گامهای موفقیت در زندگی مشترک/ گام هشتم

تاکنون هفت گام از گامهای زندگی مشترک را با هم پیمودهایم. گامهایی که در شمارههای گذشته تقدیم شما شد، در حوزهی شناختهای لازم در زندگی مشترک بود. از این شماره، به سراغ گامهایی خواهیم رفت که در حوزهی بایدهای لازم در زندگی مشترک میباشد. اولین گام در این حوزه به موضوع مهم «خوشاخلاقی» اختصاص دارد. قبل از هر چیز، تذکر این نکته را لازم میدانیم که ما در این گام، توقفی نسبتاً طولانی خواهیم داشت. دلیل این توقف طولانی، اهمیت ویژه این گام و نقش آن در ابعاد مختلف زندگی است. در تمام گامها، مطالعه پاورقیها لازم است؛ امّا در این گام، اهمیت ویژهای یافته است. از همین رو، حتماً مطالب متن را به همراه پاورقیها مطالعه کنید.
همهی گلها به گل لبخند تو غبطه میخورند؛ زیرا غنچهی لبخند تو وقتی وا میشود، دلهای گرفته را وا میکند. خوشخُلقی، سرمایه بیهزینهای است که با بودنش زندگی، آرام و گوارا۱ و در نبودش زندگی، پُر از تنش و تلخی است.۲ احساس رضایت از زندگی، وابستگی بسیاری به خوشاخلاقی زن و شوهر دارد.۳ با وجود اخلاق خوش، اُنس زن و شوهر، هر روز بیش از پیش خواهد بود.۴ یکی از نشانههای خانوادهای که مورد عنایت خاص خداوند قرار گرفته، همین خوشاخلاقی است.۵
دربارهی قدر و قیمت خوشاخلاقی، همین بس که ملاک سنجشِ ایمان است. اگر میخواهید بدانید که چه اندازه در مسیر آفرینش خویش پیش رفته، به هدف خلقت نزدیک شدهاید، باید سنگ محکی داشته باشید. یکی از اصلیترین ملاکها برای ارزیابی کمال و نقص ایمان، خوشاخلاقی است.۶ مؤمن، ملایم است و البته اولین عرصه بروز ملایمت و خوشاخلاقی او نیز محیط خانه است.۷ اگر به نامه عمل مؤمن نگاه کنید، اولین چیزی که مشاهده خواهید کرد، خوشاخلاقی اوست.۸
به قدری این صفت در دینداری انسان نقش مؤثری دارد که آن را نصف دین برشمردهاند.۹ انسان خوشاخلاق در ارج و مرتبت، مانند کسی است که روزها را روزه بدارد و شبها را به عبادت بگذراند.۱۰ کسی که با عوامل خلاف میل خود مبارزه کرده، اجازه نمیدهد این عوامل او را عصبانی کنند، مانند کسی است که شمشیر به دست گرفته و روز و شب با دشمنان خدا میجنگد؛۱۱ اما وای بر بداخلاق که خود را از خیر دنیا و آخرت محروم کرده است!۱۲
خدایا! میخواهم اعتراف کنم تا امروز هر وقت خواستم ایمانم را وزن کنم، آب به خوبیهایم بستم تا سنگین شود و بدیهایم را ندیدم تا نخواهم روی کفهی دیگر بگذارم. اگر هم دیدم، گذاشتم رو به روی آفتاب خوشگمانی که به خودم داشتم تا خوب بخشکد و وزنش کم شود. برای همین است که هر وقت ایمانم را وزن کردم، از خودم راضی بودم. تا همین امروز، من بداخلاقی را بد نمیدیدم که بخواهم آن را در کفهی بدیها بگذارم، خوشاخلاقی را هم چندان بزرگ نمیدیدم که نبودنش روی کفهی خوبیها، بخواهد نقصی در ایمانم ایجاد کند؛ اما امروز فهمیدم میشود نمازخوان بود؛ اما به جرم بداخلاقی جهنمی شد. حالا که ترازوی اعمالم را میبینم، وحشت وجودم را فرا میگیرد.
زندگی در صورتی میتواند روی موفقیت را ببیند که عاقلانه مدیریت شود. مدیریت عاقلانه، نیازمند مدیر عاقل است. اگر میخواهیم میزان عقل خود را محک بزنیم، باز هم یکی از معیارهای اصلی، خوشاخلاقی است.۱۳
اگر خوشاخلاقی، محک بهرهی ما از عقل باشد، چهقدر حساب و کتابهایمان به هم میریزد! بهرهی انسانها از پاداش الهی هم به اندازهی عقل آنهاست.۱۴ حالا باید فهمید چرا بداخلاقها، از عباداتشان سودی نمیبرند. با این حساب، از امروز من باید به میزانی که بداخلاقی میکنم، احساس کنم که از عقلم کم شده است. اگر این احساس را نداشته باشم، شاید دوباره باید عقل را معنا کنم.
خوشاخلاقی، از جنس اخلاق بهشتیان است که با وجود آن، زندگی بدون مبالغه، بوی بهشت میگیرد. از آن سو، بداخلاقی از جنس اخلاق جهنّمیان است که با آن، زندگی پُر از آتش اختلاف میشود. شاید از همین روست که خوشاخلاق را بهشتی و بداخلاق را جهنمی گفتهاند.۱۵
اگر من و تو خوشاخلاق باشیم، خانهمان میشود بهشت. هیچیک از بهشتیان، از بهشت خسته نمیشود. این که خانه ما را خسته میکند، از آن روست که با اخلاق من و تو، خانهمان شده جهنم. جهنمیها، لحظهشماری میکنند برای فرار از جهنم.
خوشاخلاقی، فقط زندگی دنیایی ما را سامان نمیدهد؛ بلکه موجب آمرزش گناهان و ورود به بهشت است.۱۶ در روز قیامت، نزدیکترین انسانها به رسول خدا کسی است که از دیگران خوشاخلاقتر بوده و برای خانوادهاش بهترین باشد.۱۷ در آن روز خداوند از عذاب انسان خوشاخلاق میگذرد.۱۸
چرا فکر میکنیم آبادی خانه به قشنگی در و دیوار و فراهم بودن امکانات مادی آن است؟ خانه با زیبایی اخلاق اهالی آن آباد میشود.۱۹ شما خانهای را در بهترین نقطهی شهر تصور کنید که خیلی بزرگ و زیباست و همهی امکانات رفاهی هم در آن قرار دارد. سفرهای که در این خانه پهن میشود، پُر از غذاهای رنگارنگ است؛ ولی افراد آن با هم مهربان و خوشاخلاق نیستند. با بهانه پیش پا افتادهای با هم دعوا میکنند و سگرمههای اعضای خانه، همیشه در هم است. کوچکترین حرکت خلاف میلی در این خانه منجر به داد و فریاد میشود. آیا زیبایی، بزرگی و امکانات این خانه میتواند محیط آن را برای اهالیاش قابل تحمل کند؟ حالا خانهای را در پایین شهر تصور کنید که خیلی کوچک است و دارای کمترین امکانات است. سفره این خانه بسیار ساده و گاهی هم تنها عضو سفره، نان خالی است؛ اما اهالی این خانه با هم مهربان و خوشاخلاق هستند. نگاه اعضای این خانه به یکدیگر همیشه پر از محبت بوده، دعوا و عصبانیت در فرهنگ زندگیشان بیمعناست. آیا تنگنای اقتصادی میتواند احساس خوش با هم بودن را از این خانه بگیرد؟ در چنین خانهای اگر اختلافی رُخ دهد و کینهای ایجاد شود، به راحتی با همین اخلاق خوش از بین میرود.۲۰
خدای مهربان من!
میدانم که خانواده در نزد تو محبوبترین بنیانی است که زیر سقف کبود آسمانت بنا شده و میدانم که بهترینها پیش تو، بهترینها برای خانواده هستند.
معبود بیهمتا!
خانههای ما اگر چه روی زمین است؛ اما پنجرهی تک تک خانههای زمینی را میتوان رو به آسمان لطف تو باز کرد.
ای نگاه لطفت بهانهی زندگی من!
میخواهم میان خانهام تا آسمان راهی را با رمز مهربانی باز کنم. کمکم کن که مهربانترین باشم برای خانوادهام، تا بهترین باشم در نزد تو. آمین!
ما سخت در اشتباهیم که فکر میکنیم احساس خوشبختی را میتوان با پول و مادیات به همسر منتقل کرد. بهترین راه انتقال این احساس به همسر، «خوشاخلاقی» است. پس کسانی که ثروت آنچنانی ندارند تا با آن برای همسرشان امکانات رفاهی فراهم کنند، ناراحت نباشند. اخلاق خوش، خود ثروت بزرگی است.۲۱ البته خداوند رزق کسانی را که اخلاق خوشی دارند، فزونی میبخشد۲۲ و روزی را بر بداخلاقان، تنگ میکند.۲۳
– این که میگویند از این جا رانده و از آن جا مانده، منم که شب و روز دویدم تا تو احساس کنی خوشبختترینی؛ اما حالا که دنیا را به پایت ریختهام، از بدبختی حرف میزنی و در فراق خوشبختی مینالی. من فکر میکردم وقتی روی سرت پول بریزم، مثل آن است که باران خوشبختی بر تو ببارد. روی سرت پول ریختم؛ اما خبری از حس خوشبختی نشد.
– من بارها به تو گفتم که نمیخواهم شب و روزت را وقف مادیات کنی، گوش ندادی. گفتم: روی گشاده و زبان نرم و لب خندانت برای من از کیسه کیسه سیم و زر بیشتر میارزد، به خرجت نرفت. گفتم: نان خالی و اخلاق خوش بیشتر به دل آدم مینشیند تا سفرهی پُر زرق همراه با برق و اخلاقِ بد، اما باور نکردی.
– حالا چه کار کنم؟
– خانهمان را بهشت کن و مرا از جهنم اخلاق بدت نجات بده.
اگر میخواهیم همسرمان را رفیق راه خود کنیم، باید پیش از آن با اخلاق خوش همراه شویم. بدون اخلاقِ خوش، که بهترین همراه است۲۴ نمیتوان دیگران را با خود همراه کرد؛ چرا که خانواده از آدم بداخلاق بیزار و فراری است۲۵ و حاضر نیستند با او رابطهی دوستانه برقرار کنند.۲۶ دوستان انسان بداخلاق هم به دشمنان او تبدیل میشوند.۲۷ این فقط اطرافیان انسان بداخلاق نیستند که از او فراریاند؛ بلکه خود او هم از خودش در تنگنا بوده۲۸ زندگیاش همیشه در حزن و اندوه است.۲۹
خدا هم رابطه خوبی با انسان بداخلاق ندارد. عبادتهای انسان بداخلاق هر اندازه هم که فراوان باشد، مورد رضای خداوند نخواهد بود.۳۰

نشانههای اخلاق خوش
خوشاخلاقی سه نشانهی مهم دارد؛۳۱ اولین نشانه در «رفتار» است. انسان خوشاخلاق با دیگران متواضعانه برخورد میکند. دومین نشانه در «گفتار» است. خوشاخلاق به هنگام سخن گفتن، لحن کلام و واژهها را به گونهای انتخاب میکند که سخن گفتناش برای دیگران گوارا باشد؛ نه این که با نیش و کنایه سخن بگوید یا این که در کلاماش از واژههای زشت استفاده کند. باز بودن چهره و «خوشرویی» در هنگام مواجهه با دیگران، سومین نشانه خوشاخلاقی است. حرکات چهره از نظر روانی تأثیر قابل توجهی روی انسان میگذارد. چهره زیبا اما عبوس و گرفته، چندان جذابیتی ندارد؛ اما چهره باز و گشاده هر چند که از زیبایی بهره چندانی نداشته باشد، برای همسر آرامشبخش و جذاب بوده،۳۲ موجب جلب محبت است؛۳۳ زیرا خوشاخلاقی، زیبایی بینظیری دارد و بداخلاقی، بسیار زشت و زننده است.۳۴ چهقدر خوب است که چهرهمان در هنگام مواجهه با همسر و فرزندان، مهمانی به نام لبخند داشته باشد۳۵ تا برای دل خانواده ارمغانی به نام آرامش داشته باشیم.۳۶
خلاصه، ملایم و نرمخو و آسانگیر باشیم تا اهلخانه از برخورد با ما همیشه خوشحال باشند. چنین حالتی نشانهی «توحید» است. خشن و تندخو و بداخلاق نباشیم تا دیگران از ما فراری نباشند که چنین حالتی از نشانههای «کفر» است.۳۷

چگونه با عصبانیت، مبارزه کنیم؟
چرا ما نمیتوانیم از مسائلی که خلاف میلمان است، به راحتی بگذریم؟ چرا با کوچکترین اتفاقی که انتظارش را نداریم، از جا کنده میشویم و زمین و زمان را به هم میدوزیم؟
گاهی اوقات یک اختلاف بزرگ از شوری یک غذا شروع میشود. غذا شور شده، مرد عصبانی میشود، زن ناراحت میشود و بذر اختلاف کاشته میشود.
گاهی اختلاف از ریختن یک پارچ آب شروع میشود. مهمان سر سفره نشسته، خانم میخواهد دیس برنج را در وسط سفره جای دهد، پارچ آب واژگون میشود، مرد عصبانی میشود و بذر اختلاف کاشته میشود.
گاهی اختلاف از یک بدقولی شروع میشود. مرد قول داده عصر بیرون میرویم، عصر میشود، حالش را ندارد که به بیرون برود، زن عصبانی میشود و بذر اختلاف کاشته میشود.
گاهی اختلاف، … .
چه قدر خوب بود که میتوانستیم در برابر مسائلی که در زندگی اتفاق میافتد و مطابق میل ما نیست، به راحتی مقاومت کنیم و کنترل خود را از دست ندهیم. برای تسلط یافتن بر اعصاب خویش، به نکات اساسی زیر توجه کنیم:
۱٫ نگاه معنوی به بردباری و فرو خوردن خشم
یادمان باشد که یکی از اولین گامهای موفقیت در زندگی مشترک، مشخص کردن هدف زندگی است. در آنجا گفتیم که اگر هدفمان در زندگی «خدا» باشد، از هر چیزی که ما را به خدا میرساند استقبال میکنیم. یکی از عوامل بسیار مؤثر برای رسیدن به هدف آفرینش، بردباری و فرو خوردن خشم است.۳۸ با این نگاه، ایجاد زمینهی خشم برای انسان فرصتی برای رشد و حتی نشانهی محبت خدا به ماست که چنین فرصت رشدی را برای ما فراهم کرده است.۳۹ چقدر انگیزهبخش است اگر بدانیم خداوند کسانی را که خشم خود را فرو میخورند دوست دارد.۴۰ اگر فراموش نکنیم تا چه اندازه ما با کارهای زشتمان خداوند را به خشم آوردهایم؛ ولی او حلم ورزیده و ما را بخشیده است، انگیزهی بیشتری برای مبارزه با خشم مییابیم.۴۱
پیش از این، تأکید کردیم که در مسیر یک زندگی موفق، تا چه اندازه نیازمند چشیدن طعم معنویت هستیم. خداوند به سبب فرو خوردن خشم، ایمانی به انسان عطا میکند که طعم آن را در کام دل احساس خواهد کرد.۴۲ درست است که مبارزه با خشم به ویژه در ابتدا کار آسانی نیست؛ اما اگر بدانیم خداوند در برابر آن اجر شهید را به انسان میدهد، دیگر به راحتی از کنار این پاداش نخواهیم گذشت.۴۳
کاش میفهمیدم میزان پاداشی که تو برای اعمالم تعیین میکنی، نشانهای میان تو و بندگان توست، برای آن که بدانند برای رسیدن به تو چه کار باید کرد؟ اگر این را میفهمیدم، این اندازه اختیار تدبیرم را به دست میلم نمیدادم. تدبیر که به دست میلم افتاد، هر چه را دوست داشت، شنید و هر سخنی را که نمیخواست، نشنید. مرا ببخش! گاهی هم فکر کردم تو هم مثل ما اهل مبالغهای که این قدر برای برخی از اعمالی که من اهلش نبودم، پاداش گذاشتهای. اما حالا که میبینم اهل و عیالم از من خستهاند و خودم هم از خودم فراریام و وقتی میبینم تو هم دوستم نداری، تازه میفهمم که شنیدنهای گزینشی، چه بلایی بر سرم آورده. فاصلهام از تو به اندازهی دلهایی که با تیغ اخلاقم آزرده شدهاند، افزایش یافته. خُلق تنگم از یک سو و دوریام از تو از سویی، زندگی را برایم کرده قفس. دیگر تدبیر زندگی را از دست میلم گرفتهام تا از پشت میلههای این قفس تنگ، رها شوم. کمکم کن که بی تو، توانی ندارم.

پینوشتها
۱٫ امام صادق فرمود: «زندگیای گواراتر از اخلاق خوش نیست» (الکافی، ج۸، ص۲۴۴).
۲ـ امیر مؤمنان علی فرمود: «انسان بداخلاق بسیار خطا میکند و زندگیاش تلخ میشود» (عیون الحکم و المواعظ، ص۵۰).
۳ـ امیر مؤمنان علی فرمود: «راضیترین مردمان کسی است که اخلاقش خرسندکننده باشد» (همان، ص۱۲۰).
۴ـ رسول خدا فرمود: «حُسنِ خلق، رشتهی دوستی را استوار میکند» (تحف العقول، ص۴۵). امیرمؤمنان علی نیز فرمود: «کسی که اخلاق خوشی داشته باشد، دوستدارانش افزایش مییابند و دلها با او اُنس و الفت میگیرند» (غررالحکم و درر الکلم، ص۶۶۳).
۵ـ رسول خدا فرمود: «آن گاه که خداوند خیر خانوادهای را بخواهد، سازگاری در زندگی و خوشاخلاقی را روزیِ آنان میکند» (بحارالأنوار، ج۶۸، ص۳۹۴).
۶ـ امام باقر فرمود: «کاملترینِ مؤمنان از نظر ایمان، خوشاخلاقترین آنهاست» ( الکافی، ج۲، ص۹۹).
۷ـ رسول خدا فرمود: «نیکوترینِ مردم از نظر ایمان خوشاخلاقترین آنها و مهربانترینشان نسبت به خانواده خویش است و من، مهربانترینِ شما نسبت به خانوادهام هستم» (وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۵۳).
۸ـ امیر مؤمنان علی فرمود: «سرلوحه کتاب مؤمن، خوشاخلاقی است» (تحف العقول، ص۲۰۰).
۹ـ رسول خدا فرمود: «خوشاخلاقی نیمی از دین است» ( الخصال، ج۱، ص۳۰).
۱۰ـ رسول خدا فرمود: «اجر انسان خوشاخلاق مانند کسی است که روز را روزه بدارد و شب را به عبادت بایستد» ( الکافی، ج۲، ص۱۰۰).
۱۱ـ امام صادق فرمود: «خداوند متعال به انسان خوشاخلاق پاداشی میدهد مانند پاداش کسی که شب و روز را در راه خدا میجنگد» (همان، ص۱۰۱).
۱۲ـ رسول خدا فرمود: «جبرئیل از جانب خداوند عالمیان بر من نازل شد و چنین پیغام آورد: «ای محمّد! بر تو باد خوشاخلاقی که بداخلاقی، خیر دنیا و آخرت را با خود میبَرَد». سپس فرمود: «آگاه باشید که شبیهترینِ شما به من کسی است که اخلاقش بیش از همه مانند من باشد» (الأمالی، صدوق، ص۲۷۰).
۱۳ـ امام صادق فرمود: «کاملترینِ مردم از نظر عقل خوشاخلاقترین آنهاست»( الکافی، ج۱، ص۲۳).
۱۴ـ ر.ک: الکافی، ج۱، ص۱۲٫
۱۵ـ امام رضا از قول پدران بزرگوارش از رسول خدا نقل کرده که فرمود: «بر شما باد اخلاقِ خوش که خوشاخلاق حتماً وارد بهشت میشود و بر شما باد که از بداخلاقی پرهیز کنید که بداخلاق حتماً وارد جهنم میشود» (عیون أخبار الرضا«ع»، ج۲، ص۳۱).
۱۶ـ امام صادق فرمود: «اخلاق نیکو گناهان را از بین میبرد؛ مانند خورشید که برف را آب میکند» ( الکافی، ج۲، ص۱۰۰).
۱۷ـ رسول خدا فرمود: «در روز قیامت نزدیکترین جایگاه را نسبت به من کسی از شما دارد که خوشاخلاقتر و برای خانوادهاش بهتر باشد» (عیون أخبار الرضا«ع»، ج۲، ص۳۸).
۱۸ـ امام موسی کاظم فرمود: «خداوند خلقت و اخلاق کسی را نیکو نمیکند؛ مگر از این که در روز قیامت گوشت او را خوراکِ آتش سازد، حیا میکند» (ثواب الأعمال، ص۱۸۱).
۱۹ـ امام صادق فرمود: «نیکی و خوشاخلاقی خانهها را آباد و عمرها را طولانی میکند» ( الکافی، ج۲، ص۱۰۰).
۲۰ـ از امام کاظم نقل شده که رسول خدا فرمود: «خوشرویی، موجب از بین رفتن کینههاست» (همان، ص۱۰۴).
۲۱ـ امیر مؤمنان علی فرمود: «شما نمیتوانید با اموالتان در زندگی مردم گشایش ایجاد کنید، پس با گشادهرویی و نیک برخورد کردن، این کار را انجام دهید که من از رسول خداشنیدم که فرمود: «شما نمیتوانید با اموالتان در زندگی مردم گشایش ایجاد کنید، پس با اخلاقتان این کار را انجام دهید» (وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۶۱).
۲۲ـ امام صادق فرمود: «خوشاخلاقی روزی را افزون میکند» (مشکاه الأنوار، ص۲۲۱).
۲۳ـ امیر مؤمنان علی فرمود: «هر که اخلاقش بد باشد، روزیاش تنگ میشود» (عیون الحکم و المواعظ، ص۴۳۱).
۲۴ـ امیر مؤمنان علی فرمود: «خوشاخلاقی، بهترین همراه است» (عیون اخبار الرضا«ع»، ج۱، ص۳۸).
۲۵ـ امیر مؤمنان علی فرمود: «کسی که بداخلاق است، خانوادهاش از او بیزار و دلتنگ میشوند» ( الکافی، ج۸، ص۲۳).
۲۶ـ امیر مؤمنان علی فرمود: «کسی که اخلاقش بد باشد، از پیدا کردن دوست و رفیق درمیماند» (غرر الحکم و درر الکلم، ص۶۶۷).
۲۷ـ امیر مؤمنان علی فرمود: «کسی که اخلاقش بد شد، همراهان و دوستانش به دشمنان او تبدیل میشوند» (همان، ص۶۳۷).
۲۸ـ امام صادق فرمود: «کسی که اخلاقش بد باشد، خودش را عذاب میدهد» ( الکافی، ج۲، ص۳۲۱).
۲۹ـ کسی از امیر مؤمنان علی پرسید: «اندوه چه کسی پایدارتر است؟»، امام فرمود: «کسی که از همه بداخلاقتر است» (جامع الأخبار، ص۱۰۷).
۳۰ـ به رسول خدا گفته شد: «فلان زن روزها را روزه میگیرد و شبها را به عبادت میگذرانَد؛ اما بداخلاق است و همسایگانش را با زبان آزار میدهد»، در جواب فرمود: «خیری در او نیست، او اهل آتش است» (بحار الأنوار، ج۶۸، ص۳۹۴).
۳۱ـ کسی از امام صادق پرسید: حد حُسن خُلق چیست؟ امام فرمود: «فروتنی کنی، سخنت را [برای دیگران] گوارا کنی و با برادرت به خوشرویی برخورد کنی» ( الکافی، ج۲، ص۱۰۳).
۳۲ـ امیر مؤمنان علی فرمود: «زیبایی مرد در بردباریِ اوست» (غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۳۶).
۳۳ـ امام صادق یا امام باقر فرمودند: «انجام کارهای نیک [در حق دیگران] و خوشرویی مایه جلب محبت است» ( الکافی، ج۲، ص۱۰۳).
۳۴ـ رسول خدا فرمود: «اگر حُسنِ خُلق، آفریدهای بود، معلوم میشد موجودی نیکوتر از آن نیست. اگر بداخلاقی آفریدهای بود، معلوم میشد که زشتتر از آن، موجودی نیست» (الزهد، ص۲۶).
۳۵ـ هنگامی که رسول خدا سخن میگفت، در حین سخن گفتن لبخند به لب داشت (بحار الأنوار، ج۱۶، ص۲۹۸).
۳۶ـ «هر کس که از خانواده امام به دیدار ایشان میرفت، احساس میکرد که آقا خیلی دوستش دارد. همه ما این احساس را داشتیم که امام بیشتر از همه به ما علاقه دارد… . من هنوز یادم نمیآید که به اتاق امام وارد شده باشم و ایشان لبخند نزده باشد» (برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج۱، ص۹، به نقل از یکی از نوههای امام در مصاحبه با روزنامه کیهان، ۱۲ تیرماه ۱۳۶۸). «امام سختشان بود که خانم در زمستان به مسافرت بروند و از روزی که خانم به مسافرت می‏رفتند، اخمهای امام در هم بود تا خانم برگردد. امام در موقع ورود خانم به منزل میخندیدند و این یکی از راههای ابراز علاقه امام به خانم بود» (همان، ص۶۷).
۳۷ـ رسول خدا فرمود: «مؤمن، ملایم و نرمخو و آسانگیر و دارای اخلاق نیکویی است؛ اما کافر، خشن و تندخو و دارای اخلاق بدی است» (وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۵۹).
۳۸ـ امام سجاد فرمود: «از محبوبترین راههایی که به سوی خداوند عزوجل میرود دو جرعه است: جرعه خشمی که با بردباری و جرعه مصیبتی که با شکیبایی فروخوری» ( الکافی، ج۲، ص۱۱۰).
۳۹ـ امام صادق فرمود: «خشم چه نیکو جرعهای برای کسی است که بر آن صبر کند که پاداش بزرگ در برابر بلای بزرگ است. خداوند هر گروهی را که دوست بدارد، مبتلایشان میکند» (همان، ص۱۰۹).
۴۰ـ امام صادق فرمود: «هیچ بندهای نیست که خشم خود را فرو میخورَد؛ مگر آنکه خداوند عزوجل در دنیا و آخرت عزت او را افزون میکند؛ چرا که خداوند عزوجل فرمود: «وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ؛ همانان که… خشم خود را فرو مى‏بَرَند و از مردم در مى‏گذرند، و خداوند، نیکوکاران را دوست دارد» (سوره آلعمران: ۳، آیهی۱۳۴). خداوند، این جایگاه را در عوضِ فرو خوردن خشم، عطا کرده است» (همان، ص۱۱۰).
۴۱ـ رسول خدا در سفارش خود به امیر مؤمنان علی فرمود: «ای علی! خشمگین مشو، هرگاه به خشم آمدی بنشین و درباره قدرتی که پروردگار بر بندگانش دارد و گذشتی که از آنها میکند، اندیشه کن. هر گاه به تو گفته شد: «از خدا بترس»، خشمت را به دور افکن و به گذشت و بردباری خویش، بازگرد» (بحار الأنوار، ج۷۴، ص۶۷).
۴۲ـ رسول خدا در سفارش خود به امیر مؤمنان علی فرمود: «ای علی! تو را به امری سفارش میکنم که باید آن را حفظ کنی. اگر آنچه را میگویم حفظ کنی، همیشه در خیر خواهی بود. هر کس خشم خود را فرو خورد در حالی که میتواند آن را ابراز کند، خداوند در پی آن، امنیت و ایمانی در دلش ایجاد خواهد کرد که طعم آن را احساس میکند»(مکارم الأخلاق، ص۴۳۳).
۴۳ـ رسول خدا فرمود: «کسی که خشم خود را فرو خورده بردباری میورزد، در حالی که میتواند آن را اِعمال کند، خداوند پاداش شهید را به او عطا میکند» (کتاب من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۵).

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *