پاسداران بزرگ اسلام

شهید اول

شهید اول- محمد بن جمال الدین مکی- شخصیتی است بزرگوار که بین علم وعمل، خون و قلم، شهادت و فقاهت، تقوی ونبرد، ایمان و استقامت و زهد و ورع را جمع کرده است. در روایتی از حضرت رسول اکرم(ص) آمده است:

“مداد العلما افضل من دما الشهدا”

-قلم عالمان، برتر از خون شهیدان است. ولی اینجا در برابر بزرگمردی هستیم که با دست توانایش، دانش را در جهان گسترد و با سر مطهرش -حسین وار- شهادت را استقبال کرد گرچه امام خمینی می فرمایند :”شهدا را قلمها می سازند و قلمها هستند که شهید پرورند.” ولی این فقیه عالی مقام با همان قلمی که در امتداد تاریخ شهید می سازد از خود نیز شهید ساخت. او کسی است که لقب “شهید اول” یا “شهید” در اصطلاح علما بر او اطلاق می شود. این افتخار عالم تشیع در روستای “جزین[۱] چشم به دنیا گشود. سال ولادت آن بزرگوار را ۷۲۰ و برخی ۷۲۹ هجری قمری نقل کرده اند. پدر وجد او از علما و فضلای زمان خود بودند. شیخ حرعاملی در “امل الامال” پدر شهید را به عنوان یکی از برجستگان دانش و جدش ار عالمی پارسا و با تقوی ستوده است. بنابراین شهید اول در خاندان علم و تقوی متولد شد و از این چشمه ی زلال مقداری بهره گرفته، گرچه تاریخ در این جا چیزی نمی گوید، زیرا به آن اندازه نبوده است که در خور ثبت شدن باشد وانگهی شهید اول آن قدر مقام شامخ و بلندی دارد که او را با پدرش نتوان مقایسه کرد.

در نخستین سالهای جوانی برای کسب فقه آل محمد(ص) رهسپار حله شد. حله در آن دوران مرکز فراگیری و نشرعلوم اهل بیت و اقامتگاه رهبران دینی و مراجع معظم علمی بود. بنابراین او نخستین کسی است که هجرت علمی را از جبل عامل [۲] آغاز کرد که پس از آن یک برنامه ی اساسی برای دانش پژوهان علوم دینی در امتداد زمان شد و همین هجرتهای پر ثمر، شالوده ی حوزه ی علمیه جبل عامل را پایه ریزی کرد و چه بسا فقها و بزرگانی که برای این مکان افتخار آفریدند و با کتابها و آثار ارزنده ی خود بزرگترین خدمتها را به عالم تشیع نمودند.

شخصیت علمی:

شهید، بیشترین تحصیلات خود را در فقه، نزد فخرالمحققین فرزند علامه حلی فراگرفت سپس در محضر بسیاری از فقها و علمای شهید آن دیار نیز فقه و اصول و دیگر علوم را آموخت و از بسیاری از بزرگان دینی، اجازه ی روایت و اجتهاد گرفت، که شاید بتوان گفت بیش از تمام علمای دین در طول تاریخ، اجازه نامه داشته است. اینک برخی از اساتید بزرگ او را نام می بریم:

۱- دو برادر که فقیهان فرزانه و دانشمندان سرشناس زمان خود بوده اند: سید عمیدالدین عبدالمطلب و سید ضیاالدین عبدالله حلی حسینی. این دو برادر، خواهرزادگان علامه حلی اند که کتاب تهذیب علامه را شرح و تفسیر نموده اند.

۲- سید تاج الدین حسینی معروف به “ابن معیه”

۳- سید علا الدین حسینی معروف به “ابن زهره”

۴- شیخ زین الدین علی بن احمد مطار آبادی

۵- شیخ قطب الدین ابوجعفر محمد بن محمد رازی بویهی، فیلسوف و حکیم متاله. شهید درباره ی او می گوید :”در سال ۸۶۷ در دمشق (شام) خدمتش رسیدم و از انفاس او بهره مند شدم. او به من اجازه داد که تمام تالیفات و تصنیفاتش ار در معقول و منقول روایت نمایم”.

۶- شیخ رضی الدین علی بن احمد مزیدی.

۷- شیخ جلال الدین محمد بن محد حارثی.

۸- شیخ محمد بن جعفر مشهدی.

۹- شیخ احمد بن حسین کوفی.

همچنین شهید بزرگوار، بعضی از علوم را نزد علمای بزرگ سنی آموخته است که مجموع آنان در حدود ۴۰ نفر می باشند. برخی از مشهورترین آنها را نام می بریم:

۱- شمس الدین محمد بن عبدالله بغدادی حنبلی.

شمس الائمه محمد بن یوسف قریشی شافعی. در اجازه ای که وی به شهید داده چنین آمده است:” اجازه دادم به مولای اعظم، امام امامان، دارای فضائل بسیار و جامع صفات نیک و کمالات ارجمند، فراگیرنده ی دانش های دنیوی و اخروی، آفتاب درخشان دین و آئین، محمد بن جمال الدین بن مکی دمشقی، خداوند به او آن چه درخور شان اش است عنایت کند، به او اجازه دادم که آنچه حق روایت کردن در آن دارم، او نیز روایت کند به ویژه از سه کتابی که استاد کل عبدالرحمن بن احمد لائجی تألیف کرده اند”.

۳- شیخ شهاب الدین احمد بن حسن حنفی، فقیه بیت المقدس.

۴- شیخ برهان الدین ابراهیم بن عمر جعبری، فقیه مکه.

سخنان بزرگان در ستایش شهید:

شهید اول از علمای بنامی است که کمتر نظیر او را می توان یافت و آن چه در ستایش و مدح و معرفی او آمده است، تنها می تواند مقداری از جلالت شان و عظمت او را بیان کند، زیرا ستایش او همچون ستایش خورشید است به روشنائی و نور. شهید محمد بن جمال الدین مکی مشعل هدایت، رهبر دین و دنیا فقیهی زبردست و ادیبی کارکشته و شاعری توانا و دانشمندی دریاآسا بود. استاد عالیقدرش فخرالمحققین در اجازه ای که به او داده چنین می گوید:”مولای ما امام، علامه ی بزرگوار، برترین علمای جهان، سرور اندیشمندان فرزندان آدم، شمس الحق و الدین محمد بن مکی بن محمد، مشکلات این کتاب را (کتاب قواعد) نزد من خواند، و من به او اجازه دادم که تمام کتابهای پدرم  (ره) و هم چنین آنچه علمای قبل از ما نوشته اند را روایت کند”. کجا دیده شده است که استادی این چنین شاگردش را بستاید جز این که یک طرف آن چنان متواضع و حقیقت بین و با تقوا همچون فخرالمحققین باشد و این طرف هم شاگردی مثل شهید اول که جهان علم و فضیلت در برابر عظمتش خاضع است. نوسینده ی کتاب “اللولو” چنین می گویند:” علم و فضلش مشهورتر از آن که نشناخته بماند. دانشمندی توانا و فقیهی متبحر و کوشا و صاحب نظر در علوم عقلیه و نقلیه بود. او زاهدی پارسا بود که نظیر و کمتر در روزگار دیده می شود. پدرش شیخ مکی بن محمد بن حامد نیز مردی فاضل بود. نویسنده ی کتاب “المستدرک” می نویسد:”تاج شریعت و مایه ی افتخار شیعه، خورشید دین و آئین، ابوعبدالله محمد بن الشیخ جمال الدین مکی، به عقیده ی جمعی از اساتید فن، دانشمندترین فقیه است. جامع رشته های گوناگون علم و ادب، و دارای انواع فضائل و مکارم وصاحب روحی پاک و نیرومند و ملکوتی که آنچه سید بزرگوار قزوینی در مقدمه ی شرحش بر کتاب “شرایع” درباره ی وی گفته است از آن حکایت می کند. وی می گوید: من به خط سید عالیقدر مؤلف “حدائق الابرار” از نواده های دانشمند، شهید ثانی “دیدم که نوشته است”… من در سال ۹۵۵ به خواب دیدم در قریه “جزین” هستم – همان ده شیخ شمس الدین محمد بن مکی مشهور به “شهید اول”- به در خانه ی شیخ رفتم و در را کوفتم، شیخ به دم درب آمد، از او خواستم کتابی را که شیخ جمال الدین  بن مطهر تالیف کرده برایم بیاورد.به درون رفته آن کتاب را با کتاب دیگری – که به گمانم در زمینه ی روایت بود- آورد و به من داد، چون از خواب برخاستم دیدم آن دو کتاب در کنار من است. [۳]

مرحوم شیخ حر عاملی در کتاب “امل الامل” در ستایش او می گوید : شیخ شمس الدین، ابو عبدالله، شهید محمد بن مکی عاملی جزینی، دانشمندی حاذق، فقیه، محدث و مورد اعتماد همگان بود در علم،دریاآسا،جامع تمام فنون عقلی و روائی، مردی پارسا و پرستنده ای پرهیزگار و شاعری توانا، یگانه روزگار و خلاصه کسی بود که در زمان خود همتایی نداشت. از شیخ فخرالدین محمد، فرزانه علامه حلی روایت می کند و هم چنین از عده ای دانشمندان شیعی و سنی. سید مصطفی تفرشی در رجال خود او را به عنوان “شیخ الطایفه” رهبر و بزرگ شیعیان می ستاید.

تالیفات شهید:

آثار گرانبها و ارزشمند شهید اول که برای همیشه بر جبین تاریخ می درخشد و علما و دانشمندان تاکنون مستغنی از این کتاب نبوده اند، خود دلیلی است روشن بر عظمت مقام و منزلت این رادمرد عالم انسانیت. و جالب این است که بیشتر کتابهای آن دانشمند والامقام فقهی و پژوهشی است که بدون حضور در محضر استاد، از آنها استفاده نتوان کرد. در ذیل برخی از آنها برا نام می بریم:

۱- اللمعه الدمشقیه:کتابی است در فقه، که درعین اختصار و اجمال، تمام ابواب فقه را در آن گنجانده است. این کتاب از زمان تألیف تا هم اکنون در حوزه های علمیه مورد استفاده طلاب بوده و هست. شهید ثانی شرح بسیار جالبی در دو جلد به نام “الروضه البهیه” بر این کتاب نوشته است. شهید ثانی در شرح لمعه می نویسد: این کتاب را شهید اول بنا به درخواست شمس الدین محمد آوی از یاران سلطان علی بن مؤید، حکمران خراسان در آن زمان، نگاشته است. او در نامه ای بسیار شیرین و لطیف از شهید خواست که به خراسان سفر کند زیرا شیعیان خراسان تشنه ی دیدار اویند، ولی شهید نتوانست حاجت او را برآورده سازد لذا از او پوزش خواست و در برابر آن همه اظهار لطف و محبت ین کتاب را در هفت روز- همان گونه که فرزندش ابوطلب محمد نقل می کند- مرقوم فرمود. و همین داستان کافی است که بدانیم چقدر آن عالم والا مقام احاطه بر فقه آل محمد داشته است که در یک هفته یک دوره ی کامل از فقه را می نگارد از کرامات شیخ نیز در تالیف این کتاب، همین است که خود فرمود :”هنگامی که شروع به تصنیف “لمعه” نمودم، می ترسیدم که نکند یکی از دشمنان دین بیاید و مرا در حال نوشتن ببیند ولی از الطاف خفیه ی الهی در طول این مدت حتی یک نفر هم به دیدار من نیامد”.

۲- “الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه” : این کتاب نیزدر فقه است که آن را تا کتاب رهن نوشت و قبل از تمام شدن کتاب، به سعادت شهادت نائل آمد و کتاب به پایان نرسید. این کتاب در سال ۱۲۶۹ در ایران به چاپ رسیده است و شرح های بسیار دارد.

۳- “الفیه” : رساله ای است در فقه که مشتمل بر هزار واجب از واجبات نماز است و دارای یک مقدمه و سه فصل و یک خاتمه می باشد. این رساله تاکنون چندین بار چاپ شده است.

۴- “نفلیه” : این کتاب را پس از الفیه تالیف کرد. که مشتمل بر ۳۰۰۰ نماز مستحبی است.

۵- “غایه المراد فی شرح نکت الارشاد”: متن این کتاب فقهی از علامه حلی است که ایشان بر آن شرح نوشته است.این کتاب نیز در سال ۱۳۰۲ در ایران  چاپ شده است.

۶- “شرح التهذیب الجمالی فی اصول الفقه” : تهذیب نیز از کتاب های علامه حلی است ایشان بر آن شرح نوشته است.

۷- “خلاصه الاعتبار فی لاحج و الاعتمار” : رساله ای است در مناسک حج وعمره.

۸- “البیان” :از کتابهای فقهی آن بزرگوار است که متاسفانه شهادت مانع از تمام شدن آن شد.

۹- “ذکری الشیعه فی احکام الشریعه” : معروف به “الذکری” در فقه است که هفت بحث اصولی نیز در آن آمده است. تالیف این کتاب به پایان نرسید. کتاب مزبور درسال ۱۲۷۱ در ایران به چاپ رسیده است.

۱۰- “القواعد و الفوائد” : در قواعد فقهی و اصولی و ادبیات عرب است این کتاب چند بار به چاپ رسیده است.

۱۱- “الاربعون حدیثا” : چهل حدیث که بیشتر آنها در عبادات است.

۱۲- رساله فی التکلیف و مزرعه و فروعه.

۱۳- المقاله التکلیفیه : در عقائد.

۱۴- مزار شهید : آن را “منتخب الزیارات” نیز می نامند این کتاب به فارسی نیز ترجمه شده است.

۱۵-“شرح قصیده ی الشهفینی” : این قصیده در ستایش امیرالمؤمنین علی(ع) است که شهید آن را شرح نموده است.

 

شهادت:

پسر شهید بر اجازه نامه ای که “شهید” بر ابن خازن نوشته به خط خود چنین نوشته است: “پدرم، امام، علامه که این خط مبارک وی است، شمس الدین، ابوعبدالله، محمد بن مکی، روز پنج شنبه نهم  جمادی الاول سال ۷۸۶ در داخل قلعه ی دمشق اعدام و سپس همان جا آتش زده شد”. [۴] آنچه از تاریخ برمی آید، برخی از حاسدان دربار “برقوق”[۵] که بر شهید اول چشم زد داشتند و توان دیدن یک نفر انسان را که جامع آن همه فضائل و کمالات است نداشتند- زیرا که شهد بر فقه تمام مذاهب تسلط کامل داشت، و پیروان همه ی مذاهب مسلمان او را مرجع خود دانسته و از او – هرکس مطابق مذهب خودش – پاسخ سؤالات را می گرفتند- این رشکبران حاسد با ساختن دروغها و تهمتهای ناروا، شاه خون آشام ستمگر را بر ضد شهید اول شورانده و سرانجام آن رهبر فقیه پاک سرشت را به زندان و پس از یکسال اعدام نمودند و سپس بدن مطهرش را سوزاندند. نفرین خدا و پیامبران و تمام مردم بر تمامی دشمنان دین و انسانیت. و رحمت خدا بر شهدای راست قامت اسلام.

 

[۱] – این روستا به برکت وجود شهید اول، قرنها شیعه نشین بود، در جبل عامل، در لبنان واقع است. مسیحیان -حدود ۸۰ سال پیش- این قریه را اشغال کرده و آثار اسلامی آن را از بین بردند، و امروز جز چند خانه ی مسلمان نشین، در آن نیست.

[۲] – جبل عامل منطقه ای است کوهستانی در جنوب لبنان که “نبطیه” و “جزین” و “جباع” در آن واقع است. و از دیر زمانی مسکن شیعیان لبنان بوده است… جبل عامل زادگاه بسیاری از علمای شیعه است.

[۳] – به نقل از کتاب شهیدان راه فضیلت، علامه امینی ص۱۵۷

[۴] – روضات الجنات، جلد هفتم، ص ۱۱

[۵] – سیف الدینی برقوق، سر سلسله پادشاهانی جز کسی است که بر مصر و شام حکومت می کردند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *