سیستم قضائی اسلام

دادگاه های انقلاب در محکمه ی تاریخ – حجه الاسلام و المسلمین محمدی ری شهری

پس ازقرنها امید و آرزو!

پس از قرنها تلاش و کوشش !

پس از قرنها تبعید و زندان و شکنجه و اعدام !

پس از قرنها قضاوت حکام جور !

و پس از قرنها نیایش ودعا برای تحقق حاکمیت اسلام.

سرانجام خون ها، ایثارها، فداکاری ها، و تلاش های بی دریغ امت حزب الله ایران به رهبری پیامبر گونه ی امام و با امداد های غیبی الهی جمهوری اسلامی ایران تحقق یافت وبه مسئولین قضائی کشور امکان داد که احکام نورانی قرآن کریم را –بدون کم و کاست – در جامعه ی خود پیاده کنند.و اکنون پس از قرنها انتظار ملت ما منتظر است که ویژگی های قضا و قاضی اسلامی را که در کتب فقهی می خوانید و برفراز منبرها می شنوید،در دادگاه های انقلاب ببیند. اکنون مردم ما منتظرند که عدالت علی علیه السلام را در دادگاه های جمهوری اسلامی مشاهده کنند. اکنون مردم انتظار دارند که در رابطه با محتوا یافتن جمهوری اسلامی برای نخستین گام،اسلام در دادسراها و در دادگاه های انقلاب عینیت یابد. اکنون نه تنها ملت مسلمان ایران و جهان به مسئولین قضائی کشور می نگرند-که با دستاوردهای خونین شهیدان،و تلاش پیکارگران،اشک یتیمان،وآه بیوه زنان چه می کنند – که تاریخ تماشاگر این صحنه است.درست تر بگویم، به زبان قرآن کریم،اکنون خدای تعالی به ما می نگرد که پس از رسیدن به قدرت،چگونه شکر نعمت می گذاریم و چه می کنیم؟!:

  • NèO öNä۳»oYù=yèy_ y#Í´¯»n=yz ’Îû ÇÚö‘F{$# .`ÏB öNÏdω÷èt/ tÝàZoYÏ۹ y#ø‹x. tbqè=yJ÷ès?.[1]

“…سپس بعد از هلاکت ستمگران ما شما را جانشین آنها در زمین نمودیم تا ببینیم چه می کنید؟!.”

آنها هر چه بودند، و هرچه کردند، رفتند، اکنون باید دید که ما چه می کنیم؟.

امام علی (ع) در نوشتار خود برای مالک اشتر – هنگامی که او را به حکومت مصر منصوب کرد – در رابطه با مسئله ی قضاوت،پس از تبیین ویژگی هایی که برای قاضی از نظر اسلام ضروری است،جمله ای دارد که برای مسئولین جمهوری اسلامی ایران به ویژه متصدیان امر قضا سخت قابل تامل و توجه است،می فرماید:

“فانظر فی ذلک نظرا بلیغا فان هذا الدین قد کان اسیرا فی الیدی الاشرار،یعمل فیه بالهوی،و تطلب به الدنیا”[۲]

“…در این رابطه، دقیق بنگر که این دین در گذشته تاریخ در دست اشرار اسیر بوده،و بازیچه ی هوس های فرمان روایانی بوده که به نام آن بر مردم حکومت می کرده اند”!

از این سخنان امام معلوم می شود که در گذشته تاریخ تا زمانی که علی (ع) زمام حکومت را به دست می گیرد،مردم دادگاه اسلامی کمتر دیده اند و طعم عدالت اسلام را کمتر چشیده اند، و فرمان روایان و قضاتی که به نام دین و مذهب و اسلام بر جوامع مختلف جهان حکومت می کرده اند، زورمدارانی بوده‌اند که دین را برای پیاده کردن امیال نفسانی خود استخدام نموده بودند، و این واقعیت تلخ تاریخی سخت امام را رنج  می داد و لذا سعی می کرد که در حکومت خود یک سیستم قضائی به واقع اسلامی به وجود بیاورد که با شهادتش این آرزو در دل تاریخ ماند. و اکنون پس از قریب چهارده قرن، زمینه تحقق آرزوهای امیرالمؤمنین به رهبری فرزند راستین او در کشور ما فراهم شده، با این تفاوت که جامعه ی آن روز آمادگی حکومت امام را نداشت، و جامعه ی امروز امادگی دارد. آن روز دل علی خون می شد تا تعداد محدود از مسلمانان را برای مدتی کوتاه به میدان جهاد بکشد، ولی امروز فرزند او با اشاره،امت حزب الله ایران را با دست خالی در مقابل توپ  تانک و مسلسل به خیابآنها می کشد!و شگفت انگیز تر اینکه شعار میدهند: توپ،تانک،مسلسل دیگر اثر ندارد!!.

آن روز گاه می شد اظهار نظر امام در رابطه با مسائل فرعی اسلام جنجال می آفرید و امت را از امام جدا می کرد! ولی امروز امت ما به حدی از رشد رسیده است که در جو مسمومی که بوق های تبلیغاتی شرق و غرب بر علیه انقلاب اسلامی و اسلام به وجود آورده، به اسلام رای می دهد و با تحمل رنجها و و محرومیت ها دادن مال و جان، با چنگ و دندان از اسلام و امام دفاع می کند!.و بالاخره آمادگی ملت برای اجرای احکام نورانی قرآن به هر قیمت،حجت را بر مسئولین قضائی کشور تمام کرده و برای آنها هیچ عذری نزد خداوند تعالی باقی نگذاشته است. و من شهادت میدهم که در عصر ما قاضی می تواند با آنچه اسلام واقعی است حکم کند، بلکه می توانم ادعا کنم که در تاریخ اسلام قضات به اندازه ی امروز ایران، دستشان برای اجرای احکام اولیه اسلام باز نبوده است. و لذا در این مقطع حساس تاریخ اسلام که شکوفه ی انقلاب اسلامی در ایران جوانه زده، و میرود که با شکفه شدن ان سراسر منطقه را فراگیرد، و زمینه را برای جهانی شدن اسلام، و ظهور امام عصر- اروحنا له الفدا فراهم کند، مسئولین قضائی کشور سنگین ترین بارهای انقلاب را بر دوش دارند، و دادگاه های انقلاب، امروز در محکمه ی تاریخ، و فردا در محکمه ی عدل الهی، باید پاسخ بدهند که با دست آورد خون شهدای انقلاب و رنج و تلاش همۀ پیکارگرانی که پس از شهادت علی (ع) تا امروز برای تحقق حکومت او فداکاری کرده‌اند،چه کرده‌اند و می کنند؟!در این رابطه توجه به سیستم قضائی اسلام برای متصدیان امر قضا، و تبیین این سیستم برای ملت آگاه و انقلابی ایران، فوق العاده لازم و ضروری است،و آن چه فعلا در این سلسله مقاله هائی که به قلم نگارنده در این مجله منتشر می‌شود، و از حساسیت و ضرورت و فوریت بیشتری برخوردار است،عبارت است از حساسترین فرازهای سیستم قضائی اسلام،که متاسفانه این سیستم کمتر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، و شاید فرصت دیگری پیش اید که به خواست خدای تعالی سایر ابعاد این سیستم قضائی را مورد تحقیق و بررسی قرار دهیم.

حساس ترین فرازها:

به نظر میرسد که حساس ترین سیستم قضائی اسلام،ویژگی هائی است که این مکتب برای قضا و قاضی ضروری میداند پیش از تبیین این ویژگی ها،لازم است دو موضوع مورد بررسی قرار گیرد:

۱-تاریخ قضا در اسلام.

۲-بررسی ان چه تاکنون به نام قضا اسلام در جوامع اسلامی مطرح بوده و هست.

تاریخ قضا در اسلام:

در صدر اسلام،محکمه و دادگاه به شکلی که اکنون مشاهده می‌شود وجود نداشته. به سخن دیگر قوه ی قضائیه به صورت یک قوه ی مستقل از قوه ی مقننه و قوه ی مجریه با تشکیلات گسترده ای که هم اکنون دارد، سابقه ی تاریخی اسلامی ندارد. اصولاً تفکیک قوای سه گانه در تاریخ اسلام بی سابقه است با این معنا که تقسیم قوای کشور، به قوه ی مقننه، و قوه ی قضائیه، و قوه ی مجریه، یک تقسیم بندی اسلامی نیست. آن چه در اسلام مطرح است این است که قوه ی مقننه، وحی است، و قوه ی قضائیه نمایندگان وحی، و قوه ی مجریه، دولت که جز با تنفیذ نماینده ی الهی از نظر اسلام رسمیت ندارد. هرچند تفکیک قوا به شکلی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده،برای تقسیم کارها و منسجم نمودن امور در عصر غیبت، مخالف اسلام هم نیست.در عصر پیامبر اسلام (ص) چیزی به نام دادسرا و دادگاه وجود نداشت. در اغاز بعثت که تعداد مسلمانان از چند نفر و به تدریج از چند صد نفر تجاوز نمی کرد طبعا مراجعات قضائی،بسیار کم بود و نیازی به تشکیلات قضائی نبود، و در موارد ضروری، شخص پیامبر اکرم احکام لازم را صادر می فرمود. ولی پس از هجرت به مدینه و گسترش نفوذ اسلام در قبائل عرب، به تدریج نیازهای قضائی جامعه ی اسلامی فزاینده میشد به گونه‌ای که کم‌کم پیامبر اسلام (ص) فرصت قضاوت نمی یافت. ظاهرا نخستین کسی که از طرف پیامبر اسلام ماموریت قضائی یافت و به این سمت منصوب شد، امام علی علیه السلام بود.امام جریان ماموریت قضائی خود را برای یمن این چنین تعریف می کند :”پیامبر اسلام به من ماموریت داد که به عنوان قاضی به کشور یمن سفر کنم، گفتم : یا رسول الله من جوانم و شما مرا به عنوان قاضی در میان جمعیت هائی می فرستی بزرگسال و با تجربه؟![۳] پیامبر فرمود: خداوند دلت را در رابطه با شناخت حق راهنمائی می کند، و زبانت را برای ادای آن چه حق تشخیص داده ای استوار می دارد، وقتی دو طرف دعوا رو به روی تو نشستند، قضاوت نکن مگر پس از این که دیگری بشنوی همان طور که از اولی شنیده ای که این گونه برخورد با مسائل قضائی برای تشخیص حکم مناسب تر است. بدین ترتیب من به سمت قضاوت منصوب شد م و تاکنون این سمت تداوم یافت”.[۴] از کیفیت سؤال وجواب کاملا پیداست که این نخستین مامؤریت قضائی است که به امیرالمؤمنین علیه السلام واگذارشده بود. تا گسترده شدن حوزه ی  حکومتی اسلام،نیازهای قضائی جامعه اسلامی فزاینده می شد، و امکاناتی برای تشکیل یک دستگاه قضائی منظم وجود نداشت، و در این رابطه پیامبر اسلام با کمبود شدید کادر قضائی مورد نیاز مواجه بود، و لذا در مواردی ضرورت ایجاب می کرد که افراد غیر متخصصی را که اندکی معلومات قضائی اسلامی داشتند با راهنمایی های لازم به سمت قضاوت منصوب نماید. یکی از این موارد، ماموریت قضائی معقل بن یسار بود. معقل می گوید: پیامبر اسلام (ص) به من ماموریت داد که میان قوم خود قضاوت کنم، گفتم: یا رسول الله من خوب از عهده ی این کار بر نمی آیم ؟. پیامبر فرمود: مانعی ندارد، خداوند به قاضی کمک می کند تا آنجا که عمدا به حقوق مردم تجاوز نکند[۵]سه بار[۶] بدیهی است که اگر پیامبر اسلام قضات واجد شرایط به اندازۀ کافی داشت، هیچ وقت افرادی مانند معقل را که به اعتراف خودش در امر قضاوت تخصص ندارد، به این سمت منصوب نمی نمود.

تکرار تاریخ قضائی اسلام : با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تاریخ قضائی اسلام تکرار می‌شود، زیرا امکانات قضائی کشور ما، از امکانات قضائی جامعه اسلامی در صدر اسلام، اگر به طور  نسبی کمتر نباشد قطعاً بیشتر نیست، و لذا رهبری انقلاب به حکم ضرورت از افرادی که واجد شرائط نسبی هستند برای تکمیل کادر قضائی کشور استفاده می‌نماید. و به همین جهت گاه از افرادی که دارای حداقل معلومات قضائی و ویژگی های قاضی هستند استفاده می شود که به طور طبیعی این عمل احیانا موجب اشتباهات و زیآنها و خساراتی گردیده است که بعضا غیرقابل جبران است در این جا من نمی خواهم کمبودها و نواقص دستگاه های قضائی کشور، یا خلافهای بعضی از قضاتی که عدم صلاحیت آنها بعدا محرز گردیده، توجیه کنم، و یا اینکه این اشتباهات را به گردن اسلام بگذارم، بلکه می‌خواهم بگویم در صدر اسلام هم در این بعد به جز در مواردی که قاضی، شخص پیامبر یا امیرالمؤمنین بود،جریان به طور نسبی به همین شکل بود که به دلیل کمبود شدید قاضی واجد شرائط، احیانا افرادی که در این رابطه تخصص کافی نداشتند به این سمت منصوب می شدند. بنابراین اگر کسی بخواهد در رابطه با دستگاه های قضائی جمهوری اسلامی ایران اظهار نظر کند-در صورتیکه بخواهد منصفانه قضاوت کند- یکی از مسائلی که باید به آن توجه کند،شرائط فعلی دستگاه های قضائی کشور است که به طور نسبی با شرائط صدر اسلام تقریبا یکسان است.

قضاوت در حضور پیامبر:

به تدریج کارها و مراجعات پیامبر اسلام به قدری زیاد شد که در مرکز هم مشکل می توانست به کارهای قضائی برسد،و لذا به این دلیل، و برای تربیت کادر متخصص لازم بود که در مرکز و حتی در حضورخود،افرادی را مإمور کند که در حضوراو قضاوت کنند. یکی از این موارد جریانی است که عقبه بن عامر نقل می کند: او می گوید :

روزی من نزد پیامبر اسلام (ص) بودم که دو نفری که طرفین دعوا بودند برای قضاوت به پیامبر مراجعه کردند، پیامبر (ص) به من فرمود: میان آنها قضاوت کن. گفتم یا رسول الله ! شما سزاوارتر هستنید که قضاوت نمائید. فرمود قضاوت کن میان آنها” یعنی دستور است که قضاوت کنی “گفتم بر چه اساسی یا رسول الله!. فرمود :”تلاش کن که با آن چه حق است و حکم الهی است، حکم کنی” پس از این تلاش اگر اشتباه نکرده باشی و حکم تو مطابق با واقع باشد، دو حسنه و ثواب نزد خدا داری،و اگر اشتباه کنی یک حسنه و ثواب [۷] و بالاخره تا پیامبر اسلام زنده بود،زمینه برای تشکیل یک کادر قضائی منسجم فراهم نشد، و جهان اسلام فاقد تشکیلات قضائی منظم بود. و در این جریان پس از پیامبر درزمان حکومت ابوبکر و تا اواسط حکومت عمر، به همین شکل ادامه داشت…

ادامه دارد.

[۱] -سوره ی یونس- ایه ی ۱۴٫

[۲] -نهج البلاغه نامه ی ۵۳٫

[۳] – ما بین دو علامت مطابق نقل کنزالعمال است. در نقل سنن ابی داوود آمده :”فقلت یا رسول الله ترسلینی و انا حدیث السن و لا علم لی بالقضا.

[۴] -سنن ابی داود جلد۳ صفحه ی ۳۰۱جمله ی اخیر حدیث با تردید نقل شده و متن آن این است.”… فمازلت قاضیا،او ما شککت فی قضا بعد”.

[۵] -میزان الحکمه واژه ی قضا باب “ان الله مع القاضی”

[۶] -با توجه به احادیث دیگری که در این رابطه وارد شده است، این جمله کلام معقل است، یعنی پیامبر جمله ی اخیر را سه بار تکرار کرد

 

[۷] -میزان الحکمه واژه ی قضا باب “للمخطیء اجر و للمصیب اجران”.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *