سیره امیرمؤمنان(ع) در مبارزه با فساد مالی و اقتصادی در جامعه

اشاره

امروزه با خواندن اخبار و رسانه‌ها متوجه می‌شویم که در اذهان مردم کوچه و بازار از باسواد و بی‌سواد، اصلی‌ترین سخن همه شکایت، حکایت و تحلیل گرانی‌های افسارگسیخته است. از گرانی ارز و دلار گرفته تا طلا و… که طبعاً بر مسکن، اجاره خانه‌ها، کالاها و اجناس و مایحتاج مردم تأثیر گذاشته و پول ملی ارزش خود را به‌شدت از دست داده است.

در خصوص بروز معضلات فوق، تحلیل‌های فراوانی وجود دارند. یکی از عوامل، تحریم دشمن و نقشه‌ها و در واقع جنگ اقتصادی دشمن است. عوامل دیگر، بی‌‌برنامگی دولتمردان، خیانت و اختلاس، احتکار زالوصفتان جامعه و حرص و ولع مردمی است که متأسفانه بلوغ اقتصادی چندانی ندارند.

وضعیت جامعه ما به‌نوعی شبیه دوران حضرت علی«ع» است. اما در توصیف جامعه خویش می‌فرمایند: «به هر جا که خواهی چشم بگردان و مردم را بنگر! آیا جز فقیری که از فقر خود رنج می‌برد و یا ثروتمندی که نعمت خدا را کفران می‌‌کند یا بخیلی که در ادای حق خدا بخل می‌ورزد تا بر ثروتش بیفزاید یا متمردی که گوشش برای شنیدن اندرزها سنگین شده است، چیز دیگری می‌بینی؟ اخیار و صالحان کجایند؟! آزادگان و بخشندگان چه شده‌اند؟ کجایند آنان که در داد و ستد پارسایی می‌کردند و راه و روش پاکیزه داشتند؟ آیا نه چنین است که همگی از این جهان پست و زودگذر و آمیخته به تیرگی و رنج، رخت به جهان دیگر برده‌ و شما جای آنها مانده‌اید، در میان گروهی فرومایگان که لب‌ها از به هم خوردن و بردن نامشان و نکوهش اعمالشان ننگ دارد. در این حال باید گفت: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون‏.» و در ادامه می‌فرمایند: «نه کسی باقی مانده که کار زشت را دگرگون کند و نه کسی که از نافرمانی و معصیت باز دارد. شما با چنین وضعی می‌‌خواهید در خانه قدس الهی و جوار رحمت پروردگار قرار گیرید و عزیزترین دوستانش باشید؟ هرگز خدا را نسبت به بهشت جاودانش نمی‌توان فریفت و جز با عبادت، رضایت او را نمی‌‌توان به دست آورد. نفرین بر آنان که دیگران را امر به معروف و خود ترک می‌‌کنند، و نهی از منکر دارند و خود مرتکب آن می‌شوند.»(۱)

بدون تعارف باید این کلام نورانی حضرت را اعلام خطری برای جامعه امروز خود بدانیم که فرمود: «بدانید که خدای‌تان رحمت کند! شما در زمانی هستید که حق‏گویان در آن اندک‌‌اند و زبان‌ها در گفتن راست، ناتوان و جویندگان حق بیم دارند. مردم این زمان به نافرمانی خدا کمر بسته‌‌اند، جوانانشان بدخوی‌اند و پیرانشان گنهکار و عالمانشان منافق و قاریانشان سودجو و چاپلوس. خردان، بزرگان را ارج نمی‌نهند و توانگران بینوایان را یاری نمی‌‌رسانند.»(۲) ازدیگر از عوامل این اوضاع اقتصادی، عدم برخورد قاطع با مفسدان اقتصادی و اخلالگران و محتکران است. هدف از این مقالۀ مختصر، بیان گوشه‌هایی از سیره حضرت علی«ع» با مفسدان و اخلالگران اقتصادی است.

الف) نصیحت و برحذر داشتن جامعه از خلافکاری

حضرت علی«ع» در مرحله اول برای اصلاح وضع اقتصادی و برخورد با اخلالگران، مردم را به رعایت احکام و قوانین الهی، انفاق مال، دستگیری از فقیران، پرهیز از انباشت مال و رباخواری و دوری از احتکار دعوت می‌کند که نمونه‌هایی نقل می‏شود: «خداوند با دلایل واضح خود برای شما عذری باقی نگذاشته و حجت را بر شما تمام کرده است و برای‌تان بیان فرموده که چه کارهایی را خوش دارد و چه کارهایی را خوش ندارد تا از آنچه خوش دارد، پیروی و از آنچه ناخوش دارد، اعراض کنید…»(۳)

و تأکید می‏فرمایند که: «لقمه‌های حرام را به شکم‌های خود داخل نکنید؛ زیرا شما در برابر چشم کسی هستید که نافرمانی را بر شما حرام کرده و راه فرمانبر‌‌داری را برای‌تان هموار ساخته است.»(۴)

و در جای دیگر می‏فرمایند: «بزرگ‌ترین حسرت‌ها در روز قیامت، حسرت کسی است که در نافرمانی خداوند مالی گرد آورد و دیگری آن‌ را به ارث برد و در راه خدای سبحان انفاقش کند و به بهشت رود و آن گرد آورنده وارد جهنم شود.» (۵) این روایات و امثال آن نشان می‌دهند که دولت باید در گام اول به بازاریان، تاجران، کارمندان بانک و بنگاه‌های اقتصادی و… اطلاع‌رسانی و اتمام حجت و آنها را از حلال و حرام و مجازات‌های تخلفات مطلع کند. امام علی«ع» مکرر می‌فرمودند: «ای تاجران! اول فقه (و احکام را یاد بگیرید)، بعد تجارت (کنید).»(۶)

ب) معرفی الگوهای عملی به مردم

حضرت علی«ع» در جایگاه امامت و رهبری جامعه سعی کردند با رفتار خود الگوی مطلوب اسلامی را در مسائل اقتصادی به نمایش گذارند. از مردم و مسئولان دولتی می‌خواستند تا در جهت این الگوی مطلوب حرکت کنند؛ گرچه هرگز نمی‌توانند مانند آن حضرت باشند؛ ولی تلاش کنند لااقل شبیه ایشان شوند. کم مصرف کردن و بازدهی زیاد، کوشش و تلاش در راه تولید بیشتر و بذل و انفاق آن در راه خدا، سه ویژگی بارز اقتصادی و رفتاری حضرت بود.

امام در نامه‌ای به «عثمان بن حنیف» درباره لباس و طعام خود می‌فرمایند: «اینک امام شما از تمام دنیایش به پیراهنی ژنده و کهنه و از همه طعام‌هایش به دو قرص نان اکتفا کرده است. البته شما را یارای آن نیست که چنین کنید، ولی مرا با پارسایی و مجاهدت و پاکدامنی و درستی خویش یاری دهید. به خدا سوگند! از دنیای شما پاره زری نیندوخته و از همه غنایم آن، مالی ذخیره نکرده‌ام و به جای این جامه که اینک کهنه شده است، جامه‌ای دیگری آماده نساخته‌ام.»(۷)

امام راز این‌گونه زندگی را خود چنین بیان می‌کنند: «خداوند مرا امام خلقش قرار داد و بر من واجب کرد که نفس، طعام، نوشیدنی و لباسم را در حد ضعیفان از مردم قرار دهم تا آنکه فقیر به من اقتدا کند و ثروتمند طغیان نکند.»(۸) طبق این احادیث، تنها مسئولی می‌تواند اصلاح اقتصادی و با فساد مبارزه کند که خود ساده‌زیست باشد، حقوق نجومی، رانت‌خواری و تجمل‌گرایی نداشته باشد و در ورود کالای قاچاق، گرفتن ارز غیرقانونی، استفاده ناحق از امکانات دولتی و… دخیل نباشد.

چنین مسئولی اقتصاد کشور را رونق می‌دهد، نه کسانی که با ورود کالای خارجی ده‌ها کارخانه و شرکت داخلی را به تعطیلی کشانده، صنایع کوچک و بزرگ را از رونق انداخته‌‌اند. جای شرمندگی است که از چین مهر و تسبیح وارد می‌شود و با ارز دولتی سطل زباله وارد کشور می‌کنند(۹) مسلم است با این رفتار، اقتصاد ما اقتصاد مقاومتی نمی‌شود.

ج) تحت نظر  داشتن  بازار

یکی از وظایف مهم مسئولان حکومت اسلامی، نظارت سختگیرانه بر بازار و کارخانه‌ها و مراکز فروش است. حضرت علی«ع» برای آنکه مردم در معاملات خود احکام خدا را رعایت کنند، شخصاً به بازار می‌رفتند، مردم را به رعایت تقوا در معاملات امر می‌فرمودند، بر اجرای احکام الهی نظارت داشتند و در صورت دیدن تخلف، برخورد می‌کردند.

در سیره امام علی«ع» در نظارت بر بازار به نکات بسیار دقیقی بر می‌خوریم که جای بحث آن در این مقاله کوتاه و مختصر نیست. فقط اشاره می‌کنیم که حضرت از احتکار شدیداً نهی می‌کردند(۱۰)بر قیمت‌ها به‌شدت نظارت داشتند(۱۱) و بر توزین کالا تأکید می‏فرمودند.

د) بر خورد شدید با متخلفان و مفسدان اقتصادی

مسائل اقتصادی نبض جامعه هستند و اگر در آنها اخلال، اختلاس، فساد و احتکار راه یابد، کل جامعه را به بی‌نظمی و فساد می‌کشانند، پس با متخلفان این وادی باید با جدیت توأم با دقت و قانونی باید برخورد شود.  به نمونه‌هایی از برخورد حضرت علی«ع» با گروه‌های مختلف از متخلفان و اخلالگران اقتصادی اشاره می‏کنیم:

  1. مجازات اختلاس‌کنندگان

حضرت در نامه شدیداللحنی «اشعث بن قیس»، والی آذربایجان را که در زمان عثمان منصوب شده و صد هزار درهم از بیت‌المال برداشت کرده بود، احضار می‌کنند و می‌فرمایند:

«اگر این مبلغ را به بیت‌المال بازنگردانی، گردنت را با شمشیر خواهم زد…» و سرانجام پول به بیت المال بازگشت.(۱۲)

و در همین زمینه نامه‌های تندی به زیاد بن ابیه(۱۳) (جانشین و قائم مقام عبدالله بن عباس در فارس)؛ شریح بن حارث(۱۴) (قاضی شهر کوفه)؛ عثمان بن حُنیف انصاری(۱۵) (عامل حضرت در بصره)؛ قدام بن عجلان(۱۶) (عامل حضرت در کشکر؛ بین کوفه و بصره)؛ مصقلَه بن هُبَیرَه شیبانی(۱۷) (والی اردشیر خره) و ابن جارود عبدی(۱۸) (عامل حضرت در اصطخر، یکی از شهرهای قدیمی فارس و معرّب استخر) مرقوم فرمودند که نشان دهنده حساسیت شدید حضرت نسبت به بیت المال و برخورد با اختلاسگران بوده است.

  1. مجازات شدید رشوه‌خواران

زمانی که «علی بن هَرَمه»، بازرس بازار اهواز، از بازاریان رشوه گرفت، حضرت نامه‌ای به «رفاعه بن شداد»، قاضی منصوب خود در اهواز فرستادند و فرمودند: «وقتی نامه‌ام به تو رسید، ابن هرمه را برکنار و زندانی کن و حکم مرا به مردم و کارگزارانت اعلان نما و [بدان که] هرگونه غفلت و تفریطی موجب هلاکت نزد خداوند خواهد شد.»(۱۹)

حضرت در این نامه کیفیت برخورد با ناظر رشوه‌خوار را این‌گونه بیان می‌دارند:

«پس چون روز جمعه فرا رسد، او را از زندان بیرون بیاور و سی و پنج ضربه شلاق بزن و در بازارها بگردان. هر کسی علیه او مدعی شد و شاهد آورد، خود و شاهدش را سوگند بده، آنگاه از محل دارایی‌های او (ابن هرمه) مقدار شهادت داده شده را به مدعی بپرداز، سپس او را با خواری و زشتی به زندان باز گردان و پاهایش را ببند و در وقت نماز باز کن. بین او و کسی که برایش خوراک، نوشیدنی، پوشاک یا زیرانداز می‌آورد، حایل مشو و نگذار کسی که به او خصومت و کینه می‌آموزد و امید آزادی به او می‌دهد، بر او وارد شود. اگر به تو ثابت شد که کسی چیزی به او یاد داده که به ضرر مسلمانان است، او را با تازیانه بزن و زندانی‏اش کن تا توبه کند.»

  1. کیفرمحتکران و گران فروشان

در شرایط فعلی، از دیگر مشکلات جدی کشور «احتکار» است. از احتکار خودرو گرفته تا کالاها و اجناس مورد نیاز روزمرۀ مردم تا هر روز بر قیمت‌ها افزوده شود و چنانکه می‌بینیم، خرید اجناس برای فقرا کمرشکن شده است. اما چرا با محتکران برخورد جدی نمی‌شود؟

حضرت امیر«ع» در عهدنامه مالک اشتر، ضمن تأکید بر نقش مهم بازرگانان و صنعتگران، آنان را مایه منفعت و پدید آمدن وسایل آسایش می‌دانند و سود حاصل از تلاش آنان را موجب برپایی بازارها بر می‌شمرند و درباره محتکران می‏فرمایند:

«…و با این همه بدان که میان بازرگانان بسیارند کسانی که معامله بد دارند؛ بخیلند و به دنبال احتکار، فقط به سود خویش می‌کوشند و کالا را به هر قیمتی که می‌خواهند، می‌فروشند و این سودجویی و گران‏فروشی زیانی است بر همگان و عیب است بر والیان، پس باید جداً از احتکار جلوگیری کنی که رسول خدا«ص» از آن جلوگیری کردند.»(۲۰)

همچنین حضرت در نامه‌ای به «رفاعه بن شداد» فرمودند:

«…از احتکار نهی کن، پس هر کسی را که مرتکب آن شد، تنبیه بدنی و با آشکار ساختن آنچه که احتکار کرده است، مجازاتش کن.»(۲۱) در مجازات محتکر دو نکته مهم وجود دارد که متأسفانه در این زمان کمتر‏ اجرا می‌شود:

یک: تنبیه بدنی. واقعیت این است که همه مجرمان جانشان را دوست دارند و اگر تنبیه بدنی کاملاً اجرا شود، به‌شدت از احتکار جلوگیری می‌کند؛

دو: رسوا کردن محتکر تا موقعیت خود را بین مردم از دست بدهد.

افزون بر این تأکیدات، به گواهی برخی روایات که از طرف اهل‌ سنت نقل شده است، امام شخصاً با احتکار برخورد می‌کردند.(۲۲)

  1. مجازات کارگزارن متخلف

امام به‌شدت بر رفتار کارگزاران خود نظارت می‌کردند و برای این کار جاسوسانی را چون «کعب بن مالک» گمارده بودند. در عهدنامه‌ مالک اشتر چنین آمده است: «در اعمال کارگزاران خود کاوش نما و جاسوسانی از مردم راستگو و وفادار به خود بر آن بگمار؛ زیرا مراقبت نهایی تو در کارهایشان آنان را به رعایت امانت و مدارا در رعیت وا می‏دارد… هرگاه یکی از ایشان دست به خیانت گشود و اخبار جاسوسان نزد تو به خیانت او گرد آمد، همه بدان گواهی دادند، همین خبرها تو را بس است. باید به سبب خیانتی که کرده، تنش را به تنبیه بیازاری و از کاری که کرده است، بازخواست نمایی، سپس خوار و ذلیلش سازی و مهر خیانت بر او بزن و ننگ رسوایی را بر گردنش آویزان کن!»(۲۳)

این نامه نشان می‌دهد که خیانتکاران اداری، هم باید تنبیه بدنی و هم به مردم معرفی شوند تا دیگر به او اعتماد نکنند.

پینوشت‌ها:

  1. نهج البلاغه، سیدرضی، ترجمه: محمد دشتی، انتشارات پارسایان، ۱۳۷۹ش، ص ۲۴۴ – ۲۴۶، خطبه ۱۲۹٫
  2. همان، خطبه ۲۴۴ و ۱۱۲٫
  3. همان، خطبه ۱۷۶، ص ۳۳۲٫
  4. خطبه ۱۵۱، ص ۲۷۸٫
  5. همان، حکمت ۴۲۱
  6. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، دار صعب و دارالتعارف، بیروت، ۱۴۰۱ق، ج ۵، ص ۱۵، ح ۱٫
  7. نهج البلاغه، نامه ۴۵، ص ۵۵۲٫
  8. الکافی، ج ۱، ص ۴۱۰، ح ۱٫
  9. ابطحی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، در نطق مجلس مورخ: ۳۱/۴/۹۷٫
  10. نهج البلاغه، نامه ۵۳٫
  11. دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۳۶، ح ۸۱٫
  12. دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۳۹۶٫
  13. نهج البلاغه، نامه ۳۰ و حکمت ۴۷۶٫
  14. همان، نامه ۳٫
  15. همان، نامه ۴۵٫
  16. أنساب الأشراف، بلاذرى، دار الفکر، بیروت، ۱۴۱۷ق، ج ۲، ص ۳۸۸٫
  17. نهج البلاغه، خطبه ۴۴٫
  18. همان، نامه ۷۱٫
  19. بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، داراحیاء التراث، بیروت، ۱۴۰۴ق، ج ۴۱، ص ۱۱۹، ح ۲۷٫
  20. نهج البلاغه، نامه ۵۳٫
  21. دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۳۶، ح ۸۱؛ مستدرک الوسائل، میرزا حسین بن محمد نوری، نشر آل‌البیت، بیروت، ۱۴۰۸ق، ج ۱۳، ص ۲۷۷، ح ۱۵۳۴۶٫
  22. کنز العمال، متقی هندی، مؤسسه الرساله، بیروت، ج ۴، ص ۱۷۲، ح ۱۰۰۷۰٫
  23. نهج البلاغه، نامه ۵۳٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *