پاسداران بزرگ اسلام (۸)

اگر روحانیون نبودند ما الآن از اسلام اطلاعی نداشتیم.

امام خمینی

علامه حلّی

دانشجویان علوم دینی بر سه دسته اند:

۱- گروهی علم دین را برای رسیدن به اهداف و آرمانهای دنیوی می خواهند. اینان را اگر دانشی باشد جز در راه شیطان و متابعت هواهای نفسانی مصرف نمی کنند. این گروه از دانش پژوهان خود گمراهند و دیگران را به گمراهی و انحراف می کشانند.

۲- عده ای دانش را برای خود دانش می خواهند. اینها علم را واژه مقدسی می دانند که با کمال اخلاص در برابرش سر تعظیم فرود آورده و در فراگیریش تلاش بسیار می کنند ولی حاضر نیستند آنچه آموخته اند – اگر حق هم باشد- بدیگران بیاموزند اینان نیز تعهدی ندارند و اسلام برای آنها ارزشی قائل نیست چرا که عالم بی عمل درخت بی ثمر است.

۳- گروهی از متعهدان و مخلصان – که در طول تاریخ کم و نادر بوده اند- علم را تنها برای خدا می خواهند. علم اینها جهت دار است و این جهت است که دارندگان علوم الهی را همچون ستارگانی روشن و پرفروغ در تاریخ نگهداشته و برای آنها بالاترین مقامی که از درکش عقلها را به حیرت وا داشته قائل است. یکی از این عالمان عامل و دانشمندان متعهد که افکار و آثار جاویدانش تا قیام قیامت به ما و نسلهای آینده نور می دهد و علم جهت دار می بخشد، علامه حلی قدس سره است.

علامه کیست؟

پاسدار بزرگ اسلام و از بزرگترین فقهای شیعه، جامع علوم عقلیه و نقلیه و صاحب تألیفات گرانقدر بی شمار، علاه علی الاطلاق، ابن المطهر، سدید الدین حسن بن یوسف حلی هر جا علامه گفته می شود اسم این بزرگ مرد به ذهن می آید یعنی در محیط فقیهان «علامه» برای ایشان علم شده است و راستی این اسم چقدر با مسمی است. به استثنای علامه حلی، در طول قرون متمادی دانشمندی ندیده ایم که بیش از ۵۰۰ جلد کتاب در علوم و فنون مختلف تألیف کرده باشد و قبل از اینکه ۲۶ سال او تمام شود، کتابهائی که در حکمت و کلام نوشته است به پایان رسیده شروع به تألیف در کتابهای فقهی کند و تا هشتاد سالگی لحظه ای از نوشتن باز نایستد، در همه جا و در همه حال بنویسد. سواره، پیاده، در مسافرت، در وطن در حال صحت و مرض، شادی و غم، آزادی و اختناق و خلاصه از نوشتن جهت دار در راه الله و برای خدمت به بندگان او هیچگاه امتناع نورزد.[۱] و آنچه از کتابها و نوشته های این شخصیت والای انسانیت می توان دید، هوش سرشار و استعداد خدادادی کم نظیر و تسلط فوق العاده ی او بر دانش ها بویژه علوم اسلامی است.[۲]

هنگامی که در یکی از بحثهایش آراء و نظرات مختلف را مورد بررسی و مقایسه قرار می دهد نظر خود را آنچنان مستدل و متین بیان می کند و با دلیل و برهان نظرات دیگران را رد می کند که انسان را بی اختیار وادار به پذیرفتن رأی خود می نماید و البته این دلیلی جز تبحر و آگاهی و اطلاع فراوان او ندارد. و چه دلیلی بالاتر از آن همه کتابی که به یادگار گذاشت و محصول پربرکتی که از عمر خود در اختیار همگان قرار داد که هرگاه به این باغهای روح افزا سری بزنیم میوه های تازه و پر طراوت می چینیم.

***

علامه حلی در شب جمعه ۲۷ رمضان ۶۴۸ هجری قمری، در زمان حکومت ستمگر دوران هلاکوخان مغولی، در یک خانواده ای که معروف به علم و تقوی بود در شهر مذهبی حله که مرکز علم در آن زمان بود متولد شد. هنوز اولین بهار زندگی خود را نگذرانده بود که ارتش خون خوار هلاکو، پایتخت خلافت اسلامی (بغداد) را محاصره کرد. او بدون شک هیچگاه فراموش نمی کرد که با دیگر کودکان هم سن و سال خود برای فرار از ظلم و ستم کفار مغول- که بی شباهت به بعثیان امروز نبودند، به بلندیهای اطراف حله پناه بردند، و پس از گذشت مدتی کوتاه پدر او بهمراه دیگر علمای حله برای نگهداری از حریم اسلامی و آثار اهل بیت عصمت و طهارت بناچار دیداری با آن سفاک ستمگر داشتند تا اینکه توانستند حله را- که مرکز پیروان و شاگردان مکتب اهل بیت بود- از دایره نفوذ او دور نگهدارند. تمام این قضایا بر او گذشت در حالی که عمرش از هشت بهار تجاوز نمی کرد.

***

علامه در آغاز، شاگردِ پدر خود بود و علوم شرعیه را نزد او و دائی بزرگوارش محقق حلی- که یکی از بزرگترین و معروف ترین فقهای تاریخ تشیع است، آموخت. و چه بجا است که شاگرد محقق، علامه باشد.

فلسفه و هیئت را نزد استاد عالی مقام خواجه نصیر الدین طوسی یاد گرفت. خود او بهنگام صحبت از استادش می گوید: الهیات شفای ابن سینا را و یادداشتهائی در علم هیئت- بتألیف خود خواجه- نزد او آموختم. استادان دیگری در دیگر علوم داشته است ولی ما به ذکر نام این سه بزرگوار اکتفا می کنیم.

***

مقام علمی

شخصیت و مقام علمی علامه حلی بر احدی پوشیده نیست. دوست و دشمن او را به عظمت یاد کرده و در مقابل آن همه آثار علمی و تحقیقی با اعجاب و حیرت می نگرند.

صفدی یکی از دانشمندان اهل سنت در کتاب اعیان العصر چنین می گوید: فیلسوفی با اخلاق و بردبار، آنقدر از علوم و دانشهای مختلف برخوردار بود که آوازه او سراسر جهان را فراگرفته بود. مردم برای رسیدن به او و کسب علم از مکتب او تحمل هرگونه سختیها و خطرها می کردند و خلاصه گروه های بسیاری از محضر درس او استفاده کرده و خود استاد شدند.

ابن حجر می گوید: او علمای بسیاری در علوم و فنون مختلف به جامعه اسلامی تحویل داد.

میرزا عبدالله افندی در کتاب ریاض العلماء می گوید: خدای رحمتش کند، او براستی آیت خدا در روی زمین بود و حقوق بزرگی بر شیعیان اثنا عشری دارد، چه از نظر بیان و زبان و تدریس و چه از نظر تألیف و تصنیف. جامع جمیع علوم بود و در تمام این علوم تألیف کرد. علامه فیلسوف، متکلم، فقیه، محدث، اصولی، ادیب و شاعری ماهر بود. بسیاری از فضلا و بزرگان زمان خود از سنی و شیعی در مکتب درس او علم آموختند.

سید حسن صدر در کتاب ارزشمند «تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام» می نویسد: مدرسه عالی علامه حلی پانصد مجتهد به عالم اسلام تحویل داد.

و خلاصه درباره عظمت علمی او آنچه بگویند کم است نوشته اند: پس از اینکه سلطان محمد خدابنده در یک جلسه، بدست ایشان تشیع را اختیار کرد (و پس از آن ملت ایران پیرو مذهب اهل بیت شدند، و بزرگترین افتخارات را در طول قرون آفریدند و تمام اینها به برکت وجود علامه حلی است که ایران و ایرانیان را به مذهب اهل بیت هدایت کرد) از وی خواست که وقت بیشتری نزد او بماند و علامه نیز فرصت را غنیمت شمرده مدتی در آنجا بود و از امکانات حکومتی استفاده بیشتری در ترویج و نشر علوم اهل بیت نمود و یکی از ابتکارات جالب او این بود که مدرسه سیار تأسیس کرد، یعنی یک مدرسه مستقل که چند اطاق برای تدریس با تمام امکانات در آن بود و علامه حلی بوسیله این مدرسه متحرک و متنقل به شهرهای زیادی مسافرت می کرد و هر جا می رفت شاگردانی جدید برای خود انتخاب می کرد و آنان را به علوم اسلامی آشنا می ساخت.

***

علامه حلی آثار و تألیفات ارزشمند بسیاری دارد ولی آنچه تا امروز باقی مانده و نورافشانی می کند در حدود صد کتاب است: ۲۰ کتاب بزرگ در فقه، ۷ کتاب در اصول فقه، ۲ کتاب در تفسیر  قرآن، بیش از ۳۰ جلد در علوم کلام و اعتقادات و اصول دین، ۳ جلد در علم رجال، ۲۶ جلد در حکمت و فلسفه و منطق، ۲ جلد در ادعیه، ۳ جلد در نحو، ۲ جلد در فضائل اهل بیت و کتابهای متنوع دیگر که اینک برخی از این کتابها را فهرست وار نقل می کنیم:

۱- اِرْشادُ الأَذهان اِلی اَحْکامِ الْاِیمان: یکی از ارزشمندترین کتابهای فقهی است که تا کنون دانشمندان شرحهای زیادی بر آن نوشته اند. این کتاب شریف دارای ۱۵۰۰۰ مسأله است.

۲- کِتابُ الألْفَیْنَ: در این کتاب ۱۰۳۸ دلیل عقلی و نقلی در امامت و خلافت و عصمت امیرالمؤمنین علی(ع) موجود است که علامه به درخواست فرزندش این کتاب را نگاشت.

۳- البابُ الحادی عَشْر: در اصول دین و آنچه بر عموم مکلفین واجب است بیش از ۳۰ شرح بر این کتاب نوشته شده است.

۴- تَبْصِرَهُ الْمُتَعَلِّمین فِی اَحْکامِ الدِّین: از مهمترین متون فقهی است و یک دوره کاملی از فقه است که به اختصار نوشته شده. فقهاء اهمیت بسیاری برای این کتاب ارجمند قائلند.

۵- تَحرِیرُ الْاَحکامِ الشَّرعِیّهِ عَلَی مَذْهَبِ الْاِمامِیه: دوره کاملی از فقه است، گر چه به روش استدلالی تحریر نشده ولی علامه حلی فتاوی خود را در این کتاب جمع آوری نموده است. و به زبان ساده تر رساله عملیه علامه است که دارای ۴۰۰۰۰ مسأله است.

۶- تذکره الفقهاء: دائره المعارف بزرگی در فقه خلافی است. علامه حلی در این کتاب به بررسی فتاوای علماء شیعه و سنی پرداخته و نظر خود را نیز نقل کرده است.

۷- تَهذیبُ الوُصُولِ اِلی عِلْمِ الْاُصُول: و این کتاب نیز از کتب درسی و تحقیقی ارزنده و از متون اصلی اصول به حساب می آید. بسیاری از علمای بزرگ به بررسی کتاب پرداخته و بر آن حاشیه زده اند.

۸- قَواعِدُ الاَحْکامِ فی مَعْرِفَهِ الحَلال و الحرام: ده ها هزار مسأله شرعیه در این کتاب به چشم می خورد. و در آخر کتاب، وصیتی است به فرزندش که این وصیت شامل محاسن اخلاقی است.

۹- الأَدعِیَهُ الفاخِرَهُ: ادعیه ای که از اهل بیت رسیده است در چهار جلد.

۱۰- الاَسْرارُ الخَفِیّهُ فِی العُلُومِ العَقْلِیّه: در حکمت

۱۱- الإشاراتُ اِلی مَعْنی الاِشاراتِ: شرح اشارات ابن سینا

۱۲- التّعلِیمُ التّامُّ فِی الْحِکمَهِ وَ الْکَلامِ: در علم فلسفه و کلام.

۱۳- جَواهِرُ المَطالِبِ فِی فَضائِلِ اَمیرَ المُؤمِنینَ عَلیِّ بنِ اَبی طالِب(ع)

۱۴- خُلاصَهُ الْاَقْوالِ فی مَعْرِفَهِ اَحْوالِ الرِّجالِ: در علم رجال

۱۵- القول الوجیز: در تفسیر قرآن

۱۶- کَشفُ المُرادِ فی شَرحِ تَجریدِ الاعتِقادِ: در عقائد

۱۷- مُختَصَرُ شَرحِ نَهْجِ البَلاغَه

۱۸- مُخْتَلَفُ الشِّیعَهَ فی اَحکامِ الشَّریعَهِ.

۱۹- المَطالِبُ العِلّیّهَ فی عِلمِ الْعَرَبیَّه: در ادبیات و نحو

۲۰- المِنهاجٌ فی مَناسِکِ الْحاج: در اعمال حج

۲۱- نِهایَهُ المَرامِ فی عِلمِ الْکَلامِ: در علم کلام- ۴ جلد

۲۲- الدُّرُ وَ الْمَرْجانُ فِی الاَحادِیثِ الصِّحاحِ وَ الحِسانِ: در حدیث- ۱۰ جلد

۲۳- جَواباتُ المَسائِلِ المهنائیه: در پاسخ به سئوالات

۲۴- تَجرِیدُ الْاَبحاثِ فی مَعْرِفَهِ العلوم الثَّلاث: در منطق و فلسفه طبیعی و حکمت الهی

۲۵- اِثْباتُ الرَّجْعَهِ

۲۶- اِستِقصاءُ الاِعْتِبارِ: در معانی اخبار و احادیث. علامه گوید: هر حدیثی که به ما رسیده است در این کتاب ذکر کردیم و پیرامون سند حدیث بحث کردیم و محکم و متشابه آن را و آنچه در متن حدیث بر اصول و ادبیات مشتمل است و آنچه از آن استفاده و استنباط می شود از احکام یادآور شدیم و تا کنون مثل این کتاب نوشته نشده است.

 

[۱] – نوشته اند که یک وقت علامه حلی به قصد استراحت چند روزی به یکی از ییلاقهای خوش آب و هوا مسافرت کرد. پس از برگشتن به وطن، مدتی گذشت و فرزند خود «فخر المحققین» را در نماز جماعت نمی دید. روزی از وی پرسید: چرا به جماعت حاضر نمی شوی؟ فخر المحققین به پدر گفت: من در عدالت شما شک کرده ام! پرسید چرا؟ جواب داد: شما چند روز از عمر خود را برای تفریح و استراحت گذراندی و هیچ خدمتی انجام ندادی؟ علامه در پاسخ گفت: اتفاقا من در این چند روز کتاب، «تبصره المتعلمین» نوشته ام. فرزند از پدر عذرخواهی کرد و ارادت او به پدرش بیشتر شد. بجا است که بدانیم این کتاب یکی از مهمترین متون فقهی است و دارای ۸۰۰۰ مسأله است.

[۲] – راستی حیرت انگیز است اندیشه این مرد بزرگ. روزی در مجلس علامه مجلسی قدس سره بحث درباره علامه حلی بود. یکی از شاگردان گفت: اگر نوشته های علامه حلّی را بر سالیان عمرش تقسیم کنیم به این نتیجه می رسیم که معدل نوشتن او روزی هزار سطر است. مجلسی فرمود: تألیفات ما هم کمتر نیست. یکی از شاگردان جواب داد: فرق شما و ایشان این است که از شما تألیف است و از علامه تصنیف. (البته ناگفته نماند که بسیاری از کتابهای علامه مجلسی نیز تصنیف است ولی به اندازه علامه حلی نیست.)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *