رویدادهای خشن نظامی معمولاً در یک نقطه بلوغ سیاسی و یا شرایط ویژه امنیتی روی میدهد تا با عبور از آن، مرحلهای جدید را بیافریند. جنگ، یک فرصتطلبی سیاسی با ابزارهای غیرسیاسی است تا هدفهای روشنی را محقق سازد و موازنه قوا را به نفع اقدامکننده برهم زند. در جنگهای کلاسیک، معیار سنجش توانمندیهای دو طرف و یا شاخصهای پیروزی و شکست با جنگهای نسل چهارم و نامتقارن متفاوت است و برتریهای ابزاری و ادوات جنگی در جنگهای جدید تعیینکننده نتیجه جنگ نیست، بهویژه اینکه در جنگهای نسل جدید، به جز تسلیحات نظامی، ابزارهای رسانهای و فضای مجازی و کارکردهای آن نیز مطرح هستند که افکارعمومی و واکنشهای آن را در قبال رویدادهای جنگی و حتی سقف رفتاری جنگ و یا طول جنگ تعیینکننده و مؤثر میسازد.
از نگاه «کلوزویتس» استراتژیست مشهور آلمانی، «جنگ، استمرار سیاستورزی با ابزارهای دیگر است و هدف سیاسی، هدف اساسی جنگ است». این بدان معناست که جنگ برای اهداف روشن سیاسی شکل میگیرد و هدفهای نظامی، پایهای برای متجلی کردن دستاورد و اهداف سیاسی خواهند بود.(۱) بر همین اساس رژیم صهیونیستی جنگهای متعددی به اعراب به ویژه فلسطینیان تحمیل کرد تا به اهداف سیاسی خود دست یابد، هر چند این رژیم در بیشتر این جنگها به اهداف سیاسی خود دست مییافت، اما این آرزوی دیرینه و رؤیای شکستناپذیری آن چندان دوام نیافت و اولین شکست تلخ و خفتبار خود را از مقاومت اسلامی لبنان (حزبالله) در تابستان ۲۰۰۶ میلادی تجربه کرد، اما اولین شکست تلخ این رژیم از مقاومت فلسطین در اوایل سال ۲۰۰۹ میلادی اتفاق افتاد.
این رژیم پس از ماهها محاصره طولانی نوار غزه و بستن تمامی گذرهای این منطقه بر روی ساکنان این منطقه که جمعیتی بیش از یک و نیم میلیون نفر میباشند، نتوانست این مردم را از پای درآورد، این در حالی بود که فلسطینیان بهرغم تحمل بحران اقتصادی غزه که با مرگ خاموش دست و پنجه نرم میکردند هیچگاه از مقاومت دست برنداشتند. از اینرو رژیم صهیونیستی پس از ناکامی در شکست دادن دولت قانونی حماس تلاش کرد تا از فلسطینیان انتقام بگیرد و به مجازات دستهجمعی آنها در نوار غزه دست بزنند. بر این اساس در هفتم دی ماه ۱۳۸۷ مرحله اول عملیات سنگین نظامی علیه منطقه بسته غزه را آغاز کرد تا با در هم شکستن مقاومت اسلامی مردم منطقه و حذف مقاومت از معادله فلسطینی ـ اسرائیلی، راه مذاکرات را برای تأسیس دو دولت در یک سرزمین باز کند و عملاً با حذف کشور فلسطین صرفاً یک دولت مسلمان ـ مسیحی در بخشی از سرزمین تحت حاکمیت اسرائیل شکل بگیرد.
شواهد و قرائن حاکی از این بود که رژیم صهیونیستی باور کرده بود و این باور را به شهروندان یهودی خود نیز باورانده بود که طی یک دوره کوتاه ۷ تا ۱۰ روزه جریان مقاومت را از میان برمیدارد و یا آنکه آن را تا آنجا تضعیف میکند که توانایی مخالفت با طرحهای اسرائیلی ـ آمریکایی نداشته باشد.(۲)
برای بهتر روشن شدن موضوع ضروری است به شرایط سیاسی ـ امنیتی منطقه، اهداف و سناریو و تاکتیکهای ارتش صهیونیستی در جنگ اشاره شود.
الف) شرایط سیاسی ـ امنیتی منطقه
جنگ ۲۲ روزه غزه که رژیم صهیونیستی از آن به عنوان «سرب گداخته» یاد میکرد در حالی آغاز شد که یک اجماع غربی ـ اسرائیلی و تعدادی از کشورهای عربی را بر اهداف جنگ علیه حماس در کنار هم قرار داده بود. یک نیاز استراتژیک برای برونرفت از بنبستهای سیاسی و یا پاسخگویی به نیازهای امنیتی راهبردی و یا مقدمهسازی برای اجرای طرح خاورمیانهای آمریکا، اساس این پیوند بود.
رژیم صهیونیستی که از جنگ ۳۳ روزه ۲۰۰۶ با شکست خارج شده بود، برای جبران آسیب بر اقتدار و هیبت نظامی و یا توان بازدارندگی خود، باید دست به اقدامی موفق و اعتمادساز در سطح جامعه صهیونیستی میزد. در گزینههای موجود، امکان حمله اسرائیل به ایران وجود نداشت و غیر از فقدان تضمین برای کسب پیروزی، هزینه گسترده ناشی از وسعت جنگ، کشورهای مخالف غرب و نیز کشورهای عربی را درگیر میکرد و آغاز چنین جنگی، آسیبهای همهجانبه منطقهای را برای اسرائیل دربرداشت.
گزینه دوم، حمله مجدد به حزبالله بود که تأثیر نگرانکننده ناشی از تجربه ناموفق سال ۲۰۰۶ و احتمال شکستی جدید، تصمیمگیری نهایی را دشوار میساخت، بهویژه اینکه بنا به ارزیابی و گزارش دستگاههای امنیتی اسرائیل، قابلیتهای جنگی و نظامی حزبالله بسیار ارتقا یافته بود و میتوانست این رژیم را با ریسکهای خطرناکی روبهرو کند.
آخرین گزینه رژیم صهیونیستی حمله به غزه و حکومت حماس بود که با توجه به سطح توانمندیهایش در این منطقه، شانس بیشتری را برای کسب پیروزی احساس میکرد. کشورهای مرتجع عربی که از سیاستهای هشت ساله حکومت بوش در خاورمیانه آسیب دیده بودند، برای پاسخ به نیازهای گوناگون خود، نابودی حماس و مقاومت در غزه را امری حیاتی میدانستند.
رویکرد سازش این کشورها که از سال ۲۰۰۲ طرح مشترک عربی را برای صلح با اسرائیل ارائه کرده بودند، طی سالهای اخیر پررنگتر شده و همگرایی بیشتری را در تماسهای آشکار و پنهان با این رژیم نشان میدهد.
حذف حماس برای جایگزینی ابومازن و جریان حکومت خودگردان و اجرایی کردن طرح سازش با اسرائیل و پایان دادن به مسئله فلسطین از نگاه این کشورها فرصت بازیگری ایران را محدود میساخت و میتوانست بهتدریج موازنه قوای منطقهای را به نفع کشورهای یاد شده و به زیان جریان مقاومت منطقهای و ایران رقم بزند.
آمریکا نیز که پروژه خاورمیانهای او در هشت سال گذشته با موانع و چالشها و ناکامیهای جدی روبهرو و هزینههای سنگینی را بر آن کشور تحمیل شده بود، به دنبال رهیافت جدیدی برای رهائی از بنبست طرحهای منطقهای خود بود.
برای اجرای این تصمیم، ساز و کارهای ایجاد شده طی سالهای گذشته در همکاریهای اطلاعاتی (شرمالشیخ) و یا هماهنگیهای سیاسی و رسانهای و تعیین سناریوهای نظامی، سیاسی و تبلیغاتی فعالانه به کار گرفته شدند و هزینههای مالی آن به عهده عربستان، مدیریت اجرایی صحنه بیرونی به مصر، پشتیبانی و لجستیک جنگ به عهده امریکا و حمایتهای سیاسی و تبلیغاتی به اروپا واگذار شدند.(۳)
ب) اهداف جنگ
اگرچه مسئولین رژیم صهیونیستی تلاش کردند با تکیه بر تجربه جنگ ۳۳ روزه ۲۰۰۶ با حزبالله، اهداف جنگ را به روشنی ابراز نکنند تا در تنگنای تفسیرهای پیروزی در جنگ قرار نگیرند، ولی محورهای زیر از زبان مسئولان مختلف این رژیم بیان شدند:
۱ـ ضرورت دگرگونی در وضعیت امنیتی غزه و عدم تحمل حکومت حماس
۲ـ نابودی مقاومت و توقف اقدامات آن و بازگشت ابومازن به غزه
۳ـ امروز حماس، فردا حزبالله و…
۴ـ تضعیف حماس
۵ـ جلوگیری از شلیک موشک از غزه به سوی اسرائیل
۶ـ توقف و جلوگیری از امکان تسلیح مجدد حماس از طریق تونلهای مرز رفح
خانم لیونی ماهیت جنگ غزه را، جنگ ارزشهای تمدن غربی و پیشرفته با تروریستها معرفی کرد.(۴)
ج) سناریو و تاکتیکهای جنگ
رژیم صهیونیستی برای اهداف حداقلی و حداکثری خود، سناریوهای مختلفی را درنظر گرفته بود تا بتواند در قالب ابهام در هدفهای اعلام شده، به همه اهداف خود در این جنگ برسد. در یک سناریوی حداکثری، حکومت حماس باید ساقط و مقاومت بهشدت سرکوب و نیروهای محمد دحلان که در مصر و اردن در قالب طرح امنیتی ژنرال دیتون آموزش دیده بودند، به غزه وارد میشدند و ابومازن حاکمیت را در دست میگرفت. بدینمنظور از روش «جنگ پرشدت» و «غافلگیرانه» و «آتش گسترده بر اهداف شناسایی شده» استفاده میشد و حملات وسیع هوایی در روز اول جنگ و حتی چهار روز اول، این سناریو را تعقیب میکرد.
در سناریوی بعدی، با اجرای حملات گسترده هوایی، توپخانه و دریایی بر مناطق مسکونی و شهری و بر اهداف حکومتی و مقاومت در غزه (سیاست زمین سوخته)، امکان ایجاد شورش مردمی و اعتراض به مقاومت و حکومت حماس مدنظر بود تا بدینترتیب هدف ساقط کردن حکومت حماس فراهم شود.
در سناریوی سوم، پس از حملات گسترده هوایی و شدت آتش، به حملات زمینی نیز تکیه میشد تا دو سطح از اهداف برای کسب پیروزی را امکانپذیر کند.
در سطح اول، امکان اشغال مناطق شهری در شمال نوار غزه، شهر غزه و پیرامون آن و یا مناطق جنوبی در شرق خانیونس و یا مرز رفح و نوار فیلادلفی مدنظر بود تا ضمن وارد کردن ضربه به مقاومت و تضعیف آن، هدفهای سیاسی جنگ از طریق چانهزنی در مورد مناطق اشغال شده دنبال شود.
هدف ثانوی از اجرای این عملیات، ترور یا ربایش رهبران مقاومت و یا دستیابی به شالیط برای نیل به بخشی از اهداف جنگ و ثبت پیروزی و ایجاد شرایط برای چانهزنی در جهت کسب امتیازات سیاسی بود.
سطح دوم عملیات در سناریوی اخیر شدت بخشیدن به حملات هوایی و بهکارگیری سلاحهای ممنوعه و اجرای حملات زمینی و نفوذی برای تضعیف هر چه بیشتر مقاومت و فرسایش آن بود تا امکان تسلیمپذیری مقاومت را افزایش یابد و تصویری از موازنه وحشت (ویرانیسازی) به جای احیای توان بازدارندگی ثبت شود.(۵)
د) مراحل جنگ
ارتش اسرائیل عملیات نظامی خود را در سه مرحله عملیات هوایی، زمینی (الف) و عملیات دریائی (ب) طراحی کرد و مدت زمان عملیات هوایی را حداکثر چهار روز و مدت زمان هر مرحله از عملیات زمینی را حداکثر سه روز در نظر گرفت.
مرحله اول عملیات به گونهای طراحی شده بود که با بمباران حدود ۳۰۰ نقطه از غزه، مقاومت زمینگیر و عناصر آن به صیدهای قابل دسترسی تبدیل میشدند.
عملیات سنگین هوایی به جای چهار روز هفت روز به درازا کشید و بر اساس اطلاعاتی که خود اسرائیل منتشر کرد، ۶۰۰ نقطه از مراکز حساس منطقه کوچک غزه را زد، اما وقتی روز ۱۳ دی ماه فرا رسید، کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی دریافت که آسیب چندانی به مقاومت حماس وارد نشده است و شلیک موشکهای آن نه تنها ادامه دارد، بلکه هر روز به برد آنها افزوده میشود.(۶)
مراحل اصلی این جنگ عبارت بودند از:
۱ـ آغاز تهاجم و بمباران هوایی غزه
شنبه سیاه ۲۷ دسامبر رسید و در ساعت ۳۰/۱۱ صبح ۶۴ جنگنده به حریم هوایی غزه تعرض کردند. تنها در چند ساعت نخست تهاجم صهیونیستها ۱۰۰ تن بمب روی خانهها و تونلهای زیرزمینیای که غزه را به مصر متصل میکرد، ریخته شد. در هفت ساعت اول حمله ۲۳۰ فلسطینی به شهادت رسیدند و ۷۵۰ نفر مجروح شدند تا بزرگترین و طولانیترین مقاومت فلسطین رقم بخورد. مأموریت نخست پرندههای مرگ صهیونیستها بستن راههای ارتباطی غزه بود. این بزرگترین حمله اسرائیل به غزه از سال ۱۹۶۷ به این سو بود.
در شب چهارم جنگ، سازمان موساد، فهرست جدیدی شامل ۳۰۰ نقطه دیگر را به مقامات نظامی و سیاسی تلآویو ارائه کرد و از آنان خواست با حمله به این نقاط کار حماس را یکسره کنند. نیروی هوایی رژیم صهیونیستی مأموریت یافت تا نقاط جدید را بزند، ولی از آغاز مرحله جدید عملیات نظامی، حماس و جهاد اسلامی برگ جدیدی را رو کردند و آن افزودن بر برد و قدرت موشکها بود. اندکی بعد حماس نیز ۷۰۰ موشک را به سرزمینهای اشغالی فلسطین شلیک کرد. برای اولین بار موشکهای حماس شهرکهای تازهای چون اشکول و بئرالسبع را هدف قرار دادند و به چند پایگاه نظامی صهیونیستی خسارات جدی وارد کردند.
یکشنبه ۲۸ دسامبر، ۲۵ دستور تخریب اماکن عمومی صادر شد و هواپیماهای اسرائیلی یک مسجد و ایستگاه تلویزیونی حماس را هدف قرار دادند. دانشگاه غزه، مدارس، ساختمانهای وزارت امور خارجه و دارایی و همچنین دفتر نخستوزیری از دیگر نقاطی بودند که در مرحله بعد، هدف موشکهای اسرائیلی قرار گرفتند.
دوره عملیات هوایی تا روز شنبه ۱۴ دیماه استمرار یافت. اسرائیل به تکرار افتاد و ابتکار عمل جدیدی نداشت، در حالی که حماس با متنوع کردن شهرهای هدف و شلیک به نقاط کلیدی هر روز حرف جدیدی برای گفتن داشت.
۲ـ آغاز جنگ زمینی و دریایی
مرحله (الف) عملیات زمینی در شامگاه روز شنبه ۱۴ دیماه با یورش ۲۰هزار نیروی نظامی که هر کدام از یک جان پناه متحرک ــ تانک مرکاوا ــ برخوردار بودند و خط سنگین آتش بمبافکنها آنان را پشتیبانی میکرد، شروع شد. سران تلآویو پس از چند روز که به بینتیجه بودن حملات هوایی خود پی بردند، فرمان شروع حمله دریایی را صادر کردند. دو روز پس از آتشباری ناوچهها، ایهود باراک سراسیمه دستور ورود نیروهای زمینی را داد. بدین ترتیب جنگ هوایی در شامگاه روز شنبه جای خود را به جنگ زمینی داد و نیروی هوائی صرفاً به عنوان پشتیبان عملیات نیروی زمینی نقش جدیدی پیدا کرد. در روز چهارم ژانویه، مهمترین آزمون نیروی زمینی ارتش صهیونیستی رخ داد.
در عرصه جنگ زمینی رژیم صهیونیستی از شش محور ـ دو محور از کناره دریا، دو محور از مناطق بیتحانون و جبالیا، یک محور از حیالشجاعیه و یک محور از منطقه میانی «نتساریا» ـ وارد عمل شد. این نیروها به سمت عرض کوتاه ـ بین ۶ تا ۱۱ کیلومتر ـ هجوم بردند. تانکهای اسرائیلی نیز به امید نفوذ کوماندوها شهر غزه را به محاصره درآوردند، اما باز هم بر خلاف تصور دستگاه نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، مقاومت مبارزان حماس اجازه پیشروی بیشتر را به آنها نداد.
دو سه روز طول کشید تا فضای سنگین روانی عملیات زمینی فروکش کند. ژنرال ایهود باراک و ژنرال گابی اشکنازی وزیر جنگ و رئیس ستاد مشترک ارتش در روز دوشنبه در پاسخ به سئوالات پیدرپی اعضای ۲۲ نفره کابینه امنیتی اسرائیل که چرا عملیات زمینی سرد شده است گفتند که عملیات زمینی اسرائیل فقط تا زمانی که روی زمین صاف و بیمانع باشد، باشکوه و پرحرارت است، ولی زمانی که به «ساختمانها» و موانع نزدیک میشود، وضع دیگری پیدا میکند.(۷)
در دهمین روز جنگ، آمار تلفات ارتش صهیونیستی سیر صعودی به خود گرفت. گردانهای قسام در چند عملیات پیاپی حدود ۲۰ نظامی صهیونیست را به هلاکت رساندند. اسرائیل که کاملاً علائم باخت را حس میکرد، بعد از شنیدن گزارشهای ناامیدکننده فرماندهان زمینی، ناگهان به فکر پرتاب موشکهای حاوی فسفر سفید افتاد. تصمیمی که مصداق بارز توسل به جنایت جنگی بود. این بمب بدن قربانیان خود را بهنحو عجیبی میسوزاند. این مرحله نیز بیش از یک هفته به طول انجامید و بدون آنکه نتیجهای در برداشته باشد، به پایان رسید. شاید عدم دستیابی رژیم صهیونیستی به اهداف خود در جنگ غزه سبب گردید که با بمباران گسترده هوایی، دریایی و زمینی این منطقه و استفاده از سلاحهای کشتار جمعی ممنوعه از مردم مقاوم غزه انتقام بگیرد.
بیست و دومین روز جنگ خبرهای جبهه نبرد برای تلآویو بسیار ناامیدکننده بود. با وجود بمباران بیش از ۱۰۰ نقطه غزه، کوماندوهای این رژیم در کمین مبارزان حماس قرار گرفتند و نتوانستند به داخل شهر نفوذ کنند، جنگ وارد هفته چهارم شده بود، لذا چارهای نبود که در نشست کابینه ایهود اولمرت آتشبس یکجانبه را اعلام کند.(۸)
تصمیمی که یک بار دیگر خاطرات تلخ جنگ ۳۳ روزه مقابل حزبالله لبنان را در ذهن آنان زنده کرد. جلسه وزرای رژیم صهیونیستی زمانی رأی به توقف جنگ داد که اعتراضات و مخالفتها با تصمیم باراک و اولمرت از کشورهای جهان به خیابانهای تلآویو کشیده شد. درست همانند جنگ ۳۳ روزه که با هجوم شهروندان این رژیم به خیابانها، رسانهها و ارگانهای خبری این رژیم رسما زنگ دومین ناکامی ارتش صهیونیستی در مقابله با جبهه مقاومت را به صدا درآوردند.(۹)
هـ) شکست ارتش اسرائیل
در حالی که رژیم صهیونیستی نتوانست به هیچ یک از اهداف خود دست یابد و نوارغزه را که در برخی جاها عرض آن کمتر از شش کیلومتر است اشغال کند، سرانجام این جنگ پس از ۲۲ روز در تاریخ ۲۹/۱۰/۱۳۸۷ به پایان رسید. این در حالی بود که ارتش این رژیم در جنگ سوم اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۶۷ در جنگ با ارتشهای چهار کشور عربی مصر، اردن، سوریه و عراق توانسته بود در عرض شش روز سرزمینهای تحت اشغال خود را چهار برابر و حدود ۸۰ درصد تجهیزات نظامی این کشورهای منهدم کند و حدود هزار کشته و مفقود از ارتش مصر بگیرد.(۱۰)
در پی شکست رژیم صهیونیستی بعد از ۲۲ روز حمله به غزه، ارتش این رژیم در روز دوشنبه ۳۰/۱۰/۱۳۸۷ عقبنشینی خود را از این منطقه آغاز کرد. به گزارش خبرگزاریها به نقل از شبکه خبری الجزیره، نیروهای اشغالگر صهیونیست، عقبنشینی خود را از نوار غزه آغاز کردند و در نوار مرزی بین سرزمینهای اشغالی و غزه مستقر شدند. این اقدام در پی اعتراضات مردمی در جهان و ضربالاجل یک هفتهای جنبش مقاومت اسلامی فلسطین «حماس» و جهاد اسلامی فلسطین برای خروج نظامی اسرائیل از نوار غزه صورت گرفت.
در همین راستا روزنامه صهیونیستی جروزالمپست به نقل از مقامات صهیونیستی نوشت، اسرائیل تا پیش از مراسم تحلیف ریاست جمهوری جدید آمریکا تمام نیروهای خود را از غزه خارج خواهد کرد. این در حالی بود که اعلام آتشبس یکجانبه از سوی رژیم صهیونیستی به منزله شکست برای سران این رژیم و پیروزی برای حماس و مردم مظلوم فلسطین محسوب میشد.
رژیم صهیونیستی در اثر این شکست خفتبار در شرایطی بحرانی قرار گرفت، بهگونهای که همه شخصیتها، احزاب و مطبوعات رژیم صهیونیستی اعتراف کردند که هیچ نتیجهای از این جنگ ۲۲ روزه به دست نیامده، بلکه برعکس به قدرت و محبوبیت حماس افزوده شده است.
درخصوص تلفات صهیونیستها نیز شبکه خبری العالم اعلام کرد که در این تجاوز ۲۲ روزه ۲۵۶ صهیونیست به هلاکت رسیدند و بیش از ۱۳۲۷ نفر دیگر زخمی شدند.(۱۱) این در حالی است که رژیم صهیونیستی بهشدت اخبار رسانهها و منابع خبری را سانسور میکرد و تلویزیون رژیم صهیونیستی اعلام داشت که هیچ روزنامهنگار اسرائیلی یا خارجی نباید با مجروحان مصاحبه کند.
منابع خبری فلسطین تعداد کشتهها و زخمیهای صهیونیستها را بسیار بیش از آمار منتشر شده ارزیابی کردند و رئیس سازمان امنیت داخلی رژیم صهیونیستی اذعان کرد که اسرائیل در رسیدن به اهداف تعیین شده در تهاجم به غزه کاملاً شکست خورده است.
تحلیلگران و سیاستمداران رژیم صهیونیستی نیز تأکید کردند که جنگ غزه نتوانست حملات موشکی فلسطینیان به اسرائیل را متوقف کند. این تحلیلگران همچنین اذعان داشتند که آرزوهای عباس رئیس تشکیلات خودگردان و حسنیمبارک رئیسجمهور مصر از نابودی حماس تحقق نیافت.(۱۲)
همچنین مقامات بلندپایه نظامی رژیم صهیونیستی اظهار داشتند که قدرت مقاومت بار دیگر فزونی یافته است، زیرا این حمله، ضربه غیرقابل جبرانی برای حماس نبوده است. شهرکنشینان صهیونیست نیز معتقد بودند که اعلام آتشبس یکجانبه نشانه شکست اسرائیل است.
روزنامه «یدیعوت آحارونوت» نوشت: «اعلام آتشبس یکجانبه موجب قدرت گرفتن بیشتر جنبش حماس شد.»
روزنامه هاآرتس نیز نوشت: «جنگ غزه موجب رسمیت یافتن حماس توسط جامعه جهانی شد.»
شبکه خبری «مفکرهالاسلام»… به نقل از کارگران فلسطینی که در سرزمینهای اشغالی مشغول به کارند، اظهار داشت: «شهرکهای جنوبی از جمله اشدود، عسقلان، سدروت و مناطق اطراف به شهر ارواح تبدیل شدهاند.»
روزنامه صهیونیستی جروزالم پست نوشت: «تفاهمنامه آمریکا واشنگتن و تلآویو ریسمان نجات اسرائیل از باتلاق جنگ است.» به نوشته این روزنامه، «تزیپی لیونی» وزیرخارجه رژیم صهیونیستی از «کاندولیزا رایس» همتای آمریکایی خود به خاطر امضای سریع و بهموقع تفاهمنامه امنیتی تشکر کرد.
همچنین روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز نوشت: «به نظر میرسد که تئوری اسرائیل به نتیجه نرسیده و این مثل عبری در میان نظامیان اسرائیل شنیده میشود که: «رئیس باز هم شکست خورد.»
روزنامه گاردین هم نوشت: «این جنگ بر وجهه حماس افزود و رهبران آن میتوانند با افتخار سر خود را در خیابانهای غزه بالا بگیرند.»
شبکه تلویزیونی دویچهوله گزارش داد: «توان نظامی حماس در نوار غزه دست نخورده باقی مانده است.»(۱۳)
و) پیامدهای جنگ
اسرائیل شدیدترین حملات ممکن را با بهکارگیری آخرین توان نظامی و تسلیحاتی در جنگ غزه اجرا کرد. ارتش رژیم صهیونیستی در حالی از غزه عقبنشینی کرد که طبق برآوردهای اولیه بیش از دو میلیارد دلار به اقتصاد این منطقه خسارت وارد شد. بیش از ۶۰۰۰۰ نفر از ساکنان غزه بیخانمان و حدود ۵۰۰۰ خانه کاملاً ویران و با خاک یکسان شدند و ۱۸۰۰۰ منزل مسکونی دیگر نیز خسارت دیدند.
طبق آمار دفتر مرکزی آمار فلسطین در این جنگ حدود ۱۵۰۰ فلسطینی شهید و بیش از ۵۳۰۰ نفر دیگر مجروح شدند. مدیر برنامه سلامت روانی غزه نیز اعلام کرد که ۵۰ درصد کودکان غزه به دلیل حمله رژیم صهیونیستی به روان درمانی نیاز دارند. یک پزشک نروژی نیز اظهار داشت اسرائیل از نوعی سلاح جدید ناشناخته در غزه استفاده کرد.(۱۴)
مهمترین پیامدهای جنگ ۲۲ روزه عبارتند از:
ـ حملات اسرائیل حدود ۱۳۰۰ شهید و ۵۴۰۰ زخمی از مردم غزه گرفت و تمام مراکز حکومتی و هزاران منزل مسکونی و اماکن تجاری و کسب و کار ویران شدند.
ـ تلفات مستقیم مقاومت (تمام گروهها) حدود ۸۰ شهید و تعدادی زخمی است و آسیب به ساختارهای مقاومت و امکانات آن بسیار اندک بودند.
ـ برآوردهای تقریبی، تلفات اسرائیل را نیز حدود ۸۰ کشته و ۱۷۰ زخمی نشان میدهد. در خسارتهای دیگر، موشکهای مقاومت از شعاع ده کیلومتری به شعاع ۵۰ کیلومتری رسیدند و شهرها، شهرکها، پایگاههای نظامی ـ هوایی و مراکز تجمع نیروی نظامی و نیروهای زرهی آن را نیز دربرگرفتند.
ـ اسرائیل نتوانست به یک پیشروی مؤثر در مناطق حضور مقاومت دست یابد.
ـ مقاومت از طریق اجرای جنگ چریک شهری، از درگیری مستقیم در مناطق آزاد پرهیز کرد و با کشاندن نیروهای دشمن به حاشیه مناطق مسکونی، تلفات جدی از آنها گرفت که در این بین، تلفات اسرائیل در چالیا و غرب بیتلاهیا، چشمگیر بودند.
ـ بهرغم سانسور خبری و روشهای عملیات روانی برای تحریف، تشکیک و تردید و وارونه نشان دادن حقایق، واکنشهای جهانی بسیار گستردهای در سطوح رسمی و مردمی (افکارعمومی) علیه اسرائیل شکل گرفتند و شعارها و مطالبات مردم غزه، ضمن استمرار، ارتقا را نیز نشان داد و در یک مرحله، اعتراض عمومی به حمله به مراکز اسرائیلی و کشورهای مصر و عربستان کشیده شد و حمله به افراد صهیونیست و مراکز اسرائیل در برخی از کشورها آغاز شد.
ـ تلاش هدفمند دیپلماسی غربی و اسرائیلی برای برداشتن صفت تهدید اسرائیلی در سالهای متمادی، در جریان این جنگ به تهدید برجسته اسرائیلی برای منطقه و امنیت و صلح جهانی تبدیل شد.
ـ چهره اسرائیل به عنوان یک جنایتکار جنگی بروز کرد و نتوانست با به کارگیری گسترده قدرت، آتش و سلاحهای متنوع جنگی و ممنوعه، اقتدار و موازنه وحشت را ثبت کند.
ـ هزینههای دیپلماسی جنگ برای اسرائیل، غرب (آمریکا و اروپا) و کشورهای مرتجع بسیار بالا رفت.
ـ آسیبپذیری کشورهای مرتجع و همپیمان اسرائیل در جنگ بهشدت افزایش یافت و موجب تغییر و یا نرمش در مواضع آنان گردید.
ـ ادامه حیات طرحهای صلح و سازش عربی با تردیدهای جدی روبهرو شد.
ـ مشروعیت مقاومت که تا به حال در ادبیات سیاسی و تبلیغاتی صهیونیستها و غرب به عنوان تروریسم توصیف میشد، به عنوان مقاومت و مشروعیت مقابله با رژیم صهیونیستی گسترش یافت.
ـ هیچ یک از اهداف نظامی جنگ که توسط مقامات اسرائیلی بیان شده بود محقق نشدند و ژنرال عاموس گلعاد اعلام کرد از اینکه نتوانسته حتی شالیت را آزاد کند خجالتزده است.
ـ اگرچه شکاف عربی افزایش یافت، ولی مجموعه کشورهای حامی مقاومت در شرایط بهتر و آفندی و ابتکاری و کشورهای مرتجع عربی در شرایط انفعالی که ناشی از تبانی و همکاری با صهیونیستها در جنگ بود قرار گرفتند.
ـ وجهه آمریکا در سطح منطقه و جهان آسیبهای جدی دید که برای اوباما در آغازین روزهای ریاستش، مطلوب نبود و اجرای پروژههای خاورمیانهای امریکا را با دشواری بیشتری روبهرو کرد.
ـ فضای فتنهانگیزی غربی ـ عربی (ارتجاع) و صهیونیستها در موضوع شیعه ـ سنی بهشدت فروکش کرد و تمرکز تلاشهای تبلیغاتی و روانی در موضوعات قومی و ناسیونالیستی روی ایران قرار گرفت، بدین مضمون که ایران در جنگ غزه به دنبال منافع خود است.
ـ سران رژیم صهیونیستی، بهویژه فرماندهان و مسئولین نظامی، خود را برای محاکمه در دادگاههای بینالمللی به عنوان جنایتکار جنگی آماده کردند و در داخل اسرائیل نیز برای فروکش کردن اعتراضات جهانی، دادگاه فرمایشی تشکیل شد.
ـ در حال حاضر سطح اعتماد و امید در داخل رژیم صهیونیستی افق روشنی ندارد که بازتابهای آن را باید در آمار مهاجرت و مهاجرت معکوس از اسرائیل جستوجو کرد.
ـ جنگ غزه موازنه قوا و معادله امنیتی ـ سیاسی منطقهای و جایگاه و وزن بازیگران را متأثر کرد و ایران از نظر وضعیت امنیتی و منطقهای در بهترین شرایط قرار گرفت.
ـ مقاومت غزه با ناکام کردن دشمن از کسب پیروزی، بااقتدار، باقیمانده توان رزمی خود را حفظ کرد و با تکیه بر تجربه سنگین جنگ ۲۲ روزه به افقهای بالندهتر اندیشید.
ـ نتیجه جنگ در رویکردهای کلان نیز قابل احصا و ابراز تمایل غرب و آمریکا برای تماس با حماس و به رسمیت شناختن آن، از بازتابهای ابتدایی نتایج جنگ است.
ـ حکومت خودگردان و ابومازن در بدترین شرایط سیاسی و هویتی قرار گرفتند. لذا غرب، اسرائیل و کشورهای مرتجع در پرسه سیاسی پس از جنگ، به دنبال «نقشدهی» و احیای بازیگری و توان آن برآمدند.(۱۵)
پینوشتها
۱ـ سعدالله زارعی، «موقعیت امنیتی اسرائیل قبل از جنگ و بعد از جنگ غزه»، روزنامه کیهان، ۲۴/۱۰/۱۳۸۷٫
۲ـ غلامی، بنفشه: روزنامه ایران، «حوادثی که مسیر جنگ را تغییر دادند»، ۱۲/۱۱/۱۳۸۷٫
۳ـ سعدالله زارعی، «موقعیت امنیتی اسرائیل قبل از جنگ و بعد از جنگ غزه»، روزنامه کیهان، ۲۴/۱۰/۱۳۸۷٫
۴ـ روزنامه ایران، ویژهنامه جنگ ۲۲ روزه غزه، ۱۲/۱۱/۱۳۸۷٫
۵ـ غلامی، بنفشه: روزنامه ایران، «حوادثی که مسیر جنگ را تغییر دادند»، ۱۲/۱۱/۱۳۸۷٫
۶ـ مجیدی، هادی: روزنامه ایران، «ابعاد نظامی و امنیتی تهاجم سرب گداخته»، ۱۲/۱۱/۱۳۸۷٫
۷ـ عابدینی، حسن: روزنامه ایران، آرایش رسانهای در جنگ غزه، ۱۲/۱۱/۱۳۸۷٫
۸ـ مجیدی، هادی: روزنامه ایران، «ابعاد نظامی و امنیتی تهاجم سرب گداخته»، ۱۲/۱۱/۱۳۸۷٫
۹ـ پیشین.
۱۰ـ برای آگاهی بیشتر نگاه کنید به: مجید صفاتاج، دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل (تهران: انتشارات آرون، ۱۳۸۹) جلد سومف ص ۱۵۵-۱۴۲٫
۱۱ـ روزنامه کیهان، ۱/۱۱/۱۳۸۷٫
۱۲ـ دعویسرا، سلیمان: روزنامه ایران، «پنج بازوی دفاعی غزه»، ۱۲/۱۱/۱۳۸۷٫
۱۳ـ روزنامه کیهان، ۱/۱۱/۱۳۸۷٫
۱۴ـ سعدالله زارعی، «موقعیت امنیتی اسرائیل قبل از جنگ و بعد از جنگ غزه»، روزنامه کیهان، ۲۴/۱۰/۱۳۸۷٫
۱۵ـ مجیدی، هادی: روزنامه ایران، «ابعاد نظامی و امنیتی تهاجم سرب گداخته»، ۱۲/۱۱/۱۳۸۷٫
سوتیترها:
۱٫
رژیم صهیونیستی پس از ماهها محاصره طولانی نوار غزه و بستن تمامی گذرهای این منطقه بر روی ساکنان این منطقه که جمعیتی بیش از یک و نیم میلیون نفر میباشند، نتوانست این مردم را از پای درآورد، این در حالی بود که فلسطینیان بهرغم تحمل بحران اقتصادی غزه که با مرگ خاموش دست و پنجه نرم میکردند هیچگاه از مقاومت دست برنداشتند.
۲٫
تحلیلگران و سیاستمداران رژیم صهیونیستی تأکید کردند که جنگ غزه نتوانست حملات موشکی فلسطینیان به اسرائیل را متوقف کند. این تحلیلگران همچنین اذعان داشتند که آرزوهای عباس رئیس تشکیلات خودگردان و حسنیمبارک رئیسجمهور مصر از نابودی حماس تحقق نیافت.
۳٫
رژیم صهیونیستی در اثر این شکست خفتبار در شرایطی بحرانی قرار گرفت، بهگونهای که همه شخصیتها، احزاب و مطبوعات رژیم صهیونیستی اعتراف کردند که هیچ نتیجهای از این جنگ ۲۲ روزه به دست نیامده، بلکه برعکس به قدرت و محبوبیت حماس افزوده شده است.