شرایط تأثیرگذاری نماز بر قلب

نماز، عبادت قلبی

در بین روایاتی که در باره ادب قلب مطرح هستند، از بین همه عبادات، روی نماز تأکید شده است و همین امر نشانه بارزی است بر اینکه نماز نسبت به بقیه عبادات مزیت خاصی دارد و باید با حضور قلب انجام شود؛ لذا باید بیش از دیگر عبادات بر آن مراقبت و مواظبت داشته باشیم تا بتوانیم با انجام آن برای تأدیب قلب بهره بگیریم.

و اما چه نمازی انسان را مؤدب می‌کند؟ در نماز چند شرط لازم وجود دارند که اگر رعایت نشوند، تأثیری بر قلب نخواهند داشت. این شروط عبارتند از: «فراغت وقت»، «فراغت قلب» و «حضور قلب».

«فراغت وقت» شرط اول کارسازی نماز

اولین شرط برای تحقق یک نماز کارساز این است که مؤمن برای اقامه نماز «فراغت وقت» داشته باشد؛ یعنی در شبانه‌روز، وقت خاصی را فقط برای نماز قرار دهد و بر آن مواظبت داشته باشد.

انسان در بیست و چهار ساعت کارهای مختلفی دارد که برای هرکدام زمان مشخصی را در نظر می‌گیرد. به فراغت زمانی که برای نماز وارد شده، «اوقات صلاه» می‌ گویند. خدا وقت نماز را تعیین کرده است و ما باید از وقتی که برای نماز تعیین شده، مواظبت کنیم و در آن زمان، کار دیگری را انجام ندهیم.

«فراغت قلب» شرط دوم

شرط دوم «فراغت قلب» است. فراغت وقت، مقدمه فراغت قلب است. برای ایجاد فراغت قلب، انسان باید پرنده خیال خود را مهار کند تا از این شاخه به آن شاخه نپرد و قلب را به غیرنماز مشغول نکند.

این کار خیلی سخت است، به‌خصوص که شیطان وقتی ببیند بنده می‌خواهد به خالق خود توجه کند، به سوی او هجوم می‌آورد و خیالش را پرواز می‌دهد. اینجاست که اوهام باطله سراسر وجود نمازگزار را فرامی‌گیرد و تا پایان نماز ادامه پیدا می‌کند.

کسانی که دل‌هایشان هنوز مؤدب به آداب الهی نشده، بیشتر به این مشکل مبتلا هستند؛ ولی کسی که قلب مؤدبی دارد، نه تنها این گونه نیست بلکه دائم به دنبال این است که چه موقع وقت نماز فرا می‌رسد تا قلبش را از هر مشغله‌ای خالی کند و چند رکعت نماز بخواند! چنین شخصی هنگامی که وقت نماز می‌رسد، از همه چیز غافل و فقط مشغول نماز  می‌شود.

انسان در این مرحله برای ایجاد توجه قلبی باید به این نکته دقت داشته باشد که نماز مهم‌ترین عبادت و در حقیقت گفت‌وگوی بین عبد و رب است. اگر انسان بخواهد با مخلوق عاجزی مانند خود صحبت کند، حاضر نیست در حین حرف زدن رویش را از او برگرداند و مشغول کار دیگری شود. لذا اگر در هنگام نماز فکرش در جای دیگری مشغول باشد، معلوم می‌شود قلب مؤدب به آداب الهی ندارد و این رفتار، نشانه بی‌ادبی اوست.

نماز، تکلم عبد با رب است. هنگامی که با پروردگارت صحبت می‌کنی، باید تمام قلبت متوجه او باشد. اشتغالات قلب هنگام نماز، به معنای برگرداندن چهره دل از کسی است که در مقابلش ایستاده‌ایم و داریم با او حرف می‌زنیم. اگر انسان ذره‌ای اهمیت نماز و عظمت خدا را به قلبش بفهماند، موفق خواهد شد  پرنده خیالش را مهار کند و اجازه ندهد به‌راحتی از شاخه توجه به خدا به شاخه دیگری بپرد. همه اینها شرایطی هستند که اگر نباشند، نماز، نماز نخواهد شد و اثر نخواهد داشت.(۲)

«حضور قلب» شرط سوم

اما فراغت وقت و قلب، مقدماتی برای «حضور قلب» هستند و با حضور قلب است که انسان، به ادب قلب راه پیدا می‌کند.

جایگاه نماز در معارف اسلامی

«عبادت» که از آن به پرستش تعبیر می‌شود، به‌طورکلی به معنای «ثنا گفتن و ستایش کردن معبود» است. ما در عبادات مختلف، معمولاً خدا را به یک صفت یا یک اسم خاص ثنا می‌گوییم، ولی در نماز او را به جمیع اسماء و صفاتش مدح و ستایش می‌کنیم و اهمیت نماز نیز در همین جاست که حتی ذات خدا هم در نماز مطرح می‌شود.

حضور قلب، شرط تأثیرگذاری نماز بر انسان

حال آیا ثناگویی جمیع اسماء و صفات الهی بدون توجه و حضور قلب ارزشی دارد؟ نماز بدون حضور قلب تکلیف را ساقط می‌کند، ولی هیچ تأثیری در رشد معنوی و تأدیب قلب ندارد. اسقاط تکلیف، غیر از قبولی عمل است. کسی که نمازش را بدون حضور قلب می‌خواند، تکلیف از او ساقط می‌شود؛ یعنی مؤاخذه نمی‌شود که چرا نمازش را نخوانده است و به جهنم نمی‌رود، اما این نماز، دلش را مؤدب نمی‌کند.

حضور در روایات

از امام باقر«ع» و امام صادق«ع» روایت شده است: «به اندازه‌ای که در نماز حضور قلب داشته باشی می‌توانی از آن بهره‌گیری کنی.(۲) «اگر غلط خواندی یا دلت غافل بود و اقبال نداشت، آن نماز را می‌پیچند و به صورتت می‌زنند.»(۳)

امام صادق«ع» در روایت دیگری می‌فرماید: «من شخص مؤمنی از شما را دوست می‌دارم که وقتی می‌خواهد نماز واجب بخواند، با قلب خود به سوی خدا اقبال کند.(۴) «و دلش را به امور دنیوی مشغول نسازد. اینکه تمام توجه دل به خدا باشد و به هیچ ‌کدام از امور دنیایی توجه نکند به معنای همان فراغت قلب است. «کسی که با دل به سوی خدا برود، خدا هم با چهره‌اش به سوی او روی ‌می‌آورد. تو با چهره دل به خدا رو کن، خدا هم با چهره خود به تو رو می‌آورد؛ چون دل، آیینه خدانماست. «در اینجاست که مورد محبت خدا قرار گرفته و همین موجب می‌شود تا مؤمنین هم به او محبت بورزند.» (۵)

اقسام مختلف حضور قلب

اهل معرفت می‌گویند: حضور قلب در عبادت به طورکلی به دو دسته تقسیم می‌شود: «حضور قلب در عبادت»، «حضور قلب در معبود». حضور قلب در عبادت هم به «حضور قلب اجمالی» و «حضور قلب تفصیلی» تقسیم می‌شود.

حضور قلب اجمالی در عبادت

حضور قلب اجمالی یعنی اینکه بدانیم نماز، ثناگویی حق و ستایش معبود است. همین مقدار که بدانیم در حال ستایش کل‌الکمالی هستیم که منشأ همه کمالات است، ولی ما هنوز به هیچ ‌یک از کمالات او نرسیده‌ایم، حضور قلب اجمالی محقق شده است. این نوع از حضور قلب در  عبادت، به میزان معرفت اشخاص بستگی دارد و ذومراتب است.

استاد ما از استاد بزرگوارش(۶) نقل می‌کرد که ایشان در مقام تشبیه می‌فرمود:  «فرض کنید قصیده غرّایی را که سراسر مدح و ستایش کسی باشد به دست طفلی بدهند و به او بگویند برو و این قصیده را در مقابل این شخصیت باعظمت بخوان. طفل هیچ درکی از عظمت آن شخص ندارد و چیزی هم از قصیده دستگیرش نمی‌شود، ولی چون به او گفته‌اند که این قصیده در مدح یک شخصیت باعظمت است، نوعی درک اجمالی برایش پیدا شده و نگاهش نسبت به آن شخص تغییر می‌کند. فقط به آن طفل فهمانده‌اند که این شعر مدح آن شخص است؛ وگرنه طفل، نه آن انسان باعظمت را درک می‌کند و نه از این مدح‌ها چیزی می‌فهمد و فقط اجمالاً این را می‌داند که دارد آن شخص بزرگ را ستایش می‌کند. این حضور قلب اجمالی در عبادت است.

حضور قلب تفصیلی در عبادت

اما حضور قلب تفصیلی به این معناست که انسان أسماء و صفات حق را ادراک کند و به ستایش آنها بپردازد. این کار اولیای خاص خداست، ولی به آن معنا نیست که دیگران به طورکلی از این حضور قلب بی‌بهره‌اند. البته ممکن است دیگران هم بتوانند در بعضی از مراتب به بعضی از أسما و صفات حضور قلب پیدا کنند و تفصیلاً خدا را مدح و ستایش نمایند. در روایات هم آمده است که مرتبه نازله حضور قلب تفصیلی در عبادات این است که انسان، حداقل معنای الفاظی را که به زبان جاری می‌سازد، بفهمد و نسبت به آن حضور قلب داشته باشد. این پایین‌ترین مراتب حضور قلب تفصیلی است.

امام صادق«ع» می‌فرماید: «من صلی رکعتین یعلم مایقول فیهما انصرف و لیس بینه و بین‌الله ذنب إلا غفره له»؛(۷) اگر کسی دو رکعت نماز بخواند و بداند که در این دو رکعت چه دارد می‌گوید، نماز را تمام می‌کند در حالی که بین او و خدا گناهی نیست و خدا همه آنها را می‌آمرزد.(۸) چنین نمازی مکفّر است؛ یعنی موجب آمرزش گناهان می‌شود. حداقل حضور قلب این است که انسان بفهمد چه دارد می‌گوید.

حضور قلب در معبود

مرتبه‌ بالای حضور قلب این است که شخص نمازگزار به هنگام ثناگویی در نماز همه أسماء و صفات حق را سیر و شهود کند؛ مثل اینکه دارد تمام زیبایی‌های محبوبش را می‌بیند و ستایش می‌کند، چون نماز ستایش مجموع أسما و صفات الهی است.

پیغمبر اکرم«ص» در روایتی فرمود: «دختر من فاطمه، سید زن‌های عالمیان از اول تا آخر است. او پاره تن و نور چشم و میوه دل من است. او روح در کالبد من و فرشته‌ای به صورت انسان است.» تمام این مطالبی که می‌گوید مقدمه است تا اینکه اصل مطلب را بگوید: «هرگاه در محراب نماز می‌ایستد، نور او به فرشتگان آسمان‌ها روشنایی می‌بخشد و همان گونه که نور ستارگان می‌درخشد و اهل زمین را روشن می‌کند.»

تشبیه بسیار بزرگی است! نسبت ملکوتیان به زهرا«س» مثل نسبت مُلکیان است با ملکوتیان.

بعد حضرت می‌فرماید: «وقتی فاطمه این گونه برای ملائک و ملکوتیان نورافشانی می‌کند، خداوند به فرشتگانش می‌فرماید ای فرشتگان من! ببینید فاطمه پیش روی من ایستاده است و بندبند بدنش از خوف من می‌لرزد. او با دلش به سوی من رو آورده و مرا عبادت می‌کند. شما را گواه می‌گیرم که شیعیان او را از آتش جهنم ایمنی می‌بخشم.» (۹)

نماز او به‌قدری مؤدبانه است که باعث نجات دوستدارانش می‌شود. این جمله برای ما خیلی امیدبخش است.

 

پی‌نوشت‌ها

۱ـ ما اگر یک مقدار ارزش برای خدا قائل بودیم، این قدر در نماز مشغولیت قلبی نداشتیم. ما برای خدا آن قدر ارزش قائل نیستیم که با توجه کامل در مقابلش قرار بگیریم!

۲ـ‌ الکافی، ج ۳، ص ۳۶۳٫

۳ـ در اینجا بحث نافله مطرح نیست. معلوم می‌شود مصیبت‌ها بیشتر در نماز واجب است. امیرالمؤمنین فرمود: نماز مستحب که می‌خوانی، دلت را ادب کن! همه سر تا پای یک کرباسیم. نسبت به نماز فریضه دستخوش شیطان و اوهام هستیم؛ یعنی هیچ مصونیتی نسبت به واجب نداریم. باید مراعات این را داشته باشیم. مراقب باشیم، نگوییم که نمی‌شود؛ می‌شود، خوب هم می‌شود.

۴ـ‌ وسائل‌الشیعه، ج ۵، ص ۴۷۵٫

۵ـ‌ حضرت امام خمینی«ره» از مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی«ره» نقل می‌کردند…

۶ـ‌ وسائل‌الشیعه، ج ۵، صص ۴۷۶ـ۴۷۵٫

۷ـ برخی می‌گویند: منظور از این گناهان صغائر است.

۸ـ بحارلانوار، ج ۴۳، ص ۱۷۲٫

 

 

سوتیترها:

 

۱٫

در بین روایاتی که در باره ادب قلب مطرح هستند، از بین همه عبادات، روی نماز تأکید شده است و همین امر نشانه بارزی است بر اینکه نماز نسبت به بقیه عبادات مزیت خاصی دارد و باید با حضور قلب انجام شود؛ لذا باید بیش از دیگر عبادات بر آن مراقبت و مواظبت داشته باشیم تا بتوانیم با انجام آن برای تأدیب قلب بهره بگیریم.

 

 

۲٫

چه نمازی انسان را مؤدب می‌کند؟ در نماز چند شرط لازم وجود دارند که اگر رعایت نشوند، تأثیری بر قلب نخواهند داشت. این شروط عبارتند از: «فراغت وقت»، «فراغت قلب» و «حضور قلب».

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *