«در آستان امامان» نام مجموعه مقالات در حوزه «امامشناسی» با محوریت زیارت ارزشمند جامعه کبیره بود که در شمارههای گذشته تقدیم گردید و اینک به آخرین قسمت این مبحث میپردازیم:
دوستی اهلبیت«ع»
« لَکُمُ المَوَدَّهُ الواجِبَه؛ بر امت است که شما را دوست داشته باشند.»
«دوستی اهلبیت«ع» اجر رسالت است:
« قُل لَّا أَسأَلُکُم عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی القُربی؛(۱) بگو بر این (رساندن پیام) هیچ مزدی از شما نمیخواهم مگر دوستی نزدیکانم (اهلبیت طهارت«ع»)
در این آیه شریفه دوستی اهلبیت مزد رسالت بیان شده است، بنابراین کسی نمیتواند بگوید من مسلمانم و قرآن را قبول دارم، ولی اهلبیت پیامبر«ع» را دوست ندارم.
دوستی اهلبیت«ع» بازگشت به مسئله ولایت و قبول رهبری ائمه معصومین«ع» از دودمان پیامبر«ص» و در حقیقت تداوم خط رهبری پیامبر و ادامه مسئله ولایت الهیه است. قبول این ولایت همانند قبول نبوت پیامبر«ص» سبب سعادت خود انسانهاست و نتیجهاش به خود آنها بازگشت خواهد کرد:
« قُل مَا سَأَلْتُکُم مِن أَجرٍ فَهُوَ لَکُم إِن أَجرِیَ إِلَّا عَلَى اللَّه…؛(۲) بگو پاداشی را که از شما خواستم تنها به سود شماست و اجر و پاداش من فقط بر خداوند است. آن سودی که مردم از این رهگذر به آن میرسند آن است که راه خدا را که همان راه دین و معنویت است مییابند:
« قُل ما أَسْئَلُکُم عَلَیهِ مِن أَجرٍ إِلاَّ مَن شاءَ أَن یَتَّخِذَ إِلی رَبِّهِ سَبیلاً؛(۳) بگو من در برابر ابلاغ رسالت هیچگونه پاداشی از شما مطالبه نمیکنم، مگر کسانی که بخواهند راهی به سوی پروردگارشان برگزینند.»
با این توضیح پیامبر هیچ پاداشی برای خود نمیخواهد:
« قُل ما أَسئَلُکُم عَلَیهِ مِن أَجرٍ…؛(۴) بگو من از شما پاداشی نمیطلبم.»
یعنی پاداشی که برای خودم باشد آنچه میخواهم سعادت، سیادت و سربلندی خود شماست.
قربی کیانند
آیا نزدیکان پیامبر«ص» به نحو عموم مورد سفارشاند که آنها را دوست داشته باشید؟ پاسخ قرآن این است که نه، چون برخی از نزدیکان پیامبر در قرآن محکوم و مطرود معرفی شدند، همانند ابولهب عموی پیامبر و همسرش.
بِسمِ اللَّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیمِ. تَبَّت یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ. مَا أَغنَى عَنهُ مَالُهُ وَمَا کَسَب. سَیَصلَى نَارًا ذَاتَ لَهَب. وَامرَأَتُهُ حَمَّالَهَ الحَطَب. فِی جِیدِهَا حَبلٌ مِن مَسَد.(۵) به نام خداوند بخشاینده بخشایشگر. «بریده باد دست ابولهب» (مرگ بر او باد) هرگز مال و ثروتش و آنچه به دست آورد به حالش سودی نبخشد و به زودی وارد آتشی شعلهور و پرلهیب میشود و نیز همسرش در حالی که هیزمکش (دوزخ) است و طنابی در گردنش از لیف خرماست.»
«ابولهب» عموی پیامبر«ص» و از دشمنان سرسخت اسلام بود و به هنگام شنیدن دعوت آشکار و عمومی پیامبر«ص» و انذار ایشان نسبت به عذاب الهی گفت: «زیان و هلاکت بر تو باد. آیا برای همین حرفها ما را فراخواندی! تباً لک ما جمعتنا الا لهذا(۶)
بر این اساس این «قربی» که باید دوستشان داشت عموم نزدیکان نیستند، بلکه گروهی خاصاند که شخص پیامبر اکرم«ص» با نام آنها را معرفی کرده و آنها اهلبیت عصمت و طهارتند:
«سعیدبن جبیر» میگوید وقتی آیه «قُل لا اَسئَلَکُم…» نازل شد پرسیدند، «یا رسولالله! َمن قَرابَتِک؟ مَن هولاء الَذین وَجَبتَ عَلینا مَوِدَتهُم؟: ای رسول خدا خویشاوندان تو که مودت آنها بر ما واجب است کیانند؟
حضرت فرمود: «علی و فاطمه و اَبناهُما و قالَها ثَلاثاً؛(۷) علی و فاطمه و دو فرزندان این دو، این سخن را سه بار تکرار کرد.»
و فرزندان آنها هم مصداق قربایند:
امام سجاد«ع» فرمود: «اَنا مِن اَهلِالبَیتِ الَّذین افتَرَضَ الله مَوِدَتهُم عَلی کُلِّ مُسلِم…؛(۸) من از خاندانی هستم که خداوند مودت آنها را بر هر مسلمانی واجب کرده است…»
جناب «کُمیت» شاعر بزرگ اهلبیت«ع» مضمون این آیه را چنین به شعر درآورده است.
وجدنا لکم فی آل حم آیه
تأولها منّا تقیٌّ و مُعربٌ(۹)
«ما برای شما (خاندان پیامبر) در سوره حامیم (یکی از آنها شوری است) آیهای یافتیم که گروه تقیه کننده آن را تأویل و گروه آشکار کننده آن را آشکارا بیان کرده است.»
جایگاه بلند اهلبیت«ع»
«والدرجات الرفیعه و المقام المحمود و المکان المعلوم عندالله عزوجل و الجاه العظیم و الشأن الکبیر؛ شما دارای درجات بلند و مقام پسندیده و جایگاه مشخص نزد خداوند و منزلت والا و مرتبت سترگ هستید.»
جایگاه بلند اهلبیت«ع» به گونهای که در این زیارت آمده جای تردید ندارد. نباید مقامات بلند این گلهای بیخار جهان هستی را «غلو» نامید. خود اهلبیت«ع» فرمودند: «قولوا فینا انا عبید مربوبون و قولوا فی فضلنا ما شئتم؛(۱۰) ما را بنده خدا بدانید و هر چه خواستید در فضیلت ما بگویید.»
هر آن کس را که در دین رسول است
ولایت مهر و امضای قبول است(۱۲)
والشّفاعه المقبوله؛ و شفاعت پذیرفته شده از آن شماست.
از این فراز استفاده میشود که شفاعت پیامبر و اهلبیت«ع» شفاعت پذیرفته شده است. از اینجا پاسخ این سئوال داده میشود که فرق بین شفاعت و پارتیبازی چیست؟ پاسخ این است که پارتیبازی از پایین به بالاست. آن کسی که به سراغ پارتی میرود یعنی به سراغ کسی میرود که سفارش او در شخصیت تصمیمگیرنده اثر دارد و به نفع سفارش شده کار میکند؛ اما در شفاعت از بالا به پایین است، یعنی خداوند به کسانی دستور میدهد که شما شفاعت کنید. بهعلاوه هویت پارتیبازی ظالمانه و خروجی آن حقی را ناحق کردن و بر عکس است. بر این اساس اصلاً قیاس شفاعت به پارتیبازی قیاس معالفارق است.
شفاعت در قرآن و روایات
از آیات قرآن استفاده میشود:
- شفاعت مختص خداوند است و حق مختص اوست و احدی در این حق نمیتواند با او منازعه کند:
« قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَهُ جَمِیعاً…» (۱۳)
- خداوند حق شفاعت را به گروهی از بندگان خاصش داده است:
«یومئذٍ لا تنفع الشفاعه الا من اذن له الرحمن و رضی له قولاً؛ (۱۴) در روز رستاخیز شفاعت کسی درباره کسی مفید واقع نمیشود، مگر شفاعت کسی که خدا به او اذن دهد و به گفتار او راضی شود. (سخنی نگوید که خشم خدا را برانگیزد)»
- از قرآن و روایات استفاده میشود به گروههای زیر اجازه شفاعت داده میشود:
- فرشتگان ۲٫ رسول گرامی اسلام«ص» ۳٫ امیرالمؤمنین«ع» ۴٫ فاطمه زهرا «س» ۵٫ یازده فرزند معصوم حضرت علی و حضرت زهرا «س» ۶٫ پیامبران الهی ۷٫ شهدای راه حق ۸٫ دانشمندان و علمای دین ۹٫ متعلمان و حافظان قرآن که به آن عمل کنند ۱۰٫ خویشاوندان و همسایگان مؤمن ۱۱٫ شیعیان وارسته و…(۱۵)
نیز چند عمل است که در شفاعت تأثیرگذار است:
- اطاعت خداوند ۲٫ توبه و بازگشت به خدا ۳٫ امین بودن ۴٫ روزه ۵٫ صلوات بر محمد و آل محمد«ص» (۱۶)
در این فراز به امامان عرض میکنیم که شفاعت شما مورد قبول خداوند است. از پیامبر اکرم«ص» نقل شده که، «الزموا مودتنا اهلالبیت فانّه من لقی الله و هو یودّنا دخل الجنه بشفاعتنا؛ (۱۷) به دوستی ما اهلبیت«ع» چنگ زنید، زیرا هر کس خداوند را در حالی که ما را دوست داشته باشد دیدار کند با شفاعت ما به بهشت میرود.»
نیز نقل شده که فرمود:
«الشفعاء خمسه… و نبیّکم و اهلبیت نبیّکم؛(۱۸) شفاعت کنندگان پنج کساند… پیامبر شما و اهلبیت پیامبرتان.»
نیز حضرت فرمود:
«و یشفع اهل بیتی فیشفعون…(۱۹) و اهلبیت«ع» من شفاعت میکنند و شفاعتشان پذیرفته میشود.»
تا اینجا توصیف امامان این قلههای نور به پایان رسید. در بخش پایانی زیارت جامعه درخواستها از خداوند مطرح است.
خواستنیها از خدا چیست؟
در این فرازها در حقیقت امام هادی«ع» آموزش میدهند که خواستنیها از خدا کدامند؟
۱- از گواهان بودن
درخواست اول:
ربنا آمنّا بما انزلت و اتبعنا الرسول فاکتبنا مع الشاهدین؛ (۲۰) پروردگارا به آنچه فرستادهای ایمان آوردیم و از پیامبر پیروی کردیم پس ما را از زمره گواهان ثبت کن.»
این دعای حواریون حضرت عیسی«ع» است. آنها پس از قبول دعوت مسیح و اعلام آمادگی برای همکاری و کمک به او ایمان خود را به خداوند و اطاعت خود را از حضرت عیسی اعلام داشتند که جلوه عملی ایمان به خداوند است. در پایان درخواست کردند که نام مرا در زمره شاهدان بنویس.
سئوال این است مقصود از این درخواست چیست؟
چند احتمال در این مقصود است:
- آنکه حواریون از خدا خواستند که همواره در دنیا و آخرت همراه گواهان «انبیاء» باشند.
- آنکه منزلت والای کسانی که در قیامت بر اعمال امتها گواهی میدهند بیابند. از آیه استفاده میشود مقام این شاهدان بلند است.
- آنکه همنشین و مصاحب با انبیاء باشند.
اینک سئوال این است با این دعا زائر از خداوند چه میخواهد.
در اینجا هم چند احتمال است:
- اینکه زائر پس از اعتراف به ویژگیهایی که برای امامان برشمرد درخواست میکند که این معرفت عقلی را به عمق جان او ببرد و به معرفت شهودی تبدیل کند.
- آنکه زائر با معرفت اهلبیت«ع» در شمار آنان که شاهد اعمال مردماند (یعنی اهلبیت«ع») قرار گیرد.
- آنکه در زمره اصحاب پیامبر خدا قرار گیرد و در واقع وی پاداش صحابی پیامبر بودن را از خدا میخواهد.
۲- درخواست ثبات قدم
« رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّاب ؛(۲۱) پروردگارا دلهای ما را پس از آنکه به ما راه را نمودی از راستی به کژی مگردان که تویی بسیار بخشنده.»
در این دعا درخواست ماندن در مسیر ایمان است. این درخواست راسخان در علم است که عالمان ژرفنگرند. معلوم میشود خطر ریزش در مسیر ایمان خطر جدی است که باید مراقب بود این خطر اتفاق نیفتد. این در حقیقت رحمت خاص خداوند است که انسان در صراط مستقیم ثابتقدم و استوار بماند. (بنابر آنکه جمله « وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً » تفسیر جمله لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا باشد)
از راههای ثبات در دین همراهی همیشگی با عترت و معارف آنان است. آنانکه ثابتقدم و استوار با اهلبیت«ع» نمانند در خطر لغزشاند و چه بسا از نعمت ایمان محروم شوند و در آن مقطع که ایمان داشتند ایمانشان عاریتی بود. در روایتی از حضرت مولی علی«ع» روایت شده است:
«فاحذر ان تکون من المستودعین و انّما یستحّق ان یکون مستقراً اذ الزمت الجاده الواضحه الّتی لاتخرجکِ الی عوج و لا تزیلک عن منهج؛(۲۲) پس بپرهیز از اینکه از عاریت گیرندگان باشی برای ایمان آن سزد که پایدار باشد تا به مدد ایمان استوار راهی روشن در پیشگیری که تو را به کژی نکشاند و تو را از راه بدر نبرد.»
برای این مهم (ثبات در ایمان) باید دعا کرد آنچنان که در این زیارت امام هادی میآموزد. در روایتی از حضرت امام صادق«ع» رسیده است:
«و منهم من اعیر الایمان عاریه فاذا هو دعا و الّح علی الدعاء مات علی الایمان؛ و برخی از مؤمنان هم ایمان عاریتی دارند اینان اگر برای استواری ایمان خود دعا کنند و در دعا پافشاری کنند با ایمان میمیرند.»
«سبحان ربنا ان کان وعد ربنا لمفعولاً؛ منزه است ربّما بیگمان وعده پروردگار ما انجام شدنی است.»
در این سخن به صورت مؤکد سخن از تنزیه خداوند از همه نقصهاست (تأکید با کان ناقصه و لام) و اظهار امیدواری در اجابت و دعاها شده است.
توسل و زیربنای آن
«یا ولیالله ان بینی و بین الله عزوجل ذنوباً لایأتی علیها الا رضاکم؛ ای امام معصوم! ای ولی خدا! میان من و خداوند گناهانی است که جز رضایت شما آنها را محو نمیکند.»
«فبحق من ائتمنکم علی سرّه و استرعاکم امر خلقه و قرن طاعتکم بطاعته لمّا استوهبتم ذنوبی و کنتم شفعائی فانی لکم مطیع؛ پس به حق آنکه شما را رازدار خود کرده و سرپرست کار آفریدگانش را به شما واگذاشته و فرمانبرداری از شما را به اطاعت خود همراه کرده بخشش گناهانم را از او بخواهید و شیعیان من باشید زیرا من فرمانبردار شما هستم.»
این فرازها سخن از ابراز باور «توسل به اهلبیت«ع»» را دارد. توسل که مبنای قرآنی و روایی و سیره پیامبر(ص) دارد:
«یا ایها الذین آمنوا اتقواالله و ابتغوا الیه الوسیله و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون؛(۲۴) ای کسانی که ایمان آوردهاید برای خداوند حریم نگه دارید و وسیلهای برای تقرّب به او بجویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار شوید.»
«وسیله» در اصل به معنای تقرّب جستن است و یا چیزی که باعث تقرّب به دیگری از روی علاقه و رغبت میشود.
در قرآن آمده پیامبران، پیامبر بزرگوار اسلام«ص» از مصادیق این وسیلهاند.
«و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جائوک فاستغفرواالله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله تواباً رحیما؛ (۲۵) اگر آنها هنگامی که به خویشتن ستم کردند (و مرتکب گناهی شدند) به سراغ تو میآمدند و از خداوند طلب عفو و بخشش میکردند و تو نیز برای آنها طلب عفو میکردی خدا را توبهپذیر و مهربان مییافتند.»
نیز در آیه ۹۷ سوره یوسف میخوانیم که برادران یوسف از پدر تقاضا کردند در پیشگاه خداوند برای آنها استغفار کند و یعقوب نیز این تقاضا را پذیرفت.
و در آیه ۱۱۴ سوره توبه نیز موضوع استغفار ابراهیم در مورد پذیرش (عمویش) آمده که تأثیر دعای پیامبران درباره دیگران را تأیید میکند. درباره توسل آیات دیگر هم رسیده است.
از روایات فراوان شیعه و سنی استفاده میشود که «توسل به اولیای خدا» یک سیره مورد تأیید پیامبر و عترت بوده است. نه تنها شرک نیست که عین توحید است. در توسل این گلهای بیخار جهان هستی را واسطه درگاه خدا میبریم. پس تمام امید خداوند است و امامان«ع» وسائط ما به سوی او هستند.(۲۶)
ما با اطاعت از آنان در حقیقت از خداوند اطاعت کردهایم چون خداوند دستور داده که از آنها اطاعت کنید:
«من اطاعکم فقد اطاع الله و من عصاکم فقد عصی الله و من احبکم فقد احب الله و من ابغضکم فقد ابغض الله؛ هر که از شما فرمان برد خدا را اطاعت کرده است و هر که شما را نافرمانی کند بیگمان خدا را نافرمانی کرده است و هر که شما را دوست بدارد براستی که خدا را دوست داشته است و هر که شما را دشمن بدارد خدا را دشمن دانسته است.
در خواست پایانی
در پایان این زیارت بلند چنین عرض میکنیم:
«اللهم انی لو وجدت شفعاء اقرب الیک من محمد و اهل بیته الاخیار لجعلتم شفعائی فبحقهم الذی اوجبت لهم علیک اسئلک ان تدخلنی فی جمله العارفین بهم و بحقهم و فی زمره المرحومین بشفاعتهم انک ارحم الراحمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و سلم تسلیما کثیرا و حسبنا الله و نعم الوکیل؛ بار خدایا اگر من شفیعانی نزدیکتر از محمد و خاندان نیکویش مییافتم بیتردید آنان را شفیعان خود قرار میدادم پس از تو میخواهم بدان حقی که برای ایشان بر خودت لازم ساختهای مرا در گروه عارفان به ایشان و به حق ایشان قرار دهی و نیز در زمره کسانی که به شفاعت آنها مورد بخشش قرار گرفتهاند که تو مهربانترین مهربانانی و درود خدا بر محمد و خاندان پاکش باد و سلام ویژه فراوان بر ایشان نثار باد و خدا ما را بس است و نیکو وکیلی است.
و به این ترتیب پس از حدود ده سال مجموعه مقالات در آستان امامان در شرح زیارت جامعه پایان میپذیرد. در این مجموعه مقالات نویسنده بر آن بود به زبان روان، این شرح را تقدیم طلاب گرامی و دانشجویان عزیز کند.
صادقانه و بدون تعارف میگویم که نتوانستم حق این گلهای جهان هستی را ادا کنم؛ ولی من هم با عجز خود کلامی آوردهام تا بگویم در زمره خریداران یوسفهای جهان هستی هستم. امید که امامان و اهلبیت«ع» پذیرا باشند و این ناچیز را در زمره خادمان خویش قرار دهند.
بر آنیم که اگر عمر و حیاتی باشد در ادامه این سلسله مباحث، به شرح و تفسیر یادگار دیگر امام هادی«ع» زیارت امام امیرالمؤمنین«ع» در روز غدیر بنشینیم که یک دوره «علیشناسی از نگاه قرآن» است، نگاهی عمیق.
امید که خداوند این افتخار را هم نصیب این طلبه ناچیز بفرماید.
آمین یا ربالعالمین. سیداحمد خاتمی، ۲۶ شهریور ۱۳۹۸، هجدهم محرم الحرام ۱۴۴۱
پینوشتها:
۱- شوری، آیه ۲۳٫
۲- سباء، آیه ۳۷٫
۳- فرقان، آیه ۵۷٫
۴- ص، آیه ۸۶٫
۵- سوره مسد.
۶- تفسیر مجمع البیان، تفسیر قرطبی، تفسیر فخر رازی، تفسیر الدرالمنثور و… ذیل آیه.
۷- احقاق الحق، ج۳، ص۲، تفسیر قرطبی، ج۸، ص۵۸۴۳٫
۸- المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص۱۷۲٫
۹- مجمع البیان، ج ۸، ص ۴۳٫
۱۰- الخصال، ص۶۱۴، حدیث ۱۰، میزان الحکمه، کلمه «غلو».
۱۱- برگ و بار، جواد محدثی، ص ۵۷، ۵۸، ۵۹٫
۱۲- محمدجواد محدثی
۱۳- زمر، آیه ۲۳، نیز بنگرید به: انعام، آیه ۵۱ و۷۰، سجده، آیه ۳٫
۱۴- طه، آیه ۱۰۱، نیز بنگرید به: بقره، آیه ۵۵، یونس، آیه ۳، مریم، آیه ۸۷، سبا، آیه ۲۳، زخرف، آیه ۸۶٫
۱۵ و ۱۶- منشور جاوید، ج ۸، ص۴۱۵ تا ۴۲۶٫
۱۷- المعجم الاوسط، ج۲، ص۳۶۰٫
۱۸- مناقب ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۱۲٫
۱۹- مناقب ابن شهر آشوب، ج ۲، ص ۱۵٫
۲۰- آل عمران، آیه ۵۳٫
۲۱- آل عمران، آیه ۸٫
۲۲- تحف العقول، ص ۱۷۴٫
۲۳- کافی، ج۲، ص ۲۱۹٫
۲۴- مائده، آیه ۳۵٫
۲۵- نساء، آیه ۶۲٫
۲۶- در این باره رجوع کنید به کتاب «توسل یا استمداد از ارواح مقدسه»، تفسیر نمونه ذیل آیه ۳۵ سوره مائده، ج ۴، از ص ۴۶۳ تا ص ۴۷۲٫