تجلّى تولّى و تبرّى در زیارت عاشورا

 

حجهالاسلام و المسلمین محمدرضا مصطفى پور

 

آفرینش انسان بر فطرت

۱- خداى سبحان انسان را با ویژگى فطرت آفریده است، فطرتى که اساس آن عشق به کمال مطلق و خیر و سعادت و تنفر از نقص و انزجار از شر و شقاوت است، ویژگى که همگانى و تغییرناپذیر است. یعنى اصل این فطرت در همه انسان‏ها وجود دارد. گرچه ممکن است در تشخیص مصداق کمال مطلق یا نقص گرفتار خطا و اشتباه شوند. به همین منظور خداى سبحان دین را که همگام و هماهنگ با فطرت است در اختیار آدمى قرار داده و از او خواسته است تا تمام توجهش را متوجّه دین هماهنگ با فطرت کند و با استفاده از آن در علم و عمل خود را به کمال مطلق نائل و از نقص مصون بدارد “فاقم وجهک للدّین حنیفاً فطرت اللّه التى فطر النّاس علیها لاتبدیل لخلق اللّه ذلک الدین القیم ولکنّ اکثر الناس لایعلمون؛۱ پس روى خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن، این فطرتى است که خداى سبحان انسان‏ها را بر آن آفریده، دگرگونى در آفرینش الهى نیست، این است آیین استوار، ولى اکثر مردم نمى‏دانند.”

خدا کمال مطلق و طاغوت نقص و شر

۲- براى این که انسان‏ها در مسیر فطرت گام بردارند و از خطا در تشخیص مصداق کمال مطلق و نقص و شقاوت مصونیّت پیدا کنند خداى سبحان در میان هر امّتى پیامبر برانگیخته تا حجت بر آن‏ها تمام شود و مصداق واقعى کمال مطلق را شناخته و راه رسیدن به آن را بیابند و همچنین مصداق نقص را شناخته و راه مصونیت از آن را بیابند.

“ولقد بعثنا فى کلّ امّه رسولا ان اعبدواللّه و اجتنبوا الطاغوت فمنهم من هدى اللّه و منهم من حقّت علیه الضلاله فسیروا فى الارض فانظروا کیف کان عاقبه المکذّبین؛۲ ما در هر امّتى رسول فرستادیم که خداى یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید، خداى متعال گروهى را هدایت کرد و گروهى ضلالت و گمراهى دامنشان را گرفت، پس در روى زمین سیر کنید و ببینید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بود.”

اساس دعوت همه انبیاء دعوت به توحید و پرستش خداى یگانه و دورى از طاغوت و مبارزه با اوست. زیرا اگر پایه‏هاى توحید محکم نشود و طاغوت‏ها از جوامع انسانى و محیط افکار طرد نگردد هیچ برنامه اصلاحى قابل پیاده شدن نخواهد بود. اگر آدمیان بدانند کمال مطلق خداست و راه رسیدن به کمال مطلق عبادت و سر سپردگى و تسلیم شدن در برابر خداست و نقص، طاغوت است و راه مصونیت از آن اجتناب از طاغوت و مبارزه با اوست و با این آگاهى این رهنمود انبیاء را انتخاب کنند به طور طبیعى عشق به کمال در او شکوفا مى‏شود ولى اگر از این نعمت استفاده نکنند دچار گمراهى مى‏گردد. زیرا دسته اول از مقدّمات هدایت را که همانا عبارت از عقل و فطرت و فرستادن انبیاء و ارائه آیات تکوینى و تشریعى خداست تا تصمیم‏گیرى آزادانه، پذیرفته و به سر مقصود رسیده‏اند و دسته دوم با لجاجت و خیره سرى و استکبار و غرور از پذیرش مقدّمات هدایت سرباز زده و خود را به طاغوت و باطل نزدیک کرده و در نتیجه گرفتار ضلالت و گمراهى شده و از مقصود دورمانده‏اند.

در پایان آیه نیز براى بیدار کردن گمراهان و تقویت روحیه هدایت یافتگان این دستور عمومى را صادر کرده که در روى زمین سیر کنند و آثار گذشتگان را که بر روى زمین و در دل خاک نهفته است بررسى کنند و بیابند، سرانجام کار کسانى که آیات خدا را تکذیب کردند به کجا کشیده است.

انسانى که به منظور آموختن درس و عبرت‏گیرى از گذشتگان در زمین سیر مى‏کند هم با ظالمان و ستمگران و اهل باطل و آثار آن‏ها روبرو مى‏شود و هم با پاکان و نیکان و اهل توحید و آثار آنان مواجه مى‏گردد به طور طبیعى انسان بیدار با مشاهده نتایج اعمال ظالمان و اهل باطل، از باطل و ستم و انحراف اجتناب مى‏کند و با دیدار آثار نیکان و پاکان، خود را به نیکى و پاکى مى‏آراید.

 

نکوداشت نیکان به مقتضاى فطرت

۳- گرامى داشت انسان‏هاى شایسته و فرهیخته و تأثیر گذار و نقش آفرین و مصلحان تاریخ و زنده نگهداشتن نام و یاد آنان در تمام جوامع بشرى رواج دارد. جوامع با تعظیم صاحبان کمال و علم و دانش و بزرگداشت مقام آنان از آن‏ها تجلیل به عمل مى‏آورند. باید توجه داشت که تجلیل و تعظیم بزرگان و صاحبان کمال ریشه در کمال دوستى انسان و گرایش فطرى او به کمال دارد و چون هر کسى با سائقه فطرى الهى به مال عشق مى‏ورزد در برابر انسانهاى کامل و صالح ستایش کرده و در ساحت او کرنش مى‏کند و این ستایش و کرنش در برابر انسان‏هاى کامل چه زنده و مرده تفاوتى نمى‏کند.

چنان چه آدمیان در برابر فرهیختگان و صاحبان کمال ستایش و کرنش مى‏کنند نسبت به انسان‏هاى طالح و آلوده و ستمگر حالت نکوهش داشته و او را مذمّت کرده و طرد مى‏کنند.

 

زیارت مصداقى از بزرگداشت افتخار آفرینان

۴- زیارت پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت آن حضرت که در روایات فراوانى تأکید شده است علاوه بر پیوند وثیق بین زائر و مزور نکوداشت عظمت و مقام آن‏ها و به انگیزه عشق به کمال و کمال خواهى است که در این جا به بیان دو روایت اکتفا مى‏شود.

امام حسن مجتبى(ع) فرمود: من به پیامبر خدا عرض کردم پاداش کسى که به زیارت تو اقدام کند چه خواهد بود؟ پیامبر اکرم(ص) فرمود:”من زارنى او زاراباک اوزارک اوزار اخاک کان حقاً علىّ ان ازوره یوم القیامه حتّى اخلّصه من ذنوبه؛۳ کسى که مرا یا پدرت را یا تو را یا برادرت را زیارت کند بر من لازم است که در روز قیامت با او دیدار کرده و او را از گناهانش رها سازم.”

امام حسین(ع) نیز خطاب به پیامبر عرض مى‏کند، کسى که به زیارت ما مى‏پردازد چه پاداشى براى اوست؟ فرمود:”یابنىّ من زارنى حیّا او میتاً و من زار اباک حیّاً او میتاً و من زار اخاک حیّاً و میتاً و من زارک حیّا و میتاً کان علىّ ان ازوره یوم القیامه و اخلصه من ذنوبه و ادخله الجنّه؛۴ فرزندم، کسى که در حال حیات و زندگى یا مرگ مرا و پدرت و برادرت و خودت را زیارت کند بر من است که او را در روز قیامت زیارت کنم و او را از گناهان نجاتش دهم و وارد بهشتش سازم.”

 

۵ – یکى از امامانى که به زیارت او تأکید شده زیارت امام حسین(ع) است که در برخى روایات گفته شده اگر کسى قبر حسین(ع) را در کنار فرات زیارت کند مانند کسى است که خدا را فوق عرشش زیارت کرده باشد و یا اگر کسى آن حضرت را با معرفت و شناخت حقش زیارت کند خداى سبحان او را در اعلى علیین قرار دهد و اگر کسى قبر حسین(ع) را در حالى که به حقش معرفت دارد زیارت کند خداى سبحان گناهان گذشته و آینده‏اش را مى‏بخشد.۵

و یکى از زیاراتى که بر خواندن آن و مداومت بر آن تأکید شده زیارت روز عاشوراى امام حسین(ع) است.

امام باقر(ع) فرمود: اگر کسى در روز عاشورا از نزدیک امام حسین را با چشم گریان زیارت کند خداى سبحان به او پاداش دو هزار حج و دو هزار عمره و دوهزار شرکت در جهاد که در رکاب پیامبر خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) باشد اعطا مى‏کند. از آن حضرت سؤال شد اگر کسى امکان حضور در کربلا و حرم مطهر آن حضرت را در روز عاشورا نداشته باشد و از راه دور بخواهد آن حضرت را زیارت کند تکلیف چیست؟ حضرت فرمود: پیش از ظهر در جاى بلندى بایست و پس از اشاره به سوى مرقد آن حضرت بر او سلام کن و بر ستمگران و کشندگان او لعن و نفرین بفرست، آنگاه دو رکعت نماز زیارت بخوان و هرچه مى‏توانى بر مصیبت او گریه کن و خاندانت را نیز بر این عمل وادار ساز، و در خانه مصیبت آن حضرت را اقامه کن سپس فرمود: هر که این کار را انجام دهد من ضمانت مى‏کنم که خداى سبحان پاداش یاد شده را به او بدهد. پس از بیان مطالب به بیان اصل زیارت مى‏پردازد.۶

این زیارت با سلام و درود بر امام حسین(ع) به عنوان فرزند پیامبر خدا و امیرالمؤمنین و سرور اوصیاء و فاطمه زهراء سرور زنان عالم و سلام و درود بر او به عنوان خون خدا و فرزند خون خدا و یگانه روزگار و سلام بر کسانى که در آستانه او عاشقانه ایثار و فداکارى کردند آغاز مى‏شود. و با بیان مصائب او و عظمت آن مصائب مطالب ادامه پیدا مى‏کند پس از آن به لعن و نفرین ظالمان مى‏پردازد و مطالب فراوانى در آن بیان مى‏کند.

 

ظهور تولّى و تبرّى در زیارت عاشورا

از تأکید بر زیارت امام حسین به گونه کلّى و زیارت آن حضرت در روز عاشورا و خواندن زیارت عاشورا در همه ایام استفاده مى‏شود که یکى از نکات مورد توجه تجلّى و ظهور تولّى و تبرّى در زندگى شیعیان و پیروان اهل بیت رسول اللّه(ص) است، در زیارت عاشورا تولّى و اظهار ولایت و پذیرش آن به خوبى آشکار است و همچنین تبرّى و اظهار برائت و انزجار از ظالمان و ستمگران و کسانى که آن‏ها را به شهادت رساندند.

حال به فرازهایى از این زیارت اشاره مى‏شود.

 

فرازهایى که گویاى تولّى است در چند بند بیان مى‏شود

الف: در فراز اول که با سلام و درود بر آن حضرت آغاز مى‏شود و زائر مى‏گوید:سلام برتو اى اباعبداللّه، سلام بر تو اى فرزند رسول خدا، سلام بر تو اى فرزند امیرالمؤمنین و سرور اوصیاء، سلام بر تو اى فرزند فاطمه سرور زنان جهان، سلام بر تو اى خون خدا و فرزند خون خدا و یگانه روزگار، سلام بر تو و جان‏هاى پاکى که در آستانه تو فرود آمدند، سلام الهى بر همه شما در همیشه زمان، تا هنگامى که من زنده‏ام و روز و شب پایدار باقى است.

