غروب سپیده گشا آخرین قسمت

غلامرضا گلى زواره

 

یکى از وقایعى که موجب گسترش و اوج‏گیرى نهضت اسلامى گشت و امواج این حرکت را در اقصى نقاط جهان پراکنده ساخت ماجراى شهادت فرزند ارشد حضرت امام خمینى(ره) مى‏باشد. تمامى مجالس و محافلى که بدین مناسبت در ایران برگزار مى‏گردید صبغه‏اى سیاسى مى‏یافت و نیروهاى مبارز در مراسم مزبور براى درهم کوبیدن پایه‏هاى سلطه‏هاى استبداد و استکبار منسجم‏تر و مقتدرتر مى‏شدند، به علاوه تشکیل جلسات فاتحه و مجالس ترحیم که در ضمن آن شاگردان امام و روحانیان مبارز به روشنگرى و افشاگرى مى‏پرداختند و اقشار مردم را براى مقاومتى شکننده بسیج مى‏کردند این خاصیت را داشت که نام، راه و یاد و اندیشه امام را که آفریننده حماسه‏ها و خیزش و خروش آنها بود بطور جدى و علنى مطرح ساخت.

در دو قسمت قبلى به فرازهایى از این برنامه‏ها اشاره گردید و اکنون در این بخش به جنبه‌هایى از تأثیر شهادت حاج آقا مصطفى در مشتعل گرداندن خروش مقدّس مردم ایران اشاراتى خواهیم داشت.

 

انعکاس ماجرا در خارج از کشور

در نجف اشرف پس از مراسم خاک سپارى، جمعیت براى عرض تسلیت به بیت حضرت امام سرازیر گردید در آن جا یکى از واعظان لبنانى سخنرانى شیوایى ایراد کرد که در ضمن خطاب به حضرت امام خمینى چنین گفت: “سیّدى و مولاى ان کنت فقدت المصطفى فانّک لن تفقده لاننا جمیعاً نعتبر انفسنا ابنائک و مصطفاک؛ یعنى اگر امروز اى آقا و رهبر ما در کنار شما نمى‏باشد ولى هرگز او را از دست نداده‏اید چون تمام طلاب و فضلاى نجف فرزندان شما و چونان مصطفاى شما هستند”، همه ما مصطفاهاى شما هستیم. مجالس و محافل عزادارى براى آن شهید در نجف به صورت گسترده‏اى برگزار شد، خود امام اوّلین جلسه فاتحه را در مسجد هندى برگزار کرد و عموم اقشار مردم از شهرهاى عراق در آن حضور یافتند، در این برنامه سیدجواد شبّر یکى از واعظان مبارز و مجاهد عراق درباره شخصیت امام و حاج آقا مصطفى صحبت کرد، مراسم دیگرى نیز از سوى برخى مراجع مثل آیت اللّه خویى در مسجد خضرا هم چنین از طرف هیأت‏هاى علمى کشورهاى لبنان، ایران، عراق، پاکستان، افغانستان و…برگزار شد، مدت ده روز حوزه علمیه نجف در حال تعطیلى و برگزارى مجالس و محافل سوگوارى و ماتم بود و علاقه‏مندان مایل بودند این مراسم تا اربعین آن شهید ادامه یابد امّا امام فرمودند: درس‏ها نباید تعطیل باشد و آقایان درس‏هاى خود را آغاز کنند و به شاگردان و علاقه‏مندان به حاج آقا مصطفى پیغام دادند شما نباید در این امور بى‏تابى نمائید به درس و بحث و خودسازى بپردازید و به عنوان پیشگام در حوزه نجف درس‏هاى خود را شروع نمائید.

روز سه شنبه ۱۸ ذى قعده سال ۱۳۹۷ مطابق ۱۰ آبان ۱۳۵۶ امام فعّالیت کامل خود اعم از تدریس و اقامه نماز جماعت را آغاز کردند و به پیروى از ایشان فضلا، مدرّسان و طلّاب کار تحصیلى خود را از سر گرفتند. در روز اول درس جمعیت زیادى براى گوش دادن به سخنان امام گرد آمده بودند، امام در سخنان خود این حادثه را به رغم شأن والاى آن شهید لطفى از جانب خدا تلقى کرد و آن را از الطاف خفیه الهى نامید.۱

خبر شهادت حاج آقا مصطفى در میان مسلمانان خارج از کشور نیز انعکاس وسیعى داشت و مجالس، تظاهرات و راهپیمایى‏هاى گسترده در گوشه و کنار جهان بوجود آورد که تبدیل به کانون‏هاى مبارزه علیه رژیم استبدادى گردید. در پاکستان، افغانستان، سوریه، کویت، عربستان سعودى، بحرین و قطر اقشار گوناگون ضمن حضور و مشارکت در مجالس، تنفر و انزجار شدید خود را نسبت به طاغوت حاکم بر ایران ابراز مى‏کردند و از نهضت امام خمینى حمایت مى‏نمودند، در کشورهاى اروپایى و آمریکایى مجالس مذکور میان مسلمانان به حماسه‏هاى با شکوهى تبدیل گشت.

جنبش محرومین (نیروهاى مقاومت لبنان موسوم به امل) در حسینیه شیاح بیروت زیر نظر امام موسى صدر و گروهى از روحانیان و جوانان مراسم سوگوارى براى سید مصطفى خمینى برگزار کرد.

این مراسم با تلاوت آیاتى چند از کلام اللّه مجید آغاز، سپس انیس سویدان و مجید صالح و در خاتمه شیخ محمد یعقوب سخنرانى‏هایى نمودند، محمد یعقوب یادآور در این یاد بود دردناک که رنج فقدان علامه سید مصطفى فرزند امام مجاهد آیت اللّه خمینى غم و اندوه مى‏آفریند هدف‏هایمان به هم مى‏پیوندند و حالتى بوجود مى‏آورند که سرشار از رایحه شهادت است.۲

مسلمانان کشور قطر ضمن ابراز تأسّف از غروب ستاره درخشان علم و فضیلت و استاد بزرگ تعلیم و تربیت حاج آقا مصطفى خمینى و تسلیت این مصیبت بزرگ به پیشگاه حضرت ولى عصر (عج) عصر جمعه ۱۵ ذى قعده الحرام ۱۳۹۷ در حسینیه بحرینى‏ها واقع در فریق بحارنه قطر مجلس ختمى به این مناسبت برگزار کردند.۳

در لندن به کوشش شهید محمد منتظرى تظاهرات باشکوهى به مناسبت شهادت حاج آقا مصطفى برگزار شد، این برنامه در روز شنبه ۱۵ ذى قعده ۱۳۹۷ مطابق ۷ آبان ۱۳۵۶ در کاکستون‌هال واقع در جنوب غربى لندن و با حضور قشر عظیمى از برادران و خواهران مسلمان صورت گرفت، پس از قرائت آیاتى از قرآن یکى از برادران مسلمان سخنرانى کرد و سپس تظاهراتى برپا شد، آنان وقتى مقابل سفارت ایران در لندن رسیدند شعارهایى مبنى بر حمایت از مبارزان و زندانیان سیاسى، تجلیل از مقام شهید سید مصطفى خمینى و نفرت از رژیم شاه و امپریالیسم آمریکا سر دادند و فریاد زدند:

خمینى خمینى خدا نگه دار تو

بمیرد، بمیرد دشمن خونخوار تو۴

در حین راهپیمایى نیز اطلاعیه‌هایى منتشر و در اختیار تظاهر کنندگان قرار گرفت.

مسلمانان شهر لوند سوئد نیز در سوم آبان ۱۳۵۶ بدین مناسبت اطلاعیه‏اى صادر کردند که در آن آمده بود: ضمن ابراز تأثر شدید درگذشت نابهنگام و مرموز حاج آقا مصطفى فرزند برومند رهبر عالیقدر و مجاهد نستوه امام خمینى را به پیشگاه قائد زمان و مجاهد کبیر و مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت اللّه خمینى تسلیت گفته، از خداوند بزرگ براى رهبر خردمند و نستوه خود طول عمر و براى تمامى بازماندگان آن مرحوم و بویژه ملت ایران صبر و تحمّل را مسئلت مى‏نمائیم.

اتحادیه انجمن‏هاى اسلامى دانشجویان در اروپا ضمن ابراز تأثر شدید از این ضایعه دردناک خاطرنشان ساخت تمامى واحدهاى اتحادیه انجمن‏هاى اسلامى دانشجویان سراسر اروپا وسازمان‏هاى اسلامى دانشجویى وابسته به انجمن اسلامى دانشجویان در آمریکا و کانادا و نیز انجمن‏هاى اسلامى دانشجویان در هند، روزهاى جمعه و شنبه ۶ و ۷ آبان برابر ۱۴ و ۱۵ ذیقعده ۱۳۹۷ مراسم یاد بود و فاتحه برگزار خواهند کرد. نشریه قدس ارگان اتحادیه انجمن‏هاى اسلامى دانشجویان در اروپا، کمیته فلسطین در اطلاعیه‏اى آورد: شهادت مظلومانه سید مصطفى خمینى اخگرى بر خرمن باروت خشم، قهر، شور، عشق و عصیان ملّت ایران زد و مردمى را که سالیان درازى شرنگ دورى رهبر روح و جانشان را ساییده بود، یکباره به مرز انفجار کشانید. مردمى که تا دیروز به جُرم بر زبان آوردن نام خمینى با زندان‏هاى دراز مدت و شکنجه‏هاى توان فرسا کیفر دیده بودند در مراسم سوگوارى و بزرگداشت فرزند دل بند امام یک باره عقده دل را گشودند و بى‏پروا با شعارها و تظاهراتى خیابانى در حمایت از امام تبعیدى خویش فریادى در سکوت کشیدند و رعدى در آسمان بى ابر کشور پدید آوردند و بدین گونه وفادارى و پیوستگى خود را نسبت به امام و رهبر خویش آشکار کردند.۵

 

پیامدهاى پر فروغ شهادت حاج آقا مصطفى خمینى

افشاى ماهیّت رژیم استبدادى

در فضاى باز سیاسى ایجاد شده، نیروهاى انقلابى به سازماندهى نیروها، برگزارى مجالس و مراسم سخنرانى، انتشار مجلات و جراید و افشاى جنایات روى آوردند، روحانیان و فعالان مذهبى پخش اعلامیه‏ها و نوارهاى امام را در صدر کارهاى خویش قرار داده و روشنگرى‏ها را بطور جدّى‏تر پى گرفتند، در چنین شرایطى خبر درگذشت مشکوک حاج آقا مصطفى موج جدیدى بوجود آورد این خبر با پیش زمینه‏هایى که قبلاً فراهم آمده بود یعنى جنایت انجام شده توسط ساواک که منجر به مرگ هزاران جوان انقلابى در ایران شده بود افکار عمومى آحاد ملّت ایران را به این سو بُرد که این مرگ طبیعى نبوده و بلکه شهادت است و این جنایت به وسیله ساواک صورت گرفته است.

اولین اثر این ضایعه افشا شدن چهره رژیم و دستگاه ساواک در کشتار بى حدّ و حصر جوانان و انقلابیون بود. به دنبال این حادثه موضوع سایر مرگ‏ها و ناپدید شدن سال‏هاى سیاه گذشته در جامعه مطرح شد.۶

بدیهى است بعد از هر واقعه دل خراش، اذهان بیدار مردم به دنبال عوامل بروز آن حادثه خواهد بود و بطور طبیعى مردم مسلمان با شهادت فرزند رشید امام به سراغ عناصر اصلى، طراحان و مجریان این جنایت بودند، پزشکى که در بیمارستان کوفه پیکر مصطفى را معاینه کرد بلافاصله اظهار داشت وى مسموم گردیده و اگر به او اجازه کالبد شکافى بدهند این حقیقت را به اثبات مى‏رساند، این پزشک بلافاصله از طرف سازمان امنیت عراق بازداشت شد و بیست و چهار ساعت بعد آزاد گردید که پس از آن از هرگونه اظهار نظرى پیرامون این موضوع خوددارى کرد.

و با توجه به قرائن قبلى و جنایات متعددى که رژیم مرتکب شده بود مردم دست‏هاى او را مستقیماً در جریان مشاهده مى‏کردند، برخى مفسّران طى تحلیلى دراین‏باره گفتنه‏اند: در جوّ پر از بدگمانى آن روز ایران معمول بود بسیارى سازمان امنیت را در مرگ سید مصطفى دخیل مى‏دیدند. روزنامه المجاهد چاپ الجزایر نوشت مصطفى خمینى به دست ساواک به قتل رسیده است و خبرگزارى فرانسه در ۲۴ اکتبر ۱۹۷۷ م این گونه گزارش داد: مردم این فرضیه را که امکان دارد رژیم ایران مسؤول مرگ مصطفى خمینى باشد بعید نمى‏دانند. همین خبرگزارى در گزارش دیگرى به نقل از خبرگزارى فلسطینى وفا در ششم دسامبر ۱۹۷۷، نوشته است: سید مصطفى خمینى پسر امام روح اللّه خمینى چهل روز قبل در نتیجه بدرفتارى‏هاى پُلیس مخفى ایران جان خود را از دست داده است، روزنامه ارشاد چاپ پاکستان در مقاله‏اى که در ۲۹ اکتبر ۱۹۷۷ م منتشر شد به مرموزبودن شهادت آن علامه اشاره مى‏کند روزنامه السفیر چاپ لبنان به انتشار بیانیه رهبران مذهبى ایران که در آن ساواک را مسؤول شهادت حاج آقا مصطفى دانسته‏اند مبادرت مى‏ورزد.۷

ژنرال‌هایزر در خاطراتش گفته است: تنفّر (امام) خمینى از شاه هرگز تغییر نکرد، این تنفّر او را به زندان انداخت و سپس موجب تبعید او به ترکیه و عراق گردید و باعث شد که او رهبر معنوى و بلامنازع شیعیان که ۹۲% ملّت ایران را تشکیل مى‏داد، گردد. این تنفّر پس از مرگ فرزندش در پاییز سال ۱۹۷۷ م که گناهش به گردن شاه انداخته شد، جوشش پیدا کرد. طوفانى که به نخستین قیام عمده از قم در ژانویه ۱۹۷۸ م منجر شد قبلاً توسط شاه پیش بینى شده بود اما این قیام زودتر از زمان پیش بینى شده به وقوع پیوست، به نظر مى‏رسد که هیچ یک از دول غربى اهمیّت آن را تا ماه سپتامبر بعد متوجه نشدند. سرآنتونى پارسونز سفیر بریتانیا به شکست خود در درک این حوادث اعتراف کرده است.۸

جان استمپل مى‏نویسد: در اکتر ۱۹۷۷ م یکى از فرزندان آیت اللّه خمینى کشته شد، هرگز ثابت نشده است که براى قتل فرزند خمینى از طرف ساواک دامى گسترده شده باشد، ولى اطرافیان خمینى معتقد بودند این کار توسط ساواک انجام گرفته است، طبیعتاً این نفرت آیت اللّه را از رژیم افزایش داد، پیروان خمینى با برگزارى مراسم سوگوارى و عنوان کردن مقام شهادت براى فرزند او، اعتبارش را نیرو بخشیدند تأثیر تبلیغاتى این حادثه و نیز سایر موارد موجب شد که سازمان‏ها و گروههاى ناراضى توده وار به حمایت برخیزند کارى که در طول سال‏هاى ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۷ م از عهده‏اش برنیامده بودند.۹

 

مطرح شدن نام و یاد امام خمینى

ابتلاى هر انسانى در گرو معرفت او مى‏باشد و به همان میزان که بصیرت و بینش افزوده مى‏شود آزمون الهى دشوارتر است و چون انبیاء و اوصیاى الهى عالى‏ترین مراحل کمال را طى کرده‏اند به دشوارترین مصائب دچار گردیده‏اند. البته معرفت هر مرحله ابتلاى خاص آن را به همراه مى‏آورد و خروج پیروزمندانه صبر ویژه‏اى را مى‏طلبد و ظفرمندى در این رتبه خود موجب ترفیع درجه و اعتلاى معرفت مى‏گردد و با ارتقاى معرفت آزمونى قوى‏تر از راه مى‏رسد و چون صبر نسبت به اجزاى ایمان به منزله رأس نسبت به جسد است لذا ایمان به نصاب خود نمى‏رسد مگر با پیروزى در امتحان الهى و این فتح در پرتو استقامت و بردبارى بدست مى‏آید، اهل معرفت علاوه بر برخوردارى از صبر به یقین هم رسیده‏اند و همین عامل موجب مى‏گردد که پویندگان راه کمال حقایق هستى و اسرار آفرینش و رموز حوادث را با نگرش دیگرى مشاهده کنند و از این روى اکثر امورى را که دیگران در لباس کراهت و ناراحتى مى‏بینند و از آن‏ها روى گردان هستند، خیر دانسته و خوب دیده و بدان سوى گرایش دارند و آن را چونان محبوب خویش به آغوش مى‏کشند، این افراد در پرتو یقین و صبر واقعى با خرق حجاب‏هاى ظاهرى مهر و لطف مخفى را مشاهده مى‏کنند لذا هضم مصایب تلخ و رخدادهاى ناگوار که از دیگران ساخته نمى‏باشد براى آنان سبک و سهل مى‏باشد.

امام خمینى که از نظر دانش و تقوا و کمالات اخلاقى و مکارم انسانى در پایگاهى رفیع قرار داشت خود را دائم در میدان آزمون پروردگار مى‏دید و در طول سال‏هاى متمادى با آزمون‏هاى فراوانى روبرو شد که همه آن‏ها را با موفقیت پشت سر نهاد و نه تنها در برابر رخدادهاى ناگوار و تلخ عقب نشینى ننمود بلکه از آن‏ها استقبال کرد و با پیروزى بر مصائب متعدد خداوند با قبول قربانى او که حاج آقا مصطفى بود وى را به مقام مهم‏تر و والاترى ارتقا داد که همان انهدام بناى فرسوده نظام استبدادى شاهنشاهى و برقرارى تشکیلات سیاسى بر اساس مقرّرات اسلامى بود. او در قیام علیه طاغوت حزن و خوفى به دل راه نداد و اجازه نداد برخى تهدیدهاى دشمن در سد آهنین امت اسلامى خلل وارد سازد و چون فرزند ارشد و دانشمند خود را از دست داد، از آن به لطف پنهان الهى تعبیر کرد و از رنج فقدان او که امید آینده اسلام بود استقبال کرد و گرچه در آن زمان بسیارى از مردم نمى‏توانستند عمق این سخن را درک کنند ولى یک سال پس از شهادتش شجره طیّبه جمهورى اسلامى به شکوفایى و شکوهمندى رسید و تومار رژیم ستم شاهى برچیده شد.

در واقع ضایعه مزبور نخستین جرقه‏اى محسوب مى‏شد که شعله‏هاى انقلاب اسلامى را روشن کرد، رژیم شاه به تصوّر این که فقدان این شخصیّت بزرگ رهبر انقلاب اسلامى را دچار شکست روحى و نهایتاً آسیب‏پذیر مى‏کند، ناگهان در برابر صلابت امام که در کمال آرامش بدون آن که خم به ابرو بیاورد از کنار آن گذشت، دچار حیرت و سرگردانى شده و با درماندگى دچار اشتباه بزرگ دیگرى شد که سرآغاز انقلاب اسلامى محسوب مى‏گردد. در واقع تصوّر مى‏نمود با به شهادت رسانیدن حاج آقا مصطفى مى‏تواند امام را از صحنه مبارزه خارج کند، براى آنان بهترین ضربه به امام این بود که بهترین اولادش را از او بگیرند.

فرزندى که براى ایشان دوست، یار و یاور و در تمام اوقات زندگى و مراحل گوناگون مبارزه پشت سر امام بود امّا درست تیرى که رژیم انداخت، کمانه کرد و خودش را هدف گرفت و حرکت انقلاب را تسریع کرد و به سرنگونى رژیم منجر شد و امام آن روز که مصطفى را از دست داد این فتح را مى‏دید که فقدانش را لطف مخفى تلقّى مى‏کرد.۱۰

شور و شوق و استقبال مردم ایران براى برگزارى مراسم بزرگداشت آیت اللّه سید مصطفى خمینى به خوبى نشان داد که توطئه دیرینه و تبلیغات پانزده ساله استبداد و استکبار براى زدودن نام و یاد خمینى از دل‏ها، با شکست روبرو شده و نتوانستند پیوند امام و امّت را از هم بگسلند. هیچ عاملى مانع انتشار پیام‏ها، نوارها و اعلامیه‏هاى امام نبود، یاد قیام پانزده خرداد و مقاومت و مبارزات سال‏هاى گذشته امام در اذهان و افکار احیاء گردید، آنهایى که امام را مى‏شناختند مجدداً به سویش بازگشتند و آنها که جوان‏تر بوده و او را نمى‏شناختند براى یافتن گم شده خود تشنه پیام‏ها و سخنانش شدند، در آن جوّ آشفته شرایطى فراهم آمد تا نام امام خمینى در محافل و مجالس گوناگون مذهبى و سیاسى بر زبان‏ها بیاید و موقعیت رهبرى در یکى از مقاطع حسّاس استوار گردید، در برهه‏اى تاریخ ساز که در پى فشار رژیم ذکر نام امام در مجامع گوناگون با شش ماه زندان توأم بود۱۱ و انواع شیوه‏هاى سیاسى و فرهنگى به کار گرفته شده بود تا نام و یاد رهبرى انقلاب در قلوب و افکار مردم فراموش گردد. به یکباره همه آن تلاش‏هاى مذبوحانه خنثى گردید. ساواک در گزارشى از مجالس ترحیم به مناسبت درگذشت حاج آقا مصطفى مى‏نویسد: در تعدادى از این محافل شعارهایى به طرفدارى از روح اللّه خمینى داده شده است،۱۲ مفسّر شبکه خبرى بى بى سى گفته است: آیت اللّه خمینى که از تبعید گاهش در نجف نه تنها اکثر تشکیلات مذهبى، بلکه نبض سیاسى کشور را در دست داشت، ناگهان نام ممنوع الذکرش بار دیگر پس از سال‏ها و در پى فوت ناگهانى فرزند ارشدش مصطفى، بر سر زبان‏ها افتاد، رادیو مذکور در جایى گفته است: از عصر روز سیزدهم آبان ۱۳۴۳ که اطلاعیه چند سطرى سازمان امنیت خبر تبعید آیت اللّه خمینى را منتشر کرد تا سیزده سال بعد که اطلاعیه ترحیم فرزندش سید مصطفى در مطبوعات ایران منتشر شد، ذکر نام آیت اللّه خمینى رسماً ممنوع بود.۱۳ در ادامه همین روند و در شرایطى که همراه داشتن رساله عملیه حضرت امام خمینى خلاف و جرم محسوب مى‏گردید و رژیم درصدد تبلیغ از برخى مراجع دیگر بود تعدادى از سخنرانان مجالس ختم حاج آقا مصطفى، حضرت امام را به عنوان رهبر و مرجع مسلّم شیعیان به مردم معرفى مى‏نمودند. ساواک در گزارشى در همین زمینه نوشته است: در این مجالس سخنرانان مذهبى از روح اللّه خمینى به عنوان مرجع مسلّم عالم تشیع نام مى‏برده‏اند، بنابراین حتى دشمنان و تحلیل‏گران خارجى ضمن اعتراف به رهبرى و هدایت انقلاب توسط امام از تبعیدگاه، شهادت فرزند ارشدش را عامل مهمى در ترویج نام امام و در واقع استحکام موقعیت رهبرى در میان اقشار مردم دانسته‏اند، این در حالى است که امام از سال ۱۳۴۳ ش به بعد در میان مردمى که هدایت‏هاى سیاسى، فکرى و معنوى او را پذیرفته بودند و بر فرامینش گردن مى‏نهادند، حضور نداشت و بطور مستقیم نمى‏توانست با آنان ارتباط برقرار کند.۱۴

در این شرایط با وجود آن که امام فرزندى فرزانه و فاضل را از دست داده بود حتى حاضر به تغییر برنامه‏هاى درسى و مطالعاتى خود نشد و از موقعیت بوجود آمده براى ایجاد تحرّک و تقویت همبستگى امت مسلمان بر ضد استکبار و ستم کاران بهره برد و در حقیقت آن مجالس ترحیم متعدد، تلگرام‏هاى تسلیت و اقبال عمومى امام را براى پیشبرد نهضت مصمم‏تر ساخت، از همین مقطع است که به رغم دورى چند ساله از ایران آن روح قدسى به دلیل شناخت دقیق و ارتباط عمیق عاطفى با مردم پى در پى اعلامیه‏هاى پرمحتوا و انرژى بخش خود را خطاب به مبارزان و اقشار مسلمان داخل و خارج ایران صادر کرد، بیانیه‏هاى امام که حاکى از ایستادگى در مقابل رژیم سفّاک بود بیش از پیش به ایران مى‏رسید و استقبال مردم بر تندى لحن امام افزود.۱۵ از این زمان او خواستار سرنگونى سلسله پهلوى گردید، امام ضمن توجه به مبارزه با رژیم پهلوى براى جنبش‏هاى مسلمان در جهان اسلام در محو سلطه و تهاجم و اشغال ارزش ویژه‏اى قایل بود و در همین فراز تاریخى مشکلات جهان اسلام را مدّ نظر قرار داد. خبرگزارى فرانسه به نقل از خبرگزارى وفا در ششم دسامبر ۱۹۷۷ در خصوص پاسخ امام به تلگراف تسلیت یاسر عرفات گزارش داد: امام مى‏گوید بین رژیم شاه، صهیونیسم و امپریالیسم آمریکا رابطه‏اى وجود دارد روح اللّه خمینى در پیام خود بار دیگر حمایت خویش را از جنبش مقاومت فلسطین براى آزادى از سرزمین اعلام کرده است.۱۶

 

آتش خشم و نفرت برافروخته شد

یکى از روحانیان مبارز که در قیام نوزده دى ۱۳۵۶ حضور داشته است مى‏گوید در سال ۱۳۵۶ که فرزند امام به طرز مرموزى به شهادت رسید در قم به عنوان مرکز انقلاب و قیام حضرت امام جرقه‏اى زده شد و علاقه‏مندان به ایشان، نام او را بر سرزبان‏ها انداختند. طى مراسمى که براى آقا مصطفى برگزار شد از امام به طرز با شکوهى نام برده و ایشان را علناً به عنوان رهبر نهضت اسلامى معرفى و مطرح کردند. رژیم پهلوى وقتى با این تحلیل از مقام امام روبرو گردید خوف آن را داشت که امام بار دیگر حرکت انقلاب را سامان دهد و منافع رژیم را به خطر اندازد، لذا درصدد برآمدند به نحوى از انحاء این امر را خنثى کنند، راهى که انتخاب کردند توهین به ساحت مقدس ایشان بود، لذا نگارش و چاپ مقاله کذایى در روزنامه اطلاعات انجام شد، اگرچه آن مطالب در هفدهم دى ماه با امضاى احمد رشیدى مطلق به عنوان نویسنده‏اش در این نشریه درج شد ولى همه مى‏دانستند که دست دربار و حتى شخص شاه و ساواک در بین است، شاید عوامل رژیم قصد داشتند با این کار، افکار عمومى را نسبت به امام بسنجند، البته در قضیه درج مقاله رژیم دست به امتحانى زد که مجانى نبود و براى او گران تمام شد، حوزه علمیه که همواره پشت سر امام حرکت مى‏کرد ساکت ننشست و به عنوان اولین اقدام روز هیجدم دى ماه مجموعه حوزه علمیه (در اعتراض به این مقاله) تعطیل شد. روز نوزدهم دى ماه هم طلاب انقلابى و مذهبى در مسجد اعظم اجتماع کردند و قرار شد که در قالب دستجات راهپیمایى به منزل مراجع عظام تقلید مراجعه نمایند و نظر ایشان را نسبت به مقاله مزبور و توهین به ساحت مقدّس حضرت امام جویا شوند.۱۷

در واقع بعد از انتشار مقاله موهن، شهر قم دچار موجى از خشم و نفرت نسبت به رژیم شد و همان شب براى اولین بار بعد از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بار دیگر شعار درود بر خمینى و مرگ بر حکومت پهلوى در شهر قم طنین افکن شد، راهپیمایى و تظاهرات مردم در نوزده دیماه ادامه یافت و راهپیمایان در حین حرکت با قواى امنیتى رژیم پهلوى درگیر شدند که بر اثر آن جمع زیادى به شهادت رسیدند.

و به این ترتیب فضاى شهر قم به خون و انقلاب و ستیز با ستم تبدیل شد و اربعین شهداى قم در تبریز به یک تظاهرات با شکوه تبدیل گشت که طى آن عدّه‏اى از مردم قهرمان پرور این شهر توسط نیروهاى نظامى به شهادت رسیدند، چهل روز بعد اربعین شهداى تبریز در شهر یزد برگزار گردید و این مراسم به اربعین‏هاى گذشته پیوست و به این ترتیب انقلاب اسلامى اوج گرفت.۱۸

شاه در مصاحبه با خبرنگار بى بى سى گفت: شورش‏هاى قم و تبریز نتیجه اتحاد نامقدس بین کمونیست‏ها و اشخاص مرتجع است.۱۹

بعد از این که ایادى رژیم دست به درج این مقاله موهن زدند، به تدریج متوجه اشتباه خود شدند ولى دیگر کار از کار گذشته بود، همانگونه که ویلیام شوکراس در کتاب آخرین سفر شاه یادآور گردیده و اسد اللّه علم در خاطرات خود گفته است تصوّر غلط نظام از اوضاع دهه ۱۳۵۰ آنها را وادار کرده دست به چنین حرکت سبک مغزى بزنند، برنامه‏اى که حرکت انقلاب را تشدید و تقویت کرد. از سوى دیگر آن‏ها قصد داشتند چهره مقدّس رهبر انقلاب را که استوانه اصلى جریان‏هاى انقلابى و ضد استبدادى بود مخدوش نمایند و در ضمن یک بحران فکرى در سطح جامعه پدید آورند اما خداوند به دست خودشان پرتو افشانى انقلاب را افزایش دادند و از خاموشى آن جلوگیرى کردند.۲۰

 

موج آفرینى

آنچه طوفان عواطف مردم را در ابراز احساسات نسبت به امام از کنترل ساواک بیرون آورد، تصمیم حساب شده نیروهاى انقلابى در برگزارى مراسم اربعین‏هاى متوالى بود، شکوه این مراسم چنان بود که شاه موفق نشد موج آن را پشت سر بگذراند و به موازات آن که نیروهاى انقلاب هوشمندانه عمل کردند، رژیم با خشمى توأم با جنون، ناپخته واکنش نشان داد و بر اثر تسلسل اربعین‏ها بحران فراگیر شد و کانون اصلى فساد و استبداد را در کام خود بلعید، در روند خطاهاى پى در پى بود که رژیم در واکنش به برگزار مراسم اربعین، عدّه‏اى از روحانیان برجسته راتبعید کرد، حضور این افراد تبعیدى در شهرهاى دور افتاده، فراگیر شدن انقلاب را در پى داشت.۲۱

شهادت حاج آقا مصطفى و حوادثى که به دنبال آن در قم، تهران، و دیگر شهرها روى داد مردم را براى حمایت از امام متحد نمود و حوزه‏هاى علمیه ایران با حوزه نجف پیوند برقرار کرد، ترس‏ها و دلهره‏ها از بین رفت و دیگر مردم از آن جوّ اختناق و فشارى که حاکم بود هراسى نشان نمى‏دادند. پس از ختم هر جلسه چند دقیقه‏اى نیز با ترس و لرز شعار داده مى‏شد مثل درود بر خمینى و پس از گذشت جلساتى شعار مرگ بر حکومت یزیدى افزوده شد، آن جلسات به طور پراکنده تا چهل روز ادامه داشت و سرانجام برکات خود را نشان داد، بالا رفتن آگاهى‏هاى سیاسى نیروهاى انقلابى، زدودن ترس و تقویت روحیه شجاعت و فداکارى و افزایش اعتماد به نفس مردم در ابراز اعتراض و انزجار به خاطر برنامه‏هاى ضد اسلامى دستگاه حاکمه از ثمرات این اربعین‏ها بود. جلسات مزبور شعارهاى کوتاه و چند لحظه‏اى توأم با خوف را به شعارهاى طولانى همراه با شجاعت و صلابت تبدیل کرد. مردم چون سیل خروشان براى سرنگونى نظام طاغوتى به حرکت درآمدند و کنترل اوضاع از دست مأموران خارج و ابتکار به دست رهبرى قیام و نیروهاى مبارز قرار گرفت، استکبار وقتى احساس کرد نیروهاى مذهبى هر روز قوى‏تر و خطرناک‏تر مى‏شوند تصمیم گرفت وحدت و انسجام آنان را هدف قرار دهد. امام خمینى که پى به این توطئه برده بود در آذر سال ۱۳۵۶ در نجف پیرامون وحدت مطالبى بیان فرمودند که مضامین آن این بود: تمام عقب افتادگى‏هاى ما از پراکندگى و تفرقه است، امروز وحدت اهمیّت دارد و بدین گونه ایشان بین طلّاب، دانشجویان، بازاریان و کارگران یک نوع اتحاد و هم دلى بوجود مى‏آورد، امام در جایى دیگر هشدار دادند مبادا جناح‏هاى مذهبى و مبارز از هم فاصله بگیرند، و تأکید نمودند روحانیان و دانشگاهیان با یکدیگر دست برادرى دهند و جمعیت‏هایى که دارند براى اسلام کار مى‏کنند نباید از هم فاصله بگیرند، آن‏ها باید با هم مرتبط گردند، وقتى سخنان امام که برگرفته‏اى و مضمونى از آن را در این جا آوردیم در قالب نوارهایى در سطح وسیعى پخش شد و در منابر، مساجد و محافل مذهبى مورد ارزیابى قرار گرفت ارتباط دانشگاه و حوزه قوى و این دو قشر روحانى و دانشگاهى با یکدیگر مأنوس گردیدند.

رژیم براى برهم زدن اتحاد نیروهاى مسلمان و انقلابى که از حوزه و دانشگاه برخاسته بودند در کنار حزب رستاخیز گروهى تحت عنوان سازمان ملى دانشگاهیان بوجود آورد و تمام تحصیل کرده‏ها، سرسپرده‏هاى آموزش دیده و دست آموخته‏هاى سیا، ساواک و دربار که در لباس استاد، رئیس دانشگاه، و رئیس دانشکده بودند تحت پوشش این سازمان جمع کرد تا با بوجود آوردن یک جریان دست نشانده با ظاهرى انقلابى و مخالف رژیم بوجود آورد، اولاً در صفوت متحد مورد اشاره بذر تفرقه بپاشند و ثانیاً اوضاع را از طریق این تشکّل بدست گیرند که موفقیتى بدست نیاوردند.۲۲

با این همه جریان اصلى مبارزه براى سرنگون کردن رژیم پهلوى مرکز ثقل و نقطه امیدى یافت، سرود وحدت ساخته شد و در سراسر جهان بین مسلمانان شنیده شد، شاه و کارگزارانش چند ماهى بعد آن را شنیدند. هزاران تنى که هرماه به میمنت شرایط جدید سیاسى و بهبود روابط ایران راهى عتبات عراق مى‏شدند پیام آور و پیغامبرانى بودند که دور از چشم مأموران ساواک شب‏ها خود را به حرم حضرت على(ع) در نجف مى‏رسانیدند و در ضمن به تماشاى مردى مى‏نشستند که کار هر شب او در این تبعید طولانى حضور در آن حرم بود، زائران ایرانى گهگاه به دست بوس نائل مى‏آمدند و وجوه شرعى را به نمایندگان امام خمینى مى‏سپردند.

تحرّک بى‏سابقه‏اى که ناگهان در نهضت اسلامى پدید آمد گرچه در داخل و خارج از ایران به کیفیّت‏هاى گوناگون رُخ مى‏نمود ولى در عمل یک هدف داشت، دانشجویان مسلمان مقیم اروپا، کانادا و آمریکا جانى تازه گرفتند و به فعالیت‏هاى خود تحرّک بخشیدند، رابطین مبارزین در کشورها و نواحى مسلمان نشین جهان در فرصت‏هاى مناسب و مقتضى گزارش امور را به نجف مى‏رسانیدند و رهنمودهاى حیات بخش امام را دریافت مى‏نمودند.

حرکت عمیق دیگرى نیز در ایران در حال شکل‏گیرى و سازماندهى بود که ساواک از ابعاد گسترده آن اطلاعاتى اندک داشت. جناح‏هاى مختلف مذهبى و مبارز حول یک مرکزیت مخفى جمع مى‏شدند، این کانون را یاران باوفاى امام و شاگردان برجسته ایشان بوجود آورده بودند که در رأس آنان شخصیت‌هایى چون شهید آیت اللّه مطهرى، آیت اللّه سید على خامنه‏اى، شهید مظلوم دکتر بهشتى، دکتر مفتح و دکتر باهنر قرار داشتند، چند نفرى از این بزرگان نیز در زندان به سر مى‏بردند، این مرکزیت در شهرستان‏ها یارانى استوار داشت از جمله شهید صدوقى در یزد، قاضى طباطبایى در تبریز، دستغیب در شیراز،‌هاشمى نژاد در مشهد و… که هر کدام از طریق مساجد و حسینیه‏ها اجتماعاتى را بر پا مى‏داشتند و به روشنگرى و افشاگرى مى‏پرداختند، دستور کلى و رهنمودهاى اساسى این برنامه‏ها از نجف مى‏رسید، ابرها آهسته آهسته کنار مى‏رفت و در تناسب مستقیم با واکنش و آمادگى مردم ایران پیام‏ها و سخنرانى‏هاى امام شدیدتر و بارزتر مى‏شد. یازدهم آذر ۱۳۵۶ سرآغاز حرکت تازه‏اى بود زیرا امام خمینى در مسجد شیخ انصارى نجف پرده از سیاست فضاى باز سیاسى برداشت و خاطرنشان ساخت این وضع جدید که رژیم شاه به نویسندگان مجال نوشتن و به گویندگان فرصت گفتن داده، نیرنگ بزرگى براى تطهیر شاه و وانمود کردن آزادى ادعایى و جنایات را به گردن دولتى‏انداختن که ابزارى بیش نمى‏باشد، امام پس از افشاى این نقشه عموم مسلمین خصوص علما، دانشگاهیان، روشنفکران و…را موظف نمود از فرصت پیش آمده بهره گرفته و حقایق را بر زبان جارى کرده و به گوش مقامات بین المللى و سایر جوامع بشرى برسانند، امام هشدار دادند اشخاص متعهد و متدین که ابتکار عمل را به دست گرفته‏اند از معرفى خود اجتناب نمایند و فریب این فضاى باز را نخورند از تجربه‏هاى سابق پند گیرند وبه فعالیت‏هاى خود در پرتو اسلام و در چارچوب موازین دینى، ادامه دهند.

در حالى که رژیم مى‏کوشید تا به نهضت مذهبى انگ ایسم‏هاى جدید را بزند و به بهانه سرکوبى کمونیست‏ها و مارکسیست‏ها، کشتار خونینى به راه اندازد، توصیه‏هاى ارزشمند امام یک دستور العمل راهگشا مشخص و حساب شده بود که جلو چنین جنایتى را مى‏گرفت.۲۳

ساواک براى کنترل و مهار جنبش و قیام خودجوش مردم از آذرماه ۱۳۵۶ بار دیگر اقدام به دستگیرى و تبعید چهره‏هاى فعّال دانشگاهى حوزوى کرد، تعداد زیادى از طلاب و فضلاى حوزه و نیز دهها نفر از دانشجویان دانشگاههاى تهران، اصفهان و… دستگیر و روانه سیاه چال‏هاى رژیم شدند. بسیارى از دانشجویان از ادامه تحصیل محروم گردیدند، دانشگاهها و مراکز آموزش عالى یکى پس از دیگرى به تعطیلى کشیده مى‏شد و هر روز از گوشه و کنار کشور خبر شهادت عدّه‏اى و دستگیرى و شکنجه‏هاى عدّه‏اى دیگر به گوش مى‏رسید.۲۴

به موازات سرکوب‏هاى خونین چهره‏هاى مقبول و مورد احترام مردم که در مبارزات نقش داشتند و بعد از حضرت امام محور انقلاب بودند از بدنه جامعه جدا کرده و به نقاط بد آب و هوا و دور افتاده تبعید مى‏کردند، آیت اللّه پسندیده که پیرمردى ۸۵ ساله بود به انارک در مناطق کویرى شمال شرقى اصفهان تبعید شد، آیات محترم و حجج اسلام حسین نورى، صادق خلخالى، ربانى شیرازى، ربانى املشى، مرتضى فهیم کرمانى نیز جزو شخصیت‏هاى تبعید شده بودند، به این خیال که با دستگیرى این بزرگان نیروى محرکه نهضت کم توان مى‏گردد غافل از آن که مردم با اشتیاقى درونى و یک نوع حرکت خودجوش با امام یکى شده و در همان مسیرى که رهبر ترسیم کرده بود گام برمى‏داشتند و اگر نیمى از این جمعیت محبوس و تبعید مى‏گشت از حرکت خود باز نمى‏ایستادند.۲۵

بدین گونه از مهم‏ترین آثار شهادت حاج آقا مصطفى ایجاد شور و هیجان روز افزون در میان مردم بود و بر اساس اسناد ساواک در پایان اکثر مجالس ترحیم وى جمعیّت شرکت کننده در مراسم، به تظاهرات پرالتهاب در حمایت از امام و محکومیت جنایات رژیم پهلوى مى‏پرداختند، پس اگر بگوئیم این رویداد فعالیت یک آتشفشان نیمه خاموش به شمار مى‏رفت سخنى به گزاف نگفته‏ایم، یکى از عناصر وابسته به جبهه ملّى اعتراف کرده است:۲۶ یک ماجراى سیاسى بود نه این که در گذشت فرزند (امام) خمینى این قدر جنجال به ظاهر به پا کند، مردم به دنبال یک علتى و مستمسکى مى‏گشتند که تظاهراتى به راه اندازند، فوت پسر خمینى موضوعى بسیار عالى براى حرکت ایجاد کردن بود…خوب این‏ها از آن استفاده کردند و بهره‏بردارى لازم را نمودند. اگرچه او کوشیده است از ابعاد سیاسى و اجتماعى حادثه شهادت حاج آقا مصطفى بکاهد ولى بطور ضمنى اعتراف کرده است که مبارزان با استفاده از نتایج این ضایعه با یکدیگر متحد شدند و موج جدید و شدیدى بوجود آوردند.

اسناد ساواک نیز به این واقعیت تصریح نموده‏اند: بعد از مراسم چهلمین درگذشت مصطفى خمینى افراطیون مذهبى در دنباله فعالیت‏هاى اخلال گرانه خود در ماه محرم، بار دیگر فرصتى پیدا کردند که تلاش‏هاى مضرّه را در مقیاس وسیع‏تر تعقیب نمایند و در چند مورد در شهرهاى مشهد و اهواز به تظاهرات خیابانى و شکستن چند جام از شیشه‏هاى دو شعبه بانک صادرات مبادرت نموده‏اند.۲۷

در فاصله برگزارى مجالس ختم سید مصطفى خمینى و مجالسى که به مناسبت چهلمین روز درگذشت او برگزار گردید فعالیت‏هاى وسیع‏ترى نیز از طرف عناصر متعصب مذهبى طرفدار روحانیون افراطى و وابسته به گروههاى برانداز انجام گرفت و عدّه‏اى در شهرهاى تهران، شیراز و مشهد به تظاهرات خیابانى، حمل شعارهاى پارچه‏اى مضر و شکستن شیشه‏هاى چند شعبه بانک، سینما، مشروب فروشى و هم چنین شرکت هواپیمایى ملّى ایران در شهر شیراز مبادرت نموده‏اند.۲۸

از آن پس ایران اسلامى شاهد انفجارى فزاینده از عواطف شد که هرگز در تاریخ نهضت‏ها تا آن روز سابقه نداشت، بحران فراگیر شد و چنان شدت و حدّتى پیدا کرد که تشکیلات ستم را در معرض خطر جدّى قرار داد. آن روز که خیابان‏هاى اصلى تهران شاهد راهپیمایى میلیونى شد تمامى تماشاگران و تحلیل گران خارجى دریافتند که موج انقلاب مهار شدنى نمى‏باشد، بنابراین آن چه رژیم پهلوى را برانداخت زلزله‏هاى سیاسى سال‏هاى ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ بودند که کانون آن‏ها در مراسم اربعین رحلت شهادت گونه حاج آقا مصطفى شکل گرفت.۲۹

 

پى‏نوشت‏ها:

  1. از ایران به ایران، ج ۲، ص ۴۱ – ۴۲٫
  2. فصلنامه ۱۵ خرداد، تابستان و پائیز ۱۳۷۳، ص ۱۲۸ – ۱۲۹٫
  3. از ایران، ج ۲، بخش اسناد، سند ش ۷، ص ۴۹۷٫
  4. فرزندان اسلام و قرآن، دفتر اول، واحد فرهنگى بنیاد شهید، تهران ۳۶۲، ص ۱۳۶ – ۱۳۹٫
  5. مجله ۱۵ خرداد، ص ۱۲۸ – ۱۲۹ ؛ از ایران به ایران، ج ۲، ص۴۹۴ – ۴۹۵٫
  6. انقلاب اسلامى در تئورى و عمل، سید حسین تقوى حسینى، قم انتشارات علمى فرهنگى صاحب الزمان، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص۱۶۴٫
  7. شاهد یاران، آبان ۱۳۸۵، ص ۷۱، داستان انقلاب، محمود طلوعى، ص ۲۶۱، فصلنامه ۱۵ خرداد، شماره ۱۵ – ۱۶، ص۱۲۴ – ۱۲۹٫
  8. مأموریت مخفى در ایران (خاطرات ژنرال‌هایزر)، ترجمه سید محمد حسین عادلى، تهران، بى نا، چاپ اول ۱۳۶۵، ص۴۶۲-۴۶۳٫
  9. درون انقلاب ایران، جان دى استمپل، ترجمه منوچهر شجاعى، تهران، مرکز خدمات فرهنگى رسا، چاپ اول، ۱۳۷۸، ص ۶۲٫
  10. پا به پاى آفتاب، ج ۱، ص ۱۵۶ – ۱۵۸٫
  11. فصلنامه ۱۵ خرداد، ش ۴، ص ۲۷٫
  12. ساواک و روحانیت، ص ۲۰۲٫
  13. داستان انقلاب،ص ۲۳۰ و ۲۵۳٫
  14. مجموعه مقالات کنگره شهید آیت اللّه سید مطفى خمینى، ص۱۵۲ – ۱۵۳، شاهد یاران، همان، ص ۶۹٫
  15. سلسله پهلوى و نیروهاى مذهبى به روایت تاریخ کمبریج، ص۳۱۸٫
  16. فصلنامه ۱۵ خرداد، شماره ۱۵ و ۱۶، ص ۱۲۴٫
  17. حماسه نوزده دى ۱۳۵۶، به کوشش على شیر خانى، ص۱۱۳ -۱۱۴٫
  18. انقلاب اسلامى در تئورى و عمل، ص ۱۶۴ – ۱۶۵٫
  19. تاریخ سیاسى ایران، دکتر سید جلال الدین مدنى، ج ۲، ص۲۴۸٫
  20. حماسه نوزده دى، ص ۳۳ – ۳۴٫
  21. مجموعه مقالات کنگره شهید سید مصطفى خمینى، ص ۲۹ – ۳۱٫
  22. سیر تکوینى انقلاب اسلامى، جواد منصورى، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ سوم ۱۳۷۹، ص ۳۰۸ – ۳۰۱٫
  23. از سید ضیاء تا بختیار، ص ۷۳۲ – ۷۳۴٫
  24. از ایران به ایران، ج ۲، ص ۸۶ – ۸۷٫
  25. همان، ص ۱۰۸ – ۱۰۹٫
  26. داستان انقلاب، ص ۲۶۲٫
  27. ساواک و روحانیّت، ص ۲۰۲٫
  28. همان، ص ۱۹۹٫
  29. شاهد یاران، همان، ص ۵۸٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *