قسمت سیزدهم
حجهالاسلام والمسلمین موسوی تبریزی
حرمت عیب جوئی وتفحّص از گناه
دهم :
یکی از مسائل مهم اسلام،مسئله تحقیق وتجسس و تفحص ازجرم وتعقیب ومراقبت مجرم است لذا لازم است ببینیم که از نظر اسلام چه حکمی دارد. پیش ازآنکه وارد حکم مسئله شویم مقدمه ای برای توضیح مطلب ذکر می کنیم. همانطور یکه قبلا گفته ایم در اسلام،مجازات مجرم برای اصلاًح جامعه وایجاد نظام صحیح و عادلانه در میان مردم است تا در سایه آن همه نیروهای انسانی واندیشه ها وفکرها در جهت ساختن جامعه وپیشرفت آن بسیج شوند وبه کار آیند چرا که اگر گناه وظلم وفساد در جامعه حاکم باشد عده ای درسایه زورمندان وبا حمایت آنان جلوی خلاقیت وفعالیتهای دیگران را می گیرند ومانع بهره برداری جامعه از وجود وامکانات آنها می شوند وعده ای دیگر در فساد ومنکر وعیاشی آنچنان غوطه ور می شوند که درد جامعه را درک نمی کنند ومغزهای آنان درست کار نمی کند ویا در جامعه آنچنان مطرود واقع می شوند که نمی دانند به فعالیت اجتماعی خود ادامه دهند. بهر صورت شیوع فساد وظلم در یک اجتماع بعناوین مختلف روح جامعه را از آن می گیرد ومردم را به گروههای مختلف وانسانهای بی اثر وپراکنده ویاانگل تقسیم می کند وتبعیض واستثمار در آن جامعه رشد پیدا می کند، لذا برای جلوگیری از اینچنین خسارات بزرگ وضایع شدن انسانها وپراکنده شدن ونابود شدن نیروها وبه رکود کشانده شدن استعدادها، شارع مقدس اسلام از سه طریق وارد عمل شد:
۱- ارشاد وآگاهی دادن مردم وبالا بردن رشد فکری آنان از طریق اعزام پیامبران بزرگ وفرستادن کتابهای آسمانی ودستورات سازنده وروشن گر قرآن تا اینکه خودمردم طالب عدالت واصلاًح ورشد باشند ونه تنها از ظلم،خیانت وفساد بپرهیزند بلکه با آنها به مبارزه برخیزند وجلوی ظالم وفاسد را بگیرند. در این رابطه،آیه شریفۀ :
“لقد ارسلنا رسلنا بالبینات وأنزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط واَنزلنا الحدید فیه بأس شدیدٌ ومنافع للناس ولیعلم الله من ینصره ورسله بالغیب اِن الله قوی عزیزٌ[۱] ” با صراحت به مسئله فوق دلالت می کندومی فرماید : ما پیامبران خود را به همراه کتابهای آسمانی وقوانینی که میزان تشخیص حق و باطل باشد فرستادیم تا در سایۀ ارشاد وتبلیغ وهدایت آنان،مردم برای عدالتهای اجتماعی وفردی قیام کنند،. ما آهن را آفریدیم ونازل کردیم که قدرت و وسیله ترس خوف بردشمن شود، ومنافعی برای مردم در بردارد وخواستیم مشخص کنیم که چه کسی خدا وپیامبران خدا را یاری می دهد در حالیکه خدا ویا پیامبران را نمی بیند،که خداوند قوی وعزیز است. همانطور که می بینید در این آیه خداوند قیام بعدالت وقسط را به خود مردم نسبت داده است ونفرموده است که پیامبران آنها را برای اجرای عدالت اجبار کنند بلکه در سایه ارشاد وهدایت پیامبران خودشان عدالت خواه وتلاشگران در راه عدالت باشند وبرای اصلاًح اجتماع بکوشند.
۲- از راه مجازات مجرمین واجرای حدود الهی درباره آنان پس ازثبوت شرعی.
۳- از راه حفظ حیثیت وآبروی مردم وپوشاندن عیب مردم در جامعه وجلوگیری از افشاگریهای مضر ومهلک وعیب جوئی های افراطی و خانمانسوز وتهمت وافترا وبدگوئی پشت سرهم،که همه اینها در صورتی که در جامعه درست پیاده و رعایت شود مردم نسبت به همدیگر با اطمینان بیشتر وبا صمیمیت تمامتر رفتار می نمایند وعداوت وکینه توزی وتحقیر از جامعه برچیده می شود،بر عکس اگر راه تهمت وافترا وبدگوئی وعیب جوئی وتجسس در اجتماعی باز بشود ومردم به آن مسائل عادت کنند وحدت جامعه بهم می ریزد وعداوت بجای صمیمیت و صفا،وعیب گوئی بجای ستایش از اعمال نیک، واحترام به ارزشها،وپراکندگی،بجای انسجام قرار می گیرد. علاوه برتفحص وتجسس وعیب جوئی وافشاء آن،ابهت گناه از جامعه برچیده می شود وفحشاء رونق پیدا می کند لذا شارع مقدس اسلام دراین زمینه نیز دستورات موکدی صادر فرموده است وعلاوه بر دستورات مؤکد قرآن،روایات زیادی در زمینه حفظ شئون مردم واسرار آنان وحرام بودن هتاکی وفحاشی واهانت نسبت بمردم وهمچنین حرمت تجسس از اوضاع واحوال شخصی مردم وافشای آن وارد شده است. علاوه بر این،روایاتی بر وجوب پوشاند عیب مردم واسرار آنان صادر شده است. در این زمینه بسیار بجا است که ما به دو آیه ازسوره حجرات مراجعه نمائیم میفرماید :
“یا اَیها الذین آمنوا الا یسخرقوم ٌ من قومٍ،عسی ان یکونوا خیراً منهم ولا نساءٌ من نساءٍ، عسی اَن یکن خیرا ًمنهنّ،ولا تلمزوا انفسکم ،ولا تنابزوا بالأقاب بئس الإسم الفسوق بعد الإیمان، ومن لم یتب فأولئک هم الظالمون * یا أیها الذین آمنوااجتنبوا کثیراً من الظن اِن بعض الظنِ اثمٌ،ولا تجسسوا، ولا یغتب بعضکم بعضاً اَیحبُّ اَحدکم ان یأکل لحم اَخیه میتاً فکر هتموه واَتقوالله اِن یأکل لحم اَخیه میتاً فکرهتموه و اَتقوالله اِن الله تواب رحیم.[۲]“خداوند مؤمنین را مورد خطاب قرار می دهد ومی فرماید هرگز عده ای،دیگر انرا مسخره واستهزا نکند، شاید آنهائی که مسخره می شوند بهتر وشریفتر از مسخره کنندگان باشند، وعیب همدیگر را نگوئید و با لقبهای بدو حقارت امیز همدیگر را خطاب نکنید که چقدر بد است مؤمنینی را پس از ایمانشان بخدا با لقبها وصفتهای فساق وگناهکاران یاد کنیم، وهرکسی توبه نکند واز اعمال خویش که تعییر واستهزا واستخاف مؤمنین باشد برنگردد آنها حتما ازظالمان وستمگرانند. ای مؤمنین از بسیاری از گمانها ونسبت دادن ها به مؤمنین بپرهیزید چراکه بعضی از گمانها ونسبت دادن ها به مؤمنین بپرهیزید چرا که بعضی از گمانهاو ظنهای شما گناه است وباطل،وهرگز برای کشف گناه،تجسس وتفحص در حال مردم نکنید، وغیبت وبدگوئی پشت سر همدیگر نکنید، آیا از شماها کسی دوست دارد که گوشت برادرش را که مرده است بخورد؟ هرگز، شما مکروه می دارید پس از خداند بترسید (از گناهان بپرهیزید) که خداوند قبول کننده توبه ورحیم است توجه می کنید که در این آیه پروردگار با تاکیدات فراوان مؤمنین را از گناهانی که در جامعه بسیار اثر نامطلوب دارد وانسجام جامعه را بهم میریزد وعداوت را زیادتر می کند وگناهان رابیشتر می گرداند پرهیز داده است که با اختصار به اسامی آن گناهان اشاره می کنیم :
۱- مسخره واستهزا واهانت به مسلمین
۲- اسم ولقب بد بهمدیگر گذاشتن وبا آن القاب همدیگر راخطاب کردن.
۳- بدگمانی نسبت به مردم (سوءظن)
۴- تجسس از معایب واحوال شخصی مردم
۵- غیبت وبدگوئی پشت سر مردم. دراین زمینه روایاتی نیز وارد شده است که در اینجا به نقل بعضی از آنها کفایت می کنیم :
۱- زراره،عن ابی جعفر، وابی عبدالله –علیهماالسلام – قالا : “ان اقرب ما یکون العبد الی الکفران یواخی الرجل الرجل علی الدین فیحصی علیه عثراته وزلاته لیعنفه بها یوما ما ” زراره از امام باقر وامام صادق- علیهما السلام –نقل می کند که فرمودند : نزدیکترین موقعیتی که هر مسلمان به فکر دارد هنگامی است که علیه برادر دینی خود گناهانی را تفحص وجمع آوری کند تا روزی بوسیله آن گناهان او را سرزنش نماید.
۲- اسحاق بن عمار، قال: سمعت ابا عبدالله- علیه السلام – یقول: “قال رسول الله (ص) یا معشرمن اسلم بلسانه ولم یخلص الایمان الی قلبه ! لا تذموا المسلمین ولا تتبعوا عوراتهم فانه من تتبع عوراتهم تتبع الله عورته ومن تتبع الله – تعالی – عورته یفضحه ولو فی بیته.” – اسحاق بن عمار از امام صادق (ع)،نقل می کند که فرمودند رسول الله (ص) فرمود ای کسانی که در زبان مسلمان شدید لکن در قلبهایتان ایمان رسوخ پیدا نکرده است! مسلمانان را سرزنش ونکوهش نکنید و از عیوب آنان تجسس ننمائید، زیرا هر کس دنبال تفحص وجستجو از عیوب مخفی و اسرار مردم باشد خداوند اسرارش را دنبال می کند واو را مفتضح می کند گرچه درخانه خودش باشد.
۳- عن ابی عبدالله(ع)قال:”من اَنبَ مؤمناأنبه الله فی الدنیا والاخره”[۳]. امام صادق فرمودند هر کسی مؤمنی را سرزنش کند خداوند در دنیا وآخرت او را سرزنش خواهدکرد. وباز اسحاق بن عمار از امام صادق نقل می کند که فرمود رسول الله فرمود” من اَذاع فاحشهً کان کمبتدیها ومن عَیر مؤمناً بسیئ لم یمت حتی یرکبه[۴]
– هر کس عمل بدی را از مؤمنی افشا کند ودر میان مردم شیوع دهد مانند عمل کنندۀ به آن گناه است،هرکسی شخصی را برای عمل سرزنش کند نمی میرد جز آنکه خودش نیز آن عمل را مرتکب شود. همه این روایات وروایات دیگر این مطلب را می رسانند که خداوند نمی خواهد که بوسیله گناهی که مسلمانی مرتکب شده ومخفیانه انجام داده وپرده دری نکرده است واحترام جامعه اسلامی واحکام اسلامی را در ملإ عام حفظ کرده آبرو وحیثیت واحترامش از میان برود بلکه اگر کسی به گناه مخفی کسی اطلاعی نیز پیدا کند واجب است که بپوشاند ونقل آن در محافل ومجامع مردم، حرام واز گناهان کبیره واشاعه فحشا است وحفظ وپوشیدن عیب مردم یکی از فضائل انسانی است که اسلام به آن اهمیت می دهد واجر زیادی دارد. شیخ عبد الرحمن جزیری در جلد پنجم کتاب”الفقه علی المذاهب الاربعه”می نویسد:
” لان الاسلام امربالستر علی الأعراض حتی لا تشیع الفاحشه بین المجتمع لقول الرسول (ص) :
من ستر مسلمٍ سیتر الله عورته یوم القیامه قال:من رای عوره فسترها کان لمن اَحیا مروده” در زمینه اینکه چرا نباید اشاعه گناه کردوعیب وگناهان مردم را تفحص کرد می گوید: برای اینکه اسلام دستور داده است که اعراض مردم پوشیده باشد تااینکه درمیان جامعه گناهان اشاعه پیدا نکند،وبخاطر فرمایش رسول الله که فرمود:هر کس ستری وعیبی از مسلمانی را بپوشد خداوند روز قیامت عیوب او را می پوشاند ومخفی نگاهدارد گویا یک دخترزنده بگور را از قبر در آورده ونجات داده است. بالأخره آنچه از مجموع آیات و روایاتی که در زمینه های مختلف اخلاقی اجتماعی از قبیل حرمت غیبت وتجسس واشاعه فحشا واستهزا وتحقیر واهانت به مردم مسلمان و وجوب حفظ اسرار مردم وکتمان آن وامثال آنها آمده است استفاده می شود این است که پروردگار متعال برای حفظ حیثیت افراد وبهره برداری بیشتر از نیروهای انسانی در هر طبقه و قشر خاص که هست نمی خواهد بعضی از گناهان که در رابطه با اشخاص واخلاقیات است دنبال وتحقیق شود وپیش قاضی وحاکم بمرحله اثبات برسد ومجازات شود، که این باعث از بین رفتن ابهت گناه درجامعه وترغیب دیگران به گناه وبی اعتبار ساختن مردم در میان اجتماع وجری کردن آنان به گناه و عقده ای نمودن عده ای از مردم خواهد شد،لکن اگر کسی علنی گناه وپرده دری کند وحیثیت وعفت جامعه را لکه دار سازد وبه احکام اسلام ومقدسات مذهبی بی اهمیت باشد آنجا لازم است که مسلمین نهی از منکر کنند- از مرحله ارشاد وآگاهی دادن تا مرحله مبارزه عملی باآن ومجازات مجرم که بوسیله قضای اسلامی واجرای حدود الهی انجام می گیرد. اگر در روایاتی که در رابطه با اثبات زنا ولواط ونسبت دادن آنها به مردم که قذف نامیده میشود- وهمچنین در اثبات دیگر عند القاضی توجه کنیم وبیشتر دقت نمائیم متوجه می شویم که با چه شرائط سختی گناهان مذکور پیش حاکم باید ثابت شود وبرای اثبات جرائم فوق، تحقیق وجستجو کردن وبا راههای مختلف، متهم را به اعتراف وادار ساختن ویاکنترل کردن تلفن وامثال آنها از گناهان کبیره وحرام است. لکن در رابطه با جرائم سیاسی واجتماعی مانند توطئه علیه اسلام وحکومت اسلامی، وقیام برای براندازی حکومت اسلامی،وجاسوسی به نفع اجانب وکفار محارب، وکمک به جرائم فوق بهر نحوی که باشد ازحکم فوق مستثنی است واز باب اینکه مهمترین واجب،حفظ کیان اسلام وحکومت اسلامی است ما تمام همت خود را برای از بین بردن توطئه علیه اسلام باید بکار بگیریم واز هر طریق ممکن،جرائم سیاسی اجتماعی را کشف وتوطئه را خنثی نمائیم. البته در اینجا نیز باید با رعایت احتیاط کامل واهم و مهم باشد که تفصیل مسئله به جای دیگر موکول می شود،لذا امام بزرگوار که همواره رهنمودهایشان الهام گرفته از قرآن وسنت رسول الله واهل بیت عصمت –علیهم السلام – است درپیام هشت ماده ای خود با توجه به اصول واحکام اسلام تا حد زیادی مردم مسلمان ایران را به مسائل اسلامی واخلاقی که بسیارمهم ولازم بود متذکر نموده اند ویکی از گرفتاریهای جامعه ما پس ازانقلاب اسلامی ایران- که عدم رعایت اخلاق اسلامی ایران- که عدم رعایت اخلاق اسلامی وحفظ حیثیت اجتماعی وامنیت شغلی بود-ازمیان برداشته شد. و ما امیدواریم که امت شهیدپرور ایران ونهادهای انقلابی وارگانهای قضائی با رعایت اخلاق اسلامی وپیام هشت مادهای امام،جامعه انقلابی ایران را همواره بسوی رشد وتکامل و تعالی انسانیت پیش ببرند. ادامه دارد
[۱] – سوره حدید آیه ۲۵٫
[۲] – سوره حجرات آیه های ۱۱-۱۲
[۳] – وسائل،ج ۸،ص ۵۹۶٫کافی،ج ۲، صفحه ۲۶۴٫
[۴] – وسائل،ج ۸،ص ۵۹۶-کافی،ج ۲،صفحه ۲۶۵٫