اى اباعبداللّه، بى تردید مصیبت تو بسیار سخت و تحمّل آن بر همه انسان‏هاى مسلمان بسى دشوار است نه تنها بر موجودات زمینى بلکه دیدن آن صحنه‏هاى دلخراش و جانکاه براى ساکنان آسمان‏ها نیز سنگین بود.

ب: یا ابا عبداللّه انى سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الى یوم القیامه؛ اى حسین، اى ابا عبداللّه، بى شک تا روز رستاخیز بر این عقیده استوار مى‏مانم که در کنار یاران شما بوده و در جبهه همرزمان شما باشم.

ج: بابى انت و امى، لقد عظم مصابى بک فاسئل اللّه الّذى اکرم مقامک و اکرمنى بک، ان یرزقنى طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد(ص) اللهم اجعلنى عندک وجیها بالحسین (ع) فى الدّنیا و الآخره.

پدر و مادرم فداى تو باد، تحمّل مصیبت تو بسیار سخت است، از خدایى که منزلت کریمانه‏اى به تو بخشید و مرا در سایه آشنایى با تو گرامى داشت مشتاقانه خواستارم در رکاب پیشواى پیروزى از خاندان نبوى(ص) که به هدف خونخواهى تو برمى‏خیزد، توفیق حضور داشته باشم.

بار خدایا مرا در پرتو الطاف سالار شهیدان در دنیا و آخرت جزو رو سفیدان و آبرومندان درگاهت قرار ده.

در فراز بعدى زائر راه تقرّب به خدا و پیامبر خدا و امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را ولایت و محبت امام حسین(ع) و بیزارى از دشمنان آن‏ها مى‏داند.

 

فرازهایى که به بیان تبرّى مى‏پردازد

الف: در مجموع این زیارت تبرّى به صورت لعن و نفرین نسبت به کسانى که اساس ظلم و ستم را بنیان نهادند بیان مى‏شود. از جمله مى‏فرماید: فلعن اللّه امّه اسّست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت و لعن اللّه امّه دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم الّتى رتّبکم اللّه فیها و لعن اللّه امّه قتلکتم و لعن اللّه الممهدین لهم بالتمکین من قتالکم، برئت الى اللّه والیکم منهم و من اشیاعهم و اتباعهم و اولیائهم.

لعنت خداوند بر کسانى که اساس ظلم بر شما خاندان نبوى را بنیان نهادند، لعنت خدا بر نامسلمانانى که منزلت خدادادى شما را نادیده گرفتند و شما را از جایگاه امامت بیرون راندند و خلافت الهى شما را به یغما بردند.

 

لعنت خدا بر کسانى که بر اثر ترس و جهالت و سفاهت به طاغوت زمان پیوستند و زمینه کشتار شما را فراهم ساختند، از همه این افراد و کسانى که سبب شیوع و گسترش تفکر اموى شدند و گروهى که به جاى پذیرش ولایت الهى ولایت طاغوت را پذیرفتند و افرادى که طوق بندگى و پیروى بى چون و چراى آنان را به گردن آویختند از همگى آنان گسسته، به خدا و خاندان پاک شما مى‏پیوندم.

در فراز بعدى مصادیق ظالمان را متذکر شده و از افرادى چون آل زیاد و آل مروان و همه فرزندان امیه و ابن مرجانه (ابن زیاد) و عمر بن سعد و شمر یاد مى‏کند که ملعون هستند و در پایان این فراز مى‏گوید: نه تنها این افراد مورد لعن و نفرین خدایند بلکه کسانى که مقدّمات پیکار با حسین(ع) را فراهم ساختند مورد لعن قرار داده و فرمود:و لعن اللّه امّه اسرجت و الجمت و تنقّبت لقتالک یعنى لعنت خدا بر سپاهیانى که با آماده سازى مقدمات و ساخت زین و لگام براى اسب‏هاى جنگى و پوشیدن نقاب زمینه کشتار شما را فراهم کردند.

ب: در یک فراز اظهار برائت و انزجار مى‏کند از کسانى که پایه گذار ستم بر اهل بیت و شیعیان آن‏ها بودند و از خدا مى‏خواهد که این اظهار برائت را روزى آنان قرار دهد و در شعار ویژه‏اى که گفته شد صد بار آن را بگویید، به صورت کلى مى‏گوید: اللهم العن اوّل ظالم ظلم حق محمّد و آل محمّد و آخر تابع له على ذلک اللّهم العن العصابه الّتى جاهدت الحسین و شایعت و بایعت و تابعت على قتله اللّهم العنهم جمیعاً؛ خدایا نخستین ستمگر بر اهل بیت پیامبر و همه پیروانش را لعنت کن گروهى که به جنگ با امام حسین(ع) برخاستند و آنان که سپاهیان جهالت و سفاهت را بدرقه کردند و کسانى که به این جنایت هولناک رضایت دادند، افکار آنان را پسندیدند و به کردار آنان شادمان شدند، خدایا همگى آنان را لعنت کن از مجموعه این زیارت چند مطلب استفاده مى‏شود.

 

اول: تقرّب به خدا از راه دوستى و ولاء امام حسین(ع) و اهل بیت به طور کلّى و دوستى و موالات دوستان آن‏ها و برائت و انزجار از ظالمان و ستمگران و پیروان و دوستان و زمینه سازان گسترش تفکّر ستم و ستمگرى حاصل مى‏شود.

بنابراین کسانى که تنها با ابراز محبّت و دوستى و پیوند با آن‏ها به خواهند به مقامات معنوى نائل شوند پندارى بیش نیست بلکه این ولایت و دوستى باید ملازم با برائت و انزجار از ظالمان و دوستان آن‏ها نیز باشد.

دوم: برائت تنها به این نیست که آدمى از ظالمان و ستمگران اعراض کند بلکه باید با اظهار تبرّى از آن و هر کسى که به گونه‏اى با ظلم و ستم همراه است نیز ملازم باشد از این رو کسانى که مستقیماً به اهل بیت ستم کرده‏اند یا ستمگران را یارى نمودند و یا به ستم بر آنان راضى باشند هر سه گروه در ستم سهیم اند و تبرّى و انزجار از آن‏ها نیز لازم است.

سوم از زیارت عاشورا استفاده مى‏شود که برائت از ظالمان و ستمگران به این است که آن‏ها را مورد لعن قرار دهند. در واقع این گروه از رحمت و مغفرت خدا محرومند چنان که ملاحظه مى‏شود که در قرآن گروه‌هایى چون ظالمان۷،دروغ گویان،۸ کافران،۹ و کسانى که حق را کتمان کرده‏اند.۱۰ مورد لعن خداى سبحان قرار گرفتند و بلکه برخى علاوه بر لعن خدا، مورد لعن لعن کنندگان نیز قرار گرفتند، خواه فرشتگان باشند یا مؤمنان یا هر کسى، بنابراین اگر در زیارت عاشورا کسانى که به پیامبر و اهل بیت آن حضرت ستم کرده‏اند، مورد لعن قرار گرفتند باید توجه داشت که این مطلب ریشه قرآنى دارد.

چهارم: زائرى که زیارت عاشورا را قرائت مى‏کند خواسته‏هایى دارد که از جمله آن خواسته‏ها این است که خداى سبحان حیاتش و مماتش و زندگى و مرگش را زندگى و مرگ پیامبر و اهل بیت آن حضرت قرار دهد و مى‏گوید: اللّهم اجعلنى فى مقامى هذا ممّن تناله منک صلوات و رحمه و مغفره، اللّهم اجعل محیاى محیا محمّد و آل محمّد و مماتى ممات محمّد و آل محمّد؛ خدایا مرا در این جایگاهى که هستم از کسانى قرار ده که از درود و تحیّت، لطف و رحمت و عفو و مغفرت تو بهره‏مند باشد. خدایا زندگى و مرگ مرا با حیات و ممات پیامبر و اهل بیتش همگون قرار ده، در این فراز زائر مى‏گوید: زندگى پیامبر و اهل بیت آن حضرت زندگى همراه با انس با خدا و عزّت و طهارت و در واقع زندگى پاکیزه وحیات طیّب بوده است به من نیز همان زندگى را اعطاء کن و مرگى ده که در آن عزّت و با عشق به لقاى الهى باشد. چنان که مرگ آن‏ها نیز مرگبا عزّت و همراه با عشق به لقاء الهى بوده است.

زیرا معیار حیات پاکیزه و زندگى سعادتمندانه چیزى جز همراهى و هماهنگى با آن بزرگواران نیست آن‏ها هستند که اسوه و الگوى آدمیان هستند، بنابراین انسانى که مى‏خواهد زندگى و مرگ سعادتمندانه داشته باشد باید الگوهاى زندگى و مرگ سعادتمندانه را که معصومین علیهم السلام هستند بشناسد و با ابعاد زندگى آن‏ها آشنایى پیدا و در عمل نیز در همه ابعاد زندگى از آن‏ها پیروى نماید. در این صورت است که مرگ او و حیات او مرگ و حیات سعادتمندانه خواهد شد.

 

چگونگى دریافت درود و رحمت الهى

در قسمت آغاز این فراز زائر از خدا مى‏خواهد که در جایگاهى که قرار دارد از کسانى قرار دهد که به او درود و رحمت و مغفرت اعطاء مى‏گردد. قرآن کریم راه آن را به ما توجّه داده از جمله در سوره بقره فرمود:”و بشّر الصابرین الّذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا للّه و انا الیه راجعون، اولئک علیهم صلوات من ربّهم و رحمه و اولئک هم المهتدون.”۱۱

و بشارت ده به صبر پیشگان، آن‏ها که هرگاه مصیبتى به ایشان مى‏رسد مى‏گویند: ما از خدائیم و به سوى او باز مى‏گردیم این‏ها همان‏ها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آن‏ها هدایت یافتگانند چنان چه پیامبر و ائمه معصومین(ع) از ویژگى صبر و استقامت برخوردارند و به همین دلیل مشمول درود و رحمت خدا قرار گرفتند. انسان مسلمان نیز باید با صبر و ایستادگى در برابر گناهان ونسبت به اطاعت الهى و در برابر مصائب و رویدادهاى تلخ از درود خاص الهى و رحمت حق بهره‏مند شوند.

 

اسباب مغفرت الهى

و اگر بخواهند از مغفرت الهى برخوردار باشند باید از راه‏هاى گوناگون از جمله تحصیل تقواى الهى و پروا پیشگى به مغفرت الهى نائل شوند:”یا ایها الّذین آمنوا اتّقوا اللّه یجعل لکم فرقاناً و یکفّر عنکم سیئاتکم و یغفرلکم؛۱۲ اى کسانى که ایمان آورده‏اید از مخالفت خدا پرهیز کنید براى شما وسیله‏اى جهت جدا ساختن حق از باطل قرار مى‏دهد و گناهانتان را مى‏پوشاند و شما را مورد مغفرت و آمرزش قرار مى‏دهد.”

از جمله امورى که سبب برخوردارى از مغفرت الهى مى‏شود، دوستى خدا همراه با پیروى از پیامبر است:” قل ان کنتم تحبّون اللّه فاتبعونى یحببکم اللّه و یغفرلکم ذنوبکم؛۱۳ بگو اگر خدا را دوست مى‏دارید از من پیروى کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد.”

یکى از امورى که باعث مغفرت الهى مى‏شود، گفتن سخن حق و درست و منطقى است: “یا ایّها الّذین آمنوا اتقوا اللّه و قولوا قولاً سدیداً یصلح لکم اعمالکم و یغفرلکم ذنوبکم؛۱۴ اى کسانى که ایمان آورده‏اید تقواى الهى پیشه کنید و سخن حق بگویید تا خدا کارشما را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد.”

 

نتیجه گیرى

آن چه که در این مقاله تحت عنوان ظهور و تجلّى و تبرّى در زیارت عاشورا مورد بررسى قرار گرفته است روشن مى‏شود که:

اولاً: آدمى بر فطرت الهى آفریده شده است که به مقتضاى آن فطرت الهى به کمال عشق مى‏ورزد و از نقص و شرّ گریزان است.

ثانیاً: به مقتضاى این گرایش فطرى انسان به خداى سبحان که کمال مطلق است عشق مى‏ورزد و به تبع آن به هرچه که وجهه الهى داشته باشد از جمله به اولیاء الهى و انسان‏هاى کامل نیز عشق مى‏ورزد و چون به آن‏ها عشق مى‏ورزد به دیدار آن‏ها مى‏رود و به زیارت آنها مى‏پردازد تا از این راه، هم عشق و محبّت خود را به آن‏ها نشان دهد و هم از راه باطل و انحراف فاصله بگیرد.

ثالثاً: یکى از زیارت‌هایى که محبّان اهل بیت به آن ترغیب شدند زیارت عاشورا است که خطاب به سید الشهداء حسین بن على(ع) خوانده مى‏شود که محتواى این زیارت از سویى تجلّى و ظهور تولّى و اظهار محبت نسبت به اولیاء حق و پیامبر و اهل بیت پیامبر است که با درود با امام حسین(ع) آغاز مى‏شود و از سوى دیگر تبلور تبرّى و اظهار انزجار نسبت به ظالمان و ستمگران و همراهان آنان و کسانى که به آن تمسّک مى‏کنند و به ظلم آن‏ها راضیند نیز مى‏باشد که با توجه به تأکید بر مداومت بر آن انسان این درس را از مکتب فکرى امام دریافت مى‏کند که باید با ستم و ستمگران مبارزه کند.

رابعاً: انسان زائر با اظهار تولّى و تبرّى با توجه به معرفتى که نسبت به حق امام حسین(ع) پیدا مى‏کند در مقام دعا از خداى سبحان درخواست مى‏کند که زندگى او زندگى پیامبر و اهل بیت او و مرگ او مرگ پیامبر و اهل بیت او باشد یعنى زندگى که در آن توحید و اخلاق و ارزش‏هاى انسانى و عشق به خدا جلوه کند و مرگ او نیز با عشق به لقاء الهى و توأم با عزّت و ارجمندى بوده و با مغفرت و آمرزش الهى در درگاه حق حضور یابد.

 

پى‏نوشت‏ها:

  1. سوره روم، آیه ۳٫
  2. سوره نحل، آیه ۳۵٫
  3. ثواب الاعمال، صدوق، ص ۱۰۷٫
  4. همان، ص ۱۰۸٫
  5. همان، ص ۱۱۰ به بعد.
  6. بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۲۹۱ – ۲۹۰٫
  7. سوره اعراف، آیه ۴۴٫
  8. سوره آل عمران، آیه ۶۱٫
  9. سوره بقره، آیه ۸۹٫
  10. سوره بقره، آیه ۱۵۹٫
  11. همان، آیات ۱۵۷ – ۱۵۵٫
  12. سوره انفال، آیه ۲۹٫
  13. سوره آل عمران، آیه ۳۱٫
  14. سوره احزاب، آیه ۷۱٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *