روان شناسی و جامعه شناسی

 

درسهای منتشر شده از شهید حجهالاسلام و المسلمین دکتر باهنر

ارتش

نیاز به نیروی انتظامی:

اصل” نیروی نظامی و دفاعی” از نیازهای اولیه زندگی بشر است و به همین جهت از نخستین روزها وسائل و ابزار جنگی و دفاعی، مورد توجه انسان بوده است، در حفاریهائی که با اسکلت های انسان های چند هزار سال پیش برخورد کرده اند، ابزار اولیه ی جنگی را نیز در کنار آنها یافته اند. بشر ابتدا از سنگ، و سپس از فلزات وسائل نظام و دفاعی می ساخته است.

پس معلوم است که انسان نمی توانسته بدون نیروی اتنظامی و قوای جنگی زندگی کند و شاید به همین جهت بوده که در زندگی قبیله ای و در میان عرب جاهلی، به داشتن پسر اهمیت بیشتری می داده اند و تعداد پسران را تعداد سربازان یک قوم میدانستند. حکومت ها هم با قدرت و نیروی سربازان به وجود می آمدند. در ایران خودمان اگر به تاریخ بنگرید می بینید گاهی یک ایل و قبیله حرکت می کرد و حکومت را در دست می گرفت، امروز هم تفاوت زیادی نکرده، ابر قدرتها حکومت هائی هستند که بیشترین بودجه کشورشان صرف نیروهای نظامی و جنگی می شود، آمریکا و شوروی از همه وزارتخانه ها بیشتر به وزارت جنگ و وسائل جنگی توجه دارند. در رژیم گذشته هم- برای حفظ منافع آمریکا- همیشه سنگین ترین بودجه مربوط به ارتش بود ولی پس از انقلاب( تا قبل از جنگ تحمیلی) برای اولین بار در ایران، آموزش و پرورش، در صدر قرار گرفته و بودجه ی سنگین، مربوط به تربیت جامعه گشت.

در هر حال امروز هم مانند دورآنهای باستان انسان احتیاج دارد تا چنگال و دندان تیز کند! چون هنگامی که افکار انسان، مادی باشد، و روح ماتریالیسم و تکاثر و تهاجم و قدرت طلبی و سلطه گری بر انسان حاکم باشد، ماده گرائی و حیوانیت حاکم خواهد بود و حیوان هم معمولاً با زور و چنگال و دندان،طعمه و غذا  به دست می آورد. و هر حیوانی درنده تر و پر زورتر باشد، غذا و طعمه ی بیشتر و بهتری می تواند به دست آورد.

نیروی نظامی در اسلام:

شکی نیست که امروز مسلمانان در دنیائی زندگی می کنند که با انسان های مادی و کسانی که زندگی حیوانی را عملا رواج می دهند، روبه رو هستند مقابل بودن با چنین جامعه ای ایجاب می کند که مسلمانان نیز برای دفاع مجهز باشند و روی همین اصل، قرآن مجید می فرماید:

” و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله وعدوکم”

بنابراین نیروهای نظامی و سلاح، برای در هم کوبیدن عدوالله و عدوکم است و تا هنگامی که عدوالله و عدوکم وجود داشته باشد، ناچار نظام مکتبی هم باید خود را تجهیز کرده و مسلح شود. در روایات مربوط به قیام حضرت مهدی (عج) نیز می بینیم آغاز قیام “بالسیف”(شمشیر)  است (که سیف و شمشیر، مظهر سلاح می باشد). ولی پس از آن حکومت عدل آن حضرت مستقر شد، هیچ گونه نشانی از چگونگی و کم و کیف سلاح، در روایات و – احادیث به چشم نمی خورد.

ارتش ایران:

ارتش ایران، در گذشته داران چند خصوصیت بود:

۱-تخدیر فرهنگی و تحمیل عقیده:

در گذشته، فرهنگ اصیل اسلامی و مردمی ارتش را از دستش گرفته بودند و به او یک عقیده ی پوچ، تحمیل کرده بودند. وجود نظام شاهنشاهی را برای ارتش یک عقیده و اصل معرفی کرده بودند، در هیچ اداره و ارگانی به اندازه ی اتش تبلیغات تخدیری نمی شد، یک ارتشی اجازه نداشت آزادانه مطالعه کند، معاشرت کند، حتی ازدواج کند!، قرآن مترجم در محیط ارتش ممنوع بود! نهج البلاغه ممنوع بود! و بالاخره ارتش را طوری بار می آوردند که برای خود شخصیت مستقلی احساس نکند به طوری که خدا، شاه، میهن، شعار معمولی آنان شده بود، تازه واژه ی خدا یک واژه ی تشریفاتی بود، ومنظور از آن خدائی بود که در جامعه عنوان نداشته باشد و تنها به عنوان نام آن را ببرند، میهن هم خلاصه می شد در وجود شاه، همه چیز شاه بود، اگر هم در برنامه ها و کتاب های کلاسیک، نامی از اسلام و دین برده میشد بعد از اعتقاد به شاهنشاهی مطرح می گشت، آن هم نه مکتب اسلام بلکه چیزهائی از اسلام که با افکار آنان منافات نداشته باشد. گاهی در طرح ریزیهای درسی بحث بود که آیا اول اسلام و بعد ایران یا بالعکس؟ آنان می گفتند: اول از “نظام شاهنشاهی و ایران” و سپس از اسلام صحبت شود. یکی از مشکلات ارتش همین تلقین بود که می گفتند “ایران و شاهنشاهی”، ولی ما می گوئیم در مرحله ی اول، اصالت مربوط به آئین اسلام است وبعد ایران…

۲-وابستگی:

دومین خصوصیت ارتش وابستگی به خارج مخصوصا به آمریکا بود.چه از جهت تکنیک و چه از جهت تاکتیک از جهت فنی و تکنیک، از هواپیماها و موشک ها تا تانکها و فشنگها از آمریکا بود، در نتیجه لازم بود از جهت ابزار یدکی، تعلیمات و مستشاری وابسته به آمریکا باشد، افسر ما در آنجا تعلیم ببیند و مستشار از آنجا به ایران بیاید، و هم چنین از جهت رزمی و تاکتیک و روش نیز وابسته بود. یک چنین وابستگی برای ما حالا هم ایجاد زحمت کرده است. البته این حقیقت قابل انکار نیست که سعی می شد، ارتش قوی و دارای تجهیزات کافی و مدرن باشد و کار هم زیاد می کردند و کار اساسی فقط روی ارتش و ساواک میشد چرا که حیات و موجودیت رژیم با آن در تماس بود و بقیه را اهمیت نمی دادند: فرهنگ بی محتوا بود معلم خوب تربیت نمی شد متخصص تربیت نمی شد و همه‌ی ارکان کشور متلزل بود،اما- هیچ کدام از اینها برای آمریکا و شاه مسئله ای نبود ولی ارتش می بایست قوی باشد تا بتواند ژاندارم منطقه گردد. در تمام مسائل کشور به صورت شوخی کار می شد ولی روی ساواک و ارتش بسیار جدی بودند تا آنجا که در تمام منطقه، این ایران بود که مورد اعتماد آمریکا بود. و از همین رو مرکز فرماندهی خاورمیانه سازمان مخوف “سیا” در ایران قرار داشت و ایران منطقه ی ثباتی برای ابر قدرتها شده بود.

فساد اخلاقی:

اصولا استعمارگران هرگاه گروه یا ملتی را بخواهند برده ی خویش سازند فساد را در میانشان رواج می دهند و به مسائل جنسی و اعتیاد می کشانند. درست مانند جریان اسپانیا و اندلس که از این راه ارتش مسلمانان را فاسد کردند و سپس شکست دادند. رژیم فاسد گذشته درهمه جا بذر فساد می پاشید ولی مخصوصا در ارتش کوشش فراوانی در این جهت داشت، به ویژه در سطح بالای ارتش، همه ی امکانات فساد و عیاشی برایشان محیا بود و بالاخره از اصل “فاسد کن و اسیر کن” استفاده می کردند و با کوبیدن آنان و برده ساختن می توانستند به امیال خود برسند و برای اینکه فکر ارتشی نیز از خودش نباشد و به هیچ چیز نیندیشد، علاوه بر فساد و عیاشی از حقوق و امکانات مکفی هم برخوردار بود، و از تمام وسائل و امکانات رفاهی استفاده می کرد و در واقع همان شکم سیری یک برده که موجب رضایت و گرمی او می شد در ارتش تحقیر شده به وجود آمده بود و با فساد و عیاشی و شکم سیر، فقط مطیع بودند و چیز دیگری مطرح نبود. در بر انداختن رژیم، به این دو بازوی حساس شاه حمله شد و ساواک و کادر بالای ارتش متلاشی شد به گونه ای که همه ی افراد موثر یا اعدام شدند یا فرار کردند. اینکه می گوییم: بازوی حساس از این جهت است که این دو، چشمگیر و در رودر روی مردم بودند و گرنه نمایندگان مجلسین از ساواک و ارتش خطرناک تر بودند زیرا ما الان می بینیم که چگونه در قانون گذاری ها و طرح تصویب ها، مجلی مظثر است و این همه ی بودجه و تصمیم گیری ها مربوط به نمایندگان بود، همچنان که الان ما در شورای انقلاب، در یک جلسه تصمیمی می گیریم که با میلیونها مردم ایران سروکار دارد، و با میلیاردها تومان پول ارتباط پیدا می کند.[۱] و بالاخره مدیریت سابق ارتش از هم پاشید و مردم پادگآنها را یکی پس از دیگری گرفتند و بسیاری از ارتشیان از قبل به امر امام به مردم پیوسته بودند و برخی دیگر بعدا پیوستند.

شعارهای گمراه کننده:

با چنین وضعی که ارتش پیدا کرد، شعارهائی مطرح شد، گروههای چپ و افراطی شعارهائی رایج کردند که ظاهرش بسیار جالب و گمراه کننده بود، مثلاً می گفتند: ارتش طاغوتی، شاهنشاهی، فاسد و… باید منحل گردد! توجه دارید که ظاهر این شعار بسیار جالب است، احساس برانگیز و گمراه کننده، ولی عملاً توطئه ای است برای شکست جمهوری اسلامی و این نظام نوپا را خلع سلاح کردن. در این جا تذکر این نکته لازم است که معمولاً شعارها، برای کسانی که به مراحل عملی امور، وارد نیستند اثر می گذارد ولی چنان چه به مرحله ی عمل توجه داشته باشدند می بینند که مشکلات زیاد است، برای نمونه آقایانی که انقلابی بودند و به شورای انقلاب ایراد می گرفتند که چرا انقلابی عمل نمی کند. اکنون که وارد مجلس شده اند می بینند برای تهیه ی یک آئین نامه آنقدر بحث و گفت و گو هست که اگر بخواهیم با روش آنان رفتار کنیم باید یک سال طول بکشد. درهر صورت می خواستند با این روش ظاهر فریب، آنچنان دولت را ضعیف کنند که اگر کوچکترین حمله ای بشود نتواند دفاع کند. چون به طور کلی نمی توانستیم حتی از سلاحهای خود استفاده کنیم چون جوآنهای ما تازه با تفنگ آشنا شده بودند. به هر حال ما که می بایست از این ارتش، با این شرائط و مشکلات ارتش مدافع و اسلامی بسازیم، مواجه بودیم با فرهنگ شاهنشاهی آن و هنوز بسیاری از اینها نتوانسته بودند جمهوری اسلامی را درک کنند و تفاوت این رژیم را نفهمیده بودند. موضوع دیگر، حل مسئله ی وابستگی است که بسیار مشکل و ظریف است، زیرا مثلاً اگر بخواهیم “فانتوم” نخریم یا کناربگذاریم واز شوروی “میگ” بخریم، باز همان وابستگی است، از انگلیس تانک بخریم همان وابستگی است و احتیاج به مستشار خواهد بود و دیدن تعلیم در آنجا تنها راه علاج این است که صنایع، مخصوصا صنایع نظامی تازه خودکفائی و استقلال یابد. البته مقصود از خودکفائی این نیست که ما دور خویش خطی بکشیم و از دنیا قطع کنیم نه بلکه ما روابط ظالم و مظلوم را قطع می کنیم ولی روابط تعلیم و تعلم و انسانی را خواهیم داشت و فنون و علوم را نیز کشف خواهیم نمود. پس نه تنها شعار انحلال ارتش غلط بود، بلکه باید ساخته شود، مکتبی شود، قوی گردد زیرا هرگز از یک ارتش قوی بی نیاز نیستیم.[۲]

سلاحهای اتمی:

سؤالی که این جا پیش می آید،این است که آیا در موضوع گسترش سلاحهای اتمی چه باید کرد ؟ الان ابر قدرتها شعار فریبنده می دهند که باید جلوی سلاح های اتمی را گرفت، یعنی کشورهائی که سلاح اتمی دارند خوب، داشته باشند ولی مثلاً ایران اگر خواست اتمی شود جلویش را بگیریم ! این شعار موذیانه قابل توجه و دقت است و تا موقعی که با دنیای وحشی و سلاحهای اتمی آنها روبه رو هستیم باید در این باره فکری بکنیم که این یکی از بلاهای دامن گیر جهان ماست.

تصفیه:

موضوع دیگر، تصفیه در ارتش بود، برای جلوگیری از خیانت و وابستگی و جاسوسی، حدود ۷-۸ هزار نفر از سران ارتش تصفیه شدند، در نتیجه مدیریت، تخصص و فرماندهی هم کاسته شد. چون افسران و درجه داران خوب ما چندان مدیریت و فرماندهی نکرده بودند ودر این زمینه کم تجربه بودند، و از این نظر با مشکل دیگری روبه رو شدیم و از آن طرف تصفیه ی کامل هم انجام نگرفت، چون بسیاری از افسران که مثلاً مردم را سرکوب می کردند، شناسائی نشده اند و به همین علت هم می بینید که گاهی خیانت بعضی از آنها کشف می شود. اتفاقاً در حمله ی نظامی آمریکا هم چیزهائی کشف شده است که تعقیب می شود، اکنون باید چه کرد؟ آیا همه را قلع وقمع کنیم؟ وچگونه ارتشی جایگزین آن کنیم؟ در صورتی که بسیاری از ارتشیان، خوب و با جمهوری اسلامی موافقند و خدمت می کنند؟ و دلسوزانه کار می کنند، افرادی هم بی تفاوت هستند و افرادی هم خائن هستند و خائن ها هم شناخته نیستند، بنابراین باید معیارهای تصفیه ارتش چگونه باشد؟[۳]

شعار بی طبقه ی توحیدی:

این شعار نیز رواج یافت و گفتند همان گونه که در اسلام با فریاد الله اکبر مردم اجتماع می کردند وهر کس سلاح خود را برمی داشت و آنگاه رسول اکرم(ص) یک فرمانده تعیین می کردند و حتی گاهی جوانترین را، حالا هم باید این گونه باشد. این شعار نیز ظاهرا جالب است ولی آیا شرائط کنونی را اصلاً می شود با آن موقع مقایسه کرد؟ و اصولا مراد از بی طبقه چیست؟ آیا آن چنان که در چین بود و بعدا پشیمان شدند و اکنون در حدود ۴۰۰ مرتبه در ارتش دارند ؟ یا نه بگوییم تبعیضهای گوناگون باید مرتفع شود؟ آری باید تبعیضها از اقتصادی و غیره برداشته شود ولی مدیریت، فرماندهی و تصمیم گیری باید تحت مقرراتی باشد، ارتش شوخی بردار نیست، قاطعیت، مؤمن بودن، تخصصها، تجربه ها، مهارتها، و سابقه ها خود مورد توجه است.

سربازی برای طلاب:

موضوع دیگر، سربازی طلاب است، قبلاً ما زیر بار طاغوت نمی رفتیم و به سربازی تن در نمیدادیم چون خدمت به طاغوت بود، و علاوه بر این پادگآنها محیطهائی غیر اسلامی بودند، ولی الان چگونه؟ آیا برای حضرات طلاب یک دوره ی نظامی لازم است یا نه؟ من پیشنهاد میدهم که دوره ی لازم تعلیم نظامی را طلاب ببینند و به جای تجدید یک کارت معافی، یک کارت دیدن ایام تعلیمات نظامی را داشته باشند منتهی فقط دوره ی تعلیم را ببینند و از نظام معاف و برای دفاع و جهاد آماده باشند. [۴]

ارتش مردمی:

بسیج و آمادگی عموم مسلمانان و فراگیری فنون جنگی و نظام، از مباحث ایدئولوژیکی اسلام است و از نظر اسلام اجر و ثواب هم دارد. ارتش منظم و قوی به جای خود که باید باشد، ولی آمادگی  تمام مردم نیز طبق عقائی اسلامی لازم است تا در هنگام دفاع و جهاد همگی آماده باشیم.

سپاه پاسداران:

این نهاد انقلابی بین ارتش و بسیج است، ما احساس کردیم که به یک نیروی منظم و مکتبی نیازمندیم که افراد آن را باید از میان افراد شناخته شده و مسلمان و مؤمن به انقلاب و به جمهوری اسلامی انتخاب نمائیم. البته پادگان ها باید تحکیم و اصلاًح شوند و ساخته گردند برای دفاع از مرزها. ولی این سپاه نیز باید باشد که این چنین از شهادت استقبال می کنند، سپاه پاسداران سپاهی است قانونی که مجلس هم نمی تواند آن را منحل کند زیرا در قانون اساسی ذکر شده است و رسمیت دارد و فرمانده ی سپاه عضو شورای عالی دفاع است، یعنی در بالاترین ارگان تصمیم گیری دفاعی کشور دخالت دارد. بنابراین،سپاه پاسداران باید تقویت شود و این سپاه رزمی مکتبی، هر نوع مشکلی دارد باید از میان برداشته شود و آمادگی بیشتر یافته و با فنون نظامی هر چه بیشتر آشنا شود گردد که در گذشته بزرگترین فداکاری ها را نشان داده و شهید داده است تا آنجا که به تدریج ارتش ما هم روحیه تازه پیدا کرد و وارد عمل شد و شهید داد و با دادن شهید جان گرفت و آثار حیاتی در پادگآنها به وجود آمد.                                                    پایان

 

[۱]-هنگام طرح این بحث، مجلس شورای اسلامی تشکیل نشده بود وهنوز کشور به وسیله ی -یک شورای انقلاب اسلامی- زیر نظر امام اداره می شد (پاسدار اسلام)

[۲] -و دیدیم که چگونه در جریان جنگ تحمیلی ساخته شد و به هسوی مکتبی شدن حرکت و در پرتو سلاح ایمان و شهادت طلبی، قوی گردید. (پاسدار اسلام)

[۳] – امروز بحث درباره ی ارتش به این صورت مطرح نیست زیرا ارتش در جریان جنگ تحمیلی امتحان خود ر به شایستگی داد و عملا یک انقلاب درونی در آن رخ داد که رو به تکامل است، و اگر تنی چند خائن یافت شود، هرگز نمی توان عمل آنها را به حساب ارتش گذاشت.(پاسدار اسلام)

[۴] – این بحث از نظر کلی و در سطح حوزه ی علمیه است وگرنه می دانیم که از آغاز جنگ تاکنون عده ی قابل توجه ای از طلاب داوطلبانه آموزش نظامی دیده و در جبهه ها شرکت کردند و به شهادت رسیدند و اکنون نیز گروهی در جبهه ها حضور دارند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *