اشاره:
یکی از مهمترین راههای تسلط دشمنان بر مسلمانان، سلطه اقتصادی است. دشمن در این شیوه تلاش میکند اقتصاد مسلمانها را در اختیار بگیرد و از ثروتهای اقتصادی، منابع زیرزمینی و معادن آنها به نفع خویش بهرهبرداری کند. او برای دستیابی به این اهداف، الگوی مصرف را متناسب با منافع خویش تغییر میدهد و به وسیله تبلیغات و برنامهریزی، روح مصرفگرایی را در جامعه مسلمانان تقویت میکند. آنگاه با پرداخت سوبسیدهای کلان و صدور کالاهای ارزان به کشور مورد نظر، کارخانجات داخلی آن کشور را به ورشکستگی میکشاند و با هر توطئهای از پیشرفت صنایع آن کشور جلوگیری میکند تا بازار مسلمانها را در انحصار کالاهای خود درآورد و سرانجام بتواند شریان اقتصادی آنان را کاملاً در اختیار بگیرد.(۱)
از اینرو لازم است مسائل اقتصادی بهطور جدی مورد توجه عموم مردم و بهویژه دولتمردان نظام واقع شود و با تمام امکانات برای حل و رهایی از معضل وابستگی اقتصادی و دیگر آسیبهایی که در بعد اقتصادی، انقلاب را تهدید میکند جلوگیری کنند.
در این نوشتار به مهمترین آسیبهایی که از ناحیه اقتصادی، انقلاب اسلامی را تهدید میکند اشاره میکنیم.
الف) بیتوجهی به عدالت اجتماعی
«عدل» در لغت به معناى ضد جور آمده است که مایه اعتدال و استقامت در نفوس انسانى است.(۲) در حقیقت، جور مغایر با میانهروى و اعتدال و به معناى انحراف است.(۳)
عدالت، مورد توجه تمام شرایع و قوانین الهى و از اهداف عالى پیامبران تحقق عدالت است. عدالت در نزد فیلسوفان یونان باستان هم اهمیت ویژهاى داشت و اولین تعریفها درباره عدالت به سقراط و افلاطون و ارسطو منسوب است.(۴)
سقراط در سخنان خود اغلب رشته سخن را به عدالت کشانده و افلاطون در کتاب جمهوریت با فرض مدینه فاضله، به تحقق عدالت در آن پرداخته است. از نظر او، عدالت یک وظیفه اجتماعى است و آن عبارت است از اینکه هر شخصى در کارهاى مخصوص خود، به کارى که بهتر از عهده انجام آن برمىآید مشغول شود.(۵) ارسطو نیز در کتاب «سیاست و اخلاق» بحث مفصلى درباره عدالت دارد، و عدالت را به معناى پیروى از قوانین تعریف کرده است.(۶)
امام على«ع» میفرماید: «العدلُ یَضَعُ الامورَ مَواضَعَها: عدالت هر چیز را در جای خود قرار میدهد.»(۷)
عدالت در نزد امام علی«ع» از چنان اهمیتى برخوردار است که آن حضرت عدالت را بر جود مقدم مىدارد. از امام سئوال شد که آیا عدالت شریفتر و بالاتر است یا بخشندگى؟ امام در پاسخ فرمودند: «عدل جریانها را در مجراى طبیعى خود قرار مىدهد، اما جود جریانها را از مجراى طبیعى خود خارج مىسازد.»
«عدل» یعنى: اعطاى به فرد با توجه به کار و استعداد و لیاقتش. اما «جود» هرچند از نظر شخص جواد که مایملک مشروع خود را به دیگرى بخشد، فوقالعاده با ارزش است، ولى باید توجه داشت که یک جریان غیرطبیعى است. «العدلُ سائسٌ عامّ وَ الجُودُ عارضٌ خاصٌّ؛ عدالت قانونى است عام و مدیر و مدبرى کلى و بزرگراهى که همه باید از آن راه بروند، اما جود و بخشش یک حالت استثنایى است. سپس امام على«ع» مىفرمایند: «فَالعدلُ اشرَفُها و افضلُها؛ پس از میان عدالت و جود، عدالت اشرف و افضل است.»(۸)
امام علی«ع» علل سقوط اقتصادی ـ سیاسی حکومتها را چهار چیز میدانند:
- سوء تدبیر و ضعف مدیریت؛
- تبذیر ناروا و هزینههای زیانبار اقتصادی؛
- عبرت نگرفتن از تجارب سودمند؛
- عذرخواهی مکرر به جای جبران خطاهای پیشین.
امام علی«ع» در پاسخ به ایراد کسانی که رعایت مساوات در عطایای بیتالمال را بر خلافت «سیاست» میدانستند، فرمودند، «اگر این دارایی از خود بود بهطور یکسان در میان شما تقسیم میکردم تا چه رسد به اینکه اموال از آن خداست. آگاه باشید که بخشیدن مال در غیر موردش تبذیر و اسراف است که ممکن است در دنیا باعث سربلندی بخشندگان شود، ولی در آخرت موجب سرافکندگی ایشان خواهد شد. در میان مردم ممکن است گرامیاش بدارند، اما در پیشگاه خدا خوار و ذلیل است.»(۹)
در اندیشه رهبر معظم انقلاب، عدالت اجتماعی از جایگاه والا و ارزشمندی برخوردار است، ازاینرو در طرح رابطه انقلاب اسلامی و عدالت اجتماعی میفرمایند: «در این مرحله از انقلاب، هدف عمده عبارت است از ساختن کشوری نمونه که در آن رفاه مادی همراه با عدالت اجتماعی توأم با روحیه و آرمان انقلاب با برخورداری از ارزشهای اخلاقی اسلام تأمین شود. هر یک از چهار رکن اصلی ضعیف یا مورد غفلت باشد، بقای انقلاب و عبور آن از مراحل گوناگون ممکن نخواهد شد.»(۱۰)
و درباره اهمیت اصل عدالت اجتماعی میفرمایند: «در محیط سیاست داخلی یکی از چیزهای ضروری عدالت اجتماعی است که بدون آن جامعه اسلامی نخواهد بود.» (۱۱)
ب) وابستگی اقتصادی به کشورهای خارجی
با توجه به اهمیت مسئله اقتصاد که در واقع جزء شاهرگهای حیاتی یک نظام برای دوام و استقرار تلقی میشود، در صورت غفلت در برنامهریزی، نوعی وابستگی به بیگانگان و اجانب پیدا و زمینه تسلط و استیلای آنان را فراهم میشود و از سایر جنبهها، نظیر جنبههای سیاسی، اجتماعی فرهنگی و… کشور را وابسته میسازد.
امام خمینی«ره» در این باره معتقدند، «اگر ما یک وابستگی اقتصادی داشته باشیم این موجب این میشود که وابستگی سیاسی و نظامی هم حتی پیدا کنیم و مملکتمان باز برگردد به آن حالی که سابق بود.»(۱۲)
امام خمینی همچنین با هشدار به عواقب خطرناک وابستگی اقتصادی به دیگران میفرمایند:
«اگر ما مسامحه بکنیم و وابسته به خارج باشیم، این وابستگی به خارج قهراً وابستگی سیاسی و اجتماعی هم میآورد و همان اسیرها خواهیم بود که بودیم و به ما همانهائی حکومت خواهند کرد که کردند. ما باید از این جهت اقتصادی فارغ بشویم؛ یعنی دستمان پیش دیگران دراز نباشد که هر وقت بخواهد جلوی آن را بگیرد، ما فلج بشویم.»(۱۳)
«ما اگر اقتصادمان تابع خارج باشد آن وقت یک روز مىبینید که خارجیها نمىخواهند به ما چیزى بدهند و ما باید تسلیم آنها بشویم که هر چه مىگویند عمل کنیم و این شایسته یک مملکت اسلامى نیست که در اقتصادش وابسته به غیر باشد… شما الان در حال جنگید. این یک جنگ اقتصادى و محاربه بین اسلام و کفر است.»(۱۴)
امام خمینی تقویت پایههای اقتصادی را برای استقلال کشور ضروری میدانستند و معتقد بودند بدون استقلال مادی و خودکفایی نسبی، بهویژه در امر کشاورزی(۱۵) و تولیدات مربوط به کالاهای ضروری و حیاتی، استقلال در سایر زمینهها نیز ممکن نیست. اگر مملکت شما در اقتصاد نجات پیدا نکند و وابستگی اقتصادی داشته باشد، همهجور وابستگی دنبالش میآید و وابستگی سیاسی هم پیدا میکنیم.(۱۶) امام وابستگی اقتصادی را یکی از آسیبهای انقلاب و آن را عامل رجعت به وضعیت پیش از انقلاب میدانستند که آن وضعیت زمینههای ساختاری بروز جنبشهای انقلابی را فراهم میکرد.(۱۷)
ج) روحیه مصرفگرایی و اسراف
گسترش مصرفگرایی و اسراف یکی از آسیبها و عوامل ویرانگر اقتصاد هر انقلابی است. نبود الگوی مصرف مناسب و عمل نکردن به سفارشات دینی درباره اسراف و حرمت آن، از عوامل مهم مصرفگرایی و اسراف است.
ملتهای مسلمان باید آگاه باشند که ایجاد فرهنگ مصرفزدگی، نقشه استعمارگران است. امام خمینی دراین باره میفرمایند، «از جمله نقشهها که معالأسف تأثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه کردن کشورهای استعمارزده از خویش و غربزده و شرقزده کردن آنان است… آنان ملتهای ستمدیده زیر سلطه را در همه چیز عقب نگه داشتند و کشورهایی مصرفی بار آوردند… وارد کردن کالاها از هر قماش و سرگرم کردن بانوان و مردان، خصوصاً طبقه جوان به اقسام اجناس وارداتی از قبیل ابزار آرایش و تزئینات و تجملات و به مسابقه کشاندن خانوادهها و مصرفی بار آوردن هر چه بیشتر که خود داستانهای غمانگیز دارد و سرگرم کردن و به تباهی کشاندن جوانها که عضو فعال هستند… و دهها از این مصائب حساب شده، برای عقب نگهداشتن کشورهاست.»(۱۸)
مصرفزدگی و تجملگرایی بهعنوان یک پدیده شوم اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، آثار و نتایج زیانباری را برای فرد و جامعه در پی دارد. برخی از مهمترین پیامدهای منفی مصرفگرایی بدین قرارند:
- افزایش وابستگی به بیگانگان؛ مصرفزدگی، جامعه را به سمت گسترش الگوی مصرف برونزا یا وارداتی سوق میدهد. این امر موجب وابستگی یک جامعه خواهد شد و این وابستگی، زمینهساز سلطه فرهنگی بیگانگان بر چنین جامعهای میشود، زیرا بخشی از فرهنگ بیگانه از طریق واردات کالا به کشور منتقل میشود.
- ایجاد روحیه آزمندی و طمعورزی؛ «ادوارد فلاتاو» نویسنده و صاحبنظر آمریکایی معتقد است که بر اساس پژوهشهای اخیر، ولخرجیهای مصرفکنندگان روحیه مادیگرایی را در آنان تحریک میکند. این مطالعه نشان میدهد که هرچه مصرفکنندگان خرید بیشتری انجام دهند، به خریدهای بیشتر و مصرف افزونتری نیاز پیدا میکنند. بدین ترتیب یک دور باطل پرهزینه و آزمندی و طمعورزی بهوجود میآید.(۱۹)
- افسردگی؛ براساس تئوریهای پذیرفتهشده اقتصادی، هزینه کردن بیشتر موجب افزایش رضایت و خوشحالی فرد میشود. این در حالی است که بشر در پنجاه سال گذشته با وجود آنکه بیش از کل تاریخ بشر مصرف کرده، اما هنوز به رضایت کافی دست نیافته، روز بهروز افسردهتر شده و بر شمار افسردگان عالم افزوده شده است.(۲۰)
راهکارهای اصلاح الگوی مصرف
اصلاح الگوی مصرف بدین معناست که منابع و کالاها بهجا و به اندازه لازم بهکار گرفته شوند و بهصورت بهینه و با بیشترین بازدهی مورد استفاده قرار گیرند.(۲۱) این مقوله بهمعنای مصرف نکردن و حتی لزوماً بهمفهوم کم مصرف کردن نیست و هیچگونه منافاتی با تأمین نیازهای فرد و جامعه در ابعاد گوناگون ندارد.
برخی گامها و راهکارهایی که برای کنترل و اصلاح الگوی مصرف باید مورد توجه سیاستگزاران و برنامهریزان و متصدیان امر قرار گیرند، از این قرارند:
- ایجاد زمینه مناسب جهت فعالیتهای اقتصادی؛ ۲٫ تشویق مردم به پسانداز و سرمایهگذاری؛ ۳٫افزایش آگاهیهای عمومی در زمینه مصرف و مصرفگرایی؛ ۴٫تقویت باورهای دینی و تثبیت ارزشهای اخلاقی؛ ۵٫اجرای عدالت اقتصادی و جلوگیری از انباشت ثروت، در دست عدهای خاص؛ ۶٫پرهیز خواص از تجملگرایی؛ ۷٫منحصر کردن تبلیغات در امر معرفی کالاها و خدمات ایرانی؛ ۸٫ترویج فرهنگ بازیافت.
د) تک بعدی بودن اقتصاد
یکی دیگر از آسیبهای اقتصادی وابستگی کشور به درآمدهای نفتی و اقتصاد تک محصولی است. نفت از مهمترین اقلام صادراتی است، اما این وابستگی، خسارتهای بزرگی بر پیکره اقتصاد کشور وارد کرده است. بازار داغ خرید نفت در جهان سبب شده که دیگر بخشهای اقتصادی از رونق بیفتند و به جای کسب درآمدهای ارزی، خود مصرف کننده درآمدهای نفتی باشند. کشاورزی که اساس استقلال اقتصادی و از مؤلفههای پیشرفت محسوب میشود، به نابودی گراییده و همه روزه شاهد ورود اقلام کشاورزی از خارج بودهایم. بهطور کلی اتکای به نفت، هم موجب تعطیلی بخشهای دیگر اقتصادی میشود و هم به دلیل نوسانات قیمت آن، برنامهریزی در کشور را با مشکل روبهرو میسازد.
هـ) بیکاری
یکی از آسیبهای اقتصادی، انقلاب اسلامی، معضل «بیکاری» است. از نظر اقتصادی «هر فعالیتی که به قصد تولید انجام شده و پاداش داشته باشد کار نامیده میشود.»(۲۲) پدیده شوم بیکاری، مصایب و مشکلات فراوانی برای افراد و اجتماع به وجود میآورد که مهمترین آنها عبارتند از:
- فقر و تهیدستی
اولین پیامد بیکاری، فقر و تنگدستی و محرومیت از رفاه و آسایش مادی است. این مسئله بهمرور، آرامش روانی خانواده را متزلزل میکند و چه بسا باعث محرومیت فرزندان از تحصیل و دیگر مزایای زندگی اجتماعی میشود. این پدیده نامیمون (فقر و تهیدستی) که از آن به «مرگ بزرگ»(۲۳) تعبیر شده، موجب میشود انسانهای فقیر و درمانده به اعمال خلافی مثل دزدی، تجاوز، خودفروشی و بیعفتی مبادرت ورزند.
- عقبماندگی کشور و جامعه
در میان کشورهای جهان، میانگین کار در برخی از ملتها به ساعتها میرسد و بدین سبب از نظر اقتصادی به رتبههای بالایی رسیده و به پیشرفتهای چشمگیری نایل شدهاند؛ در حالیکه در برخی کشورهای دیگر این میزان بیش از چند دقیقه نیست و باعث شده که در زمره کشورهای عقبمانده و توسعه نیافته و یا در حال رشد باقی بمانند و نتوانند لذت رشد و پیشرفت و استقلال اقتصادی را درک کنند.(۲۴) به هرحال، سعادت و خوشبختی یک جامعه و افراد آن، مرهون کار و فعالیت؛ و شقاوت و بدبختی آنها بر اثر تنبلی و بیکاری آنها است.
- بزهکاری
جامعهشناسان علل متعددی را برای بزهکاری ذکر کردهاند که یکی از آن علل عامل اقتصادی و فقر و بیکاری است. بیکاری باعث میشود جوانان برای تأمین زندگی خود مرتکب بزه و کارهای خلاف شوند. بیکاری نقش قابل توجهی در زمینهسازی برای بزهکاری و جرم و ناهنجاریهای اجتماعی دارد. تحقیقات نشان داده است که بیش از نصف افرادی که مبتلا به بزهکاری شدهاند، افراد بیکار بودهاند.
پینوشتها:
۱- مصباح یزدی، محمدتقی، «اصل آسیب شناسی انقلاب اسلامی»، آسیب شناسی انقلاب اسلامی (مجموعه مقالات)، ص۴۲٫
۲- ابن منظور، محمد بن مکرم، «لسان العرب»، ج۹، ص۸۳٫
۳- همان، ج۱۲، ص۳۷۳٫
۴- دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، «درآمدی بر حقوق اسلامی»، ص۱۹۲٫
۵- افلاطون، «جمهوریت»، ص۷۸ـ۱۴۳٫
۶- ارسطو، «اخلاق نیکو ماخوس»، ص۱۶۵ـ۱۷۱٫
۷- دشتی، محمد، ترجمه «نهج البلاغه»، حکمت ۴۳۷، ص۵۲۶٫
۸-«نهجالبلاغه»، حکمت۴۳۷٫
۹- دشتی، محمد، ترجمه «نهج البلاغه»، خطبه ۱۲۶٫
۱۰- «راهبردهای ولایت»، ج۶، ص۱۷۸٫
۱۱- همان، صص۷۹-۱۸۱و ۱۸۲٫
۱۲- امام خمینی، «صحیفه نور»، ج۱۲، ص۴۱٫
۱۳- همان، ج۱۰، ص۳۳۳٫
۱۴- همان، ج۱۱، ص۱۰۵ و ۵۸٫
۱۵- همان، ج۱۱، ص۱۰۰٫
۱۶- همان، ج۱۱، ص۱۱۷٫
۱۷- ر. ک: همان، ج۱۱، ص۲۰۴٫
۱۸- «وصیت نامه موضوعی امام خمینی»، ص۲۸-۳۰٫
۱۹- فلاتاو و ادوارد؛ مقاله به سوی مصرف کمتر، در برگزیده مقالات نشریه سیاحت غرب با موضوع مصرف، ص۱۳۲٫
۲۰-مونبیوت، جورج؛ مقاله آیا مصرف بیشتر رضایتمندی بیشتری را به ارمغان میآورد؟، در برگزیده مقالات نشریه سیاحت غرب با موضوع مصرف، ص۱۴۱٫
۲۱- ایروانی، جواد، «الگوی مصرف در آموزههای اسلامی»، ص۱۱٫
۲۲-توماس سووه، «فرهنگ اصطلاحات اجتماعی و اقتصادی»، ص۳۷۳، ذیل واژه «کار».
۲۳- مجلسی، محمدباقر، «بحارالانوار»، ج۱۰، ص۹۹، باب۷، ح۱٫
۲۴- مظاهری، حسین، «اخلاق و جوان»، ص۲۰۶٫