فلسفه حجاب

مقدمه:

مقوله حجاب بانوان، میزان پوشش، تمایز میان حجاب شرعی و قانونی، نه فقط در جامعه اسلامی ایران که در تمام جوامع از پربسامدترین پرسش‌های مردم هستند. در حالی که برخی از جوامع به بهانه آزادی زنان در برخورداری از نوع و سطح پوشش و حق اختیار نسبت به بدن خود، تن‌نمایی و جلوه‌گری زنان را ترویج و حجاب را نماد و هنجار آزادی‌ستیزی و روزآمد نبودن تعریف می‌کنند، بسیاری از جوامع، اعم از شرقی، دینی و غیر مبتنی به مدرنیته، بر ارزش زنان و مصونیت و حفاظت آنان از هر گونه آزار و اذیتی تأکید می‌کنند و ضمن تقویت همه‌جانبه جایگاه زنان، محوریت خانواده و تربیت نسل آینده را در اولویت قرار می‌دهند.

رویکرد کرامت محور از بانوان، از آن‌ روی اهمیت دارد که حجاب و پوشش مبتنی بر عفت و حیای زنانه، نه امری برآمده از تبلیغ و ترویج مبانی اسلامی، بلکه مبتنی بر اعتقاد به کرامت زنان و حفظ ارزش‌های خانواده و بانوان در گرو پوشش عفیفانه است؛ لذا پوشش بانوان در همه دنیا اعم از شرق و غرب، در سالیان قبل از تمدن غربی و غلبه مدرنیته در مغرب زمین، همواره عفیفانه و در سالیان نه چندان دور متناسب با جایگاه زنان و محوریت خانواده بوده است.

با اینکه حجاب، مقتضای فطرت انسانی زنان و شعار همه ادیان آسمانی است، اما تمدن مبتنی بر خداناباوری، الحاد، ماده‌انگاری عالم، اصالت سرمایه و تجارت غرب، مطابق با مقتضای تجارت، به ابزارانگاری از زنان مبادرت ورزیده و به بهانه آزادی‌های مادی، زنان را کالایی تجاری می‌داند و ذیل شعار آزادی زنان، تن‌نمایی آنان را ارزش جلوه می‌دهد.

بدن‌نمایی زنان، مبتنی بر فلسفه و منطق حاکم بر مدرنیته غربی، در سالیان گذشته از منطقه جغرافیایی غرب فراتر رفت و در سایه تمدن‌انگاری منطق غرب و توسعه سبک زندگی غربی و به واسطه ابزارهای تبلیغی، ترویجی و رسانه‌های جمعی، برخی از جوامع دیگر را نیز در بر گرفت. امروزه بسیاری از افراد ولو در جوامع اسلامی نه از سر خداناباوری و الحاد یا باور به ابزارانگاری زنان، بلکه از سر ناآگاهی و در راستای غلبه سبک زندگی غربی، پوششی را برگزیده‌اند که سزاوار جایگاه و شأن بانوان اصیل مسلمان و شایسته کرامت زنان نیست.

 

فلسفه حجاب

برخی احکام اسلامی تعبدی‌ هستند و فارغ از اینکه بشر از ملاک آنها آگاهی داشته یا نداشته باشد، توسط شارع، فرض و انجام آن توسط مومنان، لازم تلقی شده است. لکن اغلب احکام اسلام تعبدی نیستند که بشر قادر به درک فلسفه و حکمت آنها نباشد، بلکه احکامی اجتماعی و مبتنی بر مصالح و مفاسد و مستند به حکمت‌های موجه هستند و انسان‌ها می‌توانند فلسفه جعل و تشریع آنها را درک کنند.

حجاب به‌عنوان یکی از موثرترین امور اجتماعی، مبتنی بر مصالحی است که این حکم را توجیه و زنان را به رعایت آن ملزم می‌کند. همچنان که فقدان پوشش مناسب برای بانوان در جامعه موجب پیدایش مفاسدی است که شارع بر اساس آن، زنان رااز بد پوششی برحذر می‌دارد و به پرهیز از بی‌حجابی و بدحجابی در حوزه عمومی و در برابر نامحرمان حکم می‌کند.

پوشش عفیفانه برای بانوان بر اساس مجموعه‌ای از حکمت‌ها تجویز شده است. برخی از اینها ناظر بر تحکیم کانون خانواده‌اند. بعضی مصالح جامعه زنان را در نظر دارند. برخی ناظر به مصالح جامعه مردان‌اند. برخی نیز ناظر به حوزه عمومی هستند و رعایت حجاب در عرصه عمومی جامعه را حکم می‌کنند.

در این نوشتار به اختصار به برخی از علل و حکمت‌هایی که به پوشش عفیفانه زنان در جامعه حکم می‌کنند اشاره می‌کنیم:

الف) جامعه بانوان:

۱٫ارتقای جایگاه بانوان: (نگرش فراجنسیتی)

در آفرینش انسان‌، ویژگی غالب جسمی مردان، قدرت است و زنان مخلوقاتی جذاب، ظریف و زیبا خلق شده‌اند. طبعاً   تفاوت‌های این دو مخلوق الهی موجب می‌شود که مردان و زنان به یکدیگر گرایش داشته باشند و از ظرفیت و امتیازات جنس مخالف خویش در راستای ایجاد خانواده، تولید نسل و آسایش روانی استفاده کنند. ظرافت و جذابیت بانوان در عین حال که برای آنان مزیت به شمار می‌رود، می‌تواند تهدید هم باشد. بدین معنا که ویژگی‌های بارز زنان غیر از جذابیت بصری، نشانه شخصیت و هویت انسانی آنها هم هستند ولذا نباید به شکلی جلوه کنند که شخصیت و ویژگی‌های انسانی آنان دیده نشود.

بدیهی است انسان‌ها هنگام مشاهده تصویری زیبا، جذب ظرافت آن و از محتوای معرفتی آن، غافل می‌شوند. ضمن اینکه باید توجه داشت که جذابیت و ظرافت زنان، می‌بایست در راستای تشکیل کانون خانواده و جذب همسر و نه بهره‌گیری همگانی صرف شود. لذا پوشش عفیفانه ضمن مصونیت زنان از تهدیدات محتمل، توجه همگان را به ویژگی‌های انسانی، علمی و معرفتی آنان جلب می‌کند و موجب می‌شود که مردان با زنان به‌عنوان انسان‌های صاحب خرد و علم و تجربه و نه فقط موجوداتی ظریف، جذاب و زیبا تعامل کنند.

 

۲٫امنیت زنان

بانوان به صورت مخلوقاتی زیبا، جذاب، لطیف و برخوردار از عواطف فراوان آفریده شده‌اند و این ویژگی‌ها در راستای گرمابخشی و استحکام کانون خانواده تأثیر فراوان دارند. لکن اگر این خصوصیت‌ها در مسیر صحیح استفاده نشوند، خطراتی را برای زنان و کانون خانواده در پی خواهند داشت. جذابیت،‌ لطافت و زیبایی زنان اگر در فضای خانواده ظهور و بروز یابد، گرمابخش فضای خانواده خواهد بود و اگر در معرض دید عموم افراد جامعه قرار گیرد، موجب جذب افراد بی‌قید و هوسباز می‌شود و در نتیجه به جای اینکه خصایص مثبت زنان در مسیر مناسب به کار گرفته شوند،‌ هدف مطامع هوسبازان می‌شوند و مورد سوءاستفاده و آزار و اذیت دیگران قرار می‌گیرند.

به تجربه ثابت شده که نوع پوشش بانوان‌ با نوع مواجهه دیگران با آنها تناسب دارد. بر این اساس،‌ هرگاه بانوان در فضای عمومی جامعه و نزد افراد نامحرم، خودآرایی کنند و از پوشش عفیفانه دور شوند، بیشتر در معرض رفتارهای ناپسند مردان هوسباز قرار می‌گیرند و هرگاه با پوشش عفیفانه در جامعه حضور یابند، دیگران به خود جرئت مواجهه ناپسند با آنان را نمی‌دهند و  از آنها سوءاستفاده نخواهند کرد.

لذا حجاب و پوشش عفیفانه،‌ ضمن حفاظت از زنان در برابر سوءاستفاده دیگران، به صیانت جایگاه آنان کمک می‌کند. طبعاً بانوان در پناه امنیت حاصله از این پوشش، ضمن اینکه خواهند توانست بر کمالات خویش بیفزایند، قادر خواهند بود به صورت مطلوب از ظرفیت‌های فکری، روحی، عاطفی و انسانی خویش در فضای جامعه و کانون خانواده بهره بگیرند.

 

 

۳٫ارزش بخشیدن به زنان

با توجه به اینکه غریزه مردانه حکم می‌کند که مردان در مواجهه با زنان در جایگاه طلب باشند و اظهار نیاز کنند و از سوی دیگر،‌ غریزه بانوان، آنان را به سوی جلوه و ناز سوق می‌دهد،‌ لذا به زیبانمایی و تبرج‌ تمایل دارند. اگر این امر به همسر و خانواده محدود نشود و در سطح جامعه توسعه یابد، زنان از جایگاه شکارچی وفادار دل همسر به جایگاه شکارچی مردان هوسباز تبدیل می‌شوند.

بر این اساس، زنان باید از همسر خویش، دلبری و دل او را اسیر خود کنند و جسمشان را آماج چشمان ناپاک و اهداف غرض‌ورزانه دیگران قرار ندهند و در سایه قدرت مردی که دلش در گرو آنهاست، جان‌پناه امنی را بیابند.

لذا مقتضی است که بانوان در فضای عمومی جامعه و در برابر نامحرمان، با پوشش عفیفانه، ارزش خود را حفظ کنند و در کانون گرم خانواده و حمایت همسر، ارزش‌های خویش را متبلور سازند.

 

ب) جامعه مردان و همسران

از آنجا که زیبایی‌نمایی و جلوه‌گری جزو ویژگی‌های زنان است، اسلام نه فقط این میل ذاتی را نادیده نگرفته و حکم به سرکوب کردن آن نداده، بلکه ضمن اهتمام به زیبایی باطنی، جذابیت و زیبایی بانوان را نیز مورد تأکید قرار داده است. زیرا زیبایی برای بانوان نه فقط پاسخی منطقی به نیازهای درونی آنان است و به شادابی و نشاط آنان کمک می‌کند، بلکه ظاهر جذاب، زیبا و پسندیده آنان می‌تواند نظر همسرشان را جلب و تعلق خاطر شوهران نسبت به همسر و کانون خانواده تقویت کند و عملاً زنان را از جلوه‌گری در برابر دیگران در فضای عمومی جامعه و در مقابل نامحرمان بی‌نیاز سازد.

زنانی که برای همسر و محبوب خویش جلوه‌گری و از وی پاسخ مناسب و گرم دریافت می‌کنند، دیگر نیازی به ابراز علاقه به غیر همسر خویش ندارند و برای دیگران جلوه‌گری نمی‌کنند. بر این اساس، پوشش عفیفانه زنان در فضای عمومی جامعه، عملاً به ایجاد محبت در خانواده منجر می‌شود و آرامش را بر کانون خانواده حاکم می‌کند.

از سوی دیگر، هرگاه جذابیت‌های بصری و جسمی بانوان، کنترل نشوند و به خانواده و شوهر اختصاص نیابند، ممکن است شوهران در سایه عدم تعلق خاطر به همسر و خانواده، دل در گرو زنان دیگر بنهند. از این‌ روی، زنان با رعایت عفت می‌توانند شوهرانشان را به حفظ کانون خانواده دلگرم و توجه آنها را روی خانواده متمرکز کنند.

 

  1. محبت به همسر

در علم فیزیولوژی و روانشناسی، همواره بر این نکته تأکید شده است که در  ارتباط بین مردان و بانوان، نقطه آغاز تحریک مردان، وجوه بصری و ظاهری زنان است. طبعاً پوشش غیرعفیفانه بانوان در جامعه می‌تواند سطح تحریک مردان را بالا ببرد و امنیت روانی مردانی را که امکان ازدواج ندارند به خطر بیندازد و به اخلال رفتاری آنان بینجامد و چه بسا به خاطر تنوع‌طلبی برخی از مردان، آنان از کانون گرم خانواده گریزان شوند. طبعاً فراگیری بدپوششی و بی‌حجابی و فقدان پوشش عفیفانه توسط برخی از زنان، خانواده‌های بسیاری را متزلزل و نهاد خانواده را در جامعه را تضعیف می‌کند.

ج) از منظر اجتماعی و حکومتی

احکام الهی مشتمل بر همه جوانب زندگی انسانی هستند، لذا ضمن اینکه بخش عمده­ای از احکام الهی ناظر به زندگی فردی مومنانند و بر معنویت و ارتباط آنان با خداوند تأکید دارند، بخش زیادی نیز ناظر به زندگی اجتماعی مسلمانانند و برای اصلاح امور عمومی جامعه تدوین شده‌اند.

احکام اجتماعی اسلام از آنجا که مشتمل بر زندگی همه مسلمانانند و صلاح جامعه در گرو رعایت آنها از سوی توده مومنان و مسلمانان است، لذا مراعات آنها در جامعه واجب و مورد تأکید است.از آنجا که خانواده محور رشد و توسعه است، بی‌حجابی و بی‌عفتی به فروپاشی خانواده‌ها منجر می‌شود.

 

۱٫حجاب به‌مثابه امری اجتماعی

بر خلاف آنچه بعضاً ادعا می‌شود که حجاب مقوله‌ای شخصی است و ذیل امور عمومی قرار ندارد، لازم به ذکر است که اموری که دارای آثار و تبعات اجتماعی هستند، ذیل امور اجتماعی قرار می‌گیرند. طبعاً حجاب و پوشش عفیفانه نیز آثار اجتماعی فراوانی دارد، لذا ضمن اینکه ذیل امور عمومی قرار می‌گیرد، نیازمند تصمیم‌سازی و قانون‌گذاری متناسب با آثار و تبعات آن است.

از سوی دیگر، قوانین هر جامعه‌ای تابع هنجارهای غالب همان جامعه هستند و در راستای تحقق ارزش‌های مقبول و فراگیر جامعه، تدوین می‌شوند. در جامعه ایرانی اسلامی هم هنجار پوشش عفیفانه از زمان‌های دور وجود داشته و دین اسلام هم تأکید بسیاری بر حجاب اسلامی دارد. لذا قوانین نظام ایران اسلامی (جمهوری اسلامی ایران) نمی‌تواند بر این هنجار اسلامی ایرانی مبتنی نباشد و در جامعه نادیده گرفته شود.

پوشش عفیفانه ضمن اینکه به امنیت بانوان در فضای عمومی و ارتقای ارزش‌های انسانی آنها کمک می‌کند، از وقوع برخی جرائم در جامعه نیز جلوگیری می‌کند. از آنجا که حجاب، مقوله‌ای شخصی نیست و دارای زوایا و عرصه‌های مهم اجتماعی است، لذا نمی‌توان در عرصه‌های سیاست‌گذاری، بسترسازی، قانون‌گذاری و نظارت بر قوانین از آن غفلت کرد.

 

  1. حجاب نماد دینداری نه فقط یک حکم شرعی

برخی از احکام الهی نه فقط به‌مثابه یک حکم شرعی و هنجاری دینی، بلکه نماد دینداری و اقامه آنها در جامعه و نشانه حضور و بروز دین در جامعه هستند. بر این اساس هرگاه برخی از احکام شرعی مانند «إقامه جمعه و جماعات»، «انتشار اذان در فضای جامعه» و «حجاب و پوشش بانوان» در جامعه رواج داشته باشند، طبعاً جامعه رنگ و بوی دینی به خود می‌گیرد و بسیاری از هنجارهای دینی نیز جاری خواهند شد. لذا حکومت اسلامی باید در راستای تحقق هنجارهای دینی و رواج روح دینداری در جامعه در اجرای این احکام بکوشد و موانع را رفع کند و نیز برخی از ناهنجاری‌هایی را که عملاً جامعه دینی را به سوی ارزش‌های ضداخلاقی سوق می‌دهند، با اقامه حدود و تعزیرات، مرتفع سازد و فضای عمومی جامعه از این ناهنجاری‌ها پاک کند.

 

  1. اولویت امنیت در تقابل با آزادی

با وجود اینکه انسان‌ها در مورد رفتارهای خود آزادند، اما این حق تکوینی به معنای اجازه انجام هر رفتاری در جامعه نیست و در هر جامعه‌ای مصالح کلان و هنجارهای غالب و قوانین، ضوابط و حدود آزادی شهروندان را تعیین می‌کنند. بر این اساس، افراد در محدوده این ضوابط می‌توانند از آزادی و اختیار بهره ببرند و رفتارهای مورد نظرشان را داشته باشند.

در مورد پوشش، با وجود اینکه هر کسی می‌تواند در محدوده زندگی شخصی، از پوشش دلخواه و متناسب با فضای زندگی خویش استفاده کند، اما نمی‌تواند در فضای عمومی، هنجارهای غالب و ارزش‌های جامعه را نادیده بگیرد و مرتکب خلاف قانون بشود.

از سوی دیگر در همه جوامع امنیت، همواره مقدم بر آزادی است و انسان‌ها هنگامی که امنیت خود یا جامعه‌شان به خطر می‌افتد، آزادی‌ها را محدود می‌کنند. کما اینکه در جوامع غربی نیز که آزادی‌های فردی از حقوق اساسی شهروندان به شمار می‌رود، در زمان فراگیری کرونا، در راستای تضمین امنیت بهداشتی و سلامت جامعه،انجام واکسیناسیون اجباری بود و حق آزادی و انتخاب شهروندان به رسمیت ‌شناخته نمی‌شد. از آنجا که امنیت جامعه، خانواده و بانوان به واسطه بدپوششی برخی از زنان به خطر می‌افتد، حکومت در راستای تضمین امنیت کلان جامعه چاره‌ای جز الزام آنان به رعایت قانون ندارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *