آرامش روح در سایه ایمان

 

حضرت آیت الله جوادی آملی

تهیه و تدوین حجت‌الاسلام والمسین محمدرضا مصطفی‌پور

یکی از نیازهای اساسی انسان در زندگی فردی و اجتماعی، آرامش روح است. آدمی در زندگی اجتماعی باید در سایه امنیت و آرامش زندگی کند. این آرامش زمانی تحقق پیدا می‌کند که در جامعه هم قوانین صحیحی وضع شود و هم درست اجرا شوند.

قرآن می‌فرماید وقتی حکومت الهی تحقق پیدا کند و دین حق بر آن حاکم گردد، ترس و وحشت در آن جامعه به امنیت تبدیل می‌شود: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکمُ‏ْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فىِ الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لهَُمْ دِینهَُمُ الَّذِى ارْتَضىَ‏ لهَُمْ وَ لَیُبَدِّلَنهَُّم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنىِ لَا یُشْرِکُونَ بىِ شَیًْئا…(۱) خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده‌‌ و عمل صالح انجام داده‌اند وعده می‌دهد که آنها را قطعاً خلیفه روی زمین خواهد کرد همان گونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید. و دین و آیینی را که برای آنها پسندیده است، پابرجا و ریشه‌دار خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را به امنیت و آرامش تبدیل می‌کند، آن چنان که تنها مرا می‌پرستند و چیزی را برای من شریک نخواهند ساخت.»

از آیه استفاده می‌شود اگر جامعه‌ای از ایمان و عمل صالح برخوردار باشد، خداوند آنها را خلیفه روی زمین خواهد کرد؛ دین و آیین و مقررات پسندیده را در صفحه زمین پابرجا خواهد ساخت و ترس را به امنیت و آرامش تبدیل خواهد کرد که نتیجه آن پرستش خدا و گردن نهادن به فرمان‌های الهی است.

و در سوره انعام می‌فرماید: « الَّذِینَ آمَنُواْ وَلَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَـئِکَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُون؛(۲) آنها که ایمان آورده‌اند و ایمان خود را با ظلم و ستم نیامیختند، امنیت برای آنهاست و هدایت مخصوص آنان.»

بنابراین زمانی امنیت در جامعه محقق می‌شود که دو اصل ایمان و عدالت اجتماعی حکومت کنند. اگر پایه‌های ایمان به خدا متزلزل شوند و احساس مسئولیت در برابر پروردگار از بین برود و عدالت جای خود را به ظلم و ستم بسپارد، امنیت در چنین جامعه‌ای وجود نخواهد داشت. شاید به دلیل فقدان این دو عنصر است که با تمام کوششی که جمعی از اندیشمندان جهان برای برچیدن بساط ناامنی انجام می‌دهند، مردم جهان هر روز از آرامش و امنیت واقعی بیشتر فاصله می‌گیرند. لذا برای رسیدن به امنیت واقعی باید از آرامش و امنیت روحی بهره‌مند بود که ریشه در ایمان به خدا و پرهیز از ستم دارد.

قرآن می‌فرماید: « أَلا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ . الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ . لَهُمْ الْبُشْرَى فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ لَا تَبْدِیلَ لِکَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیم.»(۳) اولیای خدا نه ترسی دارند و نه اندوهی. همانها که ایمان آورده‌اند و از مخالفت فرمان خدا پرهیز می‌کنند، در زندگی دنیا و آخرت شادانند و وعده الهی تخلف‌ناپذیر است و این رستگاری بزرگی است.»

در این آیه به نکاتی اشاره شده است که به تفصیل به آنها می‌پردازیم.

۱ـ اولیای خدا نه ترسی دارند و نه اندوهی. اولیاء جمع ولی و  ولایت به معنای نزدیک شدن به چیزی و قرار گرفتن در کنار آن است. ولی خدا  تحت فرمان خدا کار می‌کند و میان او و دستور خدا فاصله‌ای نیست. کارش را به دیگری واگذار نمی‌کند و در مشاجرات اعتقادی، اخلاقی، حقوقی و فقهی، مرجع او حکم خدا و رسول اوست.

این قرب به برقراری ولایت متقابل می‌انجامد، یعنی او هم اولی‌الامر است و هم خدا ولی اوست. انسان برخوردار از ولایت الهی، از آرامش روحی نیز برخوردار است.

خوف و حزن به تعلقات فرد وابسته‌اند و اولیای الهی بر اثر استغراق در جمال و جلال الهی، به دنیا و امور آن دلبستگی ندارند و همه چیز را ملک و مُلک خدا و حوادث را به دست رب الارباب می‌دانند و از واگذاری مال خدا به خدا هیچ خوفی ندارند. به عبارت دیگر اولیای الهی کسانی هستند که بر اثر قرب به خدا حجاب‌ها از قلب‌شان کنار رفته و در پرتو نور معرفت و ایمان و عمل پاک، خدا را با چشم دل می‌بینند. هیچ‌گونه شک و تردیدی به دل‌هایشان راه نمی‌دهند و به خاطر همین آشنایی به خدا، غیر خدا در نظرشان کوچک و کم‌ارزش و ناپایدار است. از این روی نه ترسی دارند و نه اندوهی، زیرا خوف و اندوه معمولاً ناشی از فقدان نعمت‌ها و یا خطراتی است که در آینده او را تهدید می‌کنند.

اولیای الهی به دلیل ارتباط با خدای مطلق و نامحدود، اندوه یا ترسی را به خود راه نمی‌دهند، اما انسان‌هایی که چنین پیوندی را با خدا ندارند، پیوسته در باره گذشته و آینده مضطرب و نگران‌اند. غم و ترس از روح دنیاپرستی سرچشمه می‌گیرد و انسانی که دلش با پیوند الهی از دنیاپرستی تهی است، غم و ترسی به دل راه نمی‌دهد.

 

مراتب اولیای الهی

اولیاء الهی مراتبی دارند و لذا خوف و حزن آنها هم ذومراتب است.

الف) مرحله استغراق در جمال و جلال الهی که ویژه دارندگان مقام شامخ ولایت کامل است که با از دست دادن چیزی در گذشته و یا احتمال از دست دادن آن در آینده ترسان یا اندوهگین نمی‌شوند، مانند استغراق و حضور قلب حضرت امیرالمؤمنین«ع» در نماز که وقتی می‌خواستند تیر از پای ایشان بکشند، هیچ بدان توجه نداشتند(۴) و یا درباره حضرت سکینه«س» آمده است که استغراق و در حضور خدا بودن بر او غالب و پیوسته در جمال و جلال الهی غرق بود. (۵)

ب) مرحله دوم. در این مقام فرد توجه دارد که چیزی را از دست داده یا از دست می‌دهد و یا ممکن است مشکلی در آینده برای او پیش آید، اما برای او بی‌ارزش است و آنچه از دست دادنی است، محبوب او نیست، از این رو، کریمانه از کنار آن عبور می‌کند.

ج) مرحله سوم مقام صابران است که با قدری سختی و دشواری همراه است. آنان می‌گویند که ما در راه خدا دشواری‌ها را تحمل می‌کنیم و هراس و اندوهی ندارند.

 

مصداق کامل اولیای الهی

اهل‌بیت عصمت و طهارت«ع»  نه خود خائف‌اند و نه دیگران از آنان آنها در هراس‌اند و پس از آنها، پیروانشان نیز چنین‌اند.

علی‌ابن ابیطالب«ع» فرمودند: «دوستان خدا ما هستیم و پیروان ما که بعد از ما می‌آیند. خوشا به حال ما و بیشتر از آن خوشا به حال آنها.(۶) بعضی پرسیدند چرا بیشتر از ما؟ مگر ما و آنها هر دو پیرو یک مکتب نیستیم؟ فرمود: نه، آنها مسئولیت‌هایی را بر دوش دارند که شما ندارید و تن به مشکلاتی می‌دهند که شما نمی‌دهید.

 

اوصاف اولیای الهی

در روایات متعدد برای اولیای الهی اوصافی ذکر شده است. امام صادق«ع» در این باره فرمودند: «ولی خدا کسی است که خدا را بشناسد و او را به عظمت یاد کند، دهان‌ش را از سخن گفتن و شکم‌اش را از غذا منع کند و خود را به نماز و روزه مشغول سازد.»(۷)

پیامبر فرمود: «اولیا کسانی هستند که سکوت آنها ذکر و یاد خدا و نگریستن آنها عبرت گرفتن و سخن آنها حکیمانه و رفت و آمد آنان در بین مردم برکت است. آنان کسانی هستند که اگر خدای سبحان اجل آنها را مشخص نمی‌کرد، از روی ترس از عذاب و شوق به ثواب الهی، ارواح آنها در اجسادشان استقرار پیدا نمی‌کرد و به عالم بقا می‌شتافتند. »

امام باقر«ع» از امام سجاد«ع» نقل فرمودند: «اولیای الهی کسانی هستند که فرائض و واجبات الهی را به جا می‌آورند و سنت‌های پیامبر خدا را اخذ و به آنها عمل می‌کنند و از حرام الهی پرهیز می‌کنند. در دنیا زهد می‌ورزند و به آنچه که در پیشگاه خداست رغبت و تمایل دارند. روزی پاکیزه کسب می‌کنند، فخرفروشی و تکاثر ندارند و حقوق واجب مالی را انفاق می‌کنند. اینان کسانی هستند که خداوند در کسب‌شان برکت قرار داده و نسبت به آنچه که به آخرت‌شان فرستاده‌‌اند، پاداش داده می‌شوند.»(۸)

 

۲ـ ایمان مستقر و تقوای مستمر اولیای الهی  

براساس این آیات، مدار ولایت اولیای الهی، ایمان مستقر و تقوای مستمر است. اولیای الهی همواره با تقوا هستند، در حالی که حتی برخی از افراد مؤمن هم گاهی نزد غیر خدا می‌روند و به غیر او تکیه و با معصیت، مشکل خود را حل می‌کنند.

کسانی که از دو رکن ایمان و تقوا برخوردارند، در درون خود آرامشی را احساس می‌کنند که حوادث گذشته و آینده، آنها را تکان نمی‌دهد، بلکه همچون کوهی استوار در برابر تندباد حوادث استقامت می‌ورزند.

 

۳ـ بشارت برای اولیای الهی

بشارت خاص اولیاء الهی و مراحل معنوی و بهشت و نجات از دوزخ است. اینان هم در دنیا و هم در آخرت از نعمت‌های فراوان و مواهب بی‌پایان الهی برخوردارند.

مقصود از بشارت در این آیه ممکن است بشارت فرشتـگان به اولیای الهی در آستانه مرگ و انتقال از این عالم به جهان آخرت باشد: « وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُون؛(۹) آنان را به بهشتی که وعده داده شدند بشارت دهید.» ممکن است بشارت به غلبه و پیروزی بر دشمنان و حکومت در روی زمین باشد و یا خواب‌های خوشی باشد که مؤمنان می‌بینند، اما چون آیه به طور مطلق مطلب را بیان کرده است، هرگونه بشارت و نشاط و پیروزی و موفقیت را شامل می‌شود، خواه آن بشارت در دنیا باشد خواه در آخرت باشد. در برخی از روایات آمده است که آنها در لحظه مرگ، پیامبر«ص» و علی«ع» را می‌بینند و آنها به مؤمنان و اولیای الهی بشارت می‌دهند.(۱۰)

در پایان آیه آمده است : « لاَ تَبْدِیلَ لِکَلِمَاتِ اللّه: سخنان پروردگار و وعده‌های الهی تغییر و تبدیل ندارد و خداوند به وعده خود وفا می‌کند.»

و این پیروزی و موفقیت بزرگی است برای کسی که بهره او شود.

 

نتیجه‌گیری

مؤمن با خدا رابطه برقرار کرده و بین او و خدا فاصله‌ای وجود ندارد، از این رو نه اندوهی به سراغ او می‌آید و نه هراسی از آینده دارد، زیرا او غرق در جلال و جمال الهی است و خود را در برابر خدا مالک چیزی نمی‌داند. این انسان که از اولیای الهی است، از ایمان مستقر و تقوای مستمر و در دنیا و آخرت از بشارت و وعده‌های الهی بهره‌مند است و در نتیجه پیوسته در مسیر رستگاری و موفقیت به پیش می‌رود.

 

پی‌نوشت‌ها

۱ـ نور، ۵۵٫

۲ـ انعام، ۸۲٫

۳ـ یونس، ۶۴ـ۶۲٫

۴ـ ارشاد القلوب، ج ۲، ص ۲۱۷٫

۵ـ همان، ج ۲، ص ۴۰۵٫

۶ـ تفسیر عیاشی، ج ۲، ۱۲۴٫

۷ـ کافی، ج ۲، ص ۲۳۷٫

۸ـ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۱۹٫

۹ـ سجد، ۳۰٫

۱۰ـ نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۱۰٫

 

 

سوتیترها:

 

۱٫

اگر جامعه‌ای از ایمان و عمل صالح برخوردار باشد، خداوند آنها را خلیفه روی زمین خواهد کرد؛ دین و آیین و مقررات پسندیده را در صفحه زمین پابرجا خواهد ساخت و ترس را به امنیت و آرامش تبدیل خواهد کرد که نتیجه آن پرستش خدا و گردن نهادن به فرمان‌های الهی است.

 

۲٫

مؤمن با خدا رابطه برقرار کرده و بین او و خدا فاصله‌ای وجود ندارد، از این رو نه اندوهی به سراغ او می‌آید و نه هراسی از آینده دارد، زیرا او غرق در جلال و جمال الهی است و خود را در برابر خدا مالک چیزی نمی‌داند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *