در شمارههای گذشته بخشهایی از منشور سیاسی حکومتی امام علی«ع» به مالک اشتر را مرور کردیم و اینک به بخش دیگری از این منشور سرنوشتساز میپردازیم.
«و اکثر مدارسه العلماء و مناقشه الحکماء فی تثبیت ما صلح علیه امر بلادک و اقامه ما استقام به الناس قبلک»: با دانشمندان و حکیمان بسیار به گفتوگو و بحث و مذاکره بنشین تا مصالح کشور را تثبیت و تأمین کنی و اصول پایداری ملت را قوام بخشی، آن گونه که قبل از تو بدین وسیله دیگران نظام و سامان یافتند.
علما و حکما مغزهای متفکر و اندیشمندان یک ملتند و دیگر اعضا که حکومت نیز جزئی از آنهاست، بهمثابه اعضای یک بدنند که به این مغزها و روشنگری آنان نیاز دارند.
بنابراین حکومت صالح آن است که از آراء و افکار و نظرات سنجیده حکیمان و عالمان یاری جوید؛ مصالح کشور را در پرتو رهنمودهای آنان تأمین و تثبیت کند و موجبات قوام و پایداری دولت و ملت را فراهم آورد. بدیهی است که مقصود هر عالم و حکیمی نیست.
چه بسیارند عالمان که در دام حکومتها افتاده و علم و دین خود را به پای مطامع دولتها قربانی کرده و برای کسب شهرت و عنوان و مال و منال به سوداگری و رقابت پرداختهاند. ولی علمای وارسته و آزاده که از مکتب اهل بیت(ع) الهام گرفته و دستآموز این مکتباند، هرگز دل به مطامع مادی نسپرده و جیرهخوار دربارها نبوده و به پای آرمانهای اسلامی و مردمی تا پای جان ایستاده و هزاران شهید به پای این آرمان تقدیم کردهاند.
مسئولیت عالمان و نخبگان
سخن از نقش عالمان و دانشمندان و فرزانگان در حکومت بهانهای شد که در این میدان به موارد دیگری از نقش عالمان و مسئولیت آنان در ابعاد مختلف سیاست و حکومت، اقتصاد و فرهنگ بنگریم.
بهویژه در شرایط خاصی که امروز پیش آمده و فشارهای دشمنان زخمخورده بر مردم عزیزمان بر آن است با جنگ روانی، رسانهای و اقتصادی ارزشهای اسلامی و انقلابی به خیال خود کمرنگ کند و با آدرس غلط، دین و طلایهداران دین را هدف قرار دهد و رابطه مردم و نظام اسلامی را گلآلود کند؛ ضرورت تبیین مواضع روحانیت و مرور بر وظایف اسلامی ایمانی عالمان و دینمداران بیشتر احساس میشود. لذا به برخی از روایات در مورد مسئولیت عالمان و نخبگان اشاره میکنیم و مروری گذرا به عملکرد روحانیت در برابر استکبار خواهیم داشت.
باز هم به نهجالبلاغه و سخنان گرانسنگ امیرمؤمنان«ع» بنگریم که اکسیر اعظم است و داروی بسیاری از دردها و راهگشا برای مسئولان در هر کسوت و هر مقام.
در خطبه معروف به شقشقیه که امام به هنگام تصدی خلافت ایراد فرمودند، ماجرای تلخ سالهای محرومیت از خلافت را یادآور شدند. در پایان خطبه هدف از پذیرش خلافت را چنین بیان کردند:
«اما والذی فلق الحبه و برأ النسمه لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر و ما اخذالله من العلماء ان لا یقاروا علی کظه ظالم و لا سغب مظلوم لایقت حبلها علی غاربها و سقیت آخرها بکاس اولها و لا لفیتم دنیاکم هذه از هدفی عینی من غصطه غنر»:
سوگند به خدایی که دانه را شکافته و انسانها را آفریده است، اگر نبود حضور این مردم و اتمام حجت بودن یاور و نیز عهدی که خداوند از عالمیان گرفته که بر شکمبارگی ستمگر و گرسنگی ستمدیده تاب نیاورند، لگام شتر خلافت را بر کوهانش میافکندم و پایان آن را با پیمانه تهی اولش سیراب میکردم و میدیدید که دنیای شما نزد من از اخلاط بینی بز ناتوان بیارزشتر است.» (۲)
یک بار دیگر به سخن امام علی«ع» بنگریم: «خداوند از عالمیان پیمان گرفت پرخوری ظالم و گرسنگی مظلوم را تحمل نکنند.» شکاف فقر و غنا و فاصله طبقاتی یک بلای اجتماعی است که نه تنها آفت دنیای مردم است، بلکه اعتقاد و ایمان آنان و حیثیت و جایگاه حکومت را در خطر جدی قرار میدهد.
بیعدالتی بیش از کفر و الحاد برای یک نظام ویرانگر است. در روایت معروف نبوی است: «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم» حکومت با کفر میماند ولی با ظلم پایدار نیست.
مسئولین امر که یک عمر با فرهنگ اسلامی دمساز بوده و در خطابهها و منبرها برای مردم گفتهاند و همه چیز را میدانند، چگونه میتوانند فاصله فقر و غنا را تحمل کنند؟! حقوقهای نجومی، اشرافیگری، اختلاس و غارتگری را ببینند و بیتفاوت بگذرند و آن قدر خونسردی به خرج دهند که جامعه را با بحران روبرو کنند و به جنگ روانی رسانهای دشمن میدان بدهند که این روزها شاهدیم.
امیرمؤمنان«ع» باید برای دستاندرکاران امور الگو باشد. به نهجالبلاغه که این روزها همچون خود امام«ع» مظلوم است و فقط در کتابخانهها جا دارد، بنگریم.
سیره عملی آن حضرت را که در کتابها خواندهایم به یاد آوریم، ببینیم آیا ما که مدعی یک نظام اسلامی ولایی هستیم و میخواهیم الگوی حکومت شیعی را به دنیا نشان دهیم، چقدر در تراز سیره آن حضرت عمل کردهایم؟!
مسئولیت علم و عالمان
تفصیل سخن از مسئولیت عالمان هدف این مقال نیست و مجال بیشتری را میطلبد. حاصل آنکه تاریخ زندگی مجاهدانه عالمان دین و پیروان اهلبیت(ع) از صدر تا کنون تاریخی افتخارآمیز بوده و به بیان نبی اکرم«ص» علما امنای پیامبراناند که فرمود: «العلما امنا الرسل عالم یخالطوا السلطان…» علما امین پیامبرانند مادام که بازیچه دست سلاطین نباشند.
علمای اسلام اگر در تاریخ گذشته به برخی از حکام و سلاطین نزدیک میشدند، به منظور هدایت و راهنمایی و مشورت ناصحانه در جهت مصالح ملت بود.
آنان هیچگاه توجیهگر اعمال حکام نبودند و از تقرب به دربارها پرهیز داشتند.
حضور علما در عرصههای جنگ و مبارزه با دشمنان اسلام نیز نمونههای فراوان دارد.
فتواهای شرعی ـ سیاسی علما در برابر استعمارگران در سدههای اخیر معروفند.
از تحریم تنباکو در عصر قاجار و راندن انگلیسیها از ایران گرفته تا پیماننامهای که جمعی از علما و مجتهدین برای مقابله با فرهنگ مهاجم غربی صادر کردند، از جمله پیماننامهای که در اصفهان به امضای جمعی از علمای بزرگ رسید و در آن عهد کردند بر سفرهای ننشینند که دو نوع نوشابه و غذا باشد.
عقد عروس و دامادی را نخوانند که پارچه خارجی به تن دارند، بر میتی نماز نخوانند که کفن آن از پارچه خارجی باشد و…
بزرگانی چون سیدجمالالدین اسدآبادی، آیتالله نائینی، میرزای شیرازی، کاشف الغطاء، آقا نجفی اصفهانی، حاج آقا نورالله اصفهانی، شیخ فضلالله نوری، آیتالله خوانساری، آخوند خراسانی، امیرکبیر، شهید مدرس، آیت الله بهبهانی، آیتالله کاشانی، شهید نواب صفوی و صدها عالم دینی و رجال سیاسی آزاده دیگر کسانی هستند که مسئولیت خود را در عرصههای سیاسی، اجتماعی، داخلی و خارجی بهدرستی ایفا کردند؛ تا میرسیم به انقلاب اسلامی و نقش علمای اسلام در این مقطع تاریخی سرنوشتساز.
امام خمینی میفرمایند: «در هر نهضت و انقلاب الهی و مردمی، علمای اسلام اولین کسانی بودهاند که بر تارک جبینشان خون و شهادت نقش بسته است. کدام انقلاب اسلامی مردمی را سراغ کنیم که در آن حوزه و روحانیت پیشکسوت شهادت نبوده و بر بالای دار نرفته و اجساد مطهرشان بر سنگفرشهای حوادث خونین به شهادت نایستاده است؟ در پانزده خرداد و در حوادث قبل و بعد از پیروزی، شهدای اولین از کدام قشر بودهاند؟ خدا را سپاس میگذاریم که از دیوارهای فیضیه گرفته تا سلولهای مخوف و انفرادی رژیم شاه و از کوچه و خیابان تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعات و از دفاتر کار تا محل خدمت، خطوط مقدم جبههها و میادین مین، خون پاک شهدای حوزه و روحانیت افق فقاهت را گلگون کرده است و در پایان افتخارآمیز جنگ تحمیلی نیز رقم شهدا و جانبازان و مفقودین حوزهها نسبت به قشرهای دیگر زیادتر است. بیش از ۲۵۰۰ نفر از طلاب علوم دینیه در سراسر ایران در جنگ تحمیلی شهید شدند و این نشان میدهد که روحانیت برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی ایران تا چه مهیا بوده است.»(۳)
نقش علمای اسلام و دینمداران مسلمان در مبارزه با استعمار از نظر بیگانگان نیز ناشناخته نیست. استعمارگران از دیرباز نقش علما و نخبگان دینمدار را ارزیابی کردهاند.
ما همواره بیم و هراس جبهه استکباری را از نقش علما و مراجع دینی شاهد بودهایم و بیم و هراس جبهه استکبار را از نفوذ اسلام انقلابی و آرمانهای طلایهداران نهضت میبینیم.
در فراز و فرود حوادث چهل سالی که بر انقلاب اسلامی گذشته، آنچه دشمن را ناکام کرده، مواضع بنیانگذار جمهوری اسلامی در دوران حیات و مواضع مقام معظم رهبری و معتقدان به این مسیر بوده است. این حقیقتی است که دشمنان به خوبی میدانند و آن را پنهان نمیدارند.
برژیسنکی به غرب هشدار میدهد که از مقابله با ایران دست بردارید، زیرا مسائل به وجود آمده در حوادث مختلف با درایت و هوشمندی رهبری این کشور حل و فصل خواهد شد.
نشریه آلمانی «دیدلت» مینویسد: «ما در غرب آن قدر دین را ضعیف کرده و به حاشیه راندهایم که قدرت و توانایی آن را دستکم میگیریم. ما متوجه نمیشویم که میتوان برای خدا جنگید و کشت یا کشته شد. حکومت ایران و انقلاب اسلامی شکی باقی نگذاشته که دستورهای خدا بالاتر از زندگی عادی است.» آیتالله خمینی در سال ۱۹۸۰ حمله عراق را اینگونه تفسیر کرد: «ما خاک را نمیپرستیم، ما الله را میپرستیم…» او گفت: «یا ما در شادی پیروزی اسلام در جهان دست یکدیگر را خواهیم فشرد یا زندگی ابدی و شهادت را برمیگزینیم. در هر دو حالت پیروزی و موفقیت از آن ماست.»
نویسنده سپس میافزاید: «ایرانیها رهبری را جانشین امام زمان میدانند و آنچه آیتالله خامنهای بدان معتقد است خواستهها و سفارشهای مقتدایش امام خمینی است. این پیروزی رمز قدرت و ماندگاری است. نویسنده میافزاید: «میراث امام خمینی، شهیدپروری، انزجار از امریکا و اسرائیل و طرفداری از نهضت جهانی اسلام است که همگی چالش فراروی غرب هستند.»(۴)
و سخن آخر اینکه:
هر چند نقش علما و بهویژه رهبری حکیمانه نظام در کشور اسلامی ما بیبدیل است، اما مردم نیز در پشتیبانی نهضت اسلامی بیبدیل بودهاند.
اگر پشتیبانی یکپارچه ملت نبود، نهضت قوام نمیگرفت. مردم در عرصههای سیاسی نظامی فرهنگی با حضور مداوم خود توطئههای گوناگون را خنثی و به پای این آرمان جانفشانی کردند. جوانان ما اکنون در خارج از مرزها با استکبار جهانی و عمال آن میجنگند.
مردم در صحنههای سیاسی انتخاباتی حضور دارند و فشارهای اقتصادی را تحمل میکنند و دم برنمیآورند.
مسئولین نظام باید قدر این مردم را بدانند و همّ خود را صرف خدمت به این مردم کنند.
امروز روز وحدت و انسجام ملی همه گروهها در هر پست و مقام و جناح و جریان است تا زیر پرچم ولایت امر به مردم خدمت کنند؛ اخلالگران را به محکمه کیفری معرفی نمایند و از خرج و برجهای غیرضرور بپرهیزند، زیرا ایران اسلامی با همراهی و پشتیبانی آحاد ملت و دولت و زیر پرچم ولایت و رهنمود مراجع عظام، استوار خواهد ماند و توطئه دشمنان راه به جایی نخواهد برد.
همه باید بکوشیم در مصاف با دشمن در میدان فرهنگی، سیاسی، اقتصادی رسانهای و جنگ روانی بیامان استوار باشیم و در این میدان، دلگرم به مدد بیدریغ الهی باشیم.
همه باید تلاش کنند عدل اسلامی و ستمستیزی دین را در عمل و نه فقط گفتار نشان دهند.
توجه داشته باشیم که دشمن با فشار اقتصادی و رسانهای، اصل نظام را هدف گرفته و مسئله ارز و دلار بهانهای بیش نیست. توجه داشته باشیم که اگر اعتماد عمومی خدشهدار شود، بازسازی آن دشوار است واین همان چیزی است که دشمن میخواهد.
از نظر نگارنده تحریم کالای امریکایی و دیگر دشمنان در این اوضاع و احوال یکی از راهکارهای مقابله با شرایط اقتصادی و قابل بررسی است، همانگونه که نمونه آن را در صدر مشروطیت دیدیم.
جای آن دارد که بزرگان، علما و سیاستگذاران به این راهکار بیندیشند و آن را در دستور کار خود قرار دهند.
پینوشتها
۱ـ نامه ۵۳، نهجالبلاغه.
۲ـ نهجالبلاغه، خطبه ۳.
۳ـ صحیفه نور، ج ۲۱، ص ۸۹.
۴ـ کیهان، ۲۹ آبانماه ۹۱.
سوتیترها:
۱٫
شکاف فقر و غنا و فاصله طبقاتی یک بلای اجتماعی است که نه تنها آفت دنیای مردم است، بلکه اعتقاد و ایمان آنان و حیثیت و جایگاه حکومت را در خطر جدی قرار میدهد. بیعدالتی بیش از کفر و الحاد برای یک نظام ویرانگر است. در روایت معروف نبوی است: «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم» حکومت با کفر میماند ولی با ظلم پایدار نیست.
۲٫
نشریه آلمانی «دیدلت» مینویسد: «ما در غرب آن قدر دین را ضعیف کرده و به حاشیه راندهایم که قدرت و توانایی آن را دستکم میگیریم. ما متوجه نمیشویم که میتوان برای خدا جنگید و کشت یا کشته شد. حکومت ایران و انقلاب اسلامی شکی باقی نگذاشته که دستورهای خدا بالاتر از زندگی عادی است.»