حماسه آفرینی امام سجاد«ع» در عصر عاشورا

مقدمه

امام سجاد«ع» در شب و روز عاشورا به مشیت الهی بیمار شدند؛ لیکن این بیماری مانع پیکار امام نشد. در این نوشتار به پیکار امام در عصر عاشورا و مجروح شدن ایشان اشاره می‌شود.

همراهی با امام

امام زین‌العابدین«ع» در ترک مدینه و حضور در مکه و کربلا،  پدر را همراهی کرد و یکی از علل همراهی ایشان و خاندان امام، پیشگیری از دستگیری آنان و ممانعت از خطرات احتمالی نسبت به جان آنان و حتی به مخاطره افتادن قیام امام حسین«ع» بود. سید ابن طاووس (متوفی۶۶۴ق) بر این احتمال  تصریح دارد و می‌نویسد:

«از مواردی که ممکن است سبب همراهی زنان اهل‌بیت«ع» تلقی شود این است که اگر امام حسین«ع» زنان و فرزندان خود را در مدینه و یا جایی غیر از آن می‌گذاشت، احتمال می‌رفت که یزید بن معاویه زن و فرزند امام را دستگیر کند و سپس عواقب شوم و رفتارهای زننده‌ای پیش می‌آمد که امام حسین«ع» را از جهاد و شهادت بازمی‌داشت.»(۱)

بیماری امام

متون تاریخی تنها از بیماری امام سجاد«ع» در شب و روز عاشورا خبر داده‌اند که این بیماری سخت، یک مشیت الهی برای زنده ماندن امام بود.

به گزارش شیخ مفید، امام سجاد«ع» عصر تاسوعا بیمار بوده است؛ او چنین روایت می‌کند:

«فَجَمَعَ الْحُسَیْنُ«ع» أَصْحَابَهُ عِنْدَ قُرْبِ الْمَسَاءِ ـ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ زَیْنُ الْعَابِدِینَ«ع» فَدَنَوْتُ مِنْهُ لِأَسْمَعَ مَا یَقُولُ لَهُمْ وَ أَنَا إِذْ ذَاکَ مَرِیضٌ؛(۲) امام حسین«ع» نزدیک غروب (تاسوعا) یاران خویش را جمع کرد. امام زینالعابدین«ع» مى‏فرماید، «من با آنکه بیمار بودم، نزدیک رفتم که سخنان پدرم را با ایشان بشنوم.»

همچنین امام سجاد«ع» در گزارش خود از شب عاشورا، از بیماری خود یاد کرده، می‌فرماید:

«إِنِّی جَالِسٌ فِی تِلْکَ الْعَشِیَّهِ الَّتِی قُتِلَ أَبِی صَبِیحَتِهَا وَ عَمَّتِی زَیْنَبُ عندی تُمَرِّضُنِی؛(۳) من در آن شبى که پدرم فرداى آن کشته شد، نشسته بودم و عمه‏ام زینب«س» نیز نزد من بود و از من پرستارى می‌کرد.»

حُمَید بن مسلم ازدی، از گزارشگران واقعه کربلا که در روز عاشورا از سپاهیان عمر بن سعد بود، مدعی است که پس از شهادت امام حسین«ع» به ‌اتفاق شمر و عده‌ای از همراهان او به خیمه امام سجاد«ع» رسیدیم و دیدیم آن حضرت از شدت بیمارى بر بستر خود افتاده است و تاب حرکت ندارد. عده‏اى که با شمر بودند پیشنهاد قتل او را دادند و من گفتم، «سُبْحَانَ اللَّهِ أیُقْتَلُ الصِّبْیَانُ إِنَّمَا هُوَ صَبِیٌّ وَ إِنَّهُ لِمَا بِهِ فَلَمْ أَزَلْ حَتَّى رَدَدْتُهُمْ عَنْهُ؛ عجیب است مگر چنین مقررشده که فرزندان هم کشته شوند! او صبی است و این بیمارى و ناتوانى کافى به حال اوست.»(۴) البته حمید بن مسلم به ‌غلط بر «صبی» بودن و خردسالی امام اشاره ‌کرده است که در پاسخ می‌توان به این نکته مورخ نامی محمد بن سعد (متوفی ۲۳۰ق)  اشاره کرد که مدعی است، «أن علی بن حسین کان مع أبیه و هو ابن ثلاث أو أربع و عشرین سنه. و لیس قول من قال إنه کان صغیرا و لم یکن أنبت بشی‏ء. و لکنه کان یومئذ مریضا فلم یقاتل. و کیف یکون یومئذ لم ینبت و قد ولد له أبو جعفر محمد بن علی؛»(۵) علی بن حسین«ع» در حالی ‌که ۲۳ یا ۲۴ ساله بود پدر را همراهی کرد و این گفته که او صغیر بوده و موى برنیاورده بود، پذیرفته نیست! البته او در کربلا بیمار بود و به دلیل بیماری پیکار نکرد. چگونه کسی خردسال باشد در حالی‌که فرزندی به نام ابوجعفر محمد بن علی برای او به دنیا آمده بود.»

حفظ و سلامت امام زین‌العابدین«ع» به‌ عنوان حجت خدا پس از سومین امام، یک مشیت الهی بود تا زمین لحظه‌ای بدون حجت خدا نباشد و در سایه او جایگاه امامت تداوم یابد. روایات بسیاری در ضرورت وجود حجت الهی در هستی گواهی می‌دهد و پیشوایان معصوم«ع» تأکید دارند که زمین بدون امام ممکن نیست، «إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو إِلَّا وَ فِیهَا إِمَامٌ» و حجت الهی در زمین هست تا حلال و حرام شناخته شود و مردم به سمت خداوند راهنمایی شوند، «مَا زَالَتِ الأَرضُ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِیهَا الحُجَّهُ یُعَرِّفُ الحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ یَدْعُو النَّاسَ إِلَى سَبِیلِ اللَّه‏» و اگر امامی نباشد، حق از باطل شناخته نمی‌شود «إِنَّ اللَّهَ لَم یَدَعِ الأَرضَ بِغَیرِ عَالِمٍ وَ لَو لَا ذَلِکَ لَم یُعرَفِ الْحَقُّ مِنَ الْبَاطِلِ‏».(۶)

پیکار و جراحت امام

عصر عاشورا همه یاران امام حسین«ع» در کربلا به شهادت رسیدند از فرزندان کسی جز علی بن حسین«ع» باقی نمانده بود که در آن ‌وقت بیمار بود و قهرا از جنگیدن ناتوان بود، آن‌گونه که قاضی نعمان مغربی (متوفی ۳۶۳ق) بیان می‌دارد، «وکان علی بن الحسین«ع» یومئذ علیلا دنفا، فلم یستطع القتال»؛(۷) علی‌بن حسین در آن روز (عاشورا) بیماری شدیدی داشت و قدرت پیکار نداشت.»

امام حسین«ع» هر چند پس از شهادت یاران تنها ماند، اما بر زنده ماندن علی بن حسین«ع» اصرار داشت و حتی او را از معرکه جنگ نیز عقب راند.

برای بررسی این مدعا نخست باید به اهتمام امام سجاد«ع» به حضور در پیکار اشاره کرد.

در برخی از منابع از پیکار امام سجاد«ع» یاد شده است آن‌گونه که که امام در قامت یک مجاهد در حالی ‌که از بیماری رنج می‌برد، شمشیر به دست گرفت و به میدان تاخت و مجروح شد و درنهایت به دستور امام حسین«ع» بازگردانده شد.

فضیل بن زبیر از محدثان و اصحاب امام پنجم و ششم، که گویا زیدی است(۸) در کتاب «تسمیه من قتل مع الحسین«ع» من ولده واخوته و اهل بیته وشیعته» به جنگیدن و مجروح شدن امام سجاد«ع» اشاره می‌کند و می‌نویسد، «کان علی بن الحسین علیلا و ارتث یومئذ و قد حضر بعض القتال؛(۹) علی بن الحسین«ع» بیمار بود و در کربلا مجروح شد، هنگامی ‌که در برهه‌ای از حوادث کربلا حضور یافت و پیکار کرد.»

«مرتث» مجروحی است که در میدان رزم جنگیده و پیکر مجروحش را زنده از معرکه کنار کشند.(۱۰)

شبیه این گزارش را نیز یحیی بن حسن شجری (متوفی ۴۹۹ق) که از عالمان زیدی است، نقل کرده است:

«وَکَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ، عَلَیْهِ السَّلَامُ عَلِیلًا وَارْتُثَّ یَوْمَئِذٍ وَقَدْ حَضَرَ بَعْضَ الْقِتَالِ، فَدَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ، وَأُخِذَ مَعَ النِّسَاءِ هُوَ؛»(۱۱) علی بن حسین«ع» بیمار بود و در کربلا مجروح شد، هنگامی‌که در مقطعی از حوادث کربلا پیکار کرد، خداوند او را محافظت کرد و او همراه زنان دستگیر و به اسارت برده شد.»

روایت نقل‌شده ذیل، به‌نوعی همسو با گزارش فضیل بن زبیر و شجری است، آنکه امام سجاد«ع» در حال بیماری تلاش کرد شمشیر به دست گیرد و به سمت میدان عزیمت کند، لیکن امام حسین«ع» به خواهر دستور داد تا او را از معرکه عقب راند. تفاوت نقل ذیل در عدم اشاره به جراحت ایشان است. نکته مهم در این روایت، تلاش امام حسین«ع» به زنده ماندن فرزند است، تا زمین از حجت خدا خالی نماند، «ثم التفت الحسین عن یمینه فلم یر أحدا من الرجال و التفت عن یساره فلم یر أحدا فخرج علی بن الحسین زین العابدین«ع» و کان مریضا لا یقدر أن یقل سیفه و أم کلثوم تنادی خلفه یا بنی ارجع! فقال: یَا عَمَّتَاهْ ذَرِینِی أُقَاتِلْ بَیْنَ یَدَیِ ابْنِ رَسُولِ اللَّهِ. فَقَالَ الْحُسَیْنُ«ع»، «یَا أُمَّ کُلْثُومٍ خُذِیهِ لِئَلَّا تَبْقَى الْأَرْضُ خَالِیَهً مِنْ نَسْلِ آلِ مُحَمَّدٍ«ص»(۱۲) آنگاه امام حسین«ع» به سمت راست و چپ خود نگریست و کسی را برای یاری نیافت. حضرت على بن الحسین زین‌العابدین«ع» که مریض بود خارج شد. آن حضرت قادر نبود شمشیر بکشد. ام‌کلثوم به دنبال آن حضرت فریاد می‌زد، «فرزندم! برگرد.» لیکن امام فرمود، «اى عمه! بگذار تا در جلو پسر پیغمبر خدا پیکار کنم.» امام حسین«ع» به ام‌کلثوم فرمود، «وى را بگیر! که زمین از نسل آل محمّد«ص» خالى نماند.»

در این نقل، اهتمام امام حسین«ع» در زنده ماندن امام سجاد«ع» کاملاً آشکار است و نشان از جدیت حضرت در حیات امام پس از خود است.

*****

بیماری امام سجاد«ع» بعد از واقعه کربلا تا کوفه ادامه داشت. ابن طیفور به بیماری ایشان به‌ وقت ورود به کوفه اشاره ‌کرده و روایتی از امام صادق«ع» نقل می‌کند که حضرت فرمود، «هنگامی‌که زنان را از کربلا به کوفه وارد کردند، علی بن حسین«ع» بدنش نحیف و لاغر شده و از بیمارى رنجور بود.»(۱۳)

شیخ مفید نیز گزارش فوق را از فردی به نام «حَذْلَمِ بْنِ سَتِیرٍ»  بیان کرده و افزوده غمباری را نیز از کیفیت اسارت امام سجاد«ع» بیان می‌دارد، «پس از علىّ بن الحسین«ع» ـ درحالی‌که بیمارى وى را لاغر ساخته و بند و زنجیر در گردن مبارکش بود و دست‌های آن حضرت به گردن مبارکش بسته بود ـ شنیدم که با آوایى بس ضعیف مى‏فرمود: هان، این زنان بر ما مى‏گریند! پس چه کسى (جز مردان ایشان) افراد ما را به قتل رسانده است؟»(۱۴)

گزارش‌های مختلف تاریخی، تصویر زیبایی از حماسه و از خودگذشتگی حضرت زینب«س» را در دفاع از امام سجاد«ع» نمایان می‌سازد، تلاشی که سبب شد ابن زیاد تهدید خود را برای کشتن امام عملی نسازد.(۱۵)

 

پی‌نوشت‌ها

۱ـ ابن طاووس، اللهوف، ص ۸۴٫

۲ـ مفید، الارشاد، ج۲، ص ۹۱٫

۳ـ طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص ۴۲۰؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص ۷۷؛  مفید، الارشاد، ج۲، ص ۹۳٫

۴ـ مفید، الارشاد، ج۲، ص ۱۱۲ و ۱۱۳٫

۵ـ محمد بن سعد، الطبقات الکبری،  ج۵، ص ۱۷۱٫

۶ـ کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸٫

۷ـ قاضی نعمان، شرح الأخبار فی فضائل الأئمه الأطهار«ع»، ج۳، ص ۲۵۰٫

۸ـ خویی، معج رجال الحدیث، ج ۹، ص ۲۶۲٫

۹ـ فضیل بن زبیر، تسمیه مَنْ قُتل مع الحسین«ع» من ولده وإخوته وأهل بیته وشیعته، به تحقیق سید محمدرضا حسینی جلالی،.ص۲۴٫

۱۰ـ ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۵۱٫

۱۱ـ شجری، ترتیب الأمالی الخمیسیه، ج۱، ص۲۲۵٫

۱۲ـ مجلسی، بحارالانوار، ج‏۴۵، ص ۴۶٫

۱۳ـ ابن طیفور، بلاغات النساء، ص ۲۳٫

۱۴ـ مفید، الامالی، ص۳۲۱٫

۱۵ـ ابن اعثم، الفتوح،  ج‏۵، ص۱۲۳؛ ابن طاووس، اللهوف، ص ۱۶۲٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *