اشاره
پانزدهم رجب سال شصت و دو هجری، روز وفات بانوی قهرمان کربلا و پرچمدار نهضت حسینی «ع»، حضرت زینب کبری«س» است. زندگانی بابرکت ایشان سراسر درس زندگی است. سیره و روش آن بانوی بزرگوار، حاوی شاخصهها و عناصری است که نه تنها برای جامعه زنان، بلکه برای قاطبه مردان نیز الگو و درس است.
در این نوشتار به مناسبت ایام رحلت عقیله بنیهاشم«س» از باب تیّمن و تبرّک به گوشههایی از شاخصههای برتر زندگانی آن بانوی بزرگوار اشاره میکنیم.
۱ـ عبودیت و بندگی
حضرت زینب«س» در عبادت و پرستش مانند مادرش فاطمه زهرا«س» بود. هیچگاه تهجّد و نماز شبش ترک نشد. آن چنان به عبادت اشتغال ورزید که ملقّب به «عابده آل علی» شد.(۱) او عاشق شب زندهداری و راز و نیاز با معبود خویش و پرورشیافته تهجدهای شبانه و آه نیمه شب بود. امام حسین«ع» بهتر از هر کسی به مقام والای زینب آگاه بود؛ و از این رو آن امام همام در آخرین وداع روز عاشورا به خواهرش مظلومهاش فرمود: «یا اُختاه لاتنسنی فی نافله الّلیل؛ ای خواهر، مرا در نافله شب فراموش نکن».(۲) این سخن بیانگر عظمت مقام عبودیت زینب«س» است که امام معصوم«ع» از او چنین درخواستی میکند.
شبزندهداری ایشان حتّی در شب دهم و یازدهم محرّم هم ترک نشد. فاطمه بنت الحسین میگوید: «و امّا عمهام زینب«س»، پس وی همچنان در آن شب در جایگاه عبادت خود ایستاده بود و به درگاه خدای تعالی استغاثه میکرد. در آن شب چشم هیچیک از ما به خواب نرفت و صدای ناله ما قطع نشد.»(۳)
همچنین از امام سجاد«ع» نقل شده که فرمودند: «همانا عمهام زینب همه نمازهای واجب و مستحبّ خود را در طول مسیر ما از کوفه به شام ایستاده میخواند و در بعضی از منازل نشسته نماز خواند و این هم به جهت گرسنگی و ضعف او بود، زیرا سه شب بود که غذایی را که به او میدادند میان اطفال تقسیم میکرد. آن سنگدلان در هر شبانهروز بیش از یک قرص نان به ما نمیدادند».(۴)
۲ـ صبر و استواری
از جمله ویژگیهایی که هر انسان مسلمان باید آن را زیبنده زندگی خود کند، صبر و استقامت است. خداوند در قرآن کریم، پیامبر«ص» و یاران ایشان را این گونه به صبر و استقامت هدایت فرموده است: «فَاستَقِم کَما أُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَکَ وَ لا تَطغَوا إِنَّهُ بِما تَعمَلُونَ بَصیرٌ؛ پس همانگونه که فرمان یافتهاى، استقامت کن و همچنین کسانى که با تو به سوى خدا آمدهاند(باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام میدهید مىبیند!»(۵)
بدون تردید زینب کبری«س» یکی از بارزترین و برجستهترین اسوههای صبر و شکیبابی در مسیر پایبندی بر اصول و ارزشهای دینی و اسلامی است. نمونه بارز صبر و استواری آن حضرت در مجلس ابن زیاد است، زمانی که با کینه و نیش زبان خطاب به او گفت: «کَیْفَ رَأَیتِ صُنعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ وَ أَهْلِ بَیْتِک؛ کار خدا را با برادر و خانوادهات چگونه یافتی؟» حضرت زینب«س» با آرامش و متانت کامل فرمودند: «مَا رَأیْتُ إِلَّا جَمِیلًا؛ جز زیبایی چیزی ندیدم.» اینان (امام حسین«ع» و یارانش) گروهی بودند که خداوند شهادت را برای آنان مقرّر کرد و در قیامت خداوند بین تو و آنها قضاوت میکند.»(۶)
ابن زیاد از پاسخ یک زن اسیر در شگفت ماند و از این همه صبر و استقامت در مقابل مصیبتها متعجّب شد و قدرت محاجّه را از دست داد. قوّت صبوری این بانوی بزرگوار در شدائد کربلا چنان بود که آن حضرت تسلّی بخش دل امام سجاد«ع» بود و میگفت: «آنچه از سختیها میبینی بر صبر و تحمّلت چیره نشود که شهادت و این نوع مصائب تعهدی است که رسول الله«ص» از جدّت علی«ع» و پدرت حسین«ع» و عمویت عباس«ع» گرفته است که ما سختیها را به جان بخریم و مقاومتمان شکسته نشود.»(۷)
او صبر را از برادرش آموخت(۸) و از این جهت در اوج کمال قرار دارد. او مخصوصاً در ماجراى کربلا چنان صبر و رضا و تسلیمی از خود نشان داد، که صبر از روى او خجل گشت. حوادث تلخ و شکننده بسیار غمباری که برای زینب«س» در طول سالها رخ دادند، غم فراق جدش رسول خدا«ص» و شهادت جانسوز مادرش زهرا«س»، شهادت جگر خراش پدرش امام علی«ع»، شهادت برادرش امام حسن«ع» به زهر و جفا و فاجعه کربلا و شهادت برادرش امام حسین«ع» و دو فرزندش و دیگر بستگان و سایر شهدا و به اسارت رفتن خاندان نبوت، هر کدام کافی بود تا زینب«س» را از پای درآورد، ازاینرو به او «اُمُّ المصائب»(مادر مصیبتها) گفتند.(۹)
۳ـ عفاف و پاکدامنی
از منظر اسلام یکی از مهمترین وظایف بانوان پاسداری از حریم حجاب و عفّت است. در قرآن کریم در چند آیه(۱۰) به ضرورت حجاب برای زنان تصریح شده و در چهارده آیه،(۱۱) و در احادیث فراوان نیز هشدارهای مؤکّد در این زمینه وجود دارند. عفت و پاکدامنی ارزندهترین زینت زنان و گرانبهاترین گوهر برای آنان است. زینب«س» درس عفّت را در مکتب پدر آموخت. پدری که فرمود: «پاداش مجاهد شهید در راه خدا از پاداش عفیف پاکدامنى که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمىشود، بزرگتر نیست. عفیف پاکدامن، فرشتهاى از فرشتههاست.»(۱۲)
یحیی مازنی میگوید: «من در مدینه مدت زیادی همسایه حضرت علی«ع» بودم. سوگند به خداوند که در این مدت هرگز حضرت زینب«س» را ندیدم و صدایش را نشنیدم.»(۱۳) حجاب و عفاف حضرت زینب«س» به گونهای بوده است که علّامه مامقانی در این باره میگوید: «زینب«س» در حجاب و عفاف، یگانه روزگار بوده. کسی از مردان در زمان پدرش و برادرانش تا روز عاشورا اورا ندیده بود.»(۱۴)
۴ـ شجاعت و شهامت
شجاعت آن نیروی قلبی است که موجب میگردد که انسان در برخورد با سختیها و خطرها، دلی استوار و قوی داشته باشد.(۱۵) این نیروی قلبی و صلابت اراده و قوّت روح، سبب میشود که انسان با وجود زمینههای هراس نترسد و خود را نبازد و با غلبه بر مشکلات، تصمیمگیری درستی داشته باشد. آن بانوی باعظمت در مهد شجاعت رشد یافته و از شجاعت حیدری بهرهمند بود. ازاینرو «لَبْوَهُ الْهاشِمیَّه؛ شیرزن هاشمی»(۱۶) لقب گرفت.
او از قدرتهای اهریمنی و ستمگران ترسی به دل راه نمیداد و آزارها او را از اجرای وظایف هدایتی و تربیتی بازنمیداشت. در برابر دشمنان ددمنش، با شجاعت و شهامت، فریادها زد، توبیخ و تحقیرشان کرد و از شمشیر و تهدید و خونآشامی آدمکشان واهمه نداشت. وی در دو مجلس کوفه و شام این قدرت را به نمایش گذاشت. با وجود اسارت نه تنها در مقابل سربازان سفّاک و حیوانصفت ابن زیاد هیچگاه سستی و ترس به خود راه نداد، بلکه در مجلس ابن زیاد با قدرت به او بیاعتنایی و تحقیرش مىکند و او را «فاسق» و«فاجر» معرفی کرد و گفت: «سپاس خدای را که ما را با نبوّت پیامبر«ص» گرامی داشت و از پلیدیها پاک کرد. همانا فقط فاسق رسوا میشود و بدکار دروغ میگوید و او غیر ماست».(۱۷)
شجاعت و شهامت آن بانوی با عظمت در مقابل یزید و دهن کجىها و بد زبانىهاى او، بار دیگر شجاعت حیدرى را به نمایش گذاشت. فرمود: «اگر فشارهاى روزگار مرا به سخن گفتن با تو واداشته[بدان که] قدر و ارزش تو در نزد من ناچیز است، ولیکن سرزنش و توبیخ تو را بزرگ مىدانم.»(۱۸)
آری، حضرت زینب«س» چنان یزید سرمست را به ذلت کشاند که او را پشیمان کرد و مردم نیز چهره پلید یزید را شناختند. یزید را دشنام دادند و لعن کردند و به اهلبیت«ع» روی کردند و یزید مجبور شد جنایت و قتل امام حسین«ع» را به گردن ابن زیاد بیندازد و او را لعن کند.(۱۹)
۵ـ شاخص ولایتمداری
حضرت زینب«س» حضور هفت معصوم(۲۰) را درک کرد و در تمام ابعاد ولایتمدارى (معرفت امام، تسلیم بى چون و چرا بودن، معرفى و شناساندن ولایت، فداکارى در راه آن و…) سر آمد بود. ولایتمداری یعنی تابع امر امام زمان خود بودن، به گونهای که تمام اعمال و حرکات و تصمیمات فرد، مورد رضایت امام زمانش باشد. ازاینرو حضرت زینب«س»، خانه و زندگی راحت و فرزندانش را برای انجام رسالت عظیم ولایتمداری فدا کرد.
چون او با چشمان خود مشاهده کرده بود که چگونه مادرش خود را سپر بلاى امام زمان خویش(علی«ع») کرد و خطاب به ولى خود گفت: «على جان! جانم فداى جان تو و جان و روح من سپر بلاهاى جان تو، یا اباالحسن! همواره با تو خواهم بود. اگر تو در خیر و نیکى به سر برى با تو خواهم زیست و اگر در سختى و بلاها گرفتار شوى، باز هم با تو خواهم بود.»(۲۱) و سرانجام جان عزیزش را در راه حمایت از امامت و ولایت امام على«ع» فدا کرد و شهیده راه ولایت گردید. حضرت زینب«س» درس ولایتمدارى را از مادر بزرگوارش آموخت و آن را به زیبایى در کربلای معلّی به منصه ظهور رساند.
آن بزرگوار چه در دوران امام حسین«ع» و چه در دوران امام سجاد«ع» سر تا پا تسلیم امامت بود. حتى در لحظهاى که خیمهگاه را آتش زدند، یعنى در آغاز امامت امام سجاد«ع» نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: «اى یادگار گذشتگان… خیمهها را آتش زدند ما چه کنیم؟» فرمود: «علیکن بالفرار؛ فرار کنید».(۲۲) از همه مهمتر اینکه آن بانوی بزرگوار در چندین مورد تا پاى جان از امام سجاد«ع» حمایت و دفاع کرد.(۲۳)
۶ـ ایثار و فداکاری
ایثار یعنی بذل کردن، دیگری را بر خود برتری دادن و سود او را بر سود خود مقدم داشتن، قُوت لازم و مایحتاج خود را به دیگران بخشیدن و خود را برای آسایش دیگران به رنج افکندن.(۲۴) امام علی«ع» میفرمایند: «الایثار غایَهُ الاِحسانِ؛ ایثار نهایت احسان است».(۲۵)
زینب«س» در این صفت نیز مانند دیگر صفات برجسته، گوی سبقت را از بسیاری ربود. ایثارهای او در نهضت بزرگ کربلا زبانزد تاریخ است. او برای حفظ جان دیگران، جان خود را به خطر انداخت و در تمام صحنهها، دیگران را بر خود مقدم داشت. او در ماجرای کربلا حتّی از سهمیه آب خویش استفاده نکرد و آن را نیز به کودکان داد. در بین راه کوفه و شام، با این که خود گرسنه و تشنه بود، ایثار را شرمنده ساخت.
اوج ایثار و فداکارى و گذشت آن بانوی بزرگوار در روز عاشورا به نمایش گذاشته شد. در منابع متعدد اسلامی نقل شده است که در صبح روز عاشورا در حالى که دو فرزند خود محمد و عون را به همراه داشت، خدمت امام حسین«ع» رسید و عرض کرد: «جدّم حضرت ابراهیم خلیل«ع» قربانى خدا را به جاى قربانى شدن حضرت اسماعیل«ع» از خداوند جلیل پذیرفت. برادر جان! تو نیز امروز این دو قربانى مرا بپذیر. اگر دستور جهاد از بانوان برداشته نمىشد، هزار بار جان خود را در راه محبوب فدا مىکردم و هر ساعت خواستار هزار بار شهادت مىشدم.»(۲۶) آنگاه فرمود: «دوست دارم فرزندانم جلوتر از برادرزادگانم به میدان بروند.»
وقتى که دو نوگل زینب«س» پس از پیکار با دشمن به درجه رفیع شهادت نایل آمدند و پیکرهاى غرق به خون آنان را به کنارخیمهها آوردند، همه بانوان از خیمهها بیرون آمدند، امّا زینب کبرى«س» براى اینکه مبادا اباعبدالله«ع»خجالتزده شوند، از خیمه خود بیرون نیامد.(۲۷) اگر تلاش بىنظیر و فداکارى کامل حضرت زینب«س» نبود، به یقین جریان کربلا را بنىامیه یا به فراموشى مىسپردند یا از مسیر حیاتبخش خود منحرف مىکردند.
پینوشتها
۱ـ جعفر النقدی، زینب الکبری بنت الامام، النجف الاشرف، المکتبه الحیدریه، ۱۳۶۱، ص۶۱٫
۲ـ محلّاتی، شیخ ذبیح اللّه، ریاحین الشریعه، تهران، دارالکتب الاسلامیّه، ج۳، ص۶۲٫
۳ـ ریاحین الشریعه، ج۳، ص۶۲٫همان.
۴ـ همان.
۵ـ هود، آیه ۱۱۲٫
۶ـ مجلسی، محمّدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسّسه الوفاء، ج ۴۵، ص ۱۱۵- ۱۱۶ .
۷ـ بحارالانوار، ج۴۵، ص۴۶٫
۸ـ «لَقَدْ عَجُبَتْ مِنْ صَبْرِکَ مَلائکهَ السَّماء؛ ملائکه آسمان از صبر تو به شگفت آمدند»(زیارت ناحیه مقدسه).
۹ـ امین، سید محسن، اعیان الشیعه، تحقیق حسن الامین، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۶هـ.ق، ج۷، ص۱۳۷٫
۱۰ـ نور، ۳۰؛ احزاب، ۳۲، ۳۳ و ۵۹٫
۱۱ـ نور: ۲، ۳۲، ۲۷، ۲۸، ۳۰، ۳۱، ۳۲، ۳۳، ۵۸، ۶۰؛ احزاب: ۳۲، ۵۹؛ قصص: ۲۵٫
۱۲ـ نهج البلاغه، دشتى، محمد، ح۴۷۴، ص۷۴۱، مشهور، چاپ اول، قم، ۱۳۷۹ش.
۱۳ـ ریاحین الشریعه، ج۳، ص۶۰٫
۱۴ـ عبداللّه مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، نجف اشرف، مطبعه المرتضویه، ۱۳۵۲ق، ج۳، ص۷۹٫
۱۵ـ مجمع البحرین، واژه شجع.
۱۶ـ زیارت نامه حضرت زینب«س»
۱۷ـ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۵۴- ۱۱۵٫
۱۸ـ همان، ص۱۳۴٫
۱۹ـ سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، تاریخ الخلفاء، محقق حمدی الدمرداش، ریاض، مکتبه نزار مصطفی الباز، ۱۴۲۵هـ.ق، ص۱۵۸٫
۲۰ـ پیامبراکرم«ص»، امام على«ع»، حضرت فاطمه«س»، امام حسن«ع»، امام حسین«ع»، امام سجاد«ع» و امام باقر«ع».
۲۱ـ دشتی، محمّد، نهج الحیاه (فرهنگ سخنان فاطمه علیهاالسلام)، قم، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین«ع»، ۱۳۷۲هـ.ش، ج۲، ص۱۴۷٫
۲۲ـ بحارالأنوار، ج۴۵، ص۵۸٫
۲۳ـ همان، ص۴۶٫
۲۴ـ فرهنگ عمید، ذیل واژه “ایثار”.
۲۵ـ تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، قم، انتشارات دفتر تبلیغات، ۱۳۶۶هـ.ش، ص۳۹۵٫
۲۶ـ علامه عباسقلىخان سپهر(م ۱۳۴۵ق)، الطرّاز المذهّب فى احوال سیدتنا زینب«س»،
۲۷ـ حاج ملامحمد هاشم خراسانی(م ۱۳۵۲ ق)، منتخب التواریخ، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۸۲هـ.ق، ص۲۷۵٫