جریان شناسی سیاسی در رقابت‌های انتخاباتی برمبنای ارزش‌های اسلامی

علم، شناخت و معرفت، به‌خصوص نسبت به امور سیاسی، اجتماعی از امور وجدانی و فطری نیست که همگان از آنها  برخوردار باشند و یا بتوانند به‌سادگی کسب کنند، بلکه تحقق این امر در گرو تحصیل مقدّمات و آگاهی‌های پیشینی است. در برخی از موارد هم کسب کامل معرفت به توانایی در درک آموزه‌های دینی از منابع اصیل آن بستگی دارد.

لذا با این فرض که عموم جامعه قادر به شناخت خطوط کلی جریان‌های سیاسی در جامعه نیستند، شایسته است که اندیشمندان و فرهیختگان این توانایی را کسب کنند تا هم خود به شناخت مناسب، رهنمون شوند و هم راهنمای توده مردم باشند. گرچه کسب این معرفت به عالمان و اندیشمندان اختصاص ندارد و به عناصر و مؤلفه‌های دیگری نیز وابسته و بلکه درگرو نفی موانعی خاص نیز هست، لذا در موارد متعدد، اندیشمندانی هستند که در تشخیص حق و باطل، خطا می‌کنند و قادر به تمیز راه درست از نادرست نیستند و در مقابل، افراد بسیاری هستند که گرچه از سواد چندان و توانایی درک آموزه‌های دینی از منابع اصیل را ندارند، اما با اعتماد و تکیه بر عالمان بصیر و هدایت آنان، راه صحیح را پیدا و در راه آن جانفشانی می‌کنند.

از این روی، علاوه بر توانایی دستیابی به متون اصیل اسلامی و درک و فهم صحیح آنها با محوریت آموزه‌های اصیل دینی، باید در این خصوص به راهکارهایی توجه کرد که درنهایت به فهم صحیح از امور سیاسی، اجتماعی با محوریت شناخت حق از باطل بینجامد.

برخی از راهکارهایی که می‌توانند به ایجاد بصیرت سیاسی کمک و مسیر صواب را برای انسان‌های حق‌طلب روشن کنند و جریان‌های حق‌طلب را از جریان‌های باطل و نفاق، متمایز سازند، به اختصار عبارتند از:

 

۱ . اهتمام به کسب خبر

موضوع‌شناسی مناسب و فهم واقعی از مسائل، نقشی اساسی در درک صحیح موضوعات و شرایط دارد، زیرا مردم معمولاً از چیزی که نسبت به آن جاهل هستند، کناره‌گیری می‌کنند و یا با آن دشمنی می‌ورزند،(۲) بنابراین مردم علاوه بر اینکه می‌بایست با مطالعه کتاب‌های اصیل و معتبر، سطح اطلاعات و معلومات خود در خصوص مبانی اندیشه سیاسی اسلام را بالا ببرند و در مورد مبانی و بنیادهای نظری اسلام، اطلاعات عمیق و اصولی کسب کنند، باید آگاهی‌های سیاسی خود در باره مسائل روز و حوادث جاری کشور را نیز تقویت و اطلاعات صحیحی را در این زمینه کسب کنند. اطلاعات سیاسی را می‌توان از طریق مطالعه مطالب نوشتاری مانند روزنامه‌ها، مجلات، بولتن‌ها، سایت‌ها، کتب علمی یا گوش فرادادن به رسانه‌های دیداری و شنیداری به دست آورد.

کسب اطلاعات سیاسی به دلیل نقش اساسی در فهم جریان های سیاسی اهمیت زیادی دارد، زیرا بسیاری از اندیشمندان، حق را می‌شناسند و از ملاک‌های آن هم آگاهی دارند، ولی موضوعات و مسائل امروزی را نمی‌شناسند و در نتیجه قادر نیستند افراد و گروه‌ها را در ذیل حق یا باطل قرار دهند و موضع خود را نسبت به آنها تعیین کنند. به همین دلیل هم هست که دشمنان یا منافقان با ارائه اطلاعاتی نادرست یا گزینش شده به این دسته از اندیشمندان عملاً آنان را به موضع‌گیری‌های نادرست وامی‌دارند و از آنان به‌ عنوان آلت دست خویش، سوءاستفاده می‌کنند. بنابراین جز در سایه اخبار درست و شناخت واقعی و متناسب از جامعه و موقعیت دوست و دشمن، نمی‌توان تصمیمی مناسب و مبتنی بر شرایط اتخاذ کرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تبیینی مناسب، موقعیت صحنه سیاسی را به موقعیت جبهه نبرد، تشبیه و لوازم و عوارض فقدان شناخت واقعی در دو عرصه جنگ و سیاست را این‌گونه تشریح می‌کنند:

«بنده بارها این جبهه‏هاى سیاسى و صحنه‏هاى سیاسى را به جبهه‏ جنگ مثال مى‏زنم. اگر شما در جبهه‏ جنگ نظامى، هندسه زمین در اختیارتان نباشد، احتمال خطاهاى بزرگ هست. براى همین هم هست که برای شناسایی مى‏روند. یکى از کارهاى مهم در عمل نظامى، شناسایی است؛ شناسایی از نزدیک که بروند و زمین را ببینند و بفهمند دشمن‏ کجاست؟ چه جورى است؟ مواضعش چگونه است؟ عوارضش چگونه است تا بفهمند چه‌کار باید بکنند. اگر کسى این شناسایی را نداشته باشد، میدان را نشناسد و دشمن‏ را گم کند، یک‏وقت مى‏بینید که دارد خمپاره‏ و توپخانه‏اش به طرفى که اتفاقاً طرفِ دوست است و نه طرفِ دشمن آتش می‌کند. عرصه‏ سیاسى عیناً همین‏ جور است. اگر بصیرت‏ نداشته باشید و دوست و دشمن را نشناسید، یک‏ وقت مى‏بینید آتش توپخانه‏ تبلیغات و گفت‌وشنود و عمل شما به‌طرف قسمتى است که دوستان در آنجا مجتمع‌اند و نه دشمنان. آدم باید دشمن را بشناسد. در شناخت دشمن خطا نکنیم.»(۳)

 

۲ . دقت در منابع کسب خبر و محدود نبودن به منابع خاص

گرچه کسب آگاهی‌های روزآمد از شرایط جامعه درگرو آگاهی و اطلاعات سیاسی است، لکن فهم جبهه حق از باطل در گرو هر آگاهی و خبری نیست، بلکه مبتنی بر اطلاعات مناسب و واقعی است. لذا افراد می‌بایست علاوه بر اهتمام به کسب خبر، در منشأ و منبع اخبار و اطلاعات خویش، حساسیت ویژه داشته باشند. اعتماد به همه منابع و اخبار منتشره باوجود اختلافات بسیار آنها ممکن نیست و عملاً به تضاد در اخبار می‌انجامد. از سوی دیگر، منابع خبری در جهان بسیار متنوع هستند و اخبار از سوی افراد و گروه‌های متفاوت و با اغراض مختلف منتشر می‌شوند. بسیاری از این اخبار مشتمل بر بخش‌هایی از واقعیت هستند و به قصد القای مطالب خاص منتشر می‌شوند و جهت‌دار هستند، لذا کسب خبر صحیح و مطمئن درگرو اعتماد به منابع و مراجعی است که منشأ خبر محسوب می‌شوند. لذا در میان منابع مختلف خبری ـ روزنامه، کتاب، مجله، تلویزیون، رادیو، بولتن‌ها، سایت‌ها وبلاگ‌ها و… ـ تنها منابعی معتبرند که مبتنی بر عدالت و خبرویت باشند، وگرنه خبر منتشر شده از قرار گرفتن ذیل اموری چون شایعه، دروغ، اتهام، فریب و خبرسازی، بلکه سکوت خبری که گونه‌ای خبررسانی محسوب می‌شود، مصون نخواهد بود:

«یا أَیُّهَا‌الَّذینَ آمَنُوا إِن جاءَکُم فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَهٍ فَتُصبِحُوا عَلى‏ ما فَعَلْتُم نادِمینَ(۴): ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اگر فاسقی برایتان خبری آورد، جستجو کنید، مبادا به نادانی با گروهی برخورد کنید و سپس از آنچه کرده‌اید، پشیمان شوید.»

اگر نگوییم که رسانه‌ها عمدتاً برای خبرسازی و نه ضرورتاً خبررسانی بی‌طرفانه، اخبار و اطلاعات خاصی را منتشر می‌کنند، لااقل می‌توان ادعا کرد که رسانه‌ها معمولاً به خبررسانی غیرهدفمند مبادرت نمی‌ورزند و همه اخبار موجود را منتشر نمی‌کنند، بلکه متناسب با خاستگاه‌های فکری خود، اخبار خاصی را به‌صورت جهت‌دار و در راستای اهدافشان منتشر می‌کنند. ازاین‌روی، اعتماد و گوش فرادادن به منبع اطلاعاتی خاص، برفرض که از مصادیق اعتماد باشد، ضمن اینکه انسان را از ابعادی از آگاهی محروم می‌کند، مسیر اطلاعات او را جهت‌دار می‌سازد و درک ناقصی از واقعیت را به ارمغان می‌آورد و فرد را به ورطه تعصبات حزبی خاص می‌کشاند.

بر این اساس، مردم در راستای تحصیل آگاهی کامل نسبت به جریان‌ها، شرایط و موضوعات جامعه، می‌بایست منابع خبری خویش را متکثر کنند و دیدگاه‌های مخالف و رقیب را مدنظر قرار دهند و علاوه بر اینکه‌ مطبوعات، رسانه‌ها و روزنامه‌های گروه‌ها و طیف‌های مختلف سیاسی موجود در فضای جامعه را مطالعه می‌کنند، گاهی هم با بررسی رسانه‌های دشمن، خبرها و خبررسانی آنها را مدنظر قرار دهند و از این طریق به مقاصد و نیات آنان پی ببرند و نقاط ضعف و قوت آنان را دریابند.

طبیعی است اطلاعات ارائه شده از سوی منابع و رسانه‌های مختلف موافق و مخالف که در یک سطح قرار ندارند و از ارزش برابر برخوردار نیستند و می‌بایست تحلیل و بررسی شوند، زیرا کسب اطلاعاتِ هر چند صحیح نمی‌تواند به‌تنهایی انسان را به بینش و درک سیاسی قوی نسبت به واقعیت‌ها برساند و از خطا و اشتباه مصون نگه دارد. در این میان، هرچه منبع خبری از اعتبار و وثاقت بیشتری برخوردار و از عمق بیشتری بهره‌مند باشد، بیشتر می‌توان به آن اعتماد کرد.

بنابراین کسانی که درصدد فهم ماهیت جریان‌ها و گروه‌های سیاسی هستند، ضمن اینکه می‌بایست از منابع نامطمئن پرهیز کنند، در عین حال نباید خود را به منابع خاص و معین محدود کنند، بلکه باید با توسعه در گستره منابع، خود را از بخشی از اطلاعات محروم نسازند.

 

۳ .تجزیه ‌و تحلیل جریان‌های سیاسی

با توجه به اینکه در فرایند استنتاج، نتیجه همواره تابع اخسّ مقدمات است و هرچه مقدمات استنتاج، ضعیف، نامطمئن یا نادرست باشند، در نتیجه تأثیرگذارترند و نتیجه ناقص و غیرواقعی را به ارمغان می‌آورند، لذا تحلیل سیاسی که درگرو اطلاعات و اخبار است، در صورتی راه به جائی می‌برد که مبتنی بر اطلاعات درستی باشد؛ وگرنه اطلاعات نادرست به تحلیل غلط و در نتیجه به رفتار نابه‌جا و نادرست منجر می‌شود.

لکن این مقدار برای وصول به حقیقت کافی نیست و امروزه علاوه بر صورت آشکار برخی پدیده‌ها و جریان‌های سیاسی که درک آن برای توده مردم امکان‌پذیر است، اکثر جریان‌های سیاسی از تنوع و پیچیدگی مباحث و رویکردها، گستردگی موضع‌گیری‌ها، برخوردارند و درک ماهیت آنها برای توده مردم به‌سادگی میسر نیست و فهم آنها نیازمند بینش و تحلیل خاص است. در این میان، روش تحلیل سیاسی، افراد را به شیوه درک این جریان‌های سیاسی سوق می‌دهد تا با فراگرفتن این روش بتوانند جریان‌ها و پدیده‌های سیاسی‌ای را که در اذهان عمومی به‌آسانی قابل‌درک نیستند، از طریق آموزش‌های ویژه برای مخاطبان قابل‌ فهم سازند.

با توجه به اینکه‌ یکی از الزامات شخصیت انسان مسلمان در عصر حاضر، بصیرت و توانائی تحلیل رفتارها، جریان‌ها و پدیده‌هاست تا بتوان در پرتو تحلیلی همه‌جانبه از سطح و ظاهر پدیده‌ها عبور و به درون امور و روابط ناپیدای آنها رسوخ و واکنشی سنجیده و تصمیم و رفتاری به‌موقع در قبال آنها اتخاذ کرد، لذا مردم علاوه بر اهتمام به کسب خبر از مجاری صحیح، می‌بایست اطلاعات حاصله را بررسی و تحلیل کنند تا ضمن دستیابی به ارتباط متقابل حوادث، ارزیابی درستی از آنها داشته باشند و درنهایت بتوانند با اجتناب از شبهات و عوام‌فریبی‌ها، برنامه‌ها، رفتارها و گفتارهای خویش را بر اساس تحلیل خود تنظیم کنند.

 

۴ . معیار قرار دادن موازین و نه افراد و شخصیت‌ها

شخصیت‏ها و چهره‏هاى مطرح در جامعه، معمولاً الگوی رفتاری محسوب می‌شوند،  از این ‌روی همان‌گونه که می‌توانند مردم را به‌سوی کمال هدایت کنند، به همان نسبت هم می‌توانند عامل انحطاط باشند و باعث انحراف مردم شوند. هر چه شخصیت افراد مطرح در جامعه بزرگ‌تر باشد، تأثیر آنان هم بیشتر است و مردم، خود را تابع آنان می‌دانند و در راستای افکار آنان حرکت می‌کنند.

قرآن کریم با تأکید بر این رفتار اجتماعی، شخصیت‌محوری و الگو محوری نسنجیده را نفی می‌کند و از زبان مردمى که گمراه شده‏اند، نقل شده که در روز قیامت مى‏گویند: «رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلَا(۵): پروردگارا ما بزرگان و اکابر خویش را اطاعت و پیروى کردیم و درنتیجه ما را گمراه ساختند.»

توجه توده‌های مردم به افراد شاخص و نقش آنان در تأثیرگذاری موجب شده است که دشمنان سعى کنند یک یا چند تن از این چهره‏هاى وجیه فاقد بصیرت را با خود همراه سازند تا خود را موجه جلوه دهند و توده ناآگاه را به‌سوی خود بکشانند. چنانکه ناکثین در این راستا، همسر پیامبر «ص»)، عایشه را در نبرد علیه حضرت علی(ع) با خود همراه کردند و بسیاری از افراد ساده‌دل را فریب دادند. حضرت على(ع) در این خصوص می‌فرمایند: «فَخَرَجُوا یَجُرُّونَ‏ حُرمَهَ رَسُولِ اللَّهِ ص کَمَا تُجَرُّ الْأَمَهُ عِندَ شِرَائِهَا مُتَوَجِّهِینَ بِهَا إِلَى الْبَصرَهِ فَحَبَسَا نِسَاءَهُمَا فِی بُیُوتِهِمَا وَ أَبرَزَا حَبِیسَ رَسُولِ‌اللَّهِ(ص) لَهُمَا وَ لِغَیرِهِمَا(۶): پس اینان شورش کردند و همسر رسول خدا«ص» را همچون کنیزى که براى فروش مى‏برند به دنبال خود کشاندند، در حالی‌ که همسران خود را در خانه پشت پرده نگه داشتند و پرده‌نشین حرم پیامبر«ص» را در برابر دیدگان خود و دیگران قرار دادند.»

شخصیت‌محوری نسنجیده از آن روی قابل نکوهش است که همواره این احتمال وجود دارد که افراد مؤمن از مسیر حق منحرف ‌شوند و به باطل گرایش پیدا کنند و برعکس، افراد غیر مؤمن به ‌سوی حق تمایل یابند و به مسیر صحیح باز گردند. از سوی دیگر، حقانیت همواره درگرو ملاک‌هایی خاص و تغییرناپذیر است، لذا شناخت حقانیت یک جریان یا پدیده‌ سیاسی را نباید به افراد و گروه‌ها گره زد، بلکه همواره می‌بایست افراد و گروه‌ها را با ملاک حقانیت محک زد. افراد ملاک حقانیت نیستند.

قضیه جنگ جمل نمونه‌ واضحی از تردید بسیاری از مردم در شناخت حق بر اساس ملاک حقانیت بود، زیرا برخی از مردم، حضور همسر پیامبر«ص» و بزرگان صحابه در سپاه جمل و وجود حضرت علی«ع» و بسیاری از یاران پیامبر در سپاه ایشان را سنگ محکی بر حقانیت آن گروه می‌دانستند و به ‌واسطه وجود افراد شاخص در هر دو سپاه، در شناخت ملاک حقانیت به تردید افتادند.

حضرت علی «ع» در پاسخ به فردی که در شناخت حق و باطل در این فضا گرفتار تردید شده بود، قرار دادن ملاک حقانیت بر شخصیت افراد را انکار فرمودند و او را به شناخت ملاک حق و باطل سوق دادند: «فَإِنَّهُ أَمْرٌ مَلْبُوسٌ عَلَیْکَ إِنَّ دِینَ اللَّهِ لَا یُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآیَهِ الْحَقِّ وَ اعْرِفِ‏ الْحَقَ‏ تَعْرِفْ‏ أَهْلَه‏(۷): همانا حق بر تو پوشیده ماند (در اشتباهی). حق و باطل با مقیاس افراد، شناخته نمی‌شوند. حق را بشناس با اهل حق را بشناسی.»

این عبارت در حالی از سوی حضر، به حارث همدانی القا شد که همگان می‌دانستند سپاه جمل بر حاکم مشروع و مستند به بیعت فراگیر مردم سر برتافته و با نقض بیعت خویش، بر او خروج کرده است، لذا حضرت با یادآوری ملاک حق و باطل، او را به تبعیت از حق و نه افراد، هدایت کردند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تبیین عنصر بصیرت، این ملاک را مد نظر قرار داده و ضمن القای نفی محوریت افراد در شناخت حق و باطل، این‌گونه اظهار داشته‌اند:

«قضایاى سال ۸۸ این را نشان داد. ممکن بود خیلى‏ها اشتباه کنند و خیلى‏ها هم اشتباه کردند. اگرچه اکثر آن کسانى که اشتباه کرده بودند، به فاصله کمى اشتباه را تصحیح کردند، اما حرکت عظیم بسیج، این شاخص بصیرت و این پرچم بصیرت را براى خود حفظ کرد. اشتباه نکرد، همان‌ طور که امیرالمؤمنین«ع» فرموده بودند: «لا یَعرِفُ الحَقّ بالرّجال»؛ با چهره‏ها نمی‌شود حق را تشخیص داد. یک چهره موجه محترم و موردقبول و تکریم است، اما نمی‌تواند شاخص حق باشد. گاهى چهره موجهى مثل بعضى از صحابه پیغمبر«ص» راه را عوضى می‌روند و اشتباه می‌کنند. باید حق را شناخت و راه را تشخیص داد تا بفهمیم این شخص حق است یا باطل. هر که از این راه رفت، حق است و هر که از راه حق نرفت، مردود است. حق را باید شناخت. شاخص، اسلام است. شاخص، اشخاص نیستند.»(۸)

 

۵ . شناخت دوست از دشمن

برخلاف مواردی که به خاطر وضوح در ملاک حق و باطل می‌توان افراد را با محک حق و باطل سنجید و رفتار آنها را ارزیابی کرد، در مواردی ملاک حق و باطل واضح نیست و همگان توانایی درک آن را ندارند. توده مردم که از توانایی شناخت حق و باطل، بهره چندانی ندارند، قادر نیستند از این ملاک استفاده کنند در این گونه موارد می‌بایست از رویکرد دیگری در شناخت حق و باطل استفاده کنند و از باب قاعده معروف، «تُعْرَفُ الْاشْیاءُ بِاضْدَادِها»، رویکرد دشمنان علنی و شناسنامه‌دار را در نظر بگیرند و طریق مخالف آن را راه صواب و حق ارزیابی کنند. «وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ لَنْ تَعْرِفُوا الرُّشْدَ حَتَّى‏ تَعْرِفُوا الَّذِی تَرَکَهُ وَ لَنْ تَأْخُذُوا بِمِیثَاقِ الْکِتَابِ حَتَّى‏ تَعْرِفُوا الَّذِی نَقَضَهُ وَ لَنْ تَمَسَّکُوا بِهِ حَتَّى‏ تَعْرِفُوا الذِی نَبَذَهُ.(۹): بدانید شما هرگز راه حق را نخواهید شناخت مگر آ‌که ترک‌کنندگان آن را بشناسید و هرگز به پیمان قرآن وفادار نخواهید بود، مگر اینکه از کسى که آن پیمان را شکسته است آگاه شوید و هرگز به قرآن تمسک نخواهید جست، مگر اینکه به کسانى که آن را دور افکنده‏اند، پى ببرید.»

مطابق این رویکرد که یکی از روش‌های شناخت حق و باطل محسوب می‌شود، بر اساس منطقی که «هر چیزى را با ضد آن مى‏توان شناخت»؛ فهم سلامتی درگرو بیماری است و فهم روشنایی مبتنی بر قرار گرفتن در تاریکی است، در مواردی که دشمنان علنی نظام اسلامی، رویکردی را در پیش می‌گیرند و یا از افرادی خاصی حمایت می‌کنند، می‌توان با شناخت این تارکان حق و ناقضان پیمان‌های الهى و شناخت اصولى که بر زندگى آنها حاکم است و مخالفت با آنان، راه حق را پیدا کرد.

طبیعی است این راهکار، ناقض راهکار پیشین در محوریت ملاک حق و سنجش افراد با محک حق و باطل نیست، زیرا این راهکار در جایی صورت می‌پذیرد که جبهه باطل، عیان باشد. ابهام و اشتباه نه در شناخت جبهه باطل، بلکه در روش‌ها و رویکردهای حق و باطل است.

نظر به وضوح دشمنی آشکار آمریکا و اسرائیل، می‌توان رویکردهایی جانبدارانه در نیروهای خودی را که به منفعت آنان می‌انجامد، حمل بر خروج از ملاک حق کرد، همراهی سیاست‌گذاری افراد در راستای منافع آنان را رویکرد باطل مدار دانست و توبیخ و انکار کرد.

در مرحله بعد، هرگاه شناخت دشمنان چندان واضح نباشد که بتوان همراهی یا مخالفت با دشمنان را ملاک حق و باطل دانست و برفرض نتوان بر حقانیت یا بطلان فرد، حزب یا گروهی حکم کرد، می‌توان به دوستداران، هواداران و طرفداران آن نگریست و آن را ملاک شناخت دوست و دشمن و حق و باطل قرار داد. مثلاً هرگاه در قرار گرفتن فردی مانند معاویه ذیل حق یا باطل شک کردیم می‌توانیم از مجموعه اطرافیان او از جمله ‌عمروعاص که عمدتاً از مطرودان زمان پیامبر«ص» و بازماندگان دوران جاهلیت هستند و همین‌ طور، دشمنان او که از یاران و صحابه پیامبر«ص» هستند، دریابیم که حق در کدام جبهه و اردوگاه قرار دارد و کدام گروه بر اساس رویکرد باطل رفتار می‌کنند.(۱۰)

در تاریخ جمهوری اسلامی و انتخابات آن هم گاهی شناخت شخصیت‌ها به‌سادگی ممکن و ملاک حقانیت و بطلان برای همگان مشخص نبود، لذا همراهی افراد و گروه‌ها با فردی خاص، می‌توانست مبین جهت‌گیری‌های  و همراهی‌ او با جناح‌ها و گروه‌های دوست یا دشمن باشد.

 

 

 

پینوشت:

۱- مدرس خارج فقه حوزه علمیه قم و رئیس پژوهشکده نظام‌های اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

۲- الْنّاسُ اعْداءُ جَهِلُواْ نهج‏البلاغه، نهج‌البلاغه، حکمت ۱۷۲، ترجمه گویا بر نهج‌البلاغه، مکارم شیرازی، ج ۳، ص ۲۷۶٫

۳- بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار با اعضاى دفتر رهبرى و سپاه حفاظت ولى امر ۱۸/ ۰۵/ ۱۳۸۸٫

۴- سوره حجرات، آیه‌ ۶٫

۵- سوره‌ی احزاب، آیه ۶۷٫

۶- نهج‌البلاغه، خطبه ۱۷۲، ترجمه‏ گویا ‏برنهج‏البلاغه، مکارم شیرازی، ج ۲، صفحه ۲۱۲٫

۷-   البلاذری، انساب الاشراف، ج ۲، ص ۲۳۸، ۲۷۴ و محمودی، محمدباقر، نهج السعاده، ج ۱، ص ۳۱٫

۸- سخنرانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار از بسیجیان استان قم‏۰۲/ ۰۸/ ۱۳۸۹٫

۹- نهج‌البلاغه، خطبه ۴۷، ترجمه گویا بر نهج‌البلاغه، مکارم شیرازی، ج ۲، ص ۱۲۹ ـ ۱۲۸٫

۱۰- مهدوی دامغانی، محمود، جلوه‌‏ تاریخ ‏در شرح ‏نهج‌البلاغه ‏ابن ‏ابى ‏الحدید، ج ۳، صفحه ۱۳۶٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *