رهنمودهایی از تاریخ اسلام برای تداوم انقلاب اسلامی

قسمت دوازدهم

حجه الاسلام و المسلمین رسولی

اهمیت هجرت ازنظر اسلام

اکنون که داستان هجرت مسلمانان به حبشه را خواندید بد نیست بعنوان رهنمودی ازاین واقعه ی مهم تاریخی، فوائدی راکه این هجرت و هجرتهای دیگر تاریخی در اسلام داشته بازگو کنیم و این بحث، مقدمه ای باشد برکاوش و تحقیق درباره ی هجرت دیگری که در اسلام اتفاق افتاد و ازاهمیت بالاتر و بیشتری برخوردار بود و آن هجرت پیامبر گرامی اسلام و مسلمانان صدر اسلام به شهر یثرب (مدینه طیبه) است که بخاطراهمیت ویژه ای داشت مبدا تاریخ اسلام و سرفصل بسیاری ازوقایع مهم تاریخی دیگر گردید.

درآغاز بد نیست هجرت را ازدیدگاه قرآن و حدیث بنگریم و اهمیت فوق‌العادۀ آنرا درتکامل انسآنها و پیشرفتهای مادی و معنوی اقوام و ملل آزروی کلام خدا و رهبران دینی بشنویم و سپس به تجزیه و تحلیل ور هنمود آن بپردازیم.

در قرآن کریم در بیش از بیست آیه، مسئله ی هجرت و فوائد و ثواب و پاداش آن مطرح شده و در هرجا به نوعی بدان ترغیب گردیده است .

دریکجا فرموده است:  ¨bÎ) šúïÏ%©!$# (#qãZtB#uä z`ƒÉ‹©۹$#ur (#rãy_$yd (#r߉yg»y_ur ’Îû È@‹Î۶y™ «!$# y7Í´¯»s9’ré& tbqã_ötƒ |MyJômu‘ «!$# [۱]

-براستی کسانی که ایمان آورده و آنانکه هجرت کرده در راه خدا جهاد نمودند اینانند که امید به رحمت پروردگار خود دارند.

ودر جای دیگر فرموده:  tûïÏ%©!$$sù (#rãy_$yd (#qã_̍÷zé&ur `ÏB öNÏd̍»tƒÏŠ (#rèŒré&ur ’Îû ’Í?‹Î۶y™ (#qè=tG»s%ur (#qè=ÏFè%ur ¨btÏeÿx._{ öNåk÷]tã öNÍkÌE$t«Íh‹y™ öNßg¨Yn=Ï{÷Š_{ur ;M»¨Zy_ “̍øgrB `ÏB $pkÉJøtrB ㍻yg÷RF{$# $\/#uqrO ô`ÏiB ωYÏã «!$# ۳ ª!$#ur ¼çny‰YÏã ß`ó¡ãm É>#uq¨W9$#[2]

  • آنانکه هجرت کرده و از شهر و دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیده و مبارزه کرده و کشته شدند بدیهای آنانرا بپوشانیم و در بهشتهائی که از زیر درختان آن نهرها جاری است در آوریم و این پاداشی است ازخدای تعالی و پاداش نیکو درنزد خدا است.

ودر سوره ی انفال با تاکید و صراحت بیشتری میفرماید:  šúïÏ%©!$#ur (#qãZtB#uä (#rãy_$ydur (#r߉yg»y_ur ’Îû È@‹Î۶y™ «!$# tûïɋ©۹$#ur (#rur#uä (#ÿrçŽ|ÇtR¨r šÍ´¯»s9’ré& ãNèd tbqãZÏB÷sßJø۹$# $y)ym 4 Nçl°; ×otÏÿøó¨B ×-ø—Í‘ur ×Lq̍x. [3]

  • آنانکه ایمان آورده و هجرت کردند و درراه خدا جهاد نمودند و آنانکه به مهاجران منزل داده و آنها را یاری کردند اینها به حقیقت اهل ایمانند و آمرزش و روزی نیکوی الهی مخصوص آنها است.

ودر سوره ی توبه بصورت جامعتر و کامل تر ی میفرماید:

tûïÏ%©!$# (#qãZtB#uä (#rãy_$ydur (#r߉yg»y_ur ’Îû È@‹Î۶y™ «!$# ôMÏlÎ;ºuqøBr’Î/ öNÍkŦàÿRr&ur ãNsàôãr& ºpy_u‘yŠ y‰YÏã «!$# ۴ y7Í´¯»s9’ré&ur ç/èf tbrâ“ͬ!$xÿø۹$# ÇËÉÈ   öNèdçŽÅe³t6ムOßgš/u‘ ۷pyJômtÎ/ çm÷YÏiB 5bºuqôÊ͑ur ;M»¨Zy_ur öNçl°; $pkŽÏù ÒOŠÏètR íOŠÉ)•B ÇËÊÈ   šúïÏ$Î#»yz !$pkŽÏù #´‰t/r& 4 ¨bÎ) ©!$# ÿ¼çny‰YÏã íô_r& ÒOŠÏàtã[۴]

که در این سه آیه بطور خلاصه درجه والایی راکه در پیشگاه خدای تعالی و رستگاری واقعی،  و مژده رحمت جاودانی، و خلود ابدی دراین نعمتهای بهشتی را از آن مهاجران و مجاهدان در را ه خدا میداند.

*              *      *

و نکته‌ی جالب و مهم درهمه‌ی این آیات کریمه آن است که در همه جا هجرت را حتی بر جهاد درراه خدا مقدم داشته و پس ازایمان به خدا هجرت را نشانه ی امید به رحمت پروردگار، ووسیله ی جبران گناهان، ورود  در بهشت، ووصول به پاداش بزرگ و رسیدن به حقیقت ایمان، و آمرزش و روزی نیکو، و رستگار ی ورضوان حق تعالی و نعمت های جاویدان بهشتی و خلود درآن، و بطور اجمال منشا همه ی سعادتها میداند، و بگفتۀ یکی از دانشمندان این تقدم و تأخر ها بسیار پرمعنی و قابل تامل است و بصورت تصادف و بیهوده نیست.

چند آیه ی جالب دیگر دراین باره :

آیات کریمه ی قرآنی همگی جالب و پرمعنی و زنده و آموزنده و معجزه آسا است و بخصوص آنها که به قوم قبیله ی خاصی اختصاص نداشته و بجای معینی محدود نمی­باشد و به صورت عام و خطاب به همه ی انسآنها است، اگرچه بصورت نتیجه گیری ازداستانی باشد و یا درذیل یکی از احکام الهی بیان شده باشد.

همه میدانیم که برطبق متون اسلامی و حکم فطرت و عقل و سعادت و شقاوت هرانسانی بدست خود اواست و چنان نیست که برخی از فلسفه بافان گفته اند که انسان در این باره بی اختیار وبی اراده است وخدای تعالی نیز برای نشان دادن راههای خوشبختی و بدبختی،  گذشته از پیغمبران الهی، چراغ باطنی و عقل را هم برای هر انسانی قرار داده است تا بکمک آنها راه را از چاه تمیز داده و بگمراهی و ضلالت نیفتد و درپیشگاه وی نیز عذر و بهانه ای نداشته باشد،  و این حقیقت زیبا در قرآن کریم با بیآنهای مختلف  و گویایی ذکر شده وگاهی نیز در قالب مثال وداستان و گفت وشنود ها درآمده که برای بیان این حقیقت، گویاتر و برای رساندن مطلب، رساتر از یک بیان ساده است.

باتوجه به این مقدمه ی کوتاه اکنون به آیات زیر، توجه نموده و ببینید که خدای تعالی درضمن یک گفتگوی کوتاه میان فرشتگان و کسانی که بخاطر دلبستگی به خانه وزندگی، تن به خواری ظلم و ستم داده و نتوانسته اند ایمان آورده و یا اظهار ایمان خود کنند و در حال نگون بختی و سیه روزی از دنیا میروند،  چگونه علت این سیه روزی را بیان فرموده وبا چه بیان دل نشینی به هجرت راهنمایی نموده و دستور میدهد، و بدنبال آن فوائد بزرگی را که هجرت در بردارد بازگو کرده و تشویق میکند:  ¨bÎ) tûïÏ%©!$# ãNßg9©ùuqs? èps3Í´¯»n=yJø۹$# þ‘ÏJÏ۹$sß öNÍkŦàÿRr& (#qä۹$s% zNŠÏù ÷LäêZä. ( (#qä۹$s% $¨Zä. tûüÏÿyèôÒtGó¡ãB ’Îû ÇÚö‘F{$# 4 (#þqä۹$s% öNs9r& ô`ä۳s? ÞÚö‘r& «!$# Zpyèřºur (#rãÅ_$pkçJsù $pkŽÏù ۴ y7Í´¯»s9’ré’sù öNßg1urù’tB æL©èygy_ ( ôNuä!$y™ur #·ŽÅÁtB ÇÒÐÈ   žwÎ) tûüÏÿyèôÒtFó¡ßJø۹$# šÆÏB ÉA%y`Ìh۹$# Ïä!$|¡ÏiY9$#ur Èbºt$ø!Èqø۹$#ur Ÿw tbqãè‹ÏÜtGó¡o„ \’s#‹Ïm Ÿwur tbr߉tGöku‰ Wx‹Î۷y™ ÇÒÑÈ   y7Í´¯»s9’ré’sù Ó|¤tã ª!$# br& uqàÿ÷ètƒ öNåk÷]tã ۴ šc%x.ur ª!$# #‚qàÿtã #Y‘qàÿxî ÇÒÒÈ   * `tBur öÅ_$pkç‰ ’Îû È@‹Î۶y™ «!$# ô‰Ågs† ’Îû ÇÚö‘F{$# $VJxîºtãB #ZŽÏWx. Zpyèy™ur 4 `tBur ólãøƒs† .`ÏB ¾ÏmÏF÷t/ #·Å_$ygãB ’n<Î) «!$# ¾Ï&Î!qߙu‘ur §NèO çmø.͑ô‰ãƒ ßNöqpRùQ$# ô‰s)sù yìs%ur ¼çnãô_r& ’n?tã «!$# ۳ tb%x.ur ª!$# #Y‘qàÿxî $VJŠÏm§‘[۵]

به کسانی که فرشتگان جانشان را می­ستانند -در حالی که برخویش ستمکارند- فرشتگان گویند: شما درچه حالتی بودید؟ گویند:  ما در ان سرزمین بیچاره وزبون بودیم، فرشتگان گویند: مگر زمین خدا فراخ نبود که در آن مهاجرت کنید؟ اینانند که جایگاهشان دوزخ است و چه سرانجام شومی است دوزخ، بجز مردان و زنان و فرزندان ناتوانی که نه چاره ای می­توانستند اندیشید و نه راه گریزی می­توانستند پیش گرفت که امید است خداوند از آنان درگذرد وخداوند پرگذشت و آمرزنده است،  و آن کس که در راه خدا مهاجرت کند درروی زمین فراخنای بسیا ر و پناهگاه و را ه چاره ی زیادی خواهد یافت،  و ان کس که از خانه ی خود برای هجرت بسوی خدا بیرون رود و آنگاه مرگش فرارسد براستی که پاداش او بر خدا است و خدا آمرزنده و مهربان است.

براستی که این آیه ی کریمه راه عذر رابر انسان می­بندد و هر بهانه‌ای را ازاو میگیرد، تا جائیکه اگر در آن عالم (عالم بازپرسی و سئوال و جوابی که در این آیه ذکر شده)بگوید:  هجرت از شهر و دیار و سفر برای من خطر فرارسیدن مرگ ر ا داشت پاسخ آنرا نیز داده و میگوید :  واگر در اینراه مرگش فرا رسد پاداش او برخدا است و خدای بزرگ پاداش اور امیدهد. . .

ودر جای دیگرصورت دوم مرگ را نیز که کشته شدن و شهادت باشدضمیمه کرده و چنین فرماید:  šúïÏ%©!$#ur (#rãy_$yd ’Îû È@‹Î۶y™ «!$# ¢OèO (#þqè=ÏFè% ÷rr& (#qè?$tB ãNßg¨Ys%ã—öuŠs9 ª!$# $»%ø—Í‘ $YZ|¡ym 4 žcÎ)ur ©!$# uqßgs9 çŽöyz šúüÏ%Ηº§۹$# ÇÎÑÈ   Nßg¨Yn=Åzô‰ãŠs9 Wxyzô‰•B ¼çmtRöq|Êötƒ ۳ ¨bÎ)ur ©!$# íOŠÎ=yès9 ÒOŠÎ=ym  [۶]

وآنانکه در راه خدا هجرت کرده و کشته شوند یا مرگشان فرارسد،  حتما خداوند روزی نیکویی بدآنها خواهد داد وبراستی که خداوند بهترین روزی دهندگان است، و حتما خداوند آنها را درمنزلی در آورد که بدان خوشنود باشند و براستی که خداوند دانا و بردبار است .

که دراینجا میخواهد این حقیقت را بیان فرماید که اینان اگرچه جان برسر این راه گذارند و بمیرند و یا کشته شوند نه تنها چیزی ا زدست نداده‌اند، بلکه چیزی یافته اند، و بیش ازآنچه ازدست داده­اند درهجرت،  بدست خواهند آورد.

*              *              *

درروایات وتواریخ نیز که می­نگریم مشاهده میکنیم که مردان آسمانی و پیروان الهی هم این شیوه را معمول داشته و هجرت یکی ازبرنامه های زندگی آنها بوده است تا جائیکه یکی از بزرگان میگوید:

ما من نبیّ وَلا وصّی الاواختار العُزله فی زمانه اِما فی ابتدائه و اِما فی انتهائه [۷]

  • هیچ پیامبر و وصی پیامبری نبوده جز آنکه عزلت و هجرت از مردم را برگزیده یا در آغاز کارخود ویا در انجام آن.

واز «آرنولدتوین بی» Arnoldtoynbeeبرجسته ترین مورخ معاصر جهان درشاهکار عظیم خود بنام «بررسی تاریخ» نقل شده که می­گوید:

-شخصیتهای بزرگ تاریخ بشر که سازنده تمدن،  مذهب،  ویا جامعه ای بوده اند در دوره ی حیاتشان نخست ترک دیار خویش گفته اند، ویا از جامعه و سرزمین خویش بیرون رفته اند و پس از روزگاری غیبت که در آن برای انجام رسالت خطیرشان آماده گشته اند بمیان قوم خود بازگشته ­اند و کار شان را آغاز کرده اند. . . [۸]

که البته باید گفت:  سخن نخست درباره پیمبران الهی جامعتر و بحقیقت نزدیکتر است،  و ما وقتی تاریخ زندگی پیمبران بزرگ و اوصیای آنانرا ازنظر بگذرانیم صدق این گفتا ر روشن میشود، و در زندگی پیمبران بزرگی چون ابراهیم،  موسی و عیسی (ع) ورسول خدا حضرت محمدبن عبدالله (ص) واوصیای بزرگوارشان گاهی بجای یک هجرت ، هجرتهائی را مشاهده میکنیم.

درزندگی حضرت ابراهیم خلیل(ع) میخوانیم که چون آزر و قوم او را ارشاد نموده و بخدای یکتا و ایمان بحق فرا میخواند ولی سرسختی و سماجت آنهارا در پایداری برباطل مشاهده می­کند واز ایمانشان مایوس می­گردد آنها را درگمراهی عمیقی که در آن فرو رفته بودند و بهیچ قیمتب هم حاضر نبودند از آن بیرون آیند رها کرده و از نزد آنها بیرون میرود و چنانچه خدای تعالی حکایت فرموده هنگام جدائی از آنها آن مردم بت پرست را مخاطب ساخته بدآنها میگوید:

öNä۳ä۹͔tIôãr&ur $tBur šcqããô‰s? `ÏB Èbrߊ «!$# (#qãã÷Šr&ur ’În1u‘ #Ó|¤tã Hwr& tbqä.r& Ïä!%tæ߉Î/ ’În1u‘ $|‹É)x©[۹]

-من از شما و آنچه را جز خدا میخوانید کناره میگیرم و پروردگار خویش را میخوانم و امید آن دارم که چون او را بخوانم محروم نگردم.

وبدین ترتیب شهر و دیار و خانه و خانواده ی خود را ترک میکند و به شهر «حران» یا «حاران» هجرت میکند، و همین هجرت سرفصل نعمتهای بسیار و سرآغاز مبارزه ی آشکار علیه طاغوتهای زمان و بدنبال آن شکستن بتها و بنای خانه ی خدا و خیرات و برکات زیاد دیگری شد که خداوند نیز بصورت پی آمدهای پربرکت این هجرت و بدنبال همان آیه ی فوق قسمتی از آنرا بیان کرده و میفرماید:  $£Jn=sù öNçlm;u”tIôã$# $tBur tbr߉ç۷÷ètƒ `ÏB Èbrߊ «!$# $oYö۷ydur ÿ¼ã&s! t,»ysó™Î) z>qà)÷ètƒur ( yxä.ur $uZù=yèy_ $wŠÎ;tR ÇÍÒÈ   $oYö۷ydurur Mçlm; `ÏiB $uZÏFuH÷q§‘ $uZù=yèy_ur öNçlm; tb$|¡Ï۹ A-ô‰Ï¹ $wŠÎ=tã[۱۰]

  • و چون ابراهیم از آن قوم و آنچه را جز خدا پرستش میکردند دوری گزیدما اسحاق و یعقوب را بدو عطاکردیم و همه را پیامبر قرار دادیم، و از رحمت خویش بهره‌مندشان ساختیم و آْوازه ی نکونامی ایشانرا در جهان بلند گردانیدیم.

و در داستان حضرت موسی (ع) درسوره مبارکه ی دخان که بصورت اجمال نقل شده میخوانیم که خدای تعالی از قول آنحضرت نقل کرده که پس از گفتگوبا فرعون و پیروان او هنگامی که از ایمان آنها مایوس شد بدآنها فرمود bÎ)ur óO©۹ (#qãZÏB÷sè? ’Í< Èbqä۹͔tIôã$$sù [۱۱]

و اگر به من ایمان نمی آورید ازمن کنار گیرید.

وبدنبال آن از خدای تعالی راهنمایی میخواهد و شکایت حال خود و  آن مردم را نموده و خدای تعالی دعای اور ا اینگونه بیان میکند:

فَدَعا رَبَّهُ اِن ُّ هوءُلاءِ قَومٌ مُجرِمُونَ

  • پروردگار خویش را خوانده وگفت : پروردگارا اینان مردمی مجرم و گناهکارند. وخدای تعالی بدو دستور هجرت از مصر را به همراه بنی اسرائیل داده ومیفرماید:

فُاَسرِ بِعبادی لَیلاً اِ نَّکُم مُتّبعُونَ

  • بندگان مرا شبانه بیرون بر که شما را تعقیب خواهند کرد.

قرآن کریم هجرت رانشانه امید به رحمت پروردگار و وسیله جبران گناهان و ورود دربهشت و وصول به پاداش بزرگ و رسیدن به حقیقت  ایمان و رستگار ی میداند.

برای هر کس که با قرآن و حدیث و تاریخ آشنایی دارد بخوبی روشن است که همین هجرت – یعنی هجرت از مصر به فلسطین – برای بنی اسرائیل ، منشا چه تمدن بزرگ وتحول عظیمی گردید و چه نعمتها وبرکاتی برای آنان بدنبال داشت.

زندگانی حضر ت عیسی (ع) رانیز که مشاهده می­کنیم مجموعه ای از هجرتها است که زندگانی آن حضرت ر اتشکیل میدهد تا بدانجا که بگفته‌ی بسیار، آنحضرت را از آن جهت«مسیح» گفتند که بسیار در روی زمین سیاحت و گردش میکرد تا از مستمندان و بیماران روحی و جسمی دستگیری کند و آنها را مداوا نماید، تا بدانجا که در حدیث آمده:

وَکانَ مِن شَرایِعِ عیسی(ع) السِیحُ فی البِلاد»[۱۲]

-از جمله ی آداب شریعت حضرت عیسی (ع) سیاحت دربلاد بوده است، بهر صورت،  هجرت در همه ی ادوار وهمه شرایع بعنوان یک عامل حرکت وبیداری و پیشرفت مرام توحید و تبلیغ ادیان الهی بوده و به هرصورتی که انجا م شده است اگر چه به عنوان جنگهای نامقدس بوده،  درانتقال تمدنهاو تاسیس جوامع بزرگ بشری نقش بسزایی داشته و دارد که جای شرح و توضیح بیشتر دراین بار ه نیست.

و در تاریخ میخوانیم که اروپائیان تاقبل از جنگهای صلیبی و حرکتشان بسوی شرق و آشنایی با اسلام و مسلیمن دریک رکود و جمود خفت باری بسر میبردند و حصاری از اوهام و خرافات بردور خود کشیده و بیرون از ان حصار، جائی را نمیدیدند تا آنکه جنگهای صلیبی – با وجود ماهیت تجاوزگری آن – این حصار را شکست و آنان را بسوی شرق و تمدن بزرگ اسلام راهبر شد و بگفته ی مورخان و جامعه شناسان: جنگهای صلیبی و اکتشافات جغرافیایی، نخستین علت برای بیداری اروپا و عامل اساسی تمدن غرب و پیدایش رنسانس بوده است.

و اساسا چیزی که اسلام را به اقصی نقاط جهان-به خاور و چین و روسیه و قلب آفریقا و غرب اروپا-رسانید و صادر نمود همین هجرت ها و سفرهای مسلمانان و تجار و مبلغینی بود که به کشورها میرفتند و اسلام را با خود بخارج صادر میکردند.

درهمین زمآنهای اخیر هجرتهای مردان بزرگی چون سید جمال اسد آبادی  در بیداری مردم مشرق زمین و گسترش مبارزات ضد استعماری درمصر و عراق . . .  و تحریم تنباکو درایران نقش بسیار موثری داشت و بخصوص،  هجرت او به فرانسه و اقدام به نشر معارف اسلامی بوسیله ی مجلات و انتشاراتی چون مجله ی«عروه الوثقی» در بهترشناساندن اسلام برای غریبان حائز اهمیت زیادی بوده است.

و درزمان ما نیز مشاهده کردیم که چگونه هجرت تاریخی رهبر کبیر انقلاب اسلامی،  حضرت امام خمینی (ره) منشا تحولی عظیم در تاریخ کشور ما گردید و به ثمر رسیدن این درخت پربار و پرثمر گردید.

فوائد هجرت مسلمانان به حبشه

اینک بازگردیم بذکر فوائد هجرت تاریخی مسلمانان به حبشه و آثاری که این هجرت داشت:

۱-نخستین فایده ای که این هجرت برای مسلمانانی که بحبشه رفتند داشت آزادی خود آنان از دست مشرکان ورهائی یافتن اززیر بار ظلم و ستم فراوانی بود که خود و خاندانشان بدان گرفتار بودند، چه همانگونه که میدانیم اینان به انواع شکنجه و ظلم  از سوی مشرکان دچار بودند که شمه­ای از آنها را درشماره های پیشین مجله خوانده اید،  و از سوی دیگر بدستور پیامبر گرامی اسلام ناچار بصبر و بردباری و تحمل شکنجه بوده و نمی توانستند با آنها به مقابله برخاسته و مبارزه و جنگ کرده و از خود د فاع کنند و این وضع برای آنان بسیار ناگوار و تحمل آن بسیار دشوار بود،   و به یقین دستور هجرت به حبشه از طرف رسول خدا (ص) برای آنان پیروزی و فتح و گشایش و فرج بزرگی محسوب گردید و با خروج ازمکه، نفس راحتی کشیدند و خواب آسوده ای کردند. و همان گونه که خدای تعالی فرموده [۱۳] خود را در فراخنایی و سیع و دنیایی دور از تنگنا و ظلم مشاهده کردند. . .

وگذشته ازآنکه خود را آزاد ساختند فرشته زیبای ایمان به خدا و گوهر پرقدر اسلام عزیزی را نیز که بدست آورده بودند از شردیوان و ددانی چون ابوجهل و ابولهب نجات بخشیدند و با خیالی آسوده،  به انجام مراسم دینی خود،  درخارج از آن زندان مخوفی که مشرکان مکه برای آنان پدید آورده بودند پرداختند و محیط مساعد و آماده ای برای بارور ساختن و تربیت این نهال تازه،  بدست آوردند.

۲-بااین هجرت تاریخی، برای نخستین بار،  آئین انسان ساز اسلام را با خود بخارج ازمکه بردند و ازشبه جزیره عربستان و وادی حجاز نیز گذشتند و این ودیعه بزرگ آسمانی را از دریا نیز عبور داده به حبشه آوردند و این ندای جان بخش آسمانی و آیات روح بخش قرآنی ر ابگوش پادشاهان بی خبر مسیحی و کشیشان حبشی رساندند و دگرگونی عمیقی دراعماق جانشان پدید آوردند که در شماره ی پیش خواندید، تا آنجا که همان گونه که ملاحظه کردید برطبق  روایات بسیاری، این هجرت و آن برخورد، چنان اثر و تأثیری داشت که نجاشی را مسلمان کرده و یک چنین غنیمت و بهره‌ی بزرگی را نصیب مسلمانان گردانید و چنانچه گویند: مسلمانانی هم که اکنون درحبشه و اریتره هستند ازبرکات همان هجرت و از ثمرات همان برخوردها بوده که اکنون نیز ثمرات آن مشهورر میباشد.

  • افشای سران بی شخصیت مکه و جنایتکارانی همچون ابو جهل و ابو سفیان و دیگران که از هرگونه جنایتی باک نداشتند و همچون زالوی خونخواری بجان مردم مکه افتاده بودند و از راه ربا خواری و ترویج بت پرستی و فحشا و فساد و خرافات، ثروتهای زیادی اندوخته و همه را به نوعی برده ی خود ساخته بودند ولی در ظاهر خود ر ا«آل الله »! خواند و اهل حرم خدا مید انستند و چنین وانمود کرده بودند که آیین و عقاید ما نیز مقدس و محتر م و غیر قابل تغییر است و حرمت ما برهمگان لازم و فرض میباشند، و کسی را حق تعرض و ستیز  با ما نیست!و امثال این گونه موهوماتی که به کمک تبلیغات وسیع و پولهایی که دراین راه خرج می‌کردند توانسته بودندحتی در خارج از مکه و عربستان نیز آنها را در اذهان مردم وارد سازند.

این هجرت و بدنبال آن،  برخورد صادقانه ی مسلمانان مهاجر در مجلس نجاشی تمام این تبلیغات دروغین و موهومات را بر باد داد و بخصوص ماجرای رابطه ی نامشروع عماره با همسر عمرو عاص و کنیزک نجاشی و رسوائی های بعدی،  ماهیت آلوده و کثیف آنها را برای نجاشی و دیگران آشکار ساخت و از آن سو، صداقت و پاکی جعفرابن ابی طالب و مسلمانان همر اه او برای آنها واضح گردید، این بود اجمالی از فوائد و آثار این هجرت و اکنون یک رهنمود:

رهنمودی ازاین هجرت ویک درد نامه:

مجموعه ی آنچه تا بدینجا بشرح رفت تدریجاً یک وظیفه و مسئولیت برای ما ببار می آورد و بخصوص برای افراد ی که به زبآنهای مختلف آشنایی دارند و می­توانند با مسافرت به کشورهای مختلف در حفظ اسلام و یاصدور انقلاب اصیل اسلامی و محتوای آن نقش موثری داشته باشند،  زیرا اکنون با امکاناتی که از نظر دولت و ملت دراختیار دارند نمی­توانند در برابر هجوم تبلیغات بیگانگان و دشمنان اسلام،  بی تفاوت باشند و درپیشگاه خدای تعالی عذر و بهانه ای بیاورند.

براستی برای هرمسلمانی دردآور است که بشنود در آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر،  خانواه‌های مسلمانان مهاجر و فرزندانشان که ازایران و سایر کشورهای اسلامی بدانجاها رفته اند، بخاطر دسترسی نداشتن به اماکن مذهبی و مبلغ دینی، به آیین مسیح درآمده و تدریجا مذهب اسلام در خانواده ی آنان بکلی فراموش شده. . .

و دردآورتر از این، آن است که می­شنویم اینکار را واتیکان درسطح بسیار وسیعی با بودجه ی بسیار زیادی انجام میدهد، و اگر بشنوند یک نفر مسیحی مثلا در روستایی از دور افتاده‌ترین کشورهای آفریقایی سکونت اختیار کرده بلا درنگ کشیشی را بدانجا گسیل داشته تا رفع نیاز مذهبی او را بنماید و حتی برای بیمارانی که در بیمارستآنها بستری هستند کشیشهای سیار میفرستند که هر روزه به آنها سرکشی نموده تا در مورد رفع نیازمندیهای آنان اقدام نماید.

جالب این جا است که نگارنده به یکی از آقایانی که بدعوت گروهی از دانشجویان به یکی از کشورهای اروپایی سفر کرده بود ودر مراجعت ازشدت احتیاج و استقبال آنان سخن می گفت و مصرانه می خواست تا مبلغی بدانجا گسیل شود پیشنهاد کردم شما خودت با سابقه ای که پیدا کرده‌ای و تسلطی که بر زبان آنجا داری این کار را انجام بده؟ و او پس از تاملی که کرد گفت:

من نمی­توانم این ماموریت را انجام دهم وچون علت را پرسیدم گفت: من آدمی وسواسی هستم و در نجاست و طهارت خیلی دیر یقین می­کنم . . . . و امثال این سخنان. . . که برای من وشاید برای بسیاری ازمردم قانع کننده نبود!

آیا درروز قیامت و در پیشگاه خدای تعالی می توان اینگونه پاسخ داد؟

و آیا مسلمانان صدر اسلام نیز برای ترویج دین و مبارزه با شرک و کفر این گونه عمل میکردند؟ و این قدر بی حال و بی تفاوت بودند؟ و آیا مسئولیت بی توجهی نسبت به این همه مسلمانی که در اثر دسترسی نداشتن به یک عالم دینی و یک مبلغ مذهبی جذب مذهب دیگر میشوند و تحت تاثیر تبلیغات دیگران قرار می گیرند بعهده ی ما نیست؟و آیا مخاطب این آیات کریمه ی قرآنی و این تهدیدها ما نیستیم؟

ادامه دارد

 

[۱] .  سوره بقره ،  آیه ۲۱۸٫

[۲] . سوره آل عمران ، ایه ۱۹۵٫

[۳]  . سوره انفال ،  آیه ۷۴٫

[۴] . سوره توبه ،  آیه ۲۰-۲۲٫

[۵] . سوره نسا،  آیه های ۹۷-۱۰۰

[۶] . سوره حج ،  آِیه های ۵۸-۵۹٫

[۷] . المحجه البیضا ، ج۴،  ص۴٫

[۸] . پاورقی کتاب «محمد خاتم  پیامبران » جلد یک صفحه ۲۴۹٫

[۹] . سوزه مریم ،  ایه ۴۸٫

[۱۰] . سوره مریم، ایه ۴۹-۵۰٫

[۱۱] . سوره دخان،  آیه ۲۱٫

[۱۲] . مجمع البحرین، ماده سیح

[۱۳] . در آیه ۹۹ از سوره نسا که پیش ازاین گذشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *