تا به مقامات عالیه برسند،  این است که امام هیچگاه وقت خود را بیهوده صرف نمی کردندو بدون جهت از دست نمی دادندبلکه بیشترین استفاده را از اوقات گرانبهای خود می نمودند این جهت راحتما باید طلاب پیروی کنند، خصوصا در این دوران که حوزه نجف از بین رفته است، و حوزه قم چشم چراغ عالم تشیع شده است و تمام ممالک اسلامی نظر به حوزه قم دارند. طلاب مخصوصا جوانان باید بیشترین بهره را ازاوقات خود ببرند. امام به فقاهت اهمیت زیادی قائلند و همیشه سفارش می کردندکه حوزه باید تقویت شود و طلاب باید وقت گرانبهای خود را وقف این راه مقدس بکنند، زیراامروز نیاز کشور بلکه نیاز اسلام به فقیه خیلی زیاد است.  امیدواریم توجه جوانان به درس و بحث بیشتر شود تااینکه فقه آل محمد ـ علیهم السلام ـ به سیر صعودی بلکه به اعلا مرتبه خودبرسد،  انشاءالله.

خداوند وجودحضرت امام رابرای تمام مسلمین محفوظ بدارد و دشمنان دین و اسلام را مخذول و منکوب و رزمندگان عزیز ما را پیروز وسرافراز بگرداند و ما را هم توفیق دهد که پیوسته در خط امام حرکت کنیم.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *