سپیدهای که از افق اسلام سر زد
در آن هنگامی که تباهی، تیرگی و ستم، هویت و عزت انسانهای طالب حقیقت و مشتاق حکمت را در مخاطره و تهدید قرار داده بود و بر اثر تبانی جرثومههای ظلم و بیداد و عوامل استکبار، محرومان و مظلومان بیپناه در هالهای از آشفتگی قرار گرفته و از تمامی مواهب واقعی و به حق محروم بودند، ناگهان سپیدهای سر زد و سراج منیر محمدی و مصباح حیاتبخش حسینی در سیمای پرصلابت امام خمینی تابیدن گرفت و بارقهی نور، امید و رویش، سرزمین ایران را منور ساخت.
دلیل اینکه امت مسلمان بعد از قرون متوالی، تحمل سرمای استخوانسوز ستم، بهار رویش، استقلال، هویت و اصالت را نظارهگر شدند، این است که این انقلاب صبغهای اسلامی و رنگی ایمانی دارد و در واقع این نور توحید است که آثار و برکات شگفتآورش تجلی یافته است.
عالم در جهانبینی الهی و اسلامی، پرتوی از وجود بیپایان باریتعالی است و هدف از ارسال پیامبران الهی و نزول کتب آسمانی این بود تا بشریت را به شناخت خدای هستیبخش، عبودیت و تسلیم گردیدن در برابر او فراخوانند و زنجیر عبودیت و تسلیم در برابر غیر خدا را از هم بگسلند: «و لقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدو الله واجتنبوا الطاغوت؛۱ همانا بین هر امتی پیامبری برانگیختم که خدا را بپرستید و از طاغوت دوری جویید.»
حضرت علی هدف بعثت نبیاکرم را چنین بیان فرمودهاند: «فان الله تعالی بعث محمداً بالحق لیخرج عباده من عباده عباده الی عبادته و من عهود عباده الی عهده و من طاعه عباده الی طاعته و من ولایت عباده الی ولایته.»۲ در این کلام گهربار، چهار رکن «بندگی»، «تعهد»، «پیروی» و «ولایت» دیده میشود که در نظامهای ظالمانه و تشکیلات طاغوتی این اصول استوار، رنگ شرک و کفر دارند. آحاد جامعه، بنده جبّاران و زورگویان میشوند و هرگونه میثاق و پیمانی به منظور تحکیم سلطهگری دستگاه ستم صورت میگیرد. طاغوت ضمن اینکه خود از مستکبران و قطبهای شرک و کفر پیروی میکند، ملت خویش را نیز به اسارت درمیآورد و شبح ذلّت را بر جامعه حاکم میسازد.
انقلاب اسلامی ایران حرکتی اصیل، سترگ و تحولآفرین میباشد که فروزندگی آن، ریشه در ارزشهای الهی و دینی دارد و به همین دلیل هیچ طوفان و خدعهای قادر نخواهد بود که این فروغ فروزان را خاموش نماید. بدون تردید این نهضت دینی به عنوان مهمترین و بزرگترین رویداد تاریخ معاصر، تبلور خشم مقدس و خروش انسانهایی مؤمن و متدین بر علیه دستگاه استبدادی است که دستنشانده ابرقدرتها بود. حرکتی که به منظور احیای عظمت اسلامی، استقلال راستین و عزت جامعه اسلامی به وقوع پیوست و با فداکاری و ایثار امّتی متحده و به برکت خون هزاران شهید جان برکف و رهبری مدبّرانه و خردمندانه امام خمینی بر دشمنان داخلی و خارجی غلبه یافت و به رغم تمامی تنگناها، فشارها، آسیبها، آفتها و بازدارندگیهای مخرب، به رشد، بالندگی و شکوفایی خود ادامه داد.۳
ثمرهای ثمین
برخلاف روند انقلابها و جنبشهایی که نیروی محرکهای به نام «مذهب» ندارند و براساس اهدافی چون حاکمیت نژادی، سلطه سیاسی و نظامی حرکت میکنند، انقلاب اسلامی قیامی برای خدا، کسب رضایت حق تعالی، ادای تکلیف، و قطع ایادی متجاوز به حریم اسلام و مسلمین بود. امام خمینی در لحظاتی سرنوشتساز و مواقعی حساس، مکرر این آیه را تلاوت مینمودند: «قُل إنَّما أَعِظُکُم بِواحِدَه أَن تَقُومُوا لِلّهِ…؛۴ بگو من تنها یک موعظه برایتان دارم و آن قیام برای خداست.» خیزشی که نه تنها شخصیت اصیل و راستین آدمی را احیا مینماید و او را به سوی مقصدی عالی سوق میدهد و همراه با اجر معنوی و پاداش اخروی است، راه دستیابی به توسعه همهجانبه و عادلانه کشور و عزت و سربلندی در سطح بینالمللی نیز خواهد بود و کسانی را که با چنین نیتی قیام کنند، وعده خداوند درباره آنان صادق خواهد بود: «… أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّالِحُون»۵
قیامی اینگونه اگر به پیروزی بینجامد و یا به دلیل موانعی، گرفتاریهایی دربرداشته باشد و شهادت به همراه آورد، باز هم پیروزی است. قرآن کریم میفرماید: «قُل هَل تَرَبَّصونَ بِنا إِلّا إِحدَى الحُسنَیَینِ وَ نَحنُ نَتَرَبَّصُ بِکُم أَن یُصیبَکُمُ اللَّهُ بِعَذابٍ مِن عِندِهِ أَو بِأَیدینا»۶
جامعه اسلامی ایران، پیرو اطاعت از رهبری برای مبارزه با دستگاه استبداد، ضربات شدیدی را از دشمن دید و توطئهها، ترورها و نیرنگهای گوناگونی برای در هم کوبیدن این حرکت مقدس به اجرا درآمد، اما هرگز مأیوس و خسته نشد و این مسیر نورانی را ادامه داد.
امام خمینی از مردم خواست با سلاح توحید که همان شعار «اللهاکبر» است به میدان بیایند و اگر به چنین قدرت مطلقی تکیه کنند، مطمئن باشند بزرگترین حامی را خواهند داشت و این ویژگی چنان اقتدار و صلابت معنوی به وجود میآورد که آنان را بر تمامی ابرقدرتها غالب خواهد ساخت: «إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمْ وَإِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ؛(۷) اگر خداوند شما را یاری کند، هیچکس نمیتواند بر شما غلبه یابد و اگر شما را خوار دارد، چه کسی از آن پس یاریتان مینماید؟ پس مؤمنان باید بر خدا توکل کنند.»
کیمیای ایمان امت مسلمان
انسان مؤمن خود را در برابر جامعه متعهد و مسئول میداند، از این رو، بیعدالتی و نابرابریهای اجتماع را برنمیتابد، در مقابل ستم قیام میکند، به ستمگر و فاسد و کسی که اموال عمومی و انفال را در راه منافع خود و اطرافیان حیف و میل میکند و اسراف و تبذیر مینماید، مجال این خلافها را نمیدهد. همین ایمان مذهبی و باور درونی است که دلها را به هم نزدیک میسازد، اعتماد را میان افراد برقرار میکند، به ارزشهای اخلاقی اعتبار بخشیده، تمامی اعضای جامعه را مانند پیکری واحد به یکدیگر پیوند میدهد و شجاعت و شهامتی وصفناپذیر در آنان ایجاد مینماید.۸ چنین مشخصاتی در جریان شکلگیری نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی کاملاً قابل مشاهده بود. امام خمینی فرمودهاند: «… پیروزی بزرگ این است که انسان در [نبرد با] نفس خودش پیروز باشد و بر شیطان خودش غلبه کند و شماها بحمدالله اینطور که جانفشانی در راه خدا میکنید، غلبه کردید بر شیطان خودتان…».۹
این قدرت ایمان ضمن اینکه ارادهها را تقویت کرد و آنان را برای مبارزه با ستم مصمم نمود، در میان مردم تحول روحی و نوعی دگرگونی معنوی و اخلاقی به وجود آورد. امام خمینی میفرماید: «آنها [دشمنان] فکر نکردند، تأمل نکردند که شاه خائن سابق [ایران] دارای همه قوا بود و همه قدرتها با او بودند و [از وی] پشتیبانی میکردند. [اما] همین ملت غیور ایران، با قدرت ایمان، او را به جهنم فرستادند».۱۰
«این یک تحول روحی بود که به خواست خدا در ملت بیدار شده بود و رمز پیروزی ملت ما این معنا بود که به خاطر اسلام فریاد میکردند، همگی گفتند ما این سلسله فاسد را نمیخواهیم، این یک امر الهی بود و خدا خواست این کار بشود».۱۱
امام خمینی تأکید نمودهاند: «مردم مبارز ایران با دست خالی ولی با نیروی ایمان، دولت آمریکای جنایتکار را به زانو درآورد و شاه مخلوع را بیرون کرد و به امید خدا تا قطع تمام وابستگیها به مبارزاتش ادامه خواهد داد».۱۲
آن عامل نیرومندی که دلهای مردم را به این نهضت و رهبری آن متصل ساخت و آن نیروی عظیمی که امت مسلمان را همچون اقیانوسی موّاج در تمام مراحل انقلاب اسلامی در برابر چشم جهانیان قرار داد، همین ایمان و اعتقاد به خداوند، قرآن و اسلام بود. مقام معظم رهبری فرمودهاند: «اگر ایمان مردم به اسلام نبود، انقلاب به پیروزی نمیرسید. اگر امام عزیزمان در دلهای یکایک مردم (چه در ایران و چه در جهان) نفوذ عمیق داشت و سخن و رفتار او برای مردم مسلمان داخل و خارج کشور درس بود، به این خاطر است که مردم به خدا و اسلام ایمان داشتند. استکبار هم فهمیده است که این ملت به برکت ایمان متحد شد و رهبر خود را انتخاب کرد. از قدرتهای بزرگ دنیا نترسید. آنها متوجه شدند که همه موفقیتها و پیشرفتهای ما، به برکت ایمان به دست آمده است، لذا با ایمان و اسلام ما دشمن شدهاند، اما همانطور که خدای متعال در قرآن وعده فرموده [است] تا وقتی ایمان عمیق اسلامی با مردم همراه است، هیچ خطری ملت و انقلاب را تهدید نمیکند و هیچ قدرتی نمیتواند کمترین آسیبی به جمهوری اسلامی و انقلاب شکوهمند ایران وارد آورد».۱۳
امام خمینی تصریح نمودهاند: «ایمان مردم سبب این معنا شد که [مردم] با هم فریاد کنند و جلو بروند. آن معنایی که شماها را پیروز کرد و آنها را شکست داد این بود که آنان ستمگر بودند و شما که مظلوم بودید کمکم عقدههایی پیدا شد و بعد هم توجه به اسلام پیدا شد و همه با هم با توجه به اسلام جلو رفتید، و در عین حالی که وسایل نداشتید، بر اینهایی که همه وسایل را داشتند، پیروز شدید».۱۴
طلوعی تابناک از افق حماسه و ایثار
بدیهی است انسانی که به برکت ایمان و تقوا اندرون را از امیال گوناگون تزکیه نموده و دل را به نور الهی صفا داده است، به آن درجهای از وارستگی رسیده که از بذل مال و جان، در راه هدفی عالی و مقصدی پاک ابایی ندارد و ملتی که شهادت را عزت ابدی و حیاتی جاودانه تلقی میکند و آن را نوری عظیم میداند و این موضوع را باور کرده است که پیوستن به صف مبارزان برای خداست، دیگر از کشته شدن خوف ندارد. او به این درجه از یقین رسیده است که فداکاری در این راه و رسیدن به مقام شهادت، خود یک پیروزی بزرگ و سرافرازی و تحصیل شرافت در گروی ایثار و از خودگذشتگی است. روحیه «شهادتطلبی» باعث میشود که انسان از هیچ قدرت و توطئهای هراس به دل راه ندهد و مصمّم و باصلابت پیش برود. امام خمینی فرمودهاند: «ملت ما اکنون به شهادت و فداکاری خو گرفته است و از هیچ دشمنی هراس ندارد. هراس، آن دارد که شهادت مکتب او نیست».۱۵
فرهنگ شهادت برای کسانی قابل فهم است که خدا را ناظر اعمال و شاهد رفتار خویش دیده و به پیروی از پیامبر و ائمه هدی میخواهند جاودانه تاریخ باشند. رهبر کبیر انقلاب اسلامی تأکید نموده است؛ خون شهیدان ما امتداد خون پاک شهیدان کربلاست. خون طاهر آنان به حکومت طاغوتی یزید خاتمه داد. خون پاک اینان [طومار] سلطنت طاغوتی را به هم پیچید. شهادت ارثی است که از اولیاء به ما میرسد. این خون سیدالشهدا است که خونهای ملتهای اسلامی را به جوش میآورد و این دستههای عزیز عاشوراست که مردم را به هیجان میآورد و برای اسلام و حفظ مقاصد اسلامی مهیا میکند.۱۶
به فرمایش مقام معظم رهبری، متاع جان به دوگونه از دست انسانها میرود، یکی اینکه آن را مفقود نمایی و دیگر اینکه آن را بفروشیم. آنها که در راه خدا کشته میشوند جان خود را فروخته و در عوض جنّت و رضوان الهی را دریافت کردهاند، که بالاترین دستاورد است و امتیاز مهمی است. شهادت در واقع برترین پاداش و مزد کسی است که در راه خدا تلاش میکند و از راحتی و آسایش معمولی و امکانات مادی و رفاهی فناپذیر صرفنظر میکند تا ارزشها احیا گردد و یا دین الهی حفظ گردد و راه فضیلت و معنویت رونق گیرد. این شهدا بودند که باعث شدند اسلام و انقلاب اسلامی از نگاه شیاطین و طاغوتهای عالم، ابهت پیدا کند. آنان دریافتهاند که روحیه ایثارگری و فداکاری، کاخهای ابرقدرتها و اعوان و انصار آنان را به لرزه درآورده است.۱۷
اصولاً از پشتوانههای مهم پیروزی نهضت اسلامی، توجه به جانفشانیهای حضرت اباعبدالله الحسین و یاران خالص او میباشد و روح این خیزش و جهتگیریهای اساسی آن، مشعل عاشوراست. در همان روزهای آغازین این حرکت، نهضت خونین پانزده خرداد ۱۳۴۲ هـ.ش به محرم سال ۱۳۸۳ هـ.ق گره خورد و محافل و مجالس حسینی، روضهخوانیها و هیأتهای سینهزنی به کانونهایی برای بیان مسائل این قیام تبدیل گردید. در روزهای اوجگیری این انقلاب، یعنی محرم سال ۱۳۹۸ هـ.ق که با پاییز ۱۳۵۷ هـ.ش مقارن بود، امام خمینی فرمودند که ماه محرم تعظیم گردد و مردم اینگونه مجالس را با شور و هیجان برپا کنند. آن رهبر بزرگ، این ایام را ماه پیروزی خون بر شمشیر دانست و مجدداً همان حماسه عظیم و فراگیر امت مسلمان شکل گرفت و حرکتی که روح و جهت حسینی داشت، با ذکر مصائب حماسهآفرینان کربلا گره خورد و سرانجام پیروزی را در آغوش گرفت. این برنامهها در مقام عمل بود، اما از نظر روح و محتوای قیام عاشورا، این پیوند به وضوح دیده میشود، زیرا حرکت حضرت امام حسین برای اقامه عدل و مبارزه با ظلم و جفا و فساد بود. از فرمودههای آن بزرگوار به خوبی برمیآید که میخواستند جامعه را از وضع اسفباری که داشت اصلاح کنند. امر به معروف و نهی از منکر نمایند و با حاکمی ستمگر که حرام خداوند را حلال کرده و با سنت رسول اکرم به مخالفت برخاسته، به مبارزه برخیزند.۱۸ امام خمینی نیز در نهضت اسلامی ایران همین اهداف را تعقیب میکرد و درصدد بود بنیان ظلم و جور و طغیان را بر هم زند و حرکت انبیاء و اولیاء را برای اقامه قسط و نظامی اسلامی و حاکمیت شریعت، ادامه دهد.۱۹
وحدت، رمز اقتدار
تردیدی نیست که اتحاد و انسجام آحاد جامعه اسلامی، اقتدار و نیرویی فوقالعاده به وجود میآورد که میتواند تمامی موانع را از سر راه خود بردارد و قلّه عزت و عظمت را فتح کند. اما در صورتی این وحدت و همدلی محقق میگردد که انسانها براساس انگیزههایی ایمانی و قرآنی، قلوب خویش را به هم نزدیک کنند و نیز هدفی مقدّس و متعالی را که فراتر از مقاصد شخصی است، پیبگیرند.
امام خمینی فرمودهاند: «شما دیدید و ما هم شاهد بودیم که وحدت کلمه یک ملت شجاع، با اعتماد به اسلام و خدای تعالی موجب غلبه بر غولهای بینالملل شد و دست همه استعمارگران را قطع نمود. آن چیزی که ما را در این نهضت پیش برد، دو مطلب است که یکی از آن دو اساس بود و دیگری به واسطه آن اساس، تحقّق یافت. آنچه اساس بود، این بود که مردم به عنوان اسلام، ایمان و عقیده وارد این میدان شدند و چون اسلام و ایمان بود، قشرها با هم متحد شدند. چون رمز حقیقی و وحدت جهت و مسیر به وجود آمد، آن مطلبی که همه محال میدانستند در ایران تحقق پیدا کرد. رمز این بود که همه با هم بودند و همه با هم فریاد میزدند که ما این رژیم فاسد را نمیخواهیم، ما جمهوری اسلامی میخواهیم و این اسباب تحقق آن مطلبی شد که دنیا آن را غیرممکن میدانست. البته این روی حساب ما دیگری است، ولی ملت ایران روی حساب معنویت و توجه به خدای تبارک و تعالی و ایمان پیش برده و این قدرتهای شیطانی را که پشتیبان او [رژیم پهلوی] بودند شکست داد. اجانب لمس کردند که یک کشوری، اگر همه اقشارش با هم متحد شوند، هیچ قدرتی نمیتواند در برابرشان بایستد و به آنان خیانت کند… وقتی نیروی اسلامی بود، تمامی قشرها به هم متصل شدند و همه با هم این سد بزرگ را شکستند. این وحدت کلمه، این قدرت ایمان، توجه به اسلام شما را به پیروزی تا اینجا رسانید، از این به بعد هم با همین قدرت پیش بروید».۲۰
هدایت اقیانوسی خروشان
رهبری این نهضت اسلامی و حرکت مذهبی را شخصیتی برعهده گرفت که بعد از انبیاء و اولیای الهی با هیچ شخصیت دیگری قابل مقایسه نمیباشد. به فرمایش مقام معظم رهبری، او ودیعه خداوند در دست ما و نشانه عظمت الهی بود. وقتی انسان او را میدید، عظمت بزرگان دین را باور میکرد.۲۱
اگرچه مردم با اراده پولادین و با تکیه بر ایمان یکپارچه و متحد به میدان مبارزه برای استبداد و استکبار حاضر گردیدند، ولی بالاتر از این اقیانوس خروشان، این امام خمینی بود که توانست چنین عظمتی را به وجود آورد. ایجاد تحول در یک ملت به عنوان انسانهایی فداکار، مقاوم و شجاع، جز با دست توانای عالمی ربّانی، فقیهی وارسته و فرزانه و عارفی سیاستمدار که با تزکیه درون، عبادت، ذکر و دعا، روح وارسته خویش را به عالم قدس و ملکوت متصل ساخته و به منبع قدرت لایزال الهی متکی گردیده، امکانپذیر نبود.
مقام معظم رهبری اینگونه گوهرافشانی نمودهاند: «شخصیت امام تا حد بسیار زیادی به اهمیت و عظمت آرمانهای او مربوط میشد. همت بلند و ایمان و توکل و خستگیناپذیری و استعدادهای فراوان و تواناییهای اعجابانگیزی که در وجود این مرد بزرگ نهفته بود، به کار افتاد و در سمت هدفهای موردنظرش پیش میرفت و ناگهان همه میدیدند که آن هدفها محقق شدهاند. نقطه اساسی کار او این بود که در اراده الهی و تکلیف شرعی محو میشد. هیچ چیز برایش غیر از انجام تکلیف مطرح نبود. واقعاً او مصداق ایمان و عمل صالح بود. ایمانش به استحکام کوهها میمانست و عمل صالحش با خستگیناپذیری توأم بود. ما باید راه او را ادامه دهیم، آن چیزی که از امام برای ما قابل تقلید است، هدفهای او و حرکت به سوی آن هدفهاست.»۲۲
و در جای دیگر تصریح نمودهاند: «وقتی مردم به برکت راهنماییهای آن رهبر بزرگ، از گرایش و سرسپردگیهای مادی بیرون آمدند و به سمت خدا حرکت کردند و راه او را بر راه زندگی راحت ترجیح دادند، توانستند انقلاب را به پیروزی برسانند. عامل موفقیت رهبر عظیمالشأن ما این بود که توانست اقیانوس عظیمی را اینطور به حرکت درآورد و میلیونها انسان را خدایی کند و راه اسلام را راه زندگی قرار دهد و اسلامی را که همه قدرتهای دنیا علیه آن بسیج شده بودند، عزیز کند و معنویت و ارزشهای منزوی شده معنوی را دوباره احیا کند.»۲۳
امام خمینی از سلاله پاک رسول خدا«ص» بود که در بوستان قرآن و عترت چنان شکفت که عطر وجودش عالم را معطر ساخت. این شاگرد شایسته مکتب ائمه اطهار که به حق درس ایمان و اخلاص را در بالاترین حد فراگرفت، خود مربی عالیقدر جهانیان گردید. او که روح خدا بود، در کالبد بدون جان آدمیان، روح خدایی دمید. کلامش تبلور حقانیت اسلام بود و نگاهش بر قلبهای منجمد، گرمای ایمان میبخشید.(۲۴)
او که از دهههای قبل با بیان و بنان کارنامه سیاه و حرکتهای وقیحانه رژیم دستنشانده پهلوی اول را افشا مینمود، به هنگام روی کار آمدن پهلوی دوم (محمدرضاشاه پهلوی) که فساد، ابتذال، جنایت، خیانت و اختناق به اوج خود رسیده بود، باصلابت ویژه و عزمی راسخ و ارادهای مصمم، اما تنها و در تنگناهای فرساینده، به نبرد با نظام طاغوتی پرداخت و این تشکیلات استبدادی را غیرقانونی، وابسته به اجانب، دستنشانده ابرقدرتهای استعمارگر شرق و غرب و حامی رژیم سفّاک و تروریست صهیونیستی معرفی کرد و جامعه اسلامی را به مبارزهای جدی و خیزشی فراگیر علیه آن جرثومههای تباهی فراخواند تا آنکه تلاشهای مبارزاتی به گونهای همهجانبه و گسترده در ابعاد گوناگون، این رژیم سفاک را به هراس وادار کرد و ناگزیر نیروهای انقلابی اعم از روحانیان، دانشگاهیان، کارگران و بازاریان و سایر اقشار مبارز را دستگیر و راهی سیاهچالهای مخوف نمودند.
آنان گرچه در زندان، شکنجههای وحشیانه عوامل ساواک را تحمل کردند و برخی نیز به فیض شهادت نایل آمدند، ولی دست از مقاومت و پایداری برنداشتند و از رهنمودهای امام خمینی با جان و دل پیروی کردند. در واقع نیروهای مبارز به برکت تعالیم رهبر نهضت، از بصیرت و بینش سیاسی بالایی برخوردار گردیدند و باران بیداری ایشان را به صحنههای نبرد با اهریمنان مستبد کشانید و سرانجام به دنبال تظاهرات گسترده، اعتصابات وسیع توأم با فریادهای اللهاکبر، رژیم منحوس پهلوی در باتلاق منکرات خود فرو رفت. حرکت امام خمینی صرفاً صبغهای سیاسی نداشت، بلکه او به عنوان زعیم شیعیان، به لحاظ شرعی و اعتقادی احساس تکلیف کرد و در میدان عمل، رسالت عالم و مسئولیت فقیه و نقش نهاد مرجعیت را در سرنوشت جامعه اسلامی به اثبات رسانید.۲۵
همراهی عنایت الهی با اراده ملت
امتی مسلمان، یکپارچه و متحد و با قطع امید از همه قدرتهای بیگانه با تکیه به ایمان و باورهای مذهبی تحت رهبری شخصیتی وارسته، پرهیزگار و پارسا، تمام خطرها را به جان خرید و برای درهم کوبیدن بساط نظامی ظالم و فاسد مصمم گردید، چون انگیزههای مردم و رهبری صادقانه بود و هدفی مقدس داشتند. از نصرت الهی و تأییدات خداوند متعال برخوردار شدند و این نکته اصلی قرآنی است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرکُم وَیُثَبِّت أَقدامَکُم؛۲۶ ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر خدا را یاری کنید، او شما را امداد مینماید و قدمهایتان را استوار میسازد.»
امام خمینی در اینباره نکته ارزشمندی را یادآور گردیدهاند: «در قضیه پیروزی ملت بر رژیم منحط سابق، تصور این معنا که ملتی که هیچ چیز در دستش نیست [در حالی که] آن رژیم همه چیز دارد، چگونه پیروزی میشود، مشکل بود. لکن وقتی ملت بنا گذاشت که کاری بکند و در میدان وارد بشود، به آخر رسید و کاری کرد که ما نمیتوانیم درست حجمش را توجه کنیم و هر قدمی که ما و شما برداشتیم، خداوند به یک قدم دیگر ما را هدایت فرمود. چراغ را خود خدای تبارک و تعالی جلو گرفته و تاریکیها را روشن کرد و هیچ وقت نگذاشت ملت سست شود، این برای آن بود که ملت راهش را پیدا کرد و به صراط مستقیم رسید.»۲۷
امام عقیده دارد انقلاب اسلامی کاری الهی بود: «این کار بشری نبود، خدایی بود. بشر نمیتواند یک اجتماع را چنین به حرکت درآورد که با دست خالی یک سلطنت ۲۵۰۰ ساله را واژگون کند. چون خدای بزرگ پشتیبان این ملت بود کار به سامان رسید و انقلاب پیروز شد.»۲۸
«خداوند یک قدرتی به همه ما داد که بیاییم در خیابان و فریاد بزنیم این رژیم را نمیخواهیم. این قدرتی بود که خدا به شما داد و باید از خدا تشکر کنیم.»۲۹
«این پیروزی که برای ملت ما حاصل شد یک عنایت الهی بود، یک عنایت بزرگی که متحول کرد روحیه ملت را به روحیه اسلامی در صدر اسلام و این قدرت ایمان و اعتقاد به اسلام بود که این پیشرفت را نصیب ما کرد.»۳۰
مقام معظم رهبری نیز فرمودهاند: «برای انجام کارهای عظیم فقط باید به کمک و نصرت الهی و ایمان عامه مردم تکیه کرد. پول، سلاح مدرن و قدرت مادی و سیاسیکاری، تکیهگاه مطمئنی برای انجام کارها نیستند. خداوند متعال به رسول گرامی خود فرمود: …هُوَ الَّذی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنینَ۳۱ یعنی همین دو تکیهگاه، نصرت الهی و کمک مؤمنان تو را پیش برد، برای همین است که ما اعتقاد داریم وقتی قدرتهای مادی با حق سینه به سینه شوند، پوشالی و توخالی هستند.»۳۲
معظم له در جای دیگری میفرمایند: «چون ما برای اسلام کار میکنیم، خدای متعال هم نصرتش را بر ما نازل کرد، چون قلب آن رهبر عزیز منور به نور ایمان بود، خدا به او قدرت و قوتی بخشید تا بتواند بزرگترین کارهای روزگار را انجام دهد.»۳۳
آفاتی که این نعمت بزرگ را تهدید مینماید
انقلاب اسلامی در مسیر رسیدن به هدفهای عالی و مقدس خود، با آفتها و موانع زیادی مواجه میباشد. به طورکلی همان عواملی که موجب پیروزی این حرکت سترگ گردید، اگر به دلایلی تضعیف، تحریف و یا کمرنگ گردند، قطعاً این ستاره که بر بام ایران در حال پرتوافشانی است با مخاطرات و آسیبهای جدی روبهرو میشود. این روند نویدبخش و نورانی برای دشمنان داخلی و خارجی و ایادی استکبار و ارتجاع و نیز رژیم صهیونیستی قابل تحمل نیست و آنان با نیرنگهای مختلف، آن را آماج یورشهای خود قرار میدهند و فعالتر از قبل به مقابله با آن میپردازند. هدف شوم و شرارتبارشان این است که از صدور انقلاب و انتشار برکاتش در دیگر نقاط گیتی جلوگیری کنند و آن را از درون آسیبپذیر سازند.
آفاتی که تهدیدکننده انقلاب و نظام اسلامیاند عبارتند از:
۱٫ بیتوجهی به ارزشهای دینی و اخلاقی، آموزهها و رهنمودهای امام خمینی و مقام معظم رهبری.
۲٫ از بین بردن «امید» در میان آحاد مردم و ترویج افکار مأیوسانه در میان آنان
۳٫ خودخواهی، امیال نفسانی و غلبه نفس اماره بر دستاندرکاران نظام اسلامی
۴٫ رفاهزدگی، تکاثرطلبی، دنیاگرایی، اسراف و تبذیر و اتلاف سرمایههای عمومی
۵٫ رخنه افراد منحرف، فتنهگر و فرصتطلب به درون تشکیلات جمهوری اسلامی
۶٫ ایجاد تفرقه بین اقشار گوناگون و اختلافافکنی در میان مذاهب اسلامی
۷ـ عدم استفاده از ظرفیتهای فکری، معنوی و طبیعی برای توسعه همه جانبۀ کشور
۸ـ نفوذ اندیشهها و نقشههای اجانب در دستگاههای پژوهشی، آموزشی، تربیتی و فرهنگی
۹ـ بیتوجهی به حقوق مسلم مردم در تمامی عرصهها و به بوته فراموشی سپردن عدالت اجتماعی، آزادیهای برحق و مشروع قشرهای گوناگون.
۱۰ـ شکاف اقتصادی و مفاسد اجتماعی و فاصله گرفتن از اقشار محروم جامعه.
پینوشتها
۱٫ نحل، ۳۶٫
۲٫ نهجالبلاغه، فرازی از خطبه ۱۴۷٫
۳٫ باران بیداری، صص ۳۰۷-۳۰۶٫
۴٫ سبا، ۴۶٫
۵٫ انبیاء، ۱۰۵٫
۶٫ توبه، ۵۲٫
۷٫ آلعمران، ۱۶۰٫
۸٫ انسان و ایمان، شهید مطهری، صص ۲۸-۲۷٫
۹٫ در جستوجوی راه از کلام امام، دفتر ۲۲، ص ۲۶۰٫
۱۰٫ همان مأخذ، دفتر نهم، ص ۲۰۵٫
۱۱٫ رهنمودهای امام خمینی، ص ۱۹۴٫
۱۲٫ مصاحبه امام خمینی با مجله تایم، کیهان، ۱۵ دیماه ۱۳۵۸٫
۱۳٫ حدیث ولایت، ج اول، صص ۲۳۳-۲۳۲٫
۱۴٫ در جستوجوی راه از کلام امام، دفتر نهم، ص ۱۹۱٫
۱۵٫ همان مأخذ، دفتر چهارم، ص ۴۲٫
۱۶٫ منبع قبل، صص ۳۶-۳۲٫
۱۷٫ بنگرید به حدیث ولایت، ج دوم، صص ۶۹-۶۸٫
۱۸٫ نک: بحارالانوار، ج ۴۴، صص ۳۲۹ و ۳۸۲٫
۱۹٫ برگرفتهای از بیانات مقام معظم رهبری، حدیث ولایت، ج ۲، ص ۶٫
۲۰٫ در جستوجوی راه از کلام امام، دفتر نهم، صص ۱۸۲، ۱۸۴، ۱۸۶ و ۱۹۰٫
۲۱٫ حدیث ولایت، ج اول، ص ۷٫
۲۲٫ همان مأخذ، ص ۵٫
۲۳٫ مأخذ قبل، صص ۱۴۹-۱۴۸٫
۲۴٫ فرازهای فروزان، صص ۱۵-۱۴٫
۲۵٫ نگرشی بر بعد معنوی انقلاب، محمدتقی رهبر، صص ۲۵-۲۴٫
۲۶٫ محمد، ۷٫
۲۷٫ در جستوجوی راه از کلام امام، ج ۹، ص ۲۱۵٫
۲۸٫ همان مأخذ، ص ۱۸۰٫
۲۹٫ منبع پیشین، ص ۱۸۷٫
۳۰٫ همان مدرک، ص ۱۹۳٫
۳۱٫ انفال، ۶۳٫
۳۲٫ حدیث ولایت، ج اول، صص ۱۶۶-۱۶۵٫
۳۳٫ همان مأخذ، صص ۲۳۳-۲۳۲٫
سوتیترها:
۱٫
آن عامل نیرومندی که دلهای مردم را به این نهضت و رهبری آن متصل ساخت و آن نیروی عظیمی که امت مسلمان را همچون اقیانوسی مواج در تمام مراحل انقلاب اسلامی در برابر چشم جهانیان قرار داد همین ایمان و اعتقاد آنان به خداوند، قرآن و اسلام بود
۲٫
برعکس انقلابها و جنبشهایی که نیروی محرکهای به نام مذهب ندارند و براساس اهدافی چون حاکمیت نژادی، سلطه سیاسی و نظامی حرکت میکنند، انقلاب اسلامی قیامی برای خدا، کسب رضایت حق تعالی، ادای تکلیف، و قطع ایادی متجاوز به حریم اسلام و مسلمین بود