“من اطلق ناظره اتعب حاضره، من تتابعت لحظاته، دامت حسراته” (جامع الاخبار، ص ۹۳)
هر که دیدهاش را رها سازد، آرامش خود را بر باد داده است، هر که پى در پى (به حرام) نگاه کند، پشیمانیش پیوسته و ادامه دار خواهد بود.
× “انّ اللّه اخفى سخطه فى معصیته، فلا تستصغرنّ شیئاً من معصیته، فربّما وافق سخطه و انت لاتعلم”
(خصال صدوق، ج ۱، ص ۹۹)
همانا خداوند غضبش را در نافرمانیش، پنهان کرده است، پس زنهار که هیچ معصیتى را کوچک مشمارى زیرا ممکن است همان معصیت کوچک، با سخط الهى سازش داشته باشد و تو آن را ندانى.
× “انتظروا الفرج و لاتیأسوا من روح اللّه، فانّ احبّ الاعمال الى اللّه عزّ و جلّ انتظار الفرج … و المنتظر للفرج کالمتشحط بدمه فى سبیل اللّه.” (بحارالانوار،ج ۵۲، ص ۱۳۲)
انتظار فرج بکشید و از رحمت خدا ناامید نگردید، زیرا محبوبترین اعمال نزد خداى عزّ و جلّ، انتظار فرج است. و همانا منتظران فرج مانند شهیدانى هستند که در راه خدا در خون خود مىغلتند.
× “اقرب العباد الى اللّه تعالى اقولهم للحقّ و ان کان علیه، واعملهم بالحقّ و ان کان فیه کرهه.” (غررالحکم)
نزدیکترین بندگان به خداى تعالى کسى است که بیشتر از دیگران، حق مىگوید هرچند علیه خودش باشد و بیش از آنها به حق عمل مىکند هرچند او را خوش نیاید.
× “لن تتصل بالخالق، حتّى تنقطع عن المخلوق.”
(غررالحکم)
هرگز به خالق نمىرسى، تا این که از مخلوق دل ببرى.
× “… و لیس شىءٌ ادعى الى تغییر نعمه اللّه و تعجیل نقمته من اقامهٍ على ظلمٍ، فانّ اللّه یسمع دعوه المضطهدین، و هو للظّالمین بالمرصاد.” (نهج البلاغه، کتاب ۵۳)
و هیچ چیز در از دست رفتن نعمت الهى و زود به خشم آوردن او، مؤثرتر از ظلم بندگان نیست، زیرا خداوند دعاى ستمدیدگان را مىشنود و او در کمین ستمگران نشسته است.
× “ما انعم اللّه على عبدٍ نعمه فظلم فیها، الّا کان حقیقاً ان یزیلها عنه “ (غررالحکم، ج ۲، روایت ۲۶۷)
خداوند هیچ نعمتى را بر بندهاى ارزانى نداشته که در آن ظلم کند، جز این که سزاوار باشد که آن نعمت را از او بگیرد.
× “و ایم اللّه ما کان قومٌ قطّ فى غضّ نعمه من عیش فزال عنهم الّا بذنوبٍ اجترحوها، لانّ اللّه لیس بظلّامٍ للعبید”
(نهج البلاغه، خطبه ۱۷۸)
بخدا قسم، هرگز خداوند نعمتى را از قومى نمىگیرد جز به سبب گناهانى که مرتکب شوند زیرا خداوند به بندگانش ستم نمىکند.
× “من توکّل على اللّه، ذلّت له الصّعاب و تسهّلت علیه الاسباب “
(غررالحکم)
هر که به خدا توکل کند دشواریها براى او هموار گردد و وسائل فراهم شود.
× “من وثق باللّه اراه السرور، و من توکّل علیه کفاه الامور”
(بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۱۵۱)
هر که به خدا اطمینان کند، خداوند او را شاد و خرّم نماید و هرکه بر او توکّل کند، نیازهایش را بر طرف سازد.
× “انتقم من حرصک بالقنوع کما تنتقم من عدوّک بالقصاص”
(غررالحکم)
از آز بوسیله قناعت انتقام گیر همچنان که از دشمنت با قصاص انتقام مىگیرى.
× “لن یستکمل العبد حقیقه الایمان حتى یؤثر دینه على شهوته، و لن یهلک حتى یؤثر شهوته على دینه”
(بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۸۱)
هرگز بندهاى به حقیقت ایمان دست نمىیابد تا این که دینش را بر شهوت و هواى نفسش برترى و ترجیح دهد، و هرگز هلاک نمىشود جز اینکه شهوتش را بر دینش برترى دهد.