حجهالاسلام سید جواد حسینى
بارها در دعاى کمیل این جملات را زمزمه کردهایم: “اللّهم اغفرلى الذّنوب الّتى تهتک العصم، اللّهم اغفر لى الذّنوب الّتى تنزل النقم، اللّهم اغفرلى الذنوب الّتى تغیّر النّعم، اللّهم اغفرلى الذّنوب الّتى تحبس الدّعاء، اللّهم اغفرلى الذّنوب الّتى تنزل البلاء؛۱ خدایا بیامرز گناهانى را که پردههاى عصمت را مىدرد(و آبروى انسان را مىبرد) خدایا بیامرز گناهانى را که بدبختىها را فرو مىریزد. خدایا ببخش گناهانى را که نعمتها را تغییر مىدهد، خدایا ببخش گناهانى را که دعاى انسان را (از اجابت) حبس مىکند (و باز مىدارد) و خدایا ببخش گناهانى را که بلاها را نازل مىکند.”
بارها و بارها این پرسش هم براى خود ما مطرح بوده و هم مردم و جوانان پرسیدهاند که چه گناهانى است که گرفتارى و بدبختى را در پىدارد؟ کدام گناهان است که نعمتهاى انسان را تغییر و باعث سلب نعمتها مىشود؟ چه گناهانى است که مانع استجابت دعاهاى انسانها مىشود؟ و چه گناهانى باعث نزول بلاهایى چون سیل و زلزله و خشکسالى و…مىشود؟ سربسته هم جواب دادهایم که برخى گناهان عامل این بیچارگىها است. ولى جواب قانع کننده دادن نیاز به مطالعه آثار تمامى گناهان دارد، تا یکى یکى استخراج نشود که چه گناهانى مانع استجابت دعا مىشود، و کدام گناه بلاها را نازل مىکند… به روایتى از سید ساجدان زین عابدان، على بنالحسین(ع) بر خوردم که یکجا به همه این پرسشها پاسخ داده بود، و بر آن شدم که آن را در اختیار خوانندگان عزیز نیز قرار دهم.
الف: گناهانى که نعمتها را تغییر مىدهد
خداوند آنچه از نعمتها در زمین و اسمان است براى بهرهبردارى انسان آفریده است: “هو الّذى خلق لکم ما فى الارض جمیعاً؛۲ او خدایى است که آنچه در زمین است همه را براى شما (انسانها) آفریده.) و گاه نعمتهاى ویژه را نیز به انسان عنایت مىکند. ولى گاه این نعمتها را از انسان مىگیرد نه بخاطر این که “نعوذباللّه” خزانه الهى تمام شده باشد، که تمام شدنى نیست، و نه بخاطر بخل و امثال آن که ذات پاک او از هر عیب و نقصى مبرّا مىباشد. بلکه گناهى و یا گناهانى از انسان صادر مىشود که نعمتها را از انسان مىگیرد و یا تغییر مىدهد، حال باید دید که کدام گناهان است که نعمتها را تغییر مىدهد و یا از انسان مىگیرد.
محمد بن على بن الحسین از احمد بن الحسن تا مىرسد به ابى خالد کابلى و او مىگوید: سمعت زین العابدین على بن الحسین(ع) یقول: الذّنوب الّتى تغیّر النّعم:از امام زین العابدین شنیدم که همیشه مىفرمود:گناهانى که نعمتها را تغییر مىدهد (چهار تا است که) عبارت باشد از:
۱- ظلم و ستم کردن به مردم
“البغى على النّاس؛ظلم و ستم کردن بر مردم(نعمتها را تغییر مىدهد)” لذا حکومت و سلطنت با کفر پیشگى دوام مىآورد ولى با ظلم و ستم پیشگى دوام نخواهد آورد.۳ خصوصاً ظلم در حق افرادى که پناهى جز خداوند ندارد به سرعت برق، آه مظلوم مىگیرد و نعمت را تغییر مىدهد.۴
۲- ترک عادت نیک
“الزّوال عن العاده فى الخیر؛ از دست دادن عادت به کار خیر و نیک” گاه انسان عادتهاى خوبى دارد، مانند خرج دادن براى امام حسین(ع)، کمک به فقرا، عادت به خواندن قرآن و دعا و نماز شب، ترک این عادات نیک که به راحتى به دست نیامده نعمتها را از انسان مىگیرد و یا تغییر مىدهد.
۳- ترک اختیار معروف
“واصطناع المعروف؛ از دست دادن اختیار عمل معروف (و شناخته شده نزد عقل و شرع) ممکن است مراد ترک عادت اختیار معروف و عمل شناخته شده در نزد عقل و شرع باشد، شاید مقصود این است که امر به معروف نکند و خود بدان عمل ننماید.
۴- کفران نعمت
“وکفران النّعم؛ کفران نعمت نمودن.” خداوند نعمتهاى بیشمارى به ما داده است از نعمت بعثت و امامت گرفته تا نعمتهاى عادى و معمولى همچون سلامتى، عقل، انواع خوردنىها و پوشیدنىها. کفران این نعمتها نیز تغییر نعمت و یا زوال آن را به دنبال خواهدداشت.
۵ – شکر نعمت نکردن
“وترک الشّکر؛ترک شکر (نعمت).”
برترین شکر آن است که انسان نعمت را در مسیر خودش به کار ببرد،۵ و ترک آن به این است که در غیر مسیر صحیح استفاده کند، مثلاً جوانى را در مسیر گناه و فساد، مال را در مسیر حرام و لهو و لعب و..به کار برد.
در ادامه حضرت سجاد به آیه قرآن استناد نموده: “قال اللّه تعالى انّ اللّه لایغیّر ما بقومٍ حتّى یغیّروا ما بانفسهم؛۶ خداوند نعمتهاى خود را تغییر نمىدهد مگر آنکه مردم (بر اثر اعمال و رفتار و اندیشه ناسالم) در خود تغییر بوجود آورند.”۷
استاد مطهرى در ذیل آیه “الیوم یئس الذین…. واخشون” مىگوید: “فلا تخشوهم” دیگر از ناحیه آنها بیمى نداشته باشید “واخشون”، از من بترسید. بعد از این که دینتان از بین برود یا ضعیف شود و هرچه که بر سرتان بیاید، باید از من بترسید “از من بترسید” یعنى چه؟ مگر خدا دشمن دین خودش است؟ نه! این آیه همان مطلبى را مىگوید که در آیات زیادى از قرآن به صورت یک اصلى اساسى هست راجع به نعمتهایى که خداوند بر بندهاش تمام مىکند، مىفرماید: “ان اللّه لایغیّر ما بقومٍ حتّى یغیّروا ما بانفسهم”۸ یا “ذلک بانّ اللّه لم یک مغیّراًنعمهً انعمها على قومٍ حتّى یغیّروا مابانفسهم”.۹
مضمون اینست: خداوند هر نعمتى را که بر قومى ارزانى بدارد، آن نعمت را از آنها نمىگیرد مگر وقتى که آن مردم خودشان را از قابلیت بیندازند یعنى مگر اینکه آن مردم خودشان به دست خودشان بخواهند آن نعمت را ذایل کنند. این مطلب اساساً یک اصل اساسى در قرآن مجید است.۱۰
گناهانى که پشیمانى مىآورد
پنج گناه است که پشیمانى و حسرت شدیدى را به دنبال دارد که به راحتى قابل جبران هم نیست:
۱- قتل ناحق
حضرت سجاد(ع) در ادامه روایت فرمود: “والذّنوب الّتى تورث النّدم قتل النّفس الّتى حرّم اللّه قال اللّه تعالى فى قصّه قابیل حین قتل اخاههابیل فعجز عن دفنه “فاصبح من النّادمین؛۱۱ گناهانى که پشیمانى مىآورند (یکى) کشتن نفس انسانى است که خداوند (کشتن) او را حرام کرده است.”
خداوند بلند مرتبه در قصّه قابیل آن زمانى که برادرشهابیل را به قتل رساند و از دفن او عاجز شد(تا کلاغى را دید که چیزى را دفن مىکند) مىفرماید:(صبح کرد در حالى که پشیمان بود)
نمونههاى فراوان در خاطرات زندانىها در مجلات و روزنامهها مىخوانیم که کسانى که مرتکب قتل شدهاند به شدّت پشیمان و نادمشدهاند.
۲- ترک صله رحم
“و ترک صله القرابه حتى یستغنوا؛ترک صله ارحام و بستگان تا آنجایى که بىنیاز شوند” ترک رابطه با دوستان و خویشاوندان از گناهانى است که حسرت و پشیمانى و ندامت را به دنبال دارد که نمونههاى آن را بخوبى در جامعه مىتوانیم مشاهده کنیم.
۳- ترک نماز در وقتش
“و ترک الصّلوه حتى یخرج وقتها؛ترک نماز تا وقتش بگذرد” در این دنیا خصوصاً در آخرت حسرت طولانى را در پى خواهد داشت.
۴- ترک وصیّت
“و ترک الوصیّه؛ وصیّت نامه ننوشتن.”
هستند کسانى که وصیّتنامه نوشتن و یا وصیّت کردن را بد مىدانند، ولى نمىدانند که ممکن است مرگ ناگهانى دامن آنها را بگیرد، وصیّتها و دیون مردم و مظالم آنها و یا نماز و روزه قضا داشته و وصیّت به آن را ترک کرده باشد، آنگاه دچار حسرت و پشیمانى مىشود.
در ادامه این فقره آمده که “و ردّ المظالم؛یعنى ردّ مظالم را ترک کند”
مقصود این است که گاه انسان مالى از مردم ضایع نموده که یادش رفته مربوط به چه کسى بوده است. براى این گونه موارد خوب است مالى در راه خدا داده شود به عنوان “ردّ مظالم” و نیّت صاحبان مال تا روز قیامت جبران حق آنها شود، ترک این مسئله نیز در قیامت پشیمانى و حسرت را به دنبال دارد.
۵ – زکات ندادن
“و منع الزّکاه حتّى یحضر الموت و ینغلق اللّسان؛ ندادن زکات تا زمانى که مرگ فرا برسد و زبان بند آید” آنگاه مىشود که همین اموالى که زکاتش را نداده در اختیار دیگران قرار مىگیرد و آنها از آن استفاده مىکنند ولى عذاب زکات ندادن را صاحب مال باید بچشد.
ج: گناهانى که عذاب و بدبختى را بدنبال دارد
“و الذّنوب الّتى تنزل النقم؛ گناهانى که عذاب و بدبختى را نازل مىکند” عبارت است از:
۱- نافرمانى ستمگرانه از آگاهان
“عصیان العارف بالبغى؛ با ستم از انسان عارف و آگاه (و رهبران دینى) نافرمانى نمودن.”
سرپیچى از فرامین پیشوایان دینى، انبیاء و امامان و مراجع عظام یکى از آثارش فرود آمدن عذاب الهى است که نمونه بارز آن درباره قوم نوح و قوم ثمود و عاد و… در تاریخ به ثبت رسیدهاست.
۲- سرکشى در مقابل مردم
“والتّطاول على النّاس؛ سرکشى در مقابل مردم.”
۳- استهزاء دیگران
“والاستهزاء بهم؛ ریشخند نمودن مردم” و استهزاء نمودن آنان عذاب الهى را در پى دارد.
۴- مسخره کردن دیگران
“والسّخریّه منهم؛ مسخره کردن دیگران” که قرآن به صراحت از آن نهى نموده و فرموده است شاید شخص مسخره شده از مسخره کننده بهتر باشد.۱۲
د: گناهانى که روزى و قسمت را تغییر مىدهد
درست است که روزى تقسیم شده است و تلاش و کوشش در بدست آوردن آن نقش اصلى را دارد ولى برخى گناهان تلاش و سعى را هم بى اثر مىکند و باعث مىشود که از سهم روزى انسان کاسته شود. آن گناهان عبارت استاز:
۱- اظهار ندارى
“اظهار الفقر؛ خود را فقیر نشان دادن”
با همه کاستى باید قبول کرد که در طول سى سال انقلاب تغییرات فراوان در زندگى مردم ایجاد شده و غالب مردم وضعشان بهتر شده است ولى متأسفانه عادت و رسم بر این است که عدّهاى بنا دارند همیشه خود را فقیر و ندار جلوه دهند، و هیچگاه حاضر نمىشوند نعمتهاى الهى را به زبان بیاورند، اثر این گونه فقرنمایى کم شدن رزق و روزى است.
۲- نماز عشاء را نخواندن
“والنّوم عن العتمه؛نماز عشاء را نخوانده خوابیدن”
کلاً استخفاف به نماز عامل بىبرکتى و کم شدن رزق است در میان نمازها، ترک نماز عشاء و صبح نقش بیشترى در کم شدن رزق و بىبرکتى دارد. درباره نماز صبح و قضا نمودن آن فرمود: “و عن صلاه الغداه؛ خواب ماندن از نماز صبح”
۳- سبک شمردن نعمتها
“واستحقار النعم؛ حقیر شمردن نعمتهاى الهى”
تک تک نعمتهاى الهى براى انسان نقش حیاتى دارد، همین هوا را توجّه کنید که خیلىها اصلاً جزء نعمتهاى الهى به حساب نمىآورند، وقتى آلوده کردند قدر آن را مىفهمند و همین طور سلامتى و…
حقیر و کوچک شمردن نعمتها، نعمتها را از دست انسان مىگیرد.
۴- از خدا شکایت کردن
برخى بندهها بجاى بندگى به خداوند (نعوذ باللّه) مىخواهیم به خدا خدایى یاد بدهیم، و به او مىگوییم که اگر فلان گونه مىکردى بهتر بود. و هرگاه زبان به شکایت و گلایه باز مىکنیم، و حال آن که باید توجّه داشته باشیم خداوند قادر مطلق دانا و حکیم مطلق است دادنهاى او از سر حکمت است و ندادنهاى او نیز از سر حکمت. ضرر شکایت از خداوند متوجّه شخص شاکى مىشود و رزق و روزى او کم مىشود. امام سجاد(ع) فرمود: “وشکوى المعبود عزّ و جلّ؛ و شکایت نمودن از معبود(خداى) عزیز و جلیل خویش (که روزى انسان را کم مىکند)”
ه – گناهانى که پردهها را مىدرد
“والذّنوب الّتى تهتک العصم؛ گناهانى که پردهها را مىدرد” عبارت است از:
۱- شراب خوارى
“شرب الخمر؛ خوردن شراب”
۲- قمار بازى
“واللعب بالقمار؛بازى نمودن(با آلات) قمار”
۳- مزاحهاى بیهوده
“وتعاطى ما یضحک النّاس من اللغو و المزاح؛خنداندن مردم با سخنان لغو و بیهوده و مزاح(باطل و ناروا)”
۴- گفتن عیب دیگران
“و ذکر عیوب النّاس؛ به زبان آوردن عیوب مردم” که از گناهان کبیره است و ضررها و زیانهاى فراوانى دارد از جمله پرده حرمت انسان را مىدرد.
۵ – همنشینى با دودلان
“و مجالسه اهل الرّیب؛ همنشینى با اهل شک و تردید(و انسانهاى سست عقیده)(پرده عصمت را مىدرد)”
و – گناهانى که بلاها را نازل مىکند
حضرت سجاد(ع) فرمود:”والذّنوب الّتى تنزل البلاء؛ گناهانى که بلاء نازل مىکند” عبارت است از:
۱- کمک نکردن به درماندگان
“ترک اغاثه الملهوف؛ ترک یارى رسانى به فریادرسى درمانده” هرجا نداى مظلومى بلند شد باید مسلمانان یارى کنند اگر این کار را ترک کنند منتظر بلا باشند مهمترین مصداق مظلومین در این دوران مىتوان گفت: مردم مظلوم فلسطین، شیعیان جنوب لبنان، مردم مسلمان عراق و افغانستان و… مىباشند. لذا حضرت سجاد(ع) در ادامه فرمود:”و ترک معاونه المظلوم؛ کمک نکردن به مظلوم (بلا نازل مىکند)”
۲- ترک امر به معروف و نهى از منکر
جامعه اسلامى به این امر جدّى توجّه داشته باشند که ترک امر به معروف و نهى از منکر باعث مىشود جامعه را گناه و فساد بگیرد نتیجه آن این مىشود که بلا نازل شود و دامن همه را بگیرد.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: “یک گنهکار در میان مردم همانند کسى است که با جمعى سوار کشتى شود و به هنگامى که در وسط دریا قرار مىگیرد، تبرى برداشته و به سوراخ کردن موضعى که در آن نشسته است بپردازد و هرگاه به او اعتراض کنند، در جواب گوید من در سهم خود تصرّف مىکنم. اگر دیگران او را از این عمل خطرناک باز ندارند، طولى نمىکشد که آب دریا به داخل کشتى نفوذ کرده، یکبارگى همگى در دریا غرق مىشوند.”۱۳ به این جهت امام سجاد(ع) فرمود: یکى از گناهانى که بلاها را فرود مىآورد “و تضییع الامر بالمعروف و النّهى عن المنکر؛۱۴ ضایع نمودن (و درست انجام ندادن) امر به معروف و نهى از منکر است”
ز گناهانى که دشمنان را قدرت مىبخشد
“والذنوب الّذى تدیل الاعداء؛گناهانى که دشمنان را قدرت مىبخشد” عبارت است از:
۱- “المجاهره بالظلم؛آشکارا ستم کردن” آرى اگر در جامعه ظلم و ستم علنى شد آرام آرام زمینه قدرت یافتن دشمنان نیز فراهم مىشود.
۲- “و اعلان الفجور؛ کارهاى بد را علنى کردن (و تشییع فاحشه در جامعه نمودن)”
۳- “واباحه المحظور؛حلال شمردن حرامها” توجّه شود اگر کسى حرام الهى را حلال شمارد فرق نمىکند در بحث مالى باشد و یا حجاب و مرزهاى دینى، بداند گامى براى تقویت دشمن برداشته است.
۴- نافرمانى از نیکان “و عصیان الاخیار؛ و نافرمانى (از فرمان) نیکان و برگزیدگان” وجود پیشوایان دینى رحمت الهى است براى جوامع، هرجامعه از خوبان و پاکان خویش اطاعت کردند، دشمنان خود را زمین گیر نمودند، و هرجامعهاى به پیشوایان دینى و خوبان و پاکان پشت کردند دشمنان بر آنها مسلط شدند، اگر اندکى نگاهى به تاریخ و عصر خود و دور و بر و همسایههاى خویش داشته باشیم به خوبى این مسئله را تصدیق مىکنیم.
دلسوزان جامعه تلاش کنند زمینه حرمت شکنىها را از بین ببرند و اطاعت و پیروى از پاکان و خوبان و مراجع دینى را در جامعه نهادینهنمایند.
آرى وقتى على(ع) خانه نشین شد و مردم از او اطاعت نکردند، دشمنان اسلام قدرت گرفتند و اسلام را به حاشیه کشاندند و در طول تاریخ نیز این قضایا تکرار شد، وقتى کوفیان از امام حسین(ع) حمایت نکردند، یزید بر مدینه و مکّه مسلط شد و آنچه از دستش آمد جنایت کرد.
در تاریخ گذشته این کشور هم آن زمان که شیخ فضل اللّه به دار زده شد و مرحوم آیه اللّه کاشانى خانه نشین شد و مورد بى احترامى قرار گرفت دشمن دوباره مسلّط شد، در عراق وقتى خانه آیه اللّه حکیم سنگباران شد بعثىها قدرت گرفتند و وقتى آیه اللّه سید محمد باقر صدر به شهادت رسید، ترک تازى بعثىها بیشتر شد و امروز عدّهاى تلاش دارند در جامعه ما با برخى رفتارها زمینه برگشت دشمنان دین را فراهمنمایند.
۵ – “والانطیاع للاشرار؛ اطاعت از اشرار(عامل دیگرى است براى قدرت یابى دشمن)” حقا که باید گفت سرچشمه سخنان معصومان مخزن اسرار الهى است. اگر کسى اتصال به علم الهى نداشته باشد هرگز نمىتواند این گونه دقیق حرف بزند، و بعد از ۱۳۰۰ سال همچنان سخنانش زنده بماند، گویى که این سخنان همین دیروز به مناسبت حوادث کشور گفته شده است و موبه مو به آثار اغتشاشات و عوامل ریشهاى آن اشاره دارد.
ح: گناهانى که عمر را کوتاه مىکند
برخى گناهان عامل کوتاهى عمر انسانها است که حضرت در این باره مىفرماید: “والذّنوب الّتى تعجّل الفناء؛ و گناهانى که مرگ را نزدیک مىکند” شش گناه است.
۱- “قطیعه الرّحم؛ قطع رابطه کردن با (خویشاوندان نسبى و) رحم”
۲- “والیمین الفاجره؛ قسم ناحق (و دروغ)”
۳- “والاقوال الکاذبه؛ سخنان دروغ(و دروغگویى)”
۴- “والزّنا؛ زنا و کار خلاف عفّت ” که متأسفانه اثرش را در گوشه و کنار مىبینیم.
۵ -“و سدّ طریق المسلمین؛بستن راه مسلمانان (راهگیرى..)”
۶- “وادعاء الامامه بغیر حقّ؛ ادعاى امامت نمودن بناحق” عمر را کوتاه مىکند.
ط.” والذّنوب الّتى تقطع الرّجاء؛ گناهانى که امید را قطع مىکند.”
۱- نا امیدى از خدا “الیأس من روح اللّه؛۱۵ نا امیدى از رحمت خدا”
۲- “والقنوط من رحمه اللّه؛ ناامید شدن از رحمت الهى” با این که رحمت او همه هستى را زیر بال خود گرفته و همه از کافر و موحد، ملحد و منافق، به یمن رحمت او روزى مىخورند.
۳- “والثّقه بغیر اللّه؛اطمینان و تکیه کردن به غیر خداوند”
۴- دروغ پنداشتن وعدههاى الهى ” و التّکذیب بوعداللّه؛ دروغ پنداشتن وعده خداوند.”
ى – گناهانى که هوا را تاریک مىکند
این گونه نیست که فقط عوامل طبیعى در ظلمانى شدن هوا مؤثر باشد، در واقع و پشت پرده این حوادث مسائل معنوى نیز دخیل است. حضرت سجاد(ع) فرمود:”والذّنوب الّتى یظلم الهواء؛ گناهانى که هوا را تاریک مىکند” عبارت است از:
۱- جادوگرى “والسّحر؛ جادوگرى” که متأسفانه در سالهاى اخیر به شدّت در جامعه رواج یافته (حالا سحر واقعى و یا سحر نمایى) و جمعى از مردم نیز بر این باورند که ریشه مشکلات آنها سحر و جادوى دیگران است. از مشکلات کارى گرفته تا بسته شدن بخت دختران.
۲- پیشگویى کاهنانه: “والکهانه؛ کهانه (و پیشگویى کاهنانه)” که در این زمینه نیز عدّهاى با باز کردن “سرکتاب” به پیشگویىهاى دروغپردازانه، و عجیب و غریب مردم را سرگرم نموده، زندگىها را از هم مىپاشند و با کلّاشى پولهاى کلانى را به جیب مىزنند.
۳- تنجیم “والایمان بالنّجوم؛ ایمان داشتن به تنجیم (و خبر دادن از آینده)”
مراد از تنجیم پیش بینى هوا، جهتشناسى و اطلاع از آسمان پیدا کردن نیست، بلکه مراد این است که بر اساس اوضاع فلکى آینده جهان و بشریت را پیش بینى کردن از کارهایى است که حرام مىباشد، چون انسان تسلّط کامل بر اوضاع فلکى ندارد و آگاهى ناقص جز اخبار ناقص را در پى ندارد.
۴- تکذیب تقدیرات الهى “و التکذیب بالقدر؛ دروغ پنداشتن تقدیرات (الهى و قضا و قدر) نیز باعث تاریکى هوا مىشود. به این نکته توجّه شود که قضاى الهى (حتمیّت یافتن کارها) و قدر (اندازههاى هر کار و عمل) الهى بر اساس رفتارهاى همه جانبه و اختیارى ما ورق مىخورد.
۵ – عاق والدین “و عقوق الوالدین؛ عاق پدر و مادر بودن(و رنجاندن آندو) نیز باعث تاریکى هوا مىشود.”
ک: گناهانى که باعث آبروبرى و کنار رفتن پردهها مىشود
“والذّنوب الّتى تکشف الغطاء؛ و گناهانى که پردهها را کنار مىزند.” عبارت است از گناهان ذکر شده در ذیل:
۱- وامى را بگیرد و قصد ادا نداشته باشد
“الاستدانه بغیر نیّه الاداء؛ وام بگیرد و قصد اداى آن را نداشته باشد” به قول معروف روغن زیر آش نمىخوابد یکروزى این نیّت سوء آشکار مىشود، و انسان موقعیّت قرض گرفتن را در جامعه از دست مىدهد.
۲- اسراف نمودن؛ “والاسراف فى النفقه على الباطل؛ زیاده روى و اسراف در راه باطل”.
۳- بخل ورزى بر اهل و عیال؛ “والبخل على الاهل و الولد و ذوى الارحام؛ بخل ورزى (در پرداخت هزینه زندگى) همسر و فرزندان و خویشان”.
۴- بد اخلاقى “و سوء الخلق؛ بد اخلاقى نمودن” نیز پردهها را کنار مىزند.
۵ – کم صبرى؛ “وقلّه الصّبر؛کم صبرى (و بى صبرى باعث رسوایى انسان مىشود).”
۶- تنبلى داشتن؛ “و استعمال الضجر و الکسل؛۱۶ تنبلى و کسالت را پیشه قرار دادن.”
۷- اهانت به دینداران؛ “و الاستهانه باهل الدّین ؛اهانت کردن (و تحقیر نمودن به) دینداران (بخاطر دینشان)”.
ل – گناهانى که دعا را حبس مىکند
“والذّنوب الّتى تردّ الدّعا؛گناهانى که دعا را رد مىکند.”
۱- بد نیّتى
“سوء النیّه؛ بد نیّتى است ” ممکن است مراد نیّتهاى غیر الهى باشد و یا هدفهاى شوم و ناروا داشتن.
۲- بد باطن بودن
“و خبث السّریره؛ بد بودن باطن” و اینکه انسان خیرخواه مردم نباشد حالت حسودى و یا خوشحالى از گرفتارى مردم داشته باشد.
۳- نفاق
“والنّفاق مع الاخوان؛ با برادران دینى نفاق و دروئى کردن” دعا را رد مىکند.
۴- یقین به اجابت نداشتن
“و ترک التصدیق بالاجابه؛ تصدیق به اجابت الهى را ترک کند (و باور و یقین به اجابت دعا نداشتن) در منابع توصیه شده است که آنچنان یقین به اجابت داشته باشید گویا حاجات شما همین الآن آماده است و به سرعت برآورده مىشود.
۵ – تأخیر نماز
“و تأخیر الصّلوات المفروضات حتّى تذهب اوقاتها؛ تأخیر انداختن نماز از وقتش تا وقت آن بگذرد” توجّه دارید که ترک نماز عامل کم شدن روزى هم هست این مانعى ندارد که یک گناه چند اثر داشته باشد.
۶- ترک صدقه
“و ترک التّقرب الى اللّه عزّ و جلّ بالبرّ و الصدّقه؛ باصدقه دادن و کار نیک به خدا تقرّب پیدا نکردن” از این جمله فهمیده مىشود که فقط نماز و دعا… عامل تقرّب به خدا نیست بلکه صدقه و انجام کار نیک اگر به قصد الهى باشد انسان را به خدا نزدیک مىکند و از نظر معنوى انسان را رشد مىدهد.
۷- بد زبان
“واستعمال البذاء و الفحش فى القول؛۱۷ فحش و ناسزا گفتن ” نکتهاى که مردم خیلى کم به آن توجّه دارند.
م – گناهانى که مانع باریدن باران مىشود
“والذّنوب الّتى تحبس غیث السّماء؛گناهانى که باران آسمان را حبس مىکند”
چند امر است که ضرورى است در خشکسالىها به آن توجّه جدّىتر بشود.
۱- “جور الحکّام فى القضاء؛ جور و ستم حاکمان و قضات در قضاوت و داورى.”
۲- شهادت ناحق “و شهاده الزّور؛ شهادت ناحق دادن.”
۳- “و کتمان الشهاده؛ کتمان نمودن شهادت (حق).”
۴- زکات و قرض ندادن “و منع الزّکاه و القرض و الماعون؛ زکات و قرض به دیگران، و وسائل زندگى را ندادن” ماعون وسائلى مثل بیل، و کلنگ، تیشه و… را گویند.
۵ – بى رحمى به نیازمندان “و قساوه القلب على اهل الفقر و الفاقه؛ بى رحمى بر کسانى که فقیر و ندارند” برخى معنى کردهاند “فقیر و نیازمندى که قساوت قلب داشته باشد” عامل دیگرى است براى حبس باران.
۶- ستم بر یتیمان “و ظلم الیتیم و الارمله؛۱۸ ستم بر یتیمان و بیوه زنان”
۷- دست خالى رد کردن سائل
“و انتهار السائل و ردّه باللیل؛ناامید کردن گدا (از در خانه) و ردّ او را (دست خالى یا از منزل) در شب” این مجموعه از گناهان در واقع در جواب کلیدىترین پرسشهاى جامعه مطرح شده است؟ چرا نعمتها تغییر مىکند؟ چه چیز باعث حسرت و پشیمانى مىشود؟ چرا عذاب و بلا نازل مىشود؟ چرا پردهدرى مىشود؟ چرا جوانمرگى فراوان شده است؟ چه گناهانى دشمن را تقویت مىکند؟ و عامل خشکسالىها چیست؟ و چرا با این همه اصرار دعاى ما مستجاب نمىشود؟ و پرسشهاى دیگر.
پىنوشتها:
- مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمى، ص ۱۰۲،دعاى کمیل.
- سوره بقره، آیه ۲۹٫
- ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴٫
- اصول کافى، کلینى، بیروت دارالصعب و التعارف، ج ۲، ص۳۳۱،ح ۵٫
- ر.ک: راغب اصفهانى، المفردات، تهران، دفتر نشرالکتاب، ۱۴۰۴، ص ۲۶۵٫
- سوره رعد، آیه ۱۱٫
- وسائل الشیعه، شیخ محمد حر عاملى، بیروت داراحیاء التراث العربى، بى تا، ۲۰ جلدى، ج ۱۱، ص ۵۱۹، ح ۸٫
- سوره رعد، آیه ۱۱٫
- سوره انفال، آیه ۵۳٫
- امامت و رهبرى، مرتضى مطهرى، قم، صدرا، سوم، ۱۳۶۲، ص۱۳۳٫
- سوره حجرات، آیه ۱۱٫
- تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، تهران، دارالکتب الاسلامیّه، ج ۳، ص ۳۷ – ۳۸٫
- وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۵۲۰٫
- در قرآن سوره یوسف، آیه ۸۷ آمده “لاتیأسوا من روح اللّه”.
- وسائل الشیعه، ص ۵۲۰٫
- همان.
- وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۵۲۰٫