غروب سپیده گشا

غلامرضا گلى زواره

 

آذرخشى در کویر ستم

اوج فعالیت‏هاى مبارزان مذهبى و شروع یک دوران تازه در حیات گروههاى سیاسى ارزشى و پیرو امام خمینى از موقعى است که خبر رسید سید مصطفى خمینى به مرگى ناگهانى و مشکوک در نجف در گذشته است، رژیم پهلوى که همچون سال‏هاى گذشته مانع انتشار آگهى‏هاى تسلیت و ترحیم این چنینى مى‏شد، نتوانست جلو انتشار آگهى‏ها را بگیرد ناگهان ستون جراید و نشریات از آگهى‏هاى سوگ و ماتم به مناسبت شهادت آقا مصطفى پُر شد و در اطلاعیه‌هایى علما و روحانیان ضمن تسلیت خبر از برگزارى مراسم مى‏دادند.

رژیم به دست و پا افتاده بود که جلو چنین مجالس و محافلى را بگیرد و یا حداقل از سیاسى شدن آن‏ها جلوگیرى کند. چرا که این مراسم اقشار و جمعیت‏هاى مبارز و ضد استبدادى را متشکل و هم جهت مى‏نمود و به بهانه تشکیل مجلس ترحیم سخنران‏هاى مخالف شاه به افشاگرى مى‏پرداختند، گویى فریادى در گوش همگان زمزمه مى‏کرد کسى که مى‏تواند پرچم مبارزه علیه ستم و استکبار را بر دوش گیرد پدر حاج آقا مصطفى مى‏باشد شخصیت مبارزى که سال‏ها در تبعید، رهبرى مبارزات را بر عهده داشته و هیچ حادثه‏اى او را از این مسیر درست باز نمى‏دارد حتى شهادت فرزند ارشد و مشاور و بازوى توانایش، چنان که ترجیع بند پاسخ او به تلگراف‏هاى تسلیتى که از سراسر جهان به سوى نجف سرازیر شده بود این بود: این مصیبت در مقابل مصیبتى که توسط شاه و پدرش بر فرزندان مسلمان ایران رفته ناچیز است.۱

سى و شش ساعت بعد از شهادت مصطفى این دستورالعمل به مراکز ساواک از مرکز ارسال گردید: سید مصطفى خمینى فرزند ارشد روح اللّه خمینى در اثر سکته قلبى(؟!) در عراق فوت نموده است و چون از جانب روحانیون مجالس ختمى به این مناسبت برگزار خواهد شد پیش بینى لازم معمول و چنانچه این مجالس بطور ساده برگزار شود بلامانع (است) وعاظ و سخنرانان فقط درباره متوفى صحبت و حساسیتى درباره خود خمینى نشان داده نشود؛ ولى در صورتى که علیه مصالح کشور مطالبى عنوان و یا در خارج از محیط مجالس عناصرى دست به تحریکات یا تظاهراتى دست بزنند شهربانى محل با تدابیر لازم از این اقدامات جلوگیرى به عمل آورد. رئیس اداه کل سوم ساواک، ثابتى، که این فرمان را صادر کرد پیش بینى نمى‏کرد که مراسم ختم حاج آقا مصطفى این قدر گسترده است و بعد از گزارشاتى که ازانعقاد این مجالس در قم و جاهاى دیگر بهاین اداره رسید، چنین دستور العملى را صادرکرد.۲

بر خلاف تهدیدها و ارعاب‏هاى ساواک و شهربانى مراسم بزرگداشت سید مصطفى خمینى از اول آبان ۱۳۵۶ تا اربعین شهادت او به طور پیوسته در تهران و شهرستان‏ها تداوم یافت، از گزارش‏هاى ساواک بر مى‏آید که در قم، تهران، اصفهان، شیراز، یزد، همدان، تبریز، مراغه، ارومیه، اراک، کاشان، سمنان، گرمسار، قزوین، کرج، خرم آباد، خمین، زاهدان، بهشهر، بهبهان، اهواز، آبادان، خرمشهر و…مراسمى برگزار گردیده است و حتى در برخى شهرها چون قم گاهى در یک روز چندین مجلس منعقد مى‏گردید، در تهران در روز پنجم آبان ۱۳۵۶ در بازار(مسجد جامع) در میدان شوش( مسجد وفا) و در تجریش(مسجد همّت) مراسم ترحیمى برگزار شده بود. در این برنامه‏ها گویندگان مذهبى و روحانیان مبارز با بهره‏گیرى از فرصت بدست آمده در تشریح و بیان راه و اندیشه امام و نمایاندن هرچه افزون‏تر ماهیت ضد اسلامى رژیم شاه و برانگیختن مردم علیه هیأت حاکمه داد سخن دادند و با آوردن نام امام خمینى که آفریننده حماسه‏ها و خیزش‏ها و مقاومت‌هاست سیماى جامعه را متحوّل ساختند و با مطرح شدن نام و یاد آن رهبر دور از وطن، شور و شوق تازه‏اى در دل‏ها پدید آوردند.۳

در کشورهاى دیگر نیز از جمله عراق، عربستان، پاکستان، افغانستان، کویت، بحرین، قطر، انگلستان، اروپا، آمریکا، کانادا هند، سوئد، سوریه، لبنان، و…. مجالس عزادارى و در بعضى جاها تظاهرات صورت گرفت و سیل تسلیت‏ها از نقاط گوناگون جهان به طرف نجف سرازیر گردید.۴

شهادت حاج آقا مصطفى و تشکیل جلسات فاتحه و روشنگرى شاگردان امام و بر ملا شدن جنایات شاه حضور معنوى امام را در میان اقشار جامعه در پى داشت. امام از این موقعیت استثنایى به نفع انقلاب بهره‏برد و اقشار مردم را براى یک مبارزه‏اى سخت بسیج کرد. از همان ابتداى کار عوامل ساواک و برخى مرتجعین وابسته به رژیم احساس خطر کردند و هشدارهایى دادند، منابع ساواک این گونه گزارش داده‏اند:

نظریه اطرافیان شریعتمدارى در مورد برقرارى مجالس ترحیم(شهید) مصطفى خمینى: صبح امروز هشتم آبان ۱۳۵۶ با حاج ابوالفضل مشکینى صحبت مى‏کردیم نامبرده از این که روحانیون و آیات (عظام) و هم چنین بازاریان این قدر مجلس فاتحه براى سید مصطفى خمینى گرفته بودند اظهار نگرانى کرده و اظهار مى‏داشت این طور که اطرافیان و طرفداران (آیت اللّه) خمینى شروع به تبلیغات براى وى کرده‏اند نمى‏دانم در آینده تکلیف سایر مراجع چه مى‏شود…کار ما(دستگاه شریعتمدارى) که از اوّل روى برنامه صحیح بود الآن از دست رفته و بهم ریخته(است) محصّلین علوم دینیّه از اطراف آقاى شریعتمدارى رنجیده شده و دنبال بهانه مى‏گردند که از دیگرى تبلیغ کنند. ضمناً آقاى (ابوالفضل) مشکینى از وعّاظ و منبرى‏ها هم خیلى ناراحت بود که چطور نام (امام خمینى) را با القاب ذکر مى‏کنند ولى نام سایر مراجع را این طور نمى‏برند. نظریهیکشنبه: با توجه به صداقت منبع، گزارش صحیح است.۵

 

تلاش‏هاى سیاسى در قالب مجالس ترحیم

اولین مجلس فاتحه‏اى که براى حاج آقا مصطفى در قم برگزار شد، در مسجد اعظم بود که به دلیل وجود جوّ رعب و وحشت حتى اسمى از آن شهید و پدرش برده نشد، حتى اعلامیه‏اى که در آن مجلس فاتحه اعلام شده بود نام فرزند امام را با عبارت (حاج سید مصطفى موسوى) ذکر کرده بود، کمتر کسى جرأت منبر رفتن و سخنرانى در این گونه مجالس را داشت.۶ حجهالاسلام و المسلمین محمد مهدى اکبرزاده مى‏گوید: یادم مى‏آید یکى از دوستان طلبه در گوشه ضلع شرقى مسجد عبا را بر سر کشید و بعد با صداى بلند براى یاد بود و طلب مغفرت آن علامه شهید از مردم صلوات گرفت و آن گاه با صراحت نام امام را برد و گویا مجلس منتظر شنیدن نام رهبر بود، ناگهان صداى گریه شدید از جمعیت برخاست و همه به یاد غربت آن بزرگ مرد که سال‏ها نامش در مرکز فقاهت شیعه در خفا برده مى‏شد، گریستند، فراموش نمى‏کنم که یکى از منبرى‏هاى قم وقتى مى‏خواست مسئله‏اى را ار رساله حضرت امام بازگو کند مى‏گفت: آن که اسمش بر وزن کلینى است.۷

امّا اولین بار در مجلس فاتحه‏اى که از سوى آیت اللّه گلپایگانى برپا گردید، حجهالاسلام و المسلمین سید محمد آل طه بر فراز منبر درباره زندگى حاج آقا مصطفى سخنرانى کرد و رسماً نام زندگى امام و فرزندش را بر سر زبان‏ها انداخت، در این مراسم و مجالس مشابهى که بعداً برگزار شد مردم هنگام شنیدن نام رهبر با هیجان و صداى بلند صلوات مى‏فرستادند و بدین وسیله از امام تجلیل و احساسات خود را درباره او ابراز مى‏کردند.۸

این مجلس بسیار با شکوه و مکان برگزارى پر از جمعیت بود،علاوه بر سه شبستان بزرگ مسجد اعظم دو صحن بزرگ حرم تا میدان بزرگ جلوى فیضیه از حاضران در مجلس ترحیم موج مى‏زد، مأموران ساواک با لباس شخصى در میان مردم مراقب اوضاع بودند، دم در مسجد برخى از اعضاى بیت امام و نیز فرزندان آیت اللّه گلپایگانى به عنوان صاحب عزا ایستاده بودند، افراد مشغول تلاوت قرآن از روى جزوات بودند و نوار قرآن از طریق بلندگو پخش مى‏شد. آیت اللّه بنى فضل مى‏گوید: در این اوضاع و احوال شیخ صادق خلخالى از دم در وارد مسجد شد و از لابلاى جمعیت فشرده خودش را به منبر رسانید ضبط صوت را خاموش کرد و میکروفن را بدست گرفت و چند دقیقه‏اى از حضرت امام با القاب و عناوین یاد کرد و افزود: در این ایام فرزند مرجع بزرگ جهان تشیع به شهادت رسیده است، وقتى او پس از مقدمه چینى نام امام را بر زبان آورد مردم یک دل و یک صدا صلوات فرستادند و شعار درود بر خمینى سر دادند، در همین ایام مجلس دیگرى در مسجد اعظم منعقد شد که این بار حجهالاسلام و المسلمین محمد عبایى خراسانى بر مبنر رفت و با شجاعتى ستودنى در بخشى از سخنان خود از رژیم ستم شاهى انتقاد کرد.۹

در گزارش‏هاى ساواک آمده است: در پایان مجلس ختمى که توسط آیت اللّه گلپایگانى در مسجد اعظم قم بعد از نماز مغرب امشب (اول آبان ۱۳۵۶) منعقد گردیده بود بطور پراکنده از جانب تعدادى معدود از طلّاب طرفدار(امام) خمینى با ذکر شعار درود بر خمینى نظم مسجد بهم خورده و شرکت کنندگان که تعداد آنان متجاوز از ۶۰۰۰ نفر بودند مسجد را سریعاً ترک(کردند) و در این بین اعلامیه پلى کپى شده تحت عنوان بپاخیزید که روشنفکران بپاخاستند به امضاى روحانیون قم، کنفدراسیون دانشجویان ایران در محوطه مسجد توزیع که فوراً به وسیله مأمورین انتظامى جمع آورى گردید. در این مجلس آیات مقیم قم منجمله گلپایگانى(بانى مجلس)، شریعتمدارى، مرعشى نجفى، مرتضى حائرى(پدزن متوفى) و سایر آیات و روحانیون دیگر شرکت داشتند و نیز اعلام گردید که فردا صبح در همین مسجد مجلس دیگرى از ناحیه گلپایگانى و بعد از نماز مغرب روز دوم آبان در حسینیه نجفى از طرف آیت اللّه مرعشى نجفى مجلس ختم منعقد خواهد شد.۱۰

در سند دیگرى از مدارک ساواک مى‏خوانیم؛ موضوع:برگزارى مجلس ترحیم به مناسبت فوت مصطفى خمینى وسیله مدرسین. از ساعت هشت صبح روز جمعه ۶ آبان ۱۳۵۶ به مناسبت درگذشت مصطفى خمینى مجلس ترحیمى از طرف مدرسین حوزه علمیه در مسجد اعظم برقرار گردید، در این مجلس از ساعت هشت الى نه و سى و پنج دقیقه تلاوت قرآن بود، سپس شیخ صادق خلخالى پشت میکروفن قرار گرفت. جمعیت حاضر در جلسه را به آرامش و سکوت دعوت کرد و ضمناً اعلام کرد که مجالس بعدى در تهران در مسجد جامع و مسجد ارک برپا مى‏گردد. پس از آن شیخ ابوالقاسم خزعلى پیرامون نقش روحانیّت در دنیا صحبت کرده، اظهار داشت عدّه‏اى از افراد کوتاه فکر مى‏گویند دین از سیاست جداست ولى این طور نیست، دو اصل مهم قانون اساسى مربوط به مراجع فقیه است….مردم مى‏خواهند که مرجع بزرگ به وطن بازگردد و در خاتمه آزادى آیت اللّه قمى را که در کرج است خواستار شد، بعد از خزعلى شیخ مهدى ربانى رانکوهى صحبت کرد. او خیلى تند و پر حرارت گفت وظیفه وزارت امور خارجه یکى این است که اگر یکى از اتباع ایران در یک کشور خارجى فوت نماید باید در مورد علت مرگ او رسیدگى شود که چه شده که از دنیا رفته است. چرا وزارت امور خارجه در مورد فوت حاج آقا مصطفى خمینى تحقیق نکرده و اگر تحقیق کرده چرا در روزنامه‏ها درج نشده است….

نظریه شنبه: جمعیت امروز حدود بیست هزار نفر بود و دانشجویان هم در محل زیاد به چشم مى‏خوردند ولى مجلس شدید تحت کنترل بود. جلو درب مسجد هم عدّه‏اى از مدرسین به اسامى محمد على گرامى،شیخ محمد یزدى، صادق خلخالى، شیخ مهدى ربانى رانکوهى، یوسف صانعى، یحیى انصارى و شهاب الدین اشراقى ایستاده بودند.۱۱

منابع تاریخى و شواهد زنده دیگر گفته‏اند: این مجلس که به مناسبت شب هفت مرحوم آقا مصطفى در صبح جمعه ۱۴ ذیقعده از طرف حوزه علمیه قم در مسجد اعظم منعقد شد حدود پنجاه هزار نفر شرکت کننده داشت و تمامى مراجع عظام، مدرسین، فضلاى حوزه، طلاب، دانشجویان، دانش‏آموزان، بازاریان و کسبه قم و تهران و سایر شهرستان‏ها حضور داشتند و با این که ساواک سعى داشت از وسعت دامنه مجالس و سخنان سخنوران دینى جلوگیرى به عمل آورد سه تن از فضلاى حوزه، آقایان حجج اسلام خزعلى، خلخالى و ربانى املشى به منبر رفتند و درباره آن فقید سعید و شخصیت امام سخنرانى کردند، در مجالس دیگر آقایان عبدوس و معادى خواه و برقعى در همین زمینه بیاناتى ابراز داشتند.۱۲

عصر روز جمعه ۱۴ ذیقعده ۱۳۹۷ از طرف عموم بازرگانان و اصناف بازار قم اعلام عزا شد، بازار قم و تمامى فرعى‏هاى آن مفروش گردید و هنگام شروع مجلس تمام بازار، مسجد حسین آباد، مسجد مسگرها و مسجد ملاجعفر که در بازار واقع شده‏اند و تمام کاروانسراها و تیمچه‏ها از جمعیت موج مى‏زد و حتى در جلو ورودى‏هاى بازار جمعیت ایستاده بودند. چنین مجلس باشکوهى از نطر کیفیت و کمیّت در تاریخ شهرستان قم بى سابقه بوده است، زیرا اصولاً در بازار براى کسى مجلس منعقد نمى‏شده و ثانیاً تاکنون قم چنین جمعیتى به خود ندیده بود، گفته‏اند بین هفتاد تا یکصدهزار نفر بوده‏اند، در این مجلس سخنور شجاع حجهالاسلام و المسلمین عبدوس(عبددوست) نطق مهیج و سازنده‏اى ایراد کرد و در ضمن سخنرانى که یک ساعت به طول انجامید این قطعه شعر را خواند و خواسته مردم را بازگو کرد:

اَلا اى آیه اللّه خمینى

گل سرخ گلستان حسینى

اگرچه در نجف تبعید هستى

یگانه مرجع تقلید هستى

خاندان شهید سید مصطفى خمینى به منظور تشکر و قدردانى از مردم، حوزه علمیه، علما و مراجع عظام و درخواست شروع درس‏ها در مسجد اعظم مجلس بزرگى تشکیل دادند که حدود سى هزار نفر شرکت کردند و آقایان برقعى و معادى خواه سخن گفتند.۱۳

روز یازدهم آذر ۱۳۵۶ مطابق ۱۹ ذیحجه ۱۳۹۷ مراسم چهلم مرحوم ایت اللّه سید مصطفى خمینى از سوى حوزه علمیه قم با سخنرانى آقایان حجج اسلام ربانى املشى، صادق خلخالى، و محمّد جواد حجتى کرمانى برگزار گردید. رژیم پنج تن از روحانیونى که در اربعین سید مصطفى خمینى در تهران و قم سخنرانى کرده بودند تبعید کرد امّا تلاش او به جایى نرسید، مرگ مشکوک فرزند ارشد امام اتفاقى بود که چهل روز سوگوارى ملت ایران را در پى داشت، تحلیل که ساواک از عکس العمل مردم در برابر این رویداد نشان گر اثر گذارى بسیار عمیق در میان اقشار گوناگون مى‏باشد: اکثر شرکت کنندگان در این مراسم و مجالس شعارهایى برله خمینى و علیه دستگاه داده و همه دست به دعا بودند که یک بار دیگر خمینى به ایران مراجعت کند. از طرفى در بعضى از محافل بازار و بین مردم عادى چنین شایع شده که مصطفى خمینى را مانند على شریعتى در خارج از ایران به وسیله دستگاه به قتل رسانیده‏اند، روى هم رفته مرگ مصطفى خمینى در بالا بردن شأن و وجهه پدرش بین قاطبه مردم مؤثر بوده است.

استقبال مردم در تجلیل از آیت اللّه حاج آقا مصطفى چنان رژیم را به خشم آورد که شاه را ناگزیر کرد دست به حرکتى احمقانه بزند و دستور داد مقاله‏اى وهن‏انگیز نسبت به امام خمینى تهیه و در ۱۷ دى ماه ۱۳۵۶ در روزنامه اطلاعات منتشر نمایند. مردم که در چهل روز علیه رژیم پهلوى به مانورهاى سیاسى دست زده بودند و خشم و نفرت خویش را از دستگاه استبداد نشان داده بودند این بار نیز با خشمى افزون‏تر بپا خاستند. ابتدا حوزه علمیه قم در نوزده دى ماه دست به تظاهراتى با شکوه زد که منجر به خاک و خون کشیدن مردم گردید و قیامى باشکوه را بوجود آورد، اربعین‏هاى در پى از همین حرکت منشأ گرفت و در سراسر ایران استمرار یافت و سرانجام رژیم شاهنشاهى را به ستوه آورد و نظام جمهورى اسلامى را به بار آورد.۱۴

 

توفان در تهران

به محض رسیدن خبر شهادت آیت اللّه سید مصطفى خمینى به تهران، محافل روحانى و سایر قشرهاى مردم مسلمان ضمن ابراز تأثر و تأسّف شدید مجالس ختم متعدد و پرشکوهى برگزار کردند. اوّلین مجلس ختم از طرف جامعه روحانیت و علماى تهران در مسجد جامع تهران برگزار شد. سه آگهى که در جراید هم به چاپ رسید با امضاى آیت اللّه حاج میرزا محمد ثقفى جدّ مادرى حاج آقا مصطفى، خطیب دانشور محمد تقى فلسفى و جمعى از علماى تهران مردم را براى شرکت در این مجالس ترحیم فرا خواند. در مجلس مزبور کثیرى از روحانیان و دیگر اقشار حضور داشتند، حتى از شهرستان‏هاى دور و نزدیک طلّاب علوم دینى و جوانان دانشگاهى موفق شدند در این مراسم شرکت کنند، تمام مسیر بازار آهنگران تا مسجد جامع و قسمتى از خیابان بوذر جمهرى را مأمورین بى سیم به دست اعم از افسر و درجه دار و غیره اشغال کرده بودند و لحظه به لحظه گزارش مى‏دادند، آیت اللّه طاهرى اصفهانى بر فراز منبر رفت و در بهت و سکوت و تأثّر فوق العاده عموم حضّار سخن گفت. هر بار که نام امام خمینى را وى مى‏برد غریو صلوات پیاپى آن جمعیت فشرده لرزه بر اندام بیگانه پرستان مى‏انداخت.۱۵

صدها نفر از قشرهاى روحانى، دانشگاهى و بازارى و غیره چندین آگهى را جهت برگزارى مجلس ختم دیگرى در مسجد ارک تهران امضاء کرده و در سطح تهران پخش نمودند و همه را براى شرکت در آن مجلس دعوت کردند، در ذیل این اعلامیه‏ها امضاى شخصیت‌هایى چون آیت اللّه مطهرى، شهید دکتر بهشتى، دکتر مفتح، دکتر باهنر، سید ابوالفضل موسوى زنجانى، مهندس مهدى بازرگان، محمد تقى شریعتى مزینانى، دکتر کاظم سامى، فخرالدین حجازى، احمد صدر حاج سید جوادى، سید محمود طالقانى و…دیده مى‏شد، امضاء کنندگان غالباً روحانى، پزشک، مهندس، استاد دانشگاه، دانشجو و بازاریانى بودند که بارها به زندان افتاده یا تبعید شده و مورد تعقیب و تحت نظر ساواک بودند.

در مجلس مسجد ارک هزاران نفر از قشرهاى مختلف مردم شرکت کردند و دکتر حسن روحانى به تفصیل سخن گفت و از امام خمینى و نقش مؤثر او در بیدارى جوامع اسلامى و مبارزاتش با استبداد و استعمار سخن گفت و شخصیت علمى حاج آقا مصطفى را مورد تحلیلو تکریم قرار داد، در مجلس عملاً با امامخمینى به عنوان رهبرى اصلى قیام تجدید عهدشد.۱۶

در این میان کوشش مهندس بازرگان قابل توجه بود که از یک طرف در پى آن بود مجلس ختم هرچه باشکوه‏تر برگزار گردد و از سوى دیگر تمامى چهره‏هاى مذهبى و سیاسى در این برنامه مشارکت کنند. وى در این باره نوشته است: مجلس ختم حاج سید مصطفى خمینى که با دعوت مشترک نیروهاى گوناگون اسلامى منعقد گردید و مسجد ارک در عمر چندین ساله خود چنین جمعیتى را به خود ندیده بود. وى در جاى دیگر گفته است: در آبان ماه سال ۱۳۵۶ که فرزند امام حاج آقا سید مصطفى خمینى در عراق وفات یافته یا شهید شده بود و ساواک نهایت مراقبت و ممانعت را از تظاهرات مخالفین به کار مى‏برد مجلس ختمى در مسجد ارک برقرار شده که تا آن زمان نه مسجد ارک چنین هجوم جمعیت را به خود دیده و نه چنان اعلامیه دعوتى با امضاى روشنفکران، روحانیون و بازاریان به صورت یک جا منتشر شده بود توفیق در این امر کار آسانى نبوده و اگر شهید مطهرىو مهدوى کنى وساطت نمى‏کردند آقایانى باعث تردید و تفکیک شده بودند. دعوت نامه جامع که با اسامى بدون القاب و عناوین و به ترتیب الفبا صادر گردید، بسیار پر معنى بود و آن مجلس با شکوه با چنان صاحب مجلس‏ها، مظهرى از تجمّع کلیّه قشرها در نارضایتى و مخالفت با دستگاه و تمایل به وحدت در عمل به رهبرى آیت اللّه خمینى شد.۱۷

مرحوم شیخ احمد کافى (واعظ معروف) در مهدیه تهران مراسمى به مناسبت شهادت حاج آقا مصطفى خمینى منعقد نمود که شیخ ابوالقاسم اسلامى در این مجلس سخنرانى نمود.۱۸

در یکى از اسناد ساواک مى‏خوانیم: تاریخ ۱۳۵۶/۸/۱۵ – موضوع: مجلس مصطفى خمینى، روز سه شنبه ۱۳۵۶/۸/۱۰ مجلس ختمى به مناسبت فوت مصطفى خمینى با شرکت حدود ۱۸۰۰ نفر در مسجد امام حسین واقع در میدان فوزیه برگزار گردید که از این عدّه حدود ۱۵۰ نفر روحانى از جمله (حجهالاسلام) فلسفى در مجلس شرکت داشتند، سید عبدالرضا حجازى به منبر رفت و حدود یک ساعت سخنرانیش تمام تعریف و تمجید از آیت اللّه خمینى بود و به محض آوردن نام خمینى جمعیت صلوات مى‏فرستادند و در خاتمه منبرش گفت: حضرت آیت اللّه خمینى به زودى به ایران مراجعت خواهند نمود.۱۹

در سند دیگرى آمده است: تاریخ ۱۳۵۶/۹/۲ موضوع: اظهارات فروهر: داریوش فروهر ضمن مذاکره با یکى از دوستانش در تاریخ ۱۳۵۶/۸/۲۳ در دفترش اظهار داشته که قرار است مجلس ختمى در شب عید غدیر مورخه ۱۳۵۶/۹/۸ در مسجد ابوالفضل رباط کریم و یکى دیگر از مساجد تهران به مناسبت چهلمین روز درگذشت مصطفى خمینى برگزار گردد. وى هم چنین اضافه کرده به همین مناسبت در روز عید غدیر مجلس ختم مصطفى خمینى در مسجد اعظم قم برگزار خواهد شد. نظریه شنبه: احتمالاً مراسم ختم در مسجد دیگر غیر از ابوالفضل توسط مهدى عراقى و مرتضى تجریشى برگزار خواهد شد.۲۰

اهواز و شیراز مى‏خروشد

در شهرستان‏هاى دیگر هم مراسم ختم و مجلس ترحیم حاج آقا مصطفى با شکوه خاصى برگزار گردید مجلس بزرگداشت آن شهید از سوى روحانیون اهواز در مسجد جامع این شهر منعقد گردید که طى آن حجهالاسلام والمسلمین دوانى سخنرانى کرد، در آبادان نیز مجلس برپا شد که حجهالاسلام و المسلمین جمى سخنران آن بود و پس از پایان مراسم، مردم به تظاهرات پرداختند و با پلیس درگیر شدند.۲۱ این مراسم در روز سیزدهم آبان سال ۱۳۵۶ انجام پذیرفت.

در شیراز در دوم آبان ۱۳۵۶ در مسجد مولا واقع در خیابان کریم خان زند حوالى بازار وکیل از طرف روحانیت شیراز مجلس ترحیمى به عنوان مرحوم حاج آقا مصطفى و یکى از فرزندان آیت اللّه بروجردى برگزار شد. سخنران مجلس سید مهدى دستغیب پسر عمو و برادر همسر شهید دستغیب بود که از خطباى معروف این منطقه به شمار مى‏آمد، ایشان گرچه سخنرانى مبسوطى همراه با روشنگرى‏ها و افشاگرى‏هایى داشت اما با صراحت نامى از حاج آقا مصطفى نبرد که سید على اصغر دستغیب از پایین منبر به وى یادآور شد ضرورت دارد به مردم گوشزد گردد که مجلس ترحیم براى کیست. او در حالى که تقریباً بر جاى خود نیم خیز بود چند جمله‏اى بیان کرد از جمله: مجلس به نام سید جلیل القدر فرزند آیت اللّه بروجردى و فرزند آیت اللّه خمینى است.۲۲ در یکى از گزارش‏هاى ساواک آمده است: ساعت ۶ بعد از ظهر روز مذکور به تدریج دستجات مختلف کسبه، ادارى، دانشجو، فرهنگیان، بازارى، طلاب و روحانیون به مسجد آمدند، بعد از اقامه نماز جماعت در مسجد مولا سایر امام جماعت‏هاى مساجد دیگر هم که نماز را در مسجد خودشان برگزار کرده بودند، به تدریج در این مجلس شرکت کردند. هنگامى که آقاى حاج سید عبدالحسین دستغیب در جلو و عدّه‏اى از عقب ایشان مى‏آمدند. حاضرین در صحن مسجد مولا صلوات بلند فرستادند. در این مجلس عموم روحانیون، وعّاظ و طلّاب شیراز، شرکت کردند. داخل شبستان و صحن مسجد و محوطه‏هاى اطراف تمام از جمعیت پر شده بود، بعد از نماز جماعت چند دقیقه قرآن مجید تلاوت شد، بعد از آن یک نفر با صداى بلند غزلى از ملک الشعراى بهار تحت “از ملک ادب نام گذاران همه رفتند” خواند، سپس آقاى سید مهدى دستغیب به منبر رفت بعد از خواندن خطبه اظهار داشت که امشب مصادف با ولادت با سعادت حضرت رضا(ع) است هم در مناقب ایشان سخن مى‏گوئیم و هم ذکرىاز رحلت فرزندان دو مرجع تقلید یعنى فرزند آیت اللّه بروجردى و هم فرزند آیت اللّه خمینى در نجف اشرف….در این اثنا یکى از مستمعین یادداشتى به ایشان داد، او در بین سخنانش گفت:افرادى که با امام دشمنى نمودند بر افتادند و از بین رفتند و گفت: با آل على هر که در افتاد برافتاد. در این موقع مستمعین همه با هم چند مرتبه بلند گفتند: با آل على هر که در افتاد برافتاد… در این موقع مجلس پایان یافت و مردم شروع به بیرون رفتن نمودند در جلو درب شعار دادند: “درود بر خمینى، سلام بر خمینى” در این حال درب مسجد توسط مأمورین شهربانى بسته شد، عدّه‏اى بیرون و بقیه هم داخل صحن مسجد بودند زنانى که از شبستان بیرون مى‏آمدند وقتى دیدند مأمورین در جلو مسجد عدّه‏اى را کتک مى‏زنند شعار دادند: مرگ بر شاه، مردم مى‏گفتند عمداً درب مسجد را بستند که ارتباط جمعیت داخل مسجد با جمعیتى که در حال حرکتبودند و شعار مى‏دادند قطع شود لیکن همین کار موجب شد که بیشتر تحریک شوند و شعار زیاد داده شود…حدود ساعت نه بعد از ظهر این مراسم پایان یافت و مردم متفرق شدند، نکات جالب این که عموم روحانیون در صحن مسجد ایستادند و آقاى شیخ بهاء الدین محلاتى و مجدالدین محلاتى در جلو و بقیه براى اداى احترام پشت سر آن‏ها از مسجد خارج شدند.۲۳

براى شب پنج شنبه ۱۳۵۶/۸/۵ از مردم خواسته شد در نماز جماعت، خواندن دعاى کمیل و نیز مجلس سوگوارى در مسجد جامع شیراز شرکت کنند.۲۴

از آن پس تدارک مجلس چهلم مرحوم حاج آقا مصطفى دیده مى‏شد و از آیت اللّه محمد على گرامى براى سخنرانى دعوت به عمل آمد که او پذیرفت و در مجلس که در مسجد عتیق برگزار شده بود سخنرانى کرد، جمعیت زیادى در فلکه شاهچراغ و در صحن امامزاده و نیز صحن و شبستان مسجد گرد آمده بودند و نیروهاى شهربانى هم حضور فعال داشتند، پس از چندى نوار سخنرانى دکتر حسن روحانى که در مجلس چهلم حاج آقا مصطفى در تهران ایراد نموده بود به شیراز رسید و چون آیت اللّه دستغیب به آن گوش داد خیلى شادمان گردید و براى این خطیب مبارز دعا کرد، با توجه به همین سخنرانى از دکتر روحانى دعوت به عمل آمد تا در سوم آذر به شیراز بیاید و او هم قبول کرد امّا چون روز موعود فرا رسید: از سید اطلاعیه‏اى با خط درشت بدین مضمون در مسجد الرضا(ع) که مقرر گردید در آن جا سخنرانى کند، نصب شده بود: چون آقاى دکتر حسن روحانى از حضور در سخنرانى معذور بوده است، مجلس برگزار نمى‏شود، اطلاعیه را مأموران ساواک بدون امضا و به نحوى نوشته بودند که گویى دست اندرکاران مسجد و مجلس آن را اعلام کرده‏اند.۲۵

 

ادامه مراسم در شهرهاى دیگر

با مختصر فضاى باز سیاسى اندکى از فشار و اختناق کاسته شد، جلسات هفتگى روضه خوانى در منزل آیت اللّه قاضى طباطبایى که در واقع جلسات سیاسى و مذهبى بود در تبریز گسترده شد، به طورى که شرکت کنندگان آن هر هفته افزایش مى‏یافتند، گرچه هنوز در کنترل شدید بودند، اول آبان سال ۱۳۵۶ خبر شهادت فرزند رهبر دور از وطن نهضت، تبریز را متوجه یاد و نام امام خمینى کرد، این حادثه شهید قاضى را به شدت متأثر و ناراحت ساخت، محمد باقر صدرى، از نزدیکان آیت اللّه قاضى گفته است، ایشان با شنیدن چنین خبرى گفت: اگر یکى از فرزندان من و یا تمامى آنان در مى‏گذشتند این چنین ناراحت نمى‏شدم که از رحلت آقا مصطفى دلگیر شدم.

آیت اللّه قاضى و مریدان امام در تکاپو بودند که به هر نحو ممکن با تأسّى از مجلس ختم آیت اللّه مصطفى خمینى، در مسجد ارک تهران، مجلس بزرگداشت و تجلیلى براى ایشان برگزار کنند.۲۶ حجهالاسلام و المسلمین سید احمد حسینى همدانى در خاطراتى گفته است: آیت اللّه قاضى، اولین شهید محراب، براى مراسمى که به همین مناسبت منعقد کرده بود از من دعوت کرد تا به تبریز بروم و در آن مراسم صحبت کنم، علماى این دیار هم اطلاعیه آقا مصطفى را تهیه نموده بودند، شهید قاضى نخست حجهالاسلام فلسفى را دعوت کرد ولى چون او ممنوع المنبر بود نمى‏توانست این برنامه را به اجرا درآورد، با این وضع من قبول کردم که به تبریز بروم البته مرحوم فلسفى به آن شهید زنگ زده بود که فلانى یعنى حسینى بیاید ولى براى رعایت احترام خودتان او را دعوت کنید.۲۷ مراسم در مسجد آیت اللّه بادکوبه‏اى و با مجلس دارى مرحوم حاج مهدی فهیمى از ساعت چهار الى شش بعدازظهر منعقد شد، جمیعت موج مى‏زد، پلیس هم اطراف آن را به محاصره در آورده بود. او قریب یک ساعت در خصوص مسایل مذهبى و اظهار تأسف از درگذشت حاج آقا مصطفى و در تجلیل از مقام علمى و فقهى ایشان صحبت کرد. او چندین مرتبه نام امام را بر زبان جارى کرد و مردم هم صلوات مى‏فرستادند، در همین حین مبارزان اعلامیه‏هایى بر ضد رژیم توزیع کردند و در پى این اقدام چندتن از دانشجویان شب هنگام در کوى ولى عصر به اتهام این اقدام دستگیر شدند.۲۸

همان شب حجهالاسلام حسینى همدانى را از منزل شهید قاضى با لباس مبدّل روانه تهران کردند، در سال ۱۳۵۷ که ایشان دستگیر شد یکى از مواردى که برایش مطرح کردند دست داشتن در قیام ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶ تبریز بود، آنها به وى گفته بودند ریشه این قیام همان مجلس ترحیم حاج آقا مصطفى بود که شما در آن سخنرانى نموده و مردم را تحریک کرده بودید.۲۹

آیت اللّه قاضى با پیک ویژه در نامه‏اى شهادت حاج سید مصطفى را به محضر امام تسلیت گفت متن نامه آن شهید موجود نمى‏باشد ولى پاسخ حضرت امام در کتابخانه شهید قاضى موجود است و به شرح ذیل مى‏باشد: بسمه تعالى ۱۶ ذى حجه س۱۳۹۷ (آذر ۱۳۵۶) به عرض عالى مى‏رساند مرقومه شریف که در این حادثه از عواطف کریمه حاکى بود، موجب تشکر گردید. سلامت و سعادت جناب عالى را خواستار است و چون گفته شده است که از سایر آقایان یا بعضى، اظهار هم دردى شده است. مستدعى است امر نمایید به آقایان محترم عرض تشکر این جانب را ابلاغ نمایند و چون معلوم نیست چه اشخاصى تلگراف کرده یا نامه نوشته‏اند که نرسید، از عرض تفصیلى معذرت مى‏خواهم، از جناب عالى امید دعاى خیر دارم. والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته، روح اللّه الموسوى الخمینى.۳۰

از ساعت ۹ الى ۱۱ صبح روز دوشنبه دوم آبان ۱۳۵۶ مجلس ترحیمى از طرف سید مهدى یثربى در مسجد علمیّه خیابان شاه عباس کاشان برقرار شد، بعد از ظهر همان روز در مسجد سلیمانى بازار به همین مناسبت مجلس ترحیم تشکیل گردید، بانى این مجلس حاج محمد رسول زاده بود، شیخ جعفر صبورى، سید رضا علم الهدى و سید مهدى مکى جلو درب مسجد به عنوان عزادار ایستاده بودند، سخنران حجهالاسلام فرخى بود که این ضایعه را به روحانیت و امام خمینى تسلیت گفت که حاضران سه مرتبه صلوات فرستادند سپس وى درباره علم و تقواى خاندان امام خمینى مطالبى بیان کرد و به تجلیل و تمجید رهبر نهضت و فرزند شهیدش پرداخت.۳۱

میزرا جواد تهرانى به آیت اللّه سید على خامنه‏اى خبر داد که حاج آقا مصطفى در نجف در گذشته است و این ماجرا به صورت تلفنى به اکثر مردم مشهد اطلاع داده شد، مقام معظم رهبرى با شرکت عباس واعظ طبسى، شیخ غلامرضا محامى و بعضى دیگر جلسه‏اى تشکیل مى‏دهند و تصمیم مى‏گیرند مجلس ترحیم بگیرند، روز بعد مجلس ختمى توسط آیت اللّه شیرازى در مسجد ملاهاشم برگزار و افراد فوق در این مراسم حضور یافتند اما پلیس از ورود‌هاشمى نژاد به مسجد جلوگیرى به عمل آورد.۳۲

ادامه دارد

 

پى‏نوشت‏ها:

  1. از سید ضیاء تا بختیار(دولت‏هاى ایران از سوم اسفند ۱۲۹۹ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷) مسعود بهنود، تهران، مؤلف چاپ دوم ۱۳۶۸، ص ۵۰۸ – ۵۱۰٫
  2. انقلاب اسلامى به روایت اسناد ساواک، تدوین مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات، تهران، سروش، چاپ اول ۱۳۷۶، ص ۲٫
  3. مجله ۱۵ خرداد، ش ۱۵ و ۱۶ ،تابستان و پاییز ۱۳۷۳، ص ۱۳۲٫
  4. گلشن ابرار، ج ۲، ص ۷۸۳ – ۷۸۴٫
  5. از ایران به ایران، ج دوم، ص ۷۳ – ۷۴٫
  6. هفت هزار روز تاریخ ایران، ج ۲، ص ۷۴۳٫
  7. حماسه نوزده دى قم، ص ۳۱ – ۳۲٫
  8. هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامى، ج دوم، ص ۷۴۳٫
  9. خاطرات آیت اللّه بنى فضل، ص ۱۹۰ – ۱۹۱٫
  10. انقلاب اسلامى به روایت اسناد ساواک، همان، ص ۳٫
  11. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب بیست و یکم(شرح مبارزات آیت اللّه محمد مهدى ربانى املشى، تهران، مرکز اسناد تاریخى وزارت اطلاعات، چاپ اول ۱۳۸۰، ص ۱۲۸ – ۱۲۹)
  12. شهیدى دیگر از روحانیت، گروهى از نویسندگان، بى نا، بى تا، ص ۹۳ – ۹۴، نهضت روحانیون ایران، على دوانى، ج ۵ و ۶، ص ۵۲۶٫
  13. شهیدى دیگر از روحانیت، ص ۹۴ – ۹۶٫
  14. ستاره صبح انقلاب، روح اللّه حسینیان، ص ۱۱۲ -۱۱۴، هفت هزار روز تاریخ ایران، ج ۲، ص ۷۶۲٫
  15. هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامى، ج دوم، ص ۷۴۳، نهضت روحانیون ایران، ج ۵ و ۶، ص ۵۲۰ – ۵۲۱٫
  16. نهضت روحانیون ایران، ج ۵ و ۶، ص ۵۲۱ – ۵۲۴، گلشن ابرار، ج دوم، ص ۷۸۴، انقلاب اسلامى ریشه‏ها و چالش‏ها، حسن روحانى، تهران، مرکز پژوهش‏هاى مجلس شوراى اسلامى، چاپ اول ۱۳۷۶، ص ۳۸۹ – ۳۹۱٫
  17. سیرى در زندگى، آثار و افکار مهندس مهدى بازرگان، قسمت دوم در تکاپوى آزادى، حسن یوسفى اشکورى زیر نظر بنیاد فرهنگى مهندس مهدى بازرگان، تهران، قلم چاپ اول، ۱۳۷۹، ص ۲۵ – ۲۷٫
  18. جریان‏ها و سازمان‏هاى مذهبى سیاسى ایران، ص ۷۳۰٫
  19. زبان گویاى اسلام(حجهالاسلام فلسفى)، تدوین مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات، چاپ اول ۱۳۷۸، ص ۶۱۶٫
  20. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب دوازدهم (پیش کسوت انقلاب شهید حاج مهدى عراقى)، تهران، همان، ص ۲۷۰).
  21. هفت هزار روز تاریخ ایران، ج ۲، ص ۷۴۶٫
  22. خاطرات سید على اصغر دستغیب، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، چاپ اول ۱۳۷۸، ص ۳۵ – ۳۶٫
  23. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب دهم (نفس مطمئنه شهید آیت اللّه سید عبدالحسین دستغیب، تدوین مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات، چاپ اول، خرداد ۱۳۷۸، ص ۵۰۹ – ۵۱۱٫
  24. انقلاب اسلامى به روایت اسناد ساواک، تدوین مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات، چاپ اول ۱۳۷۶، ص ۱۲٫
  25. خاطرات حجهالاسلام سید على اصغر دستغیب، ص ۳۶٫
  26. زندگى و مبارزات آیت اللّه قاضى طباطبایى، رحیم نیک بخت و صمد اسماعیل زاده، ص ۲۷۸٫
  27. خاطرات حجهالاسلام حسینى همدانى، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، چاپ اول، ۱۳۸۲، ص ۱۲۰ – ۱۲۳٫
  28. انقلاب اسلامى به روایت اسناد ساواک، تهران، وزارت اطلاعات، چاپ اول ۱۳۷۶، ص ۹۱، جلوه محراب، همان ناشر، چاپ اول ۱۳۷۸، ص ۴۱۲٫
  29. نشریه دعوت، سال دوم، ش ۳۰ ،۲۷ بهمن ۱۳۸۵٫
  30. زندگى و مبارزات آیت اللّه قاضى طباطبایى، ص ۲۷۸ – ۲۷۹٫
  31. انقلاب اسلامى به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات، تهران، سروش، چاپ اول ۱۳۷۶، ص ۱۴٫
  32. همان، ص ۱۹٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *