مجید صفاتاج
قبل از پاسخ به این سئوال ابتدا سخن خود را با این آیه شریفه آغاز میکنیم:
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَتَتَّخِذُوا الْیهُودَ وَ النَّصَاری أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ و مَن یتَوَلَّهُم مِنْکمْ فَاِنَّهُ مِنْهُمْ إِنّ اللَّهَ لاَیهْدِی الْقَومَ الظَّالِمین: ای اهل ایمان! یهود و نصاری را [که دشمن اسلاماند] به دوستی مگیرید که آنان بعضی دوستدار بعضی دیگرند و هر که از شما مؤمنان با آنها دوستی کند، به حقیقت از آنها خواهد بود و همانا خدا ستمکاران را هدایت نخواهد کرد.» (۱)
حدود یک قرن است که افکار عمومی جهان با پدیدهای شوم به نام صهیونیسم روبهروست؛ به گونهای که بر اثر آن، جو نامساعدی اغلب کشورها را فراگرفته است. کمتر انسان ذیشعوری است که در مقابل این پدیده شوم، مکث و تأمل نکرده باشد و نسبت به توطئهها و دسیسههای شیطانی آن در جهان و نیز در برابر سرنوشت مردم خویش بیاعتنا باشد.
این پدیده در کشورهای غربی، بهویژه در ایالات متحده امریکا مدت زمانی است که چهره پلید و شیطانی خود را به نمایش گذاشته و در مقاطعی از تاریخ این کشور به صورت قدرتی قهرآمیز بروز کرده و خبر از وقوع حوادثی نامطلوب داده که تبعات آن گریبانگیر بسیاری از کشورهای جهان، بهویژه منطقه خاورمیانه شده است.
مسئله صهیونیسم نه فقط با اموری چون کنترل مالی و تجاری، به دست گرفتن قدرت سیاسی، اشغال سرزمینها، در انحصار گرفتن نیازمندیهای مردم جهان و کنترل مستبدانه رسانههای خبری و تبلیغی در سراسر جهان سر و کار دارد و میکوشد تا به اهداف مورد نظر خود که تسلط مادی و معنوی بر ملتهای جهان است، دست یابد، بلکه در حوزههای فرهنگی نیز وارد شده و از این طریق با عمق زندگی مردم جهان تماس گرفته است و تلاش میکند ملّتها را همچون رمههای گوسفند رام خود کند، به زنجیر بکشد، به تازیانه بسپارد، به قربانگاه بکشاند و در نهایتبا استفاده از هرج و مرج و آشوب حساب شده وسازمان یافتهای که با آن کشورهای جهان را دچار مشکلکرده است، نفوذ و سلطه خود را در همه جا گسترش دهد.
بنابراین صهیونیسم نهالی نوپا نیست، بلکه در اعماق وجود برخی از جوامع بشری ریشه دارد وگذشته طولانی آن با دسیسههای(۲) شیطانی و پیشگوئیهای شرورانه سردمداران پلید آن که متضمن آیندهنگری ابتکاری و سنجیدهای است، ارتباط دارد. این دسیسههای فریبکارانه با دقت و کوشش فراوان توسط صهیونیستها طراحی و اجرا میشوند. آنها همواره با شیوههای گوناگون به توطئه علیه مردم دنیا میپردازند و سردمداران سرمایهداری، برنامهریزان کمونیسم و صاحبان اکثر مؤسسههای خبری، تبلیغی و سیاسی جهان هستند.
از همین روی در هر کشوری که با مسئله صهیونیسم برخورد قاطعانه شده و این موضوع به عنوان امری خطیر توجه محافل فرهنگی و سیاسی را به خود معطوف کرده است، صهیونیسم نهایت نبوغ و استعداد خود را برای کنترل اوضاع به کار میگیرد. در برخی از کشورهای غربی، بهویژه در امریکا اقلیت یهودیان طی پنجاه سال به چنان قدرت و سیطرهای دست یافته که برای هیچ نژاد و مذهب و مرام و مسلک دیگری حتی با جمعیتی ده برابر جمعیت یهودیان در این کشور میسّر نیست. نفوذ صهیونیسم در تار و پود هیئت حاکمه امریکا نیز ناشی از همین قدرت و نفوذ است.
یهودیان از زمانی که در کشورهای مختلف وارد کار تجارت شدند، همان توانایی و قدرتی را که توسط آن موقعیت خود را طی قرون گذشته حفظ و تثبیت کرده بودند، مجدداً به دست آوردند.
توانایی یهودیان در تجزیه و تحلیل جریانهای پولی به استعدادی غریزی شباهت دارد. استقرار یهودیان در یک کشور همیشه پایگاه قدرتمندی برای فعالیت همنژادان آنان محسوب شده است. مجامع تجاری یهود همواره به حکم نوعی وحدت درونی و یا طبق برنامهای از پیش تعیین شده مبنی بر وفاداری و وحدت نژادی با یکدیگر مرتبط بودهاند. این مجامع ثروتمند باکسب قدرت و اعتبار روزافزون با حکومتها و مؤسسات تجاری بزرگ در کشورهای محل فعالیت خود ارتباط برقرار میکنند و به واسطه پیوند نژادی، بیش از بخشهای مختلف یک واحد تجاری با هم متحد میشوند.
هیچ اقلیت قومی دیگری از چنین موقعیتی در جهان برخوردار نیست و در مناصب بالای حکومتی و سیاستگذاری کشورها نفوذ ندارد. در محرمانهترین شوراهای سران چهار کشور بزرگ در ورسای، دیوان عالی ایالت متحده امریکا، شوراهای کاخ سفید، در تنظیم امور مالی جهان و به طور خلاصه، در هر جا که امکان به دست گرفتن قدرت و نیز به کارگیری آن وجود داشته باشد، هیچ اقلیت دیگری غیر از قوم یهود نماینده ندارد. در تمام محافل برجسته و مهم جهان و در هر جا که قدرت وجود دارد، یهودیان حضور دارند و این رمز استمرار سیطره صهیونیسم است.
یهودیان چگونه به نحو تقریباً اجتنابناپذیری به بالاترین مراکز قدرت جهان جذب میشوند؟ چه کسی آنها را وارد این گونه مراکز میکند؟ چرا زمینه ورود صهیونیسم به این مراکز فراهم میشود؟ آنها در این مراکز چه میکنند؟ ورودشان در این جایگاهها چه پیامدهائی برای جهان دارد؟
پاسخ به این سئوالات را باید در پروتکلهای صهیونیسم و دسیسههای شیطانی آن جستجو کرد. پروتکلها و دسیسههایی که توسط بزرگان و سردمداران صهیونیست مطرح میشوند و سپس در میان سیاستمداران برجسته جهان نفوذ میکنند. پروتکلهایی که هنوز در ذهن بسیاری از مردم جهان مفهوم روشنی ندارند و فقط در برخی از کشورهای جهان، اندک شماری از افراد هستند از مفاهیم و مقاصد جهنمی آن اطلاع کافی دارند.
میزان آگاهی روزنامهها و نشریات از پروتکلها نیز متفاوت است. روزنامهنگاران و دست اندرکاران مطبوعاتی که تصمیمات سرّی رهبران صهیونیسم را با هوشیاری بررسی کرده و آنها را کاملاً شناختهاند، بسیار اندک هستند. تفکر عامه اعم از خواص و عوام نیز وضعیتی بهتر از اصحاب رسانه ندارد. شاید علت نفوذ پروتکلها در کشورهای جهان فقدان آگاهی از ماهیت شیطانی آن باشد.
این پروتکلها یکی از مهمترین اسناد شناخت صهیونیسم جهانی و بیانگر توطئههای عمیقی است که رهبران صهیونیسم برای اجرای آنها سالها وقت گذاشتهاند و ثمره آن را در آینده و در دراز مدت مییابند. آنان در این پروتکلها گاه به نعل میزنند و گاه به میخ تا در بستر حوادث از معرکه جان سالم به در ببرند و هر جا که میتوانند به حریفان خود حمله کنند. گاهی نیز حیلهگری و حقهبازی ساربانان این سیه قافله شوم حکم میکند که نعل وارونه بزنند تا در غوغای تحوّلات زمانه، حریف میدان نبرد را تشخیص ندهد و آنان جان سالم به در ببرند و در فرصتی دیگر از راهی دیگر حمله کنند.
شایان ذکر است که بهرغم تبلیغات گسترده صهیونیستها در مورد نبوغ و استعداد ویژه یهودیان، این پروتکلها به هیچ وجه بیانگر استعداد و نبوغ قوم یهود نیست، بلکه حاصل یک سری دسیسههای شیطانی است، همان شیطانی که پس از خروج از بهشت به خداوند گفت: «فَبِعِزَّتِک لاَُغوینَّهُم أَجمَعین: به عزتت سوگند که همه را اغوا میکنم.» لذا هرکس که از شیطان سرمشق بگیرد، میتواند اهداف و برنامههای مورد نظر در پروتکلها را دنبال و دسیسههای شیطانی خود را اجرا کند.سردمداران صهیونیست نیز با اشراف بر شیطانی بودن دسیسهها و برنامههایشان برای فریب افکار عمومی و سلطه بر جهان میگویند:
«این امر شر و شیطانی تنها وسیلهای است که ما برای رسیدن به یک هدف و غایت خوب در دست داریم؛ بنابراین نباید از تقلّب و رشوه و فریب مالی و خیانت، مادامی که میتوانند در خدمت اهداف ما قرار گیرند، اجتناب کنیم. در سیاستاگر با مصادره اموال و سرمایههای دیگران میتوان آنان را به اطاعت واداشت و بر آنان سلطه و برتری یافت، هرگز نبایداز انجام چنینکاری دریغ ورزید.»
شاید به خاطر همین دسیسههای شیطانی و برنامههای صهیونیستی است که قوم یهود توانست آتش دو جنگ بزرگ جهانی را روشن کند و جنایتکار جنگی عمده و اصلی جنگ جهانی دوم محسوب شود.
سلاح اصلی مبارزه با این پدیده شوم، تبیین روشن و واضح آن و ارتقای آگاهی مردم از ماهیت آن است. تحریک مردم، هشدار دادن به آنان و توسل به شور و هیجانشان، شیوهای است که در پروتکلها تشریح شده است. پادزهر این شیوه نیز روشن کردن ذهن مردم است.
عجاج نویهض در کتاب خود، پروتکلهای دانشوران صهیون، مینویسد:
«آگاهیاز خاستگاه و سرچشمه قواعد، اصول و روح پروتکلها که در این کتاب برای نخستین بار بدان جا رسید، آن را از نظرتان به عنوان مرحله برداشت و نتیجهگیری جلوه خواهد داد. حتی خود پروتکلها که معرفی آنها در این کتاب برای شما تازگی دارد، وقتی به خاستگاه و سرچشمههای قواعد، اصول و روح پروتکلها پی ببرید، مرحله برداشت و نتیجه در نظر شما جلوهگر و روشن خواهد شد که واژه اسرائیل، دستکش مزورانه پنجه جنایتکاری است که میکوشد خود را تا دوردستها بکشاند. اسرائیل فقط یک نام است و ستون فقرات آن را صهیونیسم جهانی تشکیل میدهد.»(۳)
در اهمیت پروتکلهای سردمداران صهیونیسم و استقبال گستردهای که در جهان برای مطالعه آنها شد، همین بس که این پروتکلها تا کنون به چندین زبان زنده دنیا ترجمه و منتشر شدهاند. تا سال ۱۹۵۸ میلادی تنها ۸۱ بار به زبان انگلیسی چاپ شد و تا چاپ هشتادم بیش از یک میلیون نسخه از آن به فروش رسید. به عبارت دیگر: «از اولین چاپ انگلیسی آن در سال ۱۹۱۹ تا هشتاد و یکمین چاپ آن در سال ۱۹۵۸، در طی ۳۹ سال، تقریباً هر پنج ماه، یک بار چاپ شده است.»(۴)
با وجود این برخی محققان، در سندیت پروتکلها و اجرای آنها در جهان تشکیک کردهاند و آنها را تقلّبی و ساختگی میدانند. «لوئیس مارشالکو» در کتاب «فاتحین جهانی» در مورد سندیت پروتکلها و اجرای آنها میگوید:
«گفته میشد که پروتکلهای اکابر صهیونیسم سندی تقلّبی و ساختگی است، امّا در خلال نیم قرن رؤیای عظیم به تحقق پیوست. ضمن اینکه تلاش صهیونیسم جهانی به منظور کسب قدرت در جهان در دورهای نسبتاً کوتاه و در دو مرحله با موفقیت همراه بوده و به مرحله سوم نزدیک شده است، امّا هنوز کاملاً نقاب از چهره برنداشته است.»
اکنون قدرت واقعی در دست همین فاتحین جهانی است. باید قدری صبر کرد تا یهودیت شرق و غرب از بالای سرملّتهای در بند کشیده شده، آشکارا با یکدیگر دست بدهند.
«… برنامه عظیم “پروتکلهای اکابر یهود”، تقربیاً به طور کامل اجرا شده است.»(۵)
البته، یهودیان خود را از پروتکلها مبرا و آن را دسیسهای علیه خویش میدانستند، لکن با تطابقی که بین طرحهای موجود در پروتکلها و وقایع جاری جهان وجود داشت، صحت چنین ادعایی تأیید نشد. صهیونیسم برای جبران این فضاحت تلاش کرد تا از نفوذ خود در انگلیس استفاده و با فشار دیپلماسی بر روسیه، از کشتار یهودیان جلوگیری کند و به جمعآوری علنی نسخ کتاب بپردازد. سرانجام، این مسئله با تلاشهای بسیار خاتمه یافت.
اما دلایلی که نشان میدهد پروتکلها مبنای استراتژی صهیونیسم و بهرغم ادعای یهودیان، ساخته دست صهیونیسم هستند، عبارتند از:
۱- تطبیق مواد پروتکلها و وقایع گذشته در جهان
۲- پروتکلها تنها با مصالح و منافع صهیونیسم قابل انطباق هستند که مسلماً تصادفی نیست
۳- پروتکلها به مطالب کتابهای مقدس یهود، مثل «تورات» و «تلمود» شباهت دارند. با مطالعه پروتکلها میتوان رابطه تنگاتنگ میان تفکر برتریجویانه موجود در این دسیسههای شیطانی و کتابهای مقدس را با تلاشهای سلطهجویانه بر جهان احساس کرد
۴- نایاب شدن کتابهای پخش شده در مورد پروتکلها در بازار که خود نشانه آشکار اهتمام صهیونیستها برای مخفی نگاه داشتن نیات پلید خود برضد جهان و تمدن بشری است
۵- فراماسونری که تشکیلاتی یهودی و خواهان برپایی هیکل سلیمان در قدس است، نمونه دیگری از تطابق موجود با پروتکلهاست. برای کسب اطلاعات بیشتر در باره همه پروتکلها به کتاب «صهیونیست چه میخواهد و پروتکلهای دانشوران صهیون» مراجعه کنید.
مطالعه دقیق پروتکلهای صهیونیستی، بینش فرد را نسبت به صهیونیسم و سیاستهای جهانی آن دگرگون میسازد و افق تازهای را در برابر ذهن انسان میگشاید. شاید این سخن در ابتدای امر کمی مبالغهآمیز و باورنکردنی به نظر برسد، امّا با چند بار مطالعه کتاب و اندیشه در محتوای آن تا حدودی نظر خوانندگان به دیدگاه ما نزدیکتر خواهد شد. زیرا در سایهی این پروتکلها و دسیسههای شیطانی است که انتقال یهودیان سراسر جهان به فلسطین اشغالی، اشغالگری، توسعهطلبی، نظامیگری، مانورهای سیاسی و نظامی، مذاکرات چند جانبه صلح اعراب و اسرائیل، حملات و تجاوزات نظامی، اقدامات دیپلماتیک و بازدیدهای سران کشورها از فلسطین اشغالی، ترورها، آدم رباییها، شکنجهها و حتی طرحهای صلح، عقبنشینیهای سیاسی و دخالت در دیگر کشورها و نیز شهرکسازی در مناطق اشغالی عربی مفهوم پیدا میکند.
همه این موارد از صهیونیسم چهره خطرناکی در جهان ساخته است که انسانیت را تهدید میکند و بزرگترین دشمن اسلام به شمار میرود. آیا مسلمانان دشمنی صهیونیسم نسبت به اسلام را درک میکنند؟ آیا رهبران کشورهای اسلامی در پی آنند که چهرهکریه و پلید و دسیسههای شیطانی صهیونیسم را برملا و انسانها را از ظلمات و تاریکی این دسیسهها به نور اسلام هدایت کنند؟ یا همچنان نسبت به این خطر بیاعتنا خواهند ماند؟
فیلسوف و متفکر شهید مرتضی مطهری در این باره میگوید:
«اگر پیامبر اسلام زنده بود، امروز چه میکرد؟ در باره چه مسئلهای میاندیشید؟ واللّه وباللّه قسم میخورم که پیغمبر اکرم«ص» در قبر مقدسش امروز از یهود میلرزد. این یک مسئله دو دو تا چهارتاست. اگر کسی نگوید گناه کرده است. من اگر نگویم، واللّه مرتکب گناه شدهام و هر خطیب و واعظی که نگوید، مرتکب گناه شده است.»(۶)
با توجه به این مطالب، آیا احتمال دارد که برنامه پروتکلها و دسیسههای شیطانی صهیونیسم در جهان با موفقیت اجرا شود؟ در جواب آن باید گفت که اجرای این پروتکلها در بسیاری از کشورهای جهان تا کنون با موفقیت توأم بوده و بسیاری از مهمترین مراحل آن، هم اکنون به وقوع پیوسته است. سلطه وحشتناک و همه جانبه صهیونیسم و دستپروردگانش بر مراکز حساس جهان سایه افکنده و قبله اول مسلمانان و معراجگاه پیامبر بزرگوار اسلام «ص» نیز به اشغال این دژخیمان درآمده است.
البته دامنه این خطر به همین جا محدود نمیشود؛ بلکه سیطره صهیونیسم بر اهرمهای قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و… در جهان، بهویژه مغرب زمین کشیده شده است. تعقیب استراتژی اشغال سرزمینهای پهناور و زرخیز اسلامی برای تحقق شعار «از نیل تا فرات» توطئهای بزرگتر ناشی از دسیسههای شیطانی صهیونیسم است که سایه شوم آن برسر جهان اسلام سنگینی میکند.
اگر چه پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی توانست بساط صهیونیستها را از کشور ایران اسلامی برچیند و به سلطه آنان بر این آب و خاک پایان دهد و دیگر ملتها را نیز به مقابله با این پدیده شوم ترغیب کند، ولی هنوز لابیهای قدرتمند صهیونیستی جهان یک لحظه هم از دشمنی و توطئهگری بر ضد ملّت مسلمان و انقلابی ایران کوتاهی نمیکنند و انواع دسایس را برای انهدام پایههای نظام نوپای اسلامی به کار میبندند. شاید به دلیل همین دسیسههای شیطانی و توطئههای صهیونیستها بود که امام با بیداری و هوشیاری بینظیری به افشاگری در باره امریکا و صهیونیستها پرداختند و از فتنهها و دسایس شیطانی آنها پرده برداشتند. ایشان در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۳۶۶ درباره گسترش و افزایش خطر صهیونیسم برای مسلمانان و جهان اسلام فرمودند:
«من همان گونه که بارها در سالهای گذشته قبل و بعد از انقلاب هشدار دادهام، مجددا خطر فراگیری غده چرکین و سرطانیصهیونیسم رادر کالبد کشورهای اسلامی گوشزد میکنم و حمایت بیدریغ خود و ملت و دولت و مسئولین ایران را از تمامی مبارزات اسلامی ملتها و جوانان غیور و مسلمانان در راه آزادی قدساعلام مینمایم.»(۷)
معظم له پیش از آن در تاریخ ۱۳ مرداد ۱۳۵۸ فرموده بودند:
«اینجانب به برادران اسلامی در همه کشورها، خصوصا برادران عرب و ملت عظیم عرب که پیشتازان اسلاماند، خطر عظیم اجانب، بهویژه صهیونیسم را کرارا اعلام کردهام. لازم است در شهر رمضان که ماه اجتماعات اسلامی است، مؤمنین در مجامع عمومی، پرده از توطئههای این غول جهانخوار بردارند و خطرات این دشمن انسانیت را برملا و اسرائیل را از صفحه روزگار محو کنند، انشاءالله »(۸)
منابع:
۱ – مائده، آیه ۵۱
۲- جمع دسیسه به معناى حیله پنهانى، توطئه، فتنهانگیزى، مکر و عداوت پنهان. نقل از فرهنگ معین.
۳– عجاج نوبهض، پروتکل های دانشوران صهیون، حمیدرضا شیخی(مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۳۷۳)، ص ۳۶
۴– همان، ص۲
۵ – لوئیس مارشالکو، فاتحین جهانی (جنایتکاران حقیقی جنگ)، عبدالرحیم گواهی(تهران: مؤسسه انتشاراتی تبیان ۱۳۷۷)، صص ۲۶۵ ـ ۲۶۴)
۶ – مرتضیمطهرى، حماسه حسینی، جلد ۲ (قم: انتشارات اسلامی، ۱۳۴۹)، ص ۱۶۴
۷– صحیفه نور، جلد ۲۰ (تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۷۱)، ص ۱۱۵
۸ – همان، جلد ۸، ص ۲۱۸
۱.
در هر کشوری که با مسئله صهیونیسم برخورد قاطعانه شده و این موضوع به عنوان امری خطیر توجه محافل فرهنگی و سیاسی را به خود معطوف کرده است، صهیونیسم نهایت نبوغ و استعداد خود را برای کنترل اوضاع به کار میگیرد.
۲٫
در برخی از کشورهای غربی، بهویژه در امریکا اقلیت یهودیان طی پنجاه سال به چنان قدرت و سیطرهای دست یافته که برای هیچ نژاد و مذهب و مرام و مسلک دیگری حتی با جمعیتی ده برابر جمعیت یهودیان در این کشور میسّر نیست. نفوذ صهیونیسم در تار و پود هیئت حاکمه امریکا نیز ناشی از همین قدرت و نفوذ است.
۳٫
صهیونیسم نهالی نوپا نیست، بلکه در اعماق وجود برخی از جوامع بشری ریشه دارد وگذشته طولانی آن با دسیسههای شیطانی و پیشگوئیهای شریرانه سردمداران پلید آن که متضمن آیندهنگری ابتکاری و سنجیدهای است، ارتباط دارد.
۴٫
دسیسههای فریبکارانه با دقت و کوشش فراوان توسط صهیونیستها طراحی و اجرا میشوند. آنها همواره با شیوههای گوناگون به توطئه علیه مردم دنیا میپردازند و سردمداران سرمایهداری، برنامهریزان کمونیسم و صاحبان اکثر مؤسسههای خبری، تبلیغی و سیاسی جهان هستند.