معاد

قسمت دوم

آیت الله جوادی آملی

زنده شدن یاد قیامت در دلها

 

در بحث گذشته معلوم  شد که قرآن کریم هدف رسالت انبیاء راهم قیام مردم  بالقسط والعدل  می داند، هم تهذیب جان مردم وهم خروج آنها از ظلمت به نور، وگفتیم که رسیدن به هدف با اجرای حدود وفشار حدید میسر نیست بلکه عامل رسیدن به تهذیب ، طبق شواهد گذشته، یاد قیامت است. اما عواملی که یاد قیامت را در دلها زنده می کند چیست ؟ این موضوع  بحث  ما است، در این باره قرآن چند چیز را بیان می فرماید یکی نزدیک دانستن قیامت است که بدانیم قیامت نزدیک است ودور نیست بحث در این باره ضمن بیان آیات سوره معارج واحزاب گذشت. همچنین قران در آیه۱ ، سوره انبیاءو سوره قمر، قیامت را نزدیک می شمارد. آیه اول سوره انبیاء این  چنین  میفرماید :” اِقترب للناس حسابهم وهم فی غفله معرضون ” – یعنی حسات مردم نزدیک شد ( اقتراب بالاتر ازقرب است مثل اقتدار که از آن معنی یی فهمیده می شود که از قدرت فهمیده نمی شود،نزدیکی کامل را اقتراب می گویند ( اقتربت الساعه ) یعنی قیامت خیلی نزدیک است ) این احتمال نزدیکی  قیامت کافی است برای اینکه انسان به یاد آن باشد. قرآن می فرماید اینها در حال غفلت روبر می گردانند،معنی غفلت آن است که چیزی باشد وانسان توجه نکند، قرآن برای رفع این غفلت، جریان قیامت را مطرح می کند تابجای غفلت،تذکر ایجاد شود همانطور که ابراهیم واسحق ویعقوب تذکر داشتند :

” واذکر عبا دنا ابراهیم واسحق ویعقوب ” ” اُ ولی الأیدی والأبصار انا اَخلصنا هم ” ” بخالصهٍ ذکری الدارِ ”

که بحث آن گذشت،یعنی یاد، قیامت این  انبیاء رابه مقام رسانید.”ذکری الدار” یعنی به یاد  خانه بودن چون اینجا معبراست وانسان در آن رهگذر  وقتی رهگذر به یاد خانه باشد  راه را سریعتر طی میکند. بحث در این است که چه کسی این ذکری وتذکره الهی را می پذید.قران تذکر می دهد که چه کسانی قبول می کنند :

“ان هذه تذکره ” چه کسی می پذیرد ؟ ” تعیها اذن واعیه ” درقرآن “اذان ” تعبیر شده است یعنی آن گوشهائی که وعاء وظرف این ذکری ویاد آوری است، حرف وقتی از گوش به دل نشست می شود وعاء ووقتی به گوش گذشت نه دل می شود معبر. یکی ازمصادیق اذن واعیه بفرموده رسول اکرم(ص) امیرالمؤمنین (ع)است درسوره قمر هم در آیه اول فرموده است

“اقتربت الساعه وانشق  القمر ”

در سوره معارج واحزاب هم فرموده قیامت نزدیک است. درآیات سوره‌های انبیاء وحشر وقیامت در بعضی می فرماید خیلی نزدیک است ودر بعضی  تعبیر به فردا می کند که اگر انسان فهمید نزدیک است به یاد آن خواهد بود و یاد قیامت  نقش سازنده دارد. در سوره حشر،آیه ۱۸ می فرماید : یا ایها الذین آمنوا اتقوالله و”

” لتنظر نفس ما قدمت لغد واتقوالله ”

که در این آیه با فاصله کم وکوتاهی  دو بار دستور تقوی می دهد ودر وسط آیه دعوت به نظر ومحاسبه می فرماید که ناظر به دو مطلب  است یکی مراقب بودن که هر انسانی موظف است “رقیب” خودباشد واعمال خود را یاد داشت کند وهم “حسیب” خود باشد که آن اعمال یاد داشتشده را حسابرسی نماید که آیا ضرر کرده است ویا نفع  برده است.تقوای اول ناظر به مراقبت است “یا ایهاالذین  آمنوااتقوالله، اتقواالله  درچه چیز ؟در اینکه مراقب باشید،اینطور نباشدکه اعمال خوب رایاد داشت کنید وکارهای زشت رافراموش کنید، وبعد از یادداشت حسابرس خوبی هم باشید، واین مطلب ازبیانات معصومین است که کسی که شبانه روز  به حساب خودش نرسد  از مانیست. وقتی انسان در تقوی مراقب بود وحساب خوب وبد را کرد اگر خوب بود بگوید: “ما بکم من نعمه فمن الله “واگر بد بود بداند تقصیر  خود اوست وتوبه کند، مبادا توجیه گر خوبی برای خودش باشد بلکه در مراقبت ومحاسبه هر دو باید تقوی رعایت شود ودر دنباله آیه هم می فرماید هر انسانی ببیند که برای فردایش چه فرستاده است. قرآن قیامت را در حکم قرب وفردا می داند لذا در جوامع روائی ما آمده است که اگر کسی فردا را به حساب عمر خودش بیاورد حق عمر را ادا نکرده است، حق عمر در وقتی ادا می شود که انسان،گذشته را به حساب عمر بیاورد نه آینده مشکوک را.پس قیامت نزدیک است وخدا هم ” خبیر بما تعلمون ” است ومی داند چه کردید وسریع الحساب است چون حسابرسی کامل است ومی داند شما چه کردید ولی برای اینکه شما گذشته تان را تدراک کنید ونعمتهائی را هم که در اثر اطاعت بشما رسیده است قدر دانی کنید در حسابرسی تقوی را فراموش نکنید :

” ولا تکونوا کالذین نسوالله فانسا هم انفسهم “مبادا طوری باشید که خدا را فراموش کنید تا کم کم خودتان راهم خدا از یادتان ببرد که دیگر به فکر خودتان وانسانیت نباشید. قرآن می فرماید اینها که به یاد خدا نیستند فقط به فکر خودشانند. این خویشتن عقلی و حقیقیمان را فراموش می کنیم وفقط به فکر خویشتن طبیعی ومادی خود فرو می رویم که در این باره در سوره آل عمران آیه ۱۵۴ فرموده است : “قد اهمتهم انفسهم ” ودرسوره حشر،آیه ۱۹ می فرماید : اینها خود شانرا فراموش کرده اند.معلوم می شود انسان دارای حقیقت های گوناگون ودرجاتی است، گاهی می فرماید ” اینها خودشان رافراموش کردند” وگاهی میفرماید “اینها فقط به فکر خودشانند ” آن کسی که به فکر خودوآسایش  بدن خویشتن است حقیقت واقعی خویش رافراموش کرده است. در سوره قمر هم از قیامت به فردا تعبیر شده است. وقتی درباره انبیاء گذشته تکذیب قومشان رانقل می کند می فرماید :

” کذبت ثمود  بالنذر فقالوا ابشرا منا”

” واحدا نتبعه انا اذا لفی ضلال وسعر”

” ألقی الذکر علیه من بیننا بل هو ” “کذاب اشر سیعلمون غدا من الکذاب ”

” الاشر”. اینها یک سلسه عوامل “ذکری الدار ” است که انسان به یاد قیامت باشد. مطلب دیگر  که در یاد قیامت نقش دارد این است که قرآن قیامت را روز تجسم اعمال می داند، یعنی خودعمل – بعینه – ظاهر می شود ودامنگیر انسان می شود که به هیچ وجه قابل انکار نیست. یک چنین صحنه ای که در پیش باشد انسان را وادار می کند به یاد آن روز باشد. درسوره آل عمران دو جا این مسئله را مطرح می کند. در آیه  ۱۶۱، در بعضی جنگها که غنائمی بدست آمده بود عده ای خواستند رسول الله رامتهم کنند، بعد این آیه آمد :”وما کان لنبی ان یغل  ” – هرگز پیامبر اهل غل وخیانت نیست، چرا ؟چون یک اصل کلی در قرآن است که هر کس خیانت کرد همان متن خیانتش در قیامت ظاهر می شود: ” ومن یغلل یات بما غل یومالقیمه “لذا قابل انکار نیست. در این صورت اگر کسی بداند که به هیچ وجه خیانتهای  او دردنیا قابل انکار نیست ویک رسوائی همگانی در پیش خواهد داشت آیا این کافی نیست که او را امین کند؟ این “ذکری الدار” کافی نیست که او را از خیانت برحذر بدارد ؟ چون امروز، انسان خائن ممکن است در جائی مخفی، کاری انجام دهد وشرمنده نشود اما در قیامت چطور؟ آیا در قیامت هم ممکن  است که کسی خود را پنهان کند وحفظ نماید ؟ از رسول اکرم (ص) سئوال می کردند که جریان این  کوه ها در قیامت چه می شود ؟ “یسئلونک عن الجبال  فقل ینسفها ” “ربی نسفا ” خدا فرمود بگو که خدای من این کوه ها را می کوبد>تمام این ناهمواریها هموار می شود، تمام دره ها پر می شود وصاف، وهیچ کجی وتپه وتلی وکوهی باقی نمی ماند،این  سرزمین قیامت است. وچشم انسان –طبق فرموده سوره ق – “حدید” بنابراین چشم ، تیز است وانسان خائن با متن عمل وخیانت خود ظهور می کند آن وقت جائی برای استتار باقی نماند، آیا ممکن است انسان به یاد این سه مطلب قرآن باشد ودستش به خیانت دراز شود؟ در آنجا مسئله رسوائی مهمتر از مسئله سوزش آتش است واینکه در سوره آل عمران آیه ۱۹۲ دارد: “ربنا انک من تدخل النار فقد اخزیته ” سرّش همین است، مسئله مهم این است که محکوم به آتش آبرو رفته است واین خیلی مهم است که از طرف دیگر یک عده ” وجیه عندالله ” باشند مثل انبیاء ومؤمنین واولیاء، کما اینکه  درباره عیسی خدا می فرماید ” وکان وجیها ” اینها آبرومندند پیش خدا وآبروی آنها محفوظ است. اگر کسی این سه آیه را کنار هم گذاشت وگفت – حجابی در قیامت نیست سرزمین قیامت هم صاف است،وچشم اهل محشر هم تیز است، وانسان خائن هم طبق آیه ۱۶۱ از آل عمران با متن خیانت روبرو می شود آن وقت این ذکرای  قیامت کافی نیست که انسان را امین کند؟ درجای دیگر در سوره آل عمران، آیه ۱۸۰ جریان بخل بخیلها را طرح می کند ومی فرماید : ” ولایحسبن  الذین یبخلون بما آتیهم الله من فضله هو خیرا لهم ” یعنی خیال نکنند کسانی که بخل می ورزند نعمتهای الهی را و در راهش صرف نمی کنند راه خیری رامی روند، ” بل هو شر لهم “- بخل برای اینها شر است، “سیطوقون ما بخلوا به یوم القیمه “- آن چیزی را که اینها به آن بخل ورزیدند طوق لعنتی می شود درقیامت به گردن آنها،خود این عمل  حاضر است وظاهر، خود این “ذکری الدار ” است که انسان معتقد به این مطلب باشد که بخل، روز قیامت طوق گردن او خواهد شد.ومهمتر ازهمه گذشت وسخاوت در جان است که باعث شهید شدن است، اینهائی که یاد قیامت رااز دست داده اند همین که صحبت جنگ وجهاد ودفاع می شود سنگین به زمین می چسبند، این مطلب راهم در سوره توبه،آیه ۳۸ بیان فرموده است واز این افراد مذمت فرموده است : “یاایهاالذین آمنوا ما لکم اذا قیل لکم “انفروا فی سبیل الله اثاقلتم الی الارض” چرا بدنتان برجانتان ترجیح پیدا کرده است ؟ چرا سنگینیها را به طرف زمین می کشانید ؟ آیا راضی شدید  به زندگی دنیا عوض آخرت ؟”فما متاع الحیوه الدنیا فی الاخره الاقلیل….”دنیا در جنب قیامت یک متاع کمی است، به یاد آن متاع فراوان باشید تا جانتان را از چنگال زمین نجات بدهید، واینرا هم بدانید که اگر شما به جبهه نرفتید اینچنین نیست که خدادین را رها کند وکافرها را پیروز کند،اگر شما نرفتید اول خدا عذاب دردناکی برای شما قرار داده است ودوم: “یستبدل قوما غیرکم ” – عده دیگری رااعزام میکند ” ولاتضروه شیئا  والله علی کل شیئا والله علی کل شیئ قدیر”بخل چه درنثار جان وچه د رنثار مال اثر زشتش  روز قیامت ظاهر می شود. در آخر سوره محمد(ص) می فرماید :”ها انتم هؤلإ تدعون لتنفقوا فی سبیل الله “شما همانهائی هستید که دعوت می شوید تا در راه الله انفاق کنید، “فمنکم من یبخل ومن یبخل  فانما یبخل عن نفسه والله الغنی وانتم الفقراء وان تتولوا یستبدل قوما غیرکم ثم لا یکونوا امثالکم”اگر شما بخل ورزید خداوند دین را رها نمی کند بلکه عده ای سخی راکه مثل شما نیستند بجای شما می آورد که”ذکری الدار” آنها را در نثار جان ومال سخی می کند. با توجه به این دو نکته  در سوره توبه وسوره دیگر که بنام رسول الله است این مطلب معلوم می شود که اگر شما بخل ورزیدید  خداوند عده دیگر سخی تر را اعزام می کند.ادامه دارد

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *