گفتگو با علی نادری

 

«رزمنده‌ی چهارده ساله و قهرمان پاراالمپیک»

چهارده ساله بود که عازم جبهه‌های حق علیه باطل شد. در عملیات‌های مختلف از جمله بدر، خیبر، والفجرهای چهار،‌ هشت و ده شرکت داشت. بعد از حضوری مستمر و شش ساله، سرانجام در عملیات والفجر ده، از ناحیه‌ی نخاع آسیب دیدو و به درجه‌ی رفیع جانبازی نائل گشت. بعد از جانباز شدن، به ورزش روی آورد تا در عرصه‌ای دیگر، برای میهن اسلامی، افتخارآفرینی کند. او تاکنون، مدال‌های رنگارنگ زیادی از میادین بین‌المللی به دست آورده است. گفتگوی ما را با «علی نادری» بخوانید.

ـ آقای نادری، متولّد چه سالی هستید؟

۱۳۴۶ شمسی.

ـ زادگاه شما کدام شهر است؟

اصفهان.

ـ چند سال است که حرفه‌ای ورزش می‌کنید؟

ده سال.

ـ چه سالی عازم جبهه‌های حق علیه باطل شدید؟

سال ۱۳۶۰٫

ـ با توجه به سنّ کم‌تان، آیا با مشکلی هم روبه‌رو شدید؟

بله. با اعزام من موافق نبودند.

ـ چگونه رضایت مسئولان را جلب کردید؟

به جای اثر انگشت پدرم، با انگشت شست پای خودم، رضایت‌نامه را تکمیل کرده، به آن‌ها تحویل دادم.

ـ با مصدومیت هم مواجه شدید؟

چندین بار مجروح شدم. در عملیات بدر، خیبر، والفجر هشت و ده، شیمیایی و در ارتفاعات میمک، مجروح شدم که باید درمان می‌شدم.

ـ بعد از مصدومیت، برخورد اعضای خانواده با شما چگونه بود؟

چون فکر می‌کردم که ممکن است اعضای خانواده، با اعزام مجدّد من موافقت نکنند، ترجیح دادم همان جا درمان شوم تا پدر و مادرم، ناراحت و غمگین نشوند.

ـ در کدام عملیات به درجه‌ی رفیع جانبازی نایل گشتید؟

در عملیات والفجر ده، در حلبچه، شیمیایی شدم و از ناحیه‌ی نخاع، به شدّت آسیب دیدم. از آن به بعد هم با صندلی چرخ‌دار، به کارهایم می‌پرداختم.

ـ لطفاً خوانندگان مجله‌ی «پاسدار اسلام» را با خاطره‌ای از دوران دفاع مقدّس مهمان کنید؟

در عملیات والفجر چهارـ که به قصد آزادسازی پنجوین عراق انجام شد ـ از رودخانه‌ای گذشتیم و با توسّل به اذکار قرآن کریم و تکرار آیات نورانی آن، موفّق شدیم بیست پاسگاه را در ارتفاعات لری‌ـ که از بلندترین ارتفاعات منطقه بود و راه‌های منتهی به آن، ‌سخت و صعب‌العبور بودند‌ـ آزاد کنیم. من در این عملیات، تک تیرانداز بودم. در اطراف ما، عراقی‌ها، مهمّات و تجهیزات یک لشگر را داشتند و تا بن دندان، مسلّح بودند. حدود یکصد و پنجاه نفر از سربازان دشمن هم در حالت کمین بودند. خوش‌بختانه، امداد الهی و آیات نورانی قرآن، کمک حال‌مان گشت و بدون درگیری مجدّد، توانستیم با موفقیّت، پاک‌سازی لازم را انجام دهیم.

ـ از چه سالی، وارد عرصه‌ی ورزش شدید؟

از طریق برنامه‌های تلویزیونی، موفّقیّت جانبازان را در عرصه‌های مختلف ورزش، مشاهده کردم و وقتی می‌دیدم که پرچم ایران، به همّت این عزیزان در میادین بین‌المللی به اهتزاز درمی‌آید، من هم تصمیم گرفتم که در این آوردگاه، افتخارآفرینی کنم. بر این اساس، دو بار به این امر پرداختم؛ ولی هر دو بار، به علّت درد شدید و خونریزی، مجبور شدم از ورزش، کناره‌گیری کنم. با  بهترین شرایط، دوباره سال ۱۳۷۹، در رشته‌ی دو و میدانی به فعّالیّت پرداختم و در موادّ پرتابی، به توفیقات زیادی دست یافتم تا آن که سال ۱۳۸۱، به عضویت تیم ملّی جانبازان و معلولین جمهوری اسلامی ایران درآمدم.

ـ تاکنون به چه عناوین و افتخاراتی دست یافته‌اید؟

در مسابقات جهانی سال ۲۰۰۲ م. فرانسه، به یک مدال طلا و یک برنز دست یافتم. در مسابقات جهانی سال ۲۰۰۳ م. نیوزیلند، در پرتاب نیزه، مدال طلا گرفتم و در پرتاب وزنه و دیسک، دو مدال نقره کسب کردم. سال ۲۰۰۴ م. در بازی‌های پاراالمپیک آتن، رکورد شکنی کردم و در کلاس F55، مدال طلا گرفتم. در مسابقات جهانی ۲۰۰۵ م. فنلاند، به کسب مدال برنز نایل گشتم. سال ۲۰۰۶ م، در مسابقات جهانی چین تایپه، نایب قهرمان مسابقات شدم و به مدال نقره دست یافتم. در سال جاری هم در مسابقات جهانی تونس، قهرمان شدم و مدال طلای بازی‌ها را به دست آوردم.

ـ مهم‌ترین مسابقات پیش رو، کدام بازی‌ها هستند؟

مسابقات جهانی هندوستان، بازی‌های آسیایی ۲۰۱۰ م. کوانگ‌ژوی چین و بلافاصله مسابقات جهانی بعدی.

ـ این مسابقات، در پاراالمپیک ۲۰۱۲ م. لندن، تأثیرگذارند؟

بله همه‌ی این مسابقات، جنبه‌ی ورودی پاراالمپیک ۲۰۱۲ م. لندن را دارند و کسانی می‌توانند در پاراالمپیک شرکت کنند که در مسابقات مقدماتی، امتیازات لازم را به دست آورند.

ـ حریفان اصلی شما از کدام کشورها هستند؟

به جرأت می‌توان گفت که هیچ حریفی، بدون آمادگی در مسابقات، شرکت نمی‌کند؛ ولی رقیبان هلندی و چینی، اقتدار بیش‌تری دارند.

ـ در مسابقات آتی در کدام کلاس شرکت می‌کنید؟

F56.

ـ در کسب موفّقیّت‌ها چه احساسی دارید؟

همیشه، رسیدن به موفّقیّت‌ها و کسب توفیق، مرا خوش‌حال می‌کند. در بازی‌های پاراالمپیک آتن، وقتی به قهرمانی رسیدم و گردن‌آویز طلا را صاحب شدم، پرچم ایران در سالن برگزاری مسابقات، به اهتزاز درآمد و سرود دلنشین کشورم، فضا را عطرآگین کرد. در این لحظه، احساس غرور کردم و خدا را شکر نمودم که در عرصه‌ی ورزش هم توانستم مؤثّر واقع شوم و افتخارآفرینی کنم.

ـ اگر با مسئولان؛ صحبتی دارید، بفرمایید.

از تمامی عزیزانی که از من حمایت و پشتیبانی کردند، تشکر می‌کنم. از فدراسیون جانبازان و معلولین، خصوصاً آقای محمود خسروی‌وفا تشکّر می‌کنم. از مربّیان تیم ملّی آقایان بهمن رضایی، هرمز صادقی و مصطفی بهرامی هم قدردانی نموده و در بخش تدارکات و پشتیبانی، ممنون زحمات آقای احمدی هستم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *