رهنمودهایی از تاریخ اسلام

برای تداوم انقلاب اسلامی

حجه الاسلام و المسلیمن رسولی

قسمت هفدهم

برادری و ایثار

پیامبر گرامی اسلام با جمعی از مسلمانان [۱] مکه که از آزار قریش به تنگ آمده بودند وگذشته از این که نمی توانستند به وظیفه تبلیغی خود عمل کنند، زندگی و جان آنان نیز درمخاطره بود، به یثرب که بعدا به مدینه موسوم شد هجرت کردند.

این هجرت بخاطر اهمیت بسیار و حوادث مهم دیگری که به دنبال داشت سراغازتاریخ اسلام گردید ،و این شریعت بزرگ الهی و آخرین برنامه ی نجاتبخش آسمانی رااز تنگناها و فشار تعصبها و خرافات قومی و عادات جاهلی سود جویان مکه نجات بخشید اما در یک محیط جدیدی وارد گردید که خود مشکلات تازه ای را به همراه داشت و می بایست برای رفع آنها نیز چاره ای اندیشید. یثرب شهری بود حاصلخیز و هرساله محصول خرمای آن به دیگرشهرهای حجاز صادر می گردید و از این راه عایداتی نصیب مردم آن شهر می شد ، اما این درآمدها بصورت های گوناگون به جیب سودجویان یهود که سالها بود درآن شهر سکونت گزیده و اقتصاد شهر را قبضه کرده بودندسرازیر می شد اینان سه طایفه به نام های «بنی قریظه» ، « بنی قینقاع» و «وبنی النضیر»بودند که در آغاز –چنانچه تاریخ متعرض است- به عشق دیدار و درک پیامبری که در آخر الزمان بدان سرزمین هجرت خواهد کرد بدانجا آمده بودند ، ولی روی طبع و خوی خود که نوعا مردمی مادی و بخیل و سودجو و استعمارگرند –تدریجا بفکر زراندوزی و گرفتن اب و خاک و بهره کشی از کار دیگران افتادند و با سیاست فریبکارانه ی خود ، تجارت و بازار شهررا در اختیار گرفته، و نخلستانها و صنعت یثرب را در دست داشتند. مردم بومی شهر نیز از چند تیره بودند که به دو تیره نیرومند به نام اوس وخزرج باز می گشتند و این دو تیره سالها بود که دچار جنگ و اختلافات داخلی شدیدی بودند که هر چند وقت یکبار بجان هم افتاده و جمعی از دو طرف به قتل می رسیدند، تا جایی که خود آنها نیز از این جنگ و خونریزی خسته شده بودند و بدنبال بهانه ای و وسیله ای می گشتند تا خود را از این جنگ خانمان برانداز نجات دهند و ایمان به رسول خدا(ص) و گرایش به اسلام نیز یکی از انگیزه هایش در بسیاری از آنها همین مسئله بود که می خواستندبا گردهم آمدن درزیر یک پرچم و پذیرش یک مکتب –آن هم مکتب انسان ساز و اختلاف براندازی هماننداسلام- از این تفرقه و بدبختیهای ناشی از آن نجات پیدا کنند و با اخوت و برادری و الفت، تحت لوای مقدس اسلام زندگی خود را به سر برند.

این بود وضع شهر یثرب و محیط قبل از ورود رسول خدا به این شهر.

اینک با ورود آن حضرت مسئله تازه ای هم به مسائل قبلی اضافه شده بود و آن ورود مهاجرین مسلمان مکه و اسکان و تامین مخارج آنها درشهر یثرب و طرز زندگی آنها در کنار مردم این شهر جدید، و تامین امنیت و ایجاد الفت و دوستی میان ساکنان اصلی شهر و مهاجرین تازه وارد که به منزله ی بازوی توانای اسلام به شمار می رفتند و خود پیغمبراسلام نیز از همانها بود، بخصوص که پیغمبر بزرگوار اسلام می دانست سران قریش که در مکه هستند او را بحال خود واگذار نخواهند کرد و به جنگ و درگیری وادار خواهندبود.

ناگفته پیداست که یک رهبری قوی و اندیشمند می توانست این مسائل را بصورتی مطلوب حل وفصل کند و همه ی این گروهها را به زندگی مسالمت آمیز در کنار یکدیگر وادار سازدو از این اتحاد بسود دین اسلام بهره برداری نماید. حل این مشکل درآغاز نیاز به تدوین یک منشور جامع و فراگیرنده برای همه ی آنها داشت. و رسول خدا(ص) برای تامین این منظور نخست منشوری برای همه ی ساکنان یثرب اعم از مهاجرین و مردم اصلی شهر و یهودیان تدوین کرد و پس از آن نیز پیمان برادری و عقد اخوتی میان خصوص مهاجرین و انصار برقرار فرمود.

اما منشوری را که تدوین فرمود ابن هشام بطور تفصیل درکتاب سیره خود نقل کرده است. قسمتهای حساس و جالب آن به شرح زیرا ست:

بسم الله الرحمن الرحیم

این نامه ای است از محمد پیامبر میان مومنان و مسلمانان از قریش ویثرب و هرکس که پیروی از ایشان کرده و بدانها ملحق شده و همراه ایشان جهاد نموده که اینان در برابر مردم دیگر امت واحدی هستند. مهاجران قریش همانند گذشته ی خود بیکدیگر دیه می پردازند، و برای اسیران خود طبق عرف و عدل درمیان مومنان فدیه می دهند. و بنی عوف نیز همانند گذشته دیه میپردازند، و هر طائفه برای اسیران خود طبق عرف و عدل در میان مؤمنان فدیه می پردازند و بنی ساعده و دیگران نیز همانند گذشته فدیه اسیران خود را طبق عرف و عدل می پردازند[۲] ومومنان افراد بدهکار عیالوار را بدون پرداخت فداء و دیه طبق عرف  رها نکنند.

هیچ مومنی با وابسته ی مومن دیگر بدون وی پیمان نبندد، ومومنان پرهیزکار علیه کسانی هستند که برایشان ظلم کنند و مورد تجاوز یا دشمنی و فسادی آنها را قرار دهند و همه در برابر آنان همدست خواهند بود اگرچه فرزند ایشان باشد.هیچ مومنی مومن دیگر را برابر کافری نباید بکشد. و کافری را علیه مومنی نبایدیاری کند، و عهد خدایکی است و کمترین افراد می تواند از جانب همگان عهدی را بپذیرد.

مومنان در برابر دیگران با یکدیگر دوست و یاور همدیگر هستند، هریک از یهودیان که از ما پیروی کنند یاری و همدردی ما را خواهد داشت،ستم نخواهد شد و علیه او کسی را یاری نخواهیم کرد، صلح مومنان یکی است، قرارداد مسالمت در جنگ از مومنی جز بر مساوات و عدالت میان همگان بسته نخواهد شد. و هر گروه از جنگجویان پیوسته بیکدیگر هستند، و مومنان در خونهایی که از آنان در راه خدا ریخته میشودولیّ یکدیگرند.

مومنان پرهیزکار بهترین روش و محکمترین طریقه را دارا هستند، و هیچ مشرکی نمی تواند مالی یا جانی ازقریش را در پناه خود در آورد، و حائل میان آن و مومنی شود. و هرکس مومنی را بکشد و ثابت شود قصاص می شود مگر آنکه ولی مقتول رضایت دهد، و مومنان همگی دربرابر او بوده و باید در مقابل او به ایستند.

هرمومنی که این نوشته را پذیرفته و بخدا وروز جزا ایمان آورده نمی تواند بدعتگزاری را یاری کرده و او را پناه دهد، و هر کس چنین کند لعنت خدا و خشم او درروز قیامت بر او است و از وی چیزی پذیرفته نخواهد شد.

در هرچه اختلاف کردید مرجع آن خدای عزّوجل و محمد است .

یهودیان تا وقتی که بهمراه مومنان جنگ می کنند با آنها هم خرجند، یهودیان بنی عوف با مومنان درحکم یک امت هستند. یهودیان را دین خود، و مسلمانان را دین و آیین خود ، وابستگان آنها نیز با خودشان و در حکم خود آنهایند مگر آنکه ستم کرده یا جرمی مرتکب گردند که در این صورت جز خود او و خاندانش کسی کیفر نه بیند یهود بنی نجار و یهود بنی حارث و یهود بنی ساعده ویهود بنی جشم و یهود بنی اوس و یهود بنی ثعلبه همگی درحکم یهود بنی عوف هستند[۳] مگر آنکه ستم کرده و جرمی مرتکب شوند که در این صورت جز خود و خاندانش کسی کیفر نبیند، وتیره جفینه از بنی ثعلبه همانند خود آنهایند، وبنی شطیبه در حکم یهود بنی عوف هستند، و بستگان بنی ثعلبه نیز همانند خود آنها هستند، هیچیک ازآنها بیرون نرود جز با اذن محمد… هرکس ناگهان بر دیگری یورش برد عقوبتش دامنگیر خود او و خاندانش خواهد شد مگر کسی که ستم کند و خداوند بدان آگاه است. یهودیان و مسلمانان خرج خود را هریک می پردازندو همدیگر را در برابر کسی که بجنگ با اهل این پیمان برخیزد یاری می دهند ، و یکدیگر را نصیحت و خیر خواهی کنند، کسی درباره ی هم پیمان خود بدی نکند، و ستمدیده را یاری کنند، داخل شهر یثرب برا مضا کنندگان این پیمان منطقه ی حرام محسوب می شود.

همسایه هر کس همچون خود او است که نباید برآنها زیانی برسد و حریم کسی جز با اذن خاندانش پناه داده نمی شود، امضا کنندگان این پیمان نامه هر اختلاف و یا اتفاقی میانشان رخ داد که ترس فسادی میرود مرجع آنها خداوند و محمد رسول او است و خداوند و مومنان بدان رضا دارند، قریش و کمک کاران آنها پناه داده نمی شوند هم پیمانان در این قرار داد بر کسی که به یثرب حمله کند همدست شده و یکدیگر را یاری مید هند، و چون بمصالحه دعوت شدند بپذیرند ، و اگرآنها نیز دیگران را به صلح دعوت کنند مومنان هریک به سهم خود بپذیرند مگر آن کس که درباره ی دین بجنگد و برهر گروهی سهمی را که از جانب آنها پذیرفته اند لازم می شود.

یهودیان اوس و وابستگان آنها از حقوقی که برای اهل این پیمان نامه ثابت شده بر خوردارند… هیچ کس کاری جز برای خود نمی کند، و خدا بهترین و صادق ترین گواه براین پیمان است ، این قرار داد از هیچ ستمکار و مجرمی حمایت نمی کند، و هر کس از مدینه برود و هر کس در مدینه بماند در امان است مگر آنکه ستم کرده یا جرمی انجام دهد، و خدا و محمد رسول او پناه نیکوکار و پرهیزکار هستند.[۴]

با توجه به پذیرفتن رهبری سیاسی و اجتماعی آن حضرت از طرف توده ی مردم یثرب که شاید قسمتی از ان هم روی ملاحظات محلی و سیاسی بوده، تاثیر این منشور در ایجاد وحدت و رفع نگرانیها بسیار موثر و عمیق بود.

اما در مورد قسمت دوم که پیوند دادن میان مهاجران و مردم بومی شهر یثرب بود ،رسول خدا (ص) ریشه ی آن را از همان شیوه ای که میان عرب در مکه معمول بود که برای پیوند با یکدیگر هم عهد و پیمان می شدند استفاده کرد جز اینکه آن را بصورتی الهی و معنوی در آورد و اساس ُآن را برپایه ی ایمان و عقیده مردم پایه گذاری کرد و میان مهاجرین و مردم یک پیمان برادری دینی و اخوت مذهبی برقرار کرد و هر کدامیک از مهاجرین را با مسلمانان یثرب که به انصار معروف گشتند برادر ساخت و تنها کسی از مهاجرین را که برای او برادری از اهل یثرب انتخاب ننمود و او را با خود برادر ساخت علی –علیه السلام- بود.

ماجرای پیمان اخوت و برادری که رسول خدا انجام داد ماجرایی جالب و خواندنی است. در شماره و عدد مسلمانانی که این پیمان میان آنان برقرار شد اختلاف است، برخی گفته اند: جمعا نود نفر بودند که چهل و پنج نفر از مهاجرین و چهل و پنج نفر از انصار، و قول دیگر آن است که یکصد و پنجاه نفر از انصار و یکصدو پنجاه نفر از مهاجرین بودند، ابن جوزی گفته است. من تمامی کسانی را که رسول خدا میان آنان پیمان برادری برقرار کرد شماره کرده ام، جمع آنها یکصد و شصت و هشت نفر بوده اند این پیمان پنج ماه پس از ورود آن حضرت به شهر مدینه انجام شد و برخی گفته اند هشت ماه پس از ورود به مدینه انجام گردید.

ازجمله کسانی که برطبق روایت ابن هشام با یکدیگر در این پیمان برادر شدند عبارتند از : ابوبکر از مهاجرین با خارجه بن زید از انصار، عمربن خطاب با عتبان بن مالک، ابوعبیده جراح با سعد بن معاذ، عبدالرحمن ابن عوف با سعد بن ربیع، زبیر بن عوام با سلمه بن سلامه، عثمان بن عفان با اوس بن ثابت،طلحه بن عبیدالله با کعب بن مالک ، و عمار بن یاسر با حذیفه بن یمان مراسم پیمان بپایان رسید و علی(ع) همانگونه ایستاده بود و نظاره می کرد و چون مشاهده کرد که رسول خدا (ص) او را در این پیمان شریک نساخت دلگیر شد.

رسول خدا بدو فرمود:ناراحت نباش که تو را به منظور برادری با شخص خودم ذخیره کرده ام:

«فانت اخی و انا اخوک »

  • تو برادر منی و من برادر تو هستم ! و همانگونه که گفته شد این تنها مورد استثنایی بود که در این پیمان دیده شد که هر دو نفر از مهاجر بودند، و این هم افتخاری بود که بر افتخارات امیرالمومنین –علیه السلام – افزوده گردید.

براساس این پیمان الهی مهاجرین و انصار در مال و دارایی و حتی در توراث ازیکدیگر شریک گشتند تا وقتی که آیه شریفه :

(#qä۹’ré&ur ÏQ%tnö‘F{$# öNåkÝÕ÷èt/ 4’n<÷rr& <Ù÷èt7Î/ ’Îû É=»tFÏ. «!$# ۳ [۵]

نازل گردید و قانون ارث پیوند رحم و خویشاوندی مستقر شد.

از داستانهای جالبی که در اینجا قابل ذکر است، داستان زیراست که ابن اثیر آن را دراسدالغایه [۶] نقل کرده است.

سعد بن ربیع که با عبدالرحمن بن عوف طبق این پیمان برادر شده بود پس از انجام پیمان رو به عبدالرحمن کرد وگفت:

  • برادر!من اموالی دارم که همه را با تو نصف می کنم ، و دو زن هم دارم، اکنون بنگر کدامیک از این دو زن را دوست داری تا من او را طلاق دهم و پس از گذشتن عده ی طلاق وی ، تو اورا به همسری خود انتخاب کنی و با او ازدواج نمایی؟ عبدالرحمن بن عوف از او تشکر کرده و درحق او دعا کردو گفت:

خدا در مال و خاندانت برکت دهد مرا بدانها نیازی نیست،فقط راهی برای کسب و کار به من نشان بده، تا من روزی خود را از کسب وکار تحصیل کنم، سعد ترتیبی داد تا او به کسب و کار مشغول شد وبعدها از ثروتمندان مدینه گردید..

سعد بن ربیع همان کسی است که در جنگ احد به شهادت رسید و از بزرگ مردانی بود که حتی در هنگام مرگ و شهادت نیزاز مواسات با رهبر گرامی اسلام و ایثار و خیرخواهی نسبت به آن بزرگوار دریغ ننمود، مورخین نوشته اند پس از اتمام جنگ احد وقتی که سروصدای جنگ خوابید و پیامبر گرامی اسلام فرمود:کیست که از حال سعد ما را با خبر سازد؟

مردی از انصار برخاست و گفت: من بدنبال این کار می روم، و سپس میان کشتگان آمد و او را درحالی که رمقی در تن داشت و دقایق آخر عمر خود را می گذرانید مشاهده کرد،  بدو گفت: رسول خدا(ص) مرا فرستاده است تا تو را پیدا کنم و وضع حال تو را بدو اطلاع دهم!

سعد گفت : من جزء کشتگانم ، سلام مرا به رسول خدا(ص) برسان و بگو از خدا می خواهم تا بهترین پاداشی را که خداوند از سوی امتی به پیغمبرشان می دهد آن را به تو عنایت کند.و به مردم نیز سلام مرا برسان و بگو: سعد بن ربیع می گوید: چشم برهم زدنی از حمایت رسول خدا( ص) دست برندارید و از دفاع او غافل نشوید که اگر رسول خدا کشته شود و یکی از شما زنده باشید هیچگونه عذری در پیشگاه خداوند ندارید.اینرا گفت و از دنیا رفت.

چون این سخن را به آن حضرت گفتند فرمود:

«رحمه الله نصح لله و لرسوله حیا و میتا»

-خدا سعد را رحمت کند که در حیات و مرگ از خیرخواهی و حمایت خدا و رسول او دست برنداشت.

واقدی از مالک بن دخشم نقل کرده است که گفت: من بر سعد بن ربیع گذرم افتاد ودیدم دوازده زخم کاری برداشته که هرکدام برای مر گ او کافی بود بدو گفتم : میدانی که محمد کشته شد؟

سعد گفت : گواهی میدهم که محمد رسالت پروردگارش را بخوبی انجام داد،تو برو و از دین خود دفاع کن که خدای بزرگ زنده است و هرگز نخواهدمرد.

و در نقل علی بن ابراهیم است که آن مردی که به سراغ وی آمده بود گوید : رسول خدا(ص) جایی را نشان داد و گفت آنجا برو و اورا پیدا کن زیرا من او را در آنجا دیدم که دوازده نیزه بالای سرش بلند شده بود، گوید: من همانجا آمدم و او را به میان کشتگان دیدم دوبار او را صدا زدم پاسخی نداد، بار سوم گفتم: رسول خدا-صلی الله علیه و آله-مرا برای تفحص حال تو فرستاده، چون نام رسول الله (ص) را شنید سربلند کرد و مانند جوجه ای که با شنیدن صدای مادر به شعف می آید گویا جان تازه ای گرفت دهان باز کرده گفت: مگر رسول خدا(ص) زنده است؟ گفتم: آری، با خوشحالی گفت «الحمدلله » آنگاه پیغام و سلام اورا- چنانچه دربالا ذکرشد –نقل کرده است – و در پایان گوید:

دراین وقت نفس عمیقی کشید که دیدم خون زیادی- مانند خونی که ازگلوی شتر در وقت نحر بیرون می اید- ازبدنش خارج شد واز دنیا رفت.

چون جریان را به رسول خدا (ص) گفتم فرمود:

«رحم الله سعد انصرنا حیا و اوصی بنامیتا»

-خدا رحمت کند سعد را که تازنده بود مارا یاری کرد و در مرگ نیز سفارش مارا نمود.

**     **

اکنون با توجه به گذشت و ایثار این نمونه از مسلمانان صدر اسلام خطاب به آن دسته از سود جویان از خدا بیخبری که متاسفانه خود را در سلک بازرگانان و بازاریان شریف و اصیل درآورده اند و آنها را که درراه انقلاب اسلامی و تحقق بخشیدن و تحکیم قوانین آسمانی و الهی آن همه رنج کشیده اند و آن اعتصاب عظیم را در طول بیش از شش ماه رهبری کرده و آن همه ایثار و فداکاری نمودند بدنام می سازند می گوییم:

ای بی انصافهای از خدابی خبر ، بفرمایش سرور شهیدان: اگر دین هم ندارید آزاد مرد باشید.آخر در این جنگ تحمیلی و در این روزهای سخت و دشواری که همه ابرقدرتها و ابرجنایتکاران دنیا ما را تحت فشار قرار داده اند و از هر سو ما را در تنگنا و محاصره گرفته اند، و با تمام وسائل اقتصادی و نظامی و فکری و نیروی انسانی به دشمن اسلام و انقلاب اسلامی، و حزب کثیف بعث عراق کمک می کنند، تا به هر قیمتی شده ملت انقلابی مارا از پای در آورند وبه انقلاب ما ضربه بزنند، شما چرا ندانسته(وخدای ناکرده دانسته) نقش ستون پنجم دشمن را در داخل بازی می کنید ، و با احتکار اجناس مورد نیاز مردم و یا گرانفروشی ویا قیمت گذاریهای غیر عادلانه روی اجناس،خود را شایسته ی القابی چون تروریسم اقتصادی و محتکرو انقلابی و ایثارگر دیگری را نیز بدنام کرده و به دنبال خود، هدف این القاب زننده می سازید؟ چرا با کارهای خود فکر همه ی مسئولین عزیز و بخصوص رهبر عظیم الشان انقلاب را که در این مرحله حساس تاریخی و روزهای سرنوشت سازی که باید صرف بیرون راندن دشمن تبهکار و صدامیان جنایتکار و امریکای خونخوار بشود، به خود مشغول و سرراه پیشرفت اسلام و انقلاب اسلامی مشکلات و موانع ایجاد می کنید؟

آیا این مردان بزرگ صدر اسلام که چند سالی از اسلام آنها نگذشته بود اما این گونه از خود و مال و همه چیز خود در راه پیشرفت اسلام می گذشتند، نمی تواند برای شما که خود و پدران و اجداد تان سالهاست دم از اسلام می زنید، نمونه و الگو باشد؟ آیا براستی از خون این همه شهید و این ملت شهید پرور و آن مادران و پدران ایثارگری که برخی تا سه و چهار پسرخود را فدای اسلام و انقلاب اسلامی کرده اند و هم اکنون در میان جامعه ی ما هستند و کم هم نیستندشرم نمی کنید؟ چگونه حاضر به چنین جنایت بزرگی می شوید و این همه شهید و معلول و جانباز و خانواده های شهید داده و این همه کمکهای داخل جبهه و پشت جبهه را نادیده میگیرید، و از روی این همه جنازه و بدنهای مقدس می گذرید؟!

یکی از آقایان می گفت: کارهای عده ای از ما ایرانیان ازقدیم،بیشتر صورت افراط و تفریط داشته و دارد، و راه عدالت را کمتر پیموده است. وقتی صورت تقدس به خود می گیرد، آن چنان می شود که برای خواندن یک نماز ویا یک وضو و غسل ، ساعتها وقت صرف می کند و هنگامی که جنبه تقلید از اروپاییان و بی دینان را به خود می گیرد آنچنان می شود که در زمان طاغوت در صورتهای زشت و غیر انسانی آن مشاهده میشد.

اکنون نیز همانگونه که بهترین الگوهای ایثار و فداکاری و بزرگترین اسوه و نمونه ی شهادت و جانبازی را در دنیای امروز می توان در جبهه های جنگ ملت ایثار گر مشاهده کرد، کاملترین نمونه ی جنایت و خیانت را نیز می توان در میان تروریستهای جانی و اقتصادی و فکری بچشم دید!

البته این گفتار برای  نشان دادن فاصله بسیاری که میان دو طرز تفکر و روحیات و اعمال مردم مشاهده می شود جالب است،گرچه در مورد ایثارگران و جانبازان ما صحیح نیست و نمی توان آنان را در این همه افتخاری که آفریدند افراطی نامید، بلکه باید آ نان راوالاترین نمونه ی ایمان و شهادت در میان افراد عادی و مسلمانان در طول تاریخ اسلام و بلکه تاریخ بشریت نامید.

اما تفاوت ره را می توان دید که از کجا است تا به کجا ، البته ما به طورجدی و امیدوار کننده ای این امید را داریم که با پیشرفت و تداوم این انقلاب بزرگ اسلامی بسرعت این گونه افراد از خدا بی خبر در انزوا قرار گیرند و یا بر اثر انقلاب، تحولی اصیل در انها نیز ایجاد شود و مسئولیت ایمانی و انقلابی و اسلامی خود را درک نمایند، ان شا الله تعالی

 

[۱] .شماره دقیق آنان معلوم نیست ولی تعدادی حدود یک صد نفر بودند.

[۲] .این قسمت تلخیص شده و رسول خدا در اینجا قبایل مدینه را جدا جدا نام برده.

[۳] .این قسمت تلخیص شده است.

[۴] .بجز یکی دو مورد که تلخیص شده و یا عبارت مغلق بود بقیه ازروی متنی که درسیره ابن هشام نقل شده بودترجمه شد.

[۵] سوره انفال ، آیه ۷۵٫

[۶]  .اسد الغایه ، ج۳، ص ۳۱۴٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *