حجه الاسلام محمد حسین بهجتی(شفق)
این شعر را، به جای مقدمه برای یک رشته بحث های آموزنده و مفید که در رابطه با پاره ای از موضوعات نهج البلاغه به تدریج درج خواهد گردید، بپذیرید.
نهج البلاغه:
اندیشه، غرق لذت نهج البلاغه
عالم، رهین منت نهج البلاغه
جان و دل و اداک آگاهان عالم
افتاده مست از نکهت نهج البلاغه
خواهی اگر بی پره دیدن روی دلدار
ای دل بیا در خلوت نهج البلاغه
بهر طهارت عارفان شویند جان را
در آبشار حکمت نهج البلاغه
جوشد هزاران چشمه آب زندگانی
از بند بند قامت نهج البلاغه
فجر هدایت، نور عرفان و عنایت
تابد بجان از طلعت نهج البلاغه
باران سر غیب و موج علم مکنون
ریزد ز آیت آیت نهج البلاغه
مجذوب و واله فیلسوفان خداجوی
افتاده غرق حیرت نهج البلاغه
شیوائی و شیرینی و شور و صلابت
مضمر بود در فطرت نهج البلاغه
گیرائی و جان بخشی و عشق آفرینی
رمزیست ازکیفیت نهج البلاغه
گر برترین علم و بیان یابد تجسم
گردد عیان در صورت نهج البلاغه
هر شاهکاری از فصاحت وز بلاغت
سوزد ز برق غیرت نهج البلاغه
فقه و سیاست، اقتصاد و زهد و پرهیز
گرد آمده در ساحت نهج البلاغه
اخلاص و ایمان، حکمت و اخلاق و عرفان
باشد بری از جنت نهج البلاغه
از بس گرانقدر است و پرارزش، نداند
غیر از خدا کس، قیمت نهج البلاغه
خیزید مشتاقان یاران، تا نشینیم
بر خوان ناز ونعمت نهج البلاغه
از دیگران در یوزگی ننگی عظیم است
ما را که باشد دولت نهج البلاغه
خیزید تا با سر نهادن بر خط او
داریم پاس حرمت نهج البلاغه
یا رب به اخلاص علی، خضر ره عشق
یا رب به شور و شوکت نهج البلاغه
راه علی را راه ما فرمانی و ده جای
ما را به زیر رایت نهج البلاغه
سیراب کن همواره جان تشنه ما
از چشمه سار رحمت نهج البلاغه
بنشین «شفق» خامش که نطق نغمه سازان
الکن بود در مدحت نهج البلاغه
نماز خوان گذاریم
سرچشمه سرخ فتح جوشید
از سینۀ لاله گون جانباز
دنیای ستم به لرزه آورد
تکبیر نماز خون جانباز
افسونگر قرن گشت مبهوت
ز اعجاز کلیم گون جانباز
بر خیزنماز خون گذاریم
بر قامت لاله گون جانباز
راهیان معراج
بوی شقایق عشق، می آید از گلستان
مرغان ترانه سازند از آیه های قرآن
یاران سوار گشتند بر پشت مرکب نور
چون برق طی نمودند ره در میان باران
زنگار جان زدودند در برکۀ ستاره
در نای خون دمیدند گلبانگ عید قربان
بر عرش پرکشیدند این راهیان معراج
جان را به رسم اهداء بردند سوی جانان
با خامه های خونین بر سقف آسمانها
مردان حق نوشتند پاینده باد ایران
حوزه علمیه یزد زکریا اخلاقی
در دو جبهه
ای قوای مسلح و مصلح!
چشم ملت به دستهای شماست
گرچه در سنگرید هر شب و روز
یادتان جاودانه در دل ماست
* * *
با «سلاح صلاح» پیش روید
همچنان که «امام» فرموده
خلق ما را از کید دشمن شوم
با شبیخون کنید آسوده
* * *
آفرین بر سپاهی و سرباز
که کند در دو جبهه جنگ و ستیز
جبهه ای در «درون خود» به صلاح
وز «برون» با سلاح سوزان، تیز
* * *
عزیز الله احقری
ماه شکست دشمن
بهمت ای شاهد پیروزی خون
بهمن ای دست خدا در توبرون
بهمن ای ماه نجات میهن
بهمن ای ماه شکست دشمن
لحظات تو همه فتح و ظفر
برزن و کوچه و کویت سنگر
همه شبهای تو چون لیله قدر
صحنه های تو همه صحنه بدر
در تو بشگفت گل اندر گلزار
در تو گردید عیان فصل بهار
تو شدی مظهر و مصداق فلق
زهق الباطلی و جاء الحق
در تو بنمود قیام ابراهیم
در تو نمرود روان شد به حجیم
در تو شد کاخ ستم ویرانه
شد فراری ز وطن بیگانه
در تو شد مکتب توحید ایران
در توشد خانه ظالم ویران
در تو شد پرچم اسلام بلند
در تو مظلوم رها شد از بند
در تو لرزید بخود آمریکا
در توشد مضطرو درمانده «سیا»
میزبان بهر خمینی تو شدی
شاهد قدر حسینی تو شدی
لیل والفجر بدل شد به نهار
دهه اش در تو گرفت استقرار
حوزه علمیه اصفهان، سید رضا امامی
ای مرغ خونین
ای مرغ خونین بال در جو شهادت
ای سرو خوش اندام بستان رشادت
هان ای شهید ای در سرت شور حسینی
هان ای شهید ای در دلت عشق خمینی
آندم که سرو قامتت شد نقش بر خاک
آندم که تکبیرت بر آمد سوی افلاک
فریاد سرخت را بگوش جان شنیدیم
چون برق بی تابانه در راهت دویدیم
جان برادر، ما براهت استواریم
وندر مسیر مکتب حق ماندگاریم
حوزه علمیه قم- سید رضا زارع حسینی