مروری بر پدیدۀ «انقلاب اسلامی»

درآمد:
دکتر سعید جلیلی دانش آموخته دکترای علوم سیاسی و همچنین مدرس علوم سیاسی در دانشگاه امام صادق(ع) است. وی از سال ۱۳۸۶ تا شهریور ۱۳۹۲ سمت دبیر شورای امنیت ملی و رئیس گروه مذاکره‌‌ کننده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران با کشورهای۱+۵ را عهده‌دار بود و هم‌اکنون نیز به عنوان نماینده رهبر معظم انقلاب در شورای امنیت ملی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو شورای راهبردی روابط خارجی در حال خدمت است.
دکتر جلیلی که دوران دفاع مقدس نیز به افتخار جانبازی نائل آمده است، در کنار دانش و تخصص، از تعهد و روحیه انقلابی و ساده‌زیستی بارزی برخوردار است؛ خصوصیاتی که وی را به یکی از مصادیق رویش‌های ارزشمند انقلاب اسلامی در عرصه دیپلماسی و سیاست‌ورزی تبدیل کرده است.
آنچه در ادامه می‌خوانید مصاحبه‌ای است که مجله «پاسدار اسلام» در آستانه سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی با ایشان انجام داده است.

* با تشکر از فرصتی که در اختیار مجله “پاسدار اسلام” دادید اجازه بفرمایید به عنوان اولین سؤال از ماهیت انقلاب اسلامی به عنوان یک پدیده فوق تصور در قرن بیستم شروع کنیم. چرا که پدیده انقلاب اسلامی تاکنون بارها مورد توجه اندیشمندان مختلف قرار گرفته و در این میان بسیاری از نظریه‌پردازان و پژوهشگران سیاسی و اجتماعی بر یک نکته مهم اتفاق نظر دارند و آن اینکه ذات انقلاب اسلامی، با دیگر انقلاب‌های جهان متفاوت بوده است. با این تفاسیر شما به عنوان کسی که در طی ۴ دهه پس از انقلاب اسلامی، هم تجربیات مدیریتی مختلفی را تجربه کرده‌اید و هم در عرصه دانشگاهی و اندیشه سیاسی، مطالعات و پژوهش‌های مختلفی داشته‌اید، ارزیابی‌تان از پدیده انقلاب اسلامی چیست؟
بسم‌الله الرحمن الرحیم. همواره کسانی که پدیده انقلاب اسلامی را تحلیل کرده‌اند بیان می‌کردند که این انقلاب در مقایسه با سایر انقلاب‌ها در جهان متفاوت بوده است اما آنچه امروز برای همان تحلیل‌گرها اهمیت بیشتری دارد این است که این تفاوت تنها محصور به یک تفاوت در مبنای نظری نبوده است، بلکه بعد از ۳۸ سال، یک تجربه عینی از انقلاب اسلامی نیز وجود دارد که بسیار مهم و اعجاب‌آور است. یعنی اگر در واقع ابتدای انقلاب یک تفاوت‌های نظری بین انقلاب اسلامی ایران و سایر انقلاب‌ها می‌دیدند، امروز یک سوال اساسی برایشان مطرح است و آن سوال این است که چرا انقلاب اسلامی توانست موفق شود؟ چگونه توانست این اندیشه را محقق کند؟ و چگونه توانست این اندیشه را موفق و حتی آن را تکثیر کند؟
امروز علاوه بر تحلیل‌های مبتنی بر مبانی نظری انقلاب اسلامی، این سئوال برای آنها مطرح است که چرا انقلاب در این ۴ دهه علیرغم همۀ تحریم‌ها و بدترین نوع فشارها مانند جنگ سخت تا نازل‌ترین رفتارها اعم از فشارهای سیاسی و رسانه‌ای و … علیه مردم، انقلاب اسلامی توانسته موفق شود؟
امروز یک پدیده واقعی و درخت تنومندی وجود دارد که نزدیک به ۴۰ سال، دارد خودش را نشان می‌دهد. این دیگر یک پدیده نظری نیست. نهال انقلاب شجره طیبه‌ای است که به مثابه یک درخت تنومند روز به روز میوه می‌دهد. شجره طیبه‌ای که «اَصلُها ثابِتٌ وَ فرعُها فِی السَّماء. تُؤتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها؛ ریشۀ آن (در زمین) ثابت و شاخۀ آن در آسمان است، هر زمان میوۀ خود را به اذن پروردگارش می‌دهد»(۱)
لذا آنها امروز نه به لحاظ نظری بلکه در عمل دیده‌اند انقلاب اسلامی یک جنس متفاوت است، شجره طیبه‌ای است که هنوز تازه اول شکوفایی آن است و جنس آن مثلاً مانند اندیشه مارکسیسم نیست که شجره خبیثه‌ای باشد که: «وَمَثَلُ کَلِمَهٍ خَبِیثَه کَشَجَرَهٍ خَبِیثَه اجتُثَّت مِن فَوقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَار؛(۲) (همچنین) «کلمۀ خبیث» (و سخن آلوده) را به درخت نا پاکی تشبیه کرده که از روی زمین برکنده شده و قرار و ثباتی ندارد»
لذا شاید یک دلیلی که دشمنان تمام قوای خودشان را برای مقابله با انقلاب اسلامی بسیج می‌کنند و علیرغم همه اختلافشان با هم، در این مورد با هم وحدت دارند، نگرانی از پدیده‌ای است که نوید ظهور یک تمدن جدید را می‌دهد، تمدنی که با آنچه در یکی دو قرن اخیر بوده بسیار متفاوت است.
*با این اوصاف و با گذشت ۳۸ سال از انقلاب اسلامی، به نظر شما فاصله ما تا وضع آرمانی و مطلوب کجاست؟
امروز انقلاب اسلامی در عمل واقعیاتی را به جهان نشان داده که این واقعیات از یک طرف موجب اعجاب و تحسین دوستان انقلاب و از سوی دیگر موجب خشم و غضب دشمنان و استکبار شده است؛ « یُعجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّار(۳)؛ بقدری نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وا می‌دارد؛ این برای آن است که کافران را به خشم آورد».
این موضوع امروز فقط یک ادعا نیست بلکه اظهارات رسمی دشمنان انقلاب، گویای این واقعیت هست.
حالا باید توجه داشت چه چیزی این موفقیت‌ها را رقم زده است؟ اگر انقلاب اسلامی موفقیت‌هایی داشته که باعث خوشحالی دوستان و خشم دشمنان شده، علتش چه بوده است؟ علت در همان مبنای متفاوت انقلاب اسلامی است. مبنای انقلاب اسلامی اجابت دعوت خدا و پیامبر به سوی خدا بوده و وعده و قاعدۀ قرآن هم این است که اگر ملتی این وعده را اجابت کند، یک حیات جدید می‌گیرد، «استَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَا یُحیِیکُم…؛(۴) دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی می‌خواند…».
لذا ملت ما علاوه بر مسائل نظری در عمل هم این را تجربه کرده که هرگاه در مسیر انقلاب اسلامی و اجابت این دعوت حرکت کرده است، موفقیت‌های بزرگ رقم خورده و هرجا برعکس عمل شده، ناکامی‌های مختلف به وجود آمده است.
پس زمانی می‌توان به وضع مطلوب رسید که اصالت حرکت انقلاب اسلامی در اجابت دعوت خدا و رسولش (ص) ادامه داشته باشد و این این دو رکن اصلی دارد؛ همان چیزی که امام خمینی(ره) به عنوان ثمره انقلاب آن را «جمهوری اسلامی» نامید؛ «اسلامیت» و «جمهوریت» که هر دو مبنای دینی دارد.

*مبنای دینی جمهوریت نظام چیست؟ آیا این مساله ناشی از «اضطرار» و یا آنطور که برخی معتقدند یک مفهوم عاریتی نشات گرفته از اندیشه سکولار و غربی نبوده است؟
اولاًباید دانست که جمهوریت در نظام اسلامی تنها یک «شکل حکومتی» نیست بلکه یک «حقیقت» است. به همین خاطر به فهم جمهوریت بر مبنای اندیشه اسلام ناب نیاز داریم. جمهوری در نگاه امام (ره) یک تعارف نبود بلکه یک مبنای عمیق دینی داشت و درواقع جمهوریت در کنار اسلامیت، یک نمونه متعالی از حکومت‌داری را نشان می‌دهد. جمهوری اسلامی یعنی انتخاب اسلام توسط مردم.
رهبر معظم انقلاب در ۱۴ خرداد ۹۳ فرمودند: «افرادى گمان نکنند که امام بزرگوار ما، انتخابات را از فرهنگ غربى گرفت و آن را قاطى کرد با تفکر اسلامى و شریعت اسلامى؛ نه، اگر انتخابات و مردم‌سالارى و تکیه‌ به آراء مردم، جزو دین نمی‌بود و از شریعت اسلامى استفاده نمی‌شد، امام هیچ تقیّدى نداشت؛ آن آدم صریح و قاطع، مطلب را بیان می‌کرد. این جزو دین است، لذا شریعت اسلامى چهارچوب است؛ در همه‌ قانونگذارى‌ها و اجراها و عزل‌ونصب‌ها و رفتارهاى عمومى که تابع این نظم سیاسى و مدنى است، باید شریعت اسلامى رعایت بشود. و گردش کار در این نظام به‌وسیلۀ مردم‌سالارى است؛ یعنى آحاد مردم نمایندۀ مجلس را انتخاب می‌کنند، رئیس‌جمهور را انتخاب میکنند، وزرا را با واسطه انتخاب می‌کنند، خبرگان را انتخاب می‌کنند، رهبرى را با واسطه انتخاب می‌کنند؛ کار، دست مردم است؛ این، پایۀ اصلى حرکت امام بزرگوار است… بنابراین امام بزرگوارِ ما شریعت اسلامى را که روح جمهورى اسلامى است، مورد تکیه قرار داده است؛ مردم‌سالارى دینى را هم که یک وسیله و ابزار است که آن هم متخَذ از شریعت است، مورد تکیه قرار داده.»
این موضوع در اندیشه دینی ریشه دارد زیرا بر اساس آیات قرآن کریم هدف از خلقت انسان، آزمایش انسان است و آزمایش انسان دو شرط لازم دارد، یعنی مثل هر امتحانی دو مولفه دارد که یکی اختیار است و دومی تکلیف. اگر این دو مولفه از هر امتحانی برداشته شود اصلاً آن امتحان بی‌معنا می‌شود. در اندیشه اسلامی انسان برای انتخاب مسیر صحیح یا غلط مختار است. مختار است مسیری را انتخاب کند که انبیاء الهی آن را به انسان‌ها نشان دادند یا برعکس. لذا اگر مردمی مسیر درست را انتخاب کنند آن مسیر صحیح امکان «تحقق» پیدا می‌کند و اگر این انتخاب صورت نگیرد، ممکن است مسیر صحیح مهجور واقع شود.
همان طور که میدانیم امام خمینی(ره) در وصیت‌نامه خود تصریح می‌کنند: «من با جرات مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر، بهتر از ملت حجاز در عهد رسول‌الله(ص) و کوفه و عراق در عهد امیرالمومنین و حسین بن علی (صلوات‌الله و سلامه علیهما) می‌باشند.» این مطلب برای این است که مردم ایران چنین انتخابی انجام دادند. امام(ره) که خود را شاگرد کوچک مکتب انبیاء می‌دانستند. اما چرا در زمان ائمه معصومین علیه‌السلام امکان تشکیل حکومت اسلامی فراهم نشد؟ چرا در ۵ سال حکومت حضرت علی علیه‌السلام این حکومت امکان تداوم نداشت؟ چرا در زمان امام حسن علیه‌السلام بیش از ۶ ماه تداوم پیدا نکرد؟ چرا در زمان سایر ائمه علیهم ‌السلام چنین حکومتی نتوانست محقق شود؟ قطعاً هر یک از امامان معصوم ما اسوه و قله‌های این مسیر متعالی بودند اما چرا در زمان امام خمینی(ره) که خود را خاک پای ائمه علیهم‌السلام می‌دانست این اتفاق محقق شد؟ تفاوتش در همان گواهی است که امام خمینی(ره) می‌دهد که در این زمان «مردم» مسیر هدایت دینی را «انتخاب» کردند، زیرا تا مردم انتخاب نکنند حتی زمانی که قله‌های هدایت هم وجود داشته باشند، چنین چیزی تحقق نخواهد یافت.
*آیا این جمهوریت فقط دربعد سیاسی خلاصه می‌شود؟
خیر. برای تحقق اندیشه اسلام ناب در صحنه سیاست، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ باید مردم مشارکت داشته باشند و هنر انقلاب اسلامی این بود که نشان داد چگونه «جمهور» می‌تواند اندیشه «اسلام» را با موفقیت محقق کند. اصل پیروزی انقلاب اسلامی حاصل حضور موفق مردم در عرصه «سیاست» بود. دفاع مقدس، نماد مهمی از تجلی موفق جمهوریت در نظام اسلامی در عرصه دفاع بود و نشان داد اگر بر مبنای دین بر قدرت مردم اعتماد شود پیروزی‌ها و موفقیت‌های بزرگ رقم می‌خورد و حقیقت فرمایش حضرت علی علیه‌السلام مبنی بر اینکه «عِمَادُ اَلدِّینِ العامه من‌الامه؛ پایه دین، توده مردمند» روشن می‌شود. امام خمینی (ره) این را باور داشت. لذا تلاش دشمن برای زاویه گرفتن مردم از نظام اسلامی به این خاطر است و دشمنان می‌دانند منبع قدرت جمهوری اسلامی و اسلامیت نظام، پیشتیبانی مردمی خداباور و مومن است. راه‌اندازی بیش از ۲۲۰ شبکه تلوزیونی ماهواره‌ای برای این است که بین باور مردم و باورهای انقلاب اسلامی فاصله بیفتد.
لذا این جمهوریت، تنها در عرصه سیاسی و دفاعی نیست. در عرصه اقتصاد نیز باید تجلی پیدا کند. اگر مثل دفاع مقدس بسترهای حضور مردم در اقتصاد نیز برمبنای تفکر دینی فراهم شود همان موفقیت‌های بزرگ در اقتصاد نیز رقم خواهد خورد. آنچه در صحنه مقابله با دشمنی‌های اقتصادی نیز می‌تواند ما را پیروز کند اتکا به مردم است، چنان که امیرالمومنین در نامه به مالک اشتر می‌فرمایند: «عِمَادُ الدِّینِ وَ جِمَاعُ الْمُسلِمِینَ وَ الْعُدَّهُ لِلأَعدَاءِ الْعَامَّهُ مِنَ الأُمَّهِ»(۵) ستون دین و شکل دهنده جمعیت مسلمانان و نیروى دفاعى در برابر دشمنان، تنها توده ملت هستند»
از سوی دیگر باید توجه کنیم چه چیزی جمهوریت را در نظام اسلامی تقویت می‌کند؟ پیوند وثیق مردم با نظام اسلامی و اعتماد آنها به کارگزاران نظام. و این مهم وقتی تحقق خواهد پذیرفت که بین تلقی صحیح مردم از آرمان‌ها و اندیشه انقلاب اسلامی و رفتار و عملکرد کارگزارن آن فاصله نباشد. هر رفتاری که موجب دوگانگی در قول و عمل شود انقلاب اسلامی را تضعیف می‌کند؛ «کَبُرَ مَقتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفعَلُون؛(۶) نزد خدا بسیار مورد خشم است که سخنی بگویید که عمل نمی‌کنید».
از برکات جمهوریت نظام آن است که کارگزاران نظام خود را ملزم می‌بینند مردم را به گفتمان انقلاب اسلامی نزدیک کنند و این با دستور و بخشنامه صورت نمی‌گیرد بلکه افکار عمومی باید اقناع شود. اقناع نیاز به منطق صحیح، حرف درست و تطابق قول و فعل دارد.
از مزایای جمهوریت و انتخابات متعدد در نظام اسلامی آن است که افراد باید گفتار و رفتار قابل دفاع داشته باشند. اگر کسی مدعی حرف و گفتمان حقی است باید بتواند از آن حق دفاع کند و باید برای اقناع افکار عمومی نسبت به آن حقیقت تلاش کند. کسی نمی‌تواند به بهانه اینکه موضوعی حق است خود را از اقناع افکار عمومی نسبت به این حقیقت معاف کند!.
یعنی باید علاوه بر جنبه ثبوتی حقایق، برای اثبات آنها نیز روشنگری و تلاش کند. تلاش برای اثبات حقایق و اقناع افکار عمومی همان فعالیت گفتمانی است که موجب رشد و تعالی جامعه خواهد شد. جمهوریت نظام و انتخابات متعدد موجب جدی شدن و جدی گرفتن این تلاش می‌شود. گفتمان غالب یعنی باور مردم! یعنی هر قدر باور مردم به حقیقت نزدیک‌تر شود به همان میزان انتخاب آنها هم صحیح‌تر خواهد بود! کسانی که دغدغه انتخابات را دارند باید در جهت نزدیک‌تر شدن باور مردم به حقیقت تلاش کنند. این تلاش مستمر و همیشگی است و به ایام انتخابات محدود نمی‌شود و با چند رفتار شکلی و صوری هم محقق نمی‌شود و با یک شکست یا پیروزی هم این فعالیت متوقف نمی‌شود. اگر کسی با نگاه دفاع از یک حقیقت در انتخابات فعالیت می‌کند اگر پیروز نشد یعنی در اقناع افکار عمومی نسبت به آن حقیقت موفق نبوده است و اگر پیروز شد باید تلاش واقعی برای تحقق و عینی نمودن آن حقیقت را شروع نماید. در جمهوری اسلامی با هر انتخابات باید نظام و مردم یک گام به حقیقت نزدیک‌تر شوند.
بدون شک مردمی که به انقلاب اسلامی باور دارند نمی‌توانند تبعیض و فساد را در جمهوری اسلامی بپذیرند و اگر سازو کارهای اداری و اجرایی ما در عرصه‌های مختلف مثل بانک، صنعت و … دچار آسیب‌هایی چون فساد و تبعیض شود، پشتوانه مردمی مسئولین تضعیف خواهد شد.
تجربه مردم از تفکر انقلابی در دفاع مقدس از یک سو ایثار و از خود گذشتگی و از سوی دیگر موفقیت و کارآمدی بوده است. چنانکه هرجا شاهد فساد و ناکارآمدی هستیم فقدان تفکر و رفتار دینی و انقلابی مشاهده می‌شود، ولو اینکه اسامی مختلف روی آن باشد. تفکر دینی و انقلابی هیچ‌گاه نه تنها فساد و فقر و تبعیض را برنمی‌تابد بلکه با آن به شدت مقابله می‌کند.

*چگونه می‌توان نسل جدید را نسبت به این رویکرد اقناع کرد؟
مردم باید در زندگی و مسایل واقعی که با آن درگیر هستند امتداد اندیشه دینی و تفکر انقلاب اسلامی را احساس کنند. آنچه امروز برای مردم ایجاد شبهه می‌کند، صرفاً شبهات فلسفی نیست. انتظار مردم این است که تمایزات اندیشه اسلامی و تفکر انقلابی را در رفتارهای سیاسی، اداری و اقتصادی به عیان ببینند. مردم انتظار دارند حاملان اندیشه انقلابی، بگویند در این اندیشه مثلاً تعاملات ادارات و بانک‌ها با مردم چطور خواهد بود؟ شفافیت و مبارزه با فساد و تبعیض چگونه ظهور و بروز پیدا خواهد کرد؟ اندیشه دینی و تفکر انقلابی برای رفع بیکاری چه راه حلی دارد؟ دراین اندیشه آسیب‌های اجتماعی چگونه برطرف و یا به حداقل می‌رسد؟
بالاخره در هر دوره‌ای، هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف وجود دارد. در دوره‌هایی نقاط قوت بیشتر و در دوره‌هایی کمتر بوده و فارغ از نگاه‌های خاص جناحی باید دید وقتی نقاط قوتی در کشور بروز داشته این نقاط قوت حاصل چه نگاهی بوده است؟ و اگر در همان دوره که نقاط قوی هم بوده، نقاط ضعف وجود داشته این نقاط حاصل چه تفکری بوده است؟ ادعای ما این است که در هر دوره‌ای نقاط ضعف حاصل دوری از تفکر انقلابی و اندیشه دینی بوده است زیرا هیچ‌گاه اندیشه دینی نمی‌تواند با فساد و تبعیض و اختلاس همراهی داشته باشد و برعکس هرجا موفقیتی بوده، همانجایی بوده که افرادی بر مبنای اندیشه دینی و تفکر انقلابی عمل کرده‌اند. مثلاً چه کسانی توانستند در اوج تحریم‌ها و فشارها، کشور را به توانایی غنی‌سازی ۲۰% برسانند؟ امثال شهید شهریاری! فیزیک‌دان نماز شب خوانی که با توکل بر خدا و رفتار انقلابی توانست چنین موفقیتی را برای کشور به ارمغان بیاورد.

*نیروهای معتقد به جریان انقلاب اسلامی چگونه می‌توانند نسبت به یکدیگر هم افزا شوند؟
مهم این است که شاخص‌های صحیحی داشته باشیم و مردم و نظام مجموعاً از این شاخص‌ها مراقبت کنند. یک معنای جمهوریت در جمهوری اسلامی این است که همان کارهای ویژه‌ای که برای دولت وجود دارد طبیعتاً مسئولیت‌هایی را متوجه مردم می‌کند. یعنی اگر گفته می‌شود: «قُل أَمَرَ رَبِّی بِالقِسطِ؛(۷) بگو، پرورگارم به عدل دستورداده است» در کنارش صحبت از «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ»(۸) می‌شود. یعنی قسط زمانی در جامعه شکل می‌گیرد که دولت و مردم با هم آن را بخواهند. انتخاب اسلام فقط انتخاب یک شکل حکومتی نیست بلکه انتخاب تک تک آرمان‌ها و حقایق در اسلام است. یعنی مردمی که اسلام را انتخاب می‌کنند باید به همان نسبت قسط و عدالت را هم انتخاب کنند و آماده هزینه دادن برای تحقق آن باشند. همچنان که اگر گفته میشود اقامه نماز یک وظیفه همگانی است؛ «الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلوه»(۹) اقامه نماز صرفاً وظیفه حکومت نیست بلکه وظیفه آحاد جامعه اسلامی هم هست. لذا بر مبنای این شاخص‌هاست که در هر دوره‌ای با هر مختصاتی وظیفه دولت و ملت رصد و تلاش برای تحقق این شاخص‌هاست.
این ارزش‌ها و مبانی، شاخص رفتارهای سیاسی در هر دوره‌ای است و به همین خاطر رفتار سیاسی در نگاه انقلاب اسلامی تفاوت ماهوی با رفتار قبیلگی دارد. این صراحت قرآن است که نباید مناسبت‌های فامیلی و قومی و جناحی و اقتصادی و مالی و … بر شاخص‌های اصلی غلبه داشته باشد: «قُل إِن کَانَ آبَاؤُکُم وَأَبنَاؤُکُم وَإِخوَانُکُم وَأَزْوَاجُکُم وَعَشِیرَتُکُم وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَهٌ تَخشَوْنَ کَسَادَهَا وَمَسَاکِنُ تَرضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیکُم مِّنَ اللَّـهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّىٰ یَأْتِیَ اللَّـهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّـهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ؛(۱۰) بگو: «اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما، و اموالی که به دست آورده‌اید، و تجارتی که از کساد شدنش می‌ترسید، و خانه‌هایی که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند و خداوند جمعیّت نافرمانبردار را هدایت نمی‌کند!».
هم‌افزایی نیروهای انقلاب یک امر مطلوب و بلکه ضروری است. انقلاب برای رسیدن به اهداف بلند خود با شتاب شایسته نیاز به هم‌افزایی این نیروها دارد و آنچه در شکل حقیقی می‌تواند موجب هم‌افزایی نیروهای انقلاب شود ارزش‌های انقلاب اسلامی است که شاخص آن هم «ولایت فقیه» است. این ارزش‌ها عبارتند از: تعالی فرهنگی، عدالتخواهی، استکبار ستیزی، ساده‌زیستی، مبارزه با فقر، فساد و تبعیض، دوری از اشرافی‌گری، توجه به محرومین و آسیب‌های اجتماعی.
*از بذل عنایت شما تشکر می کنیم.
پی‌نوشت:
۱٫ سوره ابراهیم آیه ۲۴
۲٫ سوره ابراهیم آیه ۲۶
۳٫ سوره فتح آیه ۲۹
۴٫ سوره انفال آیه ۲۴
۵٫ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۷، ص۳۵٫
۶٫ سوره صف آیه ۳
۷٫ سوره اعراف آیه ۲۹
۸٫ سوره حدید آیه ۲۵
۹٫ سوره حج آیه ۴۱
۱۰٫ سوره توبه آیه ۲۴

سوتیتـــر:
۱٫
یک دلیلی که دشمنان تمام قوای خودشان را برای مقابله با انقلاب اسلامی بسیج می‌کنند و علیرغم همه اختلافشان با هم، در این مورد با هم وحدت دارند، نگرانی از پدیده‌ای است که نوید ظهور یک تمدن جدید را می‌دهد، تمدنی که با آنچه در یکی دو قرن اخیر بوده بسیار متفاوت است.

۲٫
قطعاً هر یک از امامان معصوم ما اسوه و قله‌های این مسیر متعالی بودند اما چرا در زمان امام خمینی(ره) که خود را خاک پای ائمه علیه‌السلام می‌دانست این اتفاق محقق شد؟ تفاوتش در همان گواهی است که امام خمینی(ره) می‌دهد که در این زمان «مردم» مسیر هدایت دینی را «انتخاب» کردند، زیرا تا مردم انتخاب نکنند حتی زمانی که قله‌های هدایت هم وجود داشته باشند، چنین چیزی تحقق نخواهد یافت.

۳٫
هیچ‌گاه اندیشه دینی نمی‌تواند با فساد و تبعیض و اختلاس همراهی داشته باشد و برعکس هرجا موفقیتی بوده، همانجایی بوده که افرادی بر مبنای اندیشه دینی و تفکر انقلابی عمل کرده‌اند. مثلاً چه کسانی توانستند در اوج تحریم‌ها و فشارها، کشور را به توانایی غنی‌سازی ۲۰% برسانند؟ امثال شهید شهریاری! فیزیکدان نماز شب خوانی که با توکل بر خدا و رفتار انقلابی توانست چنین موفقیتی را برای کشور به ارمغان بیاورد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *