اشاره
بدون تردید دشمنان برای ضربه زدن به جریان حق از وسایل و ابزارهای گونانی استفاده میکنند. از اهم ابزارهای دشمن که بر بستر «رسانهها و شبکههای مختلف فضای مجازی» قرار میگیرد، ابزار شایعهپراکنی در جامعه است. شایعه به دلیل آنکه قادر است حقایق و واقعیات را پنهان و با جهتدهی و فریب اذهان و افکار عمومی، رفتار و اعمال جمعی را به سمت و سوی مقاصد از پیش تعیین شده شایعهپردازان هدایت کند، بدون شک تأثیرات و پیامدهای شومی در حوزهها و عرصههای مختلف به دنبال دارد.
در این نوشتار مختصر بعد از تعریف شایعه، به مهمترین پیامدهای شایعهپراکنی اشاره میشود.
مفهوم شایعه
واژه «شایعه» از ریشه «شیع» به معنای ظاهر و آشکار شدن(۱) گسترش یافتن و تقویت کردن، پراکندن، اشاعه و انتشار خبر است.(۲) پس در معناى لغوى شایعه، انتشار خبر، نهفته است؛ لکن خبرى بىاساس و یا ناروایى که در میان مردم زبان به زبان میگردد.(۳) هر گزارش تأیید نشده یا شرح یک حادثه را که آزادانه – بدون توجه به راستى و نادرستى آن – دهن به دهن مىگردد، شایعه گویند.(۴) شایعه، ترویج خبرى ساختگى است و واقعیت ندارد و بر پایه بزرگنمایى، رعبآفرینى و یا تحریف استوار است. در بیان چنین خبرى، جنبه کمرنگى از حقیقت و یا تفسیرى خلاف واقع از خبرى صحیح گنجانده شده است. هدف از پخش چنین خبرى، تأثیر نهادن بر افکار عمومى، ملى، جهانى و یا نوعى دستیابى به اهداف سیاسى، نظامى و یا اقتصادى در قلمرو یک کشور یا جهان است.(۵)
پیامدهای شوم شایعهپراکنی
۱. خدشهدار کردن آبرو و شخصیت افراد
حفظ حرمت انسانها به عنوان اعضای جامعه، امری است که در آموزههای اسلامی بر آن تأکید شده است. خداوند بهصراحت در قرآن کریم بر حرمت هتک عرض و آبروی انسانها تأکید فرموده و هر گونه هتک حرمت و آبروریزی را حرام کرده و جزو گناهان کبیرهای دانسته که مجازات آن دوزخ و عذاب الهی است.(۶) روایات اسلامی نیز به ما میآموزند که عرض و آبرو و حیثیت افراد همچون مال و جان آنها محترم، بلکه از بعضى جهات مهمتر است.(۷)
پیامبر اکرم(ص) درباره خطر هتک حرمت دیگران هشدار داده و فرمودند: «هر کس برای عیبجویی و فاش کردن اسرار برادر دینیاش قدم بردارد، اولین قدم او ورود به جهنم خواهد بود. و خداوند اسرار و عیوب او را نزد همه خلایق فاش و علنی خواهد کرد.»(۸)
امام علی(ع) نیز در ارتباط با اهمیت حفظ آبرو فرمودند:
«هر کس از شما بتواند خداوند متعال را در حالی ملاقات کند که دستش از خون و مال مسلمانان پاک و زبانش از آبروی آنان سالم بماند، باید چنین کند.» (۹)
بر همین اساس امام جعفرصادق(ع) فرمودند:
«هرکس داستانی(حکایتی) نقل کند و قصدش ظاهر ساختن بدیها و ریختن آبروی مؤمنی باشد و بخواهد او را از چشم مردم بیندازد، خداوند متعال ولایت خود را از او برمیدارد و ولایت شیطان را جایگزین آن میکند.»(۱۰)
از منظر شریعت اسلام، گناهان متعددی از جمله غیبت، تهمت، افشای اسرار، استهزا و تمسخر، تجسس، عیبجویی و… موجب خدشهدار شدن آبرو و حیثیت افراد جامعه میشود؛ اما در این بین، رذیله اخلاقی و اجتماعی” شایعه” به دلیل آنکه در سطح وسیعی منتشر و عده زیادی از افراد جامعه را تحت تأثیر خود قرار میدهد، وضعیت ویژهای دارد. هنگامی که افراد، خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه، شخص یا گروهی را به رفتار و اعمال ناشایستی که مردم جامعه نسبت به آنها حساس هستند، متهم و آن را در اجتماع منتشر یا گناهان آنان را در جامعه آشکار و یا عیوب و نقاط ضعف آنان را هزاران بار بزرگ و در میان مردم مطرح میکنند، این مسائل سبب مسمومیت جمعی افکار عمومی میشوند و ابهامات و علامت سئوالهای متعددی در اذهان افراد سادهاندیش به وجود میآورند.
در روایات، شایعهپراکنی از زشتترین بدیها دانسته و کیفرش سنگینترین جرمها محسوب میشود؛ زیرا چنین حرکتهای ناپسندی، شخصیت افراد را لکهدار و آرامش و آسایش را از افراد جامعه سلب میکنند.
در مواعظ حضرت عیسی مسیح(ع) آمده است: «ای ناکسان بیمروت! چگونه بدون علم و یقین، دیگران را متهم و لکهدار میسازید…»(۱۱)
بنابراین یکی از پیامدهای شوم شایعه، خدشهدار کردن آبرو و شخصیت افراد و یا به تعبیر بهتر (ترور شخصیت) است. و آنچه که در ترور شخصیت مورد توجه است، زیر سئوال بردن اعتبار و کرامت افراد است که در راستای انزوای اجتماعی آنان صورت میگیرد. و افراد آسیب دیده به خوبی آگاهند که دیگر قادر نیستند اعتبار از دست رفته خویش را بار دیگر در میان اطرافیانشان به دست آورند؛ بهویژه زمانی که در برخورد با شایعه، با اقداماتی دیرهنگام بخش وسیعی از جامعه تحت تأثیر امواج شایعه قرار بگیرد و باورهای عمومی نسبت به آن تقویت شود. لذا در احادیث آمده است: «اذا رَقَّ العِرضُ اُستُصعِبَ جَمْعُه: هرگاه آبرو بریزد، جمعآورى آن دشوار است».(۱۲)
۲. شکلگیری فضای ناسالم اجتماعی
از جمله پیامدهای شایعه، شکلگیری فضای ناسالم اجتماعی است. وضعیت محیط اجتماعی و فضای زندگی انسانها، نقش بهسزایی در شکلگیری روحیات و اعمال و رفتار آنان دارد؛ زیرا انسان بسیاری از صفات و خصائص خود را از محیط اجتماعیاش کسب میکند. از اینرو هر اندازه محیط اجتماعی به امور متعالی و ارزشی گرایش داشته باشد، کشش و تمایل افراد جامعه نیز به همان سمت و سو خواهد بود و اگر محیط جامعه به آلودگی و گناه متمایل باشد، افراد نیز جذب جریان غالب میشوند و در نهایت، نظام اجتماعی به سراشیبی سقوط و تباهی کشیده میشود.
امام علی(ع) در باره تأثیر محیط و شرایط زمانه بر اخلاق و روحیات انسان میفرمایند: «اَلنَّاسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ: شباهت مردم به شرایط زمانه خود، بیش از شباهت به (اخلاق و روحیات) پدرانشان است.» (۱۳)
از جمله اموری که موجب آلودگی محیط جامعه و شکلگیری فضای ناسالم اجتماعی میشود، رواج و انتشار شایعات و سخنان کذب و بیاساس است. هنگامی که جامعه از فضائل و ارزشهای متعالی چون راستگویی و صداقت، حقگویی و استوارگویی که از عوامل رشد و تعالی و سلامت یک نظام اجتماعی محسوب میشوند، فاصله پیدا م کند و در مقابل، رذائل و گناهانی مانند شایعهسازی و دروغپردازی، تهمت، گزافهگویی و سخنچینی در جامعه رواج مییابند، طبیعتاً محیط این جامعه، فضایی آلوده و نامطلوب میشود؛ زیرا از یک سو افراد خود را از تیررس این رذائل و گناهان در امان نمیبینند و امنیت فکری و روانی خود را از دست میدهند و از سوی دیگر، آحاد جامعه بهمرور زمان، از این صفات ناپسند که در جامعه شیوع دارند، متأثر خواهند شد. بدیهی است در چنین شرایطی، قبح این رذائل و ناهنجاریها در نظر اقشار مختلف مردم جامع شکسته میشود و انجام آنها سبک و کوچک جلوه میکند و در نتیجه، حریمشکنی و مخالفت با اوامر و نواهی الهی رواج مییابند.
بدیهی است که در چنین جامعهای، افراد خود را به اصول و ارزشهای دینی و اخلاقی پایبند نمیدانند و نظام اجتماعی، سلامت و ثبات خود را در رسیدن به اهداف مقدس و متعالی از دست میدهد.
قرآن کریم در نکوهش مسئله نشر شایعات، اکاذیب و زشتیها در جامعه میفرماید:
«إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ: کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابند، در دنیا و آخرت عذاب دردناکی در انتظارشان است و خداوند میداند و شما نمیدانید.»(۱۴)
این آیه شریفه به تمام اعصار و نسلها هشدار داده و همگان را از ترویج گناهان و زشتیها بر حذر داشته است.(۱۵) از این آیه شریفه دو نکته مهم قابل برداشت است:
۱٫واژه «فاحشه» به معنای «هر فعل و قولی است که قبح و زشتی آن بزرگ باشد.»(۱۶) و به گفته مفسران، منظور از آن مطلق فحشاست و شامل هرگونه نشر فساد و اشاعه زشتیها(۱۷) اعم از نشر شایعات و سخنان باطل، آشکار کردن عیوب و اعمال زشت دیگران، انجام علنی معاصی و گناهان در جامعه، بر پایی مراکز گناه و فساد، در اختیار مردم قرار دادن وسایل گناه و اموری از این قبیل است.(۱۸)
۲٫همچنین با توجه به معنای «فاحشه» باید گفت که اصولاً نه تنها انتشار اخبار کذب و برداشتهای ذهنی بیاساس در میان مردم، امری نادرست و آفت سلامت محیط اجتماعی است، بلکه اشاعه اعمال و رفتارهای ناپسند و نامشروع، هرچند که واقعیت هم داشته باشند، کاری نکوهیده است و سبب خدشهدار شدن ارزشهای دینی و اخلاقی در جامعه و آلودگی فضای اجتماع میشود؛ زیرا به صرف حقیقت داشتن یک مسئله نمیتوان آن را در جامعه پخش کرد، چون حقایق و واقعیتها از حیث موضوع متفاوتند و احکام مختلفی دارند. بیان و انتشار حقایقی که معروف و پسندیدهاند، نه تنها اشکال ندارد، بلکه توصیه نیز شده است.(۱۹) ولی اگر موضوع حقایق و واقعیتها، گناهان و لغزشهای دیگران باشد، اشاعه آنها مخالف رضا و خشنودی پروردگار است. از این رو هیچ انسانی حق ندارد این امور را تحت این عنوان که «واقعیت است»، به دیگر افراد جامعه انتقال دهد؛ بلکه همواره باید به این سخن گوهربار امام علی(ع) توجه داشته باشد که فرمود:
«هرگاه خواستی سخنی بگویی، قبل از گفتن، آن را بر عقل و معرفت خود عرضه کن. پس اگر آن سخن را برای خدا و در راه خدا یافتی، آن را بر زبان آور و اگر غیر از آن بود سکوت از بیان آن بهتر است.»(۲۰)
۳ .فریب دادن افکار عمومی
یکی از پیامدهای شایعه در جامعه، فریب افکار عمومی است. بهطور کلی در محیط اجتماعی، هنگامی که یک موضوع بهعنوان امری ضروری و اساسی مطرح میشود، طبقات و اقشار مختلف مردم جامعه وظیفه دارند تمام تمرکز فکری و روانی خود را بر آن معطوف دارند و در ساماندهی و حل آن تلاش کنند. در این میان گاهی دشمنان با استفاده از حربه شایعه، تلاش میکنند با فریب افکار عمومی، آن را به سمت و سوی مورد نظر خود سوق دهند و از توجه به مسائل با اهمیت و ضروری منحرف سازند.
با بررسی تاریخ اسلام درمییابیم در موارد بسیاری برای فریب افکار عمومی از شایعات استفاده شده است. مشرکین مکه پس از شکست نمایندگان خویش در بازگرداندن مهاجران مسلمان از حبشه به مکه به ابزار شایعه متوسل شدند. آنان برای نیل به این هدف، عدهای را به عنوان مسافر از مکه به حبشه فرستادند تا در آنجا چنین شایع کنند که اهل مکه با محمد(ص) توافق کرده و به او گرویده و با او در صحن مکه به درگاه خدا به سجده افتادهاند. آگاهی مهاجران از این خبر، چراغ امید را در دلهایشان فروزان ساخت، زیرا از غم دوری خسته شده بودند و آرزوی بازگشت به وطن خود را داشتند. براین اساس، مهاجران تصمیم گرفتند به مکه بازگردند؛ اما هنگامی که به مکه رسیدند، متوجه شدند که این خبر دروغ بوده و اهل مکه هنوز بر کفر خود باقیاند…(۲۱)
همچنین در این باره میتوان به شایعهسازی معاویه و جاسوسانش بر ضد امام حسن مجتبی(ع) و سپاهیان آن حضرت اشاره کرد. هنگامی که امام(ع) برای نبرد با معاویه در تدارک نیرو بودند، معاویه تلاش میکرد با استفاده از نشر اکاذیب و تبلیغات سوء، در میان سپاهیان آن حضرت شک و تردید ایجاد و آنان را از حضور در جنگ منصرف کند. معاویه برای این منظور، عوامل خود را مأمور کرد تا شایع کنند که امام حسن(ع) با معاویه صلح کرده است. در گزارشی آمده است که معاویه، جاسوسان خود را به میان سپاه مقدم امام حسن(ع) فرستاد تا بین آنها شایع کنند که امام طی نامهای، از معاویه درخواست صلح کرده است.(۲۲) این در حالی بود که تا آن زمان، هیچ نامهای در مورد این مسئله رد و بدل نشده بود. این شایعات در نهایت، بسیاری از سربازان و سرداران سپاه امام حسن(ع)، بهخصوص عبیدالله بن عباس را متزلزل کرد و آنان را فریب داد و در نتیجه امام حسن(ع) تنها شد و برای حفظ اساس اسلام، صلح تحمیلی معاویه را پذیرفت.(۲۳)
۴.ایجاد یأس و ناامیدی در جامعه
بدون تردید، امید در زندگی انسان نقش بسیار با اهمیتی دارد. این امید است که به انسان انگیزه حیات میدهد و زندگی او را از پوچی و بیهودگی رهایی میبخشد. امید باعث انجام کارهاى شایسته و تلاشهاى مفید و پرثمر مىشود. انسان امیدوار، هم در این دنیا راحت و سالم زندگى مىکند و هم در آخرت از نعمات فراوان الهى بهرهمند مىشود.
پیامبر اکرم(ص) در باره نقش امید در زندگی انسان فرمودهاند: «إنَّمَا الأَمَلُ رَحمَهٌ مِنَ اللّه لاِ مَّتی، لَولاَ الأَمَلُ ما أرضَعَت اُمٌّ وَلَدا، ولا غَرَسَ غارِسٌ شَجَرا: آرزو، در حقیقت، رحمتی از جانب خداوند برای امت من است. اگر آرزو نبود، هیچ مادری فرزندی را شیر نمیداد و هیچ باغبانی، نهالی نمیکاشت.»(۲۴)
با آگاهی از نقش سازنده و با اهمیت امید در زندگی انسان است که شایعهسازان در تلاشند که با طراحی شایعات گوناگون و مأیوسکننده، روح یأس و ناامیدی را در کالبد جامعه بدمند و از مجرای شایعات به اهداف مورد نظر خود دست یابند. انتشار شایعات مأیوسکننده، معمولاً به نفع جریان باطل تمام میشود؛ به دلیل اینکه شایعات مأیوسکننده در مدت زمان کم، چنان پخش میشوند و قوت میگیرند که حتی خواص جامعه را نیز دچار ابهام و یأس میکنند.
در کشور خودمان در جریان فتنه شوم ۸۸ مشاهده کردیم که عدهای شعار تقلب انتخابات سر دادند و در پی آن بسیاری از خواص جامعه نیز متحیر شدند و متأسفانه به دام دشمن افتادند و یا با سکوتشان به آشوب دامن زدند. در حالی که شایعه مذکور از قبل به وسیله بنگاههای خبری استکبار جهانی و فرزند نامشروعش صهیونیستهای غاصب خونآشام طراحی شده بود.
رهبر معظم انقلاب در این باره فرمودند: «در بلواهای بعد از انتخابات، مسلمانان کشورهای مختلف اسلامی نگران بودند؛ پیغام میدادند به آشنایان خود در اینجا که در ایران چه خبر است؟ اینها میگفتند نگران نباشید، نترسید، جمهوری اسلامی قویتر از این حرفهاست».(۲۵)
نمونه دیگر جریان جنگ «اُحد» است. در هیاهوی جنگ، شخصی از کفار به نام عبدالله بن قیمئه سنگی بر پیشانی مبارک پیامبر اکرم(ص) زد و آن حضرت را مجروح کرد. سپس روی محل بلندی رفت و فریاد کشید: «محمد را کشتم.» این خبر کذب در زمان کمی توسط ابن قمیئه و دیگر کفار در سراسر میدان نبرد انتشار یافت و حزن و اندوه شدیدی را در میان مسلمانان حاکم ساخت و سبب تزلزل و یأس در آنان شد؛ به گونهای که از میدان جنگ گریختند و علت سستى و فرارشان را شایعه قتل رسول خدا(ص) بیان کردند.(۲۶) حتی برخی نیز از تسلیم شدن به ابوسفیان و بازگشت به دین اول خود سخن به میان آوردند.(۲۷)
خداوند در پاسخ به آنان فرمود: «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ: و محمد جز پیامبرى نیست که پیش از او نیز پیامبران (دیگرى آمده و) در گذشتهاند. (بنابراین مرگ براى انبیا نیز بوده است) پس آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به (آئین) گذشتگان خود بر مىگردید؟»(۲۸)
کفار با انتشار این شایعه، به دنبال آن بودند که توان روحی مسلمانان را تضعیف کنند و روح یأس و ناامیدی را در میان رزمندگان سپاه اسلام بدمند و در اجرای این نقشه تا حدود زیادی نیز موفق شدند؛ زیرا پس از اطلاع مسلمانان از خبر شهادت پیامبر«ص»، تزلزل عجیبی بر آنان حاکم شد و به علت غم و اندوه بهشدت دچار ضعف، سستی و ناامیدی شدند…
با تأمل در آموزههای قرآنی در مییابیم که نشر اکاذیب و شایعات، آفتی جدی برای آرامش عمومی محسوب میشود و نقش بهسزایی در ایجاد ناآرامی و اضطراب در جامعه دارد. هنگامی که امواج هولناک شایعات و اخباری که حاوی موضوعاتی نگرانکننده و ترسآفرین هستند، در جامعه به حرکت در میآیند و فعال میشود، اقشار و طبقات مختلف مردم جامعه بهسرعت تحت تأثیر قرار میگیرند.
کیفر شایعهسازان در قرآن و حدیث
عذاب اخروی و لعن از جمله مجازاتی است که خداوند برای شایعهسازان و شایعهپراکنان در آیات قرآنی بیان فرموده است:
«إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَهُ فِیالَّذِینَ آمَنُوا لَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ فِیالدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُم لَا تَعلَمُونَ؛ آنان که دوست دارند در جامعه اسلامى، کار منکرى را اشاعه (شهرت) دهند، در دنیا و آخرت به عذاب دردناک دچار خواهند شد و خدا از عاقبتسخت آنان باخبر است و شما از آن خبرندارید.(۲۹)
«مستحق لعنت و «سزاوار خشم پروردگار عالماند.(۳۰).
و نیز در اسلام دو کیفر سخت براى افراد شایعه پراکن مقرر شده است:
الف) تبعید: «…تو را بر آنها مسلط مىگردانیم تا پس از آن جز اندکى با تو در شهر همسایه نباشند.»(۳۱)
ب) قتل: «اینان لعنت شدهگانند. هرجا یافته شوند باید دستگیر و کشته شوند».(۳۲)
همچنین قرآن کریم در سوره نساء ضمن مذمت «شایعهسازان»، آنان را فاسق و پیرو شیطان میداند.(۳۳)
شایعهپراکنی و دروغ، نوعی سوءاستفاده از اعتماد مخاطبان است. بیان غیرواقعیتها در رسانهها هم به همان اندازه ناشایست است که بخواهند مردمی را با شایعه و دروغ، فریب دهند و به بیراهه بکشانند.
به فرموده پیامبر اکرم(ص): «خیانتی بزرگ است که به برادرت سخنی بگویی که او تو را باور دارد و صادق میپندارد، ولی تو به او دروغ بگویی.»(۳۴)
پینوشت:
۱- فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، الدکتور مهدی المخزومی، الدکتور إبراهیم السامرائی، مؤسسۀ دار الهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۱۹۰؛ ابن منظور، لسان العرب، قم، نشر ادب الحوزه، ۱۳۶۳ش، ج۸، ص۱۹۱؛ قرشی، سیدعلی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ یازدهم، ۱۳۸۶ش، ج۵، ص۹۴٫
۲- لسان العرب، ج۸، ص۱۹۱؛ راغب اصفهانی، حسینبن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودی، دمشق بیروت، دارالعلم الدار الشامیه، چاپ یکم، ۱۴۱۲ق، ذیل واژه «شیع».
۳- لغتنامه علامه دهخدا، ذیل واژه «شایعه».
۴- مان، نورمن لسلی، اصول روانشناسی: اصول سازگاری آدمی، ترجمه دکتر محمود ساعتچى، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ پانزدهم، ۱۳۸۸ش، فصل لغتنامه، ج۲، ص۶۴۹٫
۵- التهامی، مختار، الرأی العام و الحرب النفسیه، مصر، دارالمعارف، ۱۹۶۷م، ج۱، ص۱۰۲ ـ ۱۰۶٫
۶- همزه، آیه ۱ و۴؛ قلم، آیات ۱۱ و ۱۶؛ نور، آیه ۱۹ و ۲۴٫
۷- حرّ عاملی، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آلالبیت، چاپ اوّل، ۱۴۰۹ق، ج۱۲، ص۲۹۷٫
۸- وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۸۵٫
۹- شریف الرضی، محمدبن حسین، نهج البلاغه، محقق فیض الإسلام، قم، نشر هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، خطبه۱۷۶، ص۲۵۴٫
-۱۰کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تحقیق و تعلیق علیاکبر غفاری، بیروت، دارالأضواء، ۱۴۰۵ق، اصول الکافی، ج۲، ص۳۵۸٫
۱۱- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ق، ج۱۴، ص۳۰۵٫
۱۲- بحارالأنوار، ج۷۵، ص۲۷۷٫
۱۳- تحف العقول، ج۱، ص۲۰۸٫
۱۴- نور، آیه۱۹٫
۱۵- رازی، فخر، مفاتیح الغیب، بیروت، انتشارات دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۱۲، ص۱۸۴٫
۱۶- المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۴۸۴٫
۱۷- طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۳ش، ج۱۵، ص۹۳٫
۱۸- مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۲ش، ج۱۴، ص۴۰۶٫
۱۹- وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۹۶٫
۲۰- بحارالانوار، ج۶۸، ص۲۸۵٫
۲۱- ابن اثیر، عزالدینبن علی، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۴۹۶٫
۲۲- ابن ابی الحدید، عبدالحمیدبن هبه الله، شرح نهج البلاغه، بیجا، دارالاحیاء الکتب العربیه، ۱۳۸۷ق، ج۱۶، ص۴۲٫
۲۳- ابن شهر آشوب، محمدبن علی، مناقب آل ابیطالب، قم، مطبعه العلمیه، بیتا، ج۴، ص ۳۲ -۳۳٫
۲۴- بحارالأنوار، ج۷۷، ص۱۷۳٫
۲۵- بیانات رهبر فرزانه انقلاب در خطبههای نماز جمعه تهران، ۲۵/۶/۱۳۸۸هـ.ش.
۲۶- ابن کثیر، اسماعیلبن حماد، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۱۱۱٫
۲۷- رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم، ۱۳۷۴ش، ج۵، ص۹۳٫
۲۸- آل عمران، آیه۱۴۴٫
۲۹- نور آیه ۱۹
۳۰-نور آیه ۷
۳۱- احزاب، آیه۶۰٫
۳۲- احزاب، آیه۶۱٫
۳۳- نساء، آیه۸۳٫
۳۴- کنزالعمال فی السنن الأقوال والأفعال، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۱ق، ج۳، ص۲۴۸، ح۸۲۰٫