اهل بیت در قرآن و روایات

 

خداوند در آیه ۳۳ سوره احزاب به صراحت از لفظ اهل بیت پیامبر نام برده و مى‏فرماید: “انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهّرکم تطهیراً”. همانا خداوند اراده کرده که رجس و آلودگى را از شما اهل بیت پیامبر ببرد.نکته‏اى که در این آیه به چشم مى‏خورد آن است که خداوند هر گونه رجس وآلودگى را از اهل بیت دور کرده است. پس اهل بیت را هر که در نظر بگیریم عصمت ویژگى‏اى است که براى او در این آیه وارد شده است. در مورد شأن نزول این آیه احادیث بسیارى درمیان علماى اهل سنت و شیعه وارد شده است که در بین آنها احادیثى وجود دارد که حاکى از اتفاق نظربین این دو فرقه و اتحادشان در بیان علت نزول این آیه مى باشد. آنچه ما به عنوان اهل بیت پیامبر مى شناسیم پنج تن آل عبا یعنى پیامبر،على،فاطمه وحسنین (سلام الله علیهم) هستند،اما اهل سنت در این مسأله با ما اختلاف کرده وآن را به موارد دیگر هم سرایت داده‏اند. در مجموع – به جز عدّه کمى – اتفاق بر این دارند که منظور از بیت، خانه پیامبر و مقصود از اهل بیت، اهل بیت پیامبر مى‏باشد.آنگاه دراین امر اختلاف شده است که آیا از اهل بیت همسران پیامبر منظور است یا على و فاطمه و حسنین مى‏باشند و یا هر دو گروه داخل در اهلبیت پیامبر مى‏باشند. ما شیعیان اعتقاد راسخ داریم که مراد از اهل بیت در این آیه پنج تن آل عبا هستند و بر گفته خود دلایل زیادى از شیعه و سنى در دست داریم. از جمله این دلایل روایات بسیارى است که از اهل سنت بدست ما رسیده است. که در اینجا به برخى از آنها اشاره مى‏کنیم:

  1. “عن عمر بن ابى سلمه ربیب النبى قال:لما نزلت هذه الآیه على النبى انما یرید الله لیذهب عنکم.فى بیت ام سلمه فدعا فاطمه وحسناً وحسیناً فجللهم بکساء وعلى خلف ظهره فجلله بکساء ثم قال اللهم هولاءاهل بیتى فاذهب عنهم الرجس وطهّرهم تطهیراً قالت ام سلمه وانا معهم یا نبى الله قال انت على مکانک وانت على خیر”.۱ از عمر بن ابى سلمه پرورش یافته پیغمبر منقول است که گفت: چون این آیه بر پیامبر نازل شد در خانه ام سلمه بود پس فاطمه وحسن و حسین را خواسته و در زیر کساء جمع فرمود، على(ع) را که در پشت سرش بود هم خواسته، داخل در کساء نمود. آنگاه فرمود: خداوندا اینان اهل بیت منند، پس از ایشان هرگونه رجس و پلیدى را ببر و پاک و پاکیزه شان گردان. در این وقت ام‏سلمه عرض مى‏کند: یا رسول الله آیا من نیز با ایشان هستم؟ پیامبر فرمود: تو در جاى خودت هستى وبرخیر و نیکى مى‏باشى (اما داخل دراین گروه نیستى).
  2. “عن انس قال:انّ رسول الله کان یمرّ بباب فاطمه سته اشهر اذا خرج الى صلاه الفجر یقول الصلاه یا اهل البیت انما یرید الله ….”۲ از انس منقول است که پیامبر(بعد از نزول آیه) تا شش ماه هر گاه براى نماز صبح به مسجد مى‏رفت چون به در خانه فاطمه مى‏رسید مى‏فرمود:الصلاه الصلاه اى اهل بیت و آنگاه تلاوت مى فرمود: “انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس”.
  3. “عن ام سلمه انها قالت:فى بیتى نزلت هذه الآیه انما یرید الله لیذهب….قالت:فارسل رسول الله الى على و فاطمه والحسن و الحسین فقال: اللهم هؤلاء اهل بیتى قالت ام سلمه یا رسول الله ما انا من اهل البیت؟ قال:انک على خیر و هؤلاء اهل بیتى”۳از ام سلمه منقول است که این آیه درخانه من نازل شد پس پیغمبر به دنبال على و فاطمه و حسنین فرستاد و فرمود: خدایا اینان اهل بیت منند. ام سلمه مى‏گوید:اى رسولخدا آیا من از اهل بیت تو نیستم؟ پیغمبر فرمود:تو برخیرى ولى اینان اهل بیت من هستند.
  4. “عن ابى سعید الخدرى فى قوله عزّ و جلّ انما یرید الله لیذهب…قال نزلت فى رسول الله وعلى وفاطمه والحسن والحسین رضى الله عنهم”۴ از ابى سعید خدرى منقول است که این آیه درمورد پنج نفر نازل شد:پیامبر على،فاطمه، حسن وحسین.

این احادیثى که با این کیفیت نقل شد ،به دفعات در منابع اهل سنت تکرار شده و تقریباً شبیه به هم هستند. براى مثال ابن عساکر حدیث مذکور را با ۴۵ سند مختلف و از راویان متفاوت و با طرق گوناگون در کتاب خود با عنوان تاریخ دمشق نقل کرده است که تقریباً از لحاظ مضمون همگى شبیه به هم و در یک مرتبه قرار دارند. بنابراین ذکر بیش از این در این مقاله لازم نیست.

 

کلام امام حسن(ع) در مورد ویژگى‏هاى اهل بیت

امام حسن دررابطه با نزول آیه تطهیر مى‏فرماید:

“لما نزلت آیه التطهیر جمعنا رسول‏الله(ص) فى کساء لام سلمه خیبرى ثم قال: اللهم هؤلاء اهل بیتى و عترتى فاذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهیرا”۵ وقتى آیه تطهیر نازل شد رسول خدا ما را درون کساى خیبرى متعلق به ام سلمه گرد آورد و سپس فرمود: بار خدایا اینان اهل بیت و عترت من هستند پس پلیدى را از آنها دورکن و به طهارت مخصوص خود پاکیزه گردانشان.

روایت شده است که: چون حضرت امام حسن(ع) به جهت احترام به پدر بزرگوار خود در حضور او کم سخن مى‏گفت، بعضى ازاهل کوفه به خدمت آن حضرت عرض کردند: امام حسن در سخن گفتن عاجز است. على(ع) فرزند خود را طلبید و فرمود:مردم چنین سخن مى‏گویند بر منبر برو و فضل خود را برایشان ظاهرکن.

امام حسن(ع)فرمود: یا امیرالمؤمنین درحضور تو من یاراى سخن گفتن ندارم حضرت فرمود:اى فرزند من خود را از تو پنهان مى‏کنم. پس على فرمود مردم را ندا کردند تا جمع شدند امام حسن بر منبر برآمد خطبه‏اى در نهایت فصاحت و بلاغت خواند. مردم را موعظه کرد که خروش از اهل مسجد بر آمد سپس فرمود:

“ایهاالناس اعقلوا عن ربکم “انّ الله اصطفى آدم ونوحا وآل ابراهیم وآل عمران على العالمین.ذریه بعضها من بعض والله سمیع علیم”۶ فنحن الذریه من آدم و الاسره من نوح والصفوه من ابراهیم، والسلاله من اسماعیل آل من محمد(ص)نحن فیکم کالسماء المرفوعه والارض المدحوّه، والشمس الضاحیه وکالشجره الزیتونه لاشرقیه ولاغربیه التى بورک زیتها.النبى اصلها وعلىّ فرعهاونحن والله ثمره تلک الشجره،فمن تعلق بغصن من اغصانها نجا ومن تخلف عنها فالى النار هوى”.۷

فرمود: اى مردم سخن پروردگار خود را بفهمید، در آیات قرآن تدبر نمایید که حقتعالى مى‏فرماید: خداوند، آدم ونوح وآل ابراهیم وآل عمران رابر جهانیان برترى داد. آنها فرزندان و دودمانى بودند که از نظر پاکى و تقوا و فضیلت بعضى از بعض دیگر گرفته شده بودند و خداوند شنوا و داناست. پس بدانید که ذریّه برگزیده آدم و سلاله نوح و برگزیده آل ابراهیم و فرزندان پسندیده اسماعیل و آل محمد مائیم. ما در میان شما مانند آسمان بلندیم و به منزله خورشید انوریم که جهان را به نور خود روشن کرده‏ایم. مائیم شجره زیتونه که حقتعالى در قرآن مثل زده و او را به برکت یاد کرده است. فرمود: نه شرقى ونه غربى است، پیغمبراصل آن درخت و على شاخه آن درخت است، به خدا سوگند که ما میوه آن درختیم، پس هرکه چنگ زند به شاخه‏اى از شاخه‏هاى آن درخت نجات مى‏یابد، هر که از آن درخت دورماند، پس در آتش جهنم سقوط کرده است.

و نیز در نامه‏اى به عبدالله جندب چنین نوشت:

“… هر که از ما جدا شود نابود گردد و هرکس از ما پیروی کند به ما خواهد پیوست. هرکسولایت ما را ترک گوید کافر است. و هر کس دنباله رو ولایت ما باشد مؤمن است. کافر، ما را دوست نخواهد داشت و مؤمن، ما را دشمن نخواهد داشت. هر کس با دوستى ما بمیرد بر خدا لازم است که وى را با ما برانگیزد…خداوند دین را با ما آغاز کرده و با ما به پایان خواهد برد و بوسیله ما خدا گیاهان روى زمین را روزى شما کرده است و بوسیله ما خداوند در زندگى شما و در گورهایتان و در هنگام حشر و نزد پل صراط و ترازوى سنجش اعمال و به هنگام واردشدن به باغهاى بهشت نجاتتان میدهد. و بدانید مثل ما در کتاب خداوند چون قندیلى است که چراغ در آن است و محمد(ص) و اهلبیت او همان چراغ هستند…ما نژادى گرامى هستیم و ما جانشینان خداوندیم در روى زمین و ماییم که درکتاب خداوند وضعیت ویژه‏اى داریم و ماییم که نزدیکترین مردم به پیامبر خدا هستیم”.۸

 

کلام امام حسن در مورد دوستى و دشمنى با اهل‏بیت

خداوند در آیه ۲۳ سوره شورى مى‏فرماید: “قل لا اسئلکم علیه اجرا الّا المودّه فى القربى و من یقترف حسنه نزد له فیها حسنا” این آیه در نزد مفسرین معروف است به آیه مودت. طبق روایات معتبر، منظور از قربى در آیه فوق همان اهل بیتى است که در آیه تطهیر منظور است. چنانکه امام حسن(ع) در یکى از خطبه‏هاى خود چنین فرمود:

“اناابن السراج المنیر انا من اهل بیت اذهب الله عنهم الرجس وطهرهم تطهیرا انا من اهل بیت فرض الله مودّتهم فى کتابه فقال تعالى: قل لااسئلکم علیه اجرا…فالحسنه مودتنا اهل البیت”۹ من فرزند چراغ درخشان هستم من از همان اهل بیتى هستم که خدا رجس را از آنها برده و پاکیزه‏شان گردانیده ، من از اهل بیتى هستم که خدا محبت ایشان را برهمه واجب کرده و مى‏فرماید: بگو من از شما اجر رسالت نمى‏خواهم جز محبت و دوستى با اهلبیتم… پس حسنه دوستى با ما اهل بیت است.

آنچه در روایات وارد شده از امام حسن(ع) در باب دوستى اهلبیت مطرح است آن است که دوستى ایشان براى خدا باشد نه براى منافع دنیوى یا حتى منافع اخروى، که در واقع یک نوع منفعت طلبى و سوءاستفاده از آنهاست. منظور از این‏که دوستى براى خدا باشد، آن است که این دوستى سبب کسب کمالات و ترقیات روحى و مانع دورى از گناهان باشد و در واقع عاملى باشد براى رسیدن بندگان و تقربّشان به خداوند.این قسم دوستى دوستى‏اى است که اثرات سازنده بسیارى به دنبال دارد.انسانى که اهل بیت را دوست دارد باید از کلمات ،گفتار و رفتار ایشان عبرت و الگو گرفته و در راه سلوک بهره بگیرد. این دوستى بسیار مؤثّر و مورد رضاى اهل بیت وخداوند است و محبتى است که در روایات به آن بسیار تاکید شده. از آن جمله امام حسن(ع) فرمود:

“من احبّنا لله جئنا نحن هو یوم القیامه کهاتین(وجمع بین اصبعین المسبحه والوسطى من یده) ولوشئت لقلت: کهاتین (وجمع بین المسبحتین من یدیه جمیعا) من احبّنا للدنیا فاذا جاءت الدنیا اتّسعت للبروالفاجرو ایضا قال:من احبّنا لله نفعه الله تعالى بحبّنا و من احبّنا لغیر الله فان الله یقضى فى الامور ما یشاء اما انّ حبّنا اهل البیت یساقط الذنوب کماتساقط الریح الورق عن الشجر”۱۰ کسى که ما خاندان پیامبر را براى خدا دوست داشته باشد ما و او در روز قیامت کنار هم خواهیم بود (آنگاه دو انگشت اشاره و میانى رابه هم چسباند) و فرمود: مانند این دو انگشت و اگر بخواهم میگویم ماننداین دوانگشت( سپس دو انگشت اشاره هر دودست را به هم چسباند) و کسى که ما را به خاطر دنیا دوست داشته باشد بداند که اگر دنیا روى آورد براى خوب وبدى کسان رو کند و نیز فرمود:کسى که ما را براى خداى بزرگ دوست بدارد خداوند او را بهره‏مند خواهد کرد و کسى که ما را براى غیر خدا دوست بدارد خدا آنگونه که بخواهد درباره او تصمیم مى‏گیرد. آگاه باشید همانا دوستى خاندان پیامبر گناهان را فرو مى‏ریزد، آنچنان که باد برگ درختان را فرو مى‏ریزد.

همچنان‏که درباره دشمنى با اهلبیت به معاویه بن خدیج فرمود: اى معاویه، از دشمنى با ما بپرهیز زیرا رسولخدا فرمود: کسى با ما دشمنى نمى‏کند و بر ما حسد نمى‏ورزد، جز آنکه در روز قیامت با شلاق آتشین از حوض کوثر رانده خواهد شد.۱۱

 

پى‏نوشت‏ها:

  1. ترمذى، محمد بن عیسى، سنن، بیروت دارالفکر، ج۱۲،ص۱۶۴٫
  2. سنن ترمذى ۱۰/۴۹۵؛ الاحاد والمثانى ۸/۳۰۷ ؛ مصنف ابن ابى شیبه ۷/۵۲۷؛ معرفه الصحابه ۲۰/۳۱؛ مسنداحمد ۲۷/۲۷۸؛ معجم ال‏کبیر ۳/۹۳٫
  3. الحاکم،ابوعبدالله محمدبن عبدالله،المستدرک على الصحیحین،ج ۸، ص ۲۲۰٫
  4. طبرانى،معجم آل‏کبیر، ج ۳، ص ۹۴٫
  5. دشتى، محمد، فرهنگ سخنان امام حسن مجتبى، محدث،۱۳۸۲، ص ۱۷۵٫
  6. سوره آل عمران،آیات ۳۳ و ۳۴٫
  7. بحارالانوار،ج ۴۳، ص ۳۵۸٫
  8. همان، ج ۲۳، ص ۳۱۵٫
  9. بحارالانوار،ج ۴۳، ص ۳۶۲٫
  10. فرهنگ سخنان امام حسن، صص ۶۶ و ۶۷٫
  11. همان، ص ۶۷٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